وسایل و ابزار شخصی پیامبر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== {{یادآوری پانویس}} {{پانویس}} +== پانویس == {{پانویس}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n\n\n +\n\n))
خط ۹۰: خط ۹۰:
==موالیان و غلامان==
==موالیان و غلامان==
*[[زید بن حارثه]]، [[اسامة بن زید]]، [[ثوبان]]، [[ابورافع]]، [[صالح]]، [[سفینه]]، [[ابو مویهبه]]، انسه (انجشه و ابا مسروح) [[ابو کبشه]]، [[مدعم]]، فضاله]]، [[ابوضمیره]]، ریاح، [[ابوبکره]]<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۶۹ - ۱۷۲؛ الطبقات الکبری، ص ۳۸۵ - ۳۸۷ و انساب الاشراف، ص ۴۶۷ - ۴۸۵.</ref>، کرکره<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۸۶ و انساب الاشراف، ص ۴۸۴.</ref>، هشام و ابوهند از [[بندگان]] ایشان بودند<ref>انساب الاشراف، ص ۴۸۵.</ref> و آن [[حضرت]] سه کنیز به نام‌های سلمی، خضره و [[رضوی]] نیز داشت که آنها نیز آزاد شدند<ref>همان و الطبقات الکبری، ص ۳۸۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۷۵.</ref>.
*[[زید بن حارثه]]، [[اسامة بن زید]]، [[ثوبان]]، [[ابورافع]]، [[صالح]]، [[سفینه]]، [[ابو مویهبه]]، انسه (انجشه و ابا مسروح) [[ابو کبشه]]، [[مدعم]]، فضاله]]، [[ابوضمیره]]، ریاح، [[ابوبکره]]<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۶۹ - ۱۷۲؛ الطبقات الکبری، ص ۳۸۵ - ۳۸۷ و انساب الاشراف، ص ۴۶۷ - ۴۸۵.</ref>، کرکره<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۸۶ و انساب الاشراف، ص ۴۸۴.</ref>، هشام و ابوهند از [[بندگان]] ایشان بودند<ref>انساب الاشراف، ص ۴۸۵.</ref> و آن [[حضرت]] سه کنیز به نام‌های سلمی، خضره و [[رضوی]] نیز داشت که آنها نیز آزاد شدند<ref>همان و الطبقات الکبری، ص ۳۸۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۷۵.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۴۴


مقدمه

منزل و حجره‌های همسران پیامبر(ص)

  • پیامبر اکرم(ص) با اینکه رئیس جامعه اسلامی بود و تمامی امکانات و منابع مالی را در اختیار داشت؛ اما بسیار ساده زندگی می‌کردند. نمونه بارز این سادگی، منزلی بود که آن حضرت و همسران ایشان در آن سکونت داشتند. این منزل، بسیار ساده و در سادگی، مثال‌زدنی بود. واقدی از عبدالله بن زید هذلی در این باره چنین نقل می‌کند: "من منزل همسران رسول خدا(ص) را هنگامی دیدم که عمرو بن عبدالعزیز فرمان‌ ویران کردن آنها را صادر کرده بود. دیوار حیاط‌ها از خشت خام بود و هر حیاط، حجره‌هایی از چوب و شاخ خرما داشت و میان آنها را گل اندود کرده بودند؛ آنها را شمردم که نه حجره بود و در فاصله خانه عایشه و در مسجد که به باب النبی(ص) معروف است و تا محل خانه اسماء دختر حسن بن عبدالله قرار داشت"[۲]. بر در این حجره‌ها، پرده‌های مویین سیاه آویزان بود و بالای این حجره‌ها نیز سفره‌های چرمی یا چادرهای مویین قرار داشت[۳][۴].

