خیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخل‌' به 'رده:مدخل')
 
(۳۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{اشتباه نشود|خیر (اسم الهی)}}
{{نبوت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[خیر در لغت]] - [[خیر در قرآن]] - [[خیر در کلام اسلامی]] - [[خیر در اخلاق اسلامی]] - [[خیر در فقه سیاسی]] - [[خیر در جامعه‌شناسی اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[خیر در قرآن]] | [[خیر در حدیث]] | [[خیر در نهج البلاغه]] | [[خیر در معارف دعا و زیارات]] | [[خیر در کلام اسلامی]] | [[خیر در اخلاق اسلامی]] | [[خیر در عرفان اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[خیر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''خیر''' در مقابل "[[شر]]" به معنای چیزی است که همه به آن رغبت کنند. [[خیر]]، چیزی است که [[انسان]] آن را باید برای خودش بخواهد، نه برای چیز دیگر. خیر به دو صورت مطلق و نسبی تقسیم شده است، خیر مطلق چیزی است که تمامی موجودات برای دستیابی به آن [[آفریده]] شده و خیر نسبی چیزی است که برای رسیدن به خیر مطلق مفید باشد.
*"خیر" و "[[شر]]"، از جمله بحث‌های کلیدی در [[علوم دینی]]، از جمله [[علم کلام]] و [[اخلاق]] است که عدم [[فهم]] صحیح و دقیق آنها همواره منشأ بسیاری از چالش‌ها در گستره مباحث [[عقیدتی]] و ارزشی گردیده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۳.</ref>.


==تعریف خیر==
== مقدمه ==
*{{عربی| الخیر هو ما یتشوقه شیء }}، تعریف خیر نسبی و {{عربی| الخیر ما یتشوقه کل شیء }} تعریف خیر مطلق است.
یکی از بحث‌های کلیدی در [[علوم دینی]]، از جمله [[علم کلام]] و [[اخلاق]] "خیر" و "[[شر]]" است که عدم [[فهم]] صحیح و دقیق آنها همواره منشأ بسیاری از چالش‌ها در گستره مباحث [[عقیدتی]] و ارزشی گردیده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۳.</ref>.
*خیر، پدیده یا عاملی است که برای چیزی دیگر خوب و ملائم است، یعنی آن را به کمال مترقبش می‌‌رساند، یا عین کمال مترقب اوست. در واقع آن [[قوه]] و استعداد را دارد که به او برسد و این قهراً خیر اوست.
*به سخن دیگر: خیر، چیزی است که [[نفس]] و ذات خودش کمال و مطلوب است، یعنی [[انسان]] آن را باید برای خودش بخواهد، نه برای چیز دیگر؛ ولی "[[نافع]]" چیزی است که به خاطر اثری که به دنبال دارد، خوب و [[پسندیده]] است. [[نافع]]، در واقع مقدمه خیر است، نه اینکه خودش فی حد ذاته خیر باشد.
*از باب اینکه [[انسان]] در انجام دادن فعل اختیاری به یک سلسله معانی و مفاهیم احتیاج دارد که او را به سوی آن فعل برانگیزد، [[عقل انسان]] مفهوم "خوبی" را می‌‌سازد؛ برای اینکه [[طبیعت]] را به سوی مطلوبش [[هدایت]] کند و [[طبیعت]] را به مطلوب خودش برساند. مقصود از [[طبیعت]]، آن نحوه وجود [[تکوینی]] است، یعنی [[عقل]]، وجود واقعی خود و وجود [[تکوینی]] خود را به مطلوب خودش برساند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۳.</ref>.


