بحث:آیا اعتقاد به علم غیب معصوم شرک نیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۸: | خط ۸: | ||
{{پینگ|bahmani|wasity}} | {{پینگ|bahmani|wasity}} | ||
#معناشناسی لغوی و اصطلاحی شرک و دیدگاه علمای اسلامی پیرامون آن به طور کامل و مبسوط، بررسی شد که نیاز است به ابتدای مقاله افزوده شود | #معناشناسی لغوی و اصطلاحی شرک و دیدگاه علمای اسلامی پیرامون آن به طور کامل و مبسوط، بررسی شد که نیاز است به ابتدای مقاله افزوده شود | ||
به نظرم مقداری مفصل شده و نیاز به اختصار دارد هر چند لازم است. | به نظرم مقداری مفصل شده و نیاز به اختصار دارد هر چند لازم است. حاج آقا بهمنی لطف کنید با نظر حاج آقا واسطی با ایجاد سرفصلهای مرتبط به مقاله اضافه نموده و در صورت نیاز، تلخیص نمایید. منابع درون متنی را نیز در پاورقی اضافه کنید | ||
# البته معنای شرک را بیش از این در کتب کلامی ندیدم و بیشتر منابع تفسیری به آن پرداخته اند. | # البته معنای شرک را بیش از این در کتب کلامی ندیدم و بیشتر منابع تفسیری به آن پرداخته اند. | ||
# اگر مورد تایید است، ارزیابی این مقاله تمام است | # اگر مورد تایید است، ارزیابی این مقاله تمام است | ||
# این هم متنی که باید اضافه شود | # این هم متنی که باید اضافه شود | ||
شرک در لغت به معنای شریک، شرکت و مشارکت آمده است و «مشرک» به کسی گفته می شود که نسبت به خدا کفر ورزیده و برای او شریکی قائل شود. (ابن منظور، لسان العرب، ج10، 448؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1، ص451؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج2، ص311؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج6، ص47). به گفته برخی شریک کسی است که در کاری یا چیزی با دیگری سهمیم است. لذا گفته شده که هر کس برای خدا شریک قائل شود، مشرک است زیرا برای او شریک قرار داده است.(ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج3، ص466؛ قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج5، ص20). بر این اساس شرک انسان در دین بر دو گونه است: نخست شرک عظیم یا همان اثبات شریک برای خدای متعال و دوم: شرک صغیر به معنای مراعات غیر خدا با او در برخی امور که همان ریا و نفاق است. (راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، 1: 52) | معنای لغوی شرک | ||
شرک در لغت به معنای شریک، شرکت و مشارکت آمده است و «مشرک» به کسی گفته می شود که نسبت به خدا کفر ورزیده و برای او شریکی قائل شود. (ابن منظور، لسان العرب، ج10، 448؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1، ص451؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج2، ص311؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج6، ص47). به گفته برخی شریک کسی است که در کاری یا چیزی با دیگری سهمیم است. لذا گفته شده که هر کس برای خدا شریک قائل شود، مشرک است زیرا برای او شریک قرار داده است.(ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج3، ص466؛ قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج5، ص20). | |||
# اقسام شرک در دین | |||
بر این اساس شرک انسان در دین بر دو گونه است: نخست شرک عظیم یا همان اثبات شریک برای خدای متعال و دوم: شرک صغیر به معنای مراعات غیر خدا با او در برخی امور که همان ریا و نفاق است. (راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، 1: 52) | |||