وسایل خانه

  1. تختخواب:قریش دوست داشتند که بر روی تخت بخوابند؛ به این دلیل، پس از هجرت و آمدن به مدینه، ابوایوب انصاری، تختی از چوب ساج و لیف خرما برای آن حضرت تهیه کرد[۵]. بعدها که آن حضرت به منزل خودش در مدینه رفتند، تختی داشتند که رویه‌اش از حصیر بود[۶].
  2. زیرانداز : آن حضرت زیراندازی از پوست داشت که از لیف خرما پرشده بود[۷]؛ اما بیشتر اوقات عبایشان، زیرانداز بسترشان بود که آن را دولا و بر آن استراحت می‌فرمودند[۸].
  3. روانداز: آن حضرت رواندازی داشت که با گیاه خوشبو و رنگین "ورس" یا زعفران رنگ شده بود و نوبت هر یک از زنان که می‌شد، آن حضرت، آن روانداز را به خانه او می‌فرستاد و بانوان آن حضرت(ص) این روانداز را مرطوب می‌کردند تا بویش پخش شود[۹].
  4. بالش : بالش ایشان هم چرمی انباشته از لیف خرما بود[۱۰].
  5. فرش ‌:رسول اکرم(ص) حصیری داشت که روزها بر آن می‌نشست و شب‌ها برآن نماز می‌خواند[۱۱]. گلیمی هم داشت که سجاده نمازش بود[۱۲].
  6. ظرف‌های منزل‌: آن حضرت، کاسه‌ای چوبی و کاسه‌ای شیشه‌ای داشت[۱۳]. این کاسه بلورین، هدیه مقوقس، شاه اسکندریه بود که با نقره تزیین شده بود[۱۴]. رسول خدا(ص) کاسه‌ای به نام "ریان"[۱۵] و کاسه‌ای بسیار بزرگ به نام "ریّ"[۱۶] و دو ظرف به نام‌های "منبعه"[۱۷] و "مضبّب"[۱۸] و کاسه‌ای برنجی داشت که آن حضرت به علت شدت حرارت، در آن "حنا" و "وسمه" می‌ریخت و به سر می‌مالید[۱۹]. علاوه بر اینها ظرفی از سفال نیز در منزل بود که آن حضرت با آن وضو می‌گرفت و از آن آب می‌نوشید. اطفال انصار نیز به منزل حضرت(ص) می‌آمدند خود ‌و بدون هیچ منعی از آب آن می‌نوشیدند و برای تبرک، از آب به سر و روی خود می‌مالیدند [۲۰].‌
  7. ابریق‌: آفتابه‌ای از روی نیز در منزل آن حضرت بود[۲۱][۲۲].

