آل ایوب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'ابن ابی حاتم' به 'ابن ابی‌حاتم')
 
(۳۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط  = }}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[آل ایوب در حدیث]] | [[آل ایوب در کلام اسلامی]] | [[آل ایوب در معارف و سیره رضوی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[آل ایوب (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''آل ایوب''' به معنای خاندان [[ایوب پیامبر]] {{ع}} است.
[[خاندان]] ایوب{{ع}}. این اصطلاح در ذیل [[حدیثی]] از [[امام رضا]]{{ع}} به کار رفته است. در این [[حدیث]] که [[امام]]، [[اهل بیت]]{{عم}} را [[میراث]] بر [[عفو]] و [[شکر]] از [[آل یعقوب]] و آل‌داود می‌شمارد، سخن از آل‌ایوب نیز به میان می‌آید. اینکه چه معنایی برای آن می‌توان [[فهم]] کرد، [[محل]] بحث است، به ویژه آنکه در جای دیگری از این ترکیب سخن به میان نیامده است.
آل‌ایوب در پیکره حدیث، به [[سیاق]] دیگر اصطلاحات به کار رفته، یعنی آل یعقوب و آل‌داود، معرفی شده است. اما به نظر می‌رسد که کلمه “آل” در اینجا صرفاً معنای تعظیمی را در بر دارد، چون در هیچ [[نقلی]] برای [[ایوب]] [[خانواده]] یا خاندان شناخته شده‌ای معرفی نشده تا بتواند [[الگو]] قرار گیرد. حتی در متون [[مقدس]] [[اهل کتاب]] که برای وی هفت پسر و سه دختر ذکر شده، گویی نسلی از آنان تداوم نیافته یا در معرض [[ابتلائات]] از [[دنیا]] رفته‌اند<ref>کتاب مقدس، سفر ایوب، ۱: ۱۸- ۱۹.</ref>. بر این اساس، واژه “آل” در اینجا ناظر به خاندان وی نیست. در [[ادبیات عرب]] گاه این کلمه برای [[احترام]] و [[تعظیم]] بر سر اسمی داخل می‌شود که مراد از آن [[خویشاوند]] و تبار یا همراه نیست، بلکه خود فرد مراد است و چنان که برخی از لغت‌نامه‌ها آورده‌اند، “آل” در این گونه ترکیب‌های مقحم و بی‌خاصیت<ref>لسان العرب، ج۱۱، ص۳۸؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۲۸۹.</ref> و تنها حاکی از بزرگی فرد است. اساساً تفاوت “آل” و “اهل” در همین نکته نهفته است که اطلاق آن را بر [[انسان]] جلیل‌القدر و دارای [[شرف]] جایز دانسته‌اند<ref>عمدة القاری، ج۹، ص۹۵.</ref> و در اینجا نیز چنین است.


ایوب به روایتی فرزند [[موص بن روح]] (رازح)<ref>تاریخ الطبری، ج۱، ص۲۲۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۱۲۸.</ref> بن عیص بن [[اسحاق بن ابراهیم]]{{ع}} <ref>جامع البیان، ج۷، ص۳۳۹.</ref> یا فرزند [[عیص بن اسحاق]] بود<ref>تفسیر البیضاوی، ج۵، ص۳۰.</ref>. برخی او را فرزند [[اموص بن رعوئیل بن عیصو بن اسحاق بن ابراهیم]] دانسته‌اند که در عصر [[حضرت یعقوب]] و [[یوسف]]{{عم}} می‌زیست<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۲؛ عمدة القاری، ج۳، ص۲۳۱.</ref>. به روایتی دیگر، وی فرزند [[بر حما بن زبرج بن رعوئیل بن عیصوست]]<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق ۱، ص۴۱. </ref>. در هر حال، همگان او را از [[نسل حضرت ابراهیم]] و از بنی‌عیصو دانسته‌اند. او به گفته [[زهری]]، در قریه‌ای به نام بثنیه، بین [[دمشق]] و اذرعات، می‌زیست<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۳۳۸.</ref> و در هنگام [[ملاقات]] حضرت یعقوب با یوسف{{عم}}، برابر داده ابن‌خلدون، یکی از هفتاد تنی بود که وی را [[همراهی]] کرد و سپس در [[مصر]] استقرار یافت<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق ۱، ص۴۱.</ref>. بر این اساس، برخی او را از [[آل یعقوب]] - نه [[اهل بیت]] [[یعقوب]] به شمار آورده‌اند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۰۸.</ref>. زرکلی در یک جمع‌بندی او را از [[پیامبران]] [[عرب]] پیش از [[حضرت موسی]]{{ع}} می‌داند که در [[سرزمین]] عوص در [[شرق]] [[فلسطین]] یا در دوران می‌زیست و سپس می‌نویسد: [[مورخان]] عرب وی را از [[نسل ابراهیم]]، اما برخی از شارحان [[تورات]]، او را قبل از [[ابراهیم]] ذکر می‌کنند<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۱۴۷؛ تفسیر ابن أبی حاتم، ج۸، ص۳۲۷؛ الدر المنثور، ج۵، ص۸۵؛ بحار الأنوار، ج۱۳، ص۳۸.</ref>.
== مقدمه ==
این اصطلاح در ذیل [[حدیثی]] از [[امام رضا]] {{ع}} به کار رفته است. در این [[حدیث]] که [[امام]]، [[اهل بیت]] {{عم}} را [[میراث]] بر [[عفو]] و [[شکر]] از [[آل یعقوب]] و آل‌داوود می‌شمارد، سخن از آل‌ایوب نیز به میان می‌آید. اینکه چه معنایی برای آن می‌توان [[فهم]] کرد، محل بحث است، به ویژه آنکه در جای دیگری از این ترکیب سخن به میان نیامده است.


