ابن سکیت در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n\n\n +\n\n)) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = ابن سکیت| عنوان مدخل = ابن سکیت| مداخل مرتبط = [[ابن سکیت در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==آشنایی اجمالی == | |||
[[ابو یوسف یعقوب بن اسحاق ابن سکیت]] از بزرگان اهل لغت، [[ادب]] و از شخصیتهای بسیار بزرگ [[زمان]] خود بود. ابن سکیت در [[فصاحت]] و [[بلاغت]] سرآمد [[خلق]] و در [[نویسندگی]] و [[شعر]] در صف مقدم قرار داشت. | |||
خاندانش اصلاً [[ایرانی]]، از استان [[خوزستان]] و از [[مردم]] [[قریه]] [[دورق]] بودند. او در پاسخ [[فراء]] که از نسبش [[پرسش]] نمود، گفت: ما اصلاً حوزی هستیم و [[پدران]] من در دورق خوزستان [[زندگی]] میکردند<ref>انباه الروات، ج۱، ص۲۲۰؛ نجاشی، رجال، ص۴۴۹؛ مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۵۶؛ وفیات الأعیان، ج۲، ص۳۰۹.</ref>. | |||
[[ | |||
پدرش فردی عالم در نحو، لغت و شعر بود. او از [[اصحاب]] [[کسائی]] به شمار میرفت<ref>انباه الروات، ج۱، ج۱، ص۲۲۰.</ref>. چون [[بغداد]] مرکز [[دانش]] در [[جهان]] آن [[روز]] بود، به بغداد [[مسافرت]] کرد. وی در آنجا مکتبخانهای تأسیس کرد و به [[تربیت کودکان]] پرداخت. | |||
==منابع== | بیشتر [[علماء رجال]]، محل [[تولد]] ابن سکیت را در خوزستان (دورق) و در سال ۱۸۶ه.ق میدانند <ref>انباه الروات، ج۱، ج۱، ص۵۱؛ تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۲۷۳.</ref>؛ ولی دهخدا مولد او را بغداد ذکر کرده است<ref>لغتنامه دهخدا.</ref>. | ||
پدر ابن سکیت چون به تحصیل فرزندش علاقه وافری داشت، به بغداد مسافرت کرد و او را به [[مکتب]] [[اساتید]] آن عصر فرستاد. او توانست از دانش اساتیدی مانند فراء، [[ابوعمرو شیبانی]]، [[محمد بن زیاد اعرابی]]، اثرم و دیگر علمای [[بصره]] و [[کوفه]]، بهره کافی ببرد. | |||
اسحاق فردی آرام و کم حرف بود. او به سبب [[افراط]] در [[سکوت]] به سکیت یا خاموش ملقب شد و فرزندش [[یعقوب]] به ابن سکیت مشهور شد. | |||
ابن سکیت در نحو و لغت فعالیت چشمگیری داشت. حتی برای تکمیل دانش خود در [[زبان عربی]]، مدتی نزد [[اعراب]] [[بدوی]] به سر برد. پس از بازگشت در محله درب القنطره بغداد به [[فرزندان]] بزرگان [[تعلیم]] داد. پس از مدتی به [[سامرا]] رفت و [[آموزش]] فرزندان [[عبدالله بن طاهر]] را به عهده گرفت. | |||
گردآوری و تدوین اشعار [[عرب]]، دیوانها و آثار پراکنده بسیاری از شعرای کهن مانند؛ [[امرؤ القیس]] و [[زهیر بن ابی سلمی]]، از دیگر خدمات [[ابن سکیت]] به شمار میرود<ref>وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۹۵.</ref>. | |||
او اشعار بسیاری از شعرای [[اسلامی]] و [[اموی]] را جمعآوری کرد و آنها را از نابودی و [[فراموشی]] [[نجات]] داد. سپس به شرح و [[تفسیر]] برخی از این دیوانها پرداخت<ref>نجاشی، رجال، ص۳۱۳.</ref>. | |||
[[نقل روایات]] و [[حدیث]] از [[ائمه اطهار]]{{عم}} از برجستهترین خدمات ابن سکیت است. | |||
[[نجاشی]] او را از [[اصحاب]] [[امام محمد تقی]] و [[امام علی النقی]]{{عم}} به شمار میآورد و میگوید که او نزد [[ابوجعفر جواد]] و [[ابوالحسن هادی]]{{عم}} بسیار [[محترم]] بود و از آنان روایتهایی نقل میکند. همچنین در [[نقل حدیث]] و [[روایات]]؛ [[موثق]] و [[راستگو]] به شمار میرود<ref>نجاشی، رجال، ص۳۱۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۱۱.</ref>. افزون بر آن از [[ملاقات]] او با [[امام رضا]]{{ع}} [[سخن]] به میان آمد<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۷۹.</ref>.<ref>[[سید حسن قریشی|قریشی، سید حسن]]، [[اصحاب ایرانی ائمه اطهار (کتاب)|اصحاب ایرانی ائمه اطهار]]، ص 252-254.</ref> | |||