لوازم شخصی‌

  1. مسواک‌:رسول خدا(ص) چوب‌های مسواک‌تر و خشکی داشت که هر گاه از خواب بر می‌خاست؛ چه روز و چه شب؛ پیش از وضو از آنها استفاده می‌کرد[۲۳].‌
  2. شانه :آن حضرت شانه‌ای از عاج داشت[۲۴].‌
  3. آیینه : رسول خدا(ص) آینه خود را "المدله" نام نهاده بود[۲۵].
  4. سرمه‌دان : پیغمبر اکرم(ص) در هر شب، هنگام خواب، سرمه‌دان را بر می‌داشت و به چشمان خویش سرمه می‌کشید[۲۶]. ‌
  5. شیشه روغن : حضرت به موهای خودش روغن می‌مالید[۲۷].
  6. جعبه : این جعبه، هدیه نجاشی به آن حضرت بود و کافوز نام داشت[۲۸] و رسول اکرم(ص) شانه عاج، سرمه‌دان، قیچی و مسواکش را در آن قرار می‌داد[۲۹].
  7. عصا‌:پیامبر(ص) چندین عصا داشت؛ عصایی به نام "العرجون"[۳۰] و نیز عصایی به نام "ممشوق"[۳۱] و عصای سرخمیده کوچک دیگری نیز داشت که طولش نیم متر یا کمی بیشتر بود. ایشان، پیاده و سواره، آن را با خود داشت و چون بر شتر سوار می‌شد، به شتر آویزان می‌کرد و گاه با آن چیزی از زمین بلند می‌کرد[۳۲].
  8. چادر : چادر آن حضرت "الکن" نام داشت که به معنای سرپناه است[۳۳].‌
  9. انگشتر : درباره انگشترهای آن حضرت مطالب فراوانی نقل شده است؛ از امام ششم(ع) نقل شده است: "آن حضرت، انگشتری زرین در دست داشت که آن را به کنار نهاده، انگشتری سیمین برای خود تهیه کرد"[۳۴]. همچنین رسول خدا(ص) انگشتری از نقره داشت که نگین آن نیز نقره بود[۳۵]. گاه آن حضرت، انگشتری آهنی با روکش نقره به دست می‌کرد[۳۶]. همچنین گفته‌اند، پیامبر(ص) انگشتری از نقره با نگینی حبشی داشت و نقش آن "محمد رسول الله" بود[۳۷]. آن حضرت، انگشتر دیگری نیز داشت که به دستش بود و نقش آن "محمد رسول الله" بود. این انگشتر بعدها به دست ابوبکر و پس از او به عمر و پس از او هم به دست عثمان افتاد. این انگشتر نُه سال در دست عثمان بود، تا اینکه در زمان حفر چاه "أریس" در چاه افتاد و گم شد[۳۸]. از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که آن حضرت دو انگشتر داشت که نقش یکی « لَا إِلَهَ‌ إِلَّا اللَّهُ‌ مُحَمَّدٌ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌» و نقش، دیگری « صَدَقَ‌ اللَّهُ‌» بود[۳۹].‌
  10. مُهر حضرت‌: قریش به آن حضرت گفته بودند که عجم، نامه‌های بدون مهر را نمی‌پذیرد؛ به همین دلیل آن حضرت از انگشتر سیمین خود، مهری ساختند که بر آن عبارت « مُحَمَّدٍ رَسُولِ‌ اللَّهِ‌» در سه سطر و هر کلمه‌ای در یک سطر نقش بسته بود[۴۰][۴۱].