==انواع خیر==
== معناشناسی ==
*در [[فلسفه]] [[اسلامی]] دو گونه خیر وجود دارد: "خیرهای محسوس" و "خیرهای معقول".
خیر در لغت عبارت است از چیزی كه همه به آن رغبت كنند<ref>{{عربی|الخَيْرُ: ما يرغب فيه الكل}}، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص300.</ref> و به آن میل داشته باشند<ref>ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۲۳۲.</ref>. "خیر" در مقابل "شر" از واژه‌های ناظر به ارزش‌هاست و به لحاظ گستره معنایی، جامع، و تقریباً معادل تمام چیزهایی است که از جهتی [[ارزشمند]]، مفید، مطلوب و [[نافع]] باشند<ref> راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۳۰۰.</ref>. خیر پدیده یا عاملی است که برای چیزی دیگر خوب و ملایم است، یعنی آن را به کمال مترقبش می‌‌رساند، یا عین کمال مترقب اوست. در واقع آن [[قوه]] و استعداد را دارد که به او برسد و این قهراً خیر اوست. به بیان دیگر خیر، چیزی است که نفس و ذات خودش کمال و مطلوب است، یعنی [[انسان]] آن را باید برای خودش بخواهد، نه برای چیز دیگر؛ ولی "[[نافع]]" چیزی است که به خاطر اثری که به دنبال دارد، خوب و [[پسندیده]] است. [[نافع]]، در واقع مقدمه خیر است، نه اینکه خودش فی حد ذاته خیر باشد.
*چیزهایی که [[انسان]] از جنبه‌های حسی و مادی می‌‌نگرد و معمولاً کلمه [[منفعت]] یا سود در مورد آنها به کار می‌‌رود، "خیر محسوس" و "خیر معقول"، چیزهایی است که از جنبه‌های [[معنوی]] به آنها نگاه می‌‌شود. [[فلاسفه]] [[غرب]] چون اساس کار خود را بر این نکته گذاشتند که "واقعیت، یعنی محسوس و مادی" [[اذعان]] داشتند که [[انسان]] یا جستجوگر خیر، یعنی به دنبال همان سود و [[منفعت]] مادی است؛ یا جستجوگر چیزی است که شکل مادی محسوس ندارد، بلکه فقط [[ارزش]] است، کلمه سود و [[ارزش]] در [[فلسفه]] اروپا آمده است و [[انحرافات]] بزرگی در [[فلسفه]] انسانی ایجاد کرد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۳-۱۱۴.</ref>.


==وجودی و عدمی بودن ملاک [[خیر و شر]]==
از باب اینکه [[انسان]] در انجام دادن فعل اختیاری به یک سلسله معانی و مفاهیم احتیاج دارد که او را به سوی آن فعل برانگیزد، [[عقل انسان]] مفهوم "خوبی" را می‌‌سازد؛ برای اینکه [[طبیعت]] را به سوی مطلوبش [[هدایت]] کند و [[طبیعت]] را به مطلوب خودش برساند. مقصود از [[طبیعت]]، آن نحوه وجود [[تکوینی]] است، یعنی [[عقل]]، وجود واقعی خود و وجود [[تکوینی]] خود را به مطلوب خودش برساند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۳.</ref>.
*تحلیل [[خیر و شر]]، توجه ما را به وجود و عدم معطوف می‌‌کند. یک شیء از آن جهت که موجود است، خیر محسوب می‌‌شود، و از آن جهت که معدوم است، [[شر]]. یک شیء، از آن جهت که کمال یک وجود است، خیر است، و از آن جهت که فقدان کمال یک وجود است، [[شر]] به حساب می‌‌آید. یک شیء موجود به اعتبار اینکه منشأ نیستی دیگری می‌‌شود، در عین اینکه موجود است، [[شر]] محسوب می‌‌شود.
*بر اساس اینکه ملاک خیریّت، وجود و ملاک شرّیت، عدم است، و واجب‌الوجود وجودش محض است، خیر محض خواهد بود؛ ولی ممکن‌الوجود از باب اینکه بذاته وجود نیست، بلکه وجود عارض بر ذاتش می‌‌شود، الزاماً ذاتش خیر محض نیست<ref>مطهری، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۱۷۸؛ همو، فطرت، ص۱۴۸ - ۱۴۷؛ همو، شرح مبسوط منظومه، ج۱، ص۱۰۱، همو، تکامل اجتماعی انسان (هدف زندگی)، ص۱۲۸؛ همو، الهیات شفا، ج۲، ص۲۹۰ - ۲۸۶.</ref>.
*[[امام خمینی]]، با نگاه برهانی و [[عرفانی]]، مسئله خیر محض بودن واجب‌الوجود و خیر بودن آنچه از او صادر می‌‌شود و نیز [[شر]] بودن عدم را طرح می‌‌کند.
*آنچه بالذات متعلق [[خلقت]] و مورد [[جعل]] [[الهی]] است، خیرات و کمال است؛ اما [[شرور]] و مضرات در [[قضای الهی]] به [[تبعیت]] و انجرار است. به [[مقام]] اول، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ}}<ref>«(ای آدمی!) هر نیکی به تو رسد از خداوند است و هر بدی به تو رسد از خود توست» سوره نساء، آیه ۷۹.</ref>؛ و به [[مقام]] دوم، [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ}}<ref>«بگو همه (چیز) از سوی خداوند است» سوره نساء، آیه ۷۸.</ref> اشاره دارد<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۴۴.</ref>.
*[[خداوند]]، چون صرف کمال است، آنچه از [[ناحیه]] او باشد نیز کمال و خیر است و آنچه رذیله و [[شر]] است، به عدم تعیّن راجع و از لوازم ماهیت است، که متعلق [[جعل]] و مفاض از [[حق]] نیست، بلکه شروری که در عالم [[طبیعت]] و نشئه تنگ [[ملک]] می‌‌باشد، از تضاد بین موجودات و تنگنایی عالم دنیاست، و تضاد بین آنها متعلق [[جعل]] نیست<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۰۰.</ref>. جهت برخی نکات مربوط، به اصطلاح "خیر" [[رجوع]] شود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۱۴-۱۱۵.</ref>.


