خطبه ۲۱۵ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}}))
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{نهج البلاغه/بالا}}{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = نهج البلاغه
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*[[امام علی]] {{ع}} آن‌گاه که بر مسند [[خلافت]] نشست، بزرگ‌ترین [[همت]] خویش را در مسائل [[اجتماعی]] بر [[اجرای عدالت]] آن هم به آن گستردگی که [[امام]] از مفهوم [[عدالت]] داشت، معطوف ساخت. از این‌رو، از آغاز [[حکومت]] تا پایان آن، هرگز حاضر نشد عملی انجام دهد که خدشه‌ای بر [[عدالت]] [[علوی]] وارد آورد. [[خطبه]] ۲۱۵ [[نهج البلاغه]] حکایت از [[رجوع]] برادر [[امام]] ([[عقیل بن ابی‌طالب]]) به نزد ایشان و درخواست کمک [[اقتصادی]] از اوست. گفت‌وگویی میان او و [[امام]] درمی‌گیرد که بیانگر [[همت]] بلند [[امام]] در [[اجرای عدالت]] است. او گفت: "به من چیزی بده تا بتوانم قرضم را ادا کنم..." [[امام]]: "چقدر بدهکاری؟" عقیل: "صدهزار درهم." [[امام]]: "من این مقدار ندارم، اما می‌توانی [[صبر]] کنی جیره‌ام را از [[بیت المال]] بگیرم و آن را با تو قسمت کنم." عقیل: "[[بیت المال]] در دست توست و تو مرا به جیره خود از [[بیت المال]] و وقت دریافت آن [[وعده]] می‌دهی؟ مگر جیره تو چقدر است؟" [[امام]]: "من و تو هر یک فردی از [[مسلمانان]] هستیم و حقی مساوی داریم (جایی که با هم سخن می‌گفتند بام دارالاماره بود و از آن‌جا صندوق‌های اجناس بازاریان و تجار دیده می‌شد)." [[امام]]: "اگر به این قانع نیستی برو و قفل یکی از صندوق‌ها را بشکن و آنچه در آن است بردار<ref>توجه به این نکته ضروری است که امام فرمان به دزدی نمی‌دهد، بلکه می‌خواهد زشتی سؤاستفاده از بیت المال را بیان کند.</ref>." عقیل: "آیا می‌گویی صندوق‌های مردمی را بشکنم که بر [[خدا]] [[توکل]] کرده‌اند؟" [[امام]]: "آیا به من می‌گویی [[بیت المال]] [[مسلمانان]] را بگشایم و [[اموال]] آنان را به تو بدهم؟ در صورتی که آن‌ها نیز بر [[خدا]] [[توکل]] کرده‌اند؟" عقیل: "من برای دزدی نیامده‌ام." [[امام]]: "اگر [[مال]] یک نفر را بدزدی، بهتر است تا [[مال]] همه [[مسلمانان]] را دزدیده باشی."
[[امام علی]] {{ع}} آن‌گاه که بر مسند [[خلافت]] نشست، بزرگ‌ترین [[همت]] خویش را در مسائل [[اجتماعی]] بر [[اجرای عدالت]] آن هم به آن گستردگی که [[امام]] از مفهوم [[عدالت]] داشت، معطوف ساخت. از این‌رو، از آغاز [[حکومت]] تا پایان آن، هرگز حاضر نشد عملی انجام دهد که خدشه‌ای بر [[عدالت]] [[علوی]] وارد آورد. [[خطبه]] ۲۱۵ [[نهج البلاغه]] حکایت از [[رجوع]] برادر [[امام]] ([[عقیل بن ابی‌طالب]]) به نزد ایشان و درخواست کمک [[اقتصادی]] از اوست. گفت‌وگویی میان او و [[امام]] درمی‌گیرد که بیانگر [[همت]] بلند [[امام]] در [[اجرای عدالت]] است. او گفت: "به من چیزی بده تا بتوانم قرضم را ادا کنم..." [[امام]]: "چقدر بدهکاری؟" عقیل: "صدهزار درهم." [[امام]]: "من این مقدار ندارم، اما می‌توانی [[صبر]] کنی جیره‌ام را از [[بیت المال]] بگیرم و آن را با تو قسمت کنم." عقیل: "[[بیت المال]] در دست توست و تو مرا به جیره خود از [[بیت المال]] و وقت دریافت آن [[وعده]] می‌دهی؟ مگر جیره تو چقدر است؟" [[امام]]: "من و تو هر یک فردی از [[مسلمانان]] هستیم و حقی مساوی داریم (جایی که با هم سخن می‌گفتند بام دارالاماره بود و از آن‌جا صندوق‌های اجناس بازاریان و تجار دیده می‌شد)." [[امام]]: "اگر به این قانع نیستی برو و قفل یکی از صندوق‌ها را بشکن و آنچه در آن است بردار<ref>توجه به این نکته ضروری است که امام فرمان به دزدی نمی‌دهد، بلکه می‌خواهد زشتی سؤاستفاده از بیت المال را بیان کند.</ref>." عقیل: "آیا می‌گویی صندوق‌های مردمی را بشکنم که بر [[خدا]] [[توکل]] کرده‌اند؟" [[امام]]: "آیا به من می‌گویی [[بیت المال]] [[مسلمانان]] را بگشایم و [[اموال]] آنان را به تو بدهم؟ در صورتی که آن‌ها نیز بر [[خدا]] [[توکل]] کرده‌اند؟" عقیل: "من برای دزدی نیامده‌ام." [[امام]]: "اگر [[مال]] یک نفر را بدزدی، بهتر است تا [[مال]] همه [[مسلمانان]] را دزدیده باشی."
==مطالب [[خطبه]]==
#اهتمام [[امام]] بر [[ظلم]] نکردن به مرمان؛
#گزارش درخواست عقیل در کمک از [[بیت المال]]؛
#گزارش [[رجوع]] شخصی رشوه‌دهنده به [[امام]] و برخود [[امام]] با او؛
#روی‌گردانی آگاهانه [[امام]] از [[دنیا]] و مادیّات.
==فرازی از [[خطبه]]==
*به [[خدا]] [[سوگند]] که اگر شب را بر خار سعدان بیدار بگذرانم یا مرا در غل‌ها و زنجیرها بسته بکشانند، بیشتر [[دوست]] می‌دارم تا [[خدا]] و [[رسول]] او را [[روز قیامت]]، حالی که به بعضی از [[بندگان]] [[ستم]] کرده و چیزی از [[مال]] [[دنیا]] [[غصب]] کرده باشم، [[دیدار]] کنم. چگونه برای نفسی که با شتاب می‌پوسد و روزگاری دراز در زیر [[خاک]] می‌گذراند، به احدی [[ستم]] کنم...
*به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر هفت اقلیم را با هر چه زیر افلاک آن است به من دهند تا به [[نافرمانی]] [[خدا]] پوست جوی را از دهان موری بربایم، چنین نخواهم کرد. همانا که دنیای شما در نظر من از برگی که در دهان ملخی باشد و آن را بجود، پست‌تر است. [[علی]] را با نعمتی که فنا می‌شود و لذتی که باقی نمی‌ماند چه کار؟ از [[خواب]] خِرد و از زشتی فرو افتادن در [[خطا]] به [[خدا]] [[پناه]] می‌بریم و از او [[یاری]] می‌جوییم<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 364-365.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== مطالب [[خطبه]] ==
# اهتمام [[امام]] بر [[ظلم]] نکردن به مرمان؛
# گزارش درخواست عقیل در کمک از [[بیت المال]]؛
# گزارش [[رجوع]] شخصی رشوه‌دهنده به [[امام]] و برخود [[امام]] با او؛
# روی‌گردانی آگاهانه [[امام]] از [[دنیا]] و مادیّات.