سلاح‌های حضرت‌

  1. شمشیر : سیره‌نویسان برای رسول خدا(ص) شمشیرهای متعددی برشمرده‌اند که نام‌های آنها چنین نقل شده است:‌
    1. ماثور: ایشان این شمشیر را از پدر بزرگوارشان به ارث بردند[۴۲]؛
    2. عضب؛ این شمشیر، هدیه سعد بن عباده به آن حضرت در جنگ بدر بود[۴۳]؛‌
    3. قضیب[۴۴]؛
    4. عون[۴۵]؛‌
    5. الرسوب؛ یعنی در گذرنده از هر مانع. این شمشیر و نیز شمشیر مُخَذَّم[۴۶] را علی(ع) از بت‌خانه طی در فلس غنیمت گرفت و به حضرت اعطا کرد[۴۷].
    6. المخذم (بسیار بران) [۴۸]؛
    7. صمصامه[۴۹]؛
    8. ذوالفقار؛ ذوالفقار، مشهورترین شمشیر رسول خدا(ص) است که در جنگ بدر از منه بن حجاج به غنیمت گرفته شد[۵۰]. زنجیرها[۵۱]، قبضه فلز انتهایی نیام و حلقه‌های میانی این شمشیر - که حمایل از آن رد می‌شد. از نقره بود[۵۲]. رسول خدا(ص) سه شمشیر دیگر نیز به نام‌های قلعی (منطقه‌ای که شمشیرش معروف بود، بتار (بنیاد برانداز) و حتف (مرگ) داشت؛ این شمشیرها از غنایم بنی قینقاع بود که به پیامبر(ص) رسید[۵۳].‌
  2. نیزه‌: آن حضرت پنج نیزه داشت:‌
    1. مثوی؛
    2. بشنونی یا شنونی؛
    3. و سه نیزه دیگر که از غنایم بنی قینقاع بودند[۵۴].‌
  3. کمان: برای ایشان شش تا هشت کمان به نام‌های زیر نقل کرده‌اند:
    1. زوراء؛
    2. روحاء؛
    3. صفراء؛ کمانی زردرنگی که از چوب نبع ساخته شده بود؛
    4. شوحط؛ این کمان از چوب شوحط ساخته شده، به بیضاء معروف بود؛ آن حضرت این کمان را همراه روحاء و صفراء از بنی قینقاع به غنیمت گرفت[۵۵]؛
    5. کتوم؛ این کمان به علت صدای تیری که از چله‌اش بیرون می‌رفت، چنین نامیده شد[۵۶]. این کمان در غزوه احد شکست[۵۷].
  4. کلاه‌خود : کلاه خود ایشان "أسعد" نام داشت[۵۸] و آن حضرت علاوه بر آن، دو کلاه خود دیگر نیز به نام‌های الموشح و ذوالسبوغ داشت[۵۹].
  5. سپر‌: حضرت یکی، از سپرهای حضرت، الفتق[۶۰] و دیگری الزقوق[۶۱] نام داشت. گفته‌اند که آن حضرت، سپر سفیدی به نام الموجز[۶۲] نیز داشت. آن حضرت، سپر دیگری داشت که عکس عقاب یا سر قوچ بر آن بود و رسول خدا(ص) آن را چندان دوست نداشت و به خواست خداوند، مدتی بعد، عکس آن یکباره محو شد[۶۳].‌
  6. زره: پیامبر اکرم(ص) هفت زره به نام‌های زیر داشت:
    1. ذات الفضول؛ این زره، مسی بود‌[۶۴] و به علت طول آن به این نام معروف شد[۶۵]. این زره و زره سعدیه از آنِ عکین قینقاعی بود که در جنگ با یهودیان بنی‌قینقاع، به غنیمت گرفته شد[۶۶]. این زره، سه حلقه نقره‌ای داشت: حلقه‌ای بین دو دستش و دو حلقه دیگر در پشت سرش[۶۷] و آن پس از رحلت رسول خدا(ص) به دست امام علی(ع) رسید[۶۸]. در وصف آن چنین گفته شده است: "زره پیامبر(ص) زره‌ای یمنی، بسیار ظریف و دارای دو دامنه بود. اگر آن را می‌بستند، به زمین نمی‌رسید و اگر هر دو دامن را می‌گشودند، تا زمین می‌رسید"[۶۹].‌
    2. سعدیه[۷۰]؛ از غنایم بنی‌قینقاع است و گفته‌اند که زره داوود نبی(ص) در زمان قتل جالوت بود[۷۱]؛‌
    3. فضّه[۷۲]؛ این زره هم از غنایم به دست آمده از بنی‌قینقاع بود؛
    4. ذات الوشاح[۷۳]؛‌
    5. ذات الحواشی[۷۴]؛
    6. خرنق[۷۵]؛
    7. بتراء؛ به علت کوتاهی اش به آن بتراء می‌گفتند[۷۶].‌ گفته‌اند، فاضله نیز نام زره دیگر آن حضرت بوده است[۷۷].‌
  7. سلاح‌های دیگر : همچنین رسول اکرم(ص) حربه‌ای به نام "السغاء"[۷۸] و نیز نیزه کوتاهی داشتند که زبیر از حبشه با خود آورده بود و آن حضرت، ایام عید، آن را همراه خود به مصلی می‌برد[۷۹][۸۰].

پرچم‌ها‌

  • بیشتر پرچم‌های پیامبر خدا(ص) سفید بود؛ اما پرچم‌هایی به رنگ زرد و سیاه نیز در لشکر آن حضرت دیده می‌شد[۸۱]. « لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‌ مُحَمَّدٌ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌» نوشته پرچم بود[۸۲]، اما مهم‌ترین پرچم حضرت، پرچمی به رنگ سیاه و مربعی شکل از جنس مخمل بود که "عقاب " نام داشت[۸۳][۸۴].

