بحث:مهم‌ترین مصادیق علم غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
==فعلا در بحث بماند==
==پاسخ اجمالی==
در پایان نامه علم غیب در روایات
===معناشناسی===
====غیب====
=====معنای لغوی=====
غیب در لغت<ref>طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ‌«المفردات»، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ‌ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، فضل بن حسن، «مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن»، ج۱، ص ۱۲۱.</ref> به امری که از [[حس]] پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ ‌این واژه در مقابلِ [[شهود]] است به‌ معنای چیزی که با حواس قابل [[درک]] باشد<ref>ر.ک: [[سید عبدالحسین طیب|طیب، سید عبدالحسین]]، «اطیب البیان فی تفسیر القرآن»، ج ۱، ص ۱۴۸؛ [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، «امدادهای غیبی در زندگی بشر»، ص ۵۵؛ [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی، محمد]]، [[شهاب الدین اشراقی|اشراقی، شهاب الدین]]، «[[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]]»، ص ۱۶۷؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، «[[منشور جاوید ج۱۰ (کتاب)|منشور جاوید]]»، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ [[سید حسن مصطفوی|مصطفوی، سید حسن]]، [[احمد مروی|مروی، احمد]]، «[[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]»، فصلنامه قبسات، ص ۱۲؛ [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، «[[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]»، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]]، [[سید علی هاشمی|هاشمی، سید علی]]، «[[قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهم‌ترین منابع حدیثی اهل سنت (مقاله)|قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهم‌ترین منابع حدیثی اهل سنت]]»، [[پژوهش‌نامه حکمت و فلسفه اسلامی (نشریه)|پژوهش‌نامه حکمت و فلسفه اسلامی]]، ش ۳، ص ۳۹ ـ ۴۰؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، «[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»، ج ۲، ص ۳۷۸؛ [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، «[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»، ص ۷۵.</ref>.


