مقام ایمان: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = ایمان
| موضوع مرتبط = ایمان
| عنوان مدخل  = ایمان
| عنوان مدخل  = ایمان
| مداخل مرتبط = [[ایمان در لغت]] - [[ایمان در قرآن]] - [[ایمان در حدیث]] - [[ایمان در کلام اسلامی]] - [[ایمان در نهج البلاغه]] - [[ایمان در معارف دعا و زیارات]] - [[ایمان در اخلاق اسلامی]] - [[ایمان در فقه اسلامی]] - [[ایمان در فقه سیاسی]] - - [[مقام ایمان]] - [[ایمان در معارف و سیره علوی]] - [[ایمان در معارف و سیره حسینی]] - [[ایمان در معارف و سیره رضوی]] - [[ایمان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| مداخل مرتبط = [[ایمان در لغت]] - [[ایمان در قرآن]] - [[ایمان در حدیث]] - [[ایمان در کلام اسلامی]] - [[ایمان در نهج البلاغه]] - [[ایمان در معارف دعا و زیارات]] - [[ایمان در اخلاق اسلامی]] - [[ایمان در فقه اسلامی]] - [[ایمان در فقه سیاسی]] - [[مقام ایمان]] - [[ایمان در معارف و سیره علوی]] - [[ایمان در معارف و سیره فاطمی]] - [[ایمان در معارف و سیره حسینی]] - [[ایمان در معارف و سیره سجادی]] - [[ایمان در معارف و سیره رضوی]] - [[ایمان در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
خط ۹: خط ۹:


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
[[ایمان]] مصدر [[باب]] [[افعال]]، از ریشه "أ ـ م ـ ن" به معنای ایجاد [[اطمینان]] و [[آرامش]] در [[قلب]] خویش یا دیگری است. [[تصدیق]] کردن خبر کسی بر اثر [[اطمینان]] یافتن از صحت و عدم [[کذب]] آن و از‌ بین‌ رفتن [[ترس]]، [[اضطراب]] و [[وحشت]] از دیگر معانی کاربردی آن است<ref>مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۱۳۳؛ لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۲۳‌ـ‌۲۲۷، «امن».</ref>. دستیابی [[انسان]] به [[آرامش]] و [[اطمینان]] با [[اعتقاد]] به [[خدا]] و [[تصدیق]] او احتمالا سبب استفاده از «امن» برای مفهوم [[ایمان]] بوده است<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۵۰‌ـ‌۱۵۱، «امن».</ref>.
[[ایمان]] مصدر [[باب]] [[افعال]]، از ریشه "أ ـ م ـ ن" به معنای ایجاد [[اطمینان]] و [[آرامش]] در [[قلب]] خویش یا دیگری است. تصدیق کردن خبر کسی بر اثر [[اطمینان]] یافتن از صحت و عدم [[کذب]] آن و از‌ بین‌ رفتن [[ترس]]، [[اضطراب]] و [[وحشت]] از دیگر معانی کاربردی آن است<ref>مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۱۳۳؛ لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۲۳‌ـ‌۲۲۷، «امن».</ref>. دستیابی [[انسان]] به [[آرامش]] و [[اطمینان]] با [[اعتقاد]] به [[خدا]] و تصدیق او احتمالا سبب استفاده از «امن» برای مفهوم [[ایمان]] بوده است<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۵۰‌ـ‌۱۵۱، «امن».</ref>.


واژه [[ایمان]] از ریشه "أمن" گرفته شده است که فعل ثلاثی مجرد آن أمِنَ، یأمن وأمناً به معنای [[آرامش]] و [[اطمینان]] [[قلب]] و نبود [[ترس]] است. فعل ثلاثی مزید آن آمَن، یؤمن و ایماناً است، که اگر متعدی به با و لام باشد به اتفاق اهل لغت به معنای [[تصدیق]] کردن است. و به همین معناست [[آیه]] {{متن قرآن| وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا }}<ref> اگر (هم) راستگو می‌بودیم؛ سوره یوسف، آیه۱۷.</ref> ای: بمصدِّق<ref>کتاب العین، ص ۴۰؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص ۱۳۳ـ ۱۳۵؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳ـ ۱۶۴۴؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۷۳۳</ref>.
واژه [[ایمان]] از ریشه "أمن" گرفته شده است که فعل ثلاثی مجرد آن أمِنَ، یأمن وأمناً به معنای [[آرامش]] و [[اطمینان]] [[قلب]] و نبود [[ترس]] است. فعل ثلاثی مزید آن آمَن، یؤمن و ایماناً است، که اگر متعدی به با و لام باشد به اتفاق اهل لغت به معنای تصدیق کردن است. و به همین معناست [[آیه]] {{متن قرآن| وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا }}<ref> اگر (هم) راستگو می‌بودیم؛ سوره یوسف، آیه۱۷.</ref> ای: بمصدِّق<ref>کتاب العین، ص ۴۰؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص ۱۳۳ـ ۱۳۵؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳ـ ۱۶۴۴؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۷۳۳</ref>.


