عدالتمحوری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = عدالت | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[عدالتمحوری در معارف و سیره نبوی]] - [[عدالتمحوری در معارف و سیره علوی]] - [[عدالتمحوری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = عدالت (پرسش)}} | ||
'''عدالتمحوری''' یکی از اصول بنیادین در [[اسلام]]، [[سیره نبوی]] و علوی بوده است. عدالتمحوری [[علی]] {{ع}}، [[فلسفه]] [[اجتماعی]] او و دیدگاه خاص وی در [[عدالت اجتماعی]] در یک راستا هستند. علی {{ع}} نه تنها [[عادل]] بلکه عدالتخواه بود. عدالتطلبی نه تنها مشی علی {{ع}} بلکه ایده انکارناپذیر اوست. | |||
== | == عدالتمحوری در سیره نبوی == | ||
در [[سیره نبوی]] رعایت [[عدالت]] اصلی بنیادین بوده است. طبق [[روایات]]، آن حضرت بر [[رفتار عادلانه]] خویش تصریح کردهاند. در [[حدیثی]] که در مورد [[ذی الخویصره]] نقل شده، آمده است که وی پس از یکی از [[جنگها]] هنگام تقسیم [[غنایم]] آن حضرت را با لحن نامناسبی مخاطب قرار داده و گفت: «ای [[محمد]]، [[عدالت پیشه]] کن، تو همانا از عدالت خارج شدی». آن حضرت پاسخ دادند: «اگر من عدالت پیشه نکنم، پس چه کسی عدالت میورزد». هنگامی که [[خلیفه دوم]] خواست به [[تنبیه]] و [[قتل]] این فرد بپردازد، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} او را از این امر بازداشت و فرمودند به خاطر کوتهنظری این مرد، «از [[نسل]] او کسانی خواهند آمد که از [[دین]] خارج میشوند، چنانکه تیر از کمان خارج میشود»<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۳، ص۳۳۹.</ref>.<ref>[[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۷۰.</ref> | |||
== | == عدالتمحوری امام علی {{ع}} == | ||
[[سیره امام علی]] {{ع}} بر اصول [[مکتب سیاسی]] او مبتنی است. عدالتمحوری [[علی]] {{ع}}، [[فلسفه]] [[اجتماعی]] او و دیدگاه خاص وی در [[عدالت اجتماعی]] در یک راستا هستند. علی {{ع}} نه تنها [[عادل]] بلکه [[عدالتخواه]] بود. فرق است بین [[انسان]] [[آزاد]] و [[آزادیخواه]]، عالم و دانشگستر، [[صالح]] و اصلاحطلب، عادل و عدالتخواه. [[عدالتطلبی]] نه تنها مشی علی {{ع}} بلکه ایده انکارناپذیر اوست<ref>بیست گفتار، ص ۱۱.</ref>. در دوران [[خلافت عثمان]]، بسیاری از [[خویشاوندان]] و [[نزدیکان]] او به بهانههای مختلف از [[اموال عمومی]]، بیش از سهم [[شرعی]] بهرهبرداری کردند. [[امام]] به محض در دست گرفتن زمام امور فرمود: به [[خدا]] قسم، زمینهایی را که متعلق به عموم [[مسلمانان]] بوده و [[عثمان]] به افراد بخشیده است، باز پس خواهم گرفت، هر چند آنها را مهر زنانشان قرار داده یا با آنها [[کنیز]] خریده باشند. | |||
==پانویس== | عدهای تقاضا کردند در [[اجرای عدالت]]، عطف بماسبق نکرده و گذشته را رها کند. ولی علی {{ع}} پاسخ داد: [[حق]] کهن به هیچ وجه [[باطل]] نمیشود. برخی از [[دوستان]] خیراندیش به حضور [[امام علی|علی]] {{ع}} رسیده و از ایشان خواستند که در شرایطی که [[دشمنی]] مانند [[معاویه]]، ایالت زرخیزی همچون [[شام]] را در [[اختیار]] دارد، موقتاً [[مساوات]] و [[عدالت]] را برای [[مصلحت]] مهمتر مسکوت بگذارد. اما [[امام علی|علی]] {{ع}} پاسخ داد: "از من میخواهید که [[پیروزی]] را به قیمت [[تبعیض]] و [[ستمگری]] به دست آورده و عدالت را فدای [[سیاست]] کنم؟ به خدا قسم، تا [[دنیا]] دنیاست چنین کاری نخواهم کرد. اگر همه این [[اموال]] [[مال]] شخصی من و محصول دسترنج من بود، میان [[مردم]] تبعیض قائل نمیشدم چه رسد به اینکه مال خداست و من [[امانتدار]] خدایم"<ref>نهج البلاغه، خطبه ۶؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[سیری در نهج البلاغه (کتاب)|سیری در نهج البلاغه]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۷.</ref>. | ||
امام علی {{ع}} این عدالت را در نزدیکان و [[خویشان]] خویش با [[سختگیری]] بیشتری [[اجرا]] میکرد تا بفهماند عدالت درباره هیچکس استثنا بردار نیست. ایشان هنگامی که مطلع شد دخترش از [[بیتالمال]] [[مسلمانان]]، گردنبندی را به عنوان عاريه، البته با قید ضمانت گرفته و در [[روز]] [[عید]] از آن استفاده کرده است او را سخت مورد [[عتاب]] قرار داد و با لحنی کاملاً جدی فرمود: "اگر به صورت عاريۀ مضمونه یعنی با قید ضمانت نگرفته بودی دستت را میبریدم و درباره تو حد سارق را [[اجرا]] میکردم"<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹.</ref>. | |||
همچنین وقتی [[ابن عباس]]، [[پسر عمو]] و [[یاور]] دانایش مرتکب خلافی شد در نامهای به او نوشتند: "اگر از خلاف خویش باز نگردی، با شمشیرم تو را [[ادب]] خواهم کرد، به همان شمشیری که احدی را با آن نزدهام مگر اینکه وارد [[جهنم]] شده است. به [[خدا]] قسم، اگر [[حسن]] و [[حسین]] هم مرتکب این [[جرم]] میشدند، به آنان ارفاق نمیکردم<ref>نهج البلاغه، نامه ۴؛ [[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[عدل الهی (کتاب)|عدل الهی]]، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۴۵.</ref>. | |||
روزی میان زنی از [[اعراب]] و زنی [[ایرانی]] [[اختلاف]] افتاد. هر دو برای حل مشکل به حضور [[امام علی|علی]] {{ع}} شرفیاب شدند. [[علی]] {{ع}} میان آن دو هیچگونه تفاوتی قائل نشد و این امر سبب [[اعتراض]] [[زن]] [[عرب]] شد. [[امام علی|علی]] {{ع}} دو مشت [[خاک]] از [[زمین]] برداشته و پس از نظاره در آنها فرمودند: من هرچه [[تأمل]] میکنم، میان این دو مشت خاک تفاوتی نمیبینم. این ماجرا در شرایطی رخ داد که [[معاویه]] در نامهای به [[زیاد بن ابیه]] [[والی عراق]] توصیه کرده بود که هیچگاه [[ایرانیان]] را همرتبۀ اعراب نداند. کارهای پَست را به آنها واگذار کرده و [[مرزبانی]] و [[قضاوت]] را از ایشان دریغ کند، ایرانیان [[حق]] [[ارث]] از عرب نداشته باشند، ولی اعراب از آنها ارث ببرند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری مرتضی]]، [[خدمات متقابل اسلام و ایران (کتاب)|خدمات متقابل اسلام و ایران]]، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۱۲۸.</ref>. | |||
[[سختگیری]] [[امام علی|علی]] {{ع}} نسبت به اجرای [[عدالت اجتماعی]] عامل اصلی [[قتل]] ایشان بود. سایر مسائل همچون [[تسلیم]] کردن [[قاتلان عثمان]] و كينه از [[علی]] {{ع}} به دلیل کشتن [[خویشان]] [[مخالفان]] در [[جنگهای صدر اسلام]]، فقط بهانۀ مخالفان بود. [[امام علی|علی]] {{ع}} به اینکه [[عدالت]] را برای [[آینده]] [[اجرا]] کرده و به تبعیضهای گذشته بیاعتنا باشد قانع نمیشد؛ از اینرو گفتهاند علی به خاطر شدت عدالتش بود که در [[محراب]] به [[شهادت]] رسید<ref>بیست گفتار، ص ۲۷.</ref>.<ref>[[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۶۳ تا۷۵.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | |||
# [[پرونده:1368951.jpg|22px]] [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|'''امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت''']] | |||
# [[پرونده: 1100627.jpg|22px]] [[غلام رضا بهروز لک|بهروز لک، غلام رضا]]، [[اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام (مقاله)|مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|'''سیره سیاسی پیامبر اعظم''']] | |||
{{پایان منابع}} | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:عدالت]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۳
عدالتمحوری یکی از اصول بنیادین در اسلام، سیره نبوی و علوی بوده است. عدالتمحوری علی (ع)، فلسفه اجتماعی او و دیدگاه خاص وی در عدالت اجتماعی در یک راستا هستند. علی (ع) نه تنها عادل بلکه عدالتخواه بود. عدالتطلبی نه تنها مشی علی (ع) بلکه ایده انکارناپذیر اوست.
عدالتمحوری در سیره نبوی
در سیره نبوی رعایت عدالت اصلی بنیادین بوده است. طبق روایات، آن حضرت بر رفتار عادلانه خویش تصریح کردهاند. در حدیثی که در مورد ذی الخویصره نقل شده، آمده است که وی پس از یکی از جنگها هنگام تقسیم غنایم آن حضرت را با لحن نامناسبی مخاطب قرار داده و گفت: «ای محمد، عدالت پیشه کن، تو همانا از عدالت خارج شدی». آن حضرت پاسخ دادند: «اگر من عدالت پیشه نکنم، پس چه کسی عدالت میورزد». هنگامی که خلیفه دوم خواست به تنبیه و قتل این فرد بپردازد، پیامبر اکرم (ص) او را از این امر بازداشت و فرمودند به خاطر کوتهنظری این مرد، «از نسل او کسانی خواهند آمد که از دین خارج میشوند، چنانکه تیر از کمان خارج میشود»[۱].[۲]
عدالتمحوری امام علی (ع)
سیره امام علی (ع) بر اصول مکتب سیاسی او مبتنی است. عدالتمحوری علی (ع)، فلسفه اجتماعی او و دیدگاه خاص وی در عدالت اجتماعی در یک راستا هستند. علی (ع) نه تنها عادل بلکه عدالتخواه بود. فرق است بین انسان آزاد و آزادیخواه، عالم و دانشگستر، صالح و اصلاحطلب، عادل و عدالتخواه. عدالتطلبی نه تنها مشی علی (ع) بلکه ایده انکارناپذیر اوست[۳]. در دوران خلافت عثمان، بسیاری از خویشاوندان و نزدیکان او به بهانههای مختلف از اموال عمومی، بیش از سهم شرعی بهرهبرداری کردند. امام به محض در دست گرفتن زمام امور فرمود: به خدا قسم، زمینهایی را که متعلق به عموم مسلمانان بوده و عثمان به افراد بخشیده است، باز پس خواهم گرفت، هر چند آنها را مهر زنانشان قرار داده یا با آنها کنیز خریده باشند.
عدهای تقاضا کردند در اجرای عدالت، عطف بماسبق نکرده و گذشته را رها کند. ولی علی (ع) پاسخ داد: حق کهن به هیچ وجه باطل نمیشود. برخی از دوستان خیراندیش به حضور علی (ع) رسیده و از ایشان خواستند که در شرایطی که دشمنی مانند معاویه، ایالت زرخیزی همچون شام را در اختیار دارد، موقتاً مساوات و عدالت را برای مصلحت مهمتر مسکوت بگذارد. اما علی (ع) پاسخ داد: "از من میخواهید که پیروزی را به قیمت تبعیض و ستمگری به دست آورده و عدالت را فدای سیاست کنم؟ به خدا قسم، تا دنیا دنیاست چنین کاری نخواهم کرد. اگر همه این اموال مال شخصی من و محصول دسترنج من بود، میان مردم تبعیض قائل نمیشدم چه رسد به اینکه مال خداست و من امانتدار خدایم"[۴].
امام علی (ع) این عدالت را در نزدیکان و خویشان خویش با سختگیری بیشتری اجرا میکرد تا بفهماند عدالت درباره هیچکس استثنا بردار نیست. ایشان هنگامی که مطلع شد دخترش از بیتالمال مسلمانان، گردنبندی را به عنوان عاريه، البته با قید ضمانت گرفته و در روز عید از آن استفاده کرده است او را سخت مورد عتاب قرار داد و با لحنی کاملاً جدی فرمود: "اگر به صورت عاريۀ مضمونه یعنی با قید ضمانت نگرفته بودی دستت را میبریدم و درباره تو حد سارق را اجرا میکردم"[۵].
همچنین وقتی ابن عباس، پسر عمو و یاور دانایش مرتکب خلافی شد در نامهای به او نوشتند: "اگر از خلاف خویش باز نگردی، با شمشیرم تو را ادب خواهم کرد، به همان شمشیری که احدی را با آن نزدهام مگر اینکه وارد جهنم شده است. به خدا قسم، اگر حسن و حسین هم مرتکب این جرم میشدند، به آنان ارفاق نمیکردم[۶].
روزی میان زنی از اعراب و زنی ایرانی اختلاف افتاد. هر دو برای حل مشکل به حضور علی (ع) شرفیاب شدند. علی (ع) میان آن دو هیچگونه تفاوتی قائل نشد و این امر سبب اعتراض زن عرب شد. علی (ع) دو مشت خاک از زمین برداشته و پس از نظاره در آنها فرمودند: من هرچه تأمل میکنم، میان این دو مشت خاک تفاوتی نمیبینم. این ماجرا در شرایطی رخ داد که معاویه در نامهای به زیاد بن ابیه والی عراق توصیه کرده بود که هیچگاه ایرانیان را همرتبۀ اعراب نداند. کارهای پَست را به آنها واگذار کرده و مرزبانی و قضاوت را از ایشان دریغ کند، ایرانیان حق ارث از عرب نداشته باشند، ولی اعراب از آنها ارث ببرند[۷].
سختگیری علی (ع) نسبت به اجرای عدالت اجتماعی عامل اصلی قتل ایشان بود. سایر مسائل همچون تسلیم کردن قاتلان عثمان و كينه از علی (ع) به دلیل کشتن خویشان مخالفان در جنگهای صدر اسلام، فقط بهانۀ مخالفان بود. علی (ع) به اینکه عدالت را برای آینده اجرا کرده و به تبعیضهای گذشته بیاعتنا باشد قانع نمیشد؛ از اینرو گفتهاند علی به خاطر شدت عدالتش بود که در محراب به شهادت رسید[۸].[۹]
منابع
پانویس
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۳، ص۳۳۹.
- ↑ بهروز لک، غلام رضا، مقاله «اصول حاکم بر سیره اخلاقی سیاسی پیامبر اسلام»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۷۰.
- ↑ بیست گفتار، ص ۱۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۶؛ مطهری مرتضی، سیری در نهج البلاغه، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۴۳۷.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۹.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۴؛ مطهری مرتضی، عدل الهی، مجموعه آثار، ج ۱، ص ۲۴۵.
- ↑ مطهری مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، مجموعه آثار، ج ۱۴، ص ۱۲۸.
- ↑ بیست گفتار، ص ۲۷.
- ↑ محمدی، عبدالله، امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت، ص ۶۳ تا۷۵.