الگو:صفحهٔ اصلی/مدخل برگزیده: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
<div class="boxTitle">'''[[امام حسن مجتبی علیه‌السلام|امام حسن مجتبی علیه‌السلام]]'''</div>
<div class="boxTitle">'''[[شهادت امام علی|شهادت امام علی]]'''</div>
[[پرونده: IM010146.jpg|بی‌قاب|150px|left|link= امام حسن مجتبی علیه‌السلام]]
[[پرونده: Imam Ali Holy Shrine.jpg|بی‌قاب|150px|left|link= شهادت امام علی]]
[[امام حسن]] {{ع}} پیشوای دوم [[مسلمانان]]، در نیمه [[ماه رمضان]] [[سال سوم هجری]] قمری در [[مدینه]] متولد شد. پدر ایشان [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} و مادرشان [[حضرت زهرا]] {{س}} است. کنیه حضرت، ابومحمد و [[القاب]] فراوانی همانند تقی، زکی و مجتبی به ایشان نسبت داده‌اند. [[امام حسن]]{{ع}} بردبار و متین بود. در [[گشایش]] [[مشکلات]] دیگران پیشگام بود. با بی‌ادبان به خود، بسیار مناسب [[رفتار]] می‌کرد، به گونه‌ای که مایه شرمندگی آنان می‌شد. سه بار برای [[خدا]] نیمی از [[دارایی]] خود را به [[فقیران]] بخشید. پیاده بسیار به [[حج]] می‌رفت.
شهادت امام علی{{ع}} به ماجرای ترور [[امیرالمومنین]] {{ع}} به‌دست [[ابن ملجم]] از [[خوارج]] [[نهروان]] در سال چهلم هجری در شهر [[کوفه]] اشاره دارد. امام علی{{ع}} در سحرگاه ۱۹ ماه [[رمضان]] در [[مسجد کوفه]] و در حال [[سجده]] به‌دست ابن ملجم ضربت شمشیری زهرآلود خورد و دو روز بعد در ۲۱ ماه رمضان در اثر این ضربت به شهادت رسید.


[[امام حسن]]{{ع}} هشت ساله بود که جد گرامی‌اش از [[دنیا]] رفت. در دوران [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] از [[امام حسن]]{{ع}} در چندین موضوع یاد شده است. ایشان هنگام به [[خلافت]] رسیدن [[عثمان]] ، نزدیک ۲۰ سال داشت و مواضع [[سیاسی]] حضرت با پدرشان در این ایام همسو بود. هنگامی که [[شورش]] ضد [[عثمان]] اوج گرفت، [[امام حسن]]{{ع}} واسطه میان پدر و [[عثمان]] در پیام رسانی بود. [[امام]]{{ع}} در دوران [[خلافت علی]]{{ع}} در صحنه‌ها حضور یافت و در همه مقاطع، پدر را [[همراهی]] کرد و در هر سه جنگ [[جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] شرکت کرد. پس از [[شهادت]] پدر، امام حسن{{ع}} بر جنازه ایشان [[نماز]] خواند.
بعد از [[جنگ نهروان]] و کشته شدن بسیاری از [[خوارج]] به دست امیرالمؤمنین {{ع}}، [[ابن ملجم]] که از بازماندگان آنها بود به این نتیجه رسید که [[حضرت علی]]{{ع}} را به [[قتل]] برساند و مهمترین دلیلی که برای این کار بیان شده این است که او در [[جنگ نهروان]] با [[خوارج]] بود و نُه نفر در [[جنگ نهروان]] از [[خوارج]] سالم ماندند و کشته نشدند، یکی از آنها [[ابن ملجم]] بود؛ او به [[مکه]] فرار کرد و طرح [[قتل]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را با دو نفر دیگر از [[خوارج]] پی‌ریزی کرد.


ایشان هنگام پذیرش [[خلافت]] ۳۷ سال داشت. عراقیان و حامیان [[امام علی]]{{ع}} با وی [[بیعت]] کردند؛ شمار بیعت‌کنندگان، ۴۰۰۰۰ تن ذکر شده است. زمانی که [[معاویه]] به سوی [[عراق]] حرکت کرد، [[امام حسن]]{{ع}} پس از [[آگاهی]] از این خبر، [[مردم]] را به [[جهاد]] و [[مقاومت]] فرا خواند و از آنها خواست که در لشکرگاه گردهم آیند؛ اما [[مردم]] واکنش مناسبی نشان ندادند. مجموع [[لشکریان]] [[امام حسن]]{{ع}} را ۲۰۰۰۰ تن یاد کرده‌اند که به فرماندهی [[عبیدالله بن عباس]] برای مقابله با سپاه معاویه و جلوگیری از پیشروی وی به مَسکِن اعزام شدند. سپاه معاویه را ۶۰۰۰۰ نفر تخمین زده‌اند. [[معاویه]] توانست با وعده‌هایی، شماری از [[اصحاب امام حسن]]{{ع}} از جمله [[عبیدالله بن عباس]] را به سوی خود بکشاند. ایشان بنا به مصالح اسلام و شرایط پیش‌آمده با [[معاویه]] [[صلح]] کرد.
بعد از [[دستگیری]] [[ابن ملجم]] [[امام]] دستور داد یا او به نییک [[رفتار]] کنند و فرمود: اگر زنده ماندم، من صاحب [[اختیار]] [[خون]] خویشم، یا [[عفو]] می‌کنم یا [[قصاص]] و اگر مُردم، او را به من ملحق کنید "و [[تجاوز]] از حد نکنید، که خداوندْ [[تجاوزگران]] را [[دوست]] نمی‌دارد".