لواء

مرکب‌ها‌

  1. اسب: اسبانی را برای حضرت برشمرده‌اند که ایشان طبق رسم عرب بر هر یک از آنها نامی نهاده بودند:
    1. سکب؛ اولین اسبی بود که خاتم‌الانبیا در مدینه خرید[۸۷]. نام آن،‌ ضرس بود که آن حضرت نامش را به سبک (نجیب و تندرو ) تغییر داد[۸۸]. پیشانی و دست و پای این اسب سقید بود و حضرت با آن در جنگ احد شرکت کرد[۸۹]؛
    2. المرتجز؛ اسبی سفید که به علت شیوایی شیهه‌اش بدین نام معروف بود[۹۰]؛‌
    3. لحیف یا لخیف؛ هدیه ربیعة بن ابی‌البراء کلابی به آن حضرت بود[۹۱]؛‌
    4. لزاز؛ هدیه مقوقس به آن حضرت بود[۹۲] و رسول خدا(ص) در جنگ‌ها بیشتر بر این اسب سوار می‌شد[۹۳]؛‌
    5. ظرب؛ هدیه فروة بن عمر جذامی از عمان به آن حضرت بود[۹۴]؛‌
    6. سبحه[۹۵]؛‌
    7. وردی[۹۶]
    8. یعسوب[۹۷].‌
  2. قاطر : خاتم انبیاء(ص) سه استر سواری داشت:
    1. دلدل؛ استری سیاه و سفید که هدیه مقوقس به آن حضرت بود[۹۸]. پس از رحلت حضرت، این استر به علی(ع) رسید و مرکب علی(ع) در جنگ نهروان بود[۹۹].
    2. شهباء[۱۰۰]؛ رسول خدا(ص) سوار بر این استر در جنگ خیبر [۱۰۱] و به نقلی در جنگ حنین حضور یافت[۱۰۲]؛
    3. فضه (بیضاء)؛ استری بود که فروة بن عمر برای رسول خدا(ص) فرستاده بود[۱۰۳].‌
  3. شتر : رسول اکرم(ص) سه شتر داشت:
    1. غضباء؛ که کناره گوش‌هایش بریده شده بود[۱۰۴]؛
    2. قصواء[۱۰۵]؛‌
    3. جدعاء[۱۰۶]. دیباج نیز شتری بود که برای بار کشی از آن استفاده می‌شد[۱۰۷].
  4. الاغ : خاتم انبیاء(ص) مسافرت با دراز گوش را بسیار دوست می‌داشت و آن حضرت دو الاغ به نام "عفیر" و "یعفور" داشت[۱۰۸]. عفیر را مقوقش به نام دلدل به ایشان پیشکش کرده بود[۱۰۹] و "یعفور" نیز هدیه نجاشی یا فروة بن عمر جذامی به ایشان بود[۱۱۰].
  5. حیوانات شیری: رسول خدا(ص) بیست شتر شیرده داشت[۱۱۱] که یک بار در منطقه "غابه" هدف غارت راهزنان قرار گرفت[۱۱۲]. نه شتر، از آنِ همسران آن حضرت و "شقراء" خاص پیامبر(ص) بود که آن را برای حضرت، می‌دوشیدند[۱۱۳]. این شتران حناء، سمراء، عریس، بغوم، یسیره و دباء (ریاء) نام داشتند که اهل خانه از شیرشان استفاده می‌کردند[۱۱۴].
  6. گوسفندان: آن حضرت هفت گوسفند (یا بز) به نام‌های: عجوزه، زمزم، سقیاء، برکه، ورسه، اطلال و اطراف داشت که ام‌ایمن آنها را به چراگاه می‌برد و برمی‌گرداند[۱۱۵][۱۱۶].