==خیر در فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱==
حوزه معنایی خیر، بسیار گسترده است. [[علامه طباطبایی]] در توضیح معنای خیر می‌نویسد: "واژه خیر که جمع آن "خیرات" است، با آنکه بیشتر در خیر [[مالی]] [[ظهور]] دارد، اما هر نوع عمل صالح و نیکویی همچون [[عبادات]]، [[انفاق]]، [[عدل]]، [[قسط]] و... را در بر می‌گیرد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۸۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۷۸.</ref>
خیر در [[قرآن]] به معانی مختلفی بکار رفته، [[کار نیک]]، [[اموال]] پربرکت، [[ارزش‌های اخلاقی]]، [[پذیرش]] [[رسالت]] در برابر کارهای دیگر، و ترجیح میان دو کار.
#{{متن قرآن|أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ}}<ref>«یا مگر از آنان مزدی  می‌خواهی؟ مزد  پروردگارت بهتر و او بهترین روزی‌دهندگان است» سوره مؤمنون، آیه ۷۲.</ref>
#{{متن قرآن|وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَكَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَكَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا}}<ref>«و خداوند کافران را در (اوج) کینه‌شان بی‌آنکه به دستاوردی رسیده باشند بازگرداند و خداوند در جنگ، مؤمنان را بسنده شد و خداوند توانایی پیروزمند است» سوره احزاب، آیه ۲۵.</ref>
#{{متن قرآن|وَالضُّحَى * وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى * وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى * وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى}}<ref>«سوگند به روشنایی روز * و سوگند به شب چون آرام گیرد * که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است * و بی‌گمان جهان واپسین برای تو از این جهان بهتر است» سوره ضحی، آیه ۱-۴.</ref>
#{{متن قرآن|إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جَاءَكُمُ الْفَتْحُ وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَلَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«(ای کافران!) اگر پیروزی می‌خواستید پیروزی به سراغتان آمد و اگر (از کفر و دشمنی) دست بردارید برای شما بهتر است و اگر باز گردید ما نیز باز می‌گردیم و گروه شما هرگز دستتان را نخواهند گرفت هرچند بسیار باشند و (بدانید که) خداوند با مؤمنان است» سوره انفال، آیه ۱۹.</ref>
#{{متن قرآن|وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.</ref>
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بی‌گمان آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷۰.</ref>
#{{متن قرآن|لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.</ref>
#{{متن قرآن|فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.</ref>* {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا}}<ref>«و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.</ref>
#{{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَاللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان پروردگارت می‌داند که تو و دسته‌ای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمی‌خیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه می‌دارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمی‌توانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن» سوره مزمل، آیه ۲۰.</ref>
#{{متن قرآن|فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«بنابراین، حقّ خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپرداز که این برای آنان که خواستار خشنودی خداوندند بهتر است و آنانند که رستگارند» سوره روم، آیه ۳۸.</ref>
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>
#{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«و اگر آنها شکیبایی می‌ورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر می‌بود و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۵.</ref>
#{{متن قرآن|إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ}}<ref>«ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.</ref>


