بحث:عصمت امام علی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱: خط ۱:
'''عصمت امام علی{{ع}}''' از [[آیات]] متعددی از قرآن کریم قابل استفاده است. آیات دال بر [[عصمت]] آن [[حضرت]] بر دو دسته هستند، نخست انها که به صورت کلی [[عصمت]] تمامی [[اهل بیت]] و [[امامان معصوم{{ع}}]] را ثابت می‌کنند و دوم آنها که [[دلالت]] بر [[عصمت]] [[امیرالمؤمنین{{ع}}]] بالخصوص دارند. از میان دسته [[اول]] می‌توان به [[آیات]] [[اولی الامر]]، [[صادقین]]، [[تطهیر]] و [[مباهله]] اشاره نمود و از میان دسته دوم هم به [[آیات]] [[علم الکتاب]]، [[ولایت]] اشاره کرد.
== مقدمه ==
[[عصمت]]، به معنای "[[مصونیت از گناه]]، [[خطا]]، [[جهل]] و ناهنجاری‌های [[رفتاری]]"، از ویژگی‌های قطعی [[پیامبران الهی]] است. متون متعددی در دست است که همگی یک [[پیام]] دارند و آن اینکه [[علی]] {{ع}} به‌ عنوان [[جانشین پیامبر خدا]] هیچ گاه نمی‌لغزد، نمی‌شکند، کژ نمی‌رود، [[استوار]] است، در نهایت [[سلامت]] است، مستقیم است، حق‌نگر و حق‌مدار است و.... [[علی]] {{ع}}، عنوان افتخارآمیز "[[عصمت]]" را بر پیشانی دارد و بدین‌سان، [[مردمان]]، در [[الگوگیری]]، [[پیروی]] و [[هدایت‌جویی]] از او، در امان‌اند و [[آیین]] و دینشان به [[سلامت]] است و...<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۱۰۷.</ref>.


== معناشناسی [[عصمت]] ==
== [[عصمت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از نگاه [[آیات]] ==
=== معنای لغوی ===
=== [[آیه مباهله]] ===
{{اصلی|عصمت در لغت}}
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} از جانب [[خداوند]] [[مأموریت]] یافت به نصرانی‌های [[نجران]] ـ که درباره [[پندار]] [[الوهیت]] [[حضرت مسیح]]، [[تسلیم]] [[منطق]] و [[برهان]] نشدند ـ پیشنهاد [[مباهله]] بدهد {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} <ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و از آنان بخواهد تا با [[فرزندان]] و [[زنان]] خود برای مباهله حاضر شوند. مطابق روایات و اقوال [[مفسران]] و مورخان [[اسلامی]]، پیامبر اکرم {{صل}} [[علی بن ابی‌طالب]]، [[فاطمه زهرا]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را برای مباهله با خود برد<ref>تفصیل این جریان و نکات تفسیری مربوط به آیه شریفه در بحث مربوط به برهان افضلیت آمده است.</ref>. روشن است حسن و حسین {{عم}}، مصداق {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و [[فاطمه]] {{س}}، مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و [[علی]] {{ع}} مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} است. بنابراین، علی {{ع}} به منزله نفس [[پیامبر]] {{صل}} است و همه [[مقامات معنوی]] آن حضرت را داراست، مگر [[مقام نبوت]] که استثنا شده است.
عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «[[اعتصام]]» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref>


=== در اصطلاح [[متکلمان]] ===
بر این اساس، علی {{ع}} غیر از مقام نبوت، دیگر مقامات معنوی پیامبر {{صل}} را دارا بوده است که عصمت از آن جمله است.
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین متکلم [[امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] خداوند از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون [[سیدمرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، نباطی<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
#'''[[عصمت]] به معنای ملکه''': پس از آنکه [[شیخ مفید]] عصمت را به [[لطف]] تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناهان]] صادر نمی‌شود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از [[متکلمان]] معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref>.