== جستارهای وابسته ==
== فرازی از [[خطبه]] ==
به [[خدا]] [[سوگند]] که اگر شب را بر خار سعدان بیدار بگذرانم یا مرا در غل‌ها و زنجیرها بسته بکشانند، بیشتر [[دوست]] می‌دارم تا [[خدا]] و [[رسول]] او را [[روز قیامت]]، حالی که به بعضی از [[بندگان]] [[ستم]] کرده و چیزی از [[مال]] [[دنیا]] [[غصب]] کرده باشم، [[دیدار]] کنم. چگونه برای نفسی که با شتاب می‌پوسد و روزگاری دراز در زیر [[خاک]] می‌گذراند، به احدی [[ستم]] کنم... .


==منابع==
به [[خدا]] [[سوگند]]، اگر هفت اقلیم را با هر چه زیر افلاک آن است به من دهند تا به [[نافرمانی]] [[خدا]] پوست جوی را از دهان موری بربایم، چنین نخواهم کرد. همانا که دنیای شما در نظر من از برگی که در دهان ملخی باشد و آن را بجود، پست‌تر است. [[علی]] را با نعمتی که فنا می‌شود و لذتی که باقی نمی‌ماند چه کار؟ از [[خواب]] خِرد و از زشتی فرو افتادن در [[خطا]] به [[خدا]] [[پناه]] می‌بریم و از او [[یاری]] می‌جوییم<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۳۶۴-۳۶۵.</ref>.
* [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
 
== منابع ==
{{منابع}}
# [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمال‌الدین دین‌پرور|دین‌پرور، سیدجمال‌الدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']]
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۶

مقدمه

امام علی (ع) آن‌گاه که بر مسند خلافت نشست، بزرگ‌ترین همت خویش را در مسائل اجتماعی بر اجرای عدالت آن هم به آن گستردگی که امام از مفهوم عدالت داشت، معطوف ساخت. از این‌رو، از آغاز حکومت تا پایان آن، هرگز حاضر نشد عملی انجام دهد که خدشه‌ای بر عدالت علوی وارد آورد. خطبه ۲۱۵ نهج البلاغه حکایت از رجوع برادر امام (عقیل بن ابی‌طالب) به نزد ایشان و درخواست کمک اقتصادی از اوست. گفت‌وگویی میان او و امام درمی‌گیرد که بیانگر همت بلند امام در اجرای عدالت است. او گفت: "به من چیزی بده تا بتوانم قرضم را ادا کنم..." امام: "چقدر بدهکاری؟" عقیل: "صدهزار درهم." امام: "من این مقدار ندارم، اما می‌توانی صبر کنی جیره‌ام را از بیت المال بگیرم و آن را با تو قسمت کنم." عقیل: "بیت المال در دست توست و تو مرا به جیره خود از بیت المال و وقت دریافت آن وعده می‌دهی؟ مگر جیره تو چقدر است؟" امام: "من و تو هر یک فردی از مسلمانان هستیم و حقی مساوی داریم (جایی که با هم سخن می‌گفتند بام دارالاماره بود و از آن‌جا صندوق‌های اجناس بازاریان و تجار دیده می‌شد)." امام: "اگر به این قانع نیستی برو و قفل یکی از صندوق‌ها را بشکن و آنچه در آن است بردار[۱]." عقیل: "آیا می‌گویی صندوق‌های مردمی را بشکنم که بر خدا توکل کرده‌اند؟" امام: "آیا به من می‌گویی بیت المال مسلمانان را بگشایم و اموال آنان را به تو بدهم؟ در صورتی که آن‌ها نیز بر خدا توکل کرده‌اند؟" عقیل: "من برای دزدی نیامده‌ام." امام: "اگر مال یک نفر را بدزدی، بهتر است تا مال همه مسلمانان را دزدیده باشی."

مطالب خطبه

  1. اهتمام امام بر ظلم نکردن به مرمان؛
  2. گزارش درخواست عقیل در کمک از بیت المال؛
  3. گزارش رجوع شخصی رشوه‌دهنده به امام و برخود امام با او؛
  4. روی‌گردانی آگاهانه امام از دنیا و مادیّات.

فرازی از خطبه

به خدا سوگند که اگر شب را بر خار سعدان بیدار بگذرانم یا مرا در غل‌ها و زنجیرها بسته بکشانند، بیشتر دوست می‌دارم تا خدا و رسول او را روز قیامت، حالی که به بعضی از بندگان ستم کرده و چیزی از مال دنیا غصب کرده باشم، دیدار کنم. چگونه برای نفسی که با شتاب می‌پوسد و روزگاری دراز در زیر خاک می‌گذراند، به احدی ستم کنم... .

به خدا سوگند، اگر هفت اقلیم را با هر چه زیر افلاک آن است به من دهند تا به نافرمانی خدا پوست جوی را از دهان موری بربایم، چنین نخواهم کرد. همانا که دنیای شما در نظر من از برگی که در دهان ملخی باشد و آن را بجود، پست‌تر است. علی را با نعمتی که فنا می‌شود و لذتی که باقی نمی‌ماند چه کار؟ از خواب خِرد و از زشتی فرو افتادن در خطا به خدا پناه می‌بریم و از او یاری می‌جوییم[۲].

منابع

پانویس

  1. توجه به این نکته ضروری است که امام فرمان به دزدی نمی‌دهد، بلکه می‌خواهد زشتی سؤاستفاده از بیت المال را بیان کند.
  2. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۱، ص ۳۶۴-۳۶۵.