پس از [[صلح]]، [[امام]] با مشایعت [[معاویه]] از [[کوفه]] به [[مدینه]] بازگشت و در آنجا بزرگ و [[سرپرست]] [[بنی‌هاشم]] بود و در امور با وی [[مشورت]] می‌شد.
[[امام علی]]{{ع}} به هنگام بستری بودن سفارش‌های متعددی را به [[فرزندان]] و عیادت‌کنندگان خود کرده که در [[کتب حدیث]] و [[تاریخ]] آمده است یکی از این وصیت‌ها عبارت است از سفارش‌های ایشان به [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}}: شما دو تن را به [[تقوای الهی]] سفارش می‌کنم و اینکه در پی [[دنیا]] نروید، هرچند [[دنیا]] در پی شما باشد. بر آنچه از [[دنیا]] که از دستتان می‌رود، [[تأسف]] نخورید. [[حق]] بگویید و برای [[اجر]] [آخرت‌] عمل کنید. [[خصم]] [[ستمگر]] و [[یاور]] [[مظلوم]] باشید. شما و همه [[فرزندان]] و خانواده‌ام را و هر کس را که این نامه‌ام به او می‌رسد، به [[تقوای الهی]]، [[نظم]] در [[کارها]] و [[آشتی]] دادن میان خودتان سفارش می‌کنم. همانا از جدتان شنیدم که می‌فرمود: "[[آشتی]] دادن میان افراد از همه [[نماز]] و [[روزه]] بهتر است". خدای را، خدای را، در مورد [[یتیمان]]! مبادا دهانشان را گاهی [[سیر]] نگه دارید و گاه گرسنه بدارید و در حضور شما تباه شوند ... .


مدت زمانی که از [[صلح امام حسن]]{{ع}} گذشت، [[معاویه]] دریافت مفاد صلحنامه به زیان اوست لذا در پی [[قتل]] امام برآمد و سر انجام جعده ـ همسر امام ـ دختر اشعث را [[فریب]] داد و به قتل امام حسن برانگیخت. جعده به امام [[زهر]] خورانید و امام{{ع}} روز ۲۸ صفر سال ۵۰ یا ۵۱ هجری قمری در چهل و هشت سالگی به [[شهادت]] رسید و در [[قبرستان بقیع]] مدفون شدند.
<div class="readmoreButton">[[شهادت امام علی|'''ادامه''']]</div>
 
<div class="readmoreButton">[[ امام حسن مجتبی علیه‌السلام|'''ادامه''']]</div>

نسخهٔ ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۸

شهادت امام علی(ع) به ماجرای ترور امیرالمومنین (ع) به‌دست ابن ملجم از خوارج نهروان در سال چهلم هجری در شهر کوفه اشاره دارد. امام علی(ع) در سحرگاه ۱۹ ماه رمضان در مسجد کوفه و در حال سجده به‌دست ابن ملجم ضربت شمشیری زهرآلود خورد و دو روز بعد در ۲۱ ماه رمضان در اثر این ضربت به شهادت رسید.

بعد از جنگ نهروان و کشته شدن بسیاری از خوارج به دست امیرالمؤمنین (ع)، ابن ملجم که از بازماندگان آنها بود به این نتیجه رسید که حضرت علی(ع) را به قتل برساند و مهمترین دلیلی که برای این کار بیان شده این است که او در جنگ نهروان با خوارج بود و نُه نفر در جنگ نهروان از خوارج سالم ماندند و کشته نشدند، یکی از آنها ابن ملجم بود؛ او به مکه فرار کرد و طرح قتل امیرالمؤمنین(ع) را با دو نفر دیگر از خوارج پی‌ریزی کرد.

بعد از دستگیری ابن ملجم امام دستور داد یا او به نییک رفتار کنند و فرمود: اگر زنده ماندم، من صاحب اختیار خون خویشم، یا عفو می‌کنم یا قصاص و اگر مُردم، او را به من ملحق کنید "و تجاوز از حد نکنید، که خداوندْ تجاوزگران را دوست نمی‌دارد".

امام علی(ع) به هنگام بستری بودن سفارش‌های متعددی را به فرزندان و عیادت‌کنندگان خود کرده که در کتب حدیث و تاریخ آمده است یکی از این وصیت‌ها عبارت است از سفارش‌های ایشان به امام حسن و امام حسین(ع): شما دو تن را به تقوای الهی سفارش می‌کنم و اینکه در پی دنیا نروید، هرچند دنیا در پی شما باشد. بر آنچه از دنیا که از دستتان می‌رود، تأسف نخورید. حق بگویید و برای اجر [آخرت‌] عمل کنید. خصم ستمگر و یاور مظلوم باشید. شما و همه فرزندان و خانواده‌ام را و هر کس را که این نامه‌ام به او می‌رسد، به تقوای الهی، نظم در کارها و آشتی دادن میان خودتان سفارش می‌کنم. همانا از جدتان شنیدم که می‌فرمود: "آشتی دادن میان افراد از همه نماز و روزه بهتر است". خدای را، خدای را، در مورد یتیمان! مبادا دهانشان را گاهی سیر نگه دارید و گاه گرسنه بدارید و در حضور شما تباه شوند ... .