دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۷۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۹ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع فرعی        = دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟
| تصویر = 7626626262.jpg
| تصویر             = 7626626262.jpg
| نمایه وابسته = [[ضرورت و دلایل اثبات علم غیب معصوم (نمایه)|ضرورت و دلایل اثبات علم غیب معصوم]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[علم غیب]]
| نمایه وابسته     = [[دلایل اثبات علم غیب معصوم (نمایه)|دلایل اثبات علم غیب معصوم]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[علم غیب]]
| پاسخ‌دهندگان = [[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]؛ [[سید امین موسوی|موسوی]]؛ [[محمد رضا بهدار|بهدار]]؛ پژوهشگران [[وبگاه راسخون]]
| موضوعات وابسته   =  
| پاسخ‌دهنده        =[[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]]
| پاسخ‌دهندگان      =
}}
}}
'''دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
'''دلیل حدیثی [[علم غیب]] پیامبران چیست؟''' یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان ''«[[دلایل علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش)|دلایل علم غیب معصوم چیست؟]]»'' است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسش‌های مرتبط به این بحث '''([[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]])''' یا به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== عبارت‌های دیگری از این پرسش ==
*چه احادیثی و روایاتی بر بهره‌مندی پیامبران از علم غیب دلالت دارد؟
* چه احادیثی و روایاتی بر بهره‌مندی پیامبران از [[علم غیب]] دلالت دارد؟
== پاسخ نخست==
[[پرونده:9030760879.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[محمد بن یعقوب کلینی |کلینی]]]]
آیت الله '''[[محمد بن یعقوب کلینی |کلینی]]''' در کتاب ''«[[اصول کافی (کتاب)|اصول کافی]]»'' در این باره گفته است:
::::::{{عربی|اندازه=155%|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ{{عم}} یَعْلَمُونَ جَمِیعَ الْعُلُومِ الَّتِی خَرَجَتْ إِلَى الْمَلَائِكَةِ وَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الرُّسُلِ {{عم}}»<ref>[[ائمه]]{{عم}} تمام علومی که به ملائکه و پیغمبران و رسولان رسیده است می‌دانند.</ref>}}
::::::#{{عربی|اندازه=155%|«عَن عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عِلْمَیْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَیْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِی شَیْ ءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِكَ وَ عَرَضَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ الْعَمْرَكِیِّ بْنِ عَلِیٍّ جَمِیعاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ{{ع}} مِثْلَهُ»<ref> اصول کافى؛ ج ۱ ص: ۳۷۵ ح ۱ ؛ [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: خداى تبارک و تعالى را دو گونه علم است: یک: علمى که ملائکه و پیغمبران و رسولانش را به آن آگاه ساخته، پس آنچه ملائکه و رسولان و پیغمبرانش را به آن آگاه ساخته ما هم می‌دانیم. دوم: علمى که بخودش اختصاص داده و هرگاه در موضوعى از آن علم بدا حاصل شود، ما را آگاه سازد و بر امامان پیش از ما هم عرضه شود.</ref>}}
::::::#{{عربی|اندازه=155%|«عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْماً عِنْدَهُ لَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ وَ عِلْماً نَبَذَهُ إِلَى مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ فَمَا نَبَذَهُ إِلَى مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ فَقَدِ انْتَهَى إِلَیْنَا»<ref> اصول کافى؛ ج ۱، ص: ۳۷۶، ح ۲؛  فرمود: خداى عزوجل را دو گونه علم است: یک: علمى که نزد خود اوست و هیچکس از مخلوقش را از آن آگاه نساخته است دوم: علمى که بسوى ملائکه و رسولانش افکنده، آنچه بسوى ملائکه و رسولانش افکنده، بما رسیده است.</ref>}}
::::::#{{عربی|اندازه=155%|«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِیرٍ عَنْ ضُرَیْسٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ مَبْذُولٌ وَ عِلْمٌ مَكْفُوفٌ فَأَمَّا الْمَبْذُولُ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ شَیْ ءٍ تَعْلَمُهُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّسُلُ إِلَّا نَحْنُ نَعْلَمُهُ وَ أَمَّا الْمَكْفُوفُ فَهُوَ الَّذِی عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی أُمِّ الْكِتَابِ إِذَا خَرَجَ نَفَذَ»<ref> اصول کافى؛ ج۱؛ ص: ۳۷۶؛ ح؛ ضریس گوید: شنیدم [[امام باقر]] {{ع}} مى‌فرمود: خداى عزوجل را دو گونه علم است: یک: علم بذل شده دوم: علم نگهدارى شده. اما نسبت بعلم بذل شده، هر چه ملائکه و رسولان دانند، ما هم می‌دانیم و اما علم نگهدارى شده آن است که نزد خداى در اصل کتاب (لوح محفوظ) است که چون از آن در آید نفوذ کند.</ref>}}
::::::#{{عربی|اندازه=155%|«أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَیْدٍ الْقَلَّاءِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ ع فَنَحْنُ نَعْلَمُهُ»<ref> اصول کافى؛ ج۱، ص: ۳۷۶، ح ۴؛ فرمود خداى عزوجل را دو گونه علم است: یک: علمى که جز خود او نداند. دوم: علمى که به ملائکه و رسولانش آموخته است، آنچه بملائکه و رسولانش آموخته است ما می‌دانیم</ref>}}»<ref>[http://www.ghadeer.org/Book/2540/386137 وبگاه مرکز اطلاع‌رسانی غدیر]</ref>.