== تألیفات== | |||
#[[اصلاح]] المنطق در لغت؛ | |||
#الاضداد؛ شرح معانی متضاد کلمات؛ | |||
#الالفاظ؛ شرح واژهها؛ | |||
#القلب و [[ابدال]]؛ لغت؛ | |||
#شرح [[دیوان]] الخنسا؛ | |||
#شرح دیوان [[عروة]] بن [[ورد]]؛ | |||
#شرح دیوان [[قیس بن خطیم]]؛ | |||
#الاجناس؛ | |||
#المقصور و الممدود و چندین کتاب دیگر<ref>ابن ندیم، فهرست، ص۱۲۱ و ۱۲۲؛ وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۰۹؛ نجاشی، رجال، ج۲، ص۴۵۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۸۴.</ref>.<ref>[[سید حسن قریشی|قریشی، سید حسن]]، [[اصحاب ایرانی ائمه اطهار (کتاب)|اصحاب ایرانی ائمه اطهار]]، ص 254.</ref> | |||
== [[شهادت]] ابن سکیت == | |||
ابن سکیت [[دوستدار اهل بیت]]{{عم}} و [[شیعی مذهب]] بود. به علت مشهور بودن در لغت، صرف و نحو، [[وزیر]] [[متوکل]] [[عبدالله بن یحیی بن خاقان]] او را به متوکل معرفی کرد. ابن سکیت [[تربیت]] دو تن از [[فرزندان]] او را به عهده گرفت و در [[سامرا]] ساکن شد. وی با [[شیعیان]] و [[امام جواد]] و [[امام هادی]]{{عم}} رفت و آمد داشت و به همین سبب مورد [[سعایت]] [[مخالفان]] نزد متوکل قرار گرفت. روزی متوکل با مقدمهچینی وارد مجلس درس او شد و در حالی که کودکانش نزد او بودند، به ابن سکیت گفت: آیا دو [[کودک]] من عزیزند یا حسن و حسین [[فرزندان علی]]{{عم}}. | |||
ابن سکیت با [[جرأت]] تمام گفت: ای متوکل! [[قنبر]] [[خادم]] علی{{ع}} از دو [[کودک]] تو بهتر است تا چه رسد به [[فرزندان]] او. | |||
[[متوکل]] از این پاسخ چنان بر آشفت که در دم دستور داد زبان وی را از قفا بیرون کشیدند و شکمش را با پاهای خود له کرد. [[شهادت]] او را در [[رجب]] سال ۲۴۳ه.ق نوشتهاند<ref>مسند الرضا{{ع}}، ص۲۹؛ وفیات ابن خلکان، ج۶، ص۴۰۰.</ref>.<ref>[[سید حسن قریشی|قریشی، سید حسن]]، [[اصحاب ایرانی ائمه اطهار (کتاب)|اصحاب ایرانی ائمه اطهار]]، ص 255.</ref> | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:1100366.jpg|22px]] [[سید حسن قریشی|قریشی، سید حسن]]، [[اصحاب ایرانی ائمه اطهار (کتاب)|'''اصحاب ایرانی ائمه اطهار''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
==پانویس== | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:ابن سکیت]] | [[رده:ابن سکیت]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۸
آشنایی اجمالی
ابو یوسف یعقوب بن اسحاق ابن سکیت از بزرگان اهل لغت، ادب و از شخصیتهای بسیار بزرگ زمان خود بود. ابن سکیت در فصاحت و بلاغت سرآمد خلق و در نویسندگی و شعر در صف مقدم قرار داشت.
خاندانش اصلاً ایرانی، از استان خوزستان و از مردم قریه دورق بودند. او در پاسخ فراء که از نسبش پرسش نمود، گفت: ما اصلاً حوزی هستیم و پدران من در دورق خوزستان زندگی میکردند[۱].
پدرش فردی عالم در نحو، لغت و شعر بود. او از اصحاب کسائی به شمار میرفت[۲]. چون بغداد مرکز دانش در جهان آن روز بود، به بغداد مسافرت کرد. وی در آنجا مکتبخانهای تأسیس کرد و به تربیت کودکان پرداخت.
بیشتر علماء رجال، محل تولد ابن سکیت را در خوزستان (دورق) و در سال ۱۸۶ه.ق میدانند [۳]؛ ولی دهخدا مولد او را بغداد ذکر کرده است[۴].