قرآن مصداق کامل علم غيب
=====معنای اصطلاحی=====
قرآن كتابي است آسماني كه تمام مطالب آن از جانب خداوند بوسيله جبرئيل بر پيامبرص فرو فرستاده شده و بنابراين تمام محتواي قرآن را مطالبي تشكيل مي دهد كه از غيب آمده است، و هيچ كسي جز پيامبران و پيشوايان ديني نمي توانند از چنين ويژگي برخوردار باشد كه بر آنها وحي شود و بتوانند از طريق ارتباط با عالم غيب بر برخي امور آگاهي يابند.
برای [[غیب]] سه اصطلاح مختلف وجود دارد که عبارت است از:
علاوه بر اينكه محتواي قرآن تماما از غيب آمده است خود قرآن مشتمل آياتي است كه برخي از امورات غيبي را به اطلاع پيامبر و ساير بندگان مي رساند كه نمونه هاي آن در فصل دوم اين تحقيق به تفصيل بيان گرديد كه تكرار آن در اينجا لازم نيست.  
#'''اصطلاح [[قرآنی]] و [[حدیثی]]:''' مراد از غیب از منظر [[قرآن]]<ref>مانند: {{متن قرآن|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ}}، سوره انعام، آیه ۵۹؛ {{متن قرآن|وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}، سوره یونس، آیه ۲۰.</ref> و [[روایات]]<ref>در روایتی [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: «همانا برای [[خداوند متعال]] دو [[علم]] وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه [[پیامبری]] از [[پیامبران]] و نه فرشته‌ای از [[فرشتگان]] و این همان فرمایش خداوند متعال در [[قرآن کریم]] است که فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}} و علمی که فرشتگان او از آن [[آگاهی]] دارند قطعا مورد آگاهی [[محمد]]{{صل}} و [[آل محمد]]{{ع}} است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا [[روز قیامت]] از آن مطلع هستند؛ {{متن حدیث|إن لله علمین علم استأثر به فی غیبه فلم یطلع علیه نبیا من أنبیائه و لا ملکا من ملائکته و ذلک قول الله تعالی إن الله عنده علم الساعة و ینزل الغیث و یعلم ما فی الأرحام و ما تدری نفس ما ذا تکسب غدا و ما تدری نفس بأی أرض تموت‏ و له علم قد اطلع علیه ملائکته فما اطلع علیه ملائکته فقد اطلع علیه محمد و آله و ما اطلع علیه محمد و آله فقد أطلعنی علیه [یعلمه‏] الکبیر منا و الصغیر إلی أن تقوم الساعة}}؛ صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات»، ص ١٣١.</ref>، مطلقِ [[علوم]] فراطبیعی و غیراکتسابی نیست، بلکه غیب تنها به آن دسته از علومی اطلاق می‌شود که [[خدای متعال]] آگاهی از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از [[انبیاء]]، [[ملائکه]] و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است. هرچند در این قسم نیز گاهی [[خداوند]] [[اراده]] کرده و علومی را از [[خزانه]] [[غیب]] خود در [[اختیار]] برخی [[برگزیدگان]] خویش قرار داده است<ref>{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ}}«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن، آیه۲۶ - ۲۷.</ref>.<ref>ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، «تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه غیب در ترکیب اضافی علم غیب»، نخستین همایش ملی واژه‌پژوهی در علوم اسلامی، ص۵.</ref>
#'''اصطلاح [[کلامی]]:''' غیب در اصطلاح [[متکلمان]] به اموری همچون حوادث گذشته و [[آینده]] یا اور حالی که اطلاع از آنها از راه‌های طبیعی ممکن نیست مثل [[آگاهی]] از آنچه در مکانی دوردست اتفاق افتاده اطلاق می‌شود. به دیگر [[سخن]] مراد از غیب چیزی است که تحت [[حس]] و [[درک]] [[آدمی]] قرار ندارد به همین جهت [[شناخت]] آن بدون کمک گرفتن از اسباب غیر عادی ممکن نیست<ref>ر.ک: [[عبدالحسین امینی|امینی، عبدالحسین]]، «[[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب]]»، ج ۵، ص ۸۰؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، «[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»، ص ۱۱۹؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ [[سید مرتضی مهری|مهری، سید مرتضی]]، «[[آگاهی‌های غیبی (مقاله)|آگاهی‌های غیبی]]»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.</ref>. مانند [[خدای سبحان]] و برخی از نشانه‌های او همچون: [[وحی]]، [[فرشتگان]] و [[رستاخیز]] که همه آنها از حواس ما غایب‌اند. به دیگر سخن مفهوم خاص غیب عبارت است از حقایق پشت پردۀ واقعیات و رویدادهای [[عالم طبیعت]] که حواس و [[ذهن]] و دیگر [[ابزار شناخت]] معمولی راهی به آنها ندارد. غیب در این حالت به معنای پنهان از [[ادراکات]] افراد عادی است؛ خواه [[ادراکات حسی]] یا [[ادراکات عقلی]]. البته غیب، زمانی غیب است که به غیر خدای متعال نسبت داده شود؛ وگرنه هیچ موجودی برای خدا غیب نیست و همه امور مشهود او هستند: {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ}}<ref>«او دانای نهان است. هم ‏وزن ذره‌‏اى، نه در آسمان‌ها و نه در زمین از او پنهان نیست‏»؛ سوره سبأ، آیه ۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، «ترجمه تفسیر المیزان»، ج ۱، ص ۷۳؛ [[محمد تقی جعفری|جعفری، محمد تقی]]، «قرآن نماد حیات معقول»، ص ۱۶۶ ـ ۱۷۱؛ [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، «[[پیام قرآن (کتاب)|پیام قرآن]]»، ج ۷، ص ۲۱۲؛ [[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، «تفسیر تسنیم»، ج ۲، ص ۱۵۷؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، «[[منشور جاوید ج۱۰ (کتاب)|منشور جاوید]]»، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی، محمد تقی]]، «انسان‌شناسی»، ص ۳۹۹. ۴۰۰؛ [[عبدالحسین خسروپناه|خسروپناه، عبدالحسین]]، «[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]»، ج ۲، ص ۳۷۸؛ [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، «[[علم غیب از نگاه عقل و وحی (کتاب)|علم غیب از نگاه عقل و وحی]]»، ص ۷۵؛ [[سید امین موسوی|موسوی، سید امین]]، «گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل»، ص ۴۸.</ref>
#'''اصطلاح عرفی:''' در اصطلاح رایج عرفی نیز مراد از [[غیب]] چیزی است که پوشیده از [[حس]] [[انسان]] بوده و با حواس رایج پنجگانه نمی‌توان از آن [[آگاهی]] یافت. اصطلاح عرفی غیب همانند معنای لغوی آن است.