==پاسخ دیگر==
== پاسخ نخست ==
{{جمع شدن|۱. آقای رضوانی؛}}
[[پرونده:11196.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]]
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
آیت‌الله '''[[محمد تقی مصباح یزدی]]'''، در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/10194/1/402 معارف قرآن]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]»'' در این‌باره گفته است:


::::::«به سند صحیح از عبدالله بن مسعود نقل شده که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«لاَ وَلَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِکَ‏»}}<ref>«زنده بودن من برای شما خیر است، سخن می‌گویید و با شما سخن گفته می‌شود. و مرگ من نیز برای شما خیر است، چرا که اعمال شما بر من عرضه می‌شود، آنچه از خیر را در آن مشاهده کنم خدا را شکر می‌کنم، و آنچه از شرّ ببینم از خداوند برای شما طلب مغفرت می‌نمایم».</ref>.
«در برخی روایات به چنین مطالبی، اشاره شده است که آنها را [[ائمه|ائمه اطهار]] {{عم}}؛ به خواصّ و نزدیکان خود می‌فرموده‌اند و سفارش می‌کرده‌اند که به دیگران از آن جهت که ظرفیّت آن را نداشته‌اند، نگویند زیرا ممکن می‌بود آنان توهّم کنند که چنین کسانی که چنان مقامی دارند؛ خدا هستند! از جمله روایتی می‌گوید: [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[امام علی|امیرالمؤمنین علی]] {{ع}} اشاره کرده و فرموده‌اند اگر ترس از این مطلب وجود نداشت که درباره او همان چیزی را بگویید که نصاری در باره‌ [[حضرت مسیح]] {{ع}}، گفته‌اند؛ مقامات او را برایتان شرح می‌دادم. چنانکه برخی، سرانجام قائل به خدایی امام شدند. همگان ظرفیّت درک همه مطالب را ندارند تنها برخی که خدا دل‌هایشان را برای ایمان آزموده است، صلاحیّت آن را یافتند که [[ائمه]] {{عم}}، معانی دقیق را به آنها القاء فرمایند. برخی از اینگونه روایات که درز کرده و به برخی از خواصّ منتقل و سپس در کتاب‌ها نگاشته شده است، اشاراتی دارد که چیزهایی از آنها بر می‌آید؛ گرچه همان‌ها نیز، در حدّ فهم ما نیست امّا در مورد آنها می‌توانیم بیاناتی در حدّ تقریب داشته باشیم تا هنگام برخورد با آنها استیحاش نکنیم و گمان نورزیم که مخالف کتاب و سنّت است و باید آنها را طرد کرد»<ref>[http://lib.eshia.ir/10194/1/402 معارف قرآن]</ref>.
::::::بخاری به طور مختصر و طبرانی به‌طور مفصّل از انس نقل کرده که گفت: چون در روز یمامه لشکر متوقف شد به ثابت بن قیس گفتم: آیا نمی‌بینی ای عمو، او را دیدم که حنوط می‌مالد. او گفت: هنگامی که با [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} بودیم این‌گونه نمی‌جنگیدیم. با اقران خود بد جور مقابله می‌کنید. بار الها من به تو پناه می‌برم از آنچه که اینها به‌جاآورده و انجام می‌دهند. آن‌گاه جنگید تا کشته شد. او زرهی نفیس داشت مسلمانی از بالای سرش گذشت و آن را برداشت. یکی از مسلمانان در خواب بود ثابت به خوابش آمد و به او گفت: من تو را به کاری وصیت می‌کنم و مبادا بگویی این خواب است و به آن عمل نکنی. من چون به قتل رسیدم زره مرا فلانی برداشت که منزلش دورترین منزل‌هاست، و کنار سایبان او اسبی است که رفت‌وآمد می‌کند، و بر روی زره ظرفی سنگی است و روی آن اساس سفر. نزد خالد برو و بگو آن را از او بگیرد. و به ابوبکر بگو: فلان مقدار دین بدهکارم، و فلان چیز قیمتی دارم. آن مرد بیدار شد و به سراغ خالد آمد و به او خبر داد. او کسی را به سوی درع فرستاد و آن را آن‌گونه که گفته بود یافت. و خوابش را به ابوبکر نقل کرد، و او به وصیتش عمل نمود.
::::::از این حدیث استفاده می‌شود [[اولیا]] در عالم برزخ از آنچه در این دنیا می‌گذرد آگاهند.
::::::طبرانی از ابوالدرداء نقل کرده که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«لیس من عبد یصلّی علی إلاّ بلغنی صوته حیث کان. قلنا: و بعد وفاتک؟ قال: و بعد وفاتی، انّ الله حرّم علی الأرض ان تأکل اجساد الأنبیاء‏»}}<ref>«هر بنده‌ای که بر من درود فرستد صدایش به من می‌رسد هر کجا که باشد. عرض کردم: حتی بعد از وفات شما؟ فرمود: حتی بعد از وفاتم. همانا خداوند بر زمین حرام کرده که اجساد انبیا را نابود سازند».</ref>.»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۱۰تا۱۰۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


== پاسخ‌ دیگر ==
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
| تصویر = 120129.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید امین موسوی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی|موسوی]]'''، در کتاب ''«[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


