حدیث اصحابی کالنجوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =
| پرسش مرتبط  =
}}
}}
'''حدیث اصحابی کالنجوم''' در منابع روایی و [[تاریخی]] [[اهل سنت]] و با عبارات مختلفی نقل شده است. در سند این [[روایت]] افرادی قرار گرفته‌اند که بنابر رجال اهل سنت، تضعیف شده‌اند. در برخی از منابع [[اهل سنت]] این [[حدیث]] در جهت [[اثبات]] صحت [[پیروی]] بی‌قید و شرط از [[صحابه]]، [[مرجعیت]] و [[الگو]] بودن همه صحابه تمام صحابه مورد استناد قرار گرفته است منتها با مدلول برخی [[آیات]] و [[روایات]] ناسازگار است. با صرف نظر از ضعف سند مراد ازاین روایت [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} هستند.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
حدیث اصحابی کالنجوم کلامی است منسوب به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با مضمون تشبیه [[صحابه پیامبر]]{{صل}} به [[ستارگان]] و جواز [[اقتداء]] به همه آنان. این [[حدیث]] با عبارات گوناگونی در [[منابع روایی]] و [[تاریخی]] [[اهل سنت]] نقل شده است، مانند: {{متن حدیث|إِنَّ أَصْحَابِي بِمَنْزِلَة النُّجُومِ فِي السَّمَاءِ، فَأيّما أَخَذْتُمْ بِهِ اهْتَدَيْتُمْ}}<ref>المناوی، عبد الرؤوف، فیض القدیر، ج۱، ص۲۷۱؛ العجلونی، کشف الخفاء، ج۱، ص۶۴؛ ابن‌عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۲۲، ص۳۵۹.</ref> و {{متن حدیث|مَثَلُ أَصْحَابِي مَثَلُ النُّجُومِ مَنِ اقْتَدى بِشَيْءٍ مِنْهَا اهْتَدى}} که مشهورترین نقل آن است<ref>القضاعی، محمد بن سلامة، مسند الشهاب، ج۲، ص۲۷۵؛ الجرجانی، عبدالله بن عدی، الکامل، ج۲، ص۳۷۶؛ همدانی، قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۳، ص۵۳۵؛ ابن‌قدامة، عبدالرحمن، الشرح الکبیر، ج۳، ص۳۵۱؛ گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایة الطالب، ج۲، ص۲۶۶؛ البهوتی، کشاف القناع، ج۲، ص۵۳۸.</ref>. اندک تفاوتی که در نقل عبارات و الفاظ [[حدیث نجوم]] دیده می‌شود تغییری در معنا مفاد آن ایجاد نمی‌کند.<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص۳۳۶.</ref>
حدیث اصحابی کالنجوم کلامی است منسوب به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با مضمون تشبیه [[صحابه پیامبر]]{{صل}} به [[ستارگان]] و جواز [[اقتداء]] به همه آنان.
 
این [[حدیث]] با عبارات گوناگونی در منابع روایی و [[تاریخی]] [[اهل سنت]] نقل شده است، مانند: {{متن حدیث|إِنَّ أَصْحَابِي بِمَنْزِلَة النُّجُومِ فِي السَّمَاءِ، فَأيّما أَخَذْتُمْ بِهِ اهْتَدَيْتُمْ}}<ref>فیض القدیر، ج۱، ص۲۷۱؛ کشف الخفاء، ج۱، ص۶۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۲۲، ص۳۵۹.</ref> و {{متن حدیث|مَثَلُ أَصْحَابِي مَثَلُ النُّجُومِ مَنِ اقْتَدى بِشَيْءٍ مِنْهَا اهْتَدى}} که مشهورترین نقل آن است<ref>مسند الشهاب، ج۲، ص۲۷۵؛ الکامل، ج۲، ص۳۷۶؛ المغنی، ج۳، ص۵۳۵؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۳۵۱؛ کفایة الطالب، ج۲، ص۲۶۶؛ کشاف القناع، ج۲، ص۵۳۸.</ref>. اندک تفاوتی که در نقل عبارات و الفاظ [[حدیث نجوم]] دیده می‌شود تغییری در معنا مفاد آن ایجاد نمی‌کند<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۳۳۶.</ref>.


== سند حدیث ==
== سند حدیث ==
[[راویان]] این حدیث، شش نفر از [[صحابه]]: [[عبدالله ابن عمر]]، [[ابوهریره]]، [[عمر بن خطاب]]، [[ابن عباس]]، جابر و انس هستند. طرق [[نقل حدیث]] از صحابه مزبور به قرار ذیل است:
راویان این حدیث، شش نفر از [[صحابه]] هستند مانند: [[عبدالله بن عمر]]<ref>المنتخب من مسند عبد بن حمید، ص۲۵۱؛ المسند الجامع المعلل، ج۱۰، ص۲۹۰.</ref>؛ [[ابوهریره]]<ref>لسان المیزان، ج۱، ص۲۵۴.</ref>؛ [[عمر بن خطاب]]<ref> الابانة الکبری، ج۲، ص۲۱۹؛ جامع الاصول، ج۸، ص۵۵۶.</ref>؛ [[ابن عباس]]<ref> الکفایة، ج۱، ص۱۱۶.</ref>؛ جابر<ref> تخریج الاحادیث، ج۲، ص۲۳۰.</ref> و [[انس بن مالک]]<ref>الخصائص الکبری، ج۲، ص۳۹۶.</ref>.