موالیان و غلامان

منابع

پانویس

  1. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۶۳.
  2. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۸۷؛ نورالدین سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص ۵۳ و صالحی شامی، سیل الهدی و الرشاد، ج ۳، ص ۳۴۸.
  3. الطبقات الکبری، ص ۳۸۷ و وفاء الوفاء، ص ۵۴.
  4. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۶۴.
  5. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف،، ج ۱،، ص ۵۲۵؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۷، ص ۱۰۹ و ابوسعید خرگوشی،شرف المصطفی(ص)، ج۳، ص۲۷۵.
  6. الطبقات الکبری، ص۳۶۰-۳۶۱ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۱،‌ص۳۳۷.
  7. الطبقات الکبری، ص ۳۶۱، شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۵۰۳ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۶، ص۲۰۸.
  8. ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۸۸ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۸.
  9. سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۱۴۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۳۰۳ و امتاع الأسماع، ج ۷، ص ۱۰.
  10. الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.
  11. الطبقات الکبری، ص ۳۶۲ و امتاع الاسماع، ص۱۱۵.
  12. الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.
  13. نجم الدین محمود راوندی، شرف النبی ص ۳۶۱.
  14. الطبقات الکبری، ص ۳۷۶ و تاریخ الاسلام، ص۵۰۹.
  15. تاریخ الاسلام، ج۱، ص۵۱۵ و عیون الاثر، ج۲، ص۳۸۷.
  16. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۸ و همو، الامالی، ص۷۱.
  17. محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص۱۸۴ و الامالی، ص۷۱. شیخ صدوق در کتاب دیگرش،‌من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۸ از این ظرف با نام السعه یاد کرده است.
  18. تاریخ الاسلام، ص۵۱۵ و شرف المصطفی، ص۲۷۸.
  19. شرف النبی، ص۳۶۱-۳۶۲.
  20. شرف النبی، ص۳۶۱-۳۶۲.
  21. الطبقات الکبری، ص ۳۷۶؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۶.
  22. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۶۴-۶۶۵.
  23. الطبقات الکبری، ص ۳۷۵؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۲۱ و ابن اشعث سجستانی، سنن ابن داوود، ج۱، ص۲۲.
  24. الطبقات الکبری، ص ۳۷۵؛ امتاع الاسماع، ج۷، ص ۷۵ و سبل الهدی و الرشاد، ج۷، ص۳۴۵.
  25. امتاع الاسماع، ص ۸۶ و عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف، ج ۵، ص ۲۴۷.
  26. امتاع الاسماع، ص۹۱؛ الطبقات الکبری، ص ۳۷۶ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۷.
  27. شرف المصطفی، ج۳، ص۳۳۳ و ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۵، ص۲۴۷.
  28. انساب الاشراف، ص۵۲۳؛ تاریخ الاسلام، ص۵۱۴ و شرف المصطفی، ص۲۹۰.
  29. سنن النبی، ص ۱۳۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۶ و السیرة الحلبیه، ص ۳۵۲.
  30. تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵؛ امتاع الأسماع، ص ۱۷۴ و عیون الاثر، ص ۳۸۷.
  31. شرف النبی، ص ۳۶۲: السیرة الحلبیة، ص ۳۶۷ و شرف المصطفی، ص ۲۸۵.
  32. البدایه و النهایه، ص ۹؛ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸ و عیون الاثر، ص ۳۸۷.
  33. من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵.
  34. الطبقات الکبری، ص ۳۶۷.
  35. بخاری، صحیح، ج ۷، ص ۵۲ و نسائی، سنن، ج ۸، ص ۱۷۵.
  36. الطبقات الکبری، ص ۳۶۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۰۵.
  37. الطبقات الکبری، ص ۳۲۶؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۰۵ و الشمائل المحمدیه، ص ۷۰.
  38. تاریخ الاسلام، ص ۵۰۶؛ صحیح بخاری، ص ۵۳؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۸۲ و الطبقات الکبری، ص ۳۶۶.
  39. شیخ صدوق، الخصال، ص ۶۱ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۰۱.