== اثبات عصمت امام علی از قرآن ==
=== [[آیه تطهیر]] ===
آیات دلالت کننده بر عصمت امام علی{{ع}} را می‌توان به دو دسته تقسیم نمود
[[خداوند متعال]] [[اراده]] کرده است هر گونه [[پلیدی]] را از [[اهل‌بیت پیامبر]] اکرم {{صل}} دور سازد: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. این اراده، [[اراده تشریعی]] نیست، زیرا اراده تشریعی خداوند به [[طهارت]] و [[پاکیزگی]] [[معنوی]] عموم [[مکلفان]] تعلق گرفته است و به [[اهل‌بیت پیامبر]] {{صل}} اختصاص ندارد، چنان‌که پس از بیان [[حکم]] [[وضو]] و [[تیمم]] ـ که عموم مکلفان را شامل می‌شود ـ فرموده است: {{متن قرآن|مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ}}<ref>«خداوند نمی‌خواهد شما را در تنگنا افکند ولی می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند» سوره مائده، آیه ۶.</ref>.
دسته اول آیاتی که دلالت بر عصمت تمامی اهل بیت یا امامان معصوم{{ع}} می‌کنند و از آنجا که امام علی{{ع}} نیز یکی از آنها و بلکه نخستین فرد و افضل ائمه است، پس با اثبات عصمت اهل بیت و امامان معصوم، عصمت آن حضرت هم ثابت می‌شود.


دسته دوم آیاتی هستند که دلالت بر عصمت خود امیرالمومنین{{ع}} به تنهایی دارند.
از سوی دیگر، در [[اراده تکوینی]] [[خداوند]]، تخلّف [[راه]] ندارد: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref> می‌گوید باش و آن موجود می‌شود. بنابراین، [[طهارت]] اهل‌بیت پیامبر اکرم {{صل}} که مورد خواست و اراده تکوینی خداوند بوده است، قطعاً تحقق یافته است؛ در نتیجه آنان از هر گونه [[خطا]] و گناهی [[معصوم]] بوده‌اند.


از جمله بارزترین [[آیات]] موارد ذیل‌اند:  
اکنون باید دید مقصود از اهل‌بیت پیامبر چه کسانی‌اند؟ پاسخ این [[پرسش]] با توجه به [[روایات]] بسیاری که درباره [[آیه تطهیر]] [[نقل]] شده این است که مقصود از اهل‌بیت پیامبر {{صل}} در این [[آیه]]؛ [[امیرالمؤمنین]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} بوده است. در برخی از این روایات آمده است [[رسول خدا]] {{صل}} آنان را زیر عبای خود گرد آورد و به خداوند عرضه داشت: «اینان [[اهل‌بیت]] من هستند». [[ام‌سلمه]]، [[همسر پیامبر]] {{صل}} از آن حضرت پرسید: «آیا من از اهل‌بیت نیستم؟ » [[پیامبر]] فرمود: «تو بر [[خیر و خوبی]] هستی، ولی اینها اهل‌بیت من هستند»<ref>تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱-۱۳؛ الدر المنشور، ج۶، ص۵۳۲-۵۳۳؛ اسباب النزول، ص۱۳۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص۳۱۴.</ref>.


'''دسته اول:'''
در برخی دیگر از روایات آمده است پیامبر {{صل}} مدت طولانی هنگامی که می‌خواست به [[مسجد]] برود در برابر [[خانه]] [[حضرت علی]] {{ع}} می‌ایستاد و به آنان [[سلام]] می‌کرد و آیه تطهیر را [[تلاوت]] می‌فرمود<ref>تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱؛ الدر المنشور، ج۶، ص۵۳۲-۵۳۵؛ مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۹.</ref>. در روایات دیگری نیز آمده است که [[امامان]] اهل‌بیت در موارد گوناگون به آیه تطهیر استناد کرده و آن را مخصوص خود دانسته‌اند<ref>نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۰-۲۷۷.</ref>.


===== [[آیه ابتلا]] =====
به [[دلیل]] [[روایات]] یاد شده است که بسیاری از [[مفسران]] و [[محدثان]] [[اهل‌سنت]] نیز همانند [[شیعه]] گفته‌اند مقصود از [[اهل‌بیت]] در [[آیه تطهیر]] «اهل کساء» هستند، چنان‌که [[ابوبکر]] [[نقاش]] گفته است: «اکثر مفسران بر این عقیده‌اند که [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} نازل شده است»<ref>جواهر العقدین، ص۱۹۸؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳.</ref>. ابوبکر حضرمی نیز همین مطلب را بیان کرده است<ref>غایة المرام، ج۳، ص۱۷۴.</ref>. [[ابوجعفر طحاوی مصری]]<ref>مشکل الآثار، ج۱، ص۳۲۲ و ۳۳۹.</ref>، [[ابن‌صباغ مالکی]]<ref>الفصول المهمة، ص۲۳.</ref>، [[حاکم نیشابوری]]<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۸.</ref>، [[محب‌الدین طبری]]<ref>الریاض النضرة، ج۴، ص۱۳۰.</ref>، [[شیخ مؤمن شبلنجی شافعی]]<ref>نور الابصار، ص۲۲۳-۲۲۶.</ref>، [[حافظ سلیمان قندوزی حنفی]]<ref>ینابیع المودة، ج۱، ص۳۴۹.</ref>، از کسانی‌اند که آیه تطهیر را مخصوص «اهل کساء» دانسته‌اند<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۵۷-۶۷.</ref>.
{{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد»(و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند») سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>. [[خداوند متعال]] در پاسخ [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} که در خواست کرد [[امامت]] در [[نسل]] و [[ذریه]] او قرار گیرد، فرمود: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.