===طریق [[عبدالله بن عمر]]===
بسیاری از [[عالمان]] [[اهل‌سنت]] به [[صراحت]]، [[حدیث]] «[[اصحابی کالنجوم]]» را با تمام متون و سندهایش [[ضعیف]] دانسته‌اند. عدم صدور آن از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}<ref> اعلام الموقعین، ج۲، ص۳۶۱؛ شرح الطحاویة، ج۳، ص۱۳۲؛ ، جامع بیان العلم، ج۲، ص۹۰ ـ ۹۱.</ref>، عدم [[صحت حدیث|صحت]]<ref>المنتخب من العلل للخلال، ج۱، ص۱۲.</ref>، [[ضعف حدیث|ضعف]] جدی<ref>المقاصد الحسنة، ج۱، ص۱۴؛ تحفة الأحوذی، ج۱۰، ص۱۵۵؛ منهاج السنة النبویة، ج۸، ص۳۶۴.</ref>، جعلی بودن<ref> صفة صلاة النبی، ج۱، ص۴۹؛ تفسیر البحر المحیط، ج۷، ص۲۸۱؛ فتاوی الأزهر، ج۸، ص۱۹۳ و ۲۰۹.</ref>، ضعف تمامی [[اسناد]]<ref> المدخل الی السنن الکبری، ج۱، ص۱۱۵.</ref>، [[باطل]] و [[دروغ]] بودن، از تولیدات [[اهل فسق]]<ref>الإحکام فی اصول الأحکام، ج۵، ص۶۱.</ref>، [[غریب]] بودن و عدم نقل در کتب معتبره<ref>منهاج السنة النبویة، ج۸، ص۳۶۴؛ البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴.</ref>، [[کذب]] و عدم اعتبار آن<ref>السلسلة الضعیفة، ج۱، ص۱۵۲.</ref>، تعبیرهایی است که در باره آن به کار رفته است.
[[احمد بن یونس]]، از [[ابوشهاب]]، از [[حمزه جزری]]، از نافع، از [[ابن‌عمر]]، نقل می‌کند که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: «مثل [[اصحاب]] من، مثل ستارگان است، به سخن هر یک از آنها عمل کنید [[هدایت]] یافته‌اید»<ref>ابن‌حمید، المنتخب من مسند عبد بن حمید، ص۲۵۱؛ نوری ابوالمعاطی، المسند الجامع المعلل، ج۱۰، ص۲۹۰.</ref>. و با اندکی تفاوت از او نقل شده که «همانا اصحاب من به منزله ستارگان هستند به سخن هر یک از آنها عمل کنید هدایت یافته‌اید»<ref>ابن بطه عکبری، الابانة الکبری، ج۲، ص۲۱۹.</ref>.<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص۳۳۶.</ref>


===طریق ابوهریره===
همچنین برخی از [[راویان]] این حدیث مورد قدح قرار گرفته‌اند مثلاً در طریق [[ابن عمر]]، [[حمزة بن أبی حمزة جزری نصیبی]]، شخصی منکَر الحدیث<ref> الضعفاء الصغیر، ج۱، ص۳۵؛ الجرح والتعدیل، ج۳، ص۲۱۰.</ref>، کم‌ارزش‌تر از یک فِلس<ref>روایة الدوری (تاریخ ابن معین)، ج۴، ص۴۸۶؛ ضعفاء العقیلی، ج۱، ص۲۹۰.</ref>، متروک و متهم به [[جعل حدیث]]<ref>تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۷۹.</ref> و جایز نبودن [[نقل روایت]] از او<ref>البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴.</ref> معرفی شده است<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref>.
[[جعفر بن عبدالواحد]]، از [[وهب بن جریر بن حازم]]، از پدرش، از [[ابوصالح]]، از ابوهریره، از پیامبر{{صل}} نقل می‌کند که فرمود: مثل اصحاب من مثل ستارگان است هرکس به چیزی از آنها [[اقتدا]] کند، [[هدایت یافته]] است<ref>ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۲۵۴.</ref>.<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص۳۳۶.</ref>


===طریق عمر بن خطاب===
== دلالت حدیث ==
[[ابوصالح محمد بن احمد بن ثابت]]، از [[ابوالاحوص]]، و نیز [[حسین بن صفوان برذعی]]، از [[ابواسماعیل محمد بن اسماعیل سلمی]]، از [[نعیم بن حماد]]، از [[عبدالرحمن بن زید عمی]]، از پدرش، از [[سعید بن مسیب]]، از عمر بن خطاب، نقل می‌کند که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: از پروردگارم درباره [[اختلاف]] اصحابم پس از درگذشتم سؤال کردم به من فرمود: ای محمد، اصحابت نزد من چون [[ستارگان]] در آسمان‌اند که بعضی نورانی‌تر از بعضی دیگرند پس هرکس به هر مقدار از چیزی که آنها در آن اختلاف دارند، [[تمسک]] کند، پیش من [[هدایت یافته]] است<ref>ابن بطه عکبری، الابانة الکبری، ج۲، ص۲۱۹؛ ابن‌أثیر أبوالسعادات، جامع الاصول، ج۸، ص۵۵۶.</ref>.
در برخی از [[منابع اهل سنت]] این حدیث در جهت [[اثبات]] [[صحت]] [[پیروی بی‌قید و شرط از صحابه]]<ref>الکشاف، ج۱۳، ص۳۹۰.</ref>، [[مرجعیت]] و [[الگو بودن همه صحابه]]<ref>تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۴۲۰.</ref>، [[پاک انگاشتن همه صحابه]]<ref>الاقتصاد، ج۱، ص۷۹.</ref>، [[ممدوح بودن همه صحابه]]<ref>البرهان المؤید لصاحب موالید، ج۱، ص۲۳.</ref>، [[برتری صحابه]] از بقیه [[مردم]]<ref>مجمع الزوائد، ج۲، ص۶۱۵.</ref>، [[عدالت تمام صحابه]]<ref>لوامع الانوار، ج۱، ص۵۳.</ref>، مورد استناد قرار گرفته است<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۳۳۸.</ref>.
از [[ابن عباس]] به دو طریق نقل شده است، طریق اول [[ابوبکر حیری]] و [[محمد بن یعقوب الاصم]]، از بکربن [[سهل دمیاطی]]، از [[عمرو بن هاشم بیروتی]]، از [[سلیمان بن ابوکریمه]]، از جویبر، از [[ضحاک]]، از [[ابن‌عباس]] نقل می‌کند که پیامبر{{صل}} فرمود: «هرآنچه در [[قرآن]] یافتید، باید بدان عمل کنید و در ترک آن عذری از شما پذیرفته نیست. اگر حکمی در قرآن نبود به آنچه در [[سنت]] به‌جا مانده بود.]عمل کنید[اگر در [[سنت]] هم نبود هرآنچه اصحابم می‌گویند]معتبر است[؛ زیرا اینان همانند ستارگان در آسمان‌اند، به سخن هر کدام تمسک کنید [[هدایت]] یافته‌اید؛ چراکه [[اختلاف اصحاب]] من برای شما [[رحمت]] است<ref>خطیب بغدادی، الکفایة، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. و در طریقی دیگر [[ابویوسف یعقوب بن یوسف]]، از [[ابویحیی]] [[زکریا بن یحیی ساجی]]، از [[موسی بن اسحاق انواری]]، از [[احمد بن یونس]]، از [[ابوشهاب]]، از [[حمزة بن ابوحمزه]]، از [[عمرو بن دینار]]، از ابن‌عباس نقل می‌کند که پیامبر{{صل}} فرمود: [[اصحاب]] من مانند ستارگان‌اند که به هرکدام از آنها [[اقتدا]] کنید هدایت شده‌اید<ref>ابن بطه عکبری، الابانة الکبری، ج۲، ص۲۲۰.</ref>.<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص۳۳۶.</ref>


