عرش در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
==روایات دربارۀ عرش==
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = عرش | عنوان مدخل  = عرش| مداخل مرتبط = [[عرش در قرآن]] - [[عرش در حدیث]] - [[عرش در کلام اسلامی]] - [[عرش در معارف دعا و زیارات]] - [[عرش در معارف و سیره سجادی]] - [[عرش در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
*از امام صادق(علیه السلام) دربارۀ آیۀ «الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى»<ref>سورۀ طه، آیۀ 5</ref> سؤال شد، حضرت فرمودند:<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص ۳۱۵</ref> «عرش جمیع خلقت است که هشت فرشته آن را حمل می‌کنند که هر یک بر هشت طبقه عالم اشراف دارند. یکی از این ملائکه برای انسان‌ها از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای تمام بهائم از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای وحوش از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای پرندگان از خداوند طلب روزی می‌کند.»<ref>ر.ک. رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام(با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامیص 85 ـ 90</ref>
 
*در روایت دیگی آمده است:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۱، ص ۹۹</ref> «عرش را که علم است چهار نفر از اولین یعنی نوح و ابراهیم و موسی و عیسی(علیهم السلام) و چهار نفر از آخرین یعنی محمد(صلی الله علیه و آله) و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) حمل می‌نمایند. ایشان به این دلیل حاملان عرش هستند که انبیای قبل از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بر چهار شریعت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بوده‌اند و بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز علم از محمد(صلی الله علیه و آله) و علی و حسن و حسین(علیهم السلام) به دیگران انتقال می‌یابد.»<ref>ر.ک. رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام(با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامیص 85 ـ 90؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی(ره)، فصلنامه حضور، ش 88، صفحه؟؟؟</ref> یعنی امامان(علیهم السلام) حاملان عرش و به عبارتی علم الهی هستند.<ref>صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی(ره)، فصلنامه حضور، ش 88، صفحه؟؟؟</ref>
== [[روایات]] دربارۀ [[عرش]] ==
*همچنین حضرت در تفسیر آیۀ:<ref>سورۀ بقره، آیۀ 255</ref> «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ» فرمودند:<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کتاب؟؟؟، ۳۲۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 4، ص ۸۹</ref> «آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است، در کرسی است. و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچ‌کس نمی‌تواند تقدیر کند<ref>ر.ک. خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معین الدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهش های فلسفی کلامی، ش 63، ص 137ـ 145</ref>
# از [[امام صادق]] {{ع}} دربارۀ [[آیه]] {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.</ref> [[سؤال]] شد، حضرت فرمودند: "عرش جمیع [[خلقت]] است که هشت [[فرشته]] آن را حمل می‌کنند و هر یک بر هشت طبقۀ [[عالم]] اشراف دارند. یکی از این [[ملائکه]] برای [[انسان‌ها]] از [[خداوند]] [[طلب]] [[روزی]] می‌کند؛ یکی دیگر برای تمام بهائم از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای وحوش از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای پرندگان از خداوند طلب روزی می‌کند"<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص۳۱۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد زمان رستمی|رستمی، محمد زمان]]، [[طاهره آل‌بویه|آل‌بویه، طاهره]]، [[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]، ص۸۵ ـ ۹۰.</ref>
*امام رضا(علیه السلام) فرمودند:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب،ج ۱، ص ۳۷۵</ref> «عرش اسم علم و قدرت است، عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آنگاه حمل را به دیگر آفریده‌هایش، نسبت می‌دهد، زیرا او خلق خود را با حمل عرش خویش بنده خود ساخته است و آنان حاملین علم اویند.»<ref>ر.ک. خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معین الدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهش های فلسفی کلامی، ش 63، ص 137ـ 145</ref>
# در [[روایت]] دیگری آمده است: "عرش را که [[علم]] است چهار نفر از اولین یعنی [[نوح]] و [[ابراهیم]] و [[موسی]] و [[عیسی]] {{ع}} و چهار نفر از آخرین یعنی [[محمد]] {{صل}} و [[علی]] و [[حسن]] و [[حسین]] {{ع}} حمل می‌نمایند. ایشان به این [[دلیل]] [[حاملان عرش]] هستند که انبیای قبل از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بر چهار [[شریعت]] نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بوده‌اند و بعد از [[پیامبر]] {{صل}} نیز علم از محمد {{صل}} و علی و حسن و حسین {{ع}} به دیگران انتقال می‌یابد"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۹۹.</ref>. یعنی [[امامان]] {{ع}} حاملان عرش و به عبارتی [[علم الهی]] هستند<ref>ر.ک: [[محمد زمان رستمی|رستمی، محمد زمان]]، [[طاهره آل‌بویه|آل‌بویه، طاهره]]، [[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]، ص۸۵ ـ ۹۰؛ [[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی]]، ش ۸۸.</ref>.
*در روایات بسیاری آمده است، امامان(علیهم السلام) فرمودند:<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۱۶، ص ۲۹۹</ref> «ماییم مثل اعلای الهی و ماییم حامل عرش پروردگار»<ref>ر.ک. نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص 139</ref>
# همچنین حضرت در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ}}<ref>سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> فرمودند: "[[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و آنچه میان آن دو است، در [[کرسی]] است و عرش، [[علمی]] است که اندازه آن را هیچ‌کس نمی‌تواند تقدیر کند"<ref>{{متن حدیث|فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فَقَالَ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا بَیْنَهُمَا فِی الْکُرْسِیِّ وَ الْعَرْشُ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِی لَا یَقْدِرُ أَحَدٌ قَدْرَهُ}}؛ ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، ص۳۲۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴، ص۸۹.</ref>.
*باید توجه داشت در این زمینه روایاتی نیز وارد شده مبنی بر اینکه ارواح امامان(علیهم السلام) در شب های جمعه به عرش الهی صعود می کند و در آنجا کسب علم می نمایند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمی‌گردند.<ref>ر.ک. افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص 62؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 72 و 73</ref> روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان "بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ(علیهم السلام) يَزْدَادُونَ‏ فِي‏ لَيْلَةِ الْجُمُعَة"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ١، ص ٢۵٣ ـ ٢۵۴</ref> و در بصائر با عنوان "باب ما يزاد الأئمة في ليلة الجمعة من العلم المستفاد"<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج 1، ص ١٣0</ref> نقل شده است.<ref>ر.ک. افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص 62</ref> مانند:  
# [[امام رضا]] {{ع}} فرمودند: "[[عرش]] اسم [[علم]] و [[قدرت]] است، عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آنگاه حمل را به دیگر آفریده‌هایش، نسبت می‌دهد؛ زیرا او [[خلق]] خود را با حمل عرش خویش [[بنده]] خود ساخته است و آنان حاملین علم اویند"<ref>{{متن حدیث|... الْعَرْشُ اسْمُ عِلْمٍ وَ قُدْرَةٍ وَ عَرْشٍ فِیهِ کُلُّ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ أَضَافَ الْحَمْلَ إِلَی غَیْرِهِ خَلْقٍ مِنْ خَلْقِهِ لِأَنَّهُ اسْتَعْبَدَ خَلْقَهُ بِحَمْلِ عَرْشِهِ وَ هُمْ حَمَلَةُ عِلْمِه‏...}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۳۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[حسین خاکپور|خاکپور، حسین]]، [[علی اکبر نصیری|نصیری، علی اکبر]]، [[نعیمه معین‌الدینی|معین‌الدینی، نعیمه]]، [[تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم (مقاله)|تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم]]، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی کلامی، ش ۶۳، ص۱۳۷ـ ۱۴۵.</ref>
*امام صادق(علیه السلام) به مفضل فرمود:<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج 1، ص ١٣۱، ح ۵</ref> «ای اباعبدالله به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کردم آن سرور چیست؟ امام فرمود: چون شب جمعه شود رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آن‌ها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام می‌شد.»<ref>ر.ک. افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص 62؛ رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام(با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامیص 85 ـ 90</ref>
# در [[روایات]] بسیاری آمده است، [[ائمه]] {{ع}} فرمودند: "ماییم [[مَثَل]] اعلای [[الهی]] و ماییم حامل عرش [[پروردگار]]"<ref>{{متن حدیث|... نَحْنُ حَمَلَةُ الْعَرْش‏...}}؛ دلائل الامامه، ص۲۰۱.</ref>.<ref>ر.ک: [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی، علی]]، [[علم غیب ۲ (کتاب)|علم غیب]]، ص۱۳۹.</ref>
*ایشان در حدیثی دیگر می فرمایند:<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج 1، ص ١٣٢، ح ۶.</ref> «وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ لَتُوَافي الْعَرْشَ لَيْلَةَ كُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِي أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْم»<ref>ر.ک. افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص 62</ref>
 
*امام صادق(علیه السلام) همچنین می فرمایند:<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار‌الأنوار، ج ‌۲۶، ص ۸۸</ref> «به درستی برای ما در شب‌های جمعه جایگاه ویژه‌ای است. راوی می گوید: عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می‌گردند و طواف می‌نمایند در حالی که می‌گویند، "بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگار روح (سبوح قدوس رب الملائکة والروح)". زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می‌آورند. سپس همه می‌روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده ـ که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می‌بینند می‌باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می‌گردد ـ منصرف گردیده می‌روند، هم چنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می‌گردند در حالی که بسیار شگفت زده هستند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان‌تر نیست. (این امر را) مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می‌باشد (...)»<ref>وکیلی، محمد حسن، علم غیب امام، صفحه؟؟؟؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 72 و 73؛ رستمی، محمد زمان، آل بویه، طاهره، علم امام(با رویکرد قرآنی، روایی، عرفانی، فلسفی و کلامیص 85 ـ 90</ref>
باید توجه داشت در این زمینه روایاتی نیز وارد شده مبنی بر اینکه [[ارواح]] [[امامان]] {{ع}} در شب‌های [[جمعه]] به [[عرش الهی]] صعود می‌‌کند و در آنجا [[کسب علم]] می‌‌نمایند و تا زمانی که سرشار از علم و [[معرفت]] نشدند به ابدان خود باز نمی‌گردند. روایات مربوط به این موضوع در [[اصول کافی]] ذیل بابی با عنوان {{متن حدیث|بَابٌ فِی أَنَّ الْأَئِمَّةَ یَزْدَادُونَ‏ فِی‏ لَیْلَةِ الْجُمُعَة}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ١، ص٢۵٣ ـ ٢۵۴.</ref> و در بصائر با عنوان {{متن حدیث|باب ما یزاد الأئمة فی لیلة الجمعة من العلم المستفاد}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۱، ص۱۳۰.</ref> [[نقل]] شده است<ref>ر.ک: [[داوود افقی|افقی، داوود]]، [[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]، ص۶۲؛ [[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری، سید ابراهیم]]، [[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص۷۲ و ۷۳.</ref>. برخی از این [[روایات]] عبارت‌اند از:
==پانویس==
# [[امام صادق]] {{ع}} به [[مفضل]] فرمود: "ای [[اباعبدالله]] به [[راستی]] برای ما در هر [[شب جمعه]] [[سروری]] است. عرض کردم آن [[سرور]] چیست؟ [[امام]] فرمود: چون شب جمعه شود [[رسول خدا]] {{صل}} به [[عرش]] برآید و [[ائمه]] هم با او برآیند و ما هم با آنها برآییم و سپس [[روح]] ما به [[بدن]] ما برنگردد مگر با [[علمی]] که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود [[علم]] ما تمام می‌شد"<ref>{{متن حدیث|مَا مِنْ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِیَاءِ اللَّهِ فِیهَا سُرُورٌ قُلْتُ کَیْفَ ذَاکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ إِذَا کَانَتْ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَی رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَی الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَیْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۱، ص١٣۱، ح ۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[داوود افقی|افقی، داوود]]، [[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]، ص۶۲؛ [[محمد زمان رستمی|رستمی، محمد زمان]]، [[طاهره آل‌بویه|آل‌بویه، طاهره]]، [[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]، ص۸۵ ـ ۹۰.</ref>
{{یادآوری پانویس}}
# ایشان در [[حدیثی]] دیگر می‌‌فرمایند: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِیِّینَ لَتُوَافی الْعَرْشَ لَیْلَةَ کُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِی أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِیرِ مِنَ الْعِلْم}}<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۱، ص١٣٢، ح ۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[داوود افقی|افقی، داوود]]، [[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]، ص۶۲.</ref>
# امام صادق {{ع}} همچنین می‌‌فرمایند: "به [[درستی]] برای ما در شب‌های [[جمعه]] جایگاه ویژه‌ای است. [[راوی]] می‌‌گوید: عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به [[فرشتگان]] و [[پیامبران]] و اوصیای مرده و [[ارواح]] [[اوصیاء]] و [[وصی]] در میان شما [[اذن]] داده می‌شود به [[آسمان]] [[عروج]] نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می‌گردند و [[طواف]] می‌نمایند در حالی که می‌گویند، "بسیار [[پاک]] و منزه و پر [[قداست]] است [[پروردگار]] فرشتگان و پروردگار[[روح]] (سبوح [[قدوس]] [[رب]] الملائکة والروح)". زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت [[نماز]] به جای می‌آورند. سپس همه می‌روند؛ پس [[فرشتگان]] پس از [[تلاش]] فراوانی که [[خداوند متعال]] قرار داده ـ که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می‌بینند می‌باشد، که به همان اندازه از این تلاش و [[ترس]] بر آنان افزوده می‌گردد ـ منصرف گردیده می‌روند، همچنین [[پیامبران]] و [[اوصیا]] و [[ارواح]] زندگان منصرف می‌گردند در حالی که بسیار شگفت زده هستند و برای خود بسیار شادامانند. به [[وصی]] و [[اوصیاء]] الهامی از [[علم]] [[الهام]] شده است، [[علمی]] بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان‌تر نیست. (این امر را) مخفی نگاهدار که به [[خدا]] قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت‌تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می‌باشد (...)"<ref>{{متن حدیث|إِنَّ لَنَا فِی لَیَالِی الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّ شَأْنٍ قَالَ تُؤْذَنُ لِلْمَلَائِکَةِ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْأَوْصِیَاءِ الْمَوْتَی وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِیَاءِ وَ الْوَصِیِّ الَّذِی بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ یُعْرَجُ بِهَا إِلَی السَّمَاءِ فَیَطُوفُونَ بَعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ یَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّی إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ کُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ یَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِکَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِیهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شَدِیداً عظامهم [إِعْظَامُهُمْ‏] لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِیدَ فِی اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلَهُ وَ یَنْصَرِفُ النَّبِیُّونَ وَ الْأَوْصِیَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْیَاءِ شَدِیداً حُبُّهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ یُصْبِحُ الْوَصِیُّ وَ الْأَوْصِیَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً جَمّاً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِیرِ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اکْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ کَذَا و کَذَا...}}؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۱، ص۱۳۱، ح ۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری، سید ابراهیم]]، [[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد]]، ص۷۲ و ۷۳؛ [[محمد زمان رستمی|رستمی، محمد زمان]]، [[طاهره آل‌بویه|آل‌بویه، طاهره]]، [[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]، ص۸۵ ـ ۹۰.</ref>
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:B1771.JPG|22px]] [[محمد زمان رستمی|رستمی، محمد زمان]]، [[طاهره آل‌بویه|آل‌بویه، طاهره]]، [[علم امام ۲ (کتاب)|'''علم امام''']]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[حسین خاکپور|خاکپور، حسین]]، [[علی اکبر نصیری|نصیری، علی اکبر]]، [[نعیمه معین‌الدینی|معین‌الدینی، نعیمه]]، [[تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم (مقاله)|'''تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم''']]
# [[پرونده:11203.jpg|22px]] [[حسین صالحی مالستانی|صالحی مالستانی، حسین]]، [[علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی (مقاله)|'''علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی''']]
# [[پرونده:93C19166.jpg|22px]] [[علی نمازی شاهرودی|نمازی شاهرودی، علی]]، [[علم غیب ۲ (کتاب)|'''علم غیب''']]
# [[پرونده:9030760879.jpg|22px]] [[سید ابراهیم افتخاری|افتخاری، سید ابراهیم]]، [[بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد (پایان‌نامه)|'''بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد''']]
# [[پرونده:899550304.jpg|22px]] [[داوود افقی|افقی، داوود]]، [[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|'''بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات''']]
{{پایان منابع}}
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:عرش]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۲

روایات دربارۀ عرش

  1. از امام صادق (ع) دربارۀ آیه ﴿الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى[۱] سؤال شد، حضرت فرمودند: "عرش جمیع خلقت است که هشت فرشته آن را حمل می‌کنند و هر یک بر هشت طبقۀ عالم اشراف دارند. یکی از این ملائکه برای انسان‌ها از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای تمام بهائم از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای وحوش از خداوند طلب روزی می‌کند؛ یکی دیگر برای پرندگان از خداوند طلب روزی می‌کند"[۲].[۳]
  2. در روایت دیگری آمده است: "عرش را که علم است چهار نفر از اولین یعنی نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (ع) و چهار نفر از آخرین یعنی محمد (ص) و علی و حسن و حسین (ع) حمل می‌نمایند. ایشان به این دلیل حاملان عرش هستند که انبیای قبل از پیامبر اکرم (ص) بر چهار شریعت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بوده‌اند و بعد از پیامبر (ص) نیز علم از محمد (ص) و علی و حسن و حسین (ع) به دیگران انتقال می‌یابد"[۴]. یعنی امامان (ع) حاملان عرش و به عبارتی علم الهی هستند[۵].
  3. همچنین حضرت در تفسیر آیه ﴿وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ[۶] فرمودند: "آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن دو است، در کرسی است و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچ‌کس نمی‌تواند تقدیر کند"[۷].
  4. امام رضا (ع) فرمودند: "عرش اسم علم و قدرت است، عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آنگاه حمل را به دیگر آفریده‌هایش، نسبت می‌دهد؛ زیرا او خلق خود را با حمل عرش خویش بنده خود ساخته است و آنان حاملین علم اویند"[۸].[۹]
  5. در روایات بسیاری آمده است، ائمه (ع) فرمودند: "ماییم مَثَل اعلای الهی و ماییم حامل عرش پروردگار"[۱۰].[۱۱]

باید توجه داشت در این زمینه روایاتی نیز وارد شده مبنی بر اینکه ارواح امامان (ع) در شب‌های جمعه به عرش الهی صعود می‌‌کند و در آنجا کسب علم می‌‌نمایند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمی‌گردند. روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان «بَابٌ فِی أَنَّ الْأَئِمَّةَ یَزْدَادُونَ‏ فِی‏ لَیْلَةِ الْجُمُعَة»[۱۲] و در بصائر با عنوان «باب ما یزاد الأئمة فی لیلة الجمعة من العلم المستفاد»[۱۳] نقل شده است[۱۴]. برخی از این روایات عبارت‌اند از:

  1. امام صادق (ع) به مفضل فرمود: "ای اباعبدالله به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کردم آن سرور چیست؟ امام فرمود: چون شب جمعه شود رسول خدا (ص) به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آنها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام می‌شد"[۱۵].[۱۶]
  2. ایشان در حدیثی دیگر می‌‌فرمایند: «وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِیِّینَ لَتُوَافی الْعَرْشَ لَیْلَةَ کُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِی أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِیرِ مِنَ الْعِلْم»[۱۷].[۱۸]
  3. امام صادق (ع) همچنین می‌‌فرمایند: "به درستی برای ما در شب‌های جمعه جایگاه ویژه‌ای است. راوی می‌‌گوید: عرض کردم فدایت شوم، کدام جایگاه؟ فرمود به فرشتگان و پیامبران و اوصیای مرده و ارواح اوصیاء و وصی در میان شما اذن داده می‌شود به آسمان عروج نمایند، پس ایشان یک هفته گرد عرش پروردگارشان می‌گردند و طواف می‌نمایند در حالی که می‌گویند، "بسیار پاک و منزه و پر قداست است پروردگار فرشتگان و پروردگارروح (سبوح قدوس رب الملائکة والروح)". زمانی که از طواف نمودن فارغ گردند پشت هر ستونی دو رکعت نماز به جای می‌آورند. سپس همه می‌روند؛ پس فرشتگان پس از تلاش فراوانی که خداوند متعال قرار داده ـ که این تلاش ناشی از بزرگداشتشان از آنچه می‌بینند می‌باشد، که به همان اندازه از این تلاش و ترس بر آنان افزوده می‌گردد ـ منصرف گردیده می‌روند، همچنین پیامبران و اوصیا و ارواح زندگان منصرف می‌گردند در حالی که بسیار شگفت زده هستند و برای خود بسیار شادامانند. به وصی و اوصیاء الهامی از علم الهام شده است، علمی بسیار و سرشار که هیچ کس از ایشان شادمان‌تر نیست. (این امر را) مخفی نگاهدار که به خدا قسم این مسأله نزد او بسیار پراهمیت‌تر و عزیزتر از هر امر مهم دیگر می‌باشد (...)"[۱۹].[۲۰]

منابع

پانویس

  1. «(خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه، آیه ۵.
  2. ابن بابویه، محمد بن علی، توحید، ص۳۱۵.
  3. ر.ک: رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام، ص۸۵ ـ ۹۰.
  4. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص۹۹.
  5. ر.ک: رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام، ص۸۵ ـ ۹۰؛ صالحی مالستانی، حسین، علم غیب و علم لدنی پیامبر از منظر امام خمینی، ش ۸۸.
  6. سوره بقره، آیه ۲۵۵.
  7. «فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فَقَالَ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَا بَیْنَهُمَا فِی الْکُرْسِیِّ وَ الْعَرْشُ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِی لَا یَقْدِرُ أَحَدٌ قَدْرَهُ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، التوحید، ص۳۲۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴، ص۸۹.
  8. «... الْعَرْشُ اسْمُ عِلْمٍ وَ قُدْرَةٍ وَ عَرْشٍ فِیهِ کُلُّ شَیْ‏ءٍ ثُمَّ أَضَافَ الْحَمْلَ إِلَی غَیْرِهِ خَلْقٍ مِنْ خَلْقِهِ لِأَنَّهُ اسْتَعْبَدَ خَلْقَهُ بِحَمْلِ عَرْشِهِ وَ هُمْ حَمَلَةُ عِلْمِه‏...»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۳۱.
  9. ر.ک: خاکپور، حسین، نصیری، علی اکبر، معین‌الدینی، نعیمه، تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی کلامی، ش ۶۳، ص۱۳۷ـ ۱۴۵.
  10. «... نَحْنُ حَمَلَةُ الْعَرْش‏...»؛ دلائل الامامه، ص۲۰۱.
  11. ر.ک: نمازی شاهرودی، علی، علم غیب، ص۱۳۹.
  12. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ١، ص٢۵٣ ـ ٢۵۴.
  13. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۱، ص۱۳۰.
  14. ر.ک: افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۶۲؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۷۲ و ۷۳.
  15. «مَا مِنْ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِیَاءِ اللَّهِ فِیهَا سُرُورٌ قُلْتُ کَیْفَ ذَاکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ إِذَا کَانَتْ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَی رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَی الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَیْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۱، ص١٣۱، ح ۵.
  16. ر.ک: افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۶۲؛ رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام، ص۸۵ ـ ۹۰.
  17. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۱، ص١٣٢، ح ۶.
  18. ر.ک: افقی، داوود، بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات، ص۶۲.
  19. «إِنَّ لَنَا فِی لَیَالِی الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَیُّ شَأْنٍ قَالَ تُؤْذَنُ لِلْمَلَائِکَةِ وَ النَّبِیِّینَ وَ الْأَوْصِیَاءِ الْمَوْتَی وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِیَاءِ وَ الْوَصِیِّ الَّذِی بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ یُعْرَجُ بِهَا إِلَی السَّمَاءِ فَیَطُوفُونَ بَعَرْشِ رَبِّهَا أُسْبُوعاً وَ هُمْ یَقُولُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَ الرُّوحِ حَتَّی إِذَا فَرَغُوا صَلَّوْا خَلْفَ کُلِّ قَائِمَةٍ لَهُ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ یَنْصَرِفُونَ فَتَنْصَرِفُ الْمَلَائِکَةُ بِمَا وَضَعَ اللَّهُ فِیهَا مِنَ الِاجْتِهَادِ شَدِیداً عظامهم [إِعْظَامُهُمْ‏] لِمَا رَأَوْا وَ قَدْ زِیدَ فِی اجْتِهَادِهِمْ وَ خَوْفِهِمْ مِثْلَهُ وَ یَنْصَرِفُ النَّبِیُّونَ وَ الْأَوْصِیَاءُ وَ أَرْوَاحُ الْأَحْیَاءِ شَدِیداً حُبُّهُمْ وَ قَدْ فَرِحُوا أَشَدَّ الْفَرَحِ لِأَنْفُسِهِمْ وَ یُصْبِحُ الْوَصِیُّ وَ الْأَوْصِیَاءُ قَدْ أُلْهِمُوا إِلْهَاماً مِنَ الْعِلْمِ عِلْماً جَمّاً مِثْلَ جَمِّ الْغَفِیرِ لَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَشَدَّ سُرُوراً مِنْهُمْ اکْتُمْ فَوَ اللَّهِ لَهَذَا أَعَزُّ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ کَذَا و کَذَا...»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج ۱، ص۱۳۱، ح ۶.
  20. ر.ک: افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص۷۲ و ۷۳؛ رستمی، محمد زمان، آل‌بویه، طاهره، علم امام، ص۸۵ ـ ۹۰.