ایوب{{ع}} که یک بار نامش در [[قرآن]] آمده است، در [[تفکر]] [[اسلامی]] نماد [[صبوری]] و [[سپاس]] است و کسی چون او به [[بلا]] آزموده نشده است<ref>الأعلام، ج۲، ص۳۶.</ref>. [[خداوند]] می‌فرماید:{{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ}}<ref>«و از بنده ما ایّوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است» سوره ص، آیه ۴۱.</ref>. [[انس بن مالک]] از [[پیامبر خدا]]{{صل}} نقل می‌کند که ایوب [[نبی]] هجده سال دچار بلا بود، به گونه‌ای که همگان، از افراد نزدیک و دور، جز دو برادرش از او بریدند، اما همچنان [[صبر]] کرد و [[شکر]] گزارد<ref>الأحادیث الطوال، ص۱۰۹.</ref>. وی به انواع [[بلاها]] گرفتار شد<ref>کتاب الثقات، ج۵، ص۴.</ref>، اما چون همسرش از او خواست تا به [[درگاه الهی]] دست نیاز بردارد و از [[خداوند]] بخواهد تا شفایش دهد، به [[تندی]] گفت: وای بر تو! هفتاد سال در [[نعمت]] بودیم، پس در [[سختی]] به مانند آن [[صبر]] خواهیم کرد. البته چیزی نگذشت که [[عافیت]] یافت<ref>الدعوات، ص۱۶۵.</ref>. برابر [[روایت]] [[اسلامی]] و نیز داده‌های [[کتاب مقدس]]، او چون [[محبوب]] [[خدا]] بود، مورد [[حسادت]] [[شیطان]] واقع شد. شیطان به خدا عرضه داشت: [[شکر گزاری]] او نه از سر [[عشق]] و [[عبودیت]]، بلکه ناشی از نعمت‌هایی است که به او داده‌ای. خداوند همه [[نعمت‌ها]]، حتی نعمت تندرستی و [[سلامتی]] را از او گرفت، اما او همچنان [[بنده]] [[خالص]] و [[شاکر]] ماند<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۷۵؛ کتاب مقدس، سفر ایوب، ۱: ۱-۱۹، ۲: ۷،‌۱۲.</ref>، جز [[صبوری]] پیشه نکرد و به گناهی [[آلوده]] نشد و تنها می‌گفت: خدایا، تو می‌دانی که اگر دو چیز مورد [[رضایت]] تو باشد، من آنی را که برای بدنم سخت‌تر است بر می‌گزینم<ref>فقه الرضا{{ع}}، ص۳۷۲؛ الأمالی، طوسی، ص۶۶۲؛ بحار الأنوار، ج۱۲، ص۳۵۰، ج۶۸، ص۲۳۱. </ref>. نیز می‌گفت: به عزتت قسم که هیچ‌گاه از [[برکات]] تو [[بی‌نیاز]] نیستم و همیشه در آن غرقه‌ام<ref>السنن الکبری، نسائی، ج۱۰، ص۴۲.</ref>. او هیچ گاه نسبت ناروایی به خدا نداد<ref>کتاب مقدس، سفر ایوب، ۵: ۱۱. </ref>.
آل‌ایوب در پیکره حدیث، به [[سیاق]] دیگر اصطلاحات به کار رفته، یعنی آل یعقوب و آل‌داوود، معرفی شده است. اما به نظر می‌رسد که کلمه «آل» در اینجا صرفاً معنای تعظیمی را در بر دارد، چون در هیچ [[نقلی]] برای [[ایوب]] [[خانواده]] یا خاندان شناخته شده‌ای معرفی نشده تا بتواند [[الگو]] قرار گیرد. حتی در متون [[مقدس]] [[اهل کتاب]] که برای وی هفت پسر و سه دختر ذکر شده، گویی نسلی از آنان تداوم نیافته یا در معرض [[ابتلائات]] از [[دنیا]] رفته‌اند<ref>کتاب مقدس، سفر ایوب، ۱: ۱۸- ۱۹.</ref>. بر این اساس، واژه «آل» در اینجا ناظر به خاندان وی نیست. در [[ادبیات عرب]] گاه این کلمه برای [[احترام]] و [[تعظیم]] بر سر اسمی داخل می‌شود که مراد از آن [[خویشاوند]] و تبار یا همراه نیست، بلکه خود فرد مراد است و چنان که برخی از لغت‌نامه‌ها آورده‌اند، «آل» در این گونه ترکیب‌های مقحم و بی‌خاصیت<ref>لسان العرب، ج۱۱، ص۳۸؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۲۸۹.</ref> و تنها حاکی از بزرگی فرد است. اساساً تفاوت «آل» و «اهل» در همین نکته نهفته است که اطلاق آن را بر [[انسان]] جلیل‌القدر و دارای [[شرف]] جایز دانسته‌اند<ref>عمدة القاری، ج۹، ص۹۵.</ref> و در اینجا نیز چنین است.