===طریق جابر===
== ارزیابی ==
[[اسماعیل بن یحیی عیسی]]، از [[حسن بن مهدی بن عبده مروزی]]، از [[ابوالحسن محمد بن احمد سکری]]، از [[ابویحیی بکر بن عیسی مروزی]]، از [[جمیل بن یزید]]، از [[مالک بن انس]]، از [[جعفر بن محمد]]، از پدرش، از جابر نقل می‌کند که پیامبر{{صل}} فرمود: مثل اصحاب من مثل ستارگان است هرکس به ستاره‌ای از آنها اقتدا کند، هدایت یافته است<ref>زیلعی، جمال الدین، تخریج الاحادیث، ج۲، ص۲۳۰.</ref>.<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص۳۳۷.</ref>
این حدیث به لحاظ محتوایی با اشکالات متعددی روبرو است که به پاره‌ای از آنها اشاره می‌شود:
 
# تعارض مدلول این روایت با آیات فراوانی از [[قرآن کریم]] که در [[مذمت]] و [[نکوهش]] عده‌ای از صحابه وارد شده است<ref>سوره انفال، آیه ۱۵-۱۶؛ سوره توبه، آیات ۱۶، ۲۳-۲۵، ۳۸، ۸۶-۸۷، ۱۰۷؛ سوره جمعه، آیه ۱۱.</ref>.
===طریق انس===
# ناسازگاری با روایاتی از [[رسول خدا]]{{صل}} در منع از [[اقتدا]] به برخی از [[صحابه]]؛ روایاتی که بیانگر [[فتنه‌ها]] و بدعت‌هایی است که توسط برخی از آنها در [[دین و جامعه]] ایجاد می‌شود<ref> کنز العمال، ج۱۱، ص۲۹۴؛ نفحات الازهار، ج۳، ص۱۸۳.</ref>.
ابن ابی‌عمر، از [[عبدالله بن علی]]، از سالم طویل، از زید عجمی، از [[یزید رقاشی]]، از [[انس بن مالک]] نقل می‌کند، که [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: مثل [[اصحاب]] من در امتم مانند [[ستارگان]] است که][[مردم]]] به وسیله آن [[هدایت]] می‌جویند و وقتی ستارگان غایب شوند مردم متحیر می‌مانند<ref>السیوطی، جلال الدین، الخصائص الکبری، ج۲، ص۳۹۶.</ref>.<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص۳۳۷.</ref>
# ناسازگاری با روایاتی که برخی از [[صحابه]] را مورد [[نکوهش]] قرار داده است<ref>صحیح البخاری، ج۱۲، ص۱۶؛ مسند ابن حنبل، ج۵، ۲۴۴؛ مسند أبی یعلی، ج۳، ص۲۴۷؛ الجمع بین الصحیحین، ج۳، ص۱۴۵.</ref>، همچنین روایاتی که از [[بدعت‌گذاری]] برخی از صحابه پس از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خبر می‌دهند<ref>موطأ الإمام مالک، ج۲، ص۴۶۱؛ الاستذکار، ج۵، ص۱۰۴.</ref> و [[حدیث]] خبر دهنده از [[تبعیت]] صحابه از [[سنن]] [[یهود]] و [[نصارا]]<ref> الجامع الصحیح المختصر، ج۶ ص۲۶۶۹.</ref>.
 
