سلطه: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
(←پانویس) برچسب: واگردانی دستی |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سلطه در قرآن]] - [[سلطه در حدیث]] - [[سلطه در کلام اسلامی]] - [[سلطه در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط = سلطه (پرسش)}} | |||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
از نکات مهم چگونگی [[دعوت پیامبر]] [[شیوه]] [[دعوت]] است. این [[دعوت]] همراه با [[سلطان]] یعنی [[دلیل]] و [[برهان]] و شیوه قانع کننده است. حال چه آنهایی که [[پیامبران]] و [[پیامبر]] برای [[مردم]] میآورد، باید [[سلطان]] باشد، یا اگر میخواهند از [[دعوت پیامبر]] اعراض کنند، باید با [[دلیل]] [[سلطان]] باشد و این [[سلطنت]] [[فکری]] و منطقی است و نه [[قدرت]] قاهره که همراه با [[زور]] و [[اجبار]]. در این باره افزون بر دستهای از [[آیات]] که به صورت مستقیم و غیر مستقیم مسئله [[آزادی عقیده]] را مطرح میکند و [[اجبار]] و اکراه در [[دین]] را نفی میکند، در دستهای از [[آیات]]، سلطه ([[قدرت]]) و [[حق]] قیمومت و [[وکالت]] را از [[پیامبر]] نفی میکند. اهمیت این دسته از [[آیات]] به این [[دلیل]] که سلطه مذهبی و [[استبداد]] [[دینی]] از خطرناکترین استبدادها است و کسی که بخواهد از طریق [[دین]] و ابزار کردن [[دین]] به دیگران [[حاکمیت سیاسی]] داشته باشد، به [[معنویت]] و تداوم [[دین]] آسیب میرساند، زیرا [[قدرت]] مذهبی همواره در معرض آسیب و سوء استفاده برای حذف رقبا و [[تظاهر]] به [[دین]] و ریاکاری و دنیاداری است. به این [[دلیل]] در این دسته از [[آیات]] به نفی سلطه و نفی [[حق]] [[وکالت]] [[پیامبر]]، چه در این [[دنیا]] و چه در [[آخرت]] تصریح شده و اگر کسانی به این بحث بیشتر دامن زدهاند، همواره جهت ایجاد [[قدرت]] برای آنان اهمیت داشته تا از این طریق [[مشروعیت]] سلطه را برای خود [[اثبات]] کنند، تا [[دلسوزی]] برای [[دین]] ومعنویت و [[اخلاق]] داشته باشند.<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۷۲۶.</ref>. | از نکات مهم چگونگی [[دعوت پیامبر]] [[شیوه]] [[دعوت]] است. این [[دعوت]] همراه با [[سلطان]] یعنی [[دلیل]] و [[برهان]] و شیوه قانع کننده است. حال چه آنهایی که [[پیامبران]] و [[پیامبر]] برای [[مردم]] میآورد، باید [[سلطان]] باشد، یا اگر میخواهند از [[دعوت پیامبر]] اعراض کنند، باید با [[دلیل]] [[سلطان]] باشد و این [[سلطنت]] [[فکری]] و منطقی است و نه [[قدرت]] قاهره که همراه با [[زور]] و [[اجبار]]. در این باره افزون بر دستهای از [[آیات]] که به صورت مستقیم و غیر مستقیم مسئله [[آزادی عقیده]] را مطرح میکند و [[اجبار]] و اکراه در [[دین]] را نفی میکند، در دستهای از [[آیات]]، سلطه ([[قدرت]]) و [[حق]] قیمومت و [[وکالت]] را از [[پیامبر]] نفی میکند. اهمیت این دسته از [[آیات]] به این [[دلیل]] که سلطه مذهبی و [[استبداد]] [[دینی]] از خطرناکترین استبدادها است و کسی که بخواهد از طریق [[دین]] و ابزار کردن [[دین]] به دیگران [[حاکمیت سیاسی]] داشته باشد، به [[معنویت]] و تداوم [[دین]] آسیب میرساند، زیرا [[قدرت]] مذهبی همواره در معرض آسیب و سوء استفاده برای حذف رقبا و [[تظاهر]] به [[دین]] و ریاکاری و دنیاداری است. به این [[دلیل]] در این دسته از [[آیات]] به نفی سلطه و نفی [[حق]] [[وکالت]] [[پیامبر]]، چه در این [[دنیا]] و چه در [[آخرت]] تصریح شده و اگر کسانی به این بحث بیشتر دامن زدهاند، همواره جهت ایجاد [[قدرت]] برای آنان اهمیت داشته تا از این طریق [[مشروعیت]] سلطه را برای خود [[اثبات]] کنند، تا [[دلسوزی]] برای [[دین]] ومعنویت و [[اخلاق]] داشته باشند.<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۷۲۶.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[تسلیط]] | * [[تسلیط]] | ||
* [[ریاست]] | * [[ریاست]] | ||
{{پایان | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۲۳: | خط ۱۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:اصطلاحات سیاسی]] | ||
{{قدرت}} | {{قدرت}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۲
مقدمه
از نکات مهم چگونگی دعوت پیامبر شیوه دعوت است. این دعوت همراه با سلطان یعنی دلیل و برهان و شیوه قانع کننده است. حال چه آنهایی که پیامبران و پیامبر برای مردم میآورد، باید سلطان باشد، یا اگر میخواهند از دعوت پیامبر اعراض کنند، باید با دلیل سلطان باشد و این سلطنت فکری و منطقی است و نه قدرت قاهره که همراه با زور و اجبار. در این باره افزون بر دستهای از آیات که به صورت مستقیم و غیر مستقیم مسئله آزادی عقیده را مطرح میکند و اجبار و اکراه در دین را نفی میکند، در دستهای از آیات، سلطه (قدرت) و حق قیمومت و وکالت را از پیامبر نفی میکند. اهمیت این دسته از آیات به این دلیل که سلطه مذهبی و استبداد دینی از خطرناکترین استبدادها است و کسی که بخواهد از طریق دین و ابزار کردن دین به دیگران حاکمیت سیاسی داشته باشد، به معنویت و تداوم دین آسیب میرساند، زیرا قدرت مذهبی همواره در معرض آسیب و سوء استفاده برای حذف رقبا و تظاهر به دین و ریاکاری و دنیاداری است. به این دلیل در این دسته از آیات به نفی سلطه و نفی حق وکالت پیامبر، چه در این دنیا و چه در آخرت تصریح شده و اگر کسانی به این بحث بیشتر دامن زدهاند، همواره جهت ایجاد قدرت برای آنان اهمیت داشته تا از این طریق مشروعیت سلطه را برای خود اثبات کنند، تا دلسوزی برای دین ومعنویت و اخلاق داشته باشند.[۱].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۷۲۶.