==جستارهای وابسته==
«دلالت حدیث ثقلین بر [[علم غیب]] فعلی [[ائمه|ائمه معصومین]] {{عم}} این است که آن‌ها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفته‌اند که در آن {{متن قرآن|تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}} <ref> بیانگر هر چیز هست؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref>، {{متن قرآن|وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ}} <ref> هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.</ref> است و به مفاد جمله {{عربی|«لَنْ‏ يَفْتَرِقَا‏‏‏»}} در حدیث هر آن چه در قران کریم است نزد [[ائمه]] {{عم}} ثابت می‌باشد. چون اگر در هر موردی ولو در مورد جزئی عدم علم و آگاهی آن‌ها ثابت شود، عدل قرآن معنی و مفهومی نخواهد داشت. برای قرآن کریم مراتب متعددی است؛ از جمله مرتبه غیب و شهادت. مرحله شهادت {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا}} <ref> به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم؛ سوره زخرف، آیه: ۳.</ref> است، اما مرتبه غیب {{متن قرآن|وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ}} <ref> و بی‌گمان آن نزد ما در اصل  کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه: ۴.</ref> است. این اشاره است که برای قرآن ظاهری و باطنی است، برای او غیب و شهادتی است و بر او ملک و ملکوتی است و از آنجا که تقسیم قاطع برای شرکت است، برای هر یک از دو مقام اهلی و عارفی است.
{{ستون-شروع|3}}
* [[علم غیب معصوم (پرسش)]]
* [[علم غیب معصوم (نمایه موضوعی)]]
* [[علم غیب غیر خدا (نمایه)]]
* [[تحلیل علم غیب پیامبر و امام از دیدگاه قرآن و عترت (پایان‌نامه)]]
* [[علم غیب حضرت ختمی مرتبت از نگاه قرآن و سنت و تجلی آن در ادب عرفانی (مقاله)]]
* [[تحلیل علم غیب پیامبر و امام از دیدگاه قرآن و عترت (پایان‌نامه)]]


{{پایان}}
روایات متواتره‌ای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از [[پیامبر]] {{صل}} و [[ائمه|ائمه هدی]] {{عم}} پوشیده نیست و آن‌ها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و می‌شود، تا روز قیامت همه را می‌دانند. هم‌چنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از [[امام]] مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آن‌ها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمی‌دانند؟! اینک نمونه‌ای از این روایات:


==پرسش‌های وابسته==
'''روايت اول:''' [[ابو بصیر]] از [[حضرت باقر]] {{ع}} نقل کرد که از [[علی]] {{ع}} از علم [[پیامبر]] {{صل}} پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم [[پیامبر]] {{صل}} و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم!<ref>{{عربی|«عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: سُئِلَ عَلِيٌّ {{ع}} عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ {{صل}} فَقَالَ‏ عَلِمَ‏ النَّبِيُ‏ عِلْمَ‏ جَمِيعِ‏ النَّبِيِّينَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا هُوَ كَائِنٌ‏ إِلَى قِيَامِ السَّاعَةِ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ عِلْمَ النَّبِيِّ {{صل}} وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة»}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۷، ح ۱.</ref>.
{{ستون-شروع|3}}
 
'''روایت دوم:''' [[عبیدة بن بشیر]] گفت: [[حضرت صادق]] {{ع}} ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمان‌ها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه می‌کنم در آن موقع دست‌های خود را گشود سپس فرمود: خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ}} <ref> و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.</ref><ref>{{عربی|«عُبَيْدَةَ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}‏ ابْتِدَاءً مِنْهُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ مَا فِي النَّارِ وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ ثُمَّ قَالَ أَعْلَمُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ‏ أَنْظُرُ إِلَيْهِ هَكَذَا ثُمَّ بَسَطَ كَفَّيْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ء»}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۷، ح ۲.</ref>.
 
'''روایت سوم:''' [[جماعة بن سعد خثعمی]] گوید: مفضل خدمت [[امام صادق]] {{ع}} بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمان‌برداری شخص را بر بندگان خود واجب می‌کند، با این که او را از اخبار آسمان‌ها بی‌اطلاع می‌گذارد؟ فرمود: خداوند کریم‌تر و مهربان‌تر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آن‌ها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بی‌اطلاع گذارد<ref>{{عربی|«جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ الْخَثْعَمِيِ‏ أَنَّهُ قَالَ: كَانَ الْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فَقَالَ لَهُ الْمُفَضَّلُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ وَ يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ قَالَ لَا اللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»}}؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۶۱، ح۳.</ref>.
 
'''روایت چهارم:''' [[امام صادق]] {{ع}} در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: اى خدايى که ما را وصی پیغمبر خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دل‌های مردم را به سوی ما مایل نمودی<ref>{{عربی|«عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} فَأَذِنَ لِي فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي كَلَامٍ لَهُ يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْوَصِيَّةِ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا بَقِيَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْنَا وَ جَعَلَنَا وَرَثَةَ الْأَنْبِيَاءِ»}}؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۹، ح۳</ref>»<ref>[[گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94 .D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.]]</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین  بهدار؛
| تصویر = 11169.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد رضا بهدار
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا بهدار]]''' در مقاله ''«[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
 
«بر کسی پوشیده نیست که در مقام تحقیق و داوری درباره حقیقت و گستره علم [[امامان]] معصوم ،پس از آیات الهی، یکی از بهترین منابع، سخنان حکیمانه خود معصومان است.
 
درباره گستره [[علم امام]] {{ع}}، فقط به ابوابی در این مورد که خود متضمن روایات فراوانی‌اند، اشاره می‌شود:
# [[ائمه]] {{عم}}، وارثان علم آدم و علوم جمیع انبیااند<ref>فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۱۱۴.</ref>.
# [[امامان]]، نگهبانان و خزینه داران علم خدا در آسمان و زمین‌اند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۰۵.</ref>.
# خداوند به آنان ملکوت آسمان و زمین را نشان می‌دهد، چنانکه [[حضرت ابراهیم]]، ملکوت و مافوق عرش و پایین آن را مشاهده کرد<ref>فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۱۰۶.</ref>.
# آنها معدن علم خداوند، موضع ودایع رسالت، درخت نبوت و محل رفت وآمد فرشتگانند<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص ۲۲۱؛ فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۵۶</ref>.
# این بزرگواران زمان فرا رسیدن مرگ و رویدادهای ناخوش‌آیند "علم منایا و بلایا" را می‌دانند و به اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری بین آنها آگاهی دارند<ref>کلینی، الکافی، ج۱، ص ۱۹۶.</ref>.
# [[ائمه]] {{عم}} به حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده و پیش آمدها و اتفاقاتی که در آینده تا روز قیامت به وقوع می پیوندد، آگاهی دارند {{عربی|«عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَة»}}؛ حتی به آنچه در آسمان و زمین است و به آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارند<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص ۱۲۹؛ فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۶۰</ref>.
# به ایشان علم الکتاب و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است<ref>حر عاملی، اثبات الهداة بانصوص و المعجزات، شرح و ترجمه: احمد جنتی، ج۲۷، ص۱۸۱.</ref>.
 