# اعتراف برخی از صحابه شاخص به [[جهل]] خود نسبت به [[احکام شرعی]] و نیازمندی‌شان به دیگر صحابه<ref>الاستیعاب، ج۱، ص۳۳۹؛ شرح المقاصد، ج۲، ص۲۹۴؛ ینابیع المودة، ج۲، ص۱۶۶؛ فلک النجاة، ص۱۴۹.</ref>.
بسیاری از [[عالمان]] [[اهل‌سنت]] به [[صراحت]]، [[حدیث]] «[[اصحابی کالنجوم]]» را با تمام متون و سندهایش [[ضعیف]] دانسته‌اند. عدم صدور آن از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}<ref>ابن قیم جوزیه، اعلام الموقعین، ج۲، ص۳۶۱؛ ابن‌أبی‌العز الحنفی، شرح الطحاویة، ج۳، ص۱۳۲؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، جامع بیان العلم، ج۲، ص۹۰ – ۹۱.</ref>، عدم [[صحت]]<ref>ابن‌قدامه مقدسی، المنتخب من العلل للخلال، ج۱، ص۱۲.</ref>، [[ضعف]] جدی<ref>سخاوی، شمس‌الدین محمد، المقاصد الحسنة، ج۱، ص۱۴؛ المبارکفوری، محمد عبدالرحمن، تحفة الأحوذی، ج۱۰، ص۱۵۵؛ ابن تیمیه حرانی، منهاج السنة النبویة، ج۸، ص۳۶۴.</ref>، جعلی بودن<ref>الألبانی، محمد ناصرالدین، صفة صلاة النبی، ج۱، ص۴۹؛ أبوحیان، محمد بن یوسف، تفسیر البحر المحیط، ج۷، ص۲۸۱؛ وزارة الأوقاف المصریة، فتاوی الأزهر، ج۸، ص۱۹۳ و ۲۰۹.</ref>، ضعف تمامی [[اسناد]]<ref>ابوبکر بیهقی، المدخل الی السنن الکبری، ج۱، ص۱۱۵.</ref>، [[باطل]] و [[دروغ]] بودن، از تولیدات [[اهل فسق]]<ref>ابن حزم اندلسی، الإحکام فی اصول الأحکام، ج۵، ص۶۱.</ref>، [[غریب]] بودن و عدم نقل در کتب معتبره<ref>ابن تیمیه حرانی، منهاج السنة النبویة، ج۸، ص۳۶۴؛ ابن ملقن، عمر بن علی، البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴.</ref>، [[کذب]] و عدم اعتبار آن<ref>البانی، محمد ناصرالدین، السلسلة الضعیفة، ج۱، ص۱۵۲.</ref>، تعبیرهایی است که در باره آن به کار رفته است.
# در برخی منابع از بی‌اعتنایی برخی از صحابه نسبت به [[احکام دین]]<ref> سنن الدارمی، ج۱، ص۵۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۳۵۹؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۳۹۳.</ref> و عدم پایبندی برخی از آنان به [[کتاب خدا]] و [[سنت نبوی]] و بدعت‌گذاریشان در [[دین]]<ref>المبسوط، ج۲۴، ص۷؛ خلاصة عبقات الأنوار، ج۳، ص۲۴۴.</ref> خبر داده شده است.
همچنین برخی از [[راویان]] این حدیث مورد قدح قرار گرفته‌اند مثلاً در طریق [[ابن عمر]]، [[حمزة بن أبی حمزة جزری نصیبی]]، شخصی منکَر الحدیث<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، الضعفاء الصغیر، ج۱، ص۳۵؛ الرازی، عبدالرحمن بن أبی‌حاتم، الجرح والتعدیل، ج۳، ص۲۱۰.</ref>، کم‌ارزش‌تر از یک فِلس<ref>ابن معین، یحیی بن معین، روایة الدوری (تاریخ ابن معین)، ج۴، ص۴۸۶؛ العقیلی، أبوجعفر محمد بن عمر، ضعفاء العقیلی، ج۱، ص۲۹۰.</ref>، متروک و متهم به [[جعل حدیث]]<ref>ابن حجر عسقلانی، تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۷۹.</ref> و جایز نبودن [[نقل روایت]] از او<ref>ابن ملقن، عمر بن علی، البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴.</ref> معرفی شده است.
# طبق نقل منابع معتبر [[تاریخی]] در بسیاری از موارد خود [[صحابه]] با هم [[اختلاف]] داشته‌اند. از طرفی نمی‌توان به صرف صحابه بودن هر دو طرف دعوا را بر [[حق]] دانست<ref>صحیح بخاری، ج۱، ص۳۰۲؛ ج۵، ص۵۲؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۲۲۳۶.</ref>، بنابراین وجود چنین اختلافی دلیل روشن بر نادرستی مدلول [[حدیث]] {{عربی|اصحابی کالنجوم}} است.
 
در طریق [[ابوهریره جعفر بن عبدالواحد هاشمی]] وجود دارد که گفته شده [[روایات]] او اصل و ریشه ندارد<ref>ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن ملقن، عمر بن علی، البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴.</ref>، متروک و جاعل [[حدیث]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج۶ ص۱۰۲؛ زیلعی، جمال الدین، تخریج الأحادیث، ج۲، ص۲۳۱.</ref>، [[کذّاب]]<ref>ابن حجر عسقلانی، التلخیص الحبیر، ج۴، ص۴۶۳؛ المبارکفوری، محمد عبدالرحمن، تحفة الأحوذی، ج۹، ص۱۳۶.</ref>، غیرثقه<ref>السیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی، ج۲، ص۳۲۱.</ref> و سارق حدیث<ref>ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۲، ص۱۱۷.</ref> بوده است.
در طریق [[عمر بن خطاب]]، [[عبدالرحیم بن زید عمی]] قرار دارد که او و پدرش [[تضعیف]] شده‌اند<ref>ابن ملقن، عمر بن علی، البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴؛ الامیر الحسنی الصنعانی، محمد بن اسماعیل، توضیح الافکار، ج۱، ص۶.</ref>.
در طریق [[ابن‌عباس]] جویبر قرار دارد که متروک دانسته شده<ref>امام مالک، أبوعبدالله، موطأ الإمام مالک، ج۲، ص۴۳۰؛ السیوطی، جلال الدین، جامع الأحادیث، ج۲۲، ص۷۵؛ ابن ملقن، عمر بن علی، البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴.</ref> و [[ضحاک]] نیز علاوه بر اینکه [[ضعیف]] است، ابن‌عباس را [[ملاقات]] نکرده لذا این [[روایت]] منقطع می‌باشد<ref>اللکنوی، عبدالحی، الآثار المرفوعة، ج۱، ص۹۸؛ ابن ملقن، عمر بن علی، البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴.</ref>، و در طریق دوم ابن‌عباس نیز [[حمزة بن ابی‌حمزه]] وجود دارد که قبلاً [[ضعف]] او بیان شد.
در طریق جابر، [[جمیل]] بن [[یزید]] وجود دارد که شخصی ضعیف<ref>المناوی، عبد الرؤوف، فیض القدیر، ج۱، ص۱۷۶.</ref> و ناشناخته<ref>ابن ملقن، عمر بن علی، البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴؛ الرازی، عبدالرحمن بن أبی‌حاتم، الجرح والتعدیل، ج۲، ص۵۲۰؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۲، ص۵۶۰.</ref> می‌باشد.
در طریق، انس، یزید رقاشی وجود دارد که بسیاری وی را تضعیف کرده‌اند<ref>ابن حبان (تمیمی بستی)، کتاب الثقات، ج۸ ص۳۰۵؛ ابن حجر عسقلانی، النکت، ج۲ ص۶۶۸؛ ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۱، ص۲۸.</ref>.<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص۳۳۷.</ref>
 