# معنای اصظلاحی شرک | |||
شرک در اصطلاح به معنای همتا قرار دادن برای خداست که این همتایی ممکن است در صفات، افعال و یا ذات او باشد.(جوادی آملی، توحید در قرآن، 571) لذا با تقارن دو یا چند فرد در عملی یا امری که برای هر یک از آنها بهره یا تاثیری در آن عمل یا امر باشد، شرک در عمل تحقق می یابد ( مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، 6: 48) بنابراین در تحقق مفهوم شرک، اعتقاد به عرضیت غیر خدا در کنار خدا نهفته است. | شرک در اصطلاح به معنای همتا قرار دادن برای خداست که این همتایی ممکن است در صفات، افعال و یا ذات او باشد.(جوادی آملی، توحید در قرآن، 571) لذا با تقارن دو یا چند فرد در عملی یا امری که برای هر یک از آنها بهره یا تاثیری در آن عمل یا امر باشد، شرک در عمل تحقق می یابد ( مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، 6: 48) بنابراین در تحقق مفهوم شرک، اعتقاد به عرضیت غیر خدا در کنار خدا نهفته است. | ||
شریک گرفتن مراتب مختلفی به لحاظ ظهور و خفا دارد. مثلا اعتقاد به دو تا یا بیشتر بودن خدا یا اعتقاد به اینکه بت ها شفیعان درگاه الهی هستند، شرک جلی (آشکار) شمرده می شود. کمی از این شرک پنهان تر که به آن شرک خفی گفته می شود، اعتقاد اهل کتاب به وجود فرزند برای خداست و از این شرک پنهان تر نیز اعتقاد به استقلال اسباب است مثل اینکه کسی دارو را شفادهنده بیماری دانسته و تمام اعتمادش به آن باشد. با این وجود بر معتقدین به همه این مراتب، مشرک گفته نمی شود. (طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، 2: 203) چرا که شرک مراتب و گستره خاصی دارد و هر عملی که در آن به غیر خدا ارزش و بها داده شود، شرک نامیده نمی شود بلکه اگر این کار به صورت مستقل و به قصد عبادت انجام گیرد ، شرک نامیده می شود.(مرادی، لیلا و روحی کاووس، نقد مبانی فکری وهابیت بر مساله امامت، شرک و مصادیق آن، پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین)، شماره 21، ص 93) بر خلاف دیدگاه پیروان وهابیت که معتقدند هر عملی که در آن به غیر خدا بها داده شده، شرک و صاحب آن عمل، مشرک است. بر این اساس از منظر ایشان، هر گونه درخواست از غیرخدا و واسطه قرار دادن او جهت رسیدن به حوائج دنیوی و اخروی و نیز اعتقاد به وجود برخی صفات الهی برای غیر خدا اعم همچون علم غیب، از آنجا که منجر به مشارکت غیرخدا با خدا در صفات مختص خدا می شود، شرک شمرده می شود. لذا در نگاه ایشان اموری همچون: تبرک جستن به غیرخدا به واسطه ساخت قبور انبیا و اولیاء الله، زیارت، بوسیدن و مس نمودن قبور ایشان ( ابن عبدالوهاب، کتاب التوحید، ص48؛ بن باز، مجموع فتاوی و مقالات المتنوعة، 4: 330)، توسل (ابن قیم جوزی، زاد المعاد فی هدی خیرالعباد، 1: 146)، شفاعت خواهی از ایشان (آل شیخ ،عبدالرحمان بن حسن، فتح المجید فی شرح کتاب التوحید، ص 118 و 117) و قسم خوردن به غیر خدا (ابن تیمیه، مجموع الرسائل و المسائل، 1: 17 و 209)، شرک بوده و همه کسانی که به این امور معتقد یا ملتزم شوند، مشرک هستند. | |||