با توجه به این ابوابِ روایی و امثال آن که هر کدام متضمن دهها روایت‌اند، پذیرفتن حتی یکی از آنها برای ما کافی است که تردیدی در گستره علم [[امامان]] نداشته باشیم و آگاهیِ سرشار آنها را از نهان و آشکار وقایع عالم، بپذیریم و اعتراف کنیم»<ref>[[گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه (مقاله)|گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه]]، [[تحقیقات کلامی (نشریه)|فصلنامه تحقیقات کلامی]]، شماره ۳، ص۵۵.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. آقای رضوانی؛
| تصویر = 15207.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی
| پاسخ = آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«به سند صحیح از [[عبدالله بن مسعود]] نقل شده که [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فرمود:
{{عربی|«َ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك‏‏»}}<ref>زنده بودن من برای شما خیر است، سخن می‌گویید و با شما سخن گفته می‌شود. و مرگ من نیز برای شما خیر است، چرا که اعمال شما بر من عرضه می‌شود، آنچه از خیر را در آن مشاهده کنم خدا را شکر می‌کنم، و آنچه از شرّ ببینم از خداوند برای شما طلب مغفرت می‌نمایم.</ref>.
 
بخاری به طور مختصر و طبرانی به‌ طور مفصّل از انس نقل کرده که گفت: چون در روز یمامه لشکر متوقف شد به ثابت بن قیس گفتم: آیا نمی‌بینی ای عمو، او را دیدم که حنوط می‌مالد. او گفت: هنگامی که با [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} بودیم این‌گونه نمی‌جنگیدیم. با اقران خود بد جور مقابله می‌کنید. بار الها من به تو پناه می‌برم از آنچه که اینها به‌جاآورده و انجام می‌دهند. آن‌گاه جنگید تا کشته شد. او زرهی نفیس داشت مسلمانی از بالای سرش گذشت و آن را برداشت. یکی از مسلمانان در خواب بود ثابت به خوابش آمد و به او گفت: من تو را به کاری وصیت می‌کنم و مبادا بگویی این خواب است و به آن عمل نکنی. من چون به قتل رسیدم زره مرا فلانی برداشت که منزلش دورترین منزل‌هاست، و کنار سایبان او اسبی است که رفت‌وآمد می‌کند، و بر روی زره ظرفی سنگی است و روی آن اساس سفر. نزد خالد برو و بگو آن را از او بگیرد. و به ابوبکر بگو: فلان مقدار دین بدهکارم، و فلان چیز قیمتی دارم. آن مرد بیدار شد و به سراغ خالد آمد و به او خبر داد. او کسی را به سوی درع فرستاد و آن را آن‌گونه که گفته بود یافت. و خوابش را به ابوبکر نقل کرد، و او به وصیتش عمل نمود.
 
از این حدیث استفاده می‌شود [[اولیا]] در عالم برزخ از آنچه در این دنیا می‌گذرد آگاهند.
 
