اصحاب شمال در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = اصحاب شمال| عنوان مدخل  = اصحاب شمال| مداخل مرتبط = [[اصحاب شمال در قرآن]] | پرسش مرتبط  = }}
| موضوع مرتبط = اصحاب شمال
| عنوان مدخل  = [[اصحاب شمال]]
| مداخل مرتبط = [[اصحاب شمال در قرآن]] - [[اصحاب شمال در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  = اصحاب شمال (پرسش)
}}


==واژه‌شناسی لغوی==
==مقدمه==
[[اصحاب شمال]] ترکیبی از دو واژه "[[اصحاب]]" به معنای [[یاران]]، [[دوستان]]، ملازمان و "شِمال" به معنای چپ، مقابل "[[یمین]]" به معنای راست است.<ref>مفردات، ص ۴۶۴، "شمل".</ref> برخی گفته‌اند: ریشه لغوی شِمال در مقابل یمین، [[عبری]] و از شمؤُل است و در اصل به معنای جهت بیرونی جدای از شی‌ء است و کار برد آن در مورد دست یا سمت چپ شی‌ء، به اعتبار مجاورت آنها با جهت بیرونی مذکور است و استعمال آن در جهت شمال مقابل جنوب به این لحاظ است که [[انسان]] به‌طور طبیعی رو به جهت [[مشرق]] قرار می‌گیرد؛ زیرا مشرق همواره معلوم است، در نتیجه شمال، سمت چپ وی قرار می‌گیرد.<ref>التحقیق، ج ۶، ص ۱۲۰ ـ ۱۲۲، "شمل".</ref> "[[اصحاب المشئمه]]" نیز ترکیبی از دو واژه "اصحاب" و "مشئمه" است و "مشئمه" مصدر میمی از شوم در مقابل "یُمْن" است و بر نهایت [[ضعف]] و [[سستی]] و [[پستی]] دلالت دارد <ref>التحقیق، ج ۶، ص ۷ ـ ۸، "شام".</ref> و مصادیق آن، دست چپ در برابر دست راست ([[میمنه]]) و رنگ سیاه در برابر رنگ سفید است.
مراد از «شمال» در مقابل [[یمین]]، سمت چپ است که در [[عُرف]] [[عرب]] کنایه از [[شومی]] و نگون بختی است و «[[اصحاب شمال]]» به کسانی گفته می‌شود که عاقبتی شوم دارند و «[[اصحاب]] مشئمه» نیز نام دیگری برای «اصحاب شمال» است. راغب گوید: شمال که جمعش اَشمُل و شُمُل و شمائل است به معنی چپ و ضد یمین (راست) است.


اصحاب شِمال در اصطلاح [[قرآن]] کسانی‌اند که [[گمراه]]، [[تکذیب]]‌کننده و [[کافر]] بوده، در [[قیامت]] [[نامه عمل]] خود را با دست چپ دریافت می‌کنند، بنابراین، [[مؤمنان]] گنهکاری که برهه‌ای در جهنّم به سر برده، سپس با [[شفاعت]] [[آزاد]] می‌شوند در شمار اصحاب شمال نخواهند بود، گرچه برخی آنان را نیز از مراتب اصحاب شمال دانسته و ویژگی‌هایی را که در [[آیات]] برای اصحاب شمال بیان شده به غالب آنان که کافرند مربوط دانسته‌اند.<ref> منشور جاوید، ج ۹، ص ۴۵۱.</ref> این گروه از مؤمنان در زمره اصحاب یمین نیز نیستند، زیرا [[اصحاب یمین]] با [[حسابرسی]] آسان به [[بهشت]] وارد می‌شوند؛ از این رو شاید بتوان گفت [[انسان‌ها]] در قیامت به اصحاب یمین و اصحاب شمال منحصر نخواهند بود.<ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۴۴ ـ ۲۴۵.</ref> واژه "[[اصحاب الشمال]]" دو بار در [[آیه]] {{متن قرآن|وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ}}<ref>«و بسیاری از پسینیان» سوره واقعه، آیه ۴۰.</ref> و {{متن قرآن|أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}} که تعبیری دیگر از [[اصحاب شمال]] در [[قرآن]] است نیز سه بار در [[آیات]] {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}}<ref>«و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۹.</ref> و {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}}<ref>«و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند؛» سوره بلد، آیه ۱۹.</ref> به کار رفته است. در قرآن از اصحاب شمال با عناوین دیگری نیز یاد شده است؛ مانند: {{متن قرآن|الْمُكَذِّبِينَ}} و {{متن قرآن|الضَّالِّينَ}} در آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ}}<ref>«و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد،» سوره واقعه، آیه ۹۲.</ref>، "[[کافر]]" {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}}<ref>«و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند؛» سوره بلد، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|أَعْمَى}} در آیه {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ}}<ref>«و اما آنکه کارنامه‌اش را از پس پشت وی به او دهند،» سوره انشقاق، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ}}<ref>«و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.</ref>. در ۳۵ [[آیه]] از [[سوره واقعه]]، ۱۲ آیه از حاقّه، ۶ آیه از انشقاق، ۱۴ آیه از مدثر، یک آیه از اسراء و دو آیه از بلد درباره این گروه سخن به میان آمده است.<ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
{{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}}<ref>«و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟» سوره واقعه، آیه ۴۱.</ref>. در عرب [[یمن]] و [[میمنه]] را به راست و شؤم و مشئمه را به چپ نسبت می‌دهند. از این‌رو اصحاب میمنه و مشئمه را اصحاب الیمین و [[اصحاب الشمال]] نامیده‌اند. {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ}}<ref>«و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.</ref>. {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ}}<ref>«آیا به آنچه خداوند آفریده است ننگریسته‌اند که چگونه سایه‌های آن از راست و چپ باز می‌گردد و با فروتنی به خداوند سجده می‌برد؟» سوره نحل، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ}}<ref>«و تو آنان را بیدار می‌پنداشتی در حالی که آنان خفته‌اند و ما آنها را (در خواب) به راست و به چپ می‌غلتانیم» سوره کهف، آیه ۱۸.</ref> و همچنین به پارچه‌ای که خود را با آن میپوشانند شِمال گفته می‌شود و این وجه [[تسمیه]]، مانند نامیده شدن بسیاری از لباس‌هاست که به نام عضوی که بر آن پوشیده می‌شود، نام می‌گیرد، مانند این که به آستین «دست» و به قسمت جلو و عقب [[لباس]] «صدر و ظهر» و به قسمت پای شلوار «رِجل» اطلاق می‌گردد. الاشتمال بالثوب: این است که پارچه‌ای را به دور بدن بپیچد و آن را به سمت چپ بیندازد. [[روایت]] شده است که {{متن حدیث|نَهَى عَنِ اشْتِمَالِ الصَّمَّاءِ}}<ref>مسند الامام احمد، ج۳، ص۱۳.</ref> یعنی از این که [[انسان]] پارچه‌ای را بر دوش بیندازد که از سمت راست شانه به سمت چپ را در بر گیرد به گونه‌ای که دستان انسان [[قادر]] به انجام هیچ کاری نباشد، [[نهی]] شده است<ref>مفردات، ص۴۶۴.</ref>.