==مدلول حدیث==
در برخی از [[منابع اهل سنت]] این [[حدیث]] در جهت [[اثبات]] [[صحت]] [[پیروی]] بی‌قید و شرط از [[صحابه]]<ref>زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۱۳، ص۳۹۰.</ref>، [[مرجعیت]] و [[الگو]] بودن همه صحابه<ref>ابن‌عساکر، علی بن حسن، تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۴۲۰.</ref>، [[پاک]] انگاشتن همه صحابه<ref>ابوحامد غزالی، الاقتصاد، ج۱، ص۷۹.</ref>، [[ممدوح]] بودن همه صحابه<ref>رفاعی حسینی، احمد بن علی، البرهان المؤید لصاحب موالید، ج۱، ص۲۳.</ref>، [[برتری]] صحابه از بقیه [[مردم]]<ref>هیثمی، علی بن أبی‌بکر، مجمع الزوائد، ج۲، ص۶۱۵.</ref>، [[عدالت]] تمام صحابه<ref>سفارینی، شمس‌الدین محمد، لوامع الانوار، ج۱، ص۵۳.</ref>، مورد استناد قرار گرفته است. برخی گفته‌اند مقصود این [[روایت]]، صحت [[اقتدا]] به صحابه در نقل و پذیرش چیزی است که نقل می‌کنند، نه اقتدای در [[فتوی]]<ref>العینی، بدرالدین محمود، عمدة القاری، ج۱۰، ص۲۰۲؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستذکار، ج۴، ص۷.</ref>؛ و یا به منزله حدیث [[مسند]] و مرفوع دانستن [[تفسیر]] ارائه شده از [[قرآن]] توسط صحابه<ref>حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۲، ص۲۵۸؛ زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۷۲.</ref> و یا پذیرش قول آنان درباره [[اسباب نزول]] [[آیات]] می‌باشد<ref>ذهبی، محمدحسین، التفسیر والمفسرون، ج۱، ص۷۱.</ref>.<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص۳۳۸.</ref>