طبرانی از ابوالدرداء نقل کرده که [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود: هر بنده‌ای که بر من درود فرستد صدایش به من می‌رسد هر کجا که باشد. عرض کردم: حتی بعد از وفات شما؟ فرمود: حتی بعد از وفاتم. همانا خداوند بر زمین حرام کرده که اجساد انبیا را نابود سازند<ref>{{عربی|"لیس من عبد یصلّی علی إلاّ بلغنی صوته حیث کان. قلنا: و بعد وفاتک؟ قال: و بعد وفاتی، انّ الله حرّم علی الأرض ان تأکل اجساد الأنبیاء‏"}}.</ref>»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۱۰تا۱۰۴.</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴.پژوهشگران وبگاه راسخون.
| تصویر = 9030760879.jpg
| پاسخ‌دهنده = وبگاه راسخون
| پاسخ = '''پژوهشگران [http://rasekhoon.net/article/show/667347/%D9%85%D8%B3%D8%A3%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%A3-(2)/ وبگاه راسخون]'''، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
*«{{عربی|"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عِلْمَيْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِكَ وَ عَرَضَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا"}} <ref> اصول کافی، ج ۱، ص۲۵۵.</ref> این روایت، لفظاً و مضموناً مکرر است و صریح است در اینکه علم مخلوقی را تعلیم [[انبیا]] و [[اوصیا]] {{عم}} می‌فرماید و علم مخزون ذات مقدس، مخفی و مستور از جمیع خلائق است.
* در این روایت می‌فرماید: راوی سؤال کرد از تفسیر آیه مبارکه {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ}} حضرت فرمود خدا نو و تازه خلق کرد و پدید آورد اشیاء را بدون مثالی که قبل از خلقت باشد. پس آسمان‌ها و زمین‌ها را خلق کرد قبل از خلقت آنها آسمان و زمینی نبود. راوی سؤال کرد از آیه که می‌فرماید خدا دانای [[غیب]] و پوشیده است و احدی را به غیب خودش مطلع نمی‌کند. فرمود: مگر کسی را که اختیار کند از [[پیغمبران]] و [[حضرت محمد]] {{صل}} از پیغمبرانی است که خدا اختیار فرموده و اما معنی {{متن قرآن|عالِمُ الْغَيْبِ}} یعنی خدا به آنچه پنهان از خلق است در اموری که تقدیر و حکم می‌کند قبل از خلقت آن عالم است و این علمی است موقوف نزد خدا از برای خدا در او مشیت است اگر اراده کرد و خواست ایجاد و حکم می‌کند و اگر بداء برای ذات مقدس حاصل شد امضا نمی‌کند، یعنی در خارج، خلق و ایجاد نمی‌کند و آنچه علم او منتهی شد به رسول خدا {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} تقدیر قضا امضا می‌شود<ref> {{عربی|"عن ابی جعفر {{ع}} قَالَ‏: سَمِعْتُ حُمْرَانَ بْنَ أَعْيَنَ يَسْأَلُ أَبَا جَعْفَرٍ {{ع}} عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ  {{متن قرآن|بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ}}  قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}} إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ابْتَدَعَ الْأَشْيَاءَ كُلَّهَا بِعِلْمِهِ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ كَانَ قَبْلَهُ فَابْتَدَعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ لَمْ يَكُنْ قَبْلَهُنَّ سَمَاوَاتٌ وَ لَا أَرَضُونَ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ تَعَالَى  {{متن قرآن|وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ}}  فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِكْرُهُ  {{متن قرآن|عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً}}  فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ {{ع}}  {{متن قرآن|إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ}}  وَ كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ  {{متن قرآن|عالِمُ الْغَيْبِ}}  فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِيمَا يَقْدِرُ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ فَذَلِكَ يَا حُمْرَانُ عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ فَلَا يُمْضِيهِ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَقْضِيهِ وَ يُمْضِيهِ فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهَي إِلَى رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} ثُمَّ إِلَيْنَا"}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص۲۵۶-۲۵۷.</ref>.  بدیهی است که به قرینه روایت دیگر، مراد آن اخباری است که میعاد باشد زیرا که صریح روایات بود که در غیر میعاد برای خدا بداست یعنی اگر بخواهد تغییر و تبدیل دهد» <ref>[http://rasekhoon.net/article/show/667347/%D9%85%D8%B3%D8%A3%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%AF%D8%A3-(2)/ وبگاه راسخون]</ref>.
}}
 
== پرسش‌های مصداقی ==
{{پرسش وابسته}}
# [[دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل قرآنی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل عقلی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل قرآنی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل حدیثی علم غیب امامان چیست؟ (پرسش)]]
{{پایان پرسش وابسته}}
 
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش وابسته}}
# [[آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)]]
# [[آیا نمونه‌هایی از علم غیب غیر خدا در قرآن موجود است؟ (پرسش)]]
# [[دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
# [[دلیل عقلی علم غیب پیامبران چیست؟ (پرسش)]]
خط ۵۹: خط ۱۰۱:
# [[شاهد تاریخی بر علم غیب امام وجود دارد؟ (پرسش)]]
# [[شاهد تاریخی بر علم غیب امام وجود دارد؟ (پرسش)]]
# [[آیا امامان اخبارات غیبی داشته‌اند؟ (پرسش)]]
# [[آیا امامان اخبارات غیبی داشته‌اند؟ (پرسش)]]
{{پایان}}
{{پایان پرسش وابسته}}


==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]]==
== [[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]] ==
{{منبع‌ جامع}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم غیب معصوم|کتاب‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم غیب معصوم|کتاب‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم غیب معصوم|مقاله‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم غیب معصوم|مقاله‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم غیب معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم غیب معصوم]].  
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم غیب معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم غیب معصوم]].  
{{پایان منبع‌ جامع}}


==پانویس==
== پانویس ==
{{پانویس2}}
{{پانویس}}


[[رده:علم غیب معصوم]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش‌های جامع امامت و ولایت]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:پرسش‌های علم غیب معصوم]]
[[رده:پرسش‌های علم غیب پیامبر]]
[[رده:پرسش‌های علم غیب پیامبر]]
[[رده:(اج): پرسش‌هایی با ۵ پاسخ]]
[[رده:(اج): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۵ پاسخ]]
[[رده:پرسش‌های نیازمند ترجمه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۱۳

دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

دلیل حدیثی علم غیب پیامبران چیست؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «دلایل علم غیب معصوم چیست؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مجموعه پرسش‌های مرتبط به این بحث (علم غیب معصوم) یا به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

عبارت‌های دیگری از این پرسش

  • چه احادیثی و روایاتی بر بهره‌مندی پیامبران از علم غیب دلالت دارد؟

پاسخ نخست

مصباح یزدی

آیت‌الله محمد تقی مصباح یزدی، در کتاب «معارف قرآن» در این‌باره گفته‌ است:

«در برخی روایات به چنین مطالبی، اشاره شده است که آنها را ائمه اطهار (ع)؛ به خواصّ و نزدیکان خود می‌فرموده‌اند و سفارش می‌کرده‌اند که به دیگران از آن جهت که ظرفیّت آن را نداشته‌اند، نگویند زیرا ممکن می‌بود آنان توهّم کنند که چنین کسانی که چنان مقامی دارند؛ خدا هستند! از جمله روایتی می‌گوید: پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین علی (ع) اشاره کرده و فرموده‌اند اگر ترس از این مطلب وجود نداشت که درباره او همان چیزی را بگویید که نصاری در باره‌ حضرت مسیح (ع)، گفته‌اند؛ مقامات او را برایتان شرح می‌دادم. چنانکه برخی، سرانجام قائل به خدایی امام شدند. همگان ظرفیّت درک همه مطالب را ندارند تنها برخی که خدا دل‌هایشان را برای ایمان آزموده است، صلاحیّت آن را یافتند که ائمه (ع)، معانی دقیق را به آنها القاء فرمایند. برخی از اینگونه روایات که درز کرده و به برخی از خواصّ منتقل و سپس در کتاب‌ها نگاشته شده است، اشاراتی دارد که چیزهایی از آنها بر می‌آید؛ گرچه همان‌ها نیز، در حدّ فهم ما نیست امّا در مورد آنها می‌توانیم بیاناتی در حدّ تقریب داشته باشیم تا هنگام برخورد با آنها استیحاش نکنیم و گمان نورزیم که مخالف کتاب و سنّت است و باید آنها را طرد کرد»[۱].