بنابر این، [[حضرت ایوب]]{{ع}} با صبوری ورزیدن در [[آزمون]] خداوندی [[توفیق]] یافت و الگوی [[انسان]] [[مقاوم]] در [[تاریخ]] [[دین]] گردید. برابر روایتی از [[حسین بن محمد اشعری]] از [[معلی بن محمد]] از [[علی بن اسباط]] از [[محمد بن حسین بن یزید]] نقل شده که [[امام رضا]]{{ع}} در [[خراسان]] فرمود: ما [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} [[عفو و گذشت]] را از [[آل یعقوب]] فرا گرفته‌ایم و [[شکر]] و [[سپاسگزاری]] را از آل‌داود. [[راوی]] در اینجا [[گمان]] برده که نکته‌ای را فراموش کرده است. علی می‌گوید: من گفتم: شاید فرموده باشد که صبر و [[شکیبایی]] را هم از آل‌ایوب فرا گرفتیم. راوی گفت: می‌سزد که چنین باشد. ابن‌اسباط توضیح می‌دهد: من این گمانه را از آنجا [[استنباط]] کردم که از [[یعقوب بن یقطین]] شنیدم که از بزرگان چنین نقل می‌کرد [[ابوجعفر منصور]] در سالی (۱۴۵<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۳۴۹.</ref> یا ۱۴۶ق)<ref>تاریخ الطبری، ج۶، ص۱۴۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۵۱۳.</ref> که [[محمد]] و [[ابراهیم]]، [[فرزندان]] [[عبدالله بن حسن]]، را کشت، به [[مدینه]] آمد و به عموی خود [[عیسی بن علی]] گفت: ای [[ابوالعباس]]! [[امیرمؤمنان]] [[تصمیم]] گرفته درختان مدینه را [[قطع]] کند، قنات‌ها و چاه‌ها را هموار کند و [[شهر مدینه]] را ویران سازد. عیسی گفت: ای امیرمؤمنان! اکنون پسر عمت [[جعفر بن محمد]] در حضور تو در این [[شهر]] است. کسی بفرست و در این باره با وی [[مشورت]] کن. [[راوی]] می‌گوید: [[منصور]] کسی را دنبال [[حضرت صادق]]{{ع}} فرستاد. وقتی [[امام]] آمد، عیسی خود آنچه را گفته شده بود با ایشان در میان گذاشت. امام پس از شنیدن آن، نزد منصور آمد و فرمود: [[داود]] در برابر عطایای [[خداوند]] [[سپاسگزاری]] کرد، ایوب گرفتار [[مصائب]] شد و [[صبر]] کرد، و [[یوسف]] بعد از آنکه به [[سلطنت]] رسید [[عفو]] کرد. تو نیز امروز از [[اهل]] مدینه درگذر که از [[نسل]] آنها هستی<ref>الکافی، ج۸ ص۳۰۸؛ مسند الإمام الرضا{{ع}}، ص۴۷، مقدمه.</ref>.
ایوب به روایتی فرزند [[موص بن روح بن عیص بن اسحاق بن ابراهیم]] {{ع}} <ref>جامع البیان، ج۷، ص۳۳۹؛ تاریخ الطبری، ج۱، ص۲۲۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۱۲۸.</ref> یا فرزند [[عیص بن اسحاق]] بود <ref>تفسیر البیضاوی، ج۵، ص۳۰.</ref>. برخی او را فرزند [[اموص بن رعوئیل بن عیصو بن اسحاق بن ابراهیم]] دانسته‌اند که در عصر [[حضرت یعقوب]] و [[یوسف]] {{عم}} می‌زیست<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۲؛ عمدة القاری، ج۳، ص۲۳۱.</ref>. به روایتی دیگر، وی فرزند [[بر حما بن زبرج بن رعوئیل بن عیصوست]]<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق ۱، ص۴۱. </ref>. در هر حال، همگان او را از [[نسل حضرت ابراهیم]] و از بنی‌عیصو دانسته‌اند. او به گفته [[زهری]]، در قریه‌ای به نام بثنیه، بین [[دمشق]] و اذرعات، می‌زیست<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۳۳۸.</ref> و در هنگام [[ملاقات]] حضرت یعقوب با یوسف {{عم}}، برابر داده ابن‌خلدون، یکی از هفتاد تنی بود که وی را [[همراهی]] کرد و سپس در [[مصر]] استقرار یافت<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق ۱، ص۴۱.</ref>. بر این اساس، برخی او را از [[آل یعقوب]] - نه [[اهل بیت]] [[یعقوب]] به شمار آورده‌اند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۰۸.</ref>. [[زرکلی]] در یک جمع‌بندی او را از [[پیامبران]] [[عرب]] پیش از [[حضرت موسی]] {{ع}} می‌داند که در [[سرزمین]] عوص در [[شرق]] [[فلسطین]] یا در دوران می‌زیست و سپس می‌نویسد: [[مورخان]] عرب وی را از [[نسل ابراهیم]]، اما برخی از شارحان [[تورات]]، او را قبل از [[ابراهیم]] ذکر می‌کنند<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ص۱۴۷؛ تفسیر ابن أبی حاتم، ج۸، ص۳۲۷؛ الدر المنثور، ج۵، ص۸۵؛ بحار الأنوار، ج۱۳، ص۳۸.</ref>.