==راز نامگذاری اصحاب شمال==
[[اصحاب]] شِمال در اصطلاح [[قرآن]]، کسانی‌اند که [[کافر]] و تکذیب‌کننده [[حق]] و [[گمراه]] بوده و در [[قیامت]] [[نامه اعمال]] خود را با دست چپ دریافت می‌کنند. واژه [[اصحاب شمال]] دو بار در قرآن ذکر شده است<ref>{{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ}} «و چپیان، کیانند چپیان؟» سوره واقعه، آیه ۴۱.</ref> و [[اصحاب المشئمة]] نیز سه بار آمده است<ref>{{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}} «و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}} «و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند؛» سوره بلد، آیه ۱۹.</ref> همچنین از اصحاب شمال با اوصاف «مکذّبین»، «[[ضالّین]]»، «کافر» و «اعمی» یاد شده است<ref>{{متن قرآن|وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ}} «و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد،» سوره واقعه، آیه ۹۲؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}} «و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند؛» سوره بلد، آیه ۱۹؛ {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا}} «و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲؛ {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ}} «و اما آنکه کارنامه‌اش را از پس پشت وی به او دهند،» سوره انشقاق، آیه ۱۰؛ {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ}} «و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.</ref>.
# [[نامه عمل]] آنان در [[قیامت]] به دست چپشان داده می‌شود: {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ}}<ref>«و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.</ref> و آن نوعی [[بیم]] دادن به آنهاست؛ زیرا [[عرب]] تحویل [[نامه]] به دست راست را نشانه پذیرش و [[تکریم]] و به دست چپ را علامت ردّ و [[اهانت]] می‌داند.<ref>تفسیر ماوردی، ج ۶، ص ۸۴.</ref>
#آنان [[زندگی]] را در [[پوچی]]، [[پستی]] و [[پلیدی]] گذرانده و با [[کفر]] به [[آیات الهی]] بر خلاف [[راه]] [[حق]] و [[سعادت]] گام برداشتند و فرجام آنان در آمدن به [[دوزخ]] و [[عذاب]] فراوان است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}}<ref>«و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند؛» سوره بلد، آیه ۱۹.</ref><ref>تفسیر ماوردی، ج ۵، ص ۴۴۸؛ التحقیق، ج ۱۴، ص ۲۷۰.</ref>
# [[عالم هستی]] دارای دو جانب راست و چپ است؛ جانب راست آن [[ملکوت]] اعلا و جانب چپ آن ملکوت [[اسفل]] و جایگاه [[ارواح]] [[اشقیا]] و [[فرشتگان]] عذاب و نویسنده بدیها و دوزخ بدکاران است: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ}}<ref>«نه چنین است، کارنامه بدکاران در «سجّین»  است،» سوره مطففین، آیه ۷.</ref><ref> تفسیر ماوردی، ج ۶، ص ۲۸۰؛ تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۲۲ ـ ۲۳.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


==عوامل [[سقوط]] اصحاب شمال==
علت نامگذاری عده‌ای به «اصحاب شِمال» دادن [[نامه اعمال]] به دست چپ آنهاست که در عرف [[عرب]] نوعی [[بیم]] دادن محسوب می‌شود؛ زیرا دادن [[نامه]] به دست راست نشانه پذیرش و [[تکریم]] و دادن نامه به دست چپ، علامت رد و [[توبیخ]] و [[اهانت]] به شمار می‌رود<ref>التحقیق، ج۱۴، ص۲۷۰.</ref>.
با استفاده از آیاتی که بیانگر سقوط اصحاب شمال در جهنّم و عذاب دردناک آنهاست و نیز نمایانگر حال و وضع آنان در [[آخرت]] است می‌توان امور ذیل را عوامل [[سقوط]] و [[عذاب]] [[اصحاب شمال]] دانست:
===کوردلی===
در [[آیات]] {{متن قرآن|فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}}<ref>«(یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۸-۹.</ref> اصحاب شمال در برابر [[اصحاب یمین]] قرار گرفته و در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.</ref> گروه مقابل اصحاب یمین در [[دنیا]] [[نابینا]] معرفی شده‌اند، بنابراین، می‌توان چنین نتیجه گرفت که اصحاب شمال کوردلان‌اند و کوردلی آنان در دنیا باعث [[نابینایی]] آنان در آخرت خواهد بود: {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
===برخورداری از [[نعمت]] فراوان===
اصحاب شمال در دنیا [[غرق]] در نعمت‌اند: {{متن قرآن|إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ}}<ref>«چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند» سوره واقعه، آیه ۴۵.</ref><ref>نثر طوبی، ص ۱۰۶.</ref> و همین امر آنان را از عبرت‌گیری [[غافل]] کرده، برای [[راحتی]] تن [[وظایف]] [[واجب]] خود را ترک می‌کنند.<ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۳.</ref> برخی گفته‌اند: {{متن قرآن|مُتْرَفِينَ}}}} به معنای رها شده‌ای است که هر کاری بخواهد انجام می‌دهد.<ref>المیزان، ج ۱۳، ص ۵۹.</ref> [[خداوند]] [[قوه شهویه]] را برای [[رشد]] و تعالی [[انسان]] در وجود وی نهاده است؛ لکن [[زیاده روی]] مترفان در [[خوردن و آشامیدن]] و پیامدهای آن دو و [[خوشگذرانی]]، زمینه [[غفلت]] و ترک [[وظیفه]] را برای آنان فراهم آورده است، ازاین‌رو آنان قوه شهویه را که می‌تواند وسیله رشد و کمال باشد در جهت سقوط خویش به کار گرفته‌اند.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۶۴.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
===[[اصرار]] بر [[گناهان کبیره]]===
اصحاب شمال بر [[ارتکاب گناهان]] بزرگ اصرار می‌ورزند: {{متن قرآن|وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ}}<ref>«و بر گناه بزرگ  پای می‌فشردند» سوره واقعه، آیه ۴۶.</ref> تعبیر {{متن قرآن|وَكَانُوا يُصِرُّونَ}} که ماضی استمراری است و نیز استفاده از ماده "اصرار" بیانگر [[اراده]] و [[تصمیم]] جدّی این گروه بر ارتکاب گناهان بزرگ است.<ref>جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص ۲۵۱؛ التبیان، ج ۹، ص ۵۰۰.</ref> {{متن قرآن|الْحِنْثِ الْعَظِيمِ}} عبارت است از: [[گناه]] بزرگ،<ref> جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص ۲۵۲.</ref> گناهی که پس از آن [[توبه]] نشود،<ref> التبیان، ج۹، ص ۵۰۰؛ مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۴.</ref>[[شرک]]،<ref>جامع‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۷، ص ۲۵۲.</ref> [[سوگند دروغ]] بر اینکه [[خداوند]] مرده‌ها را زنده نمی‌کند {{متن قرآن|وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَا يَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ يَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و سخت‌ترین سوگندهاشان را به خداوند خوردند که خداوند کسی را که می‌میرد (دیگر) برنمی‌انگیزد؛ چرا، به وعده‌ای واجب  که بر عهده اوست (بر می‌انگیزد) امّا بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره نحل، آیه ۳۸.</ref><ref> التبیان، ج ۹، ص ۵۰۰.</ref>، [[گسستن]] [[عهد]] و [[پیمان]] مؤکد <ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۳.</ref> و [[استکبار]] و رویگردانی از [[عبادت]] [[پروردگار]]،<ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۵.</ref> و چون لفظ [[آیه]] اطلاق دارد با همه این معانی سازگار است.<ref>نمونه، ج ۲۳، ص ۲۳۱.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