ظلم دارای اقسامی است:
== [[آیه مباهله]] و [[عصمت امام علی]] {{ع}} ==
# '''[[ظلم به خدا]]''': بزرگ‌ترین ظلم به خدا، [[شرک]] و [[کفر]] است؛ خداوند متعال می‌فرماید: {{متن قرآن|لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«هرگز به خدا شرک نورز که همانا شرک ظلم بسیار بزرگی است» سوره لقمان، آیه 13.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} از جانب [[خداوند]] [[مأموریت]] یافت که به نصرانی‌های [[نجران]]- که درباره [[پندار]] [[الوهیت]] [[حضرت مسیح]]، [[تسلیم]] [[منطق]] و [[برهان]] نشدند- پیشنهاد [[مباهله]] بدهد {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} <ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و از آنان بخواهد تا با [[فرزندان]] و [[زنان]] خود برای مباهله حاضر شوند. مطابق [[روایات]] و اقوال [[مفسران]] و مورخان [[اسلامی]]، پیامبر اکرم {{صل}} [[علی بن ابی‌طالب]]، [[فاطمه زهرا]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را برای مباهله با خود برد<ref>تفصیل این جریان و نکات تفسیری مربوط به آیه شریفه در بحث مربوط به برهان افضلیت آمده است.</ref>. روشن است که حسن و حسین {{عم}}، مصداق {{متن قرآن|أَبْنَاءَنَا}} و [[فاطمه]] {{س}}، مصداق {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} و [[علی]] {{ع}} مصداق {{متن قرآن|أَنْفُسَنَا}} است. بنابراین، علی {{ع}} به منزله نفس [[پیامبر]] {{صل}} است، و همه [[مقامات معنوی]] آن [[حضرت]] را دارا است، مگر [[مقام نبوت]] که استثنا شده است.
# '''[[ظلم به دیگران]]''': [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ...}}<ref>«ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند.».. سوره شوری، آیه ۴۲.</ref>.
# '''[[ظلم به خود]]''': خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ}}<ref>«و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>.


از عبارت: {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref> استفاده می‌شود عهد [[امامت]] به هیچ ظالمی نمی‌رسد و کسی جز [[معصوم]] شایسته [[امامت]] نیست و تنها اوست که هیچ یک از انواع [[ظلم]] را حتی در دوران کودکی نداشته است<ref>[[سید قاسم علی‌احمدی|علی‌احمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۵۴.</ref>.
بر این اساس، علی {{ع}} غیر از مقام نبوت، دیگر مقامات معنوی پیامبر {{صل}} را دارا بوده است که [[عصمت]] از آن جمله است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۱.</ref>.
 