# مراتب شرک | |||
شریک گرفتن مراتب مختلفی به لحاظ ظهور و خفا دارد. مثلا اعتقاد به دو تا یا بیشتر بودن خدا یا اعتقاد به اینکه بت ها شفیعان درگاه الهی هستند، شرک جلی (آشکار) شمرده می شود. کمی از این شرک پنهان تر که به آن شرک خفی گفته می شود، اعتقاد اهل کتاب به وجود فرزند برای خداست و از این شرک پنهان تر نیز اعتقاد به استقلال اسباب است مثل اینکه کسی دارو را شفادهنده بیماری دانسته و تمام اعتمادش به آن باشد. با این وجود بر معتقدین به همه این مراتب، مشرک گفته نمی شود. (طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، 2: 203) چرا که شرک مراتب و گستره خاصی دارد و هر عملی که در آن به غیر خدا ارزش و بها داده شود، شرک نامیده نمی شود بلکه اگر این کار به صورت مستقل و به قصد عبادت انجام گیرد ، شرک نامیده می شود.(مرادی، لیلا و روحی کاووس، نقد مبانی فکری وهابیت بر مساله امامت، شرک و مصادیق آن، پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین)، شماره 21، ص 93) | |||
#دیدگاه وهابیت در شرک و مصادیق آن | |||
بر خلاف دیدگاه پیروان وهابیت که معتقدند هر عملی که در آن به غیر خدا بها داده شده، شرک و صاحب آن عمل، مشرک است. بر این اساس از منظر ایشان، هر گونه درخواست از غیرخدا و واسطه قرار دادن او جهت رسیدن به حوائج دنیوی و اخروی و نیز اعتقاد به وجود برخی صفات الهی برای غیر خدا اعم همچون علم غیب، از آنجا که منجر به مشارکت غیرخدا با خدا در صفات مختص خدا می شود، شرک شمرده می شود. لذا در نگاه ایشان اموری همچون: تبرک جستن به غیرخدا به واسطه ساخت قبور انبیا و اولیاء الله، زیارت، بوسیدن و مس نمودن قبور ایشان ( ابن عبدالوهاب، کتاب التوحید، ص48؛ بن باز، مجموع فتاوی و مقالات المتنوعة، 4: 330)، توسل (ابن قیم جوزی، زاد المعاد فی هدی خیرالعباد، 1: 146)، شفاعت خواهی از ایشان (آل شیخ ،عبدالرحمان بن حسن، فتح المجید فی شرح کتاب التوحید، ص 118 و 117) و قسم خوردن به غیر خدا (ابن تیمیه، مجموع الرسائل و المسائل، 1: 17 و 209)، شرک بوده و همه کسانی که به این امور معتقد یا ملتزم شوند، مشرک هستند. | |||
--[[کاربر:فرقانی|فرقانی]] ([[بحث کاربر:فرقانی|بحث]]) ۲۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۱ (+0430) | --[[کاربر:فرقانی|فرقانی]] ([[بحث کاربر:فرقانی|بحث]]) ۲۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۱ (+0430) |
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۴۱
نکتهها
- شرک هم از منابع دسته اول شیعه هم سنی (بالاخص وهابی) باید تعریف شود. -- واسطی بحث ۲۳ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۱۷ (+0430) از منابع شیعی تعریف شد اما از اهل سنت یافت نشدBahmani
@فرقانی: لطفا شما اقدام کنید. -- واسطی بحث ۲۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۸ (+0430)
@Bahmani: اینکه تعریف شرک به کتب لغت ارجاع داده شده، خوبه؛ بماند اما به این نمیگن «از کتب شیعه»! لطفا منابع کلامی دسته اول شیعی بیابید که تعریف شرک در اونها اومده. -- واسطی بحث ۲۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۰۱ (+0430)متن مورب زحمت این قسمت هم با اجازه با آقای فرقانی Bahmani
- معناشناسی لغوی و اصطلاحی شرک و دیدگاه علمای اسلامی پیرامون آن به طور کامل و مبسوط، بررسی شد که نیاز است به ابتدای مقاله افزوده شود
به نظرم مقداری مفصل شده و نیاز به اختصار دارد هر چند لازم است. حاج آقا بهمنی لطف کنید با نظر حاج آقا واسطی با ایجاد سرفصلهای مرتبط به مقاله اضافه نموده و در صورت نیاز، تلخیص نمایید. منابع درون متنی را نیز در پاورقی اضافه کنید
- البته معنای شرک را بیش از این در کتب کلامی ندیدم و بیشتر منابع تفسیری به آن پرداخته اند.