===[[انکار معاد]]===
به تعبیر زیبای [[صدرالمتألهین]] شیرازی، [[عالم هستی]] دارای دو جانب راست و چپ است؛ جانب راست آن [[ملکوت اعلی]] و جانب چپ آن [[ملکوت]] شفلی و جایگاه [[ارواح]] [[اشقیا]] و [[فرشتگان]] [[عذاب]] و [[کاتبان]] [[بدی‌ها]] و [[دوزخ]] [[گنهکاران]] است<ref>تفسیر القرآن الکریم، ج۷، ص۲۲-۲۳.</ref>.
خداوند نیروی [[ادراک]] مفاهیم را به همه [[انسان‌ها]] [[عطا]] فرموده تا [[قدرت]] تشخیص [[معارف]] [[حقیقی]] را داشته باشند؛ امّا [[اصحاب شمال]] از این نیرو درست استفاده نکرده، به [[بی‌اعتقادی]] به [[معاد]] و [[انکار]] آن گرفتار می‌شوند<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۶۴ ـ ۶۵.</ref> و می‌گویند: آیا وقتی که مُردیم و [[خاک]] و استخوان شدیم برانگیخته خواهیم شد؟ یا نیاکان ما برانگیخته می‌شوند: {{متن قرآن| وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ أَوَ آبَاؤُنَا الأَوَّلُونَ }}<ref>«و می‌گفتند: آیا هنگامی که بمیریم و خاکی شویم و استخوان‌هایی، باز برانگیخته می‌شویم؟ و آیا نیاکان ما (نیز)؟» سوره واقعه، آیه ۴۷-۴۸.</ref> خداوند به [[رسول]] گرامی خویش [[فرمان]] می‌دهد از انکار آنان نسبت به معاد پاسخ داده و آن را [[ثابت]] کند و به ایشان خبر دهد که [[روز قیامت]] با خوردن {{متن قرآن|زَّقُّومِ}} و [[نوشیدن]] {{متن قرآن|حَمِيمٍ}} چه [[زندگی]] دردناکی خواهند داشت، و آنان را [[توبیخ]] کند به اینکه خبر [[بعث]] و [[جزا]] از سوی خداست؛ کسی که [[آفریدگار]] و [[تدبیر]] کننده امور ایشان است: {{متن قرآن|نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلا تُصَدِّقُونَ أَفَرَأَيْتُم مَّا تُمْنُونَ أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ}}<ref>«ما شما را آفریده‌ایم پس چرا (رستخیز را) راست نمی‌شمارید؟ آیا آبی را که فرو می‌ریزید ، دیده‌اید؟ آیا شما آن را می‌آفرینید یا آفریننده ماییم؟» سوره واقعه، آیه ۵۷-۵۹.</ref>؛ همو که [[مرگ]] و [[حیات]] پس از مرگ آنها به دست اوست: {{متن قرآن|نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لا تَعْلَمُونَ}}<ref>«ما مرگ را میان شما رقم زده‌ایم و ناتوان نیستیم که همگونه‌هایتان را جایگزین شما گردانیم و شما را در آنچه نمی‌دانید، باز آفرینیم» سوره واقعه، آیه ۶۰-۶۱.</ref>؛ خداوندی که مهم‌ترین نیازمندی‌های آنان، مانند قوت {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ}}<ref>«آیا آنچه را می‌کارید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را می‌رویانید یا رویاننده ماییم؟ اگر می‌خواستیم آن را گیاهی خشک و خرد می‌گرداندیم که به پشیمانی می‌افتید.  (و بگویید) بی‌گمان ما (زیان دیده و) غرامت زده‌ایم. بلکه سخت بی‌بهره‌ایم» سوره واقعه، آیه ۶۳-۶۷.</ref> و آب: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلا تَشْكُرُونَ}}<ref>«آیا آبی را که می‌نوشید، دیده‌اید؟ آیا آبی را که می‌نوشید، دیده‌اید؟ آیا شما آن را از ابر فرو فرستاده‌اید یا فرو فرستنده ماییم؟ اگر می‌خواستیم آن را تلخاب می‌کردیم پس چرا سپاس نمی‌گزارید؟» سوره واقعه، آیه ۶۸-۷۰.</ref> و [[آتش]]: {{متن قرآن| أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِينَ }}<ref>«آیا آتشی را که می‌افروزید دیده‌اید؟ آیا درخت آن را شما آفریده‌اید یا آفریننده ماییم؟ ما آن را مایه اندرز و سرمایه‌ای برای بیابانگردان  کرده‌ایم» سوره واقعه، آیه ۷۱-۷۳.</ref> را فراهم می‌کند.<ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۱۳۱ ـ ۱۳۵.</ref> [[قرآن کریم]] در دو [[آیه]] دیگر نیز به تأثیر [[انکار معاد]] در [[سقوط]] و [[عذاب]] [[اصحاب شمال]] اشاره دارد: یکی در [[سوره]] مدّثّر که پاسخ اصحاب شمال را به پرسشی درباره [[راز]] [[جهنمی]] شدنشان [[نقل]] می‌کند و در آن [[تکذیب]] [[معاد]] را یکی از عوامل می‌شمرد: {{متن قرآن|وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ}}<ref>«و روز جزا را دروغ می‌شمردیم» سوره مدثر، آیه ۴۶.</ref> و دیگری در [[سوره انشقاق]] که [[گمان]] ایشان به زنده نشدن پس از [[مرگ]] را گزارش می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ}}<ref>«او می‌پنداشت هرگز (به پیشگاه خداوند) باز نمی‌گردد» سوره انشقاق، آیه ۱۴.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
===[[گمراهی]] و تکذیب===
اصحاب شمال از مسیر [[هدایت]] و [[حق]] و [[ثواب]] [[گمراه]] شده، [[توحید]] و [[بعثت]] [[انبیاء]]{{عم}} و [[آیات الهی]] را تکذیب می‌کنند: {{متن قرآن|ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ}}<ref>«سپس شما ای گمرهان دروغ‌انگار» سوره واقعه، آیه ۵۱.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج ۹، ص ۳۳۴، ۳۴۴.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ}}<ref>«و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد» سوره واقعه، آیه ۹۲.</ref> در [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست، فرو فرستاده‌ای از سوی پروردگار جهانیان است. پس آیا این گفتار را سرسری می‌گیرید؟» سوره واقعه، آیه ۷۷-۸۱.</ref> نیز سخن از اصحاب شمال و تکذیب [[معارف قرآن]] از سوی آنان است.<ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۳۶.</ref> از دیدگاه [[قرآن]] کسانی که به آیات الهی [[کفر]] می‌ورزند همان اصحاب شمال دانسته شده‌اند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}}<ref>«و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند؛» سوره بلد، آیه ۱۹.</ref> و کفر آنان، عامل این تکذیب معرفی شده است: {{متن قرآن|بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ}}<ref>«بلکه کافران دروغ می‌انگارند،» سوره انشقاق، آیه ۲۲.</ref> در آیه {{متن قرآن|فَمَا لَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و چگونه‌اند که ایمان نمی‌آورند؟» سوره انشقاق، آیه ۲۰.</ref> نیز از کفر و [[بی‌ایمانی]] اصحاب شمال اظهار [[شگفتی]] شده است.<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۰۱.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