===== [[آیه اولی الامر]] =====
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً}}<ref>ای کسانی که ایمان آورده‏اید، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید از پیامبر خدا و صاحبان امر را، پس هرگاه در چیزی اختلاف گردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید، اگر ایمان به خدا و روز رستاخیز دارید، این برای شما بهتر و عاقبت و پایانش نیکوتر است. سوره نساء، آیه۵۹.</ref>؛ [[روایات]] متعددی در منابع [[شیعه]]<ref> ر. ک: بحرانی، غایة المرام و حجة الخصام، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۱۰۹-۱۱۵. </ref> و [[اهل سنت]]<ref>ابن‌مردویه، مناقب علی بن ابی‌طالب، ۱۴۲۴ق، ص۲۳۶؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۱۹۰ و ۱۹۱. </ref> وجود دارد که مراد از "اولی الامر" را [[ائمه معصومین]] {{ع}} معرفی می‌کنند<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن (کتاب)|آیات ولایت در قرآن]]، ص۱۱۶.</ref>.<ref>جابر بن عبدالله انصاری، در روایتی که به حدیث جابر معروف است، از پیامبر {{صل}} درباره واژه "اولی الامر" سؤال کرد. پیامبر {{صل}} در پاسخ فرمود: «آنان جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من‌ هستند که اولِ ایشان علی بن ابی طالب است و بعد از او به ترتیب حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی. خزاز رازی، کفایه الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۵۴-۵۵؛ قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۲۲، ج۱، ص۳۴۱. امام باقر {{ع}} در تفسیر این آیه می‌فرماید: «اولی الامر امامان از فرزندان علی و فاطمه‌اند، تا آنکه روز قیامت برپا شود». ایشان در جای دیگر نیز فرموده است: «خداوند از اولی الامر فقط ما را قصد کرده است و همه مؤمنان را تا روز قیامت به پیروی ما فرمان داده است» بحرانی، البرهان، اسماعیلیان، ص۳۸۳ و ۳۸۶. امام صادق {{ع}} نیز می‌فرماید: «آنان (اولی الامر) علی بن ابی طالب، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی و جعفر یعنی من هستیم. سپاس خدا را به‌جای آورید که امامان و رهبرانتان را در زمانی به شما شناساند که مردم آنان را انکار می‌کنند». عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۶۳ش، ص۲۵۲، ح۱۷۴.</ref> [[مفسران]] [[امامیه]] بر اساس این روایات، مصداق‌های [[اولو الامر]] را [[امامان دوازده‌گانه]] می‌دانند<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ‌ داراحیاء التراث العربی، ج۳، ص۲۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۳، ص۱۰۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۴، ص۳۹۹. با این حال علمای اهل سنت درباره مصادیق اولو الامر دیدگاه‌های مختلفی دارند. مصادیقی چون خلفای سه گانه، عالمان دینی، فرماندهان سریه‌ها، فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳، ۱۱۴. و اهل حل و عقد از این جمله‌اند. فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۱۰، ص۱۱۳.</ref>.
 
با استفاده از قاعده [[عقلی]]، [[عصمت امامان]] [[ثابت]] می‌‌شود و آن اینکه امر به [[اطاعت از پیامبر]] در [[آیه]] مطلق آمده است. در حالی که اگر در صدور امر یا [[نهی]]، خطایی در مورد آن حضرت امکان‌پذیر بود، ‌باید در آیه، امر به [[اطاعت]] آن حضرت مقید شده باشد. اطاعت آن حضرت در [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] ملازم با [[اطاعت خدا]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بی‌گمان خداوند کافران را دوست نمی‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۳۲.</ref> پس همان گونه که اطاعت از [[خداوند]] [[واجب]] است، اطاعت پیامبر نیز واجب است بر این اساس اطلاق در امر به اطاعت پیامبر [[قطعی]] و تردید ناپذیر بوده و این اطلاق اقتضای [[عصمت]] دارد. از طرفی در آیه کریمه امر به [[اطاعت از اولی الامر]] نیز به طور مطلق ذکر شده است، این اطلاق حاکی از آن است که تمام اوامر و نواهی آنان [[واجب الاطاعه]] است و امر مطلق به اطاعت از شخصی مساوی با [[عصمت]] اوست<ref>طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ج۴، ص۳۹۹.</ref>.
 
===== [[آیه صادقین]] =====
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref>. [[خدای متعال]] در این [[آیه]]، [[مؤمنان]] را به [[همراهی]] و معیت با صادقان [[امر]] کرده است. معیت به معنای [[اقتدا]] و [[تمسک]] است که ملازم با [[اطاعت]] خواهد بود. این [[امر الهی]] در صورتی امکان‌پذیر است که اولاً همواره افراد صادقی در [[جامعه]] وجود داشته باشند. ثانیاً [[صادقین]] نیز دائم الصدق و از هر جهت صادق باشند؛ چرا که اگر امکان [[ارتکاب گناه]] و یا [[خطا]] در آنها وجود داشته باشد در آن صورت دیگر صادق ـ به نحو مطلق ـ نخواهند بود. بدیهی است، بعد از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} تنها افرادی که در مورد آنها صدق و [[عصمت]] متصور است، [[ائمه دوازده‌گانه]] {{ع}} هستند<ref>[[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[عصمت در قرآن (کتاب)|عصمت در قرآن]]، ص۵۵.</ref>.
 
===== [[آیه تطهیر]] =====
{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>؛ [[استدلال]] به این آیه، بر سه مقدمه [[استوار]] است:
# [[اراده]] [[تکوینی]] [[الهی]] به [[اذهاب رجس]] و [[تطهیر]] [[اهل بیت]] تعلّق گرفته است.
# هر کس که اراده تکوینی الهی به اذهاب رجس و تطهیر او تعلّق گرفته باشد [[معصوم]] است.
# بر پایه بسیاری از [[روایات]]، [[ائمه شیعه]] مصداق [[اهل]] بیت‌اند.
 