'''نتیجه''': در [[آیات]] فوق این موضوعات مطرح شده است:
== انواع [[خیر]] ==
#تضمین [[پاداش]] خیر به [[پیامبر]] از جانب [[پروردگار]]، در برابر اجرای [[رسالت]]: {{متن قرآن|فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ}}<ref>«یا مگر از آنان مزدی  می‌خواهی؟ مزد  پروردگارت بهتر و او بهترین روزی‌دهندگان است» سوره مؤمنون، آیه ۷۲.</ref>
[[خیر]] بر دو نوع است: [[خیر]] مطلق و [[خیر]] نسبی:
# [[خشم]] وغیظ احزاب [[مکه]]، علت دست نیافتن‌شان به خیر و [[پیروزی]] بر [[رسول]] و [[مؤمنان]]: {{متن قرآن|بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا}}<ref>«و خداوند کافران را در (اوج) کینه‌شان بی‌آنکه به دستاوردی رسیده باشند بازگرداند و خداوند در جنگ، مؤمنان را بسنده شد و خداوند توانایی پیروزمند است» سوره احزاب، آیه ۲۵.</ref>
# [[خیر]] مطلق چیزی است که تمامی موجودات برای دستیابی به آن [[آفریده]] شده و همگی [[شوق]] رسیدن به آن را دارند. [[خیر]] مطلق نسبت به همه موجودات یک چیز است و تمامی فعالیت‌ها و حرکت‌ها برای رسیدن به آن است؛ چون همه تلاش می‌کنند به چیزی دست یابند که به خودی خود [[خیر]] باشد و بهتر از آن چیزی نباشد<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۱</ref>.
#خیر بودن [[آخرت]] برای [[پیامبر]] امری مهم و مورد [[سوگند]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَالضُّحَى}}<ref>«سوگند به روشنایی روز،» سوره ضحی، آیه ۱.</ref>.... {{متن قرآن|وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى}}<ref>«و بی‌گمان جهان واپسین برای تو از این جهان بهتر است» سوره ضحی، آیه ۴.</ref>
# [[خیر]] نسبی چیزی است که برای رسیدن به [[خیر]] مطلق مفید باشد<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی؛ اخلاق ناصری؛ ص۸۱؛ محمد مهدی نراقی؛ جامع السعادات، ج۱،ص۳۶.</ref>.
#اجتناب از [[جنگ]] و [[ستیز]] با [[پیامبر]] و [[مؤمنان]]، از موارد خیر و [[نیکی]]: {{متن قرآن|وَإِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ}}<ref>«(ای کافران!) اگر پیروزی می‌خواستید پیروزی به سراغتان آمد و اگر (از کفر و دشمنی) دست بردارید برای شما بهتر است و اگر باز گردید ما نیز باز می‌گردیم و گروه شما هرگز دستتان را نخواهند گرفت هرچند بسیار باشند و (بدانید که) خداوند با مؤمنان است» سوره انفال، آیه ۱۹.</ref>
#گوش فرادادن [[پیامبر]] به سخن همه [[مردم]] «کنایه از [[تحمل]] سخنان گوناگون و متضاد و داشتن [[تحمل]] در نقل‌های متفاوت و متضاد از مصادیق خیر در جهت [[منافع]] آنان و به خیر و [[صلاح جامعه]]: {{متن قرآن|أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ}}<ref>«و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند» سوره توبه، آیه ۶۱.</ref>
# [[ایمان به پیامبر]] از مصادیق خیر در [[دعوت]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ}}<ref>«ای مردم! این پیامبر حقیقت را از سوی پروردگارتان برای شما آورده است پس ایمان بیاورید که برایتان بهتر است و اگر انکار کنید (بدانید که) بی‌گمان آنچه در آسمان‌ها و زمین است از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۷۰.</ref>
#خیر و [[رستگاری]] واقعی برای [[پیامبر]] و [[مؤمنان]] [[مجاهد]] با تأکید [[خداوند]]: {{متن قرآن|وَأُولَئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ}}<ref>«اما پیامبر و کسانی که با وی ایمان آورده‌اند با مال و جان جهاد کرده‌اند و آنانند که نیکی‌ها از آن آنهاست و آنانند که رستگارند» سوره توبه، آیه ۸۸.</ref>
# [[پندپذیری]] از [[خدا]] و [[پیامبر]] از مصادیق خیر: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ}}<ref>«و اگر بر آنان مقرّر می‌داشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمی‌دادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار می‌بستند برای آنان بهتر و استوارتر می‌بود» سوره نساء، آیه ۶۶.</ref>
# [[تلاوت قرآن]] به [[میزان]] توانائی، وتهجد و [[شب زنده داری]] [[پیامبر]] و گروهی از [[مؤمنان]] از مصادیق خیر: {{متن قرآن|فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ}}<ref>«بی‌گمان پروردگارت می‌داند که تو و دسته‌ای از کسانی که با تواند نزدیک به دو سوم شب و نیمه آن و یک سوم آن برمی‌خیزید؛ و خداوند شب و روز را اندازه می‌دارد، او معلوم داشت که شما هرگز آن را نمی‌توانید شمار کرد پس از شما در گذشت؛ اکنون آنچه میسّر است از قرآن» سوره مزمل، آیه ۲۰.</ref>.... {{متن قرآن|وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ}}<ref>«و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و هر خیری که از پیش برای خویش فرستید  (پاداش آن را) نزد خداوند خواهید یافت. بی‌گمان خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست» سوره بقره، آیه ۱۱۰.</ref>
#پرداخت [[خمس]] به [[خویشاوندان پیامبر]] از مصادیق خیر: {{متن قرآن|فَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ}}<ref>«بنابراین، حقّ خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپرداز که این برای آنان که خواستار خشنودی خداوندند بهتر است و آنانند که رستگارند» سوره روم، آیه ۳۸.</ref>.... {{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ}}<ref>«بنابراین، حقّ خویشاوند و بینوا و در راه مانده را بپرداز که این برای آنان که خواستار خشنودی خداوندند بهتر است و آنانند که رستگارند» سوره روم، آیه ۳۸.</ref>
#مراجعه [[مؤمنان]] به [[پیامبر]] در نزاع‌ها، و تن دادن به [[حکم خداوند]]، امری [[پسندیده]] و دارای [[بهترین]] فرجام: {{متن قرآن|فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند  فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>
#رعایت [[حرمت]] [[پیامبر]] با [[انتظار]] و [[صبر]] نمودن برای [[ملاقات]] با وی؛ دارای خیر و [[منفعت]] برای [[مؤمنان]]: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ}}<ref>«و اگر آنها شکیبایی می‌ورزیدند تا تو خود به نزد آنان برون آیی برای آنها بهتر می‌بود و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۵.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیان‌فر|سعیدیان‌فر، محمد جعفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی، سید محمد علی]]، [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۰۸-۵۱۰.</ref>.


