ضرورت عقلی علم غیب معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
 
(۶۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۸ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش غیرنهایی}}
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع اصلی = [[علم غیب معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب]]
| موضوع فرعی        = ضرورت عقلی [[علم غیب]] [[معصوم]]{{ع}} چیست؟
| تصویر = 7626626262.jpg
| تصویر             = 7626626262.jpg
| نمایه وابسته = [[ضرورت علم غیب معصوم (نمایه)|ضرورت علم غیب معصوم]]
| اندازه تصویر      = 200px
| مدخل اصلی = [[علم غیب]]
| نمایه وابسته     = [[ضرورت علم غیب معصوم (نمایه)|ضرورت علم غیب معصوم]]
| موضوعات وابسته =  
| مدخل اصلی         = [[علم غیب]]
| پاسخ‌دهندگان = [[علامه طباطبایی]]؛  [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[سید محمد نجفی یزدی|نجفی یزدی]]؛ [[غلام حسین اعرابی|اعرابی]] و [[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]؛ [[رحیم لطیفی]]؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]
| موضوعات وابسته   =
| پاسخ‌دهنده        =
| پاسخ‌دهندگان       = [[علامه طباطبایی]]؛  [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]]؛ [[سید محمد نجفی یزدی|نجفی یزدی]]؛ [[غلام حسین اعرابی|اعرابی]] و [[سید حبیب بخارایی‌زاده|بخارایی‌زاده]]؛ [[رحیم لطیفی]]؛ [[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]
}}
}}


'''ضرورت عقلی [[علم غیب]] [[معصوم]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.
'''ضرورت عقلی [[علم غیب]] [[معصوم]] {{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم غیب معصوم (پرسش)|علم غیب معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم غیب]]''' مراجعه شود.


==عبارت‌های دیگری از این پرسش==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:39587474.jpg|100px|راست|بندانگشتی|[[علامه طباطبایی]]]]
'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[[بررسی‌های اسلامی ج۱ (کتاب)|بررسی های اسلامی]]»'' در این باره گفته است:


== پاسخ نخست==
«[[امام]] {{ع}} به حقایق جهان هستی، در هرگونه شرایطی وجود داشته باشند، به اذن خدا واقف است؛ اعم از آنها که تحت حس قرار دارند و آنها که بیرون از دایره حس می‌‏باشند، مانند موجودات آسمانی و حوادث گذشته و وقایع آینده. دلیل این مطلب: (...) از راه عقل، براهینی است که به موجب آنها [[امام]] {{ع}} به حسب مقام نورانیّت خود کامل‏‌ترین انسان عهد خود و مظهر تام اسماء و صفات خدایی و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعه شخصی آشناست و به حسب وجود عنصری خود به هر سوی توجه کند، برای وی حقایق روشن می‌‏شود»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/76192/1 بررسی های اسلامی، ج‏ ۱، ص ۱۹۵.]</ref>.
[[پرونده:39587474.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علامه طباطبایی]]]]
::::::'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«بررسی های اسلامی»'' در این باره گفته است:


::::::«[[امام]]{{ع}} به حقایق جهان هستی، در هرگونه شرایطی وجود داشته باشند، به اذن خدا واقف است؛ اعم از آنها که تحت حس قرار دارند و آنها که بیرون از دایره حس می‌‏باشند، مانند موجودات آسمانی و حوادث گذشته و وقایع آینده. دلیل این مطلب: (...) از راه عقل، براهینی است که به موجب آنها [[امام]]{{ع}} به حسب مقام نورانیّت خود کامل‏‌ترین انسان عهد خود و مظهر تام اسماء و صفات خدایی و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعه شخصی آشناست و به حسب وجود عنصری خود به هر سوی توجه کند، برای وی حقایق روشن می‌‏شود»<ref>[http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/76192/1 بررسی های اسلامی، ج‏ ۱، ص ۱۹۵.]</ref>.
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
<br /><br />
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱. آیت‌الله فاضل لنکرانی؛
| تصویر = 111.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد فاضل لنکرانی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]''' و آیت‌الله '''[[شهاب‌الدین اشراقی|اشراقی]]''' در کتاب ''«[[پاسداران وحی (کتاب)|پاسداران وحی]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:


==پاسخ‌های دیگر==
«[[امام]] {{ع}}، اگرچه به طور مستقیم و از راه [[وحی]] از دانش غیب برخوردار نشده است، و امّا در پرتو آموزه‌های نورانی نبوّت و در روشنایِ تعلیم و تربیت و هدایت [[پیامبر]]، به این موهبت الهی و فیض ربّانی دست یافته است. و آن دو مقدّمه عبارتند از:
{{یادآوری پاسخ}}
# به استناد مفادِ صریح آیات مربوط به رهبری امت اسلامی، پس از [[رسول خدا]] {{صل}}، و با تأکید و تنصیصِ روایات رسیده از [[پیامبر]] {{صل}} و ابلاغ عملی آن حضرت در مواضع مختلف، که به برخی از آن‌ها در پیش اشاره شد، [[امام علی بن ابی طالب]] {{ع}} و دیگر [[امامان]] {{عم}} یکی پس از دیگری، تا [[امام مهدی]] {{ع}} همگی با گزینش خداوند و ابلاغ [[پیامبر]] {{صل}} همه منصب های نبوّت و رسالت را؛ از قبیل تبیین معارف و تشریح احکام عملی اسلام و مبانی اخلاق دینی و تربیت مسلمانان و تأسیس حکومت و اجرای منویّاتِ [[وحی]] و اداره همه نهادهای جامعه دینی جز دریافت [[وحی]] بر عهده دارند.
{{جمع شدن|۱. آیت‌الله مکارم شیرازی؛}}
# تبیین معارف و همه آن چه در مقدمه یکم یاد شد، جز در پرتوِ دانش غیب و آگاهی از حقایق پوشیده و نهان و فراتر از دانش های بشری، امکان‌پذیر نیست.
[[پرونده:مکارم شیرازی.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر مکارم شیرازی]]]]
::::::آیت‌الله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در کتاب ''«[[پیام قرآن ج۷ (کتاب)|پیام قرآن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«ما مى‌دانیم دایره مأموریت پیشوایان هم از نظر زمان و هم از نظر مکان بسیار گسترده بوده است. مخصوصاً در مورد رسالت [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امامت]] [[امامان]]{{عم}} این مأموریت، جهانى و جاودانى است؛ یعنى هم تمام روى زمین را شامل مى‌شود و هم تمام زمان ها را تا دامنه قیامتدر بر مى گیرد. آیا کسى که مثلا استاندار استانى باشد مى تواند مأموریت خود را در آن استان بدون آگاهى از اوضاع مردم استان و امکانات منطقه و امتیازات و محرومیت هاى آنها انجام دهد؟ مسلّماً قادر نیست. با این حال چگونه پیامبرى که مبعوث به پیامبرى براى تمام مردم دنیا تا دامنه قیامت مى‌باشد ممکن است رسالت خویش را بدون آگاهى از وضع جهان تا آخرین روز مأموریتش انجام دهد؟! مسلم است که آنها از طریق علوم معمولى نمى‌توانستند تمام اعصار و قرون را ببینند؛ یا از تمام اقوام و طوایف آگاه باشند؛ پس راهى جز از طریق [[علم غیب]] - به تعلیم الهى - وجود نخواهد داشت. از این گذشته مأموریت آنها، ظاهر و باطن اجتماع و درون و برون انسان‌ها را شامل مى‌شده، و قلمرو آنها تنها ظواهر نبوده است؛ این گستردگى مأموریت نیز ایجاب مى‌کند که اجمالا از اسرار درون مردم جامعه نیز آگاه باشند؛ این همان چیزى است که در روایات متعدد به صورت یک استدلال عقلى منعکس است و نه یک حکم تعبدّى (دقت کنید). مثلا [[امام صادق]] {{ع}}، در حدیثى به یکى از راویان اخبار به نام عبدالعزیز الصایغ مى‌فرماید: {{عربی|اندازه=155%|«اَتَرى اَنَّ اللهَ اسْتَرْعى رَاعِیاً [عَلى عِبَادِهِ] وَ اسْتَخْلَفَ خَلیفَهً عَلَیْهِمْ یَحْجُبُ عَنْهُ شَیْیاً مِنْ اُمُورِهِمْ»}}؛<ref>«آیا تو فکر مى‌کنى ممکن است خداوند سرپرستى بر بندگان خود بگمارد، و خلیفه‌اى براى آن‌ها قرار دهد و چیزى از امور و اسرار آنان بر وى مکتوم باشد؟»، [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات ]]، طبق نقل بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۳۷، حدیث ۲.</ref> همین معنا به تعبیر روشن ترى در حدیث ابراهیم بن عمر آمده است که مى‌گوید: [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=155%|«مَنْ زَعَمَ اَنَّ اللهَ یَحْتَجُّ بِعَبْد فى بِلاَدِهِ ثُمَّ یَسْتُرُ عَنْهُ جَمیعَ مَا یَحْتَاجُ اِلَیهِ فَقَدْ اِفْتَرى عَلَى اللهِ»}}؛<ref>«کسى که گمان کند خداوند بنده‌اى را حجّت خویش در زمین قرار داده، سپس تمام نیازهاى او را از او پنهان دارد بر خدا افترا زده است»، همان، ص۱۳۹، روایت ۸.</ref> و این‌گونه است که روایات نیز حکم عقل را تأیید می‌کنند»<ref>[http://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=17238&catid=6509&pid=61859 پیام قرآن، ج۷، ص ۲۵۴]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛}}
از این رو، [[امام]]، اگرچه با واسطه [[پیامبر]] و تعالیم [[نبوت]]، مانند خود [[پیامبر]] {{صل}}، از دانش غیب آگاه است. و این آگاهی از غیب، حقیقت انکارناپذیری است، که هم از سوی [[پیامبر]] {{صل}}، و هم در روایات معصومین {{عم}} به تأکید، بدان پرداخته شده است»<ref>[http://www.lankarani.com/far/library/view.php?action=view&id_book=209&page=165 پاسداران وحی، ص ۱۶۷.]</ref>.
[[پرونده:Pic1419.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد نجفی یزدی|نجفی یزدی]]]]
}}
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌ (کتاب)|پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
{{پاسخ پرسش
::::::«طبیعت هر انسانی با شناخت کمالات رهبران خود به طرف آنها جذب می‌شود، علاقه او بیشتر شده و این علاقه معنایش اطاعت و هماهنگی با رهبران دینی است که پایه هر موفقیتی به شمار می‌رود . گذشته از این امر ، پیشگوئی‌های رهبران دینی در حد یک معجزه سبب تقویت ایمان و باور قلبی مردم به حقانیت دین و رهبری آن می‌گردد»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php? پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌]</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = مکارم شیرازی.jpg
| پاسخ‌دهنده = ناصر مکارم شیرازی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[ناصر مکارم شیرازی]]''' در کتاب ''«[http://www.ghbook.ir/index.php?option=com_dbook&task=viewbook&book_id=1010951007&Itemid=128&lang=fa پیام قرآن]»'' در این‌باره گفته‌ است:
 
«ما مى‌دانیم دایره مأموریت پیشوایان هم از نظر زمان و هم از نظر مکان بسیار گسترده بوده است. مخصوصاً در مورد رسالت [[پیامبر اسلام]] {{صل}} و [[امامت]] [[امامان]] {{عم}} این مأموریت، جهانى و جاودانى است؛ یعنى هم تمام روى زمین را شامل مى‌شود و هم تمام زمان ها را تا دامنه قیامتدر بر مى گیرد. آیا کسى که مثلا استاندار استانى باشد مى تواند مأموریت خود را در آن استان بدون آگاهى از اوضاع مردم استان و امکانات منطقه و امتیازات و محرومیت هاى آنها انجام دهد؟ مسلّماً قادر نیست. با این حال چگونه پیامبرى که مبعوث به پیامبرى براى تمام مردم دنیا تا دامنه قیامت مى‌باشد ممکن است رسالت خویش را بدون آگاهى از وضع جهان تا آخرین روز مأموریتش انجام دهد؟! مسلم است که آنها از طریق علوم معمولى نمى‌توانستند تمام اعصار و قرون را ببینند؛ یا از تمام اقوام و طوایف آگاه باشند؛ پس راهى جز از طریق [[علم غیب]] - به تعلیم الهى - وجود نخواهد داشت. از این گذشته مأموریت آنها، ظاهر و باطن اجتماع و درون و برون انسان‌ها را شامل مى‌شده، و قلمرو آنها تنها ظواهر نبوده است؛ این گستردگى مأموریت نیز ایجاب مى‌کند که اجمالا از اسرار درون مردم جامعه نیز آگاه باشند؛ این همان چیزى است که در روایات متعدد به صورت یک استدلال عقلى منعکس است و نه یک حکم تعبدّى (دقت کنید). مثلا [[امام صادق]] {{ع}}، در حدیثى به یکى از راویان اخبار به نام عبدالعزیز الصایغ مى‌فرماید: {{عربی|«اَتَرى اَنَّ اللهَ اسْتَرْعى رَاعِیاً عَلى عِبَادِهِ وَ اسْتَخْلَفَ خَلیفَهً عَلَیْهِمْ یَحْجُبُ عَنْهُ شَیْیاً مِنْ اُمُورِهِمْ»}}؛<ref>«آیا تو فکر مى‌کنى ممکن است خداوند سرپرستى بر بندگان خود بگمارد، و خلیفه‌اى براى آن‌ها قرار دهد و چیزى از امور و اسرار آنان بر وى مکتوم باشد؟»، [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]] ، طبق نقل بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۳۷، حدیث ۲.</ref> همین معنا به تعبیر روشن ترى در حدیث ابراهیم بن عمر آمده است که مى‌گوید: [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|«مَنْ زَعَمَ اَنَّ اللهَ یَحْتَجُّ بِعَبْد فى بِلاَدِهِ ثُمَّ یَسْتُرُ عَنْهُ جَمیعَ مَا یَحْتَاجُ اِلَیهِ فَقَدْ اِفْتَرى عَلَى اللهِ»}}؛<ref>«کسى که گمان کند خداوند بنده‌اى را حجّت خویش در زمین قرار داده، سپس تمام نیازهاى او را از او پنهان دارد بر خدا افترا زده است»، همان، ص۱۳۹، روایت ۸.</ref> و این‌گونه است که روایات نیز حکم عقل را تأیید می‌کنند»<ref>[http://makarem.ir/main.aspx?reader=1&lid=0&mid=17238&catid=6509&pid=61859 پیام قرآن، ج۷، ص ۲۵۴]</ref>.
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛
| تصویر = Pic1419.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید محمد نجفی یزدی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمد نجفی یزدی]]''' در کتاب ''«[[پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌ (کتاب)|پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