==ارزیابی==
با توجه به ملاحظات و انتقادات یاد شده و با صرف‌نظر از [[ضعف]] سندی حدیث {{عربی|اصحابی کالنجوم}} قطعاً عمومیت مدلول آن مقصود نیست، یعنی نمی‌توان گفت همه [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} در همه اقوال و [[افعال]] خود بر مدار هدایت بوده و [[اقتداء]] به آنان مایه هدایت مقتدی بوده است، بلکه برخی از آنان مقصود است، کسانی که از [[خطا]] و [[گناه]] مصون بوده‌اند آنان همان [[عترت]] و [[اهل بیت]] خاص [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هستند که در [[احادیث]] دیگر [[نبوی]] مانند [[حدیث ثقلین]] و [[حدیث سفینه]] معرفی شده و بر هدایت‌گری همه جانبه آنان تصریح و تأکید شده است<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]]، ص۳۳۸.</ref>.
این حدیث به لحاظ محتوایی با اشکالات متعددی روبرو است که به پاره‌ای از آنها اشاره می‌شود:
# [[تعارض]] مدلول این روایت با آیات فراوانی از [[قرآن کریم]] که در [[مذمت]] و [[نکوهش]] عده‌ای از صحابه وارد شده مانند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا زَحْفًا فَلَا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبَارَ * وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای مؤمنان! چون با انبوه کافران رویاروی شدید از آنان واپس مگریزید! * و هر کس در آن روز از آنان واپس گریزد - مگر آنکه برای کارزاری (بهتر) کناره جوید یا جوینده جایی (بهتر) نزد گروهی (خودی) باشد- خشم خداوند را به گردن گرفته و جایگاه (نهایی) او دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره انفال، آیه ۱۵-۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَلَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَا رَسُولِهِ وَلَا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«آیا پنداشته‌اید که به خود واگذاشته می‌شوید در حالی که هنوز خداوند کسانی از شما را که جهاد کرده‌اند و جز خداوند و پیامبرش و مؤمنان همرازی نگزیده‌اند معلوم نداشته است؟! و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره توبه، آیه ۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ * قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ * لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند * بگو اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و دودمانتان و دارایی‌هایی که به دست آورده‌اید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانه‌هایی که می‌پسندید از خداوند و پیامبرش و جهاد در راه او نزد شما دوست‌داشتنی‌تر است پس چشم به راه باشید تا خداوند امر (عذاب) خود را (در میان) آورد و خداوند گروه نافرمانان را راهنمایی نمی‌کند * بی‌گمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید» سوره توبه، آیه ۲۳-۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چگونه‌اید که چون به شما گفته شود در راه خداوند رهسپار (جنگ) گردید، گرانخیزی می‌ورزید؟ آیا به جای جهان واپسین به زندگانی این جهان خرسند شده‌اید؟ در حالی که کالای زندگی این جهان در برابر جهان واپسین جز اندکی نیست» سوره توبه، آیه ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَكُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ * رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ}}<ref>«و چون سوره‌ای فرو فرستاده شود که به خداوند ایمان آورید و همراه با پیامبرش جهاد کنید، توانمندان از ایشان، از تو اجازه می‌گیرند و می‌گویند: بگذار تا ما با خانه‌نشینان بمانیم * راضی شده‌اند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) باشند و بر دل‌هایشان مهر نهاده شده است از این رو در نمی‌یابند» سوره توبه، آیه ۸۶-۸۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ}}<ref>«و کسانی هستند که مسجدی را برگزیده‌اند برای زیان رساندن (به مردم) و کفر و اختلاف افکندن میان مؤمنان و (ساختن) کمینگاه برای آن کس که از پیش با خداوند و پیامبر وی به جنگ برخاسته بود؛ و سوگند می‌خورند که ما جز سر نیکی نداریم و خداوند گواهی می‌دهد که آنان دروغگویند» سوره توبه، آیه ۱۰۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ}}<ref>«و چون داد و ستد یا سرگرمی‌یی ببینند، بدان سو شتاب می‌آورند و تو را ایستاده رها می‌کنند؛ بگو: آنچه نزد خداوند است از سرگرمی و داد و ستد، نکوتر است و خداوند بهترین روزی‌دهندگان است» سوره جمعه، آیه ۱۱.</ref>.
# [[ناسازگاری]] با روایاتی از [[رسول خدا]]{{صل}} در منع از [[اقتدا]] به برخی از [[صحابه]]؛ روایاتی که بیانگر [[فتنه‌ها]] و بدعت‌هایی است که توسط برخی از آنها در [[دین و جامعه]] ایجاد می‌شود<ref>متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمال، ج۱۱، ص۲۹۴؛ میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج۳، ص۱۸۳.</ref>.
# [[ناسازگاری]] با روایاتی که برخی از [[صحابه]] را مورد [[نکوهش]] قرار داده است، روایاتی مانند: «ذات الشمال» و «[[ارتداد]]» که در آنها [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از بازگشت و ارتداد برخی از صحابه پس از [[رحلت]] خود و قرار گرفتن آنان در زمره [[اصحاب شمال]] خبر می‌دهد<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۱۲، ص۱۶؛ ابن حنبل، أحمد، مسند ابن حنبل، ج۵، ۲۴۴؛ الموصلی التمیمی، أبویعلی، مسند أبی یعلی، ج۳، ص۲۴۷؛ الحمیدی، محمد بن فتوح، الجمع بین الصحیحین، ج۳، ص۱۴۵.</ref>، همچنین روایاتی که از [[بدعت‌گذاری]] برخی از صحابه پس از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} خبر می‌دهند<ref>امام مالک، أبوعبدالله، موطأ الإمام مالک، ج۲، ص۴۶۱؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستذکار، ج۵، ص۱۰۴.</ref> و [[حدیث]] خبر دهنده از [[تبعیت]] صحابه از [[سنن]] [[یهود]] و [[نصارا]]<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع الصحیح المختصر، ج۶ ص۲۶۶۹.</ref>؛ و [[روایات]] حاکی از [[رقابت]] و [[تنافس]] صحابه با یکدیگر<ref>ابن تیمیه حرانی، اقتضاء الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۹.</ref>.
#اعتراف برخی از صحابه شاخص به [[جهل]] خود نسبت به [[احکام شرعی]] و نیازمندی‌شان به دیگر صحابه<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج۱، ص۳۳۹؛ تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح المقاصد، ج۲، ص۲۹۴؛ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ج۲، ص۱۶۶؛ الحنفی، علی محمد فتح الدین، فلک النجاة، ص۱۴۹.</ref>.
#در برخی منابع از [[بی‌اعتنایی]] برخی از صحابه نسبت به [[احکام دین]]<ref>الدارمی، عبدالله بن الرحمن، سنن الدارمی، ج۱، ص۵۱؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۳۵۹؛ هیثمی، علی بن أبی‌بکر، مجمع الزوائد، ج۱، ص۳۹۳.</ref> و عدم [[پایبندی]] برخی از آنان به [[کتاب خدا]] و [[سنت نبوی]] و بدعت‌گذاریشان در [[دین]]<ref>السرخسی، المبسوط، ج۲۴، ص۷؛ النقوی، السید حامد، خلاصة عبقات الأنوار، ج۳، ص۲۴۴.</ref> خبر داده شده است و با این وضع [[پیروی]] و [[اقتدا]] به چنین افرادی چگونه موجب [[هدایت]] خواهد بود؟!
#طبق نقل منابع معتبر [[تاریخی]] در بسیاری از موارد خود [[صحابه]] با هم [[اختلاف]] داشته‌اند وقایعی که در [[سقیفه بنی‌ساعده]] و پس از آن در مسئله [[خلافت]] رخ داد نمونه‌ای روشن از این [[اختلافات]] است. در مواردی مانند جنگ‌های [[جمل]]، [[صفین]] و حتی [[نهروان]] به [[جنگ]] و [[خونریزی]] منجر شده است، از طرفی نمی‌توان به صرف صحابه بودن هر دو طرف دعوا را بر [[حق]] دانست به ویژه با توجه به این سخن [[رسول خدا]]{{صل}} که کشندگان [[عمار]] را «گروه [[باغی]]»: {{متن حدیث|فِئَةٌ بَاغِيَةٌ}} نامیده است<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۳۰۲؛ ج۵، ص۵۲؛ ابن‌حجاج، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۲۳۶.</ref>، بنابراین وجود چنین اختلافی دلیل روشن بر نادرستی مدلول [[حدیث]] «[[اصحابی کالنجوم]]» است.
با توجه به ملاحظات و انتقادات یاد شده و با صرف‌نظر از [[ضعف]] سندی حدیث «اصحابی کالنجوم» قطعاً عمومیت مدلول آن مقصود نیست، یعنی نمی‌توان گفت همه [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} در همه اقوال و [[افعال]] خود بر مدار هدایت بوده و [[اقتداء]] به آنان مایه هدایت مقتدی بوده است، بلکه برخی از آنان مقصود است، کسانی که از [[خطا]] و [[گناه]] مصون بوده‌اند آنان همان [[عترت]] و [[اهل بیت]] خاص [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌باشند که در [[احادیث]] دیگر [[نبوی]] مانند [[حدیث ثقلین]] و [[حدیث سفینه]] معرفی شده و بر [[هدایت‌گری]] همه جانبه آنان تصریح و تأکید شده است. [[گواه]] این مطلب آن است که در برخی از [[منابع اهل سنت]] روایتی دیگر نقل شده که به جای «أصحابی کالنجوم»، عبارت {{متن حدیث|أَهْلُ بَيْتِي كَالنُّجُومِ بِأَيِّهِمْ اقْتَدَيْتُمْ اهْتَدَيْتُمْ}} آمده است<ref>ذهبی، محمد بن احمد، میزان الاعتدال، ج۱، ص۸۲؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۱، ص۱۳۶.</ref>. در [[روایات]] [[امامان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} نیز حدیث «اصحابی کالنجوم.».. بر [[اهل‌بیت پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} تطبیق شده است<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۱۱؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۱۵۶.</ref>.<ref>[[حسن ترکاشوند|ترکاشوند، حسن]]، [[حدیث اصحابی کالنجوم (مقاله)|مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۳ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی، ج۳]] ص۳۳۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۵۸: خط ۴۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل‌های تلخیص شده]]
[[رده:حدیث]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۸ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۵۶