صفحه 112
====علم غیب====
[[رده:پاسخ‌هایی برای بازنویسی]]
براساس آنچه در معنای اصطلاحی [[غیب]] گفته شد، [[علم غیب]] نیز دارای سه اصطلاح مختلف است:
#'''اصطلاح [[قرآنی]] و [[حدیثی]]:''' در این اصطلاح [[علم به غیب]] فقط به [[علوم]] اختصاصی [[خداوند متعال]] (علوم مکنون و مستأثر) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق می‌شود و به [[علم]] دیگران اگرچه به [[تعلیم الهی]] یا اعطای او باشد غیب گفته نمی‌شود.
#'''اصطلاح [[کلامی]]:''' در اصطلاح رایج [[متکلمان]]، علم به غیب به کیفیت خاصی از [[دانش]] اطلاق می‌شود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد یعنی مستفاد نباشد. لذا در این اصطلاح نیز، علم به غیب مختص ذات خداوند است و به علم دیگران هرچند ویژه باشد، غیب گفته نمی‌شود. مراد از غیب در اصطلاح رایج متکلمان همانند معنای غیب در [[فرهنگ قرآنی]] و حدیثی است<ref>ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، «تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه غیب در ترکیب اضافی علم غیب»، نخستین همایش ملی واژه‌پژوهی در علوم اسلامی، ص٢ و ٣.</ref>.
#'''اصطلاح عرفی:''' مراد از علم به غیب در اصطلاح عرفی آن ناظر به معنای لغوی غیب است. براین اساس مراد از علم به غیب از منظر عرفی [[آگاهی]] از چیزهایی است که بیرون از دید و حواس ظاهری قرار دارند، خواه مربوط به حوادث کنونی باشد و یا [[آینده]]، به‌عبارت دیگر [[علم غیب]]، [[علم غیر عادی]] و [[علم خدادادی|خدادادی]] است، ‌نه دانش‌هایی که از [[راه]] [[دلایل]] و حواس ظاهری و [[فنون]] اکتسابی به دست می‌آیند<ref>ر.ک: [[عبدالحسین امینی|امینی، عبدالحسین]]، «[[الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب (کتاب)|الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب]]»، ج ۵، ص ۸۰؛ [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ [[سید مرتضی مهری|مهری، سید مرتضی]]، «[[آگاهی‌های غیبی (مقاله)|آگاهی‌های غیبی]]»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵؛ [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، «[[منابع علم امام در قرآن و روایات (پایان‌نامه)|منابع علم امام در قرآن و روایات]]»، ص ۱۱۹؛ [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[محمد تقی شاکر|شاکر، محمد تقی]]، «[[مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران (مقاله)|مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران]]»، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷.</ref>. در این اصطلاح به دانش‌های اکتسابی از راه غیرحواس و تبعی که ذاتی نباشند هم غیب اطلاق می‌شود.
 
==پانویس==
{{پانویس}}

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۲

پاسخ اجمالی

معناشناسی

غیب

معنای لغوی

غیب در لغت[۱] به امری که از حس پوشیده باشد، اطلاق شده است، خواه آن چیز هم اکنون تحقق یافته باشد یا بعد از این تحقق پیدا کند؛ ‌این واژه در مقابلِ شهود است به‌ معنای چیزی که با حواس قابل درک باشد[۲].

معنای اصطلاحی

برای غیب سه اصطلاح مختلف وجود دارد که عبارت است از:

  1. اصطلاح قرآنی و حدیثی: مراد از غیب از منظر قرآن[۳] و روایات[۴]، مطلقِ علوم فراطبیعی و غیراکتسابی نیست، بلکه غیب تنها به آن دسته از علومی اطلاق می‌شود که خدای متعال آگاهی از آنها را تنها به خود اختصاص داده و احدی از مخلوقاتش اعم از انبیاء، ملائکه و غیر ایشان را نیز از آن مطلع نکرده است. هرچند در این قسم نیز گاهی خداوند اراده کرده و علومی را از خزانه غیب خود در اختیار برخی برگزیدگان خویش قرار داده است[۵].[۶]
  2. اصطلاح کلامی: غیب در اصطلاح متکلمان به اموری همچون حوادث گذشته و آینده یا اور حالی که اطلاع از آنها از راه‌های طبیعی ممکن نیست مثل آگاهی از آنچه در مکانی دوردست اتفاق افتاده اطلاق می‌شود. به دیگر سخن مراد از غیب چیزی است که تحت حس و درک آدمی قرار ندارد به همین جهت شناخت آن بدون کمک گرفتن از اسباب غیر عادی ممکن نیست[۷]. مانند خدای سبحان و برخی از نشانه‌های او همچون: وحی، فرشتگان و رستاخیز که همه آنها از حواس ما غایب‌اند. به دیگر سخن مفهوم خاص غیب عبارت است از حقایق پشت پردۀ واقعیات و رویدادهای عالم طبیعت که حواس و ذهن و دیگر ابزار شناخت معمولی راهی به آنها ندارد. غیب در این حالت به معنای پنهان از ادراکات افراد عادی است؛ خواه ادراکات حسی یا ادراکات عقلی. البته غیب، زمانی غیب است که به غیر خدای متعال نسبت داده شود؛ وگرنه هیچ موجودی برای خدا غیب نیست و همه امور مشهود او هستند: ﴿عَالِمِ الْغَيْبِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ[۸].[۹]
  3. اصطلاح عرفی: در اصطلاح رایج عرفی نیز مراد از غیب چیزی است که پوشیده از حس انسان بوده و با حواس رایج پنجگانه نمی‌توان از آن آگاهی یافت. اصطلاح عرفی غیب همانند معنای لغوی آن است.

علم غیب

براساس آنچه در معنای اصطلاحی غیب گفته شد، علم غیب نیز دارای سه اصطلاح مختلف است:

  1. اصطلاح قرآنی و حدیثی: در این اصطلاح علم به غیب فقط به علوم اختصاصی خداوند متعال (علوم مکنون و مستأثر) که ذاتی بوده و اکتسابی نیستند اطلاق می‌شود و به علم دیگران اگرچه به تعلیم الهی یا اعطای او باشد غیب گفته نمی‌شود.
  2. اصطلاح کلامی: در اصطلاح رایج متکلمان، علم به غیب به کیفیت خاصی از دانش اطلاق می‌شود که ذاتی و غیرتبعی بوده و از دیگران فراگیری نشده باشد یعنی مستفاد نباشد. لذا در این اصطلاح نیز، علم به غیب مختص ذات خداوند است و به علم دیگران هرچند ویژه باشد، غیب گفته نمی‌شود. مراد از غیب در اصطلاح رایج متکلمان همانند معنای غیب در فرهنگ قرآنی و حدیثی است[۱۰].
  3. اصطلاح عرفی: مراد از علم به غیب در اصطلاح عرفی آن ناظر به معنای لغوی غیب است. براین اساس مراد از علم به غیب از منظر عرفی آگاهی از چیزهایی است که بیرون از دید و حواس ظاهری قرار دارند، خواه مربوط به حوادث کنونی باشد و یا آینده، به‌عبارت دیگر علم غیب، علم غیر عادی و خدادادی است، ‌نه دانش‌هایی که از راه دلایل و حواس ظاهری و فنون اکتسابی به دست می‌آیند[۱۱]. در این اصطلاح به دانش‌های اکتسابی از راه غیرحواس و تبعی که ذاتی نباشند هم غیب اطلاق می‌شود.