راوی با این رویکرد، برای تکمله، [[کلام امام]] را می‌افزاید، اما [[واقعیت]] آن است که نه جز این [[روایت]] خبری برای [[تأیید]] گفته [[امام صادق]]{{ع}} وجود دارد و نه با این [[استدلال]] می‌توان نکته فراموش شده راوی از کلام امام [[رضا]]{{ع}} را کامل کرد. بنابر این، استناد این سخن به [[امام رضا]]{{ع}} چندان [[استوار]] نیست، مگر بتوان برای آن [[دلایل]] محکمی پیدا کرد.<ref>منابع: قرآن کریم، الأحادیث الطوال، سلیمان بن احمد معروف به طبرانی (۳۶۰ق)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۲ق، الأعلام، خیر الدین بن محمود معروف به زرکلی (۱۳۹۶ق)، بیروت، دار العلم للملایین، هشتم، ۱۹۸۹م، الأمالی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ قی)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد معروف به ابن خلدون (۸۰۸ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی تا، تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک)، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چهارم، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن اسحاق معروف به یعقوبی (۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، بی تا؛ تفسیر ابن أبی حاتم (تفسیر القرآن العظیم)، عبدالرحمن بن محمد رازی معروف به ابن ابی حاتم (۳۲۷ق)، تحقیق: اسعد محمد طیب، صیدا، المکتبة العصریة، بی تا: تفسیر البیضاوی (أنوار التنزیل و أسرار التأویل)، عبد الله بن عمر معروف به بیضاوی (قرن ۷ق)، تحقیق: محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۱۸ق، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: صدقی جمیل عطار، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، عبدالرحمن بن ابی بکر معروف به جلال الدین سیوطی (۹۱۱ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۴ق، الدعوات (سلوة الحزین و تحفة العلیل)، سعید بن هبة الله معروف به قطب الدین راوندی (۵۷۳ق)، قم، مدرسة الإمام المهدی، اول، ۱۴۰۷ق؛ السنن الکبری، احمد بن شعیب معروف به نسایی (۳۰۳ق)، تحقیق: عبدالغفار سلیمان بنداری - سید حسن کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۱ق، الطبقات الکبری، محمد بن سعد هاشمی معروف به ابن سعد (۲۳۰ق)، بیروت، دار صادر، بی تا، علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق، الفقه، منسوب به امام رضا (۲۰۳ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت له لإحیاء التراث، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق: الکامل فی التاریخ، علی بن محمد شیبانی معروف به ابن اثیر جزری (۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ کتاب الثقات، محمد بن حبان تمیمی (۳۵۴ق)، حیدر آباد، دائرة المعارف العثمانیة، اول، ۱۳۹۳ق؛ کتاب مقدس، انتشارات انجمن جهانی کتب مقدس؛ لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، قم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵ق؛ کمال الدین و تمام النعمة، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، دوم، ۱۳۹۵ق، مجمع البحرین، فخر الدین بن محمدعلی معروف به طریحی (۱۰۸۵ق)، تحقیق: سیداحمد حسینی، تهران، مکتب النشر الثقافة الإسلامیة، دوم، ۱۴۰۸ق مسند الإمام الرضا ع، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق؛ معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله رومی حموی (۶۲۶ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۹۹قی، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی تا.</ref>.<ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[آل ایوب - واسعی (مقاله)| مقاله «آل ایوب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۱، ص ۱۴۲.</ref>
ایوب {{ع}} که یک بار نامش در [[قرآن]] آمده است، در [[تفکر]] [[اسلامی]] نماد [[صبوری]] و [[سپاس]] است و کسی چون او به [[بلا]] آزموده نشده است<ref>الأعلام، ج۲، ص۳۶.</ref>. [[خداوند]] می‌فرماید:{{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ}}<ref>«و از بنده ما ایّوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است» سوره ص، آیه ۴۱.</ref>. [[انس بن مالک]] از [[پیامبر خدا]] {{صل}} نقل می‌کند که ایوب [[نبی]] هجده سال دچار بلا بود، به گونه‌ای که همگان، از افراد نزدیک و دور، جز دو برادرش از او بریدند، اما همچنان [[صبر]] کرد و [[شکر]] گزارد<ref>الأحادیث الطوال، ص۱۰۹.</ref>. وی به انواع [[بلاها]] گرفتار شد<ref>کتاب الثقات، ج۵، ص۴.</ref>، اما چون همسرش از او خواست تا به [[درگاه الهی]] دست نیاز بردارد و از [[خداوند]] بخواهد تا شفایش دهد، به [[تندی]] گفت: وای بر تو! هفتاد سال در [[نعمت]] بودیم، پس در [[سختی]] به مانند آن [[صبر]] خواهیم کرد. البته چیزی نگذشت که [[عافیت]] یافت<ref>الدعوات، ص۱۶۵.</ref>. برابر [[روایت]] [[اسلامی]] و نیز داده‌های [[کتاب مقدس]]، او چون [[محبوب]] [[خدا]] بود، مورد [[حسادت]] [[شیطان]] واقع شد. شیطان به خدا عرضه داشت: [[شکر گزاری]] او نه از سر [[عشق]] و [[عبودیت]]، بلکه ناشی از نعمت‌هایی است که به او داده‌ای. خداوند همه [[نعمت‌ها]]، حتی نعمت تندرستی و [[سلامتی]] را از او گرفت، اما او همچنان [[بنده]] [[خالص]] و [[شاکر]] ماند<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۷۵؛ کتاب مقدس، سفر ایوب، ۱: ۱-۱۹، ۲: ۷، ‌۱۲.</ref>، جز [[صبوری]] پیشه نکرد و به گناهی [[آلوده]] نشد و تنها می‌گفت: خدایا، تو می‌دانی که اگر دو چیز مورد [[رضایت]] تو باشد، من آنی را که برای بدنم سخت‌تر است بر می‌گزینم<ref>فقه الرضا {{ع}}، ص۳۷۲؛ الأمالی، طوسی، ص۶۶۲؛ بحار الأنوار، ج۱۲، ص۳۵۰، ج۶۸، ص۲۳۱. </ref>. نیز می‌گفت: به عزتت قسم که هیچ‌گاه از [[برکات]] تو [[بی‌نیاز]] نیستم و همیشه در آن غرقه‌ام<ref>السنن الکبری، نسائی، ج۱۰، ص۴۲.</ref>. او هیچ گاه نسبت ناروایی به خدا نداد<ref>کتاب مقدس، سفر ایوب، ۵: ۱۱. </ref>.
 