پدر ابن سکیت چون به تحصیل فرزندش علاقه وافری داشت، به بغداد مسافرت کرد و او را به مکتب اساتید آن عصر فرستاد. او توانست از دانش اساتیدی مانند فراء، ابوعمرو شیبانی، محمد بن زیاد اعرابی، اثرم و دیگر علمای بصره و کوفه، بهره کافی ببرد.
اسحاق فردی آرام و کم حرف بود. او به سبب افراط در سکوت به سکیت یا خاموش ملقب شد و فرزندش یعقوب به ابن سکیت مشهور شد.
ابن سکیت در نحو و لغت فعالیت چشمگیری داشت. حتی برای تکمیل دانش خود در زبان عربی، مدتی نزد اعراب بدوی به سر برد. پس از بازگشت در محله درب القنطره بغداد به فرزندان بزرگان تعلیم داد. پس از مدتی به سامرا رفت و آموزش فرزندان عبدالله بن طاهر را به عهده گرفت.
گردآوری و تدوین اشعار عرب، دیوانها و آثار پراکنده بسیاری از شعرای کهن مانند؛ امرؤ القیس و زهیر بن ابی سلمی، از دیگر خدمات ابن سکیت به شمار میرود[۵].
او اشعار بسیاری از شعرای اسلامی و اموی را جمعآوری کرد و آنها را از نابودی و فراموشی نجات داد. سپس به شرح و تفسیر برخی از این دیوانها پرداخت[۶].
نقل روایات و حدیث از ائمه اطهار(ع) از برجستهترین خدمات ابن سکیت است.
نجاشی او را از اصحاب امام محمد تقی و امام علی النقی(ع) به شمار میآورد و میگوید که او نزد ابوجعفر جواد و ابوالحسن هادی(ع) بسیار محترم بود و از آنان روایتهایی نقل میکند. همچنین در نقل حدیث و روایات؛ موثق و راستگو به شمار میرود[۷]. افزون بر آن از ملاقات او با امام رضا(ع) سخن به میان آمد[۸].[۹]
تألیفات
- اصلاح المنطق در لغت؛
- الاضداد؛ شرح معانی متضاد کلمات؛
- الالفاظ؛ شرح واژهها؛
- القلب و ابدال؛ لغت؛
- شرح دیوان الخنسا؛
- شرح دیوان عروة بن ورد؛
- شرح دیوان قیس بن خطیم؛
- الاجناس؛
- المقصور و الممدود و چندین کتاب دیگر[۱۰].[۱۱]
شهادت ابن سکیت
ابن سکیت دوستدار اهل بیت(ع) و شیعی مذهب بود. به علت مشهور بودن در لغت، صرف و نحو، وزیر متوکل عبدالله بن یحیی بن خاقان او را به متوکل معرفی کرد. ابن سکیت تربیت دو تن از فرزندان او را به عهده گرفت و در سامرا ساکن شد. وی با شیعیان و امام جواد و امام هادی(ع) رفت و آمد داشت و به همین سبب مورد سعایت مخالفان نزد متوکل قرار گرفت. روزی متوکل با مقدمهچینی وارد مجلس درس او شد و در حالی که کودکانش نزد او بودند، به ابن سکیت گفت: آیا دو کودک من عزیزند یا حسن و حسین فرزندان علی(ع).
ابن سکیت با جرأت تمام گفت: ای متوکل! قنبر خادم علی(ع) از دو کودک تو بهتر است تا چه رسد به فرزندان او.
متوکل از این پاسخ چنان بر آشفت که در دم دستور داد زبان وی را از قفا بیرون کشیدند و شکمش را با پاهای خود له کرد. شهادت او را در رجب سال ۲۴۳ه.ق نوشتهاند[۱۲].[۱۳]
منابع
پانویس
- ↑ انباه الروات، ج۱، ص۲۲۰؛ نجاشی، رجال، ص۴۴۹؛ مجالس المؤمنین، ج۱، ص۵۵۶؛ وفیات الأعیان، ج۲، ص۳۰۹.
- ↑ انباه الروات، ج۱، ج۱، ص۲۲۰.
- ↑ انباه الروات، ج۱، ج۱، ص۵۱؛ تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۲۷۳.
- ↑ لغتنامه دهخدا.
- ↑ وفیات الاعیان، ج۶، ص۳۹۵.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۱۳.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۱۳؛ معجم رجال الحدیث، ج۲، ص۲۱۱.
- ↑ عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۷۹.
- ↑ قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص 252-254.
- ↑ ابن ندیم، فهرست، ص۱۲۱ و ۱۲۲؛ وفیات الاعیان، ج۲، ص۳۰۹؛ نجاشی، رجال، ج۲، ص۴۵۲؛ الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۸۴.
- ↑ قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص 254.
- ↑ مسند الرضا(ع)، ص۲۹؛ وفیات ابن خلکان، ج۶، ص۴۰۰.
- ↑ قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص 255.