===بی [[ایمانی]] به [[خدای بزرگ]]===
علت [[سقوط]] [[اصحاب شمال]] را باید در [[کوردلی]] آنان<ref>{{متن قرآن|فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ}} «(یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۸-۹؛ {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا}} «و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.</ref> و [[رفاه]] و تنعّم و [[غرق]] شدن در [[مادیات]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ}} «چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند» سوره واقعه، آیه ۴۵.</ref> و [[اصرار]] بر [[گناهان]] و [[انکار معاد]]<ref>{{متن قرآن|وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ}} «و می‌گفتند: آیا هنگامی که بمیریم و خاکی شویم و استخوان‌هایی، باز برانگیخته می‌شویم؟» سوره واقعه، آیه ۴۷.</ref> و [[همنشینی]] با [[اهل باطل]]<ref>{{متن قرآن|وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ}} «و با پریشانگویان، پریشانگویی می‌کردیم» سوره مدثر، آیه ۴۵.</ref> و [[ترک نماز]]<ref>{{متن قرآن|قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ}} «گویند: ما از نمازگزاران نبودیم» سوره مدثر، آیه ۴۳.</ref> و [[بی‌اعتنایی]] به امور [[مساکین]] و نیز [[بی‌ایمانی]] و [[گمراهی]] آنان دانست<ref>{{متن قرآن|وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ}} «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴؛ {{متن قرآن|وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ}} «و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد،» سوره واقعه، آیه ۹۲.</ref>. [[اصحاب شمال]] در [[برزخ]] و در [[قیامت]]، [[مبتلا]] به انواع بد حالی‌ها و [[گرفتاری‌ها]] می‌شوند و از آنان با آشامیدنی‌ها و خوراکی‌های دوزخی [[پذیرایی]] می‌شود و در [[عالم قبر]] و برزخ با شراره‌های [[آتش]] و آب سوزان مواجه می‌گردند<ref>{{متن قرآن|وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ}} «و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد» سوره واقعه، آیه ۹۲؛ {{متن قرآن|وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ}} «و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۴.</ref>. آنها در [[روز قیامت]] [[آرزو]] می‌کنند که ای کاش [[نامه اعمال]] خود را دریافت نمی‌کردند. آنان کسانی‌اند که در [[دنیا]] با [[مال]] و [[مقام]] در [[رفاه]] بودند و [[روز]] به روز [[سلطه]] خود را بر این و آن میگسترانیدند و از [[خدا]] و [[معاد]] [[غافل]] بودند. در حالی که در روز قیامت انگشت [[حسرت]] به دندان گرفته و می‌گویند: مال و مقام برای ما سودی نبخشید و اکنون [[قدرت]] و شوکتی نداریم! ای وای ثروتم مرا [[بی‌نیاز]] نکرد {{متن قرآن|مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ}}<ref>«داراییم به کار من نیامد» سوره حاقه، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن|هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ}}<ref>«اختیارم از کفم رفت» سوره حاقه، آیه ۲۹.</ref>. آن روز خطاب می‌رسد که ای [[فرشتگان]] [[عذاب]] {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ}}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! * سپس در دوزخش افکنید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۱.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ * وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ * وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ}}<ref>«بی‌گمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت * و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت * او را امروز در اینجا دوستی نیست * و خوراکی جز چرکاب ندارد» سوره حاقه، آیه ۳۳-۳۶.</ref>.
اصحاب شمال به خدای بزرگ [[ایمان]] ندارند: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ}}<ref>«بی‌گمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت» سوره حاقه، آیه ۳۳.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