{{جمع شدن|۳. حجج الاسلام و المسلمین اعرابی و بخارایی‌زاده؛}}
«طبیعت هر انسانی با شناخت کمالات رهبران خود به طرف آنها جذب می‌شود، علاقه او بیشتر شده و این علاقه معنایش اطاعت و هماهنگی با رهبران دینی است که پایه هر موفقیتی به شمار می‌رود. گذشته از این امر، پیشگوئی‌های رهبران دینی در حد یک معجزه سبب تقویت ایمان و باور قلبی مردم به حقانیت دین و رهبری آن می‌گردد»<ref>[http://www.ghbook.ir/index.php? پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌]</ref>.
[[پرونده:11117.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[غلام حسین اعرابی]]]]
}}
حجج الاسلام و المسلمین '''[[غلام حسین اعرابی]]''' و '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در مقاله ''«[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
{{پاسخ پرسش
::::::«بر حسب اعتقادات [[شیعه]]، [[امام]] باید کامل‌ترین شخص موجود در زمان خود باشد، به نحوی که هیچ فردی در هیچ صفتی از صفات کمال همانند [[علم]]، [[قدرت]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] ، [[قرب به خداوند]] و ... نه تنها برتری بر [[امام]] نداشته، بلکه مساوی نیز نباشد؛ چه اینکه در صورت اول لازمه‌اش [[تقدیم مفضول بر فاضل]] است و این عقلاً قبیح است و مطابق اعتقادات [[عدلیه]] ([[معتزله]] و [[شیعه]]) صدور فعل قبیح از خداوند متعال ممتنع است، و در صورت دوم لازمه‌اش ترجیح بلا مرجح است که به ترجح بلا مرجح که خود محال عقلی است برمی‌گردد و از آنجایی که خداوند، [[نصب امام]] را خود عهده‌دار است محال است کسی را نصب کند که از نظر [[علم]] (کیفیت و کمیت علم)، شخص برتر یا مساوی با وی وجود داشته باشد. حال با توجه به این دلیل به میان [[امت]] می‌رویم. آنچه از تورق صفحات کتب تاریخ و [[سیر]] و [[روایات]] وارده و آثار منقوله در شرح احوال [[صحابه]] [[امام علی|علی]] {{ع}} و نیز اصحاب سایر [[ائمه]] {{عم}} و نیز علما، صلحا و عرفا، از ابتدای تاریخ اسلام تا کنون، به دست می‌آید، آن است که در هر عصری بزرگانی بوده‌اند که مقامات قرب الی‌الله را به حسب استعداد خود طی کرده، به مراتبی از کمال رسیده‌اند که اشراف بر ضمایر افراد و حالات درونی آنها داشته و مطلع از [[اخبار غیبی]] و حوادث گذشته و آینده بوده‌اند. این گونه اخبار در مورد صاحبان [[علم غیب]] به قدری فراوان است کوه فوق حد تواتر است و جای هیچگونه شک و شبهه‌ای را باقی نمیگذارد (...). حال که در میان امت چنین افرادی بوده و هستند که هر گاه اراده کنند بر احوال و اخبار و [[حوادث غیبی]] مطلع می‌شوند آیا ممکن است امام چنین امتی خود دارای این فضیلت و بلکه مراتب بالاتر آن نباشد؟ و اگر فرض کنیم، [[امام]] چنین امتی [[عالم به غیوب]] نیست آیا قائل به جواز [[تقدیم مفضول بر فاضل]] نشده‌ایم و امری قبیح را به خداوند نسبت نداده‌ایم (که صدورش از حکیم علی‌الاطلاق مستحیل است)؟ و اگر کمی کوتاه آمده، فرض کنیم [[امام]] چنین امتی هم، همانند بعضی از افراد امتش و در حد آنان (کما و کیفا)، [[علم غیب]] دارد آیا قائل به تحقق امری که عقلا ممتنع است یعنی ترجیح بلا مرجح نشده‌ایم؟ مسلما چنین است. بنابراین، عقل حکم می‌کند که خداوند حکیم، که خود نصب‌کننده امامان {{عم}}، یعنی جانشینان [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}، است، کسی را به چنین مقامی نصب کند که اگر امتش هنگام اراده، عولم به [[غیب]] می‌شوند و نه قبل از آن، او همیشه، بالفعل [[عالم به غیب]] باشد و اگر امتش بر بعضی از ضمایر و احوال درونی افراد اشراف دارند، او بر تمامی ضمایر و احوال باطنی مشرف باشد و اگر امتش بوه برخی حوادث گذشته و آینده علم دارند، او بر جمیع ما کان و ما یکون احاطه داشته باشد و به راستی اگر اینگونه نباشد، تقدیم امامی جاهل به [[غیب]] بر افورادی از امتش که عالم به غیب‌اند، همانند تقدیم [[خلفای ثلاثه]] بر [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} نخواهد بود؟»<ref>[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]، [[پژوهش‌های فلسفی و کلامی (نشریه)|فصلنامه پژوهش‌های فلسفی و کلامی]]، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۴. حجج الاسلام و المسلمین اعرابی و بخارایی‌زاده؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 11117.jpg
| پاسخ‌دهنده = غلام حسین اعرابی
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[غلام حسین اعرابی]]''' و '''[[سید حبیب بخارایی‌زاده]]''' در مقاله ''«[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


