آزادی تکوینی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-}} [[پرونده: + | تصویر = )) |
جز (جایگزینی متن - '“' به '«') |
||
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات پرسش | {{جعبه اطلاعات پرسش | ||
| موضوع اصلی | | موضوع اصلی = [[فقه سیاسی (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی]] | ||
| تصویر = 110062.jpg | |||
| تصویر | | نمایه وابسته = [[کلیاتی از فقه سیاسی (نمایه)|کلیاتی از فقه سیاسی]] | ||
| مدخل اصلی = [[آزادی تکوینی]] | |||
| نمایه وابسته | | تعداد پاسخ = ۱ | ||
| مدخل اصلی | |||
| | |||
}} | }} | ||
'''[[آزادی تکوینی]] به چه معناست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود. | '''[[آزادی تکوینی]] به چه معناست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود. | ||
== | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:11355.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]] | |||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]''' در کتاب ''«[[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]»'' در اینباره گفته است: | |||
«[[آزادی]] گاهی مقابل [[جبر]] است و مقصود از آن اینکه [[انسان]] فاعلی [[آزاد]] و مختار است و کس یا شیئی او را مجبور به اعمالش نمیکند؛ به عبارت دیگر، انسان از جهت [[خلقت]] و [[تکوین]]، موجودی آزاد است<ref>در فلسفه و کلام برای آزادی فلسفی تعاریف مختلفی ارائه شده است که این جا تنها به عناوین آن بسنده میکنیم: | |||
# استقلال و عدم اجبار خارجی؛ | |||
# خودانگیختگی؛ | |||
# خود مجبورسازی؛ | |||
# ضرورت دینی؛ | |||
# ارادی بودن؛ | |||
#استقلال و عدم اجبار خارجی؛ | |||
#خودانگیختگی؛ | |||
#خود مجبورسازی؛ | |||
#ضرورت دینی؛ | |||
#ارادی بودن؛ | |||
# فقدان مانع؛ | # فقدان مانع؛ | ||
#قوه و قدرت؛ | # قوه و قدرت؛ | ||
#صدفه و علتناگرایی؛ و پیشناپذیر، | # صدفه و علتناگرایی؛ و پیشناپذیر، | ||
#علم و رضایت کامل، | # علم و رضایت کامل، | ||
#حکم عقل و روح؛ | # حکم عقل و روح؛ | ||
#تحاد مجبر و مجبور. (برای توضیح بیشتر، ر.ک: محمد حسن قدردان قراملکی، انسان و اختیار).</ref>. | # تحاد مجبر و مجبور. (برای توضیح بیشتر، ر.ک: محمد حسن قدردان قراملکی، انسان و اختیار).</ref>. | ||
این تعریف از [[آزادی]]، "آزادی تکوینی" یا "آزادی [[فلسفی]] - کلامی" است که در [[فلسفه]] و [[کلام]] به کار میرود؛ اما در این که آیا [[انسان]] حقیقتاً فاعل [[آزاد]] و مختار است، بین [[فلاسفه]] و [[متکلمان]] [[اختلاف]] نظر وجود دارد و در سدههای اخیر از موضوعات پیچیده و جنجالی در [[غرب]] بوده است، به طوری که [[عالمان]] [[تجربی]] مانند فیزیکدانان و [[روانشناسان]] را نیز به چالش فراخوانده است»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۲۳.</ref> | |||
== | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
| عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین سیدباقری؛ | | عنوان پاسخدهنده = ۱. حجت الاسلام و المسلمین سیدباقری؛ | ||
| تصویر = 13681332.jpg| | | تصویر = 13681332.jpg | ||
| پاسخدهنده = سید کاظم سیدباقری | |||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید کاظم سیدباقری]]''' در کتابهای ''«[[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]»'' و ''«[[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]»''در اینباره گفته است: | |||
*«در [[آزادی تکوینی]] که به آن [[آزادی فلسفی]] نیز میگویند، بحث از آزادبودن [[آدمی]] در اصل [[خلقت]] و [[آفرینش]] است. آزادی تکوینی به این معناست که [[انسان]] در انجام هیچ کاری بیاختیار و ناچار نیست؛ [[انتخاب]] [[راه]] و [[عقیده]]، اجبارپذیر نیست<ref>عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۱۹۵.</ref> و اینکه نوع انسان، [[بنده]] هیچ کس غیر از [[خداوند]] نیست، انسان در [[سرشت]] و بنیادش، [[آزاد]] [[آفریده]] شده است، انسان در [[فطرت]] خویش، دارای آزادی و [[حق]] انتخاب است و چیزی بر او [[تحمیل]] نمیشود. این امر در [[قرآن کریم]] نیز تصریح شده است، خداوند میفرماید: {{متن قرآن|وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ}}<ref>«و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.</ref>»<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]] ص ۴۱.</ref> | |||