پاسخ‌ دیگر

۱. حجت الاسلام و المسلمین موسوی؛
حجت الاسلام و المسلمین موسوی، در کتاب «گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی» در این‌باره گفته‌ است:

«دلالت حدیث ثقلین بر علم غیب فعلی ائمه معصومین (ع) این است که آن‌ها در این حدیث همتا و قرین قرآن قرار گرفته‌اند که در آن ﴿تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ [۲]، ﴿وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ [۳] است و به مفاد جمله «لَنْ‏ يَفْتَرِقَا‏‏‏» در حدیث هر آن چه در قران کریم است نزد ائمه (ع) ثابت می‌باشد. چون اگر در هر موردی ولو در مورد جزئی عدم علم و آگاهی آن‌ها ثابت شود، عدل قرآن معنی و مفهومی نخواهد داشت. برای قرآن کریم مراتب متعددی است؛ از جمله مرتبه غیب و شهادت. مرحله شهادت ﴿إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا [۴] است، اما مرتبه غیب ﴿وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ [۵] است. این اشاره است که برای قرآن ظاهری و باطنی است، برای او غیب و شهادتی است و بر او ملک و ملکوتی است و از آنجا که تقسیم قاطع برای شرکت است، برای هر یک از دو مقام اهلی و عارفی است.

روایات متواتره‌ای است که هیچ خبری از اخبار زمین و آسمان و بهشت و جهنم از پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) پوشیده نیست و آن‌ها به آن چه در جهان شده و اکنون هست و می‌شود، تا روز قیامت همه را می‌دانند. هم‌چنین این روایات دلالت دارند، بر این که پنهان کردن علم زمین و آسمان از امام مستلزم نسبت دادن امری به خداوند است که با کرم و جلالت او منافات دارد، بلکه اگر آن علم را از آنان مخفی دارد وجوب اطاعت از ایشان روا نخواهد بود، و چگونه باید از آن‌ها فرمان برد در حالی که پاسخ سؤالات را نمی‌دانند؟! اینک نمونه‌ای از این روایات:

روايت اول: ابو بصیر از حضرت باقر (ع) نقل کرد که از علی (ع) از علم پیامبر (ص) پرسیدند. فرمود: علم تمام انبیاء است، و علم گذشته و علم آن چه تا روز قیامت بیاید سپس فرمود: قسم به آن کسی که جانم در دست اوست من دارای علم پیامبر (ص) و علم گذشته و علم آینده تا فاصله بین من و قیامت هستم![۶].

روایت دوم: عبیدة بن بشیر گفت: حضرت صادق (ع) ابتدا به من فرمود: به خدا قسم من دارای علم آن چه در آسمان‌ها و زمین و بهشت و جهنم و آن چه بوده و آن چه خواهد بود تا روز قیامت هستم. سپس فرمود: من این اطلاعات را از کتاب خدا به دست آوردم، به آن چنین نگاه می‌کنم در آن موقع دست‌های خود را گشود سپس فرمود: خداوند می‌فرماید: ﴿وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ [۷][۸].

روایت سوم: جماعة بن سعد خثعمی گوید: مفضل خدمت امام صادق (ع) بود. آن حضرت عرض کرد، فدایت شوم، آیا خداوند فرمان‌برداری شخص را بر بندگان خود واجب می‌کند، با این که او را از اخبار آسمان‌ها بی‌اطلاع می‌گذارد؟ فرمود: خداوند کریم‌تر و مهربان‌تر و مهرورزتر است نسبت به بندگان خود که اطاعت شخصی را بر آن‌ها واجب نماید و او را از اخبار آسمان در صبح و شب بی‌اطلاع گذارد[۹].

روایت چهارم: امام صادق (ع) در مناجات خود به پروردگار عرضه داشت: اى خدايى که ما را وصی پیغمبر خود قرار دادی و علم گذشته و آینده را به ما عطا فرمودی و دل‌های مردم را به سوی ما مایل نمودی[۱۰]»[۱۱].
۲. حجت الاسلام و المسلمین بهدار؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد رضا بهدار در مقاله «گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه» در این‌باره گفته‌ است:

«بر کسی پوشیده نیست که در مقام تحقیق و داوری درباره حقیقت و گستره علم امامان معصوم ،پس از آیات الهی، یکی از بهترین منابع، سخنان حکیمانه خود معصومان است.