{{جمع شدن|۴. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛}}
«بر حسب اعتقادات [[شیعه]]، [[امام]] باید کامل‌ترین شخص موجود در زمان خود باشد، به نحوی که هیچ فردی در هیچ صفتی از صفات کمال همانند [[علم]]، [[قدرت]]، [[شجاعت]]، [[سخاوت]] ، [[قرب به خداوند]] و ... نه تنها برتری بر [[امام]] نداشته، بلکه مساوی نیز نباشد؛ چه اینکه در صورت اول لازمه‌اش [[تقدیم مفضول بر فاضل]] است و این عقلاً قبیح است و مطابق اعتقادات [[عدلیه]] ([[معتزله]] و [[شیعه]]) صدور فعل قبیح از خداوند متعال ممتنع است، و در صورت دوم لازمه‌اش ترجیح بلا مرجح است که به ترجح بلا مرجح که خود محال عقلی است برمی‌گردد و از آنجایی که خداوند، [[نصب امام]] را خود عهده‌دار است محال است کسی را نصب کند که از نظر [[علم]] کیفیت و کمیت علم، شخص برتر یا مساوی با وی وجود داشته باشد. حال با توجه به این دلیل به میان [[امت]] می‌رویم. آنچه از تورق صفحات کتب تاریخ و [[سیر]] و [[روایات]] وارده و آثار منقوله در شرح احوال [[صحابه]] [[امام علی|علی]] {{ع}} و نیز اصحاب سایر [[ائمه]] {{عم}} و نیز علما، صلحا و عرفا، از ابتدای تاریخ اسلام تا کنون، به دست می‌آید، آن است که در هر عصری بزرگانی بوده‌اند که مقامات قرب الی‌الله را به حسب استعداد خود طی کرده، به مراتبی از کمال رسیده‌اند که اشراف بر ضمایر افراد و حالات درونی آنها داشته و مطلع از [[اخبار غیبی]] و حوادث گذشته و آینده بوده‌اند. این گونه اخبار در مورد صاحبان [[علم غیب]] به قدری فراوان است کوه فوق حد تواتر است و جای هیچگونه شک و شبهه‌ای را باقی نمیگذارد (...). حال که در میان امت چنین افرادی بوده و هستند که هر گاه اراده کنند بر احوال و اخبار و [[حوادث غیبی]] مطلع می‌شوند آیا ممکن است امام چنین امتی خود دارای این فضیلت و بلکه مراتب بالاتر آن نباشد؟ و اگر فرض کنیم، [[امام]] چنین امتی [[عالم به غیوب]] نیست آیا قائل به جواز [[تقدیم مفضول بر فاضل]] نشده‌ایم و امری قبیح را به خداوند نسبت نداده‌ایم که صدورش از حکیم علی‌الاطلاق مستحیل است؟ و اگر کمی کوتاه آمده، فرض کنیم [[امام]] چنین امتی هم، همانند بعضی از افراد امتش و در حد آنان (کما و کیفا)، [[علم غیب]] دارد آیا قائل به تحقق امری که عقلا ممتنع است یعنی ترجیح بلا مرجح نشده‌ایم؟ مسلما چنین است. بنابراین، عقل حکم می‌کند که خداوند حکیم، که خود نصب‌کننده امامان {{عم}}، یعنی جانشینان [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}}، است، کسی را به چنین مقامی نصب کند که اگر امتش هنگام اراده، عولم به [[غیب]] می‌شوند و نه قبل از آن، او همیشه، بالفعل [[عالم به غیب]] باشد و اگر امتش بر بعضی از ضمایر و احوال درونی افراد اشراف دارند، او بر تمامی ضمایر و احوال باطنی مشرف باشد و اگر امتش بوه برخی حوادث گذشته و آینده علم دارند، او بر جمیع ما کان و ما یکون احاطه داشته باشد و به راستی اگر اینگونه نباشد، تقدیم امامی جاهل به [[غیب]] بر افورادی از امتش که عالم به غیب‌اند، همانند تقدیم [[خلفای ثلاثه]] بر [[علی بن ابی‌طالب]] {{ع}} نخواهد بود؟»<ref>[[علم غیب امامان در آینه عقل (مقاله)|علم غیب امامان در آینه عقل]]، [[پژوهش‌های فلسفی و کلامی (نشریه)|فصلنامه پژوهش‌های فلسفی و کلامی]]، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.</ref>.
[[پرونده:11213.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[رحیم لطیفی]]]]
}}
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)| علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است:
{{پاسخ پرسش
::::::«دیدگاه رسمی و مشهور دانشمندان شیعه این است که [[انبیا]] و [[امامان]]{{ع}} از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان، به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها بر قرار است. لازمه چنین عصمتی [[علم غیب]] وسیع است. نبی و امام باید عالم به حقایق اشیا و امور پنهانی باشند تا چنین عصمتی محقق شود و حتی خطا و نسیان نیز از آنان سر نزند. رهیافت تلاش کلامی و فلسفی و صریح روایات در موضوع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} دو چیز است: یکی اثبات اصل [[علم غیب]] که به اذن الهی به آنان داده شده است، و دیگر اثبات وسعت و گستره این علم تا آنجا که عدالت و عصمت‌آور باشد و [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} در سایه آن هرگونه موارد عصیان و خطا و سهو و نسیان را بشناسد و در نتیجه از او سر نزند در غیر این صورت دیگر به رسالت و هدایت‌گری‌اش اطمینانی نخواهد بود و نقض غرض خواهد شد. اگر [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، [[علم غیب]] نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی می‌شود و در نتیجه در مواردی مرتکب حق‌کشی‌ها و خطاها می‌شوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال می‌رود. افزون بر این اگر علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} محدود می‌بود و مرتکب خطاها یا فراموشی‌هایی می‌شدند این موارد با توجه به تعداد ائمه حتما برای ما نقل می‌شد»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85_%DB%B3_(%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87) علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، شماره ۴۸]</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۵. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 11213.jpg
| پاسخ‌دهنده = رحیم لطیفی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]''' در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در این باره گفته است:


{{جمع شدن|۵. آقای رضوانی (پژوهشگر حوزه علمیه قم).}}
«دیدگاه رسمی و مشهور دانشمندان شیعه این است که [[انبیا]] و [[امامان]] {{ع}} از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان، به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها بر قرار است. لازمه چنین عصمتی [[علم غیب]] وسیع است. نبی و امام باید عالم به حقایق اشیا و امور پنهانی باشند تا چنین عصمتی محقق شود و حتی خطا و نسیان نیز از آنان سر نزند. رهیافت تلاش کلامی و فلسفی و صریح روایات در موضوع [[علم غیب]] [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام]] {{ع}} دو چیز است: یکی اثبات اصل [[علم غیب]] که به اذن الهی به آنان داده شده است، و دیگر اثبات وسعت و گستره این علم تا آنجا که عدالت و عصمت‌آور باشد و [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام]] {{ع}} در سایه آن هرگونه موارد عصیان و خطا و سهو و نسیان را بشناسد و در نتیجه از او سر نزند در غیر این صورت دیگر به رسالت و هدایت‌گری‌اش اطمینانی نخواهد بود و نقض غرض خواهد شد. اگر [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام]] {{ع}} به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، [[علم غیب]] نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی می‌شود و در نتیجه در مواردی مرتکب حق‌کشی‌ها و خطاها می‌شوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال می‌رود. افزون بر این اگر علم [[پیامبر]] {{صل}} و [[امام]] {{ع}} محدود می‌بود و مرتکب خطاها یا فراموشی‌هایی می‌شدند این موارد با توجه به تعداد ائمه حتما برای ما نقل می‌شد»<ref>[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)|علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، شماره ۴۸]]</ref>.
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]] (پدیدآورنده)]]
}}
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
{{پاسخ پرسش
::::::«[[پیامبر اسلام]]{{صل}} مبعوث بر تمام افراد عالم است. چنین شریعتی طبعاً باید کامل باشد، در هر عصر و زمانی و برای هر قوم و دسته‌‏ای قابل اجرا باشد. و نیز صاحب آن شریعت به خصوصیات افراد و نفوس آنان، تا روز [[قیامت]]، آگاه باشد، در غیر این صورت رسالت او ناقص و اصلاح و عدالت‌گستری او فراگیر نخواهد بود. در نتیجه، باید [[پیامبر]]{{صل}} احاطه غیبی نه تنها به احکام و موضوعات آنها داشته باشد، بلکه از موضوعات خارجی نیز مطلع باشد. می‌‏دانیم که همه موقعیت‏‌ها به طور کلی برای [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فراهم نگشت تا شریعت اسلامی را به طور کامل تبیین نماید. عمر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} محدود بود و لذا باید برای بعد از خود خلیفه و [[ائمه|امامان]]{{عم}} و جانشینانی قرار می‏‌داد تا ادامه‌دهنده راه او باشند. و به همان دلیل که [[پیامبر]]{{صل}} احتیاج به [[علم غیب]] دارد، [[امام]]{{ع}} و جانشین او نیز باید از این علم بهره‌‏مند گردد.»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵]</ref>.
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۶. حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی؛
{{پایان جمع شدن}}
| تصویر = 1103557498.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی ربانی گلپایگانی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی ربانی گلپایگانی]]''' در کتاب ''«[[وحی نبوی (کتاب)|وحی نبوی]]»'' در این باره گفته است:
 