نتیجه: [[امامان شیعه]] که امام علی{{ع}} نیز در شمار آنها است، {{عم}}، معصوم‌اند.
 
===== [[آیه مباهله]] =====
{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} <ref>«از آن پس که به آگاهى رسیده‌اى، هر کس که درباره او (عیسی مسیح) با تو مجادله کند، بگو: بیایید تا حاضر آوریم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما نفس خود را و شما هم نفس خود را، آن گاه دعا و تضرع کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>.
 
در [[شأن نزول]] این [[آیه]] چنین آمده که [[نصارای نجران]] با [[رسول خدا]]{{صل}} درباره [[عیسی مسیح]]{{ع}} [[مجادله]] نمودند و [[اصرار]] داشتند که چون [[عیسی]] [[پدر]] ندارد پس پسر خداست. [[خداوند متعال]] در [[پاسخ]] به آنها فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ}} <ref>«مثَل عیسى نزد خدا، چون مثَل آدم است که او را از خاک بیافرید و به او گفت: موجود شو. پس موجود شد». سوره آل عمران، آیه ۵۹</ref>. یعنی اگر [[پدر]] نداشتن [[عیسی]]{{ع}} [[دلیل]] است که [[خدا]] [[پدر]] اوست، پس [[خدا]] باید هم [[پدر]] [[آدم]]{{ع}} باشد هم مادرش؛ چون او بدون [[پدر]] و [[مادر]] [[خلق]] شده است؛ در حالی که [[نصاری]] [[آدم]] را مخلوق [[خدا]] می‌دانند، نه [[فرزند خدا]].
 
چون [[نصاری]] این [[استدلال]] [[قاطع]] را شنیدند، شروع کردند به آوردن توجیهات و سخنان غیر منطقی؛ لذا [[خداوند متعال]] از [[رسول خدا]] خواست که وارد [[مجادله]] نشود و در عوض از آنها بخواهد که اگر [[سخن]] خود را [[حقّ]] می‌دانید پس بیایید ما [[فرزندان]] خود را و شما [[فرزندان]] خود را، ما [[زنان]] خود را و شما [[زنان]] خود را، ما [[نفس]] خود را و شما نیز [[نفس]] خود را حاضر سازیم و از [[خدا]] بخواهیم که طرف [[باطل]] را نابود سازد. فردای آن [[روز]] [[رسول خدا]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]{{س}} و [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} را همراه خویش به [[مباهله]] آورد؛ لکن [[نصاری]] با دیدن چهره‌های [[نورانی]] آنها از انجام [[مباهله]] ترسیده و انصراف دادند.
 
حال اگر بخواهیم این افراد را بر [[آیه]] تطبیق نماییم، [[حضرت]] [[فاطمه]]{{س}} مصادق «نِساءَنا» است؛ [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} نیز مصداق «أَبْناءَنا» هستند و امّا [[علی]]{{ع}} نیز مصداق «أَنْفُسَنا» خواهد بود یعنی طبق [[دلالت]] این [[آیه]]، [[امام علی]]{{ع}} [[نفس]] خود [[رسول الله]]{{صل}} است و شکّی نیست که [[رسول خدا]] [[معصوم]] بود. پس [[امام علی]]{{ع}} هم باید [[معصوم]] باشد.
 
دسته دوم:
 
===== [[آیه ولایت]] =====
{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}} <ref>«ولىّ شما، تنها خداست و پیامبر او و آنان که ایمان آورده‌اند؛ همانها که نماز را برپا مى دارند و در حال رکوع، زکات مى‌دهند». سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>.
مفسّرین [[شیعه]] و [[سنّی]] اتّفاق نظر دارند که [[شأن نزول]] این [[آیه شریفه]]، جریان [[صدقه دادن]] [[امیر المؤمنین]]{{ع}} در حال [[رکوع]] بوده است. پس در میان مدّعیان [[امامت]]، تنها اوست که [[نماز]] و زکاتش یقیناً مورد قبول [[خدا]] واقع شده [[ولی]] در [[مقبولیّت]] و عدم [[مقبولیّت]] [[نماز]] و [[زکات]] دیگر مدّعیان [[امامت]] منطقاً نمی‌توان به چنین [[یقینی]][[ دست]] یافت.
 