==منابع==
[[ارسطو]] [[خیرات]] را به چهار قسم تقسیم کرده است: [[خیرات]] [[شریف]] (بزرگ و [[ارزشمند]])، [[خیرات]] [[ممدوح]] (ستوده)، [[خیرات]] بالقوه و [[خیرات]] پاور.
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[خیر]] شريف چیزی است که به خودی خود [[خیر]] است، [[شرف]] و [[ارزش]] خود را مدیون چیزی دیگر نیست و هر چیزی که [[ارزش]] و شرافتی دارد، وام دار اوست؛ بنابراین خیر [[شریف]] تنها دو چیز است: [[عقل]] و [[حکمت]].
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم''']]
# [[خیر]] [[ممدوح]] همان [[اخلاق پسندیده]] و کارهای [[شایسته]] است.
# [[خیر]] بالقوه [[آمادگی]] و [[توانایی]] انجام [[کارهای نیک]] و کسب [[اخلاق]] زیباست.
# [[خیر]] [[باور]] به چیزهایی گفته می‌شود که به خودی خود ارزشی ندارد و تنها برای رسیدن به مقصدی بالاتر به کار می‌آیند، مثل [[ثروت]]<ref>خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۱؛ احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۸۲.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص ۸۷-۸۸.</ref>