پانویس

  1. طریحی، «مجمع البحرین»، ج۲، ۱۳۵ ـ ۱۳۴؛ ‌راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ‌«المفردات»، ص ‌۶۱۶؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، «کتاب العین»، ‌ج۴، ص ۴۵۴؛ ‌ابن‌منظور، محمد بن مکرم، «لسان العرب»، ‌ج۱، ص ۶۵۴ و طبرسی، فضل بن حسن، «مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن»، ج۱، ص ۱۲۱.
  2. ر.ک: طیب، سید عبدالحسین، «اطیب البیان فی تفسیر القرآن»، ج ۱، ص ۱۴۸؛ مطهری، مرتضی، «امدادهای غیبی در زندگی بشر»، ص ۵۵؛ فاضل لنکرانی، محمد، اشراقی، شهاب الدین، «پاسداران وحی»، ص ۱۶۷؛ سبحانی، جعفر، «منشور جاوید»، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ مصطفوی، سید حسن، مروی، احمد، «دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم»، فصلنامه قبسات، ص ۱۲؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران»، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷؛ سبحانی، محمد تقی، هاشمی، سید علی، «قلمرو علوم پیامبر امام علی و صحابه در مهم‌ترین منابع حدیثی اهل سنت»، پژوهش‌نامه حکمت و فلسفه اسلامی، ش ۳، ص ۳۹ ـ ۴۰؛ خسروپناه، عبدالحسین، «کلام نوین اسلامی»، ج ۲، ص ۳۷۸؛ نادم، محمد حسن، «علم غیب از نگاه عقل و وحی»، ص ۷۵.
  3. مانند: ﴿وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ، سوره انعام، آیه ۵۹؛ ﴿وَيَقُولُونَ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ، سوره یونس، آیه ۲۰.
  4. در روایتی امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود قرار داده و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشته‌ای از فرشتگان و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: ﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ و علمی که فرشتگان او از آن آگاهی دارند قطعا مورد آگاهی محمد(ص) و آل محمد(ع) است و آنچه ایشان از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاه فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع هستند؛ «إن لله علمین علم استأثر به فی غیبه فلم یطلع علیه نبیا من أنبیائه و لا ملکا من ملائکته و ذلک قول الله تعالی إن الله عنده علم الساعة و ینزل الغیث و یعلم ما فی الأرحام و ما تدری نفس ما ذا تکسب غدا و ما تدری نفس بأی أرض تموت‏ و له علم قد اطلع علیه ملائکته فما اطلع علیه ملائکته فقد اطلع علیه محمد و آله و ما اطلع علیه محمد و آله فقد أطلعنی علیه [یعلمه‏] الکبیر منا و الصغیر إلی أن تقوم الساعة»؛ صفار، محمد بن حسن، «بصائر الدرجات»، ص ١٣١.
  5. ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند. جز فرستاده‌ای را که بپسندد». سوره جن، آیه۲۶ - ۲۷.
  6. ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، «تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه غیب در ترکیب اضافی علم غیب»، نخستین همایش ملی واژه‌پژوهی در علوم اسلامی، ص۵.
  7. ر.ک: امینی، عبدالحسین، «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب»، ج ۵، ص ۸۰؛ شاکر، محمد تقی، «منابع علم امام در قرآن و روایات»، ص ۱۱۹؛ سبحانی، جعفر، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ مهری، سید مرتضی، «آگاهی‌های غیبی»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵.
  8. «او دانای نهان است. هم ‏وزن ذره‌‏اى، نه در آسمان‌ها و نه در زمین از او پنهان نیست‏»؛ سوره سبأ، آیه ۳.
  9. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، «ترجمه تفسیر المیزان»، ج ۱، ص ۷۳؛ جعفری، محمد تقی، «قرآن نماد حیات معقول»، ص ۱۶۶ ـ ۱۷۱؛ مکارم شیرازی، ناصر، «پیام قرآن»، ج ۷، ص ۲۱۲؛ جوادی آملی، عبدالله، «تفسیر تسنیم»، ج ۲، ص ۱۵۷؛ سبحانی، جعفر، «منشور جاوید»، ج ۱۰، ص ۱۴۴؛ مصباح یزدی، محمد تقی، «انسان‌شناسی»، ص ۳۹۹. ۴۰۰؛ خسروپناه، عبدالحسین، «کلام نوین اسلامی»، ج ۲، ص ۳۷۸؛ نادم، محمد حسن، «علم غیب از نگاه عقل و وحی»، ص ۷۵؛ موسوی، سید امین، «گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب سنت و عقل»، ص ۴۸.
  10. ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، «تفاوت کاربردهای کلامی و روایی واژه غیب در ترکیب اضافی علم غیب»، نخستین همایش ملی واژه‌پژوهی در علوم اسلامی، ص٢ و ٣.
  11. ر.ک: امینی، عبدالحسین، «الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب»، ج ۵، ص ۸۰؛ سبحانی، جعفر، «مفاهیم القرآن»، ج ۳، ص ۴۰۲ ـ ۴۰۴؛ مهری، سید مرتضی، «آگاهی‌های غیبی»، ماهنامه پاسدار اسلام، ش ۱۵۵؛ شاکر، محمد تقی، «منابع علم امام در قرآن و روایات»، ص ۱۱۹؛ برنجکار، رضا، شاکر، محمد تقی، «مسئله آگاهی از غیب و امکان آن از نگاه مفسران»، فصلنامه مطالعات تفسیری، ش ۱۰، ص ۶۶ و ۶۷.