عبدالأعلی بن یزید کلبی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = عبدالأعلی بن یزید کلبی
| موضوع مرتبط = عبدالأعلی بن یزید کلبی
| عنوان مدخل  = عبدالأعلی بن یزید کلبی
| عنوان مدخل  = عبدالأعلی بن یزید کلبی
| مداخل مرتبط = [[عبدالأعلی بن یزید کلبی در تاریخ اسلامی]] - [[عبدالأعلی بن یزید کلبی در معارف و سیره حسینی]]
| مداخل مرتبط = [[عبدالأعلی بن یزید کلبی در تاریخ اسلامی]]
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==[[شهادت]] عبد الأعلی بن یزید==
== مقدمه ==
[[عون بن ابی جحیفه]] نقل کرده است که: وقتی [[عبیدالله بن زیاد]]، [[مسلم بن عقیل]] و [[هانی بن عروه]] را کشت، [[عبدالأعلی بن یزید کلبی]] را - که [[کثیر بن شهاب]]، او را در محله [[قبیله]] بنی فتیان، دستگیر کرده بود -، خواست و او را آوردند. به وی گفت: جریانت را بگو. عبد الأعلی گفت: [[خدا]]، کارهای تو را [[اصلاح]] نماید! من بیرون رفتم که ببینم [[مردم]]، چه می‌کنند که کثیر بن شهاب، مرا دستگیر کرد. [[ابن زیاد]] به وی گفت: [[سوگند]] یاد کن که جز برای آنچه گفتی، بیرون نرفتی. او از سوگند خوردن، [[امتناع]] کرد. عبیدالله گفت: او را به [[قبرستان]] [[سبیع]] ببرید و در آنجا گردنش را بزنید. او را بردند و گردنش را زدند<ref>{{متن حدیث|إنَّ عُبَيدَ اللّهِ بنَ زِيادٍ لَمّا قَتَلَ مُسْلِمَ بنَ عَقيلٍ وَ هَانِئَ بنَ عُروَةَ، دَعَا بِعَبدِ الأَعلَى الكَلِبيِّ الَّذي كَانَ أخَذَهُ كَثِيرُ بنُ شِهَابٍ فِي بَني فِتْيَانَ، فَأَتى بِهِ، فَقالَ لَهُ: أخْبِرنِي بِأَمْرِكَ. فَقالَ: أصْلَحَكَ اللّهُ، خَرَجْتُ لِأَنظُرَ ما يَصْنَعُ النّاسُ، فَأَخَذْنِي كَثِيرُ بنُ شِهَابٍ، فَقَالَ لَهُ: فَعَلَيْكَ وَعَلَيْكَ مِنَ الأَيمَانِ المُغَلَّظَةِ إنْ كَانَ أخْرَجَكَ إلّا مَا زَعَمْتَ، فَأَبى أنْ يَحْلِفَ، فَقَالَ عُبَيدُ اللّهِ: اِنْطَلِقُوا بِهذا إلى جَبّانَةِ [السَّبِيعِ، فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ بِهَا. قَالَ: فَانْطُلِقَ بِهِ فَضُرِبَت عُنُقُهُ}} (تاریخ الطبری، ج۵، ص۳۷۹).</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۳۵۸.</ref>
«عبدالأعلی بن یزید کلبی»<ref>برخی او را عبدالله الاعلی یزید کلبی گفته‌اند (عاشورا چه روزیست ۲۵۷). به سبب انتسابش به علیم بن جناب به علیمی نیز مشهور است. (الاشتقاق، ص۵۴۱؛ جمهرة انساب العرب، ص۵۷۹).</ref> [[قاری قرآن]] و [[جوانی]] [[شجاع]]، [[فداکار]] و سوارکاری ماهر بود.