طبق این [[آیه شریفه]]، [[ولایت]] تنها برای سه کس [[اثبات]] شده، [[خدا]]، [[رسول]] و کسانی که [[ایمان]] آورده و در حال [[رکوع]] [[نماز]] خود،[[ زکات]] می‌دهند، که [[امام علی]]{{ع}} مصداق اتمّ آن است. همچنین در این [[آیه]]، [[ولایت خدا]] و [[رسول]] او{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}} یکسان است؛ یعنی [[ولایت]] [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}} نیز عین [[ولایت]] خداست. حال چگونه ممکن است [[ولایت]] کسی که [[معصوم]] نیست و احتمال [[گناه]] یا [[خطا]] در مورد او وجود دارد، عین [[ولایت پیامبر]] [[معصوم]] و عین [[ولایت خدا]] باشد؟
 
[[ولایت]] در [[آیه]] به هر معنایی گرفته شود، باز هم این [[آیه]] [[دلالت]] بر [[عصمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارد.؛ چراکه اگر به معنی [[سرپرستی]] و [[حاکمیّت]] باشد؛ پس طبق این [[آیه]]، [[امر و نهی]] [[امام علی]]{{ع}} باید صد در صد مطابق [[حقّ]] باشد تا عین [[ولایت خدا]] شود؛ روشن است که لازمه این امر، [[عصمت]] آن [[حضرت]] است. چه اینکه محال است تمام [[اوامر و نواهی]] شخص غیر [[معصوم]]، عین [[اوامر و نواهی]] [[خدا]] باشد.
 
اگر [[ولایت]] به معنی [[دوستی]] باشد، چنانچه [[اهل سنت]] به این معنا معتقدند، باز هم [[عصمت امام علی]]{{ع}} از طریق این [[آیه]] [[اثبات]] می‌شود.؛ چراکه طبق این معنا گویا [[خدا]] در این [[آیه]] ما را امر نموده که [[امام علی]]{{ع}} را مثل [[خدا]] و رسولش [[دوست]] بداریم. پس باید در همه حال [[دوستدار]] [[علی]]{{ع}} باشیم؛ چون [[خدا]] و [[رسول]] را همیشه و در هر حال باید [[دوست]] داشت و مورد استثنا ندارد. [[بدیهی]] است که [[امر خدا]] به [[دوستی]] با شخص غیر [[معصوم]] آن هم در همه احوالات، امری محال خواهد بود؛ پس اگر به [[دوستی]] آن [[حضرت]] در همه حال،[[ امر]] شده‌ایم آن هم در کنار [[دوستی خدا]] و [[رسول]] او، معنایش این است که [[ارتکاب گناه]] از آن [[حضرت]] منتفی بوده و آن [[حضرت]] [[معصوم]] است.
 
امّا اگر [[ولایت]] به معنای [[نصرت]] و [[یاری]] باشد، پس در [[حقیقت]] گویا این [[آیه]] ما را امر کرده که [[امام علی]]{{ع}} را در همه حال و در هر عملی [[یاری]] نماییم؛ همانگونه که [[نصرت خدا]] و رسولش در همه حال [[واجب]] است. حال اگر آن [[حضرت]] [[معصوم]] نباشد، ممکن است، در جایی [[مرتکب گناه]] شود و طبق این [[آیه]] ما باید در همه حال او را [[یاری]] نماییم؛ و شکی نیست که [[خدا]] ما را به [[یاری]] [[گناهکاران]][[ امر]] نمی‌کند؛ به [[شهادت]] این [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لاَ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو: خدا به زشتکارى فرمان نمى دهد»، سوره أعراف، آیه ۲۸.</ref> و این همان معنای [[عصمت]] است.
 
===== [[آیه علم الکتاب]] =====
یکی دیگر از آیاتی که به طور خاص دلالت بر [[عصمت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دارد، [[آیه]] معروف به [[علم الکتاب]] است.
 
{{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} <ref>«آنها که کافر شدند، مى‌گویند: «تو پیامبر نیستى». بگو: «کافى است که خداوند و کسى که علم کتاب نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref>.
 
یقیناً کسی که [[علم]] تمام کتاب ([[قرآن]]) نزد اوست از هر خطایی مصون است؛ چراکه [[قرآن کریم]] بیان کننده همه [[حقایق]] عالم است {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}} <ref>«و ما این کتاب را بر تو نازل کرده‌ایم که بیان کننده هر چیزى است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> و این همان معنای عصمت است. حال سوال این است که این شخص که عالم به جمیع [[علم قرآن]] است و [[شهادت]] او در ردیف شهادت [[خداوند متعال]] قرار گرفته، کیست؟
 