امّا اگر متعدی به ذات خود باشد به معنای [[اطمینان]] پیدا کردن است که در برابر ترسیدن و هراسان کردن است و در این صورت با ثلاثی مجرد هم معناست<ref>لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳.</ref>.
امّا اگر متعدی به ذات خود باشد به معنای [[اطمینان]] پیدا کردن است که در برابر ترسیدن و هراسان کردن است و در این صورت با ثلاثی مجرد هم معناست<ref>لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳.</ref>.


برخلاف معنای لغوی نسبتاً روشن، [[ایمان]]، درباره معنای اصطلاحی آن بر اثر طرح درگیری‌های [[کلامی]] زودرس پیرامون آن، چندگانگی گسترده‌ای وجود دارد؛ فرقه‌هایی مانند [[خوارج]]، [[مرجئه]]، قدریّه و جهمیّه به زوایای گوناگونی از این بحث پرداخته و پرسشهای فراوانی درباره [[ایمان]] و [[کفر]] مطرح کرده‌اند. در ادامه این روند [[متکلمان شیعی]]، معتزلی و [[اشعری]] در دوره‌های بعد به نظریه‌پردازی در این باب پرداخته و قلمرو بحثهای [[کلامی]] در حوزه [[ایمان]] را توسعه‌داده‌اند<ref>سیر فلسفه در جهان اسلام، ص‌۵۸‌ـ‌۶۳‌؛ مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ص‌۳۳، ۱۲۹.</ref>.<ref>[[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۶۹-۵۸۵.</ref>
برخلاف معنای لغوی نسبتاً روشن، [[ایمان]]، درباره معنای اصطلاحی آن بر اثر طرح درگیری‌های [[کلامی]] زودرس پیرامون آن، چندگانگی گسترده‌ای وجود دارد؛ فرقه‌هایی مانند [[خوارج]]، [[مرجئه]]، قدریّه و جهمیّه به زوایای گوناگونی از این بحث پرداخته و پرسشهای فراوانی درباره [[ایمان]] و [[کفر]] مطرح کرده‌اند. در ادامه این روند متکلمان شیعی، معتزلی و [[اشعری]] در دوره‌های بعد به نظریه‌پردازی در این باب پرداخته و قلمرو بحثهای [[کلامی]] در حوزه [[ایمان]] را توسعه‌داده‌اند<ref>سیر فلسفه در جهان اسلام، ص‌۵۸‌ـ‌۶۳‌؛ مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ص‌۳۳، ۱۲۹.</ref>.<ref>[[سید محمد عالمی|عالمی، سید محمد]]، [[ایمان - عالمی (مقاله)|مقاله «ایمان»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۶۹-۵۸۵.</ref>


== [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[خدا]] باوران [[راستین]] ==
== [[امامان معصوم]] {{عم}}، [[خدا]] باوران راستین ==
{{متن حدیث|وَ بِهِ‏ تُؤْمِنُونَ‏‏‏‏‏‏‏}}؛ "[[امامان معصوم]] {{عم}} تجلّی برجسته [[خداباوران]] [[راستین]] بودند".
{{متن حدیث|وَ بِهِ‏ تُؤْمِنُونَ‏‏‏‏‏‏‏}}؛ "[[امامان معصوم]] {{عم}} تجلّی برجسته خداباوران راستین بودند".


"[[علم]]" مقوله‌ای و "[[باور]]" مقوله دیگری است. "[[باور]]"، بسی [[برتر]] از [[علم]] است؛ چه بسا دانشمندی در [[باب]]"مضرّات سیگار" کتاب نوشته، اما خودش سیگار بر لب دارد! او عالم به مضرّات سیگار هست، اما [[باور]] نکرده است! و چه بسا دانشمندی کتاب "[[توحید]]" نوشته، اما خود در رفتارش شرک‌آلود عمل می‌کند؛ او به "[[علم]]" رسیده، اما به "[[باور]]" نرسیده است؛ چه بسا عالمی کتاب "[[اخلاق]]" نوشته، اما خود متخلّق نیست و [[رذایل]] فراوانی دارد؛ او به آنچه نوشته [[علم]] دارد، اما [[باور]] ندارد؟.
"[[علم]]" مقوله‌ای و "[[باور]]" مقوله دیگری است. "[[باور]]"، بسی [[برتر]] از [[علم]] است؛ چه بسا دانشمندی در [[باب]]"مضرّات سیگار" کتاب نوشته، اما خودش سیگار بر لب دارد! او عالم به مضرّات سیگار هست، اما [[باور]] نکرده است! و چه بسا دانشمندی کتاب "[[توحید]]" نوشته، اما خود در رفتارش شرک‌آلود عمل می‌کند؛ او به "[[علم]]" رسیده، اما به "[[باور]]" نرسیده است؛ چه بسا عالمی کتاب "[[اخلاق]]" نوشته، اما خود متخلّق نیست و [[رذایل]] فراوانی دارد؛ او به آنچه نوشته [[علم]] دارد، اما [[باور]] ندارد؟.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۶

از جمله مقامات امامان معصوم (ع) مقام ایمان که در زیارت جامعه کبیره با عبارت «بِهِ‏ تُؤْمِنُونَ‏» آمده است.