  40. صحیح بخاری، ص۶۸؛ الطبقات الکبری، ص ۳۶۸ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۸۲.
  41. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۶۶-۶۶۸.
  42. امتاع الاسماع، ص ۱۳۴؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۳۶۳ و تاریخ الاسلام، ۵۱۱.
  43. امتاع الأسماع، ص ۱۳۴ و انساب الاشراف، ص ۵۲۱.
  44. امتاع الأسماع، ص ۱۳۴؛ تاریخ الطبری، ص ۱۷۷ و شرف المصطفی، ص ۲۸۱.
  45. من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸ و امالی صدوق، ص ۷۱.
  46. الطبقات الکبری، ص ۳۷۷.
  47. تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷؛ و انساب الاشراف، ص ۵۲۲.
  48. تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷؛ و انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۳۱۶.
  49. سبل الهدی والرشاد، ص ۳۶۴: السیرة الحلبیه، ص ۴۶۱ و عیون الاثر، ص ۳۸۶.
  50. انساب الاشراف، ص ۵۲۱؛ امتاع الأسماع، ص ۱۳۴ - ۱۳۵؛ الطبقات الکبری، ص ۳۷۷ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.
  51. الطبقات الکبری، ص ۳۷۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۱.
  52. الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۱ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۳.
  53. الطبقات الکبری، ص ۳۷۷؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.
  54. امتاع الأسماع، ص ۱۵۲.
  55. الطبقات الکبری، ص ۳۷۹؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.
  56. امتاع الاسماع، ص ۱۴۹؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۱۸.
  57. انساب الاشراف، ص ۵۲۳؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۱۸ و شرف المصطفی، ص ۲۸۴.
  58. من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.
  59. عیون الاثر، ص ۳۸۷. ضمن اینکه بلاذری از آن با عنوان ذوالسبوب (انساب الاشراف، ص ۵۳۳) و مقریزی از آن با عنوان ذو الشوع یاد کرده‌اند. (امتاع الأسماع، ص ۱۵۲ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۹).
  60. امتاع الاسماع، ص ۱۵۳؛ سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۷۰ و شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۱۸۹.
  61. انساب الاشراف، ص ۵۲۳؛ امتاع الأسماع، ص ۱۵۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴.
  62. البدایه و النهایه، ص ۹.
  63. تاریخ الطبری، ص ۱۷۸؛ سبل الهدی والرشاد، ص ۳۷۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴.
  64. البدایة والنهایه، ص ۹؛ تاریخ الخمیس، ص ۱۸۹ و شرف المصطفی، ص ۳۱۸.
  65. امتاع الأسماع، ص ۱۴۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳.
  66. امتاع الأسماع، ص ۱۴۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳.
  67. تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴؛ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.
  68. من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.
  69. الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۲ و شرف المصطفی، ص ۲۸۳.
  70. الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.
  71. امتاع الأسماع، ص ۱۴۸؛ السیرة الحلبیه، ص ۴۶۱ و احمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدینه، ج ۱، ص ۵۶۳.
  72. الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.
  73. امتاع الأسماع، ص ۱۴۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳ و السیرة النبویه، ص ۴۶۱.
  74. امتاع الأسماع، ص ۱۴۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳ و السیرة النبویه، ص ۴۶۱.
  75. السیرة الحلبیه، ص ۴۶۲؛ امتاع الاسماع، ص ۱۴۲ و المواهب اللدینه، ص ۵۶۳.
  76. تاریخ الاسلام، ص۵۱۳؛ امتاع الاسماع، ص ۱۴۸ و السیرة الحلبیه، ص ۴۶۲.
  77. مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ج ۵، ص ۲۵.
  78. البدایه و النهایه، ص ۹.
  79. انساب الاشراف، ص ۵۲۳ - ۵۲۴ و امتاع الأسماع، ص ۱۵۶.