== خیر در [[قرآن]] ==
[[خیر]] به اقتضای موارد و موضوعات در معانی و مصادیق متعددی به کار رفته است:
# '''[[نیکی]]، خوبی، خوب، [[امر]] [[برتر]] (در [[دنیا]] و [[آخرت]]):''' {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>.
# '''[[طاعت]]، [[عمل صالح]]:''' {{متن قرآن|وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ}}<ref>«و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و هر خیری که از پیش برای خویش فرستید (پاداش آن را) نزد خداوند خواهید یافت. بی‌گمان خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست» سوره بقره، آیه ۱۱۰.</ref>.
# '''[[مال]]، [[دارایی]] [[زیاد]] ([[مالی]] که از [[راه]] پسندیده‌ای به دست آمده است):''' {{متن قرآن|قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ}}<ref>«از تو می‌پرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که می‌بخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.</ref>.
# '''بهتر ([[افضل]] التفضیل):''' {{متن قرآن|ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! بی‌گمان شما با (به پرستش) گرفتن گوساله بر خویش ستم روا داشتید پس به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و یکدیگر را بکشید، این کار نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. آنگاه، خداوند از شما در گذشت که او توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۵۴.</ref>.
# '''[[وحی]]، [[قرآن]]''': {{متن قرآن|مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ}}<ref>«کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است» سوره بقره، آیه ۱۰۵.</ref>.
# '''زیاده، بیشتر:''' {{متن قرآن|وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«بی‌گمان صفا و مروه از نشانه ‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.</ref>.
# '''قبول [[هدایت]]، زمینه [[ایمانی]]، [[اخلاص]]:''' {{متن قرآن|وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ}}<ref>«و اگر خداوند در آنان خیری می‌یافت ایشان را شنوا می‌کرد و اگر هم شنواشان کرده بود باز پشت می‌کردند در حالی که روی گردان بودند» سوره انفال، آیه ۲۳.</ref>.
# '''[[توفیق]] [[دنیا]] و [[اجر]] و [[ثواب]] [[آخرت]]:''' {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا}}<ref>«و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگر» سوره هود، آیه۳۱.</ref>.
# '''[[انفاق]] و بذل [[مال]]:''' {{متن قرآن|مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ}}<ref>«هر بازدارنده از کار نیک، تجاوزکار دو دل را» سوره ق، آیه ۲۵.</ref>.
# '''سود و [[منفعت]]:''' {{متن قرآن|وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ}}<ref>«و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا می‌فرستدش خیری (با خود) نمی‌آورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.</ref>.
# '''[[پیروزی]] و [[غنیمت]]:''' {{متن قرآن|وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا}}<ref>«و خداوند کافران را در (اوج) کینه‌شان بی‌آنکه به دستاوردی رسیده باشند بازگرداند و خداوند در جنگ، مؤمنان را بسنده شد و خداوند توانایی پیروزمند است» سوره احزاب، آیه ۲۵.</ref>.
# [[غذا]]، نان {{متن قرآن|رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ}}<ref>«پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم» سوره قصص، آیه ۲۴.</ref>.
# '''خیل، اسبان:''' {{متن قرآن|إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي}}<ref>«گفت: من دوستی این اسبان را به یاد پروردگارم دوست می‌دارم (و فرمان داد آنها را دواندند و به تماشا ایستاد) تا (از دیدگانش) پنهان شدند» سوره ص، آیه ۳۲.</ref>.
# '''[[عافیت]]، [[آسایش]]، وسعت [[رزق]]:''' {{متن قرآن|وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و اگر خداوند بلایی به تو رساند بلاگردانی جز خود وی برای آن نیست و اگر خیری به تو رساند او بر هر کاری تواناست» سوره انعام، آیه ۱۷.</ref>.
# '''[[دین اسلام]]:''' {{متن قرآن|وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ}}<ref>«و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.</ref>.<ref>محمود سرمدی، «خیر»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۱۰۲۴-۱۰۲۵.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۲۶۹-۲۷۰.</ref>.
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{فهرست اثر}}
{{مدخل وابسته}}
{{ستون-شروع|7}}
* [[خیر (اسم الهی)]]
* [[خيريت]]
* [[اصناف خیرات]]
* [[اصناف خیرات]]
* [[نظام خیر]]
* [[نظام خیر]]
* [[ماهیت خیر]]
* [[ماهیت خیر]]
* [[خیّر]]
* [[خیّر]]
* [[عمل صالح]]
* [[بر (نیکی)]]
* [[بر (نیکی)]]
* [[احسان]]
* [[احسان]]
* [[منفعت]]
* [[منفعت]]
* [[شر]]
* [[شر]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل‌ وابسته}}
{{پایان}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
# [[پرونده:1379779.jpg|22px]] [[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم''']]
# [[پرونده:1100246.jpg|22px]] [[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|'''اخلاق الاهی ج۱''']]
# [[پرونده:1100695.jpg|22px]] [[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|'''ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}


==پانویس==
{{سعادت}}
{{یادآوری پانویس}}
{{ارزش‌های اجتماعی}}
{{پانویس2}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:خیر]]
[[رده:خیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۰۱

خیر در مقابل "شر" به معنای چیزی است که همه به آن رغبت کنند. خیر، چیزی است که انسان آن را باید برای خودش بخواهد، نه برای چیز دیگر. خیر به دو صورت مطلق و نسبی تقسیم شده است، خیر مطلق چیزی است که تمامی موجودات برای دستیابی به آن آفریده شده و خیر نسبی چیزی است که برای رسیدن به خیر مطلق مفید باشد.

مقدمه

یکی از بحث‌های کلیدی در علوم دینی، از جمله علم کلام و اخلاق "خیر" و "شر" است که عدم فهم صحیح و دقیق آنها همواره منشأ بسیاری از چالش‌ها در گستره مباحث عقیدتی و ارزشی گردیده است[۱].