== جستارهای وابسته ==
این [[جوان]] [[کوفی]] با [[حبیب بن مظاهر]] از [[مردم]] برای [[مسلم بن عقیل]] {{ع}} [[بیعت]] می‌گرفت<ref>ذخیرة الدارین، ص۲۸۵؛ وسیلة الدارین، ص۲۱۸؛ ابصارالعین، ص۱۸۲، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۳؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۳۰.</ref>. هنگامی که مسلم بن عقیل {{ع}} با [[ابن‌ زیاد]] [[اعلان]] [[جنگ]] کرد، [[لباس]] رزم پوشید و از [[منزل]] بیرون آمد تا در محله بنی‌فتیان به او بپیوندد. ولی [[کثیر بن شهاب]] و بنا به قولی [[حصین بن تمیم]] او را دستگیر و [[زندانی]] کرد<ref>مقتل الحسین {{ع}}، مقرم، ص۱۵۷، منشورات شریف رضی؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۰ و ۳۷۹؛ ذخیرة الدارین، ص۲۸۵؛ وسیلة الدارین، ص۲۱۸.</ref>. پس از [[شهادت]] مسلم بن عقیل و [[هانی بن عروه]]، [[عبیدالله بن زیاد]] وی را احضار کرد و پرسید: چرا از [[خانه]] بیرون آمدی؟ در [[اجتماع]] مسلم چه کاره بودی؟ گفت: من تماشاچی بودم. می‌خواستم ببینم مردم چه می‌کنند. ابن زیاد گفت: اگر راست می‌گویی [[سوگند]] بخور؛ ولی او از سوگند خوردن دریغ کرد. ابن‌ زیاد [[دستور]] داد او را به جبّانة السبیع<ref>جبان، در اصل به معنای صحرا است ولی اهل کوفه و بصره، مقبره را جبانه می‌نامند. در کوفه محله‌هایی است که آن‎ها را جبانه می‌گویند. مانند جبانه کنده، جبانه سبیع.... (معجم البلدان، ج۲، ص۹۹.)</ref> برده و گردنش را بزنند. مأموران او را به آنجا بردند و به [[فیض]] شهادت رساندند<ref>{{عربی|إنَّ عُبَيدَ اللّهِ بنَ زِيادٍ لَمّا قَتَلَ مُسْلِمَ بنَ عَقيلٍ وَ هَانِئَ بنَ عُروَةَ، دَعَا بِعَبدِ الأَعلَى الكَلِبيِّ الَّذي كَانَ أخَذَهُ كَثِيرُ بنُ شِهَابٍ فِي بَني فِتْيَانَ، فَأَتى بِهِ، فَقالَ لَهُ: أخْبِرنِي بِأَمْرِكَ. فَقالَ: أصْلَحَكَ اللّهُ، خَرَجْتُ لِأَنظُرَ ما يَصْنَعُ النّاسُ، فَأَخَذْنِي كَثِيرُ بنُ شِهَابٍ، فَقَالَ لَهُ: فَعَلَيْكَ وَعَلَيْكَ مِنَ الأَيمَانِ المُغَلَّظَةِ إنْ كَانَ أخْرَجَكَ إلّا مَا زَعَمْتَ، فَأَبى أنْ يَحْلِفَ، فَقَالَ عُبَيدُ اللّهِ: اِنْطَلِقُوا بِهذا إلى جَبّانَةِ [السَّبِيعِ، فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ بِهَا. قَالَ: فَانْطُلِقَ بِهِ فَضُرِبَت عُنُقُهُ}}، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۰ و ۳۷۹، دارالمعارف؛ انصارالحسین {{ع}}، ص۱۲۲، الدار الاسلامیة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۳؛ ابصار العین، ص۱۸۳، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ قمقام زخّار، ج۱، ص۳۰۲.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص۲۱۲-۲۱۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۱۹؛ [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|گزیده دانشنامه امام حسین]] ص ۳۵۸.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده:13681353.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امام حسین''']]
# [[پرونده:13681353.jpg|22px]] [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امام حسین (کتاب)|'''گزیده دانشنامه امام حسین''']]
# [[پرونده:360818579.jpg|22px]] جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)| '''پژوهشی پیرامون شهدای کربلا''']]
# [[پرونده:13681024.jpg|22px]] [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|'''فرهنگ عاشورا''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


خط ۲۰: خط ۲۱:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:عبدالأعلی بن یزید کلبی]]
[[رده:اصحاب امام حسین]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۶

مقدمه

«عبدالأعلی بن یزید کلبی»[۱] قاری قرآن و جوانی شجاع، فداکار و سوارکاری ماهر بود.