- اگر مورد تایید است، ارزیابی این مقاله تمام است
- این هم متنی که باید اضافه شود
معنای لغوی شرک شرک در لغت به معنای شریک، شرکت و مشارکت آمده است و «مشرک» به کسی گفته می شود که نسبت به خدا کفر ورزیده و برای او شریکی قائل شود. (ابن منظور، لسان العرب، ج10، 448؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1، ص451؛ فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج2، ص311؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج6، ص47). به گفته برخی شریک کسی است که در کاری یا چیزی با دیگری سهمیم است. لذا گفته شده که هر کس برای خدا شریک قائل شود، مشرک است زیرا برای او شریک قرار داده است.(ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج3، ص466؛ قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج5، ص20).
- اقسام شرک در دین
بر این اساس شرک انسان در دین بر دو گونه است: نخست شرک عظیم یا همان اثبات شریک برای خدای متعال و دوم: شرک صغیر به معنای مراعات غیر خدا با او در برخی امور که همان ریا و نفاق است. (راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، 1: 52)
- معنای اصظلاحی شرک
شرک در اصطلاح به معنای همتا قرار دادن برای خداست که این همتایی ممکن است در صفات، افعال و یا ذات او باشد.(جوادی آملی، توحید در قرآن، 571) لذا با تقارن دو یا چند فرد در عملی یا امری که برای هر یک از آنها بهره یا تاثیری در آن عمل یا امر باشد، شرک در عمل تحقق می یابد ( مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، 6: 48) بنابراین در تحقق مفهوم شرک، اعتقاد به عرضیت غیر خدا در کنار خدا نهفته است.
- مراتب شرک
شریک گرفتن مراتب مختلفی به لحاظ ظهور و خفا دارد. مثلا اعتقاد به دو تا یا بیشتر بودن خدا یا اعتقاد به اینکه بت ها شفیعان درگاه الهی هستند، شرک جلی (آشکار) شمرده می شود. کمی از این شرک پنهان تر که به آن شرک خفی گفته می شود، اعتقاد اهل کتاب به وجود فرزند برای خداست و از این شرک پنهان تر نیز اعتقاد به استقلال اسباب است مثل اینکه کسی دارو را شفادهنده بیماری دانسته و تمام اعتمادش به آن باشد. با این وجود بر معتقدین به همه این مراتب، مشرک گفته نمی شود. (طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، 2: 203) چرا که شرک مراتب و گستره خاصی دارد و هر عملی که در آن به غیر خدا ارزش و بها داده شود، شرک نامیده نمی شود بلکه اگر این کار به صورت مستقل و به قصد عبادت انجام گیرد ، شرک نامیده می شود.(مرادی، لیلا و روحی کاووس، نقد مبانی فکری وهابیت بر مساله امامت، شرک و مصادیق آن، پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین)، شماره 21، ص 93)
- دیدگاه وهابیت در شرک و مصادیق آن
بر خلاف دیدگاه پیروان وهابیت که معتقدند هر عملی که در آن به غیر خدا بها داده شده، شرک و صاحب آن عمل، مشرک است. بر این اساس از منظر ایشان، هر گونه درخواست از غیرخدا و واسطه قرار دادن او جهت رسیدن به حوائج دنیوی و اخروی و نیز اعتقاد به وجود برخی صفات الهی برای غیر خدا اعم همچون علم غیب، از آنجا که منجر به مشارکت غیرخدا با خدا در صفات مختص خدا می شود، شرک شمرده می شود. لذا در نگاه ایشان اموری همچون: تبرک جستن به غیرخدا به واسطه ساخت قبور انبیا و اولیاء الله، زیارت، بوسیدن و مس نمودن قبور ایشان ( ابن عبدالوهاب، کتاب التوحید، ص48؛ بن باز، مجموع فتاوی و مقالات المتنوعة، 4: 330)، توسل (ابن قیم جوزی، زاد المعاد فی هدی خیرالعباد، 1: 146)، شفاعت خواهی از ایشان (آل شیخ ،عبدالرحمان بن حسن، فتح المجید فی شرح کتاب التوحید، ص 118 و 117) و قسم خوردن به غیر خدا (ابن تیمیه، مجموع الرسائل و المسائل، 1: 17 و 209)، شرک بوده و همه کسانی که به این امور معتقد یا ملتزم شوند، مشرک هستند.