[[شیعه]] مدّعی است که تنها [[امام علی]]{{ع}} چنین شأنیتی را دارد و تنها اوست که بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} چنین [[علمی]] را داشت و از ابتدا نیز او بود که با قول و عمل خویش بر حقّانیّت رسول خدا{{صل}} شهادت می‌داد. ضمن آنکه روایاتی که در [[تفسیر]] این آیه وارد شده‌اند، [[شأن نزول]] این آیه را [[امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌دانند. علاوه بر این [[روایات]] فراوانی نیز در منابع [[فریقین]] نقل شده که نشان می‌دهند علم آن حضرت عین قرآن و عین [[علم رسول الله]]{{صل}} است. [[روایت]] مشهور و [[مورد اتفاق]] [[نبوی]] که آن حضرت را باب علم رسول خدا{{صل}} معرفی نموده بهترین[[ شاهد]] در این خصوص است. <ref>{{متن حدیث|أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا فَمَن ارادَ المَدینَةَ فَلیَأت البابَ.}} «شهر علم هستم و علی دروازه آن است؛ پس هر که قصد ورود به شهر را دارد باید از در آن وارد شود». المستدرک، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۲۷؛ تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج۴، ص۱۲۳۲؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۲، ص۲۵۱ و....</ref>.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۴۴

مقدمه

عصمت، به معنای "مصونیت از گناه، خطا، جهل و ناهنجاری‌های رفتاری"، از ویژگی‌های قطعی پیامبران الهی است. متون متعددی در دست است که همگی یک پیام دارند و آن اینکه علی (ع) به‌ عنوان جانشین پیامبر خدا هیچ گاه نمی‌لغزد، نمی‌شکند، کژ نمی‌رود، استوار است، در نهایت سلامت است، مستقیم است، حق‌نگر و حق‌مدار است و.... علی (ع)، عنوان افتخارآمیز "عصمت" را بر پیشانی دارد و بدین‌سان، مردمان، در الگوگیری، پیروی و هدایت‌جویی از او، در امان‌اند و آیین و دینشان به سلامت است و...[۱].

عصمت امیرالمؤمنین (ع) از نگاه آیات

آیه مباهله

پیامبر اکرم (ص) از جانب خداوند مأموریت یافت به نصرانی‌های نجران ـ که درباره پندار الوهیت حضرت مسیح، تسلیم منطق و برهان نشدند ـ پیشنهاد مباهله بدهد فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ [۲] و از آنان بخواهد تا با فرزندان و زنان خود برای مباهله حاضر شوند. مطابق روایات و اقوال مفسران و مورخان اسلامی، پیامبر اکرم (ص) علی بن ابی‌طالب، فاطمه زهرا، حسن و حسین (ع) را برای مباهله با خود برد[۳]. روشن است حسن و حسین (ع)، مصداق أَبْنَاءَنَا و فاطمه (س)، مصداق نِسَاءَنَا و علی (ع) مصداق أَنْفُسَنَا است. بنابراین، علی (ع) به منزله نفس پیامبر (ص) است و همه مقامات معنوی آن حضرت را داراست، مگر مقام نبوت که استثنا شده است.

بر این اساس، علی (ع) غیر از مقام نبوت، دیگر مقامات معنوی پیامبر (ص) را دارا بوده است که عصمت از آن جمله است.

آیه تطهیر

خداوند متعال اراده کرده است هر گونه پلیدی را از اهل‌بیت پیامبر اکرم (ص) دور سازد: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۴]. این اراده، اراده تشریعی نیست، زیرا اراده تشریعی خداوند به طهارت و پاکیزگی معنوی عموم مکلفان تعلق گرفته است و به اهل‌بیت پیامبر (ص) اختصاص ندارد، چنان‌که پس از بیان حکم وضو و تیمم ـ که عموم مکلفان را شامل می‌شود ـ فرموده است: مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ[۵].

از سوی دیگر، در اراده تکوینی خداوند، تخلّف راه ندارد: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[۶] می‌گوید باش و آن موجود می‌شود. بنابراین، طهارت اهل‌بیت پیامبر اکرم (ص) که مورد خواست و اراده تکوینی خداوند بوده است، قطعاً تحقق یافته است؛ در نتیجه آنان از هر گونه خطا و گناهی معصوم بوده‌اند.

اکنون باید دید مقصود از اهل‌بیت پیامبر چه کسانی‌اند؟ پاسخ این پرسش با توجه به روایات بسیاری که درباره آیه تطهیر نقل شده این است که مقصود از اهل‌بیت پیامبر (ص) در این آیه؛ امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن و حسین (ع) بوده است. در برخی از این روایات آمده است رسول خدا (ص) آنان را زیر عبای خود گرد آورد و به خداوند عرضه داشت: «اینان اهل‌بیت من هستند». ام‌سلمه، همسر پیامبر (ص) از آن حضرت پرسید: «آیا من از اهل‌بیت نیستم؟ » پیامبر فرمود: «تو بر خیر و خوبی هستی، ولی اینها اهل‌بیت من هستند»[۷].