حدیث اصحابی کالنجوم در منابع روایی و تاریخی اهل سنت و با عبارات مختلفی نقل شده است. در سند این روایت افرادی قرار گرفته‌اند که بنابر رجال اهل سنت، تضعیف شده‌اند. در برخی از منابع اهل سنت این حدیث در جهت اثبات صحت پیروی بی‌قید و شرط از صحابه، مرجعیت و الگو بودن همه صحابه تمام صحابه مورد استناد قرار گرفته است منتها با مدلول برخی آیات و روایات ناسازگار است. با صرف نظر از ضعف سند مراد ازاین روایت اهل بیت پیامبر(ص) هستند.

مقدمه

حدیث اصحابی کالنجوم کلامی است منسوب به پیامبر اکرم(ص) با مضمون تشبیه صحابه پیامبر(ص) به ستارگان و جواز اقتداء به همه آنان.

این حدیث با عبارات گوناگونی در منابع روایی و تاریخی اهل سنت نقل شده است، مانند: «إِنَّ أَصْحَابِي بِمَنْزِلَة النُّجُومِ فِي السَّمَاءِ، فَأيّما أَخَذْتُمْ بِهِ اهْتَدَيْتُمْ»[۱] و «مَثَلُ أَصْحَابِي مَثَلُ النُّجُومِ مَنِ اقْتَدى بِشَيْءٍ مِنْهَا اهْتَدى» که مشهورترین نقل آن است[۲]. اندک تفاوتی که در نقل عبارات و الفاظ حدیث نجوم دیده می‌شود تغییری در معنا مفاد آن ایجاد نمی‌کند[۳].

سند حدیث

راویان این حدیث، شش نفر از صحابه هستند مانند: عبدالله بن عمر[۴]؛ ابوهریره[۵]؛ عمر بن خطاب[۶]؛ ابن عباس[۷]؛ جابر[۸] و انس بن مالک[۹].

بسیاری از عالمان اهل‌سنت به صراحت، حدیث «اصحابی کالنجوم» را با تمام متون و سندهایش ضعیف دانسته‌اند. عدم صدور آن از پیامبر اکرم(ص)[۱۰]، عدم صحت[۱۱]، ضعف جدی[۱۲]، جعلی بودن[۱۳]، ضعف تمامی اسناد[۱۴]، باطل و دروغ بودن، از تولیدات اهل فسق[۱۵]، غریب بودن و عدم نقل در کتب معتبره[۱۶]، کذب و عدم اعتبار آن[۱۷]، تعبیرهایی است که در باره آن به کار رفته است.

همچنین برخی از راویان این حدیث مورد قدح قرار گرفته‌اند مثلاً در طریق ابن عمر، حمزة بن أبی حمزة جزری نصیبی، شخصی منکَر الحدیث[۱۸]، کم‌ارزش‌تر از یک فِلس[۱۹]، متروک و متهم به جعل حدیث[۲۰] و جایز نبودن نقل روایت از او[۲۱] معرفی شده است[۲۲].

دلالت حدیث

در برخی از منابع اهل سنت این حدیث در جهت اثبات صحت پیروی بی‌قید و شرط از صحابه[۲۳]، مرجعیت و الگو بودن همه صحابه[۲۴]، پاک انگاشتن همه صحابه[۲۵]، ممدوح بودن همه صحابه[۲۶]، برتری صحابه از بقیه مردم[۲۷]، عدالت تمام صحابه[۲۸]، مورد استناد قرار گرفته است[۲۹].

ارزیابی

این حدیث به لحاظ محتوایی با اشکالات متعددی روبرو است که به پاره‌ای از آنها اشاره می‌شود:

  1. تعارض مدلول این روایت با آیات فراوانی از قرآن کریم که در مذمت و نکوهش عده‌ای از صحابه وارد شده است[۳۰].
  2. ناسازگاری با روایاتی از رسول خدا(ص) در منع از اقتدا به برخی از صحابه؛ روایاتی که بیانگر فتنه‌ها و بدعت‌هایی است که توسط برخی از آنها در دین و جامعه ایجاد می‌شود[۳۱].
  3. ناسازگاری با روایاتی که برخی از صحابه را مورد نکوهش قرار داده است[۳۲]، همچنین روایاتی که از بدعت‌گذاری برخی از صحابه پس از پیامبر اسلام(ص) خبر می‌دهند[۳۳] و حدیث خبر دهنده از تبعیت صحابه از سنن یهود و نصارا[۳۴].
  4. اعتراف برخی از صحابه شاخص به جهل خود نسبت به احکام شرعی و نیازمندی‌شان به دیگر صحابه[۳۵].
  5. در برخی منابع از بی‌اعتنایی برخی از صحابه نسبت به احکام دین[۳۶] و عدم پایبندی برخی از آنان به کتاب خدا و سنت نبوی و بدعت‌گذاریشان در دین[۳۷] خبر داده شده است.
  6. طبق نقل منابع معتبر تاریخی در بسیاری از موارد خود صحابه با هم اختلاف داشته‌اند. از طرفی نمی‌توان به صرف صحابه بودن هر دو طرف دعوا را بر حق دانست[۳۸]، بنابراین وجود چنین اختلافی دلیل روشن بر نادرستی مدلول حدیث اصحابی کالنجوم است.