معناشناسی

خیر در لغت عبارت است از چیزی كه همه به آن رغبت كنند[۲] و به آن میل داشته باشند[۳]. "خیر" در مقابل "شر" از واژه‌های ناظر به ارزش‌هاست و به لحاظ گستره معنایی، جامع، و تقریباً معادل تمام چیزهایی است که از جهتی ارزشمند، مفید، مطلوب و نافع باشند[۴]. خیر پدیده یا عاملی است که برای چیزی دیگر خوب و ملایم است، یعنی آن را به کمال مترقبش می‌‌رساند، یا عین کمال مترقب اوست. در واقع آن قوه و استعداد را دارد که به او برسد و این قهراً خیر اوست. به بیان دیگر خیر، چیزی است که نفس و ذات خودش کمال و مطلوب است، یعنی انسان آن را باید برای خودش بخواهد، نه برای چیز دیگر؛ ولی "نافع" چیزی است که به خاطر اثری که به دنبال دارد، خوب و پسندیده است. نافع، در واقع مقدمه خیر است، نه اینکه خودش فی حد ذاته خیر باشد.

از باب اینکه انسان در انجام دادن فعل اختیاری به یک سلسله معانی و مفاهیم احتیاج دارد که او را به سوی آن فعل برانگیزد، عقل انسان مفهوم "خوبی" را می‌‌سازد؛ برای اینکه طبیعت را به سوی مطلوبش هدایت کند و طبیعت را به مطلوب خودش برساند. مقصود از طبیعت، آن نحوه وجود تکوینی است، یعنی عقل، وجود واقعی خود و وجود تکوینی خود را به مطلوب خودش برساند[۵].

حوزه معنایی خیر، بسیار گسترده است. علامه طباطبایی در توضیح معنای خیر می‌نویسد: "واژه خیر که جمع آن "خیرات" است، با آنکه بیشتر در خیر مالی ظهور دارد، اما هر نوع عمل صالح و نیکویی همچون عبادات، انفاق، عدل، قسط و... را در بر می‌گیرد[۶].[۷]

انواع خیر

خیر بر دو نوع است: خیر مطلق و خیر نسبی:

  1. خیر مطلق چیزی است که تمامی موجودات برای دستیابی به آن آفریده شده و همگی شوق رسیدن به آن را دارند. خیر مطلق نسبت به همه موجودات یک چیز است و تمامی فعالیت‌ها و حرکت‌ها برای رسیدن به آن است؛ چون همه تلاش می‌کنند به چیزی دست یابند که به خودی خود خیر باشد و بهتر از آن چیزی نباشد[۸].
  2. خیر نسبی چیزی است که برای رسیدن به خیر مطلق مفید باشد[۹].

ارسطو خیرات را به چهار قسم تقسیم کرده است: خیرات شریف (بزرگ و ارزشمندخیرات ممدوح (ستوده)، خیرات بالقوه و خیرات پاور.

  1. خیر شريف چیزی است که به خودی خود خیر است، شرف و ارزش خود را مدیون چیزی دیگر نیست و هر چیزی که ارزش و شرافتی دارد، وام دار اوست؛ بنابراین خیر شریف تنها دو چیز است: عقل و حکمت.
  2. خیر ممدوح همان اخلاق پسندیده و کارهای شایسته است.
  3. خیر بالقوه آمادگی و توانایی انجام کارهای نیک و کسب اخلاق زیباست.
  4. خیر باور به چیزهایی گفته می‌شود که به خودی خود ارزشی ندارد و تنها برای رسیدن به مقصدی بالاتر به کار می‌آیند، مثل ثروت[۱۰].[۱۱]

خیر در قرآن

خیر به اقتضای موارد و موضوعات در معانی و مصادیق متعددی به کار رفته است:

  1. نیکی، خوبی، خوب، امر برتر (در دنیا و آخرت): ﴿وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا[۱۲].
  2. طاعت، عمل صالح: ﴿وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ[۱۳].
  3. مال، دارایی زیاد (مالی که از راه پسندیده‌ای به دست آمده است): ﴿قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ[۱۴].
  4. بهتر (افضل التفضیل): ﴿ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ[۱۵].
  5. وحی، قرآن: ﴿مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ[۱۶].
  6. زیاده، بیشتر: ﴿وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ[۱۷].
  7. قبول هدایت، زمینه ایمانی، اخلاص: ﴿وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ[۱۸].
  8. توفیق دنیا و اجر و ثواب آخرت: ﴿وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا[۱۹].
  9. انفاق و بذل مال: ﴿مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ[۲۰].
  10. سود و منفعت: ﴿وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ[۲۱].
  11. پیروزی و غنیمت: ﴿وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا[۲۲].
  12. غذا، نان ﴿رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ[۲۳].
  13. خیل، اسبان: ﴿إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي[۲۴].
  14. عافیت، آسایش، وسعت رزق: ﴿وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ[۲۵].
  15. دین اسلام: ﴿وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ[۲۶].[۲۷].[۲۸].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۱۳.
  2. الخَيْرُ: ما يرغب فيه الكل، راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص300.
  3. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۲۳۲.
  4. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۳۰۰.
  5. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۱۳.
  6. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۸۵.
  7. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۳۷۸.
  8. خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۱
  9. خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی؛ اخلاق ناصری؛ ص۸۱؛ محمد مهدی نراقی؛ جامع السعادات، ج۱،ص۳۶.
  10. خواجه نصیرالدین محمد بن محمد طوسی، اخلاق ناصری، ص۸۱؛ احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه، تهذیب الاخلاق، ص۸۲.
  11. تهرانی، مجتبی، اخلاق الاهی، ج۱، ص ۸۷-۸۸.
  12. «به هر که خواهد فرزانگی می‌بخشد و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان داده‌اند؛ و جز خردمندان در یاد نمی‌گیرند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.
  13. «و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و هر خیری که از پیش برای خویش فرستید (پاداش آن را) نزد خداوند خواهید یافت. بی‌گمان خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست» سوره بقره، آیه ۱۱۰.
  14. «از تو می‌پرسند: چه چیزی را ببخشند؟ بگو هر دارایی که می‌بخشید (بهتر است) به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان و در راه مانده باشد و هر نیکی بجای آورید خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۱۵.
  15. «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: ای قوم من! بی‌گمان شما با (به پرستش) گرفتن گوساله بر خویش ستم روا داشتید پس به درگاه آفریدگار خود توبه کنید و یکدیگر را بکشید، این کار نزد آفریدگارتان برای شما بهتر است. آنگاه، خداوند از شما در گذشت که او توبه‌پذیر بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۵۴.
  16. «کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی می‌دهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است» سوره بقره، آیه ۱۰۵.
  17. «بی‌گمان صفا و مروه از نشانه ‌های (بندگی) خداوند است پس هر کس حج خانه (ی کعبه) بجای آورد یا عمره بگزارد بر او گناهی نیست که میان آن دو را بپیماید و هر که خود خواسته کاری نیک انجام دهد، خداوند سپاسگزاری داناست» سوره بقره، آیه ۱۵۸.
  18. «و اگر خداوند در آنان خیری می‌یافت ایشان را شنوا می‌کرد و اگر هم شنواشان کرده بود باز پشت می‌کردند در حالی که روی گردان بودند» سوره انفال، آیه ۲۳.
  19. «و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگر» سوره هود، آیه۳۱.
  20. «هر بازدارنده از کار نیک، تجاوزکار دو دل را» سوره ق، آیه ۲۵.
  21. «و خداوند دو مرد را مثل می‌زند که یکی از آن دو گنگ است و توان هیچ کاری ندارد و سربار سرور خویش است، هر جا می‌فرستدش خیری (با خود) نمی‌آورد، آیا او با آن کس که به دادگری فرمان می‌دهد و بر راهی است راست، برابر است؟» سوره نحل، آیه ۷۶.
  22. «و خداوند کافران را در (اوج) کینه‌شان بی‌آنکه به دستاوردی رسیده باشند بازگرداند و خداوند در جنگ، مؤمنان را بسنده شد و خداوند توانایی پیروزمند است» سوره احزاب، آیه ۲۵.
  23. «پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم» سوره قصص، آیه ۲۴.
  24. «گفت: من دوستی این اسبان را به یاد پروردگارم دوست می‌دارم (و فرمان داد آنها را دواندند و به تماشا ایستاد) تا (از دیدگانش) پنهان شدند» سوره ص، آیه ۳۲.
  25. «و اگر خداوند بلایی به تو رساند بلاگردانی جز خود وی برای آن نیست و اگر خیری به تو رساند او بر هر کاری تواناست» سوره انعام، آیه ۱۷.
  26. «و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا می‌خوانند و به کار شایسته فرمان می‌دهند و از کار ناشایست باز می‌دارند و اینانند که رستگارند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
  27. محمود سرمدی، «خیر»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۱، ص۱۰۲۴-۱۰۲۵.
  28. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۲۶۹-۲۷۰.