در برخی دیگر از روایات آمده است پیامبر (ص) مدت طولانی هنگامی که می‌خواست به مسجد برود در برابر خانه حضرت علی (ع) می‌ایستاد و به آنان سلام می‌کرد و آیه تطهیر را تلاوت می‌فرمود[۸]. در روایات دیگری نیز آمده است که امامان اهل‌بیت در موارد گوناگون به آیه تطهیر استناد کرده و آن را مخصوص خود دانسته‌اند[۹].

به دلیل روایات یاد شده است که بسیاری از مفسران و محدثان اهل‌سنت نیز همانند شیعه گفته‌اند مقصود از اهل‌بیت در آیه تطهیر «اهل کساء» هستند، چنان‌که ابوبکر نقاش گفته است: «اکثر مفسران بر این عقیده‌اند که آیه در شأن علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) نازل شده است»[۱۰]. ابوبکر حضرمی نیز همین مطلب را بیان کرده است[۱۱]. ابوجعفر طحاوی مصری[۱۲]، ابن‌صباغ مالکی[۱۳]، حاکم نیشابوری[۱۴]، محب‌الدین طبری[۱۵]، شیخ مؤمن شبلنجی شافعی[۱۶]، حافظ سلیمان قندوزی حنفی[۱۷]، از کسانی‌اند که آیه تطهیر را مخصوص «اهل کساء» دانسته‌اند[۱۸].

آیه مباهله و عصمت امام علی (ع)

پیامبر اکرم (ص) از جانب خداوند مأموریت یافت که به نصرانی‌های نجران- که درباره پندار الوهیت حضرت مسیح، تسلیم منطق و برهان نشدند- پیشنهاد مباهله بدهد فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ [۱۹] و از آنان بخواهد تا با فرزندان و زنان خود برای مباهله حاضر شوند. مطابق روایات و اقوال مفسران و مورخان اسلامی، پیامبر اکرم (ص) علی بن ابی‌طالب، فاطمه زهرا، حسن و حسین (ع) را برای مباهله با خود برد[۲۰]. روشن است که حسن و حسین (ع)، مصداق أَبْنَاءَنَا و فاطمه (س)، مصداق نِسَاءَنَا و علی (ع) مصداق أَنْفُسَنَا است. بنابراین، علی (ع) به منزله نفس پیامبر (ص) است، و همه مقامات معنوی آن حضرت را دارا است، مگر مقام نبوت که استثنا شده است.

بر این اساس، علی (ع) غیر از مقام نبوت، دیگر مقامات معنوی پیامبر (ص) را دارا بوده است که عصمت از آن جمله است[۲۱].

پانویس

  1. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۰۷.
  2. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  3. تفصیل این جریان و نکات تفسیری مربوط به آیه شریفه در بحث مربوط به برهان افضلیت آمده است.
  4. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  5. «خداوند نمی‌خواهد شما را در تنگنا افکند ولی می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند» سوره مائده، آیه ۶.
  6. «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو می‌گوید: باش! بی‌درنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
  7. تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱-۱۳؛ الدر المنشور، ج۶، ص۵۳۲-۵۳۳؛ اسباب النزول، ص۱۳۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۸، ص۳۱۴.
  8. تفسیر طبری، ج۲۲، ص۱۱؛ الدر المنشور، ج۶، ص۵۳۲-۵۳۵؛ مشکل الآثار، ج۱، ص۳۳۹.
  9. نور الثقلین، ج۴، ص۲۷۰-۲۷۷.
  10. جواهر العقدین، ص۱۹۸؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۷۳.
  11. غایة المرام، ج۳، ص۱۷۴.
  12. مشکل الآثار، ج۱، ص۳۲۲ و ۳۳۹.
  13. الفصول المهمة، ص۲۳.
  14. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۸.
  15. الریاض النضرة، ج۴، ص۱۳۰.
  16. نور الابصار، ص۲۲۳-۲۲۶.
  17. ینابیع المودة، ج۱، ص۳۴۹.
  18. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۵۷-۶۷.
  19. «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.
  20. تفصیل این جریان و نکات تفسیری مربوط به آیه شریفه در بحث مربوط به برهان افضلیت آمده است.
  21. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۲۱.