با توجه به ملاحظات و انتقادات یاد شده و با صرف‌نظر از ضعف سندی حدیث اصحابی کالنجوم قطعاً عمومیت مدلول آن مقصود نیست، یعنی نمی‌توان گفت همه اصحاب پیامبر(ص) در همه اقوال و افعال خود بر مدار هدایت بوده و اقتداء به آنان مایه هدایت مقتدی بوده است، بلکه برخی از آنان مقصود است، کسانی که از خطا و گناه مصون بوده‌اند آنان همان عترت و اهل بیت خاص پیامبر اکرم(ص) هستند که در احادیث دیگر نبوی مانند حدیث ثقلین و حدیث سفینه معرفی شده و بر هدایت‌گری همه جانبه آنان تصریح و تأکید شده است[۳۹].

منابع

پانویس

  1. فیض القدیر، ج۱، ص۲۷۱؛ کشف الخفاء، ج۱، ص۶۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۲۲، ص۳۵۹.
  2. مسند الشهاب، ج۲، ص۲۷۵؛ الکامل، ج۲، ص۳۷۶؛ المغنی، ج۳، ص۵۳۵؛ الشرح الکبیر، ج۳، ص۳۵۱؛ کفایة الطالب، ج۲، ص۲۶۶؛ کشاف القناع، ج۲، ص۵۳۸.
  3. ترکاشوند، حسن، مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۳۳۶.
  4. المنتخب من مسند عبد بن حمید، ص۲۵۱؛ المسند الجامع المعلل، ج۱۰، ص۲۹۰.
  5. لسان المیزان، ج۱، ص۲۵۴.
  6. الابانة الکبری، ج۲، ص۲۱۹؛ جامع الاصول، ج۸، ص۵۵۶.
  7. الکفایة، ج۱، ص۱۱۶.
  8. تخریج الاحادیث، ج۲، ص۲۳۰.
  9. الخصائص الکبری، ج۲، ص۳۹۶.
  10. اعلام الموقعین، ج۲، ص۳۶۱؛ شرح الطحاویة، ج۳، ص۱۳۲؛ ، جامع بیان العلم، ج۲، ص۹۰ ـ ۹۱.
  11. المنتخب من العلل للخلال، ج۱، ص۱۲.
  12. المقاصد الحسنة، ج۱، ص۱۴؛ تحفة الأحوذی، ج۱۰، ص۱۵۵؛ منهاج السنة النبویة، ج۸، ص۳۶۴.
  13. صفة صلاة النبی، ج۱، ص۴۹؛ تفسیر البحر المحیط، ج۷، ص۲۸۱؛ فتاوی الأزهر، ج۸، ص۱۹۳ و ۲۰۹.
  14. المدخل الی السنن الکبری، ج۱، ص۱۱۵.
  15. الإحکام فی اصول الأحکام، ج۵، ص۶۱.
  16. منهاج السنة النبویة، ج۸، ص۳۶۴؛ البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴.
  17. السلسلة الضعیفة، ج۱، ص۱۵۲.
  18. الضعفاء الصغیر، ج۱، ص۳۵؛ الجرح والتعدیل، ج۳، ص۲۱۰.
  19. روایة الدوری (تاریخ ابن معین)، ج۴، ص۴۸۶؛ ضعفاء العقیلی، ج۱، ص۲۹۰.
  20. تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۷۹.
  21. البدر المنیر، ج۹، ص۵۸۴.
  22. ترکاشوند، حسن، مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷.
  23. الکشاف، ج۱۳، ص۳۹۰.
  24. تبیین کذب المفتری، ج۱، ص۴۲۰.
  25. الاقتصاد، ج۱، ص۷۹.
  26. البرهان المؤید لصاحب موالید، ج۱، ص۲۳.
  27. مجمع الزوائد، ج۲، ص۶۱۵.
  28. لوامع الانوار، ج۱، ص۵۳.
  29. ترکاشوند، حسن، مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۳۳۸.
  30. سوره انفال، آیه ۱۵-۱۶؛ سوره توبه، آیات ۱۶، ۲۳-۲۵، ۳۸، ۸۶-۸۷، ۱۰۷؛ سوره جمعه، آیه ۱۱.
  31. کنز العمال، ج۱۱، ص۲۹۴؛ نفحات الازهار، ج۳، ص۱۸۳.
  32. صحیح البخاری، ج۱۲، ص۱۶؛ مسند ابن حنبل، ج۵، ۲۴۴؛ مسند أبی یعلی، ج۳، ص۲۴۷؛ الجمع بین الصحیحین، ج۳، ص۱۴۵.
  33. موطأ الإمام مالک، ج۲، ص۴۶۱؛ الاستذکار، ج۵، ص۱۰۴.
  34. الجامع الصحیح المختصر، ج۶ ص۲۶۶۹.
  35. الاستیعاب، ج۱، ص۳۳۹؛ شرح المقاصد، ج۲، ص۲۹۴؛ ینابیع المودة، ج۲، ص۱۶۶؛ فلک النجاة، ص۱۴۹.
  36. سنن الدارمی، ج۱، ص۵۱؛ المعجم الکبیر، ج۱۱، ص۳۵۹؛ مجمع الزوائد، ج۱، ص۳۹۳.
  37. المبسوط، ج۲۴، ص۷؛ خلاصة عبقات الأنوار، ج۳، ص۲۴۴.
  38. صحیح بخاری، ج۱، ص۳۰۲؛ ج۵، ص۵۲؛ صحیح مسلم، ج۴، ص۲۲۳۶.
  39. ترکاشوند، حسن، مقاله «حدیث اصحابی کالنجوم»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۳، ص۳۳۸.