  80. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۶۸-۶۷۱.
  81. امتاع الأسماع، ص ۱۶۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۳ - ۲۲۴ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۷۱ - ۳۷۲.
  82. تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵؛ عیون الاثر، ص۳۸۷ و شرف المصطفی، ص۲۸۶.
  83. الطبقات الکبری، ص ۳۵۲ - ۴۵۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۵ و امتاع الأسماع، ص ۱۶۳.
  84. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۷۲.
  85. من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.
  86. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۷۲.
  87. انساب الاشراف، ص ۵۰۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۳ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۹.
  88. انساب الاشراف، ص ۵۰۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۳.
  89. الطبقات الکبری، ص ۳۸۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۳۰ و شرف المصطفی، ص۲۹۴.
  90. امتاع الأسماع، ص ۱۹۴؛ تاریخ الاسلام، ص۵۱۸ و الکامل، ص۳۱۴.
  91. تاریخ الطبری، ج۳، ص ۱۷۳؛ انساب الاشراف، ص ۵۱۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۷.
  92. همان.
  93. شرف النبی، ص ۳۵۷ و عمادالدین یحیی عامری، بهجة المحافل و بغیة الأماثل، ج ۲، ص ۱۶۴.
  94. تاریخ الطبری، ص ۱۷۳ - ۱۷۴؛ انساب الاشراف، ص ۵۱۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۷.
  95. امتاع الأسماع، ص ۱۹۱؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۸ و شرف المصطفی، ص ۳۰۰.
  96. امتاع الاسماع، ص ۱۹۲؛ البدء والتاریخ، ص ۲۴ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴.
  97. الکامل، ج ۲، ص ۳۱۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۹.
  98. الطبقات، الکبری ، ص۳۸۱ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴.
  99. امتاع الأسماع، ص ۲۲۱.
  100. الکامل، ص۸؛ امتاع الأسماع، ص ۲۲۱؛ انساب الاشراف، ص ۵۰۸ و احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۸.
  101. انساب الاشراف، ص ۵۰۸ و امتاع الاسماع، ج ۶، ص ۳۷۴.
  102. ابن حبان، صحیح، ج ۱۴، ص ۴۱۵ و مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۶۹.
  103. البدایه و النهایه، ص ۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و انساب الاشراف، ص ۵۱۱.
  104. الطبقات الکبری، ص ۳۸۲؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۵ و انساب الاشراف، ص ۵۱۲.
  105. انساب الاشراف، ص۵۱۲؛ تاریخ الطبری، ج، ۳، ص ۱۷۵ و البدء و التاریخ، ص۲۵.
  106. البدء و التاریخ، ص۲۵؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۷۵ و انساب الاشراف، ص۵۱۲.
  107. من لا یحضره الفقیه، ص۱۷۹ و امالی صدوق، ص۷۲.
  108. انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و الکامل، ص۳۱۵.
  109. انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و امتاع الاسماع، ج۷، ص۲۲۵.
  110. انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ص۴۰۶ و السیرة الحلبییه، ص۲۲۱.
  111. تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۷۵؛ تاریخ السلام، ص۵۱۲ و الکامل، ص۳۱۵.
  112. الطبقات الکبری، ص۳۸۴ و الکامل، ص۳۱۵.
  113. امتاع الاسماع، ج۷، ص۲۴۲ و انساب الاشراف، ص۵۱۳.
  114. تاریخ الطبری، ص۱۷۵؛ الطبقات الکبری، ص ۳۸۴ و الکامل، ص ۳۱۵.
  115. انساب الاشراف، ص ۵۱۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۶؛ الکامل، ص ۳۱۵ و الطبقات الکبری، ص ۳۸۴.
  116. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۷۴.
  117. تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۶۹ - ۱۷۲؛ الطبقات الکبری، ص ۳۸۵ - ۳۸۷ و انساب الاشراف، ص ۴۶۷ - ۴۸۵.
  118. الطبقات الکبری، ص ۳۸۶ و انساب الاشراف، ص ۴۸۴.
  119. انساب الاشراف، ص ۴۸۵.
  120. همان و الطبقات الکبری، ص ۳۸۵.
  121. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۷۵.