=== بی اعتنایی به امور [[مساکین]]===
با توجه به اینکه اصحاب شمال، نامه اعمال را به دست چپشان می‌دهند که علامت مردودیت و [[خفت]] آنان است؛ در مقابل، [[اصحاب]] همین که نامه اعمال را به دست راستشان می‌دهند که [[نشانه]] [[پیروزی]] و [[سربلندی]] آنان است، [[قرآن کریم]] [[سخن]] از گروهی دیگر به میان آورده که [[نامه]] عملشان را از پشت سر به آنها می‌دهند! و این دسته را نیز در مقابل [[اصحاب یمین]] قرار داده است: {{متن قرآن|فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ * فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا * وَيَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا * وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ * فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا * وَيَصْلَى سَعِيرًا}}<ref>«امّا آنکه کارنامه‌اش به دست راست وی داده شود می‌گوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید! * به زودی با حسابی آسان به حساب او رسیدگی می‌شود * و شادان نزد خانواده‌اش باز می‌گردد * و اما آنکه کارنامه‌اش را از پس پشت وی به او دهند * به زودی (به لابه)، مرگ (خود) را فرا می‌خواند * و بر آتشی افروخته درمی‌آید» سوره انشقاق، آیه ۷-۱۲.</ref>. آیا این گروه سوم غیر از [[اصحاب]] شمال‌اند؟ به نظر می‌رسد که این گروه هم، دسته و طبقه‌ای از همان اصحاب شمال‌اند، اما علت اینکه نامه را از پشت سر دریافت می‌کنند به خاطر این است که صورت‌های آنان به پشت سرشان بر گردانده شده است<ref>المیزان، ج۲۰، ص۲۴۳.</ref> و دلیل بر این، [[آیه]] شریفه‌ای است که می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستاده‌ایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست می‌شمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهره‌هایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref>. [[قتاده]] و [[مقاتل]] بن سلیمان که هر دو از تابعین‌اند گفته‌اند: استخوان‌های سینه [[اصحاب شمال]] شکافته می‌شود، سپس دست چپ آنان در سینه‌هایشان از پشتشان خارج می‌شود و به این ترتیب [[نامه عمل]] خویش را از پشت سر با دست چپ می‌گیرند<ref>دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۴۱۸.</ref>.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اصحاب شمال - کوشا (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص 252-253.</ref>
اصحاب شمال [[مردم]] را به [[اطعام]] [[مستمندان]] [[تشویق]] نکرده: {{متن قرآن|وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ}}<ref>«و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴.</ref>، تشویقی برای حل [[مشکلات]] [[زندگی]] مستمندان نمی‌کنند. آنان [[زکات]] و [[حقوق]] [[واجب]] [[مالی]] خود را نیز نمی‌پردازند<ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۱.</ref> و در [[قیامت]] به این کوتاهی خویش اعتراف می‌کنند: {{متن قرآن|وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ}}<ref>«و به بینوایان خوراک نمی‌دادیم،» سوره مدثر، آیه ۴۴.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
 
===[[خطاکاری]]===
برای [[اصحاب شمال]] خوراکی جز غسلین (چرکابه) نیست و این را جز [[خطاکاران]] یعنی کسانی که عمداً از [[راه]] [[حق]] جدا شدند نمی‌خورند: {{متن قرآن|وَلا طَعَامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلِينٍ لا يَأْكُلُهُ إِلاَّ الْخَاطِؤُونَ}}<ref>«و خوراکی جز چرکاب ندارد، که آن را جز خطاکاران نمی‌خورند» سوره حاقه، آیه ۳۶-۳۷.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۵۲۳.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
 
===[[ترک نماز]]===
آنان در [[آخرت]] [[اقرار]] می‌کنند که از نمازگزاران نبودند: {{متن قرآن|قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ}}<ref>«گویند: ما از نمازگزاران نبودیم» سوره مدثر، آیه ۴۳.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
 
===همدمی و [[همنشینی]] با [[اهل باطل]]===
اصحاب شمال در [[قیامت]] اعتراف می‌کنند که با اهل باطل همنشین می‌شدند: {{متن قرآن|وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ}}<ref>«و با پریشانگویان، پریشانگویی می‌کردیم» سوره مدثر، آیه ۴۵.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
 
===سرمستی در [[خانواده]]===
آنان در خانواده خود پیوسته (از [[کفر]] و [[گناه]]) مسرورند: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا}}<ref>«بی‌گمان، او در میان خانواده‌اش شادان بود» سوره انشقاق، آیه ۱۳.</ref> منظور از [[سرور]] و [[شادمانی]]، سرگرم شدن به [[لهو]] لعب و [[غفلت]] محض از [[تکالیف]] خود و خانواده است<ref>مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۷۰۰؛ نسیم حیات، ص ۶۸.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
 
==اصحاب شمال در [[برزخ]]==
در آغاز ورود به [[عالم آخرت]] اصحاب شمال با خوراکی‌ها و آشامیدنی‌های دوزخی [[پذیرایی]] می‌شوند و در قیامت آنان را به [[آتش]] سوزان وارد می‌سازند: {{متن قرآن|وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ }}<ref>«و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد، پس پذیرایی از (او با) آب داغ است. و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۲-۹۴.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۴۴؛ منهج الصادقین، ج ۹، ص ۱۶۹.</ref> [[شخصیت]] ذاتی اصحاب شمال در [[دنیا]] از آتش [[طبیعت]] و شرورشان از شرر آن شکل گرفته و به ناچار در آخرت به اصل خویش باز می‌گردند. [[باطن]] آنان در دنیا نیز از آتش [[اخروی]] شعله‌ور است؛ امّا آنان بر اثر حجاب‌های ستبر آن را [[ادراک]] نمی‌کنند تا اینکه با فرا رسیدن [[مرگ]] و برطرف شدن [[حجاب]] به آن پی می‌برند.<ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۷، ص ۱۲۹ ـ ۱۳۰.</ref> بنابر روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} {{متن قرآن|فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ}} درباره [[عذاب قبر]] اصحاب شمال و {{متن قرآن|تَصْلِيَةُ جَحِيمٍ }} به [[عذاب]] آخرت آنان مربوط است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: بزرگ‌ترین [[بلاها]] در [[قبر]] [[نزول]] حمیم و شراره‌های [[آتش]] و زوزه‌های آن است که [[راه]] فراری از آن وجود ندارد و هیچ مانعی جلودار آن نیست.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۸۳؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۲۳۰.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>
 