درباره گستره علم امام (ع)، فقط به ابوابی در این مورد که خود متضمن روایات فراوانی‌اند، اشاره می‌شود:

  1. ائمه (ع)، وارثان علم آدم و علوم جمیع انبیااند[۱۲].
  2. امامان، نگهبانان و خزینه داران علم خدا در آسمان و زمین‌اند[۱۳].
  3. خداوند به آنان ملکوت آسمان و زمین را نشان می‌دهد، چنانکه حضرت ابراهیم، ملکوت و مافوق عرش و پایین آن را مشاهده کرد[۱۴].
  4. آنها معدن علم خداوند، موضع ودایع رسالت، درخت نبوت و محل رفت وآمد فرشتگانند[۱۵].
  5. این بزرگواران زمان فرا رسیدن مرگ و رویدادهای ناخوش‌آیند "علم منایا و بلایا" را می‌دانند و به اصل و نسب آدمیان و چگونگی داوری بین آنها آگاهی دارند[۱۶].
  6. ائمه (ع) به حوادثی که در گذشته اتفاق افتاده و پیش آمدها و اتفاقاتی که در آینده تا روز قیامت به وقوع می پیوندد، آگاهی دارند «عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُونُ‏ إِلَى‏ يَوْمِ‏ الْقِيَامَة»؛ حتی به آنچه در آسمان و زمین است و به آنچه در بهشت و جهنم است، علم دارند[۱۷].
  7. به ایشان علم الکتاب و تفسیر و تأویل قرآن عطا شده است[۱۸].
با توجه به این ابوابِ روایی و امثال آن که هر کدام متضمن دهها روایت‌اند، پذیرفتن حتی یکی از آنها برای ما کافی است که تردیدی در گستره علم امامان نداشته باشیم و آگاهیِ سرشار آنها را از نهان و آشکار وقایع عالم، بپذیریم و اعتراف کنیم»[۱۹].
۳. آقای رضوانی؛
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «علم و سلطه غیبی اولیا» در این‌باره گفته است:

«به سند صحیح از عبدالله بن مسعود نقل شده که پیامبر (ص) فرمود: «َ لَا وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك‏‏»[۲۰].

بخاری به طور مختصر و طبرانی به‌ طور مفصّل از انس نقل کرده که گفت: چون در روز یمامه لشکر متوقف شد به ثابت بن قیس گفتم: آیا نمی‌بینی ای عمو، او را دیدم که حنوط می‌مالد. او گفت: هنگامی که با رسول خدا (ص) بودیم این‌گونه نمی‌جنگیدیم. با اقران خود بد جور مقابله می‌کنید. بار الها من به تو پناه می‌برم از آنچه که اینها به‌جاآورده و انجام می‌دهند. آن‌گاه جنگید تا کشته شد. او زرهی نفیس داشت مسلمانی از بالای سرش گذشت و آن را برداشت. یکی از مسلمانان در خواب بود ثابت به خوابش آمد و به او گفت: من تو را به کاری وصیت می‌کنم و مبادا بگویی این خواب است و به آن عمل نکنی. من چون به قتل رسیدم زره مرا فلانی برداشت که منزلش دورترین منزل‌هاست، و کنار سایبان او اسبی است که رفت‌وآمد می‌کند، و بر روی زره ظرفی سنگی است و روی آن اساس سفر. نزد خالد برو و بگو آن را از او بگیرد. و به ابوبکر بگو: فلان مقدار دین بدهکارم، و فلان چیز قیمتی دارم. آن مرد بیدار شد و به سراغ خالد آمد و به او خبر داد. او کسی را به سوی درع فرستاد و آن را آن‌گونه که گفته بود یافت. و خوابش را به ابوبکر نقل کرد، و او به وصیتش عمل نمود.

از این حدیث استفاده می‌شود اولیا در عالم برزخ از آنچه در این دنیا می‌گذرد آگاهند.

طبرانی از ابوالدرداء نقل کرده که رسول خدا (ص) فرمود: هر بنده‌ای که بر من درود فرستد صدایش به من می‌رسد هر کجا که باشد. عرض کردم: حتی بعد از وفات شما؟ فرمود: حتی بعد از وفاتم. همانا خداوند بر زمین حرام کرده که اجساد انبیا را نابود سازند[۲۱]»[۲۲].
۴.پژوهشگران وبگاه راسخون.
پژوهشگران وبگاه راسخون، در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:
  • «"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عِلْمَيْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِذَا بَدَا لِلَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَا ذَلِكَ وَ عَرَضَ عَلَى الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا" [۲۳] این روایت، لفظاً و مضموناً مکرر است و صریح است در اینکه علم مخلوقی را تعلیم انبیا و اوصیا (ع) می‌فرماید و علم مخزون ذات مقدس، مخفی و مستور از جمیع خلائق است.
  • در این روایت می‌فرماید: راوی سؤال کرد از تفسیر آیه مبارکه ﴿بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ حضرت فرمود خدا نو و تازه خلق کرد و پدید آورد اشیاء را بدون مثالی که قبل از خلقت باشد. پس آسمان‌ها و زمین‌ها را خلق کرد قبل از خلقت آنها آسمان و زمینی نبود. راوی سؤال کرد از آیه که می‌فرماید خدا دانای غیب و پوشیده است و احدی را به غیب خودش مطلع نمی‌کند. فرمود: مگر کسی را که اختیار کند از پیغمبران و حضرت محمد (ص) از پیغمبرانی است که خدا اختیار فرموده و اما معنی ﴿عالِمُ الْغَيْبِ یعنی خدا به آنچه پنهان از خلق است در اموری که تقدیر و حکم می‌کند قبل از خلقت آن عالم است و این علمی است موقوف نزد خدا از برای خدا در او مشیت است اگر اراده کرد و خواست ایجاد و حکم می‌کند و اگر بداء برای ذات مقدس حاصل شد امضا نمی‌کند، یعنی در خارج، خلق و ایجاد نمی‌کند و آنچه علم او منتهی شد به رسول خدا (ص) و ائمه (ع) تقدیر قضا امضا می‌شود[۲۴]. بدیهی است که به قرینه روایت دیگر، مراد آن اخباری است که میعاد باشد زیرا که صریح روایات بود که در غیر میعاد برای خدا بداست یعنی اگر بخواهد تغییر و تبدیل دهد» [۲۵].