این جوان کوفی با حبیب بن مظاهر از مردم برای مسلم بن عقیل (ع) بیعت می‌گرفت[۲]. هنگامی که مسلم بن عقیل (ع) با ابن‌ زیاد اعلان جنگ کرد، لباس رزم پوشید و از منزل بیرون آمد تا در محله بنی‌فتیان به او بپیوندد. ولی کثیر بن شهاب و بنا به قولی حصین بن تمیم او را دستگیر و زندانی کرد[۳]. پس از شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه، عبیدالله بن زیاد وی را احضار کرد و پرسید: چرا از خانه بیرون آمدی؟ در اجتماع مسلم چه کاره بودی؟ گفت: من تماشاچی بودم. می‌خواستم ببینم مردم چه می‌کنند. ابن زیاد گفت: اگر راست می‌گویی سوگند بخور؛ ولی او از سوگند خوردن دریغ کرد. ابن‌ زیاد دستور داد او را به جبّانة السبیع[۴] برده و گردنش را بزنند. مأموران او را به آنجا بردند و به فیض شهادت رساندند[۵].[۶]

منابع

پانویس

  1. برخی او را عبدالله الاعلی یزید کلبی گفته‌اند (عاشورا چه روزیست ۲۵۷). به سبب انتسابش به علیم بن جناب به علیمی نیز مشهور است. (الاشتقاق، ص۵۴۱؛ جمهرة انساب العرب، ص۵۷۹).
  2. ذخیرة الدارین، ص۲۸۵؛ وسیلة الدارین، ص۲۱۸؛ ابصارالعین، ص۱۸۲، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۳؛ فرسان الهیجاء، ج۱، ص۲۳۰.
  3. مقتل الحسین (ع)، مقرم، ص۱۵۷، منشورات شریف رضی؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۰ و ۳۷۹؛ ذخیرة الدارین، ص۲۸۵؛ وسیلة الدارین، ص۲۱۸.
  4. جبان، در اصل به معنای صحرا است ولی اهل کوفه و بصره، مقبره را جبانه می‌نامند. در کوفه محله‌هایی است که آن‎ها را جبانه می‌گویند. مانند جبانه کنده، جبانه سبیع.... (معجم البلدان، ج۲، ص۹۹.)
  5. إنَّ عُبَيدَ اللّهِ بنَ زِيادٍ لَمّا قَتَلَ مُسْلِمَ بنَ عَقيلٍ وَ هَانِئَ بنَ عُروَةَ، دَعَا بِعَبدِ الأَعلَى الكَلِبيِّ الَّذي كَانَ أخَذَهُ كَثِيرُ بنُ شِهَابٍ فِي بَني فِتْيَانَ، فَأَتى بِهِ، فَقالَ لَهُ: أخْبِرنِي بِأَمْرِكَ. فَقالَ: أصْلَحَكَ اللّهُ، خَرَجْتُ لِأَنظُرَ ما يَصْنَعُ النّاسُ، فَأَخَذْنِي كَثِيرُ بنُ شِهَابٍ، فَقَالَ لَهُ: فَعَلَيْكَ وَعَلَيْكَ مِنَ الأَيمَانِ المُغَلَّظَةِ إنْ كَانَ أخْرَجَكَ إلّا مَا زَعَمْتَ، فَأَبى أنْ يَحْلِفَ، فَقَالَ عُبَيدُ اللّهِ: اِنْطَلِقُوا بِهذا إلى جَبّانَةِ [السَّبِيعِ، فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ بِهَا. قَالَ: فَانْطُلِقَ بِهِ فَضُرِبَت عُنُقُهُ، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۰ و ۳۷۹، دارالمعارف؛ انصارالحسین (ع)، ص۱۲۲، الدار الاسلامیة؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۱۳۳؛ ابصار العین، ص۱۸۳، مرکز الدراسات الاسلامیة لحرس الثورة؛ قمقام زخّار، ج۱، ص۳۰۲.
  6. جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص۲۱۲-۲۱۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۳۱۹؛ محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امام حسین ص ۳۵۸.