==[[اصحاب شمال]] در [[آخرت]]==
اصحاب شمال در آخرت [[نامه]] عمل را به نشانه مردود بودن، با دست چپ دریافت می‌کنند، ازاین‌رو [[آرزو]] می‌کنند که آن را دریافت نمی‌کردند و از محتوای آن باخبر نمی‌شدند، زیرا می‌بینند [[عذاب]] دردناکی در [[انتظار]] آنان است و نیز آرزو می‌کنند در پی [[مرگ]]، معدوم شده و دوباره زنده نمی‌شدند تا گرفتار عذاب جاوید شوند: {{متن قرآن| وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ  يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ }}<ref>«و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود و نمی‌دانستم که حسابم چیست. کاش همان (مرگ)، پایان کار بود!» سوره حاقه، آیه ۲۵-۲۷.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج۱۰،ص۵۲۲؛ المیزان، ج۱۹،ص۴۰۰.</ref> آنان در [[دنیا]] می‌پنداشتند با [[مال]] و [[سلطه]] به هر چیز [[دوست]] داشتنی می‌رسند و از هر رنجی دور می‌مانند، ازاین‌رو در پی کسب مال و سلطه کوشیدند و از [[پروردگار]] [[غافل]] شدند و اکنون که می‌بینند از آنها کاری ساخته نیست از روی [[حسرت]] می‌گویند: مالمان برایمان سودی نداشت و [[قدرت]] و شوکتمان از دستمان رفت: {{متن قرآن|مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ }}<ref>«داراییم به کار من نیامد اختیارم از کفم رفت» سوره حاقه، آیه ۲۸-۲۹.</ref><ref> المیزان، ج ۱۹، ص ۴۰۰.</ref> [[خدای سبحان]] به [[فرشتگان]] ۴ [[فرمان]] می‌دهد: آنان را بگیرید و در غل کشید، آنگاه آنان را به میان آتش افکنید و در زنجیری که درازای آن ۷۰ ذراع است در بندشان کشید: {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ }}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! سپس در دوزخش افکنید! آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۲.</ref>؛ زنجیری که اگر حلقه‌ای از آن به دنیا برسد همه دنیا ذوب می‌شود.<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۰۹.</ref> اصحاب شمال در صحنه [[قیامت]] هیچ هواداری ندارند تا سبب نجاتشان شود: {{متن قرآن|فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ}}<ref>«او را امروز در اینجا دوستی  نیست» سوره حاقه، آیه ۳۵.</ref><ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۸۰.</ref> [[عقیده]] و عمل آنان چنان بود که در آخرت [[شفاعت]] هیچ [[شفاعت]] کننده‌ای به حالشان سودی ندارد: {{متن قرآن|فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ}}<ref>«پس دیگر میانجیگری میانجی‌ها برای آنها سودی ندارد» سوره مدثر، آیه ۴۸.</ref> آنان در [[دنیا]] از [[دین]] و [[آیات الهی]] چنان رویگردان بودند که خران رمنده از شیر گریزان‌اند: {{متن قرآن|فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ }}<ref>«آنان را چه می‌شود که از این یادکرد رویگردانند؟ گویی گورخرانی رمنده‌اند، که از شیری گریخته باشند» سوره مدثر، آیه ۴۹-۵۱.</ref> آنان خوراکی جز عرق [[کافران]] <ref> نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۱۰.</ref> یا چرک آمیخته به [[خون]] <ref>جامع البیان، مج ۱۴، ج ۲۹، ص ۸۰.</ref> ندارند. {{متن قرآن|وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ}}<ref>«و خوراکی جز چرکاب ندارد،» سوره حاقه، آیه ۳۶.</ref> از درختی که میوه‌اش بسیار ناگوار است خواهند خورد و شکم‌های خود را از آن پر خواهند کرد: {{متن قرآن|لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ}}<ref>«از درختی می‌خورید که از زقّوم است» سوره واقعه، آیه ۵۲.</ref>، {{متن قرآن|فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ}}<ref>«دوزخیان  از آن می‌خورند و شکم‌ها را از آن می‌انبارند» سوره صافات، آیه ۶۶.</ref> و برای هضم آن و رفع [[عطش]] مانند شتران [[تشنه]]، آب جوشان خواهند نوشید: {{متن قرآن|فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ }}<ref>«آنگاه روی آن، آب داغ می‌نوشید می‌نوشید  چونان که شتران تشنه می‌نوشند» سوره واقعه، آیه ۵۴-۵۵.</ref><ref>التبیان، ج ۹، ص ۵۰۲.</ref> این خوردنی و [[آشامیدنی]] [[پذیرایی]] آنان درروز جزاست:{{متن قرآن|هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ}}<ref>«این، پذیرایی (از) آنان در روز پاداش و کیفر است» سوره واقعه، آیه ۵۶.</ref> [[قرآن]] در آیاتی دیگر تصویری دردناک از وضعیت [[اصحاب شمال]] در [[آخرت]] نمایان می‌سازد: آب داغ و جوشانی بر آنان پاشیده می‌شود: {{متن قرآن|هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ}}<ref>«اینان دو گروه دشمنند که درباره پروردگارشان با هم به دشمنی برخاستند، پس بر (تن) آنان که کفر ورزیدند جامه‌ای از آتش بریده‌اند، از فراز سرشان آب جوش می‌ریزند» سوره حج، آیه ۱۹.</ref> در [[معرض]] باد سوزانی قرار دارند که حرارت آن مانند سمّ به منافذ [[بدن]] [[نفوذ]] می‌کند <ref>المیزان، ج ۱۹، ص ۱۲۴.</ref> و سایه‌ای از [[دود]] سیاه بر آنان مستولی می‌شود که نه مانند سایه‌های [[آفتاب]] خنک است و نه دارای خیری است: {{متن قرآن|فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ لّا بَارِدٍ وَلا كَرِيمٍ }}<ref>«در تفبادی و آبی داغند و سایه‌ای از دود بسیار سیاه. که نه سرد است و نه خوش.» سوره واقعه، آیه ۴۲-۴۴.</ref><ref>مفردات، ص ۱۲۶؛ بصائر ذوی‌التمییز، ج۲، ص۲۰۱.</ref> [[تهدید]] اصحاب شمال به [[کیفر]] دردناک با تعبیر "[[بشارت]]" برای [[توبیخ]] و [[تمسخر]] است؛ یعنی شادترین خبری که در مورد [[سرنوشت]] خود می‌شنوند این است که برای آنان عذابی دردناک است: {{متن قرآن|فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref><ref>مفردات، ص ۱۲۶، "بشر"؛ بصائر ذوی التمییز، ج ۲، ص ۲۰۱، "بشارت".</ref> آنچه در [[آیه]] {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ}}<ref>«و اما آنکه کارنامه‌اش را از پس پشت وی به او دهند» سوره انشقاق، آیه ۱۰.</ref> آمده است که [[نامه عمل]] [[اصحاب شمال]] از پشت سر به آنان داده می‌شود با آنچه در آیه {{متن قرآن|وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ}}<ref>«و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.</ref> گزارش شده که نامه عمل آنان به دست چپشان داده می‌شود منافاتی ندارد، زیرا بنابر سخن [[قتاده]] و [[مقاتل]] استخوانهای سینه اصحاب شمال شکافته می‌شود. سپس دست چپ آنان در سینه‌هایشان داخل و از پشتشان خارج می‌شود و بدین ترتیب، نامه عمل خویش را از پشت سر با دست چپ می‌گیرند.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۹، ص ۱۷۹؛ فتح القدیر، ج ۵، ص ۴۰۷.</ref> شاید به این جهت نامه عمل اصحاب شمال از پشت به آنها داده می‌شود که صورتهای آنان به پشت سرشان برگردانده شده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}}<ref>«ای اهل کتاب! به آنچه فرستاده‌ایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست می‌شمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهره‌هایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.</ref><ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۲۴۳.</ref><ref>[[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۳.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:000054.jpg|22px]] [[یحیی پیرعباسی|پیرعباسی، یحیی]]، [[اصحاب شمال - پیرعباسی (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۳''']]
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[اصحاب شمال - کوشا (مقاله)|مقاله «اصحاب شمال»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۶۲: خط ۲۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:اصحاب شمال]]
[[رده:اصطلاحات قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۰۹