*«[[آزادی تکوینی]] به این معناست که در [[نظام آفرینش]]، [[انتخاب]] راه و [[عقیده]]، اجبارپذیر نیست و اصولاً [[دین]]، مجموعهای از [[اعتقادات]] ویژه است که هرگز نمیتوان آنها را بر کسی [[تحمیل]] کرد و اگر اصول و مبادی [[دیانت]] برای کسی حاصل نشود، دین نیز به قلمروی جانش پای نمینهد، اما از آزادی تکوینی نمیتوان چنین برداشت کرد که [[انسان]]، در مرحله انتخاب عقیده، مجاز و محق است که به هر سو، میل کند و [[خداوند]] هم به این انتخاب مطلقاً [[ارج]] مینهد. روشن است که هرگز خداوند، انسان را در میان بهرهبرداری از «گل و آتش” یا عسل و سَم”، [[آزاد]] نمیپسندد. در انتخاب [[حق و باطل]]، انسان نه تنها باید [[حق]] را برگزیند، بلکه باید با نیرویی مثالزدنی از آن [[پاسداری]] کند. اگر کسی پس از جستوجوی کامل و از سر میل و [[اراده]]، [[باطل]] را برگزیند و از [[پذیرش حق]]، سر باز زند، در ردیف کسانی است که [[پیامبر]] {{صل}} و [[امامان]] {{عم}} [[فرمان جهاد]] با وی را صادر میکنند و بیتردید این گونه افراد در [[عذاب]] [[دوزخ]]، جاودانهاند و از آن [[رهایی]] ندارند. [[اندیشه]] [[نادرست]] برابر است با سم کشنده و پیداست که خداوند، انسان را آزاد نمیپسندد تا سم را برگزیند و خود و دیگران را هلاک سازد”<ref>عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۱۹۰.</ref>. این مبنا و برداشت در مقابل اندیشه جبرانگاری است. این بیان، به [[درستی]] به ما [[آگاهی]] میبخشد که انسان مجبور نیست؛ پس [[فهم]] این برداشت، به ما [[یاری]] میدهد تا در مسائل مهم دیگر، دیدگاهی درست برگیریم و حوزه [[تشریع]] و [[تکوین]] را با هم خلط نکنیم؛ زیرا در معنی [[تشریعی]]، انسان آزاد نیست که هر کاری انجام دهد و باطل را انتخاب کند»<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۸۱.</ref> | |||
}} | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | [[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهای فقه سیاسی با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای فقه سیاسی با ۱ پاسخ]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۰:۰۱
آزادی تکوینی به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | آزادی تکوینی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آزادی تکوینی به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «آزادی در فقه و حدود آن» در اینباره گفته است:
«آزادی گاهی مقابل جبر است و مقصود از آن اینکه انسان فاعلی آزاد و مختار است و کس یا شیئی او را مجبور به اعمالش نمیکند؛ به عبارت دیگر، انسان از جهت خلقت و تکوین، موجودی آزاد است[۱].
این تعریف از آزادی، "آزادی تکوینی" یا "آزادی فلسفی - کلامی" است که در فلسفه و کلام به کار میرود؛ اما در این که آیا انسان حقیقتاً فاعل آزاد و مختار است، بین فلاسفه و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد و در سدههای اخیر از موضوعات پیچیده و جنجالی در غرب بوده است، به طوری که عالمان تجربی مانند فیزیکدانان و روانشناسان را نیز به چالش فراخوانده است»[۲]
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین سیدباقری؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتابهای «آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم» و «عدالت سیاسی در قرآن کریم»در اینباره گفته است:
|
پانویس
- ↑ در فلسفه و کلام برای آزادی فلسفی تعاریف مختلفی ارائه شده است که این جا تنها به عناوین آن بسنده میکنیم:
- استقلال و عدم اجبار خارجی؛
- خودانگیختگی؛
- خود مجبورسازی؛
- ضرورت دینی؛
- ارادی بودن؛
- فقدان مانع؛
- قوه و قدرت؛
- صدفه و علتناگرایی؛ و پیشناپذیر،
- علم و رضایت کامل،
- حکم عقل و روح؛
- تحاد مجبر و مجبور. (برای توضیح بیشتر، ر.ک: محمد حسن قدردان قراملکی، انسان و اختیار).
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۳.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۱۹۵.
- ↑ «و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم ص ۴۱.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۱۹۰.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۸۱.