پرسش‌های مصداقی

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. معارف قرآن
  2. بیانگر هر چیز هست؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
  3. هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است؛ سوره انعام، آیه: ۵۹.
  4. به راستی ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم؛ سوره زخرف، آیه: ۳.
  5. و بی‌گمان آن نزد ما در اصل کتاب، فرازمندی فرزانه است؛ سوره زخرف، آیه: ۴.
  6. «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سُئِلَ عَلِيٌّ (ع) عَنْ عِلْمِ النَّبِيِّ (ص) فَقَالَ‏ عَلِمَ‏ النَّبِيُ‏ عِلْمَ‏ جَمِيعِ‏ النَّبِيِّينَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا كَانَ‏ وَ عِلْمَ‏ مَا هُوَ كَائِنٌ‏ إِلَى قِيَامِ السَّاعَةِ ثُمَّ قَالَ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ عِلْمَ النَّبِيِّ (ص) وَ عِلْمَ مَا كَانَ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ قِيَامِ السَّاعَة»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۷، ح ۱.
  7. و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز؛ سوره نحل، آیه: ۸۹.
  8. «عُبَيْدَةَ بْنِ بَشِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع)‏ ابْتِدَاءً مِنْهُ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ مَا فِي النَّارِ وَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ ثُمَّ قَالَ أَعْلَمُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ‏ أَنْظُرُ إِلَيْهِ هَكَذَا ثُمَّ بَسَطَ كَفَّيْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ء»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۷، ح ۲.
  9. «جَمَاعَةَ بْنِ سَعْدٍ الْخَثْعَمِيِ‏ أَنَّهُ قَالَ: كَانَ الْمُفَضَّلُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ لَهُ الْمُفَضَّلُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَفْرِضُ اللَّهُ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ وَ يَحْجُبُ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ قَالَ لَا اللَّهُ أَكْرَمُ وَ أَرْحَمُ وَ أَرْأَفُ بِعِبَادِهِ مِنْ أَنْ يَفْرِضَ طَاعَةَ عَبْدٍ عَلَى الْعِبَادِ ثُمَّ يَحْجُبَ عَنْهُ خَبَرَ السَّمَاءِ صَبَاحاً وَ مَسَاءً»؛ الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص ۲۶۱، ح۳.
  10. «عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَأَذِنَ لِي فَسَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي كَلَامٍ لَهُ يَا مَنْ خَصَّنَا بِالْوَصِيَّةِ وَ أَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَ عِلْمَ مَا بَقِيَ وَ جَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْنَا وَ جَعَلَنَا وَرَثَةَ الْأَنْبِيَاءِ»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد، ج‏۱، ص ۱۲۹، ح۳
  11. گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۲۷۲.
  12. فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۱۱۴.
  13. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۰۵.
  14. فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۱۰۶.
  15. کلینی، الکافی، ج۱، ص ۲۲۱؛ فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج۲، ص۵۶
  16. کلینی، الکافی، ج۱، ص ۱۹۶.
  17. کلینی، الکافی، ج۲، ص ۱۲۹؛ فروخ صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۶۰
  18. حر عاملی، اثبات الهداة بانصوص و المعجزات، شرح و ترجمه: احمد جنتی، ج۲۷، ص۱۸۱.
  19. گستره علم امام در اندیشه علمای شیعه، فصلنامه تحقیقات کلامی، شماره ۳، ص۵۵.
  20. زنده بودن من برای شما خیر است، سخن می‌گویید و با شما سخن گفته می‌شود. و مرگ من نیز برای شما خیر است، چرا که اعمال شما بر من عرضه می‌شود، آنچه از خیر را در آن مشاهده کنم خدا را شکر می‌کنم، و آنچه از شرّ ببینم از خداوند برای شما طلب مغفرت می‌نمایم.
  21. "لیس من عبد یصلّی علی إلاّ بلغنی صوته حیث کان. قلنا: و بعد وفاتک؟ قال: و بعد وفاتی، انّ الله حرّم علی الأرض ان تأکل اجساد الأنبیاء‏".
  22. علم و سلطه غیبی اولیا، ص۱۰تا۱۰۴.
  23. اصول کافی، ج ۱، ص۲۵۵.
  24. "عن ابی جعفر (ع) قَالَ‏: سَمِعْتُ حُمْرَانَ بْنَ أَعْيَنَ يَسْأَلُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ابْتَدَعَ الْأَشْيَاءَ كُلَّهَا بِعِلْمِهِ عَلَى غَيْرِ مِثَالٍ كَانَ قَبْلَهُ فَابْتَدَعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ وَ لَمْ يَكُنْ قَبْلَهُنَّ سَمَاوَاتٌ وَ لَا أَرَضُونَ أَ مَا تَسْمَعُ لِقَوْلِهِ تَعَالَى ﴿وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ فَقَالَ لَهُ حُمْرَانُ أَ رَأَيْتَ قَوْلَهُ جَلَّ ذِكْرُهُ ﴿عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى‏ غَيْبِهِ أَحَداً فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ (ع) ﴿إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ وَ كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاهُ وَ أَمَّا قَوْلُهُ ﴿عالِمُ الْغَيْبِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِيمَا يَقْدِرُ مِنْ شَيْ‏ءٍ وَ يَقْضِيهِ فِي عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ يُفْضِيَهُ إِلَى الْمَلَائِكَةِ فَذَلِكَ يَا حُمْرَانُ عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ إِلَيْهِ فِيهِ الْمَشِيئَةُ فَيَقْضِيهِ إِذَا أَرَادَ وَ يَبْدُو لَهُ فِيهِ فَلَا يُمْضِيهِ فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِي يُقَدِّرُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَقْضِيهِ وَ يُمْضِيهِ فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِي انْتَهَي إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) ثُمَّ إِلَيْنَا"؛ اصول کافی، ج ۱، ص۲۵۶-۲۵۷.
  25. وبگاه راسخون