معناشناسی

ایمان مصدر باب افعال، از ریشه "أ ـ م ـ ن" به معنای ایجاد اطمینان و آرامش در قلب خویش یا دیگری است. تصدیق کردن خبر کسی بر اثر اطمینان یافتن از صحت و عدم کذب آن و از‌ بین‌ رفتن ترس، اضطراب و وحشت از دیگر معانی کاربردی آن است[۱]. دستیابی انسان به آرامش و اطمینان با اعتقاد به خدا و تصدیق او احتمالا سبب استفاده از «امن» برای مفهوم ایمان بوده است[۲].

واژه ایمان از ریشه "أمن" گرفته شده است که فعل ثلاثی مجرد آن أمِنَ، یأمن وأمناً به معنای آرامش و اطمینان قلب و نبود ترس است. فعل ثلاثی مزید آن آمَن، یؤمن و ایماناً است، که اگر متعدی به با و لام باشد به اتفاق اهل لغت به معنای تصدیق کردن است. و به همین معناست آیه ﴿ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لَّنَا [۳] ای: بمصدِّق[۴].

امّا اگر متعدی به ذات خود باشد به معنای اطمینان پیدا کردن است که در برابر ترسیدن و هراسان کردن است و در این صورت با ثلاثی مجرد هم معناست[۵].

برخلاف معنای لغوی نسبتاً روشن، ایمان، درباره معنای اصطلاحی آن بر اثر طرح درگیری‌های کلامی زودرس پیرامون آن، چندگانگی گسترده‌ای وجود دارد؛ فرقه‌هایی مانند خوارج، مرجئه، قدریّه و جهمیّه به زوایای گوناگونی از این بحث پرداخته و پرسشهای فراوانی درباره ایمان و کفر مطرح کرده‌اند. در ادامه این روند متکلمان شیعی، معتزلی و اشعری در دوره‌های بعد به نظریه‌پردازی در این باب پرداخته و قلمرو بحثهای کلامی در حوزه ایمان را توسعه‌داده‌اند[۶].[۷]

امامان معصوم (ع)، خدا باوران راستین

«وَ بِهِ‏ تُؤْمِنُونَ‏‏‏‏‏‏‏»؛ "امامان معصوم (ع) تجلّی برجسته خداباوران راستین بودند".

"علم" مقوله‌ای و "باور" مقوله دیگری است. "باور"، بسی برتر از علم است؛ چه بسا دانشمندی در باب"مضرّات سیگار" کتاب نوشته، اما خودش سیگار بر لب دارد! او عالم به مضرّات سیگار هست، اما باور نکرده است! و چه بسا دانشمندی کتاب "توحید" نوشته، اما خود در رفتارش شرک‌آلود عمل می‌کند؛ او به "علم" رسیده، اما به "باور" نرسیده است؛ چه بسا عالمی کتاب "اخلاق" نوشته، اما خود متخلّق نیست و رذایل فراوانی دارد؛ او به آنچه نوشته علم دارد، اما باور ندارد؟.

این افتخار برجسته امامان معصوم (ع) است که بر "قلّه باور" نشسته‌اند، همانند جدّ بزرگوار خویش: ﴿ آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ[۸].

این از امتیازات انبیای الهی است که عموماً به مرام و مکتب خویش ایمان قاطع داشتند و هیچ‌گونه تزلزلی در اعتقادات خود نداشتند. قبل از همه خودشان مؤمن بودند و بیش از همه استقامت و پایمردی داشتند.

در آیه ۱۵۸ از سوره اعراف این موضوع را یکی از صفات ویژه پیامبر اکرم (ص) شمرده است که: ﴿ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ [۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. مقاییس‌اللغه، ج‌۱، ص‌۱۳۳؛ لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۲۳‌ـ‌۲۲۷، «امن».
  2. التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۵۰‌ـ‌۱۵۱، «امن».
  3. اگر (هم) راستگو می‌بودیم؛ سوره یوسف، آیه۱۷.
  4. کتاب العین، ص ۴۰؛ معجم مقاییس اللغة، ج۱، ص ۱۳۳ـ ۱۳۵؛ لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳ـ ۱۶۴۴؛ اقرب الموارد، ج۱، ص ۷۳۳
  5. لسان العرب، ج۱، ص ۱۶۳.
  6. سیر فلسفه در جهان اسلام، ص‌۵۸‌ـ‌۶۳‌؛ مفهوم ایمان در کلام اسلامی، ص‌۳۳، ۱۲۹.
  7. عالمی، سید محمد، مقاله «ایمان»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۵۶۹-۵۸۵.
  8. پیامبر به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و مؤمنان؛ سوره بقره، آیه۲۸۵.
  9. به خدا و پیامبر و رسولش؛ همان پیامبر درس نخوانده‌ای که ایمان به خدا و کلمات او دارد، ایمان بیاورید؛ سوره اعراف، آیه:۱۵۸.
  10. خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم؛ ج۲، ص۵۵۸.