پاره تن پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = پیامبر خاتم
| موضوع مرتبط = پیامبر خاتم
| عنوان مدخل  = [[پاره تن پیامبر خاتم]]
| عنوان مدخل  =  
| مداخل مرتبط = [[پاره تن پیامبر خاتم در حدیث]] - [[پاره تن پیامبر خاتم در نهج البلاغه]] - [[پاره تن پیامبر خاتم در معارف و سیره نبوی]] - [[پاره تن پیامبر خاتم در معارف و سیره رضوی]]
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
با توجه به [[احادیث]] و روایاتی که از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نقل شده، ایشان در دو مورد از اصطلاح «پاره تن من» استفاده کردند:  
با توجه به [[احادیث]] و روایاتی که از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} نقل شده، ایشان در دو مورد از اصطلاح «پاره تن من» استفاده کردند:  


==نخست: [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}}==
== نخست: [[حضرت فاطمه زهرا]] {{س}} ==
مورد اول در مورد دختر بزرگوارشان [[حضرت فاطمه]]{{س}} می‌باشد که فرمودند: [[فاطمه]] پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا [[آزار]] داده و هر که مرا آزار دهد، [[خدا]] را آزرده است.  
{{اصلی|حضرت فاطمه زهرا}}
مورد اول در مورد دختر بزرگوارشان [[حضرت فاطمه]] {{س}} می‌باشد که فرمودند: [[فاطمه]] پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا [[آزار]] داده و هر که مرا آزار دهد، [[خدا]] را آزرده است.  


[[رسول خدا]]{{صل}} به دختر گرامی‌اش، [[فاطمه زهرا]]{{س}} بسیار علاقه و [[محبت]] داشت. این علاقه فراتر از محبت [[پدر]] به فرزند بود. [[محبت حضرت]] [[رسول]] با [[احترام]] و [[اکرام]] به وجود آن [[حضرت]] همراه بود. فاطمه{{س}}، در دامان [[نبوت]]، پرورش و در [[پناه]] [[امامت]] [[رشد]] یافت و از هر گونه [[ناپاکی]] و [[پلیدی]] به دور بود. [[احمد بن حنبل]] در [[مسند]] خود به نقل از [[مسور]] از رسول خدا{{صل}} می‌نویسد: «فاطمه، پاره تن من است؛ هر که او را به [[خشم]] آورد، مرا به خشم آورده و هر که او را شاد کند، مرا شاد کرده است...<ref>{{متن حدیث|فَاطِمَةُ بَضْعَةُ مِنِّي يَغْضَبُنِي مَا يَغْضَبُهَا وَ يَبْسُطُنِي مَا يَبْسُطُهَا...}} مسند احمد، ج۵، ص۴۲۳، ح۱۸۴۲۸؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۷۲، ح۴۷۴۷، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۸، ح۳۴۲۲۳؛ ینابیع الموده، ص۳۷۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]] ص ۴۴.</ref>
[[رسول خدا]] {{صل}} به دختر گرامی‌اش، [[فاطمه زهرا]] {{س}} بسیار علاقه و [[محبت]] داشت. این علاقه فراتر از محبت پدر به فرزند بود. محبت حضرت [[رسول]] با [[احترام]] و [[اکرام]] به وجود آن حضرت همراه بود. فاطمه {{س}}، در دامان [[نبوت]]، پرورش و در پناه [[امامت]] [[رشد]] یافت و از هر گونه ناپاکی و [[پلیدی]] به دور بود. [[احمد بن حنبل]] در مسند خود به نقل از مسور از رسول خدا {{صل}} می‌نویسد: «فاطمه، پاره تن من است؛ هر که او را به [[خشم]] آورد، مرا به خشم آورده و هر که او را شاد کند، مرا شاد کرده است...»<ref>{{متن حدیث|فَاطِمَةُ بَضْعَةُ مِنِّي يَغْضَبُنِي مَا يَغْضَبُهَا وَ يَبْسُطُنِي مَا يَبْسُطُهَا...}} مسند احمد، ج۵، ص۴۲۳، ح۱۸۴۲۸؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۷۲، ح۴۷۴۷، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۸، ح۳۴۲۲۳؛ ینابیع الموده، ص۳۷۱.</ref>.<ref>[[محمد حسین رحیمیان|رحیمیان، محمد حسین]]، [[اