بوی سیب: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +))
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = امام حسین
| عنوان مدخل  = بوی سیب
| مداخل مرتبط =
}}


{{امامت}}
== مقدمه ==
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون [[امام حسین]]{{ع}} است. "'''امام حسین'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
در چاووش خوانی‌های [[زائران]] [[کربلا]] می‌گفتند: ز [[تربت]] [[شهدا]] بوی سیب می‌آید. نیز معروف است کسانی که صبح زود به [[زیارت کربلا]] بروند، بوی سیب بهشتی استشمام می‌کنند.  
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[بوی سیب در حدیث]] - [[بوی سیب در کلام اسلامی]] - [[بوی سیب در تاریخ اسلامی]] - [[بوی سیب در معارف و سیره حسینی]]</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امام حسین (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
این سخن ریشه [[حدیثی]] دارد. در [[بحار الانوار]] چنین آمده است: روزی [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} به حضور [[پیامبر]] رسیدند، در حالی که [[جبرئیل]] هم نزد [[پیامبر|رسول خدا]] بود. این دو عزیز، [[جبرئیل]] را به دحیه کلبی<ref>نام شخصی خوش سیما بود که جبرئیل، اغلب به صورت او آشکار می‌شد</ref> تشبیه کرده و دور او می‌چرخیدند. [[جبرئیل]] هم چیزی در دست داشت و اشاره می‌کرد دیدند که در دست [[جبرئیل]] یک سیب، یک گلابی و یک انار است. آنها را به حسنین داد. آن دو خوشحال شدند و با شتاب نزد [[پیامبر]] دویدند. پیامبر آنها را گرفت و بویید و فرمود: ببرید نزد پدر و مادرتان. آن دو نیز چنان کردند. میوه‌ها را نخوردند تا آنکه پیامبر {{صل}} هم نزد آنان رفت و همگی از آنها خوردند، ولی هر چه می‌خوردند، میوه‌ها باز باقی بود. تا آنکه [[پیامبر]] از [[دنیا]] رفت. [[امام حسین]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که در ایام [[حیات]] مادرمان [[فاطمه]] تغییری در میوه‌ها پیش نیامد، تا آنکه [[فاطمه]] از [[دنیا]] رفت، انار ناپدید شد و سیب و گلابی مانده بود. با [[شهادت]] [[امام علی|علی]] گلابی هم ناپدید شد و سیب به همان حالت باقی ماند. [[امام حسن]] [[مسموم]] و [[شهید]] شد و سیب همچنان باقی بود تا روزی که (در [[کربلا]]) آب را به روی ما بستند. من هر گاه [[تشنه]] می‌شدم آن را می‌بوییدم، سوز [[عطش]] من تسکین می‌یافت. اما چون [[تشنگی]] شدت یافت، بر آن دندان زدم و دیگر یقین به مرگ پیدا کرده بودم.
*در چاووش خوانی‌های [[زائران]] [[کربلا]] می‌گفتند: ز [[تربت]] [[شهدا]] بوی سیب می‌آید. نیز معروف است کسانی که صبح زود به [[زیارت کربلا]] بروند، [[بوی سیب]] بهشتی استشمام می‌کنند. این سخن ریشه [[حدیثی]] دارد. در [[بحار الانوار]] چنین آمده است: روزی [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} به حضور [[پیامبر]] رسیدند، در حالی که [[جبرئیل]] هم نزد [[پیامبر|رسول خدا]] بود. این دو [[عزیز]]، [[جبرئیل]] را به دحیه کلبی<ref>نام شخصی خوش سیما بود که جبرئیل، اغلب به صورت او آشکار می‌شد</ref>[[تشبیه]] کرده و دور او می‌چرخیدند. [[جبرئیل]] هم چیزی در دست داشت و اشاره می‌کرد دیدند که در دست [[جبرئیل]] یک سیب، یک گلابی و یک انار است. آنها را به [[حسنین]] داد. آن دو خوشحال شدند و با شتاب نزد [[پیامبر]] دویدند. [[پیامبر]] آنها را گرفت و بویید و فرمود: ببرید نزد [[پدر]] و مادرتان. آن دو نیز چنان کردند. میوه‌ها را نخوردند تا آنکه [[پیامبر]]{{صل}} هم نزد آنان رفت و همگی از آنها خوردند، ولی هر چه می‌خوردند، میوه‌ها باز باقی بود. تا آنکه [[پیامبر]] از [[دنیا]] رفت. [[امام حسین]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که در ایام [[حیات]] مادرمان [[فاطمه]] تغییری در میوه‌ها پیش نیامد، تا آنکه [[فاطمه]] از [[دنیا]] رفت، انار ناپدید شد و سیب و گلابی مانده بود. با [[شهادت]] [[امام علی|علی]] گلابی هم ناپدید شد و سیب به همان حالت باقی ماند. [[امام حسن]] [[مسموم]] و [[شهید]] شد و سیب همچنان باقی بود تا روزی که (در [[کربلا]]) آب را به روی ما بستند. من هر گاه [[تشنه]] می‌شدم آن را می‌بوییدم، سوز [[عطش]] من تسکین می‌یافت. اما چون [[تشنگی]] شدت یافت، بر آن دندان زدم و دیگر [[یقین به مرگ]] پیدا کرده بودم.
* [[امام سجاد]]{{ع}} می‌فرماید: این سخن را پدرم یک [[ساعت]] قبل از شهادتش فرمود. چون [[شهید]] شد، بوی سیب در [[قتلگاه]] به مشام می‌رسید. دنبال آن گشتیم و اثری از سیب نبود، ولی بوی آن پس از [[امام حسین|حسین]] باقی بود. [[قبر]] [[حسین]] را [[زیارت]] کردم و دیدم بوی آن سیب از [[قبر]] او به مشام می‌رسد. پس هر یک از [[شیعیان]] ما که [[زیارت]] می‌کنند، اگر بخواهند آن را بشنوند، هنگام [[سحر]] در پی [[زیارت]] بروند، که اگر [[مخلص]] باشند، بوی آن سیب را استشمام می‌کنند<ref>بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۸۹ نیز رک. مناقب، ابن شهر آشوب، ج ۳، ص ۳۹۱</ref> <ref>ر. ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۸۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
[[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: این سخن را پدرم یک [[ساعت]] قبل از شهادتش فرمود. چون [[شهید]] شد، بوی سیب در [[قتلگاه]] به مشام می‌رسید. دنبال آن گشتیم و اثری از سیب نبود، ولی بوی آن پس از [[امام حسین|حسین]] باقی بود. [[قبر]] [[حسین]] را [[زیارت]] کردم و دیدم بوی آن سیب از [[قبر]] او به مشام می‌رسد. پس هر یک از [[شیعیان]] ما که [[زیارت]] می‌کنند، اگر بخواهند آن را بشنوند، هنگام [[سحر]] در پی [[زیارت]] بروند که اگر [[مخلص]] باشند، بوی آن سیب را استشمام می‌کنند<ref>بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۸۹ نیز ر.ک. مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج ۳، ص ۳۹۱</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۸۷.</ref>


==منابع==
== منابع ==
* [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
{{منابع}}
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
{{پایان منابع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس}}


{{پانویس}}
{{امام حسین}}
{{امام حسین}}


[[رده:بوی سیب]]
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]]
[[رده:مدخل فرهنگ عاشورا]]
[[رده:زیارت امام حسین]]
[[رده:زیارت امام حسین]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۰

مقدمه

در چاووش خوانی‌های زائران کربلا می‌گفتند: ز تربت شهدا بوی سیب می‌آید. نیز معروف است کسانی که صبح زود به زیارت کربلا بروند، بوی سیب بهشتی استشمام می‌کنند.

این سخن ریشه حدیثی دارد. در بحار الانوار چنین آمده است: روزی امام حسن و امام حسین (ع) به حضور پیامبر رسیدند، در حالی که جبرئیل هم نزد رسول خدا بود. این دو عزیز، جبرئیل را به دحیه کلبی[۱] تشبیه کرده و دور او می‌چرخیدند. جبرئیل هم چیزی در دست داشت و اشاره می‌کرد دیدند که در دست جبرئیل یک سیب، یک گلابی و یک انار است. آنها را به حسنین داد. آن دو خوشحال شدند و با شتاب نزد پیامبر دویدند. پیامبر آنها را گرفت و بویید و فرمود: ببرید نزد پدر و مادرتان. آن دو نیز چنان کردند. میوه‌ها را نخوردند تا آنکه پیامبر (ص) هم نزد آنان رفت و همگی از آنها خوردند، ولی هر چه می‌خوردند، میوه‌ها باز باقی بود. تا آنکه پیامبر از دنیا رفت. امام حسین (ع) نقل می‌کند که در ایام حیات مادرمان فاطمه تغییری در میوه‌ها پیش نیامد، تا آنکه فاطمه از دنیا رفت، انار ناپدید شد و سیب و گلابی مانده بود. با شهادت علی گلابی هم ناپدید شد و سیب به همان حالت باقی ماند. امام حسن مسموم و شهید شد و سیب همچنان باقی بود تا روزی که (در کربلا) آب را به روی ما بستند. من هر گاه تشنه می‌شدم آن را می‌بوییدم، سوز عطش من تسکین می‌یافت. اما چون تشنگی شدت یافت، بر آن دندان زدم و دیگر یقین به مرگ پیدا کرده بودم.

امام سجاد (ع) می‌فرماید: این سخن را پدرم یک ساعت قبل از شهادتش فرمود. چون شهید شد، بوی سیب در قتلگاه به مشام می‌رسید. دنبال آن گشتیم و اثری از سیب نبود، ولی بوی آن پس از حسین باقی بود. قبر حسین را زیارت کردم و دیدم بوی آن سیب از قبر او به مشام می‌رسد. پس هر یک از شیعیان ما که زیارت می‌کنند، اگر بخواهند آن را بشنوند، هنگام سحر در پی زیارت بروند که اگر مخلص باشند، بوی آن سیب را استشمام می‌کنند[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. نام شخصی خوش سیما بود که جبرئیل، اغلب به صورت او آشکار می‌شد
  2. بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۲۸۹ نیز ر.ک. مناقب، ابن‌شهرآشوب، ج ۳، ص ۳۹۱
  3. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۸۷.