مقدمه

مراد از «شمال» در مقابل یمین، سمت چپ است که در عُرف عرب کنایه از شومی و نگون بختی است و «اصحاب شمال» به کسانی گفته می‌شود که عاقبتی شوم دارند و «اصحاب مشئمه» نیز نام دیگری برای «اصحاب شمال» است. راغب گوید: شمال که جمعش اَشمُل و شُمُل و شمائل است به معنی چپ و ضد یمین (راست) است.

وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ[۱]، وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ[۲]. در عرب یمن و میمنه را به راست و شؤم و مشئمه را به چپ نسبت می‌دهند. از این‌رو اصحاب میمنه و مشئمه را اصحاب الیمین و اصحاب الشمال نامیده‌اند. وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ[۳]. أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ[۴]، وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ[۵] و همچنین به پارچه‌ای که خود را با آن میپوشانند شِمال گفته می‌شود و این وجه تسمیه، مانند نامیده شدن بسیاری از لباس‌هاست که به نام عضوی که بر آن پوشیده می‌شود، نام می‌گیرد، مانند این که به آستین «دست» و به قسمت جلو و عقب لباس «صدر و ظهر» و به قسمت پای شلوار «رِجل» اطلاق می‌گردد. الاشتمال بالثوب: این است که پارچه‌ای را به دور بدن بپیچد و آن را به سمت چپ بیندازد. روایت شده است که «نَهَى عَنِ اشْتِمَالِ الصَّمَّاءِ»[۶] یعنی از این که انسان پارچه‌ای را بر دوش بیندازد که از سمت راست شانه به سمت چپ را در بر گیرد به گونه‌ای که دستان انسان قادر به انجام هیچ کاری نباشد، نهی شده است[۷].

اصحاب شِمال در اصطلاح قرآن، کسانی‌اند که کافر و تکذیب‌کننده حق و گمراه بوده و در قیامت نامه اعمال خود را با دست چپ دریافت می‌کنند. واژه اصحاب شمال دو بار در قرآن ذکر شده است[۸] و اصحاب المشئمة نیز سه بار آمده است[۹] همچنین از اصحاب شمال با اوصاف «مکذّبین»، «ضالّین»، «کافر» و «اعمی» یاد شده است[۱۰].

علت نامگذاری عده‌ای به «اصحاب شِمال» دادن نامه اعمال به دست چپ آنهاست که در عرف عرب نوعی بیم دادن محسوب می‌شود؛ زیرا دادن نامه به دست راست نشانه پذیرش و تکریم و دادن نامه به دست چپ، علامت رد و توبیخ و اهانت به شمار می‌رود[۱۱].

به تعبیر زیبای صدرالمتألهین شیرازی، عالم هستی دارای دو جانب راست و چپ است؛ جانب راست آن ملکوت اعلی و جانب چپ آن ملکوت شفلی و جایگاه ارواح اشقیا و فرشتگان عذاب و کاتبان بدی‌ها و دوزخ گنهکاران است[۱۲].

علت سقوط اصحاب شمال را باید در کوردلی آنان[۱۳] و رفاه و تنعّم و غرق شدن در مادیات[۱۴] و اصرار بر گناهان و انکار معاد[۱۵] و همنشینی با اهل باطل[۱۶] و ترک نماز[۱۷] و بی‌اعتنایی به امور مساکین و نیز بی‌ایمانی و گمراهی آنان دانست[۱۸]. اصحاب شمال در برزخ و در قیامت، مبتلا به انواع بد حالی‌ها و گرفتاری‌ها می‌شوند و از آنان با آشامیدنی‌ها و خوراکی‌های دوزخی پذیرایی می‌شود و در عالم قبر و برزخ با شراره‌های آتش و آب سوزان مواجه می‌گردند[۱۹]. آنها در روز قیامت آرزو می‌کنند که ای کاش نامه اعمال خود را دریافت نمی‌کردند. آنان کسانی‌اند که در دنیا با مال و مقام در رفاه بودند و روز به روز سلطه خود را بر این و آن میگسترانیدند و از خدا و معاد غافل بودند. در حالی که در روز قیامت انگشت حسرت به دندان گرفته و می‌گویند: مال و مقام برای ما سودی نبخشید و اکنون قدرت و شوکتی نداریم! ای وای ثروتم مرا بی‌نیاز نکرد مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ[۲۰]، هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ[۲۱]. آن روز خطاب می‌رسد که ای فرشتگان عذاب خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ[۲۲]، إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ * وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ * وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ[۲۳].

