سوده بنت زمعه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]] | + - [[))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = سوده بنت زمعه
| عنوان مدخل  = سوده بنت زمعه
| مداخل مرتبط = [[سوده بنت زمعه در قرآن]] - [[سوده بنت زمعه در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =
}}


{{همسران پیامبر}}
{{جعبه اطلاعات همسران پیامبر خاتم
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| نام = سوده بنت زمعه
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[پیامبر خاتم]]''' است. "'''[[سوده بنت زمعه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| همسر = اولین همسر سکران بن عمرو بن عبدشمس و سپس ازدواج با رسول خدا{{صل}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| تصویر = امهات_المؤمنین.png
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سوده بنت زمعه در قرآن]] - [[سوده بنت زمعه در تاریخ اسلامی]]</div>
| اندازه تصویر =
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| نسب =  زمعة بن قیس بن عبدشمس بن عبدود
| ملقب به = اُم‌أسود
| تاریخ تولد =
| محل تولد = مکه
| نام پدر = زمعة بن قیس
| نام مادر =  شموس دختر قیس بن ثابت انصاری
| قبیله = بنی عامر بن لؤی
| تاریخ عقد = ۱۰ بعثت
| سن به هنگام عقد = ۵۰ سال
| فرزندان =  
| محل درگذشت = مدینه
| تاریخ درگذشت = اختلاف بین ۲۳، ۵۳ و ۵۴ هجری
| طول عمر = ۸۰ سال
| آرامگاه = قبرستان بقیع
}}


==[[نسب]] ایشان==
'''سوده، دختر زمعه بن قیس'''، قبل از [[اسلام]] به [[ازدواج]] پسر عمویش درآمد و با ظهور [[اسلام]] از اولین کسانی بود که به [[پیغمبر]] [[خدا]] {{صل}}[[ایمان]] آورد و پس از او، همسرش نیز [[مسلمان]] شد و با هم به [[حبشه]] هجرت کردند؛ اما بعد از مدتی به [[مکه]] بازگشتند. پس از مدتی همسر او [[وفات]] کرد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نیز که با وفات حضرت خدیجه {{س}} غمگین بود با پیشنهاد ازدواج با سوده موافقت کرد. او زنی [[عابد]] و با [[تقوا]] و [[زاهد]] بود.
[[سوده]]، دختر [[زمعه بن قیس بن عبدشمس بن عبدود]] است. [[نسب]] او با چند واسطه به [[لؤی بن غالب قرشی]] می‌رسد. مادرش نیز شموس - دختر [[قیس بن ثابت انصاری]] – نام داشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.</ref>.


[[سوده بنت زمعه]]، قبل از [[اسلام]] به [[ازدواج]] پسر عمویش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] در آمد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref> و با [[ظهور اسلام]] از اولین کسانی بود که به [[پیغمبر]] [[خدا]]{{صل}}[[ایمان]] آورد و با [[حضرت]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref> [[بیعت]] کرد. پس از او همسرش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز [[مسلمان]] شد و با هم در جریان [[هجرت]] دوم [[مسلمانان]] به [[حبشه]] به این سرزمین [[هجرت]] کردند؛ اما بعد از مدتی به [[مکه]] بازگشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹.</ref>.
== نسب ایشان ==
[[سوده]]، دختر [[زمعه بن قیس بن عبدشمس بن عبدود]] است. نسب او با چند واسطه به [[لؤی بن غالب قرشی]] می‌رسد. مادرش نیز شموس ـ دختر [[قیس بن ثابت انصاری]] ـ نام داشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.</ref>.


[[نقل]] شده است که [[سوده بنت زمعه]]، شبی در [[خواب]] دید که [[رسول خدا]]{{صل}} شروع به [[راه رفتن]] فرمود و بر گردنش پا نهاد. [[سوده بنت زمعه]]، شوهرش را از موضوع [[خواب]] [[آگاه]] کرد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز متأثر شد و گفت: "اگر خوابت درست باشد، من می‌میرم و تو با [[محمد]]{{صل}} [[ازدواج]] می‌کنی"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۷۹-۸۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>.
سوده بنت زمعه، قبل از [[اسلام]] به [[ازدواج]] پسر عمویش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] درآمد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref> و با [[ظهور اسلام]] از اولین کسانی بود که به [[پیغمبر]] [[خدا]] {{صل}}[[ایمان]] آورد و با حضرت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref> [[بیعت]] کرد. پس از او، همسرش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز [[مسلمان]] شد و با هم در جریان [[هجرت]] دوم [[مسلمانان]] به [[حبشه]] به این سرزمین هجرت کردند؛ اما بعد از مدتی به [[مکه]] بازگشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹.</ref>.


چندی بعد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] در [[مکه]] و به قولی در [[حبشه]] [[وفات]] کرد<ref>محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۸-۵۶۹.</ref>.
[[نقل]] شده است که سوده بنت زمعه، شبی در [[خواب]] دید که [[رسول خدا]] {{صل}} شروع به راه رفتن کرد و بر گردنش پا نهاد. سوده بنت زمعه، شوهرش را از موضوع [[خواب]] [[آگاه]] کرد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز متأثر شد و گفت: "اگر خوابت درست باشد، من می‌میرم و تو با [[محمد]] {{صل}} [[ازدواج]] می‌کنی"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۷۹-۸۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>.


==[[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}}==
چندی بعد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] در [[مکه]] و به قولی در [[حبشه]] [[وفات]] کرد<ref>محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۸-۵۶۹.</ref>
اندکی پس از [[وفات خدیجه]]{{س}}، [[خوله بنت حکیم بن اوقص سلمی]]، [[همسر]] [[عثمان بن مظعون]] نزد [[پیغمبر]] [[خدا]]{{صل}} آمد و نظر ایشان را درباره [[ازدواج]] جویا شد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. [[حضرت]]، پاسخ مثبت داد. او نیز [[سوده بنت زمعه]] را معرفی کرد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} او را برای خواستگاری نزد [[سوده بنت زمعه]] فرستاد. او در پاسخ، [[اختیار]] کار خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>.


[[پیامبر]]{{صل}} به او [[پیام]] داد که به یکی از مردان [[قوم]] خود بگو تا تو را به [[عقد]] من در آورد <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>. [[سوده بنت زمعه]] به [[حاطب بن عمرو بن عبدشمس]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، جا ص۴۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> و به [[نقلی]] [[سلیط بن عمرو]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۴.</ref> خبر داد و او [[سوده بنت زمعه]] را به ۴۰۰ درهم به همسری [[رسول خدا]]{{صل}} درآورد<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۳۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.</ref>.
== [[ازدواج با رسول خدا]] {{صل}} ==
اندکی پس از [[وفات خدیجه]] {{س}}، [[خوله بنت حکیم بن اوقص سلمی]]، [[همسر]] [[عثمان بن مظعون]] نزد [[پیغمبر]] [[خدا]] {{صل}} آمد و نظر ایشان را درباره [[ازدواج]] جویا شد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. حضرت پاسخ مثبت داد، او نیز سوده بنت زمعه را معرفی کرد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} او را برای خواستگاری نزد سوده بنت زمعه فرستاد. او در پاسخ، [[اختیار]] کار خود را به [[رسول خدا]] {{صل}} سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>. [[پیامبر]] {{صل}} به او [[پیام]] داد که به یکی از مردان [[قوم]] خود بگو تا تو را به [[عقد]] من در آورد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>. سوده بنت زمعه به [[حاطب بن عمرو بن عبدشمس]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، جا ص۴۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> و به [[نقلی]] [[سلیط بن عمرو]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۴.</ref> خبر داد و او سوده بنت زمعه را به ۴۰۰ درهم به همسری [[رسول خدا]] {{صل}} درآورد<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۳۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.</ref>.


مؤرخان [[نقل]] کرده‌اند که در روز عروسیِ [[سوده بنت زمعه]]، [[برادر]] مشرکش "[[عبد]]" از شدت [[ناراحتی]]، [[خاک]] بر سر می‌ریخت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۶۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. این [[ازدواج]] در [[رمضان]] [[سال دهم بعثت]] و قبل از [[ازدواج]] با [[عایشه]]، صورت گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>. بدین ترتیب، [[سوده بنت زمعه]] اولین بانویی بود که [[خاتم انبیا]]{{صل}} پس از [[وفات خدیجه]] با او [[ازدواج]] کرد<ref>احمد بن یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۰۰؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۰.</ref>.
مؤرخان [[نقل]] کرده‌اند که در روز عروسیِ سوده بنت زمعه، [[برادر]] مشرکش "[[عبد]]" از شدت [[ناراحتی]]، خاک بر سر می‌ریخت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۶۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. این [[ازدواج]] در [[رمضان]] [[سال دهم بعثت]] و قبل از [[ازدواج]] با [[عایشه]]، صورت گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>. بدین ترتیب، سوده بنت زمعه اولین بانویی بود که [[خاتم انبیا]] {{صل}} پس از [[وفات خدیجه]] با او [[ازدواج]] کرد<ref>احمد بن یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۰۰؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۰.</ref>.


[[پیامبر]]{{صل}} پس از [[هجرت به مدینه]]، [[زید بن حارثه]] و [[ابورافع]] را برای آوردن دختران و همسرش [[سوده بنت زمعه]] فرستاد تا آنها را از [[مکه]] به [[مدینه]] بیاورند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۰۰.</ref>. او و [[دختران پیامبر]]{{صل}} -[[فاطمه]] و [[ام کلثوم]]- به [[رسول خدا]]{{صل}} ملحق شد. [[سوده بنت زمعه]] نیز مانند اکثر [[زنان]] [[پیغمبر]]{{صل}} از ایشان، [[صاحب]] فرزندی نشد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰.</ref>.
[[پیامبر]] {{صل}} پس از [[هجرت به مدینه]]، [[زید بن حارثه]] و [[ابورافع]] را برای آوردن دختران و همسرش سوده بنت زمعه فرستاد تا آنها را از [[مکه]] به [[مدینه]] بیاورند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۰۰.</ref>. او و [[دختران پیامبر]] {{صل}} ـ [[فاطمه]] و [[ام کلثوم]] ـ به [[رسول خدا]] {{صل}} ملحق شد. سوده بنت زمعه نیز مانند اکثر [[زنان]] [[پیغمبر]] {{صل}} از ایشان، [[صاحب]] فرزندی نشد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰.</ref>


==[[اوصاف اخلاقی]] [[سوده]]==
== توجه [[پیامبر]] {{صل}} نسبت به سوده ==
در [[منابع اسلامی]] از [[سوده دختر زمعه]] به عنوان زنی [[روزه‌دار]]، [[شب]] زنده‌دار<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۷، ص۱۴۴.</ref>، [[عابد]]، با [[تقوا]] و [[زاهد]]<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۸، ص۷۰.</ref> یاد شده است. [[عایشه]] درباره او گفته است: "در روش و [[منش]]، زنی را به اندازه [[سوده بنت زمعه]] [[دوست]] نداشتم که مثلش باشم، جز اینکه در اخلاقش [[تندی]] بود که زود برطرف می‌شد"<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۷؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸ ص۱۹۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰.</ref>.
از [[عایشه]] نقل شده است: چون سوده بانویی فربه و سنگین وزن بود در [[مراسم حج]]، از پیامبر {{صل}} اجازه خواست که پیش از ایشان و پیش از حرکت [[مردم]] به [[منی]] برود و پیامبر {{صل}} اجازه فرمود. عایشه می‌گوید: من هم [[دوست]] داشتم مثل سوده از [[رسول خدا]] اجازه می‌گرفتم و [[نماز صبح]] را پیش از آمدن مردم در منی می‌گزاردم<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۵.</ref>. هم چنین سوده به [[اذن]] رسول خدا {{صل}} از [[قربانی کردن]] نفر معاف شد<ref>تلخیص الحبیر، ابن حجر، ج۷، ص۳۶۸.</ref>.


==[[نقلی]] از یک [[لغزش]]==
پیامبر {{صل}} برای سوده از محصول [[خیبر]]، هشتاد شتروار خرما، بیست شتروار جو و به [[نقلی]] گندم مقرر فرمود <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۶.</ref>. پیامبر {{صل}} کنار دری که از [[خانه]] خود وارد [[مسجد]] می‌شد، اتاقی برای عایشه و سوده ساخته بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۴۰.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۳۶۶.</ref>
مؤرخان و [[محدثان]] از قول [[سوده بنت زمعه]]، روایتی [[نقل]] کرده‌اند که می‌گفت: "پیش آل‌عفراء بودم که [[اسیران جنگ بدر]] را آوردند. من در [[خانه]] خویش رفتم و [[رسول خدا]]{{صل}} را آنجا یافتم. [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را در گوشه اتاق دیدم؛ در حالی که دستانش به گردنش بسته بود. وقتی او را بدین حال دیدم، نتوانستم خودداری کنم و گفتم: ای [[ابوزید سهیل بن عمرو]]! [[تسلیم]] شدید؟ چرا دلیرانه نمردید؟ در این هنگام، صدای [[پیامبر]]{{صل}} مرا به خود آورد که گفت: ای [[سوده بنت زمعه]]! بر ضد [[خدا]] و [[پیغمبر]] او سخن می‌گویی؟ گفتم: ای [[رسول خدا]]{{صل}}! قسم به خدایی که تو را به [[حق]] برانگیخت، وقتی دستان [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را بر گردنش بسته دیدم، نتوانستم خودداری کنم و این سخن را گفتم"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۶۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۴، ص۳۹۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref>.


==ماجرای [[طلاق]] [[سوده بنت زمعه]] از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}}==
== اوصاف اخلاقی سوده ==
از جمله مواردی که در کتب [[روایی]] و [[تاریخی]] در شرح حال [[سوده بنت زمعه]] ذکر شده است، موضوع [[طلاق]] [[سوده بنت زمعه]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است. [[محدثان]] و مؤرخان در وقوع یا عدم وقوع آن، [[اختلاف]] نظر دارند که البته این امر با توجه به [[خلق]] کریمانه و مداراگر [[رسول خدا]]{{صل}}، آن هم به علت [[غریزه]] جنسی، بسیار بعید به نظر می‌رسد.
در [[منابع اسلامی]] از [[سوده دختر زمعه]] به عنوان زنی [[روزه‌دار]]، [[شب]] زنده‌دار<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۷، ص۱۴۴.</ref>، [[عابد]]، با [[تقوا]] و [[زاهد]]<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۸، ص۷۰.</ref> یاد شده است. [[عایشه]] درباره او گفته است: "در روش و [[منش]]، زنی را به اندازه سوده بنت زمعه [[دوست]] نداشتم که مثلش باشم، جز اینکه در اخلاقش [[تندی]] بود که زود برطرف می‌شد"<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۷؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸ ص۱۹۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰.</ref>


طبق [[نقل]] [[ابن کثیر]]، [[سوده بنت زمعه]]، پنج یا شش دختر از شوهر پیشین خود داشت<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۳، ص۱۳۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۹.</ref> و از سویی به علت کهولت سن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۳.</ref> [[بیماری]] و مشغله‌های دیگر، میل او به مردان کم شده بود؛ از این‌رو نوبت مخصوص خود را به [[عایشه]] داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref>. چنان‌که در [[روایات]] [[تاریخی]] آمده است او زنی سنگین وزن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷.</ref> و کم‌شنوا<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> بود. شاید مجموع این عوامل، باعث شده بود که [[سوده بنت زمعه]] نتواند آن چنان که سزاوار است، [[وظایف]] همسری خود را به جای آورد؛ از این‌رو خواستار [[کناره‌گیری]] از [[حضرت]] شد؛ به شرطی که همچنان در زمره [[همسران پیامبر اکرم]]{{صل}} باقی بماند. او شبی بر سر راه [[پیامبر]]{{صل}} نشست و پس از [[دیدار]] با آن [[حضرت]]، به ایشان گفت: "به [[خدا]] مرا مانند [[زنان]]، حرصی به شوهر نیست؛ ولی مشتاقم که هر روز به چهره‌ات نگاه کنم و [[دوست]] می‌دارم که [[خداوند]] به [[روز قیامت]] مرا در زمره همسرانت [[مبعوث]] فرماید"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ج۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ۱۷۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۱.</ref>.
روزی سوده به رسول خدا {{صل}} گفت: "دیشب که پشت سر شما [[نماز]] می‌گزاردم، چنان [[رکوع]] را طول دادید که ناچار بینی خود را از [[بیم]] آنکه [[خون]] از آن سرازیر نشود، گرفتم". رسول خدا {{صل}} با شنیدن این حرف خندید. سوده گاهی با [[نقل]] سخنانی [[پیامبر]] {{صل}} را می‌خنداند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۳.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص۳۶۶-۳۶۷.</ref>


==زندگانی پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}==
== [[نقلی]] از یک [[لغزش]] ==
گفته شده است که او بعد از [[هجرت به مدینه]]، جز چند مورد که همراه [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} بود، از [[مدینه]] خارج نشد. [[روایت]] شده است که او و [[زینب بنت جحش]]، تنها [[زنان پیامبر]]{{صل}} بودند که در [[حجة‌الوداع]] شرکت نکردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ص۴۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۵.</ref>. او پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}، [[خانه‌نشین]] شد و [[حج]] نرفت تا اینکه [[وفات]] کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.</ref>. او می‌گفت [[حج]] و [[عمره]] من در منزل است<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.</ref>. از [[سوده بنت زمعه]] و احوال او پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}، خبر چندانی به دست ما نرسیده است جز یک مورد، آن هم اینکه [[عمر بن خطاب]] در زمان خلافتش، یک کیسه درهم نزد او فرستاد و او آن را میان [[مستمندان]] تقسیم کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.
مؤرخان و [[محدثان]] از قول سوده بنت زمعه، روایتی [[نقل]] کرده‌اند که می‌گفت: "پیش آل‌عفراء بودم که [[اسیران جنگ بدر]] را آوردند. من در [[خانه]] خویش رفتم و [[رسول خدا]] {{صل}} را آنجا یافتم. [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را در گوشه اتاق دیدم؛ در حالی که دستانش به گردنش بسته بود. وقتی او را بدین حال دیدم، نتوانستم خودداری کنم و گفتم: ای [[ابوزید سهیل بن عمرو]]! [[تسلیم]] شدید؟ چرا دلیرانه نمردید؟ در این هنگام، صدای [[پیامبر]] {{صل}} مرا به خود آورد که گفت: ای سوده بنت زمعه! بر ضد [[خدا]] و [[پیغمبر]] او سخن می‌گویی؟ گفتم: ای [[رسول خدا]] {{صل}}! قسم به خدایی که تو را به [[حق]] برانگیخت، وقتی دستان [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را بر گردنش بسته دیدم، نتوانستم خودداری کنم و این سخن را گفتم"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۶۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۴، ص۳۹۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref>


==[[شخصیت]] [[روایی]]==
== ماجرای [[طلاق]] سوده بنت زمعه از [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} ==
[[شیخ طوسی]]، [[ابن عبدالبر]]، [[ابونعیم]]، [[ابن اثیر]] و دیگران، او را در شمار [[اصحاب]] و [[راویان]] [[رسول خدا]]{{صل}} نام برده‌اند. او احادیثی را از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] کرد و افرادی چون [[ابن‌عباس]]، [[یحیی بن عبدالله بن عبدالرحمن بن اسعد بن زراره]] از او احادیثی [[نقل]] کرده‌اند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج، ۸ ج، ۸ ص۱۹۷؛ دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.</ref>. پنج [[حدیث]] از او [[نقل]] شده است که در کتب [[صحیحین]] مسلم و [[بخاری]] موجود است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.
از جمله مواردی که در کتب [[روایی]] و [[تاریخی]] در شرح حال سوده بنت زمعه ذکر شده است، موضوع [[طلاق]] سوده بنت زمعه از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} است. [[محدثان]] و مؤرخان در وقوع یا عدم وقوع آن، [[اختلاف]] نظر دارند که البته این امر با توجه به [[خلق]] کریمانه و مداراگر [[رسول خدا]] {{صل}}، آن هم به علت [[غریزه]] جنسی، بسیار بعید به نظر می‌رسد.


==[[وفات]]==
طبق [[نقل]] [[ابن کثیر]]، سوده بنت زمعه، پنج یا شش دختر از شوهر پیشین خود داشت<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۳، ص۱۳۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۹.</ref> و از سویی به علت کهولت سن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۳.</ref> [[بیماری]] و مشغله‌های دیگر، میل او به مردان کم شده بود؛ از این‌رو نوبت مخصوص خود را به [[عایشه]] داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref>. چنان‌که در [[روایات]] [[تاریخی]] آمده است او زنی سنگین وزن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷.</ref> و کم‌شنوا<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> بود. شاید مجموع این عوامل، باعث شده بود که سوده بنت زمعه نتواند آن چنان که سزاوار است، [[وظایف]] همسری خود را به جای آورد؛ از این‌رو خواستار کناره‌گیری از حضرت شد؛ به شرطی که همچنان در زمره [[همسران پیامبر اکرم]] {{صل}} باقی بماند. او شبی بر سر راه [[پیامبر]] {{صل}} نشست و پس از [[دیدار]] با آن حضرت، به ایشان گفت: "به [[خدا]] مرا مانند [[زنان]]، حرصی به شوهر نیست؛ ولی مشتاقم که هر روز به چهره‌ات نگاه کنم و [[دوست]] می‌دارم که [[خداوند]] به [[روز قیامت]] مرا در زمره همسرانت [[مبعوث]] فرماید"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ج۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ۱۷۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۱.</ref>
در سال [[وفات]] ایشان [[اختلاف]] است. برخی گفته‌اند که سال ۲۳ [[هجری]] -در اواخر [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]]- [[وفات]] کرد و [[عمر بن خطاب]] بر او [[نماز]] خواند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref>. عده‌ای دیگر، این واقعه را در زمان [[خلافت عثمان]] دانسته و متذکر شده‌اند که [[سوده بنت زمعه]] در سن ۸۰ سالگی از [[دنیا]] رفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>؛ اما [[ابن سعد]] [[معتقد]] است که ایشان تا روزگار [[حکومت معاویه]] زنده بود و در [[شوال]] ۵۴ [[هجری]] در [[مدینه]] فوت کرده است <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref>. از نظر واقدی نیز این قول به واقع، نزدیک‌تر است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.


== زندگانی پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}} ==
گفته شده است که او بعد از [[هجرت به مدینه]]، جز چند مورد که همراه [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} بود، از [[مدینه]] خارج نشد. [[روایت]] شده است که او و [[زینب بنت جحش]]، تنها [[زنان پیامبر]] {{صل}} بودند که در [[حجة‌الوداع]] شرکت نکردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ص۴۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۵.</ref>. او پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}}، [[خانه‌نشین]] شد و [[حج]] نرفت تا اینکه [[وفات]] کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.</ref>. او می‌گفت [[حج]] و [[عمره]] من در منزل است<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.</ref>. از سوده بنت زمعه و احوال او پس از [[وفات پیامبر]] {{صل}}، خبر چندانی به دست ما نرسیده است جز یک مورد، آن هم اینکه [[عمر بن خطاب]] در زمان خلافتش، یک کیسه درهم نزد او فرستاد و او آن را میان [[مستمندان]] تقسیم کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>


==سوده بنت زمعه در دایره المعارف صحابه پیامبر==
== [[شخصیت]] [[روایی]] ==
==مقدمه==
[[شیخ طوسی]]، [[ابن عبدالبر]]، [[ابونعیم]]، [[ابن اثیر]] و دیگران، او را در شمار [[اصحاب]] و [[راویان]] [[رسول خدا]] {{صل}} نام برده‌اند. او احادیثی را از [[پیامبر]] {{صل}} [[روایت]] کرد و افرادی چون [[ابن‌عباس]]، [[یحیی بن عبدالله بن عبدالرحمن بن اسعد بن زراره]] از او احادیثی [[نقل]] کرده‌اند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج، ۸ ج، ۸ ص۱۹۷؛ دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.</ref>. پنج [[حدیث]] از او [[نقل]] شده است که در کتب [[صحیحین]] مسلم و [[بخاری]] موجود است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.
او یکی از [[همسران رسول خدا]] و [[ام المؤمنین]] و از [[قریش]] می‌باشد<ref>عمدة القاری، العینی، ج۸، ص۲۸۲؛ الآحاد و المثانی، الضحاک، ج۳، ص۲۵۹.</ref>. [[زمعه]]، [[پدر]] [[سوده]]، در حال [[کفر]] از [[دنیا]] رفت و سوده از او [[ارث]] [[نبرد]]؛ چرا که [[مسلمان]] بود<ref>شرح المسلم، النووی، ج۱۰، ص۳۹.</ref>. وی قبل از [[پیامبر]]{{صل}} [[همسر]] [[سکران بن عمرو]] بود. این دو [[اسلام]] آورده و به [[حبشه]] [[مهاجرت]] کردند.


پس از بازگشت از حبشه و قبل از [[هجرت به مدینه]]، سکران از دنیا رفت<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۳۶۸.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۲.</ref>
== [[وفات]] ==
در سال [[وفات]] ایشان [[اختلاف]] است. برخی گفته‌اند که سال ۲۳ [[هجری]] ـ در اواخر [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] ـ [[وفات]] کرد و [[عمر بن خطاب]] بر او [[نماز]] خواند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref>. عده‌ای دیگر، این واقعه را در زمان [[خلافت عثمان]] دانسته و متذکر شده‌اند که سوده بنت زمعه در سن ۸۰ سالگی از [[دنیا]] رفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>؛ اما [[ابن سعد]] [[معتقد]] است که ایشان تا روزگار [[حکومت معاویه]] زنده بود و در [[شوال]] ۵۴ [[هجری]] در [[مدینه]] فوت کرده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref>. از نظر واقدی نیز این قول به واقع، نزدیک‌تر است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>


==سوده و [[ازدواج با پیامبر]]{{صل}}==
== منابع ==
سوده در ایامی که با شوهر اول خود [[زندگی]] می‌کرد، شبی در [[خواب]] دید: پیامبر{{صل}} مشغول [[راه رفتن]] است، پس آمد تا این که قدم روی گردن او نهاد. صبحگاهان خواب خود را برای شوهراش تعریف کرد. سکران گفت: "اگر راست بگویی، من می‌میرم و پیامبر{{صل}} با تو [[ازدواج]] می‌کند". [[زن]] برای [[دل]] [[خوشی]] شوهر [شخواب خود را [[تکذیب]] کرد.
{{منابع}}
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:1100357.jpg|22px]] [[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵''']]
{{پایان منابع}}


بار دیگر سوده خواب دید، در حالی که به پشت خوابیده، ماه از وسط [[آسمان]] فرود آمد و روی سینه‌اش قرار گرفت. این بار هم خواب خود را برای شوهر [ش] تعریف کرد، سکران گفت: "اگر واقعا چنین خوابی دیده باشی، به زودی من می‌میرم و تو شوهر دیگری می‌گیری". همان [[روز]] سکران مریض شد و چند روزی بیش طول نکشید که زندگی را بدرود گفت.
== پانویس ==
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} که به تازگی [[حضرت خدیجه]] را از دست داده بود، بسیار محزون و متأثر بود. خوله، همسر [[عثمان بن مظعون]]، که از سرگذشت و حالات پیامبر{{صل}} باخبر بود، خدمتش عرض کرد: "یا [[رسول الله]]! تو را در [[فراق]] و [[مصیبت]] [[خدیجه]] خیلی محزون می‌بینم؟" [پیامبر] فرمود: "چرا محزون نباشم که [[مادر]] [[فرزندان]] و بانوی [[خانه]] داری را از دست داده‌ام".
{{پانویس}}


خوله گفت: "اجازه می‌فرمایید زنی برایتان خواستگاری کنم؟" [[حضرت]] اجازه فرمود. خوله سوده را که به تازگی بی‌سرپرست شده بود، برای پیامبر{{صل}} خواستگاری نمود. سوده هم [[اجابت]] کرد و پسر عموی خود [[حاطب بن عمرو بن عبدشمس]] را [[وکیل]] نمود تا او را به [[ازدواج پیامبر]]{{صل}} در آورد. این [[ازدواج]] در [[ماه رمضان]] [[سال دهم بعثت]]؛ یعنی سه سال قبل از [[هجرت به مدینه]]، واقع شد. [[پیامبر]]{{صل}} چهارصد [[درهم]] را به عنوان مهریه [[سوده]] قرار داد<ref>زندگانی محمد، ابن هشام (ترجمه: رسولی)، ج۲، ص۴۱۹.</ref>. پیامبر{{صل}} از این ازدواج، صاحب [[فرزندی]] نشد<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۸.</ref> و سوده سیزده سال با [[رسول خدا]]{{صل}} بود<ref>تاریخ گزیده، مستوفی، ص۱۵۸.</ref>. در [[سال اول هجرت]] نیز سوده به [[اتفاق]] [[دختران پیامبر]]{{صل}} به استثناء [[زینب]] به [[مدینه]] [[مهاجرت]] کرد<ref>الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۱۲۳.</ref>.
[[رده:همسران پیامبر خاتم]]
 
در برخی نقل‌ها آمده که [[عبدالله بن زمعه]]، [[برادر]] سوده، هنگام ازدواج او با پیامبر{{صل}} در [[مکه]] نبوده و وقتی به مکه آمد و مطلع شد که ازدواج واقع شده است، آشفته شد و بر سر خود [[خاک]] ریخت و [[مخالفت]] نمود. اما بعد از آنکه [[مسلمان]] شد، گفت: "من، بی [[خرد]] و [[نادان]] بودم" و از کار خود پشیمان شد<ref>الکامل، ابن اثیر (ترجمه: حالت - خلیلی)، ج۷، ص۳۸۲.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۲-۳۶۳.</ref>
 
==سوده و [[نقل حدیث]]==
از سوده به عنوان دومین [[همسر پیامبر]]{{صل}}، احادیثی [[نقل]] شده است که از آن جمله می‌توان به احادیثش درباره باب [[احکام]] اختصاصی [[بانوان]] اشاره کرد<ref>تلخیص الحبیر، ابن حجر، ج۲، ص۴۴۹؛ مجمع الزواید، هیثمی، ج۱، ص۲۸۱.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۴.</ref>
 
==سوده و [[نزول]] برخی [[آیات قرآن]]==
گفتنی است، [[شأن نزول]] تعدادی از [[آیات قرآن کریم]] درباره سوده می‌باشد. از جمله طبق نقل برخی از [[روایات]]، [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا}}<ref>"و اگر زنی از کناره‌گیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است و جان‌ها آز را در آستین دارند و اگر نکویی کنید و پرهیزگاری ورزید بی‌گمان خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است" سوره نساء، آیه ۱۲۸.</ref>.
 
درباره [[سوده]] نازل شده است<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۷۶؛ بدائع الصنایع، ابوبکر کاشانی، ج۲، ص۳۳۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۸، ص۱۹۶؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۱۴۵.</ref>. و [[شأن]] نزولش این است که [[عایشه]] [[نقل]] می‌کند، [[سوده دختر زمعه]]، سالخورده شده بود و از سویی دیگر، به موقعیت من در نزد [[رسول خدا]]{{صل}} [[آگاه]] بود، ترسید که مبادا رسول خدا{{صل}} او را رها فرماید و چون می‌خواست [[جایگاه]] خود و عنوان همسری [[پیامبر]]{{صل}} را داشته باشد، به آن [[حضرت]] گفت: "ای رسول خدا! روزی که نوبت من است، از آن عایشه باشد و شما در این باره [[آزادی]]" و پیامبر قبول فرمود و در همین مورد [[آیه]] فوق نازل شد <ref> الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۸، ص۵۴-۵۳.</ref>.
 
درباره [[آیه حجاب]]{{متن قرآن|وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلي‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفينَ مِنْ زينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَميعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ}}.<ref> "سوره نور: ۳۱"، و به زنان مؤمن نیز بگو چشمان خود را از شرمگاه‌های دیگران فروبندند و شرمگاه‌های خود را نیز از دید دیگران بپوشانند و زیبایی‌هایشان را جز آنچه خود نمایان است آشکار نسازند و اطراف مقنعه خود را بر سینه خویش بیندازند تا سینه شان را بپوشاند اگر به آنان بگویی قطعاً چنین خواهند کرد. و زیبایی‌های خود را آشکار نسازند جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان همکیش خود یا بردگانی که مالک آنها شده‌اند یا مردان سفیهی که سرپرستی دارند و شهوت جنسی ندارند یا کودکان نابالغی که بر اندام خاص زنان چیرگی نیافته‌اند، و زنان نباید پاهایشان را بر زمین بکوبند تا زیورهایی که پنهان می‌دارند معلوم شود. ای مؤمنان، همگی با پیمودن راه خدا به سوی او باز گردید، باشد که سعادتمند شوید.</ref> نیز آمده است که شبی [[سوده]] از [[منزل]] خود خارج شد و [[عمر]] که در مجلس بود، او را دید و گفت: "ای سوده تو را شناختم". بعد از این ماجرا [[آیه حجاب]] نازل شد<ref>صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج۲، ص۶ و ج۷، ص۷؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۱، ص۴۸ و ج۷، ص۱۲۹؛ الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، سید بن طاووس، ص۴۴۶؛ عین العبره فی غبن العترة، سید احمد آل طاووس، ص۲۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۰، ص۳۴۲؛ نهج الحق و کشف الصدق، علامه حلی، ص۳۵۰؛ احقاق الحق، شوشتری، ص۲۸۴.</ref>.
 
در [[شأن نزول]] [[آیات سوره احزاب]]{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَأُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا * وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا * يَا نِسَاءَ النَّبِيِّ مَنْ يَأْتِ مِنْكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا * وَمَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ وَتَعْمَلْ صَالِحًا نُؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَأَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا}}<ref>"سوره احزاب ۲۸-۳۱"، "ای پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواستار زندگی این جهان و آرایه‌های آن هستید بیایید شما را برخوردار سازم و با شیوه‌ای نیکو رهایتان کنم * و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را می‌خواهید، بی‌گمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است * ای زنان پیامبر! هر یک از شما دست به زشتکاری آشکاری زند عذاب او دو چندان می‌گردد و این (کار) بر خداوند آسان است * و هر یک از شما که در برابر خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کند و کاری شایسته انجام دهد پاداش او را دوبار می‌دهیم و برای او روزی ارجمندی آماده می‌داریم".</ref> نیز آمده است، [[همسران پیامبر]]{{صل}} بعد از پاره‌ای از [[غزوات]] که [[غنائم]] سرشاری در [[اختیار]] [[مسلمانان]] قرار می‌گرفت، تقاضای مختلفی از [[پیامبر]]{{صل}} در مورد افزایش [[نفقه]] و یا لوازم گوناگون [[زندگی]] داشتند. طبق [[نقل]] برخی از [[تفاسیر]]، [[سوده]]، دختر [[زمعه]]، هم بعد از یکی از غزوات مثل بقیة [[همسران]]، درخواستی داشت و آن گلیم خیبری بود. پیامبر{{صل}} از انجام این خواسته سرباز زد و یک ماه تمام از آنها [[کناره‌گیری]] نمود تا این که [[آیات]] نازل شد و به آنها هشدار داد که اگر زندگی پر زرق و برق [[دنیا]] را می‌خواهید، بروید و اگر به [[خدا]] و [[رسول]] و [[روز]] [[جزا]] [[دل]] بسته‌اید، بمانید<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، طوسی، ج۸، ص۳۳۴.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۴-۳۶۶.</ref>
 
==توجه [[پیامبر]]{{صل}} نسبت به سوده==
از [[عایشه]] نقل شده است: چون سوده بانویی فربه و سنگین وزن بود در [[مراسم حج]]، از پیامبر{{صل}} اجازه خواست که پیش از ایشان و پیش از حرکت [[مردم]] به [[منی]] برود و پیامبر{{صل}} اجازه فرمود. عایشه می‌گوید: من هم [[دوست]] داشتم مثل سوده از [[رسول خدا]] اجازه می‌گرفتم و [[نماز صبح]] را پیش و از نفر آمدن مردم در منی می‌گزاردم<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۵.</ref>. هم چنین سوده به [[اذن]] رسول خدا{{صل}} از [[قربانی کردن]] نفر معاف شد<ref>تلخیص الحبیر، ابن حجر، ج۷، ص۳۶۸.</ref>.
 
پیامبر{{صل}} برای سوده از محصول [[خیبر]]، هشتاد شتروار خرما، بیست شتروار جو و به [[نقلی]] گندم مقرر فرمود <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۶.</ref>. پیامبر{{صل}} کنار دری که از [[خانه]] خود وارد [[مسجد]] می‌شد، اتاقی برای عایشه و سوده ساخته بود<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۴۰.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۶.</ref>
 
==[[رفتار]] و [[منش]] سوده==
پیامبر{{صل}} در [[حجة الوداع]] همراه همه همسران خود [[حج]] گزارد و به آنها فرمود: "همین حج، حج آخرست و پس از آن، محصور خواهند بود". گفته شده پس از آن [[سوده]] و [[زینب بنت جحش]] به هیچ [[حج]] و سفری نرفتند و گفتند، پس از [[رسول خدا]] هیچ مرکبی ما را حرکت نخواهد داد. سوده گفت: "پس از این هرگز حج نمی‌گزارم". و در خبری دیگر آمده که سوده گفت: من حج و [[عمره]] گزارده‌ام و همان گونه که [[خدای عزوجل]] [[فرمان]] داده در [[خانه]] خود آرام می‌گیرم<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۵.</ref>.
 
روزی سوده به رسول خدا{{صل}} گفت: "دیشب که پشت سر شما [[نماز]] می‌گزاردم، چنان [[رکوع]] را طول دادید که ناچار بینی خود را از [[بیم]] آنکه [[خون]] از آن سرازیر نشود، گرفتم". رسول خدا{{صل}} با شنیدن این حرف خندید. سوده گاهی با [[نقل]] سخنانی [[پیامبر]]{{صل}} را می‌خنداند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۳.</ref>.
 
[[خلیفه دوم]] برای سوده جوالی انباشته از درم فرستاد. سوده پرسید: این چیست؟ گفتند: درم است. گفت: "شگفتا در جوالی مثل خرما!" سپس به [[کنیز]] خود گفت که چادرهای مرا بیاور و همان لحظه همه را میان [[فقرا]] تقسیم کرد <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۶.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۶-۳۶۷.</ref>
 
==[[پیامبر]]{{صل}} و [[طلاق]] سوده==
پیامبر{{صل}} طلاق سوده را برای او فرستاد. چون سوده از آن [[آگاه]] شد، بر سر [[راه]] پیامبر{{صل}} که به خانه [[عایشه]] می‌رسید، نشست و چون پیامبر{{صل}} را دید، گفت: "تو را به کسی که [[قرآن]] را بر تو فرو فرستاد و تو را از همه [[خلق]] [[برگزیده]] است، [[سوگند]] می‌دهم که چرا مرا طلاق داده‌اید!؟ آیا به سبب دلگیری از من بوده است؟ پیامبر فرمود: "نه". سوده گفت: "اینک تو را به همان سوگند می‌دهم که به من [[رجوع]] فرمایی؛ من سالخورده شده‌ام و مرا نیازی به مردان نیست، ولی دوست دارم به [[روز رستاخیز]] در زمره [[همسران]] شما [[مبعوث]] شوم". پیامبر{{صل}} به او رجوع فرمود. سوده گفت: "من اینک شبانه روزی را که متعلق به من است، به عایشه واگذار کردم"<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد (ترجمه: مهدوی دامغانی)، ج۸، ص۵۴-۵۳.</ref>.
 
درباره طلاق سوده و رجوع [[مجدد]] پیامبر{{صل}} به ایشان عده‌ای از مؤرخان ادعای [[اجماع]] کرده‌اند<ref>بدائع الصنایع، ابوبکر کاشانی، ج۳، ص۱۸۱.</ref> و در برخی [[روایات]] هم فقط به وقوع [[طلاق]] اشاره شده است <ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۴؛ امتاع الأسماع، مقریزی، ج۶، ص۳۳.</ref>. اما علت این طلاق چه بود:
#'''[[زاری]] بر [[مرگ]] [[کفار]]:''' از [[سوده]] حکایت شده، زمانی که [[پیامبر]] از [[غزوه بدر]] برگشت و [[اسیران]] را به [[مدینه]] آوردند، من برای [[تسلیت]] گفتن به بعضی از [[انصار]] رفته بودم و چون به [[خانه پیامبر]]{{صل}} بازگشتم، [[سهیل بن عمرو]] را دیدم که در گوشه‌ای از حجره پیامبر بازداشت شده و هر دو دست وی را بر گردنش بسته بودند. سهیل بن عمرو از مهتران [[قریش]] و [[فامیل]] من بود و چون او را در این حالت دیدم، گفتم: چرا چون مردان نمردی؟ تا به الان تو را به این [[رسوایی]] ندیده بودم. چون غمناک شده بودم این سخن را گفتم. پیامبر{{صل}} صدای مرا شنید و فرمود: "ای سوده! شاید کسانی به [[خدا]] و [[رسول]] او [[خیانت]] کنند و به خاطر [[تعصب]]، چنین با [[دشمنان]] وی سخن بگویند". من [[استغفار]] کرده، گفتم: یا [[رسول الله]]! به آن خدایی که تو را به [[حق]] [[مبعوث]] کرد، [[تعصبات قومی]] بر من [[غلبه]] کرد که آن سخن را گفتم؛ اکنون مرا ببخش<ref>تاریخ الطبری، طبری، ج۳، ص۹۸۷؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۱۸۸.</ref>. در جای دیگری آمده که پس از این ماجرا پیامبر{{صل}} سوده را طلاق داد و باز به [[شفاعت]] [[عایشه]] [[تجدید]] [[نکاح]] فرمود<ref>تاریخ گزیده، مستوفی، ص۱۴۳.</ref>.
#برخی، علت طلاق را [[تندخویی]] سوده ذکر کرده‌اند؛ [[ابن کثیر]] [[نقل]] کرده است: می‌گویند، در [[خلق و خوی]] سوده شدت و [[تندی]] بود، پس پیامبر{{صل}} [[اراده]] فرمودند که او را طلاق دهند<ref>البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۷، ص۱۴۵.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۷-۳۶۸.</ref>
 
==سرانجام سوده==
سوده در [[زمان]] [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] از [[دنیا]] رفت<ref>انساب الاشراف، بلاذری، ج۱، ص۴۰۸.</ref>، اما برخی نقل‌ها مرگ او را در زمان خلافت [[معاویة بن ابی سفیان]] ذکر کرده‌اند<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۴.</ref>.<ref>[[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۳۶۸.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==
 
==منابع==
#[[پرونده:42439.jpg|22px]] [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
#[[پرونده:1100357.jpg|22px]] [[غفور مرادی| مرادی، غفور]]، [[سوده بنت زمعه - مرادی (مقاله)| مقاله «سوده بنت زمعه»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)|'''دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵''']]
 
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
 
[[رده:سوده بنت زمعه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۴ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۱۵

سوده بنت زمعه
اولین همسر سکران بن عمرو بن عبدشمس و سپس ازدواج با رسول خدا(ص)
نسبزمعة بن قیس بن عبدشمس بن عبدود
ملقب بهاُم‌أسود
زادگاهمکه
نام پدرزمعة بن قیس
نام مادرشموس دختر قیس بن ثابت انصاری
از قبیلهبنی عامر بن لؤی
تاریخ عقد با پیامر خاتم۱۰ بعثت
سن ایشان در زمان عقد۵۰ سال
محل درگذشتمدینه
تاریخ درگذشتاختلاف بین ۲۳، ۵۳ و ۵۴ هجری
طول عمر۸۰ سال
آرامگاهقبرستان بقیع

سوده، دختر زمعه بن قیس، قبل از اسلام به ازدواج پسر عمویش درآمد و با ظهور اسلام از اولین کسانی بود که به پیغمبر خدا (ص)ایمان آورد و پس از او، همسرش نیز مسلمان شد و با هم به حبشه هجرت کردند؛ اما بعد از مدتی به مکه بازگشتند. پس از مدتی همسر او وفات کرد. پیامبر اکرم (ص) نیز که با وفات حضرت خدیجه (س) غمگین بود با پیشنهاد ازدواج با سوده موافقت کرد. او زنی عابد و با تقوا و زاهد بود.

نسب ایشان

سوده، دختر زمعه بن قیس بن عبدشمس بن عبدود است. نسب او با چند واسطه به لؤی بن غالب قرشی می‌رسد. مادرش نیز شموس ـ دختر قیس بن ثابت انصاری ـ نام داشت[۱].

سوده بنت زمعه، قبل از اسلام به ازدواج پسر عمویش سکران بن عمرو بن عبدشمس درآمد[۲] و با ظهور اسلام از اولین کسانی بود که به پیغمبر خدا (ص)ایمان آورد و با حضرت[۳] بیعت کرد. پس از او، همسرش سکران بن عمرو بن عبدشمس نیز مسلمان شد و با هم در جریان هجرت دوم مسلمانان به حبشه به این سرزمین هجرت کردند؛ اما بعد از مدتی به مکه بازگشتند[۴].

نقل شده است که سوده بنت زمعه، شبی در خواب دید که رسول خدا (ص) شروع به راه رفتن کرد و بر گردنش پا نهاد. سوده بنت زمعه، شوهرش را از موضوع خواب آگاه کرد، سکران بن عمرو بن عبدشمس نیز متأثر شد و گفت: "اگر خوابت درست باشد، من می‌میرم و تو با محمد (ص) ازدواج می‌کنی"[۵].

چندی بعد، سکران بن عمرو بن عبدشمس در مکه و به قولی در حبشه وفات کرد[۶].[۷]

ازدواج با رسول خدا (ص)

اندکی پس از وفات خدیجه (س)، خوله بنت حکیم بن اوقص سلمی، همسر عثمان بن مظعون نزد پیغمبر خدا (ص) آمد و نظر ایشان را درباره ازدواج جویا شد[۸]. حضرت پاسخ مثبت داد، او نیز سوده بنت زمعه را معرفی کرد. پیامبر اکرم (ص) او را برای خواستگاری نزد سوده بنت زمعه فرستاد. او در پاسخ، اختیار کار خود را به رسول خدا (ص) سپرد[۹]. پیامبر (ص) به او پیام داد که به یکی از مردان قوم خود بگو تا تو را به عقد من در آورد[۱۰]. سوده بنت زمعه به حاطب بن عمرو بن عبدشمس[۱۱] و به نقلی سلیط بن عمرو[۱۲] خبر داد و او سوده بنت زمعه را به ۴۰۰ درهم به همسری رسول خدا (ص) درآورد[۱۳].

مؤرخان نقل کرده‌اند که در روز عروسیِ سوده بنت زمعه، برادر مشرکش "عبد" از شدت ناراحتی، خاک بر سر می‌ریخت[۱۴]. این ازدواج در رمضان سال دهم بعثت و قبل از ازدواج با عایشه، صورت گرفت[۱۵]. بدین ترتیب، سوده بنت زمعه اولین بانویی بود که خاتم انبیا (ص) پس از وفات خدیجه با او ازدواج کرد[۱۶].

پیامبر (ص) پس از هجرت به مدینه، زید بن حارثه و ابورافع را برای آوردن دختران و همسرش سوده بنت زمعه فرستاد تا آنها را از مکه به مدینه بیاورند[۱۷]. او و دختران پیامبر (ص) ـ فاطمه و ام کلثوم ـ به رسول خدا (ص) ملحق شد. سوده بنت زمعه نیز مانند اکثر زنان پیغمبر (ص) از ایشان، صاحب فرزندی نشد[۱۸].[۱۹]

توجه پیامبر (ص) نسبت به سوده

از عایشه نقل شده است: چون سوده بانویی فربه و سنگین وزن بود در مراسم حج، از پیامبر (ص) اجازه خواست که پیش از ایشان و پیش از حرکت مردم به منی برود و پیامبر (ص) اجازه فرمود. عایشه می‌گوید: من هم دوست داشتم مثل سوده از رسول خدا اجازه می‌گرفتم و نماز صبح را پیش از آمدن مردم در منی می‌گزاردم[۲۰]. هم چنین سوده به اذن رسول خدا (ص) از قربانی کردن نفر معاف شد[۲۱].

پیامبر (ص) برای سوده از محصول خیبر، هشتاد شتروار خرما، بیست شتروار جو و به نقلی گندم مقرر فرمود [۲۲]. پیامبر (ص) کنار دری که از خانه خود وارد مسجد می‌شد، اتاقی برای عایشه و سوده ساخته بود[۲۳].[۲۴]

اوصاف اخلاقی سوده

در منابع اسلامی از سوده دختر زمعه به عنوان زنی روزه‌دار، شب زنده‌دار[۲۵]، عابد، با تقوا و زاهد[۲۶] یاد شده است. عایشه درباره او گفته است: "در روش و منش، زنی را به اندازه سوده بنت زمعه دوست نداشتم که مثلش باشم، جز اینکه در اخلاقش تندی بود که زود برطرف می‌شد"[۲۷].[۲۸]

روزی سوده به رسول خدا (ص) گفت: "دیشب که پشت سر شما نماز می‌گزاردم، چنان رکوع را طول دادید که ناچار بینی خود را از بیم آنکه خون از آن سرازیر نشود، گرفتم". رسول خدا (ص) با شنیدن این حرف خندید. سوده گاهی با نقل سخنانی پیامبر (ص) را می‌خنداند[۲۹].[۳۰]

نقلی از یک لغزش

مؤرخان و محدثان از قول سوده بنت زمعه، روایتی نقل کرده‌اند که می‌گفت: "پیش آل‌عفراء بودم که اسیران جنگ بدر را آوردند. من در خانه خویش رفتم و رسول خدا (ص) را آنجا یافتم. ابوزید سهیل بن عمرو را در گوشه اتاق دیدم؛ در حالی که دستانش به گردنش بسته بود. وقتی او را بدین حال دیدم، نتوانستم خودداری کنم و گفتم: ای ابوزید سهیل بن عمرو! تسلیم شدید؟ چرا دلیرانه نمردید؟ در این هنگام، صدای پیامبر (ص) مرا به خود آورد که گفت: ای سوده بنت زمعه! بر ضد خدا و پیغمبر او سخن می‌گویی؟ گفتم: ای رسول خدا (ص)! قسم به خدایی که تو را به حق برانگیخت، وقتی دستان ابوزید سهیل بن عمرو را بر گردنش بسته دیدم، نتوانستم خودداری کنم و این سخن را گفتم"[۳۱].[۳۲]

ماجرای طلاق سوده بنت زمعه از پیغمبر اکرم (ص)

از جمله مواردی که در کتب روایی و تاریخی در شرح حال سوده بنت زمعه ذکر شده است، موضوع طلاق سوده بنت زمعه از پیامبر اکرم (ص) است. محدثان و مؤرخان در وقوع یا عدم وقوع آن، اختلاف نظر دارند که البته این امر با توجه به خلق کریمانه و مداراگر رسول خدا (ص)، آن هم به علت غریزه جنسی، بسیار بعید به نظر می‌رسد.

طبق نقل ابن کثیر، سوده بنت زمعه، پنج یا شش دختر از شوهر پیشین خود داشت[۳۳] و از سویی به علت کهولت سن[۳۴] بیماری و مشغله‌های دیگر، میل او به مردان کم شده بود؛ از این‌رو نوبت مخصوص خود را به عایشه داد[۳۵]. چنان‌که در روایات تاریخی آمده است او زنی سنگین وزن[۳۶] و کم‌شنوا[۳۷] بود. شاید مجموع این عوامل، باعث شده بود که سوده بنت زمعه نتواند آن چنان که سزاوار است، وظایف همسری خود را به جای آورد؛ از این‌رو خواستار کناره‌گیری از حضرت شد؛ به شرطی که همچنان در زمره همسران پیامبر اکرم (ص) باقی بماند. او شبی بر سر راه پیامبر (ص) نشست و پس از دیدار با آن حضرت، به ایشان گفت: "به خدا مرا مانند زنان، حرصی به شوهر نیست؛ ولی مشتاقم که هر روز به چهره‌ات نگاه کنم و دوست می‌دارم که خداوند به روز قیامت مرا در زمره همسرانت مبعوث فرماید"[۳۸].[۳۹]

زندگانی پس از وفات پیامبر (ص)

گفته شده است که او بعد از هجرت به مدینه، جز چند مورد که همراه پیغمبر اکرم (ص) بود، از مدینه خارج نشد. روایت شده است که او و زینب بنت جحش، تنها زنان پیامبر (ص) بودند که در حجة‌الوداع شرکت نکردند[۴۰]. او پس از وفات پیامبر (ص)، خانه‌نشین شد و حج نرفت تا اینکه وفات کرد[۴۱]. او می‌گفت حج و عمره من در منزل است[۴۲]. از سوده بنت زمعه و احوال او پس از وفات پیامبر (ص)، خبر چندانی به دست ما نرسیده است جز یک مورد، آن هم اینکه عمر بن خطاب در زمان خلافتش، یک کیسه درهم نزد او فرستاد و او آن را میان مستمندان تقسیم کرد[۴۳].[۴۴]

شخصیت روایی

شیخ طوسی، ابن عبدالبر، ابونعیم، ابن اثیر و دیگران، او را در شمار اصحاب و راویان رسول خدا (ص) نام برده‌اند. او احادیثی را از پیامبر (ص) روایت کرد و افرادی چون ابن‌عباس، یحیی بن عبدالله بن عبدالرحمن بن اسعد بن زراره از او احادیثی نقل کرده‌اند[۴۵]. پنج حدیث از او نقل شده است که در کتب صحیحین مسلم و بخاری موجود است[۴۶].

وفات

در سال وفات ایشان اختلاف است. برخی گفته‌اند که سال ۲۳ هجری ـ در اواخر خلافت عمر بن خطاب ـ وفات کرد و عمر بن خطاب بر او نماز خواند[۴۷]. عده‌ای دیگر، این واقعه را در زمان خلافت عثمان دانسته و متذکر شده‌اند که سوده بنت زمعه در سن ۸۰ سالگی از دنیا رفت[۴۸]؛ اما ابن سعد معتقد است که ایشان تا روزگار حکومت معاویه زنده بود و در شوال ۵۴ هجری در مدینه فوت کرده است[۴۹]. از نظر واقدی نیز این قول به واقع، نزدیک‌تر است[۵۰].[۵۱]

منابع

پانویس

  1. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.
  2. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹.
  5. ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۷۹-۸۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.
  6. محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۸.
  7. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۶۸-۵۶۹.
  8. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.
  9. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.
  10. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.
  11. ابن سعد، الطبقات الکبری، جا ص۴۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.
  12. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۴.
  13. احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۳۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
  14. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۶۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۲.
  15. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.
  16. احمد بن یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۰۰؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۰.
  17. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۰۰.
  18. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.
  19. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰.
  20. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۵.
  21. تلخیص الحبیر، ابن حجر، ج۷، ص۳۶۸.
  22. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۶.
  23. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۱، ص۲۴۰.
  24. مرادی، غفور، مقاله «سوده بنت زمعه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۳۶۶.
  25. ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۷، ص۱۴۴.
  26. ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۸، ص۷۰.
  27. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۷؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸ ص۱۹۶.
  28. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۰.
  29. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۵۳.
  30. مرادی، غفور، مقاله «سوده بنت زمعه»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۵، ص۳۶۶-۳۶۷.
  31. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۶۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۴، ص۳۹۷.
  32. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۰-۵۷۱.
  33. ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۳، ص۱۳۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۹.
  34. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۳.
  35. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.
  36. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷.
  37. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.
  38. ابن حبیب بغدادی، المحبر، ج۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ۱۷۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.
  39. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۱.
  40. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ص۴۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۵.
  41. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.
  42. دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.
  43. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.
  44. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۲.
  45. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج، ۸ ج، ۸ ص۱۹۷؛ دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.
  46. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۲.
  47. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.
  48. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.
  49. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.
  50. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.
  51. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۲.