اطاعت پیامبر در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = اطاعت پیامبر
| عنوان مدخل  = اطاعت پیامبر
| مداخل مرتبط = [[اطاعت پیامبر در قرآن]] - [[اطاعت پیامبر در معارف و سیره رضوی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


{{نبوت}}
== مقدمه ==
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
[[امام رضا]] {{ع}} [[اطاعت از پیامبران الهی]] را [[واجب]] می‌داند و [[استدلال]] مهمی برای آن می‌آورد. ایشان [[وجوب]] [[شناخت]] و [[اطاعت از پیامبران]] را از آن رو می‌داند که آنچه [[مردم]] برای [[تکامل]] و [[سعادت]] خویش نیاز دارند، در [[اختیار]] آنان نیست و فقط باید از طرف [[خداوند]] دریافت کنند. با توجه به اینکه [[خداوند متعال]] قابل دیدن نیست، برای برقراری ارتباط با او به کسانی نیاز است تا [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] و منافع و ضررهای مربوط به [[انسان‌ها]] را به واسطۀ [[وحی]]، از طرف [[خداوند]] برای آنان بیان نماید. اینان همان [[پیامبران]] [[معصوم]] هستند. از همین رو، [[شناخت]] و [[اطاعت از پیامبران]] بر [[مردم]] [[واجب]] است تا آمدن [[پیامبران]] لغو نگردد، چون اگر [[پیامبران]] از طرف [[خداوند]] بیایند، اما الزامی به [[شناخت]] و [[اطاعت]] از آنان وجود نداشته باشد، کاری لغو و بدون فایده صورت گرفته است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. بخش اول این [[استدلال]] را می‌توان در [[قرآن]] هم مشاهده کرد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref>«و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.</ref>.
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[اطاعت پیامبر]]''' است. "'''[[اطاعت پیامبر]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[اطاعت پیامبر در قرآن]] - [[اطاعت پیامبر در حدیث]] - [[اطاعت پیامبر در نهج البلاغه]] |[[اطاعت پیامبر در کلام اسلامی]] - [[اطاعت پیامبر در فلسفه اسلامی]] - [[اطاعت پیامبر در عرفان اسلامی]]| [[اطاعت پیامبر در معارف و سیره رضوی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[پیامبر (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] قسمت آخر این [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}، آن را تعلیل مضمون [[آیه]] دانسته است. از دیدگاه ایشان، [[خداوند]] به سبب [[علو]] رتبه نسبت به مخلوقات و [[نظام]] [[حاکم]] بر آنان، بالاتر از آن است که با آنان تکلم نماید. پس به جهت متعالی و [[حکیم]] بودن، توسط [[وحی]] با آنان تکلم می‌کند، چون اقتضای [[حکمت خداوند]]، [[هدایت]] هر نوعی از مخلوقات به [[سعادت]] ویژۀ آن است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۷۴.</ref>.
*[[امام رضا]]{{ع}} [[اطاعت از پیامبران الهی]] را [[واجب]] می‌داند و [[استدلال]] مهمی برای آن می‌آورد. ایشان [[وجوب]] [[شناخت]] و [[اطاعت از پیامبران]] را از آن رو می‌داند که آنچه [[مردم]] برای [[تکامل]] و [[سعادت]] خویش نیاز دارند، در [[اختیار]] آنان نیست و فقط باید از طرف [[خداوند]] دریافت کنند. با توجه به اینکه [[خداوند متعال]] قابل دیدن نیست، برای برقراری [[ارتباط]] با او به کسانی نیاز است تا [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] و [[منافع]] و ضررهای مربوط به [[انسان‌ها]] را به واسطۀ [[وحی]]، از طرف [[خداوند]] برای آنان بیان نماید. اینان همان [[پیامبران]] [[معصوم]] هستند. از همین رو، [[شناخت]] و [[اطاعت از پیامبران]] بر [[مردم]] [[واجب]] است تا آمدن [[پیامبران]] لغو نگردد، چون اگر [[پیامبران]] از طرف [[خداوند]] بیایند، اما الزامی به [[شناخت]] و [[اطاعت]] از آنان وجود نداشته باشد، کاری لغو و بدون فایده صورت گرفته است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۰۰.</ref>. بخش اول این [[استدلال]] را می‌توان در [[قرآن]] هم [[مشاهده]] کرد: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}<ref>«و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.</ref>.
*[[علامه طباطبایی]] در [[تفسیر]] قسمت آخر این [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ}}، آن را تعلیل مضمون [[آیه]] دانسته است. از دیدگاه ایشان، [[خداوند]] به سبب [[علو]] رتبه نسبت به مخلوقات و [[نظام]] [[حاکم]] بر آنان، بالاتر از آن است که با آنان تکلم نماید. پس به جهت متعالی و [[حکیم]] بودن، توسط [[وحی]] با آنان تکلم می‌کند، چون اقتضای [[حکمت خداوند]]، [[هدایت]] هر نوعی از مخلوقات به [[سعادت]] ویژۀ آن است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۷۴.</ref>.
*همچنین [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ زندیقی که از چگونگی [[اثبات]] [[پیامبران]] و [[رسولان]] سؤال کرده بود، استدلالی مشابه مضمون این [[آیه]] ارائه کرده است<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۰.</ref>. بر اساس این [[استدلال]]، چون امکان [[مشاهده]]، تماس و مباشرت و محاجۀ مخلوقات با [[خداوند]] وجود ندارد، پس ثابت می‌شود که [[خداوند]] در میان [[خلق]] خود نمایندگانی دارد که از طرف او برای مخلوقات و بندگانش پیام‌رسانی می‌کنند و آنان را بر [[مصالح]] و منافعشان و آنچه انجامش موجب بقا و ترکش باعث نابودی آنان میگردد، [[آگاه]] می‌سازند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۰.</ref>.<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۰.</ref>.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اطاعت - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]]، ج۲.</ref>