--فرقانی (بحث) ۲۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۱ (+0430)
پاسخ اجمالی
شرک نبودن اعتقاد به آگاهی معصوم از علم غیب
غیب هر آن چیزی است که در دایرۀ محسوسات نباشد[۱] و شرک، در مقابل توحید، به معنای شریک قائل شدن برای خدا در فرمانروایی یا ربوبیت است[۲]. براساس آیاتی از قرآن کریم مانند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۳]، عالم به علوم غیب، تنها خداوند است و اوست که به پیامبران و رسولان خود، غیب را تعلیم میدهد. از این رو، هیچ مانعی وجود ندارد از اینکه خداوند به برخی از بندگان برگزیده خود، مقداری از علم غیب، یا علم ما کان و ما یکون، علم آسمانها و زمین، علم اولین و آخرین و غیره را تعلیم دهد.
با این حال، برخی بر این باورند[۴] که علم غیب منحصراً از آن خداوند است و او نیز گوشه ای از این علم را از طریق وحی به برخی از انبیای خود داده است و به همین جهت غیر از انبیاء احدی از علم غیب برخوردار نیست، لذا نسبت دادن آن به غیر خدا و پیامبرانی که او از علمش به آنها داده، از آنجا که موجب تساوی خداوند و غیر اوست، شرک محسوب میشود[۵].
این باور نادرست است؛ زیرا:
- آنچه از علم غیب که صرفا به خدای متعال اختصاص دارد، بالذات و بالاصاله است و اوست که مقداری از آنرا به غیر خود تعلیم میدهد. در این صورت، این قسم، علم غیب تبعی یا تعلیمی محسوب میشود و از این جهت با علم غیب خداوندی تفاوت دارد[۶]. به عبارت دیگر علم همۀ مخلوقات نسبت به غیب و نسبت به امور مشهود، فقط به واسطه تعلیم خداوند به آنها حاصل میشود و اگر تعلیم خداوند نباشد، دیگران هم نسبت به هیچ یک از امور مشهود و غیبی علم پیدا نمیکنند، روشن است که این [[اعتقاد]، شرک به خداوند سبحان نیست[۷].
- میان علم خدا و علم معصوم تفاوتهایی وجود دارد از جمله اینکه:
- علمِ غیبِ ذاتی [۸]، بدون آنکه مقید به کم و کیف باشد، منحصر به فرد،[۹] استقلالی[۱۰] و مخصوص ذات اقدس پروردگار است، زیرا غیر از خدا هر آنچه در عالم آفرینش وجود دارد، فقیر بالذّات بوده و دانش و توانایی خودشان را از خدا میگیرند.[۱۱].
- علم خدا به زمان و مکان و حالت خاصی منحصر نمیشود، زیرا علم او ذاتی است و نه اکتسابی و ذات خدا زمان و مکان نداشته و با تغییر حالتها و رویدادها تغییر نمیکند.[۱۲].
- علم خدا ازلی و ابدی است.[۱۳]. یعنی از ابتدا بوده و تا ابد نیز خواهد بود.
- علم غیب خدا بی نهایت است و اندازه معینی ندارد.[۱۴].