با توجه به اینکه اصحاب شمال، نامه اعمال را به دست چپشان می‌دهند که علامت مردودیت و خفت آنان است؛ در مقابل، اصحاب همین که نامه اعمال را به دست راستشان می‌دهند که نشانه پیروزی و سربلندی آنان است، قرآن کریم سخن از گروهی دیگر به میان آورده که نامه عملشان را از پشت سر به آنها می‌دهند! و این دسته را نیز در مقابل اصحاب یمین قرار داده است: فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ * فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا * وَيَنْقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا * وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ * فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا * وَيَصْلَى سَعِيرًا[۲۴]. آیا این گروه سوم غیر از اصحاب شمال‌اند؟ به نظر می‌رسد که این گروه هم، دسته و طبقه‌ای از همان اصحاب شمال‌اند، اما علت اینکه نامه را از پشت سر دریافت می‌کنند به خاطر این است که صورت‌های آنان به پشت سرشان بر گردانده شده است[۲۵] و دلیل بر این، آیه شریفه‌ای است که می‌فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا[۲۶]. قتاده و مقاتل بن سلیمان که هر دو از تابعین‌اند گفته‌اند: استخوان‌های سینه اصحاب شمال شکافته می‌شود، سپس دست چپ آنان در سینه‌هایشان از پشتشان خارج می‌شود و به این ترتیب نامه عمل خویش را از پشت سر با دست چپ می‌گیرند[۲۷].[۲۸]

منابع

پانویس

  1. «و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۹.
  2. «و چپیان، کیانند چپیان؟» سوره واقعه، آیه ۴۱.
  3. «و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.
  4. «آیا به آنچه خداوند آفریده است ننگریسته‌اند که چگونه سایه‌های آن از راست و چپ باز می‌گردد و با فروتنی به خداوند سجده می‌برد؟» سوره نحل، آیه ۴۸.
  5. «و تو آنان را بیدار می‌پنداشتی در حالی که آنان خفته‌اند و ما آنها را (در خواب) به راست و به چپ می‌غلتانیم» سوره کهف، آیه ۱۸.
  6. مسند الامام احمد، ج۳، ص۱۳.
  7. مفردات، ص۴۶۴.
  8. وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ «و چپیان، کیانند چپیان؟» سوره واقعه، آیه ۴۱.
  9. وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ «و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۹؛ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ «و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند؛» سوره بلد، آیه ۱۹.
  10. وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ «و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد،» سوره واقعه، آیه ۹۲؛ وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ «و آنان که به آیات ما، کفر ورزیدند، ناخجستگانند؛» سوره بلد، آیه ۱۹؛ وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا «و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲؛ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ «و اما آنکه کارنامه‌اش را از پس پشت وی به او دهند،» سوره انشقاق، آیه ۱۰؛ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ «و اما آنکه کارنامه‌اش به دست چپ وی داده شود می‌گوید: کاش کارنامه‌ام به من داده نشده بود» سوره حاقه، آیه ۲۵.
  11. التحقیق، ج۱۴، ص۲۷۰.
  12. تفسیر القرآن الکریم، ج۷، ص۲۲-۲۳.
  13. فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ * وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ «(یکی) خجستگان، و خجستگان کیستند؟ * و (دیگر) ناخجستگان، و ناخجستگان کیستند؟» سوره واقعه، آیه ۸-۹؛ وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا «و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.
  14. إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ «چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند» سوره واقعه، آیه ۴۵.
  15. وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ «و می‌گفتند: آیا هنگامی که بمیریم و خاکی شویم و استخوان‌هایی، باز برانگیخته می‌شویم؟» سوره واقعه، آیه ۴۷.
  16. وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ «و با پریشانگویان، پریشانگویی می‌کردیم» سوره مدثر، آیه ۴۵.
  17. قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ «گویند: ما از نمازگزاران نبودیم» سوره مدثر، آیه ۴۳.
  18. وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ «و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت» سوره حاقه، آیه ۳۴؛ وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ «و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد،» سوره واقعه، آیه ۹۲.
  19. وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ «و اما اگر از دروغ‌انگاران گمراه باشد» سوره واقعه، آیه ۹۲؛ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ «و در آمدنی در دوزخ» سوره واقعه، آیه ۹۴.
  20. «داراییم به کار من نیامد» سوره حاقه، آیه ۲۸.
  21. «اختیارم از کفم رفت» سوره حاقه، آیه ۲۹.
  22. «بگیریدش و به بند آوریدش! * سپس در دوزخش افکنید!» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۱.
  23. «بی‌گمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت * و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمی‌انگیخت * او را امروز در اینجا دوستی نیست * و خوراکی جز چرکاب ندارد» سوره حاقه، آیه ۳۳-۳۶.
  24. «امّا آنکه کارنامه‌اش به دست راست وی داده شود می‌گوید: بگیرید کارنامه مرا بخوانید! * به زودی با حسابی آسان به حساب او رسیدگی می‌شود * و شادان نزد خانواده‌اش باز می‌گردد * و اما آنکه کارنامه‌اش را از پس پشت وی به او دهند * به زودی (به لابه)، مرگ (خود) را فرا می‌خواند * و بر آتشی افروخته درمی‌آید» سوره انشقاق، آیه ۷-۱۲.
  25. المیزان، ج۲۰، ص۲۴۳.
  26. «ای اهل کتاب! به آنچه فرستاده‌ایم که کتاب آسمانی نزد شما را راست می‌شمارد ایمان بیاورید، پیش از آنکه چهره‌هایی را ناپدید سازیم و آنان را واپس گردانیم یا آنان را لعنت کنیم چنان که «اصحاب سبت» را لعنت کردیم و فرمان خداوند، انجام یافتنی است» سوره نساء، آیه ۴۷.
  27. دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص۴۱۸.
  28. کوشا، محمد علی، مقاله «اصحاب شمال»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص 252-253.