==منابع==
همچنین [[امام صادق]] {{ع}} در پاسخ زندیقی که از چگونگی [[اثبات]] [[پیامبران]] و [[رسولان]] سؤال کرده بود، استدلالی مشابه مضمون این [[آیه]] ارائه کرده است<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۰.</ref>. بر اساس این [[استدلال]]، چون امکان مشاهده، تماس و مباشرت و محاجۀ مخلوقات با [[خداوند]] وجود ندارد، پس ثابت می‌شود که [[خداوند]] در میان [[خلق]] خود نمایندگانی دارد که از طرف او برای مخلوقات و بندگانش پیام‌رسانی می‌کنند و آنان را بر [[مصالح]] و منافعشان و آنچه انجامش موجب بقا و ترکش باعث نابودی آنان میگردد، [[آگاه]] می‌سازند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۱۰.</ref>.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اطاعت ۲ - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]].</ref>
* [[پرونده:1100515.jpg|22px]] [[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اطاعت - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']]


==جستارهای وابسته==
== جستارهای وابسته ==  
{{فهرست اثر}}
{{مدخل وابسته}}
{{ستون-شروع|7}}
* [[آیه اطاعت]]
* [[آیه اطاعت]]
* [[اطاعت خدا]]
* [[اطاعت خدا]]
خط ۴۷: خط ۴۳:
* [[تمکین]]
* [[تمکین]]
* [[امتثال]]
* [[امتثال]]
{{پایان}}
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان}}


==پانویس==
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:1100515.jpg|22px]] [[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[اطاعت ۲ - کاظمی بنچناری (مقاله)|مقاله «اطاعت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۲''']]
{{پایان منابع}}


{{پانویس2}}
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:معصوم]]
[[رده:نبوت]]
[[رده:رسالت]]
[[رده:اطاعت پیامبر]]
[[رده:اطاعت پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۳۹

مقدمه

امام رضا (ع) اطاعت از پیامبران الهی را واجب می‌داند و استدلال مهمی برای آن می‌آورد. ایشان وجوب شناخت و اطاعت از پیامبران را از آن رو می‌داند که آنچه مردم برای تکامل و سعادت خویش نیاز دارند، در اختیار آنان نیست و فقط باید از طرف خداوند دریافت کنند. با توجه به اینکه خداوند متعال قابل دیدن نیست، برای برقراری ارتباط با او به کسانی نیاز است تا اوامر و نواهی الهی و منافع و ضررهای مربوط به انسان‌ها را به واسطۀ وحی، از طرف خداوند برای آنان بیان نماید. اینان همان پیامبران معصوم هستند. از همین رو، شناخت و اطاعت از پیامبران بر مردم واجب است تا آمدن پیامبران لغو نگردد، چون اگر پیامبران از طرف خداوند بیایند، اما الزامی به شناخت و اطاعت از آنان وجود نداشته باشد، کاری لغو و بدون فایده صورت گرفته است[۱]. بخش اول این استدلال را می‌توان در قرآن هم مشاهده کرد: ﴿وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ[۲].

علامه طباطبایی در تفسیر قسمت آخر این آیه: ﴿إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ، آن را تعلیل مضمون آیه دانسته است. از دیدگاه ایشان، خداوند به سبب علو رتبه نسبت به مخلوقات و نظام حاکم بر آنان، بالاتر از آن است که با آنان تکلم نماید. پس به جهت متعالی و حکیم بودن، توسط وحی با آنان تکلم می‌کند، چون اقتضای حکمت خداوند، هدایت هر نوعی از مخلوقات به سعادت ویژۀ آن است[۳].

همچنین امام صادق (ع) در پاسخ زندیقی که از چگونگی اثبات پیامبران و رسولان سؤال کرده بود، استدلالی مشابه مضمون این آیه ارائه کرده است[۴]. بر اساس این استدلال، چون امکان مشاهده، تماس و مباشرت و محاجۀ مخلوقات با خداوند وجود ندارد، پس ثابت می‌شود که خداوند در میان خلق خود نمایندگانی دارد که از طرف او برای مخلوقات و بندگانش پیام‌رسانی می‌کنند و آنان را بر مصالح و منافعشان و آنچه انجامش موجب بقا و ترکش باعث نابودی آنان میگردد، آگاه می‌سازند[۵].[۶]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۰۰.
  2. «و هیچ بشری نسزد که خداوند با او سخن گوید مگر با وحی یا از فراسوی پرده‌ای یا فرستاده‌ای فرستد که به اذن او آنچه می‌خواهد وحی کند؛ بی‌گمان او فرازمندی فرزانه است» سوره شوری، آیه ۵۱.
  3. المیزان، ج۱۸، ص۷۴.
  4. الکافی، ج۱، ص۴۱۰.
  5. الکافی، ج۱، ص۴۱۰.
  6. کاظمی بنچناری، محمد، مقاله «اطاعت»، دانشنامه امام رضا ج۲.