تفسیر تطبیقی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تفسیر تطبیقی]] | [[رده:تفسیر تطبیقی]] |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۴۹
مقدمه
مراد از تفسیر تطبیقی این است که مفسر، تفسیری که از یک آیه یا چند آیه مشابه به دست میدهد آن را با نظرات دیگر مفسران تطبیق دهد و آراء آنان را نیز لحاظ نماید یا برداشت و تفسیری که از یک موضوع قرآنی ارائه میدهد، آن را در همان موضوع با آنچه که در دیگر کتب آسمانی مانند تورات و انجیل آمده و یا با دیدگاههای دانشمندانی که صاحب رأی و نظرند، تطبیق نماید و آراء گوناگون را مطرح سازد تا بدین وسیله خواننده تفسیر بیشتر به اهمیت موضوع پی برد و در میان آراء گوناگون بهتر بتواند انتخاب قول احسن نماید.
بنابراین در تفسیر تطبیقی، مفسر آیاتی را محور قرار داده و سپس به جستجوی آرای دیگر مفسران از قدما و متأخران - اعم از اینکه شیعه یا سنی یا تفسیر آنها عقلی یا نقلی یا فلسفی باشد - میپردازد و احتمالات مطرح شده از سوی آنان را به مقایسه و ارزیابی میگذارد و در ضمن تطبیق نظر خود با نظرات گوناگون و مقایسه میان آنها، در واقع نوعی «تفسیر مقارَن» را به نمایش میگذارد.
تفسیر تطبیقی، همان تفسیر مقارن است که تنها در محدوده تطبیق میان نظرات شیعی و سنی نمیگنجد، بلکه فراتر از آن به تطبیق تفسیر قرآن و عهدین (تورات و انجیل)، نظرات الهی و مادی، نظرات دینی و علمی و... نیز میپردازد. پس میتوان گفت: تفسیر تطبیقی در واقع نوع بررسی مقایسهای میان دیدگاههای مفسران با اختلاف در روش یا مذهب است و شرط لازم تفسیر تطبیقی، این است که مقایسه میان دیدگاههای دو مذهب یا دو مکتب تفسیری یا دو مفسر و یا میان معارف قرآن با آموزههای دیگر کتب آسمانی یا سایر معارف بشری مانند حقوق زن در اسلام و عصر جاهلیت یا حقوق زن در اسلام و اروپا، یا مقایسه بردگی در اسلام با بردگی پیش از اسلام و یا بردگی در اسلام با بردگی در اروپا لحاظ شود.
فایده عمده تفسیر تطبیقی، توسعه در نگرش خواننده تفسیر و خارج نمودن او از هر گونه حصرگرایی است و میتوان گفت این روش، ذهن خواننده کنجکاو را قوت بخشیده و او را به فعالیت بیشتر برای دریافت عمیق متن آمادهتر میسازد و بدین وسیله کم و بیش از جمود و تحجّر - که عدهای بدان مبتلایند - میکاهد و تا حدّ فراوانی از تعصّبهای خشک و نابجا و بیمورد جلوگیری میکند و علاوه بر اینها، چنین روشی زمینههای تقریب مذهب اسلامی در حوزههای گوناگون اعتقادی، فقهی، اجتماعی و اخلاقی را فراهم میآورد و به محوریت قرآن کریم در همه مسائل، تحکیم میبخشد.[۱]