«اگر شناخت مسئله‌ای طبیعی برای زندگی دنیوی یا اخروی انسان ضرورت یابد، و بشر با تجربه و تفکر نتواند آن را به‌دست آورد، در آن صورت، تعلیم وحیانی آن ضرورت خواهد داشت. ضرورت دنیوی و معیشتی چنین معرفت‌هایی در مراحل اولیه تاریخ بشر که از تجربه و دانش لازم برای تأمین نیازهای ضروری زندگی خود بهره‎ای نداشت، کاملاً معلوم است. بدین‌ جهت است که متکلمان اسلامی آنجا که از فواید [[نبوت]] برای بشر سخن گفته‎اند، تعلیم صنایع و شناخت غذا، آفات و داروها دستاوردهای نبوت برای بشر شمرده‌اند<ref>نصیرالدین طوسی؛ تلخیص المحصَّل؛ ص۳۶۳- ۳۶۴؛ علامه حلّی؛ کشف المراد، ص۴۶۸- ۴۶۹.</ref>. گاهی نیز برای نیازهای دفاعی یا رهایی از خطرهای مهم، تعلیم وحیانی برخی از صنعت‌ها ضرورت می‌یافته است؛ چنان‌که قرآن کریم از تعلیم زره‌بافی به حضرت داوود از سوی خداوند برای مقابله آنان با دشمنانشان یاد کرده است: {{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ}}<ref> و برای شما ساختن زرهی را به او آموختیم تا از (گزند) جنگتان نگه دارد؛ سوره انبیاء، آیه: ۸۰.</ref>؛ چنان‎‌که برای رهایی مؤمنان از توفان سهمگین، صنعت کشتی‌سازی را به [[حضرت نوح]] {{ع}} آموخت. {{متن قرآن|وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا}}<ref>و کشتی را زیر نظر ما و وحی ما بساز؛ سوره هود، آیه: ۳۷.</ref>.
 
ضرورت معنوی و اخروی شناخت مسائل طبیعی اجتماعی جنبه‌ها و جلوه‌های مختلفی دارد:
# مقدمه لازم برای هدایت معنوی افراد است.
# حقانیت دین‌داری در گرو آن است؛ برای مثال کافران به علوم و فنونی مجهز شده‌اند که حقانیت آیین الهی را با چالش جدی روبه‌رو کرده است، یا زمینه‌ساز گمراهی گروهی شده است؛ به‌ گونه‌ای که اثبات حقانیت آیین الهی در گرو مجهز بودن دین‌داران به علم و فنی برابر یا برتر از کافران است، و از طرفی دسترسی به آن از طریق تجربه و تفکر، نیازمند زمان طولانی است و پاسخگوی نیاز هدایتی ضروری نخواهد بود.
# دانستن مسائل طبیعی نقش هدایتی درباره خود [[پیامبر]] دارد؛ زیرا اگرچه او از طریق عقل و [[وحی]] در باب خداشناسی معرفت کافی دارد، ولی از آنجا که جهان خلقت تجلی‌گاه علم، قدرت و حکمت الهی است، هرچه معرفت انسان به حوادث و قوانین عالم خلقت بیشتر باشد، خداشناسی او نیز به همان مقدار کامل‌تر خواهد بود. چنین انسانی هم معرفت اجمالی دارد و هم معرفت تفصیلی؛ هم معرفت عقلی دارد و هم معرفت حسی. از آنجا که چنین کمالی برای پیامبران ممکن است، یعنی قابلیت آن را دارند، مقتضای حکمت الهی این است که آنان را از آن برخوردار سازد. بر این اساس، همان‌گونه که پیامبران در معرفت عقلی و کلی "فلسفی" نسبت به خداوند، سرآمد دیگران بودند، در معرفت علمی و حسی درباره عالم که خود مقدمه معرفت عقلی در باب خداشناسی است نیز سرآمد دیگران بوده و از حقایق و قوانین عالم طبیعت آگاه بوده‌اند. در حدیثی که از [[امام رضا]] {{ع}} روایت شده، آمده است: "هرکس از علم هیئت و تشریح بی‌اطلاع باشد، در خداشناسی کامل نیست"<ref>حسین نوری همدانی، انسان و جهان، ص۵.</ref>. حاصل این استدلال آن است که عبادت و معرفت خداوند غایت و غرض آفرینش انسان است و پیامبران الهی که برترین انسان‌ها بوده‌اند، قابلیت دریافت معرفت کامل به خداوند را دارا بودند. بر این اساس، مقتضای حکمت الهی این بود که آنان را از حقایق و اسرار عالم آگاه سازد. بنابراین، آنان از آگاهی بسیار بالایی درباره قوانین عالم طبیعت برخوردار بودند و هرگز نمی‌توان علم آنان را در این‌باره با علم مردمان عصر آنان مقایسه کرد»<ref>[[وحی نبوی (کتاب)|وحی نبوی]]؛ ص۲۰۲ و ۲۰۴.</ref>
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۷. آقای رضوانی.
| تصویر = 15207.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی اصغر رضوانی]] (پدیدآورنده)]]
آقای '''[[علی اصغر رضوانی|رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات ج۱ (کتاب)|شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
 
«[[پیامبر اسلام]] {{صل}} مبعوث بر تمام افراد عالم است. چنین شریعتی طبعاً باید کامل باشد، در هر عصر و زمانی و برای هر قوم و دسته‌‏ای قابل اجرا باشد. و نیز صاحب آن شریعت به خصوصیات افراد و نفوس آنان، تا روز [[قیامت]]، آگاه باشد، در غیر این صورت رسالت او ناقص و اصلاح و عدالت‌گستری او فراگیر نخواهد بود. در نتیجه، باید [[پیامبر]] {{صل}} احاطه غیبی نه تنها به احکام و موضوعات آنها داشته باشد، بلکه از موضوعات خارجی نیز مطلع باشد. می‌‏دانیم که همه موقعیت‏‌ها به طور کلی برای [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فراهم نگشت تا شریعت اسلامی را به طور کامل تبیین نماید. عمر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} محدود بود و لذا باید برای بعد از خود خلیفه و [[ائمه|امامان]] {{عم}} و جانشینانی قرار می‏‌داد تا ادامه‌دهنده راه او باشند. و به همان دلیل که [[پیامبر]] {{صل}} احتیاج به [[علم غیب]] دارد، [[امام]] {{ع}} و جانشین او نیز باید از این علم بهره‌‏مند گردد.»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1084 شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵]</ref>.
}}