بنابر این، [[حضرت ایوب]] {{ع}} با صبوری ورزیدن در [[آزمون]] خداوندی [[توفیق]] یافت و الگوی [[انسان]] [[مقاوم]] در [[تاریخ]] [[دین]] گردید. برابر روایتی از [[حسین بن محمد اشعری]] از [[معلی بن محمد]] از [[علی بن اسباط]] از [[محمد بن حسین بن یزید]] نقل شده که [[امام رضا]] {{ع}} در [[خراسان]] فرمود: ما [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} [[عفو و گذشت]] را از [[آل یعقوب]] فرا گرفته‌ایم و [[شکر]] و [[سپاسگزاری]] را از آل‌داوود. [[راوی]] در اینجا [[گمان]] برده که نکته‌ای را فراموش کرده است. علی می‌گوید: من گفتم: شاید فرموده باشد که صبر و [[شکیبایی]] را هم از آل‌ایوب فرا گرفتیم. راوی گفت: می‌سزد که چنین باشد. ابن‌اسباط توضیح می‌دهد: من این گمانه را از آنجا [[استنباط]] کردم که از [[یعقوب بن یقطین]] شنیدم که از بزرگان چنین نقل می‌کرد [[ابوجعفر منصور]] در سالی (۱۴۵<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۳۴۹.</ref> یا ۱۴۶ق)<ref>تاریخ الطبری، ج۶، ص۱۴۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۵۱۳.</ref> که [[محمد]] و [[ابراهیم]]، [[فرزندان]] [[عبدالله بن حسن]]، را کشت، به [[مدینه]] آمد و به عموی خود [[عیسی بن علی]] گفت: ای [[ابوالعباس]]! [[امیرمؤمنان]] [[تصمیم]] گرفته درختان مدینه را قطع کند، قنات‌ها و چاه‌ها را هموار کند و [[شهر مدینه]] را ویران سازد. عیسی گفت: ای امیرمؤمنان! اکنون پسر عمت [[جعفر بن محمد]] در حضور تو در این [[شهر]] است. کسی بفرست و در این باره با وی [[مشورت]] کن. [[راوی]] می‌گوید: [[منصور]] کسی را دنبال [[حضرت صادق]] {{ع}} فرستاد. وقتی [[امام]] آمد، عیسی خود آنچه را گفته شده بود با ایشان در میان گذاشت. امام پس از شنیدن آن، نزد منصور آمد و فرمود: [[داوود]] در برابر عطایای [[خداوند]] [[سپاسگزاری]] کرد، ایوب گرفتار [[مصائب]] شد و [[صبر]] کرد، و [[یوسف]] بعد از آنکه به [[سلطنت]] رسید [[عفو]] کرد. تو نیز امروز از [[اهل]] مدینه درگذر که از [[نسل]] آنها هستی<ref>الکافی، ج۸ ص۳۰۸؛ مسند الإمام الرضا {{ع}}، ص۴۷، مقدمه.</ref>.
 