- علم غیب خداوند مطلق بوده [۱۵] و او به تمام اشیاء علم دارد[۱۶] و برای آن حد و مرزی نیست [۱۷]. خداوند متعال، جهان و آنچه را در آن روی داده و روی خواهد داد میداند، خواه جزئی باشد یا کلی، مادی باشد یا معنوی.[۱۸]. به خلاف علم غیر خدا که اولا ذاتی و استقلالی نیست بلکه عرضی، اکتسابی و تعلیمی است، ثانیا ازلی و ابدی نیست، ثالثا محدود به تعلیم الهی است و نه نامحدود، رابعا مطلق نیست و دارای حد و مرز است. در این صورت اعتقاد به برخورداری غیرخدا، پیامبر باشد یا امام، از غیب با توجه به آنچه گفته شد، مستلزم شرک نخواهد بود.
نتیجه گیری
شرک دانستن علم غیب معصوم، ناشی از عدم توجه به تفاوتهای میان علم خدا و علم معصوم، برداشت نادرست از برخی آیات و عدم توجّه به آیات دیگر است.
پانویس
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۶۱۶؛ فراهیدی، کتاب العین، ج۴، ص ۴۵۴؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۱، ص ۶۵۴.
- ↑ لسان العرب، ج۱۰، ص۴۴۹؛ کتاب العین، ج۵، ص۲۹۳.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶.
- ↑ مانند: طباطبایی، محمد حسین، بررسیهای اسلامی.
- ↑ ر.ک. طباطبایی، محمد حسین، بررسیهای اسلامی؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۴۴؛ عرفانی، محمد نظیر؛ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۲۱۴؛ رضوانی، علی اصغر؛ علم و سلطه غیبی اولیا، ص ۶۷ ـ ۷۲.
- ↑ ر.ک. علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ص۱۱۳؛ حسینی طهرانی، سید محمد حسین، امامشناسی ج۱۲.
- ↑ ر.ک. طباطبایی، محمد حسین، بررسیهای اسلامی؛ رضوانی، علی اصغر؛ علم و سلطه غیبی اولیا، ص ۶۷ ـ ۷۲؛ عرفانی، محمد نظیر؛ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۲۱۴؛ جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص٢٠۴.
- ↑ ر.ک. مظفر، محمد حسین، علم الامام، ص۲۸؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸؛ علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج۵، ص۸۰؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه عهدین و قرآن، ص ۴۹ ـ ۵۱؛ خوشباور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص۴۸
- ↑ ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه عهدین و قرآن، ص ۴۹ ـ ۵۱
- ↑ ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی
- ↑ ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه عهدین و قرآن، ص ۴۹ ـ ۵۱
- ↑ ر.ک. مغنیه، محمد جواد، تفسیر کاشف، ج۳، ص٣١٤؛ مظفر، محمد حسین، علم الامام، ص۲۸؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸؛ هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران ماهنامه پرسمان، چند پاسخ درباره چگونگی علم امام، ماهنامه پرسمان، ش۲۵، ص۴
- ↑ مظفر، محمد حسین، علم الامام، ص۲۸؛ ر.ک. برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸؛ هاشمی، سید علی، مکاتبۀ اختصاصی با دانشنامۀ مجازی امامت و ولایت، پژوهشگران ماهنامه پرسمان، چند پاسخ درباره چگونگی علم امام، ماهنامه پرسمان، ش۲۵، ص۴
- ↑ ر.ک. مغنیه، محمد جواد، تفسیر کاشف، ج۳، ص٣١٤.
- ↑ ر.ک. مظفر، محمد حسین، علم الامام، ص۲۸؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، تابستان ۱۳۹۱، ص ۶۸؛ علامه امینی، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج۵، ص۸۰
- ↑ ر.ک. خوشباور، داوود، علم غیب از دیدگاه فریقین، ص۴۸
- ↑ ر.ک. موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه عهدین و قرآن، ص ۴۹ ـ ۵۱
- ↑ ر.ک. مغنیه، محمد جواد، تفسیر کاشف، ج۳، ص٣١٤.