==پرسش‌های وابسته==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
{{ستون-شروع|3}}
# [[چرا معصوم باید علم غیب داشته باشد؟ (پرسش)]]
# [[چرا معصوم باید علم غیب داشته باشد؟ (پرسش)]]
# [[ضرورت شرعی علم به غیب معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[ضرورت شرعی علم به غیب معصوم چیست؟ (پرسش)]]
# [[اگر معصوم علم غیب دارد پس چه نیازی به وحی است؟ (پرسش)]]
# [[اگر معصوم علم غیب دارد پس چه نیازی به وحی است؟ (پرسش)]]
{{پایان}}
{{پایان پرسش وابسته}}
{{پایان}}


==[[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]]==
== [[:رده:آثار علم غیب معصوم|منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم]] ==
{{پرسش‌های وابسته}}
{{منبع‌ جامع}}
{{ستون-شروع|3}}
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم غیب معصوم|کتاب‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:کتاب‌شناسی کتاب‌های علم غیب معصوم|کتاب‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم غیب معصوم|مقاله‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:مقاله‌شناسی مقاله‌های علم غیب معصوم|مقاله‌شناسی علم غیب معصوم]]؛
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم غیب معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم غیب معصوم]].  
* [[:رده:پایان‌نامه‌شناسی پایان‌نامه‌های علم غیب معصوم|پایان‌نامه‌شناسی علم غیب معصوم]].
{{پایان}}
{{پایان منبع‌ جامع}}
{{پایان}}
==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}


== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده:علم غیب معصوم]]
[[رده:پرسش]]
[[رده:پرسش‌های جامع امامت و ولایت]]
[[رده:پرسمان علم غیب امامان معصوم]]
[[رده:پرسش‌های علم غیب معصوم]]
[[رده:(اد): پرسش‌هایی با ۸ پاسخ]]
[[رده:پرسش‌های علم غیب امام]]
[[رده:(اد): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۸ پاسخ]]
[[رده:(اح): پرسش‌هایی با ۶ پاسخ]]
[[رده:(اح): پرسش‌های علم غیب معصوم با ۶ پاسخ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۳:۵۴

ضرورت عقلی علم غیب معصوم چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

ضرورت عقلی علم غیب معصوم (ع) چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

پاسخ نخست

علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در کتاب «بررسی های اسلامی» در این باره گفته است:

«امام (ع) به حقایق جهان هستی، در هرگونه شرایطی وجود داشته باشند، به اذن خدا واقف است؛ اعم از آنها که تحت حس قرار دارند و آنها که بیرون از دایره حس می‌‏باشند، مانند موجودات آسمانی و حوادث گذشته و وقایع آینده. دلیل این مطلب: (...) از راه عقل، براهینی است که به موجب آنها امام (ع) به حسب مقام نورانیّت خود کامل‏‌ترین انسان عهد خود و مظهر تام اسماء و صفات خدایی و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعه شخصی آشناست و به حسب وجود عنصری خود به هر سوی توجه کند، برای وی حقایق روشن می‌‏شود»[۱].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله فاضل لنکرانی؛
آیت‌الله فاضل لنکرانی و آیت‌الله اشراقی در کتاب «پاسداران وحی» در این‌باره گفته‌‌اند:

«امام (ع)، اگرچه به طور مستقیم و از راه وحی از دانش غیب برخوردار نشده است، و امّا در پرتو آموزه‌های نورانی نبوّت و در روشنایِ تعلیم و تربیت و هدایت پیامبر، به این موهبت الهی و فیض ربّانی دست یافته است. و آن دو مقدّمه عبارتند از:

  1. به استناد مفادِ صریح آیات مربوط به رهبری امت اسلامی، پس از رسول خدا (ص)، و با تأکید و تنصیصِ روایات رسیده از پیامبر (ص) و ابلاغ عملی آن حضرت در مواضع مختلف، که به برخی از آن‌ها در پیش اشاره شد، امام علی بن ابی طالب (ع) و دیگر امامان (ع) یکی پس از دیگری، تا امام مهدی (ع) همگی با گزینش خداوند و ابلاغ پیامبر (ص) همه منصب های نبوّت و رسالت را؛ از قبیل تبیین معارف و تشریح احکام عملی اسلام و مبانی اخلاق دینی و تربیت مسلمانان و تأسیس حکومت و اجرای منویّاتِ وحی و اداره همه نهادهای جامعه دینی جز دریافت وحی بر عهده دارند.
  2. تبیین معارف و همه آن چه در مقدمه یکم یاد شد، جز در پرتوِ دانش غیب و آگاهی از حقایق پوشیده و نهان و فراتر از دانش های بشری، امکان‌پذیر نیست.
از این رو، امام، اگرچه با واسطه پیامبر و تعالیم نبوت، مانند خود پیامبر (ص)، از دانش غیب آگاه است. و این آگاهی از غیب، حقیقت انکارناپذیری است، که هم از سوی پیامبر (ص)، و هم در روایات معصومین (ع) به تأکید، بدان پرداخته شده است»[۲].
۲. آیت‌الله مکارم شیرازی؛
آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «پیام قرآن» در این‌باره گفته‌ است: «ما مى‌دانیم دایره مأموریت پیشوایان هم از نظر زمان و هم از نظر مکان بسیار گسترده بوده است. مخصوصاً در مورد رسالت پیامبر اسلام (ص) و امامت امامان (ع) این مأموریت، جهانى و جاودانى است؛ یعنى هم تمام روى زمین را شامل مى‌شود و هم تمام زمان ها را تا دامنه قیامتدر بر مى گیرد. آیا کسى که مثلا استاندار استانى باشد مى تواند مأموریت خود را در آن استان بدون آگاهى از اوضاع مردم استان و امکانات منطقه و امتیازات و محرومیت هاى آنها انجام دهد؟ مسلّماً قادر نیست. با این حال چگونه پیامبرى که مبعوث به پیامبرى براى تمام مردم دنیا تا دامنه قیامت مى‌باشد ممکن است رسالت خویش را بدون آگاهى از وضع جهان تا آخرین روز مأموریتش انجام دهد؟! مسلم است که آنها از طریق علوم معمولى نمى‌توانستند تمام اعصار و قرون را ببینند؛ یا از تمام اقوام و طوایف آگاه باشند؛ پس راهى جز از طریق علم غیب - به تعلیم الهى - وجود نخواهد داشت. از این گذشته مأموریت آنها، ظاهر و باطن اجتماع و درون و برون انسان‌ها را شامل مى‌شده، و قلمرو آنها تنها ظواهر نبوده است؛ این گستردگى مأموریت نیز ایجاب مى‌کند که اجمالا از اسرار درون مردم جامعه نیز آگاه باشند؛ این همان چیزى است که در روایات متعدد به صورت یک استدلال عقلى منعکس است و نه یک حکم تعبدّى (دقت کنید). مثلا امام صادق (ع)، در حدیثى به یکى از راویان اخبار به نام عبدالعزیز الصایغ مى‌فرماید: «اَتَرى اَنَّ اللهَ اسْتَرْعى رَاعِیاً عَلى عِبَادِهِ وَ اسْتَخْلَفَ خَلیفَهً عَلَیْهِمْ یَحْجُبُ عَنْهُ شَیْیاً مِنْ اُمُورِهِمْ»؛[۳] همین معنا به تعبیر روشن ترى در حدیث ابراهیم بن عمر آمده است که مى‌گوید: امام صادق (ع) فرمود: «مَنْ زَعَمَ اَنَّ اللهَ یَحْتَجُّ بِعَبْد فى بِلاَدِهِ ثُمَّ یَسْتُرُ عَنْهُ جَمیعَ مَا یَحْتَاجُ اِلَیهِ فَقَدْ اِفْتَرى عَلَى اللهِ»؛[۴] و این‌گونه است که روایات نیز حکم عقل را تأیید می‌کنند»[۵].
۳. حجت الاسلام و المسلمین نجفی یزدی؛
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد نجفی یزدی در کتاب «پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌» در این‌باره گفته‌ است: «طبیعت هر انسانی با شناخت کمالات رهبران خود به طرف آنها جذب می‌شود، علاقه او بیشتر شده و این علاقه معنایش اطاعت و هماهنگی با رهبران دینی است که پایه هر موفقیتی به شمار می‌رود. گذشته از این امر، پیشگوئی‌های رهبران دینی در حد یک معجزه سبب تقویت ایمان و باور قلبی مردم به حقانیت دین و رهبری آن می‌گردد»[۶].
۴. حجج الاسلام و المسلمین اعرابی و بخارایی‌زاده؛
حجج الاسلام و المسلمین غلام حسین اعرابی و سید حبیب بخارایی‌زاده در مقاله «علم غیب امامان در آینه عقل» در این‌باره گفته‌ است: «بر حسب اعتقادات شیعه، امام باید کامل‌ترین شخص موجود در زمان خود باشد، به نحوی که هیچ فردی در هیچ صفتی از صفات کمال همانند علم، قدرت، شجاعت، سخاوت ، قرب به خداوند و ... نه تنها برتری بر امام نداشته، بلکه مساوی نیز نباشد؛ چه اینکه در صورت اول لازمه‌اش تقدیم مفضول بر فاضل است و این عقلاً قبیح است و مطابق اعتقادات عدلیه (معتزله و شیعه) صدور فعل قبیح از خداوند متعال ممتنع است، و در صورت دوم لازمه‌اش ترجیح بلا مرجح است که به ترجح بلا مرجح که خود محال عقلی است برمی‌گردد و از آنجایی که خداوند، نصب امام را خود عهده‌دار است محال است کسی را نصب کند که از نظر علم کیفیت و کمیت علم، شخص برتر یا مساوی با وی وجود داشته باشد. حال با توجه به این دلیل به میان امت می‌رویم. آنچه از تورق صفحات کتب تاریخ و سیر و روایات وارده و آثار منقوله در شرح احوال صحابه علی (ع) و نیز اصحاب سایر ائمه (ع) و نیز علما، صلحا و عرفا، از ابتدای تاریخ اسلام تا کنون، به دست می‌آید، آن است که در هر عصری بزرگانی بوده‌اند که مقامات قرب الی‌الله را به حسب استعداد خود طی کرده، به مراتبی از کمال رسیده‌اند که اشراف بر ضمایر افراد و حالات درونی آنها داشته و مطلع از اخبار غیبی و حوادث گذشته و آینده بوده‌اند. این گونه اخبار در مورد صاحبان علم غیب به قدری فراوان است کوه فوق حد تواتر است و جای هیچگونه شک و شبهه‌ای را باقی نمیگذارد (...). حال که در میان امت چنین افرادی بوده و هستند که هر گاه اراده کنند بر احوال و اخبار و حوادث غیبی مطلع می‌شوند آیا ممکن است امام چنین امتی خود دارای این فضیلت و بلکه مراتب بالاتر آن نباشد؟ و اگر فرض کنیم، امام چنین امتی عالم به غیوب نیست آیا قائل به جواز تقدیم مفضول بر فاضل نشده‌ایم و امری قبیح را به خداوند نسبت نداده‌ایم که صدورش از حکیم علی‌الاطلاق مستحیل است؟ و اگر کمی کوتاه آمده، فرض کنیم امام چنین امتی هم، همانند بعضی از افراد امتش و در حد آنان (کما و کیفا)، علم غیب دارد آیا قائل به تحقق امری که عقلا ممتنع است یعنی ترجیح بلا مرجح نشده‌ایم؟ مسلما چنین است. بنابراین، عقل حکم می‌کند که خداوند حکیم، که خود نصب‌کننده امامان (ع)، یعنی جانشینان پیامبر (ص)، است، کسی را به چنین مقامی نصب کند که اگر امتش هنگام اراده، عولم به غیب می‌شوند و نه قبل از آن، او همیشه، بالفعل عالم به غیب باشد و اگر امتش بر بعضی از ضمایر و احوال درونی افراد اشراف دارند، او بر تمامی ضمایر و احوال باطنی مشرف باشد و اگر امتش بوه برخی حوادث گذشته و آینده علم دارند، او بر جمیع ما کان و ما یکون احاطه داشته باشد و به راستی اگر اینگونه نباشد، تقدیم امامی جاهل به غیب بر افورادی از امتش که عالم به غیب‌اند، همانند تقدیم خلفای ثلاثه بر علی بن ابی‌طالب (ع) نخواهد بود؟»[۷].
۵. حجت الاسلام و المسلمین لطیفی؛
حجت الاسلام و المسلمین رحیم لطیفی در مقاله «علم غیب معصوم» در این باره گفته است: «دیدگاه رسمی و مشهور دانشمندان شیعه این است که انبیا و امامان (ع) از هرگونه گناه صغیره و کبیره و از هرگونه خطا و سهو و نسیان، به دور هستند و چنین عصمتی از آغاز زندگی تا پایان زندگی آنها بر قرار است. لازمه چنین عصمتی علم غیب وسیع است. نبی و امام باید عالم به حقایق اشیا و امور پنهانی باشند تا چنین عصمتی محقق شود و حتی خطا و نسیان نیز از آنان سر نزند. رهیافت تلاش کلامی و فلسفی و صریح روایات در موضوع علم غیب پیامبر (ص) و امام (ع) دو چیز است: یکی اثبات اصل علم غیب که به اذن الهی به آنان داده شده است، و دیگر اثبات وسعت و گستره این علم تا آنجا که عدالت و عصمت‌آور باشد و پیامبر (ص) و امام (ع) در سایه آن هرگونه موارد عصیان و خطا و سهو و نسیان را بشناسد و در نتیجه از او سر نزند در غیر این صورت دیگر به رسالت و هدایت‌گری‌اش اطمینانی نخواهد بود و نقض غرض خواهد شد. اگر پیامبر (ص) و امام (ع) به موضوعات خارجی و امور غیبی و حوادث، علم غیب نداشته باشند، امکان سهو و نسیان، بلکه وقوع آن حتمی می‌شود و در نتیجه در مواردی مرتکب حق‌کشی‌ها و خطاها می‌شوند و این کاستی بزرگی است که با منصب آنان منافات دارد، بلکه فلسفه وجودیشان زیر سؤال می‌رود. افزون بر این اگر علم پیامبر (ص) و امام (ع) محدود می‌بود و مرتکب خطاها یا فراموشی‌هایی می‌شدند این موارد با توجه به تعداد ائمه حتما برای ما نقل می‌شد»[۸].
۶. حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی در کتاب «وحی نبوی» در این باره گفته است:

«اگر شناخت مسئله‌ای طبیعی برای زندگی دنیوی یا اخروی انسان ضرورت یابد، و بشر با تجربه و تفکر نتواند آن را به‌دست آورد، در آن صورت، تعلیم وحیانی آن ضرورت خواهد داشت. ضرورت دنیوی و معیشتی چنین معرفت‌هایی در مراحل اولیه تاریخ بشر که از تجربه و دانش لازم برای تأمین نیازهای ضروری زندگی خود بهره‎ای نداشت، کاملاً معلوم است. بدین‌ جهت است که متکلمان اسلامی آنجا که از فواید نبوت برای بشر سخن گفته‎اند، تعلیم صنایع و شناخت غذا، آفات و داروها دستاوردهای نبوت برای بشر شمرده‌اند[۹]. گاهی نیز برای نیازهای دفاعی یا رهایی از خطرهای مهم، تعلیم وحیانی برخی از صنعت‌ها ضرورت می‌یافته است؛ چنان‌که قرآن کریم از تعلیم زره‌بافی به حضرت داوود از سوی خداوند برای مقابله آنان با دشمنانشان یاد کرده است: ﴿وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ[۱۰]؛ چنان‎‌که برای رهایی مؤمنان از توفان سهمگین، صنعت کشتی‌سازی را به حضرت نوح (ع) آموخت. ﴿وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا[۱۱].

ضرورت معنوی و اخروی شناخت مسائل طبیعی اجتماعی جنبه‌ها و جلوه‌های مختلفی دارد:

  1. مقدمه لازم برای هدایت معنوی افراد است.
  2. حقانیت دین‌داری در گرو آن است؛ برای مثال کافران به علوم و فنونی مجهز شده‌اند که حقانیت آیین الهی را با چالش جدی روبه‌رو کرده است، یا زمینه‌ساز گمراهی گروهی شده است؛ به‌ گونه‌ای که اثبات حقانیت آیین الهی در گرو مجهز بودن دین‌داران به علم و فنی برابر یا برتر از کافران است، و از طرفی دسترسی به آن از طریق تجربه و تفکر، نیازمند زمان طولانی است و پاسخگوی نیاز هدایتی ضروری نخواهد بود.
  3. دانستن مسائل طبیعی نقش هدایتی درباره خود پیامبر دارد؛ زیرا اگرچه او از طریق عقل و وحی در باب خداشناسی معرفت کافی دارد، ولی از آنجا که جهان خلقت تجلی‌گاه علم، قدرت و حکمت الهی است، هرچه معرفت انسان به حوادث و قوانین عالم خلقت بیشتر باشد، خداشناسی او نیز به همان مقدار کامل‌تر خواهد بود. چنین انسانی هم معرفت اجمالی دارد و هم معرفت تفصیلی؛ هم معرفت عقلی دارد و هم معرفت حسی. از آنجا که چنین کمالی برای پیامبران ممکن است، یعنی قابلیت آن را دارند، مقتضای حکمت الهی این است که آنان را از آن برخوردار سازد. بر این اساس، همان‌گونه که پیامبران در معرفت عقلی و کلی "فلسفی" نسبت به خداوند، سرآمد دیگران بودند، در معرفت علمی و حسی درباره عالم که خود مقدمه معرفت عقلی در باب خداشناسی است نیز سرآمد دیگران بوده و از حقایق و قوانین عالم طبیعت آگاه بوده‌اند. در حدیثی که از امام رضا (ع) روایت شده، آمده است: "هرکس از علم هیئت و تشریح بی‌اطلاع باشد، در خداشناسی کامل نیست"[۱۲]. حاصل این استدلال آن است که عبادت و معرفت خداوند غایت و غرض آفرینش انسان است و پیامبران الهی که برترین انسان‌ها بوده‌اند، قابلیت دریافت معرفت کامل به خداوند را دارا بودند. بر این اساس، مقتضای حکمت الهی این بود که آنان را از حقایق و اسرار عالم آگاه سازد. بنابراین، آنان از آگاهی بسیار بالایی درباره قوانین عالم طبیعت برخوردار بودند و هرگز نمی‌توان علم آنان را در این‌باره با علم مردمان عصر آنان مقایسه کرد»[۱۳]
۷. آقای رضوانی.
علی اصغر رضوانی (پدیدآورنده)

آقای رضوانی، در کتاب «شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات» در این‌باره گفته است:

«پیامبر اسلام (ص) مبعوث بر تمام افراد عالم است. چنین شریعتی طبعاً باید کامل باشد، در هر عصر و زمانی و برای هر قوم و دسته‌‏ای قابل اجرا باشد. و نیز صاحب آن شریعت به خصوصیات افراد و نفوس آنان، تا روز قیامت، آگاه باشد، در غیر این صورت رسالت او ناقص و اصلاح و عدالت‌گستری او فراگیر نخواهد بود. در نتیجه، باید پیامبر (ص) احاطه غیبی نه تنها به احکام و موضوعات آنها داشته باشد، بلکه از موضوعات خارجی نیز مطلع باشد. می‌‏دانیم که همه موقعیت‏‌ها به طور کلی برای پیامبر (ص) فراهم نگشت تا شریعت اسلامی را به طور کامل تبیین نماید. عمر پیامبر اکرم (ص) محدود بود و لذا باید برای بعد از خود خلیفه و امامان (ع) و جانشینانی قرار می‏‌داد تا ادامه‌دهنده راه او باشند. و به همان دلیل که پیامبر (ص) احتیاج به علم غیب دارد، امام (ع) و جانشین او نیز باید از این علم بهره‌‏مند گردد.»[۱۴].]]]]

پرسش‌های وابسته

منبع‌شناسی جامع علم غیب معصوم

پانویس

  1. بررسی های اسلامی، ج‏ ۱، ص ۱۹۵.
  2. پاسداران وحی، ص ۱۶۷.
  3. «آیا تو فکر مى‌کنى ممکن است خداوند سرپرستى بر بندگان خود بگمارد، و خلیفه‌اى براى آن‌ها قرار دهد و چیزى از امور و اسرار آنان بر وى مکتوم باشد؟»، بصائر الدرجات ، طبق نقل بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۳۷، حدیث ۲.
  4. «کسى که گمان کند خداوند بنده‌اى را حجّت خویش در زمین قرار داده، سپس تمام نیازهاى او را از او پنهان دارد بر خدا افترا زده است»، همان، ص۱۳۹، روایت ۸.
  5. پیام قرآن، ج۷، ص ۲۵۴
  6. پیشگویی‌های امیرالمؤمنین ع‍ل‍ی‌ ب‍ن‌ اب‍ی‌ طال‍ب‌
  7. علم غیب امامان در آینه عقل، فصلنامه پژوهش‌های فلسفی و کلامی، ص ۱۵۹ و ۱۶۰.
  8. علم غیب معصوم، ماهنامه معارف، شماره ۴۸
  9. نصیرالدین طوسی؛ تلخیص المحصَّل؛ ص۳۶۳- ۳۶۴؛ علامه حلّی؛ کشف المراد، ص۴۶۸- ۴۶۹.
  10. و برای شما ساختن زرهی را به او آموختیم تا از (گزند) جنگتان نگه دارد؛ سوره انبیاء، آیه: ۸۰.
  11. و کشتی را زیر نظر ما و وحی ما بساز؛ سوره هود، آیه: ۳۷.
  12. حسین نوری همدانی، انسان و جهان، ص۵.
  13. وحی نبوی؛ ص۲۰۲ و ۲۰۴.
  14. شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۵