راوی با این رویکرد، برای تکمله، [[کلام امام]] را می‌افزاید، اما [[واقعیت]] آن است که نه جز این [[روایت]] خبری برای [[تأیید]] گفته [[امام صادق]] {{ع}} وجود دارد و نه با این [[استدلال]] می‌توان نکته فراموش شده راوی از کلام امام [[رضا]] {{ع}} را کامل کرد. بنابر این، استناد این سخن به [[امام رضا]] {{ع}} چندان [[استوار]] نیست، مگر بتوان برای آن [[دلایل]] محکمی پیدا کرد.<ref>منابع: قرآن کریم، الأحادیث الطوال، سلیمان بن احمد معروف به طبرانی (۳۶۰ق)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۲ق، الأعلام، خیر الدین بن محمود معروف به زرکلی (۱۳۹۶ق)، بیروت، دار العلم للملایین، هشتم، ۱۹۸۹م، الأمالی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ قی)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد معروف به ابن خلدون (۸۰۸ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی تا، تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک)، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چهارم، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن اسحاق معروف به یعقوبی (۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، بی تا؛ تفسیر ابن أبی حاتم (تفسیر القرآن العظیم)، عبدالرحمن بن محمد رازی معروف به ابن ابی‌حاتم (۳۲۷ق)، تحقیق: اسعد محمد طیب، صیدا، المکتبة العصریة، بی تا: تفسیر البیضاوی (أنوار التنزیل و أسرار التأویل)، عبد الله بن عمر معروف به بیضاوی (قرن ۷ق)، تحقیق: محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۱۸ق، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: صدقی جمیل عطار، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، عبدالرحمن بن ابی بکر معروف به جلال الدین سیوطی (۹۱۱ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۴ق، الدعوات (سلوة الحزین و تحفة العلیل)، سعید بن هبة الله معروف به قطب الدین راوندی (۵۷۳ق)، قم، مدرسة الإمام المهدی، اول، ۱۴۰۷ق؛ السنن الکبری، احمد بن شعیب معروف به نسایی (۳۰۳ق)، تحقیق: عبدالغفار سلیمان بنداری - سید حسن کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۱ق، الطبقات الکبری، محمد بن سعد هاشمی معروف به ابن سعد (۲۳۰ق)، بیروت، دار صادر، بی تا، علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق، الفقه، منسوب به امام رضا (۲۰۳ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت له لإحیاء التراث، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق: الکامل فی التاریخ، علی بن محمد شیبانی معروف به ابن اثیر جزری (۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ کتاب الثقات، محمد بن حبان تمیمی (۳۵۴ق)، حیدر آباد، دائرة المعارف العثمانیة، اول، ۱۳۹۳ق؛ کتاب مقدس، انتشارات انجمن جهانی کتب مقدس؛ لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، قم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵ق؛ کمال الدین و تمام النعمة، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، دوم، ۱۳۹۵ق، مجمع البحرین، فخر الدین بن محمدعلی معروف به طریحی (۱۰۸۵ق)، تحقیق: سیداحمد حسینی، تهران، مکتب النشر الثقافة الإسلامیة، دوم، ۱۴۰۸ق مسند الإمام الرضا ع، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق؛ معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله رومی حموی (۶۲۶ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۹۹قی، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی تا.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[آل ایوب - واسعی (مقاله)| مقاله «آل ایوب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۱، ص ۱۴۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[ایوب]]
* [[قوم ایوب]]
* [[صبر ایوب]]
* [[همسر ایوب]]
{{پایان مدخل وابسته}}


==منابع==
== منابع ==
#[[پرونده:1100697.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[آل ایوب - واسعی (مقاله)| مقاله «آل ایوب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:1100514.jpg|22px]] [[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[آل ایوب (مقاله)| مقاله «آل ایوب»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس}}


[[رده:آل ایوب]]
[[رده:آل ایوب]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۳۰

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آل ایوب به معنای خاندان ایوب پیامبر (ع) است.

مقدمه

این اصطلاح در ذیل حدیثی از امام رضا (ع) به کار رفته است. در این حدیث که امام، اهل بیت (ع) را میراث بر عفو و شکر از آل یعقوب و آل‌داوود می‌شمارد، سخن از آل‌ایوب نیز به میان می‌آید. اینکه چه معنایی برای آن می‌توان فهم کرد، محل بحث است، به ویژه آنکه در جای دیگری از این ترکیب سخن به میان نیامده است.

آل‌ایوب در پیکره حدیث، به سیاق دیگر اصطلاحات به کار رفته، یعنی آل یعقوب و آل‌داوود، معرفی شده است. اما به نظر می‌رسد که کلمه «آل» در اینجا صرفاً معنای تعظیمی را در بر دارد، چون در هیچ نقلی برای ایوب خانواده یا خاندان شناخته شده‌ای معرفی نشده تا بتواند الگو قرار گیرد. حتی در متون مقدس اهل کتاب که برای وی هفت پسر و سه دختر ذکر شده، گویی نسلی از آنان تداوم نیافته یا در معرض ابتلائات از دنیا رفته‌اند[۱]. بر این اساس، واژه «آل» در اینجا ناظر به خاندان وی نیست. در ادبیات عرب گاه این کلمه برای احترام و تعظیم بر سر اسمی داخل می‌شود که مراد از آن خویشاوند و تبار یا همراه نیست، بلکه خود فرد مراد است و چنان که برخی از لغت‌نامه‌ها آورده‌اند، «آل» در این گونه ترکیب‌های مقحم و بی‌خاصیت[۲] و تنها حاکی از بزرگی فرد است. اساساً تفاوت «آل» و «اهل» در همین نکته نهفته است که اطلاق آن را بر انسان جلیل‌القدر و دارای شرف جایز دانسته‌اند[۳] و در اینجا نیز چنین است.

ایوب به روایتی فرزند موص بن روح بن عیص بن اسحاق بن ابراهیم (ع) [۴] یا فرزند عیص بن اسحاق بود [۵]. برخی او را فرزند اموص بن رعوئیل بن عیصو بن اسحاق بن ابراهیم دانسته‌اند که در عصر حضرت یعقوب و یوسف (ع) می‌زیست[۶]. به روایتی دیگر، وی فرزند بر حما بن زبرج بن رعوئیل بن عیصوست[۷]. در هر حال، همگان او را از نسل حضرت ابراهیم و از بنی‌عیصو دانسته‌اند. او به گفته زهری، در قریه‌ای به نام بثنیه، بین دمشق و اذرعات، می‌زیست[۸] و در هنگام ملاقات حضرت یعقوب با یوسف (ع)، برابر داده ابن‌خلدون، یکی از هفتاد تنی بود که وی را همراهی کرد و سپس در مصر استقرار یافت[۹]. بر این اساس، برخی او را از آل یعقوب - نه اهل بیت یعقوب به شمار آورده‌اند[۱۰]. زرکلی در یک جمع‌بندی او را از پیامبران عرب پیش از حضرت موسی (ع) می‌داند که در سرزمین عوص در شرق فلسطین یا در دوران می‌زیست و سپس می‌نویسد: مورخان عرب وی را از نسل ابراهیم، اما برخی از شارحان تورات، او را قبل از ابراهیم ذکر می‌کنند[۱۱].

ایوب (ع) که یک بار نامش در قرآن آمده است، در تفکر اسلامی نماد صبوری و سپاس است و کسی چون او به بلا آزموده نشده است[۱۲]. خداوند می‌فرماید:﴿وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ[۱۳]. انس بن مالک از پیامبر خدا (ص) نقل می‌کند که ایوب نبی هجده سال دچار بلا بود، به گونه‌ای که همگان، از افراد نزدیک و دور، جز دو برادرش از او بریدند، اما همچنان صبر کرد و شکر گزارد[۱۴]. وی به انواع بلاها گرفتار شد[۱۵]، اما چون همسرش از او خواست تا به درگاه الهی دست نیاز بردارد و از خداوند بخواهد تا شفایش دهد، به تندی گفت: وای بر تو! هفتاد سال در نعمت بودیم، پس در سختی به مانند آن صبر خواهیم کرد. البته چیزی نگذشت که عافیت یافت[۱۶]. برابر روایت اسلامی و نیز داده‌های کتاب مقدس، او چون محبوب خدا بود، مورد حسادت شیطان واقع شد. شیطان به خدا عرضه داشت: شکر گزاری او نه از سر عشق و عبودیت، بلکه ناشی از نعمت‌هایی است که به او داده‌ای. خداوند همه نعمت‌ها، حتی نعمت تندرستی و سلامتی را از او گرفت، اما او همچنان بنده خالص و شاکر ماند[۱۷]، جز صبوری پیشه نکرد و به گناهی آلوده نشد و تنها می‌گفت: خدایا، تو می‌دانی که اگر دو چیز مورد رضایت تو باشد، من آنی را که برای بدنم سخت‌تر است بر می‌گزینم[۱۸]. نیز می‌گفت: به عزتت قسم که هیچ‌گاه از برکات تو بی‌نیاز نیستم و همیشه در آن غرقه‌ام[۱۹]. او هیچ گاه نسبت ناروایی به خدا نداد[۲۰].

بنابر این، حضرت ایوب (ع) با صبوری ورزیدن در آزمون خداوندی توفیق یافت و الگوی انسان مقاوم در تاریخ دین گردید. برابر روایتی از حسین بن محمد اشعری از معلی بن محمد از علی بن اسباط از محمد بن حسین بن یزید نقل شده که امام رضا (ع) در خراسان فرمود: ما اهل بیت پیامبر (ص) عفو و گذشت را از آل یعقوب فرا گرفته‌ایم و شکر و سپاسگزاری را از آل‌داوود. راوی در اینجا گمان برده که نکته‌ای را فراموش کرده است. علی می‌گوید: من گفتم: شاید فرموده باشد که صبر و شکیبایی را هم از آل‌ایوب فرا گرفتیم. راوی گفت: می‌سزد که چنین باشد. ابن‌اسباط توضیح می‌دهد: من این گمانه را از آنجا استنباط کردم که از یعقوب بن یقطین شنیدم که از بزرگان چنین نقل می‌کرد ابوجعفر منصور در سالی (۱۴۵[۲۱] یا ۱۴۶ق)[۲۲] که محمد و ابراهیم، فرزندان عبدالله بن حسن، را کشت، به مدینه آمد و به عموی خود عیسی بن علی گفت: ای ابوالعباس! امیرمؤمنان تصمیم گرفته درختان مدینه را قطع کند، قنات‌ها و چاه‌ها را هموار کند و شهر مدینه را ویران سازد. عیسی گفت: ای امیرمؤمنان! اکنون پسر عمت جعفر بن محمد در حضور تو در این شهر است. کسی بفرست و در این باره با وی مشورت کن. راوی می‌گوید: منصور کسی را دنبال حضرت صادق (ع) فرستاد. وقتی امام آمد، عیسی خود آنچه را گفته شده بود با ایشان در میان گذاشت. امام پس از شنیدن آن، نزد منصور آمد و فرمود: داوود در برابر عطایای خداوند سپاسگزاری کرد، ایوب گرفتار مصائب شد و صبر کرد، و یوسف بعد از آنکه به سلطنت رسید عفو کرد. تو نیز امروز از اهل مدینه درگذر که از نسل آنها هستی[۲۳].

راوی با این رویکرد، برای تکمله، کلام امام را می‌افزاید، اما واقعیت آن است که نه جز این روایت خبری برای تأیید گفته امام صادق (ع) وجود دارد و نه با این استدلال می‌توان نکته فراموش شده راوی از کلام امام رضا (ع) را کامل کرد. بنابر این، استناد این سخن به امام رضا (ع) چندان استوار نیست، مگر بتوان برای آن دلایل محکمی پیدا کرد.[۲۴][۲۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کتاب مقدس، سفر ایوب، ۱: ۱۸- ۱۹.
  2. لسان العرب، ج۱۱، ص۳۸؛ مجمع البحرین، ج۲، ص۲۸۹.
  3. عمدة القاری، ج۹، ص۹۵.
  4. جامع البیان، ج۷، ص۳۳۹؛ تاریخ الطبری، ج۱، ص۲۲۶؛ الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۱۲۸.
  5. تفسیر البیضاوی، ج۵، ص۳۰.
  6. تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۳۲؛ عمدة القاری، ج۳، ص۲۳۱.
  7. تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق ۱، ص۴۱.
  8. معجم البلدان، ج۱، ص۳۳۸.
  9. تاریخ ابن خلدون، ج۲، ق ۱، ص۴۱.
  10. المیزان، ج۱۷، ص۲۰۸.
  11. کمال الدین و تمام النعمة، ص۱۴۷؛ تفسیر ابن أبی حاتم، ج۸، ص۳۲۷؛ الدر المنثور، ج۵، ص۸۵؛ بحار الأنوار، ج۱۳، ص۳۸.
  12. الأعلام، ج۲، ص۳۶.
  13. «و از بنده ما ایّوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است» سوره ص، آیه ۴۱.
  14. الأحادیث الطوال، ص۱۰۹.
  15. کتاب الثقات، ج۵، ص۴.
  16. الدعوات، ص۱۶۵.
  17. علل الشرایع، ج۱، ص۷۵؛ کتاب مقدس، سفر ایوب، ۱: ۱-۱۹، ۲: ۷، ‌۱۲.
  18. فقه الرضا (ع)، ص۳۷۲؛ الأمالی، طوسی، ص۶۶۲؛ بحار الأنوار، ج۱۲، ص۳۵۰، ج۶۸، ص۲۳۱.
  19. السنن الکبری، نسائی، ج۱۰، ص۴۲.
  20. کتاب مقدس، سفر ایوب، ۵: ۱۱.
  21. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۶، ص۳۴۹.
  22. تاریخ الطبری، ج۶، ص۱۴۴؛ الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۵۱۳.
  23. الکافی، ج۸ ص۳۰۸؛ مسند الإمام الرضا (ع)، ص۴۷، مقدمه.
  24. منابع: قرآن کریم، الأحادیث الطوال، سلیمان بن احمد معروف به طبرانی (۳۶۰ق)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۲ق، الأعلام، خیر الدین بن محمود معروف به زرکلی (۱۳۹۶ق)، بیروت، دار العلم للملایین، هشتم، ۱۹۸۹م، الأمالی، محمد بن حسن معروف به شیخ طوسی (۴۶۰ق)، تحقیق: مؤسسة البعثة، قم، دار الثقافة، اول، ۱۴۱۴ق؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، محمد باقر بن محمدتقی معروف به علامه مجلسی (۱۱۱۰ قی)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد معروف به ابن خلدون (۸۰۸ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی تا، تاریخ الطبری (تاریخ الأمم و الملوک)، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: جمعی از محققان، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چهارم، ۱۴۰۳ق؛ تاریخ الیعقوبی، احمد بن اسحاق معروف به یعقوبی (۲۹۲ق)، بیروت، دار صادر، بی تا؛ تفسیر ابن أبی حاتم (تفسیر القرآن العظیم)، عبدالرحمن بن محمد رازی معروف به ابن ابی‌حاتم (۳۲۷ق)، تحقیق: اسعد محمد طیب، صیدا، المکتبة العصریة، بی تا: تفسیر البیضاوی (أنوار التنزیل و أسرار التأویل)، عبد الله بن عمر معروف به بیضاوی (قرن ۷ق)، تحقیق: محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۱۸ق، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، محمد بن جریر طبری (۳۱۰ق)، تحقیق: صدقی جمیل عطار، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، عبدالرحمن بن ابی بکر معروف به جلال الدین سیوطی (۹۱۱ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۴ق، الدعوات (سلوة الحزین و تحفة العلیل)، سعید بن هبة الله معروف به قطب الدین راوندی (۵۷۳ق)، قم، مدرسة الإمام المهدی، اول، ۱۴۰۷ق؛ السنن الکبری، احمد بن شعیب معروف به نسایی (۳۰۳ق)، تحقیق: عبدالغفار سلیمان بنداری - سید حسن کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۱ق، الطبقات الکبری، محمد بن سعد هاشمی معروف به ابن سعد (۲۳۰ق)، بیروت، دار صادر، بی تا، علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق، الفقه، منسوب به امام رضا (۲۰۳ق)، تحقیق: مؤسسة آل البیت له لإحیاء التراث، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق، الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، تحقیق: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۷ق: الکامل فی التاریخ، علی بن محمد شیبانی معروف به ابن اثیر جزری (۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ کتاب الثقات، محمد بن حبان تمیمی (۳۵۴ق)، حیدر آباد، دائرة المعارف العثمانیة، اول، ۱۳۹۳ق؛ کتاب مقدس، انتشارات انجمن جهانی کتب مقدس؛ لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، قم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵ق؛ کمال الدین و تمام النعمة، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، دار الکتب الإسلامیة، دوم، ۱۳۹۵ق، مجمع البحرین، فخر الدین بن محمدعلی معروف به طریحی (۱۰۸۵ق)، تحقیق: سیداحمد حسینی، تهران، مکتب النشر الثقافة الإسلامیة، دوم، ۱۴۰۸ق مسند الإمام الرضا ع، عزیزالله بن محمد عطاردی قوچانی معاصر)، مشهد، کنگره جهانی حضرت رضا، اول، ۱۴۰۶ق؛ معجم البلدان، یاقوت بن عبدالله رومی حموی (۶۲۶ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۹۹قی، المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بی تا.
  25. واسعی، سید علی رضا، مقاله «آل ایوب»، دانشنامه امام رضا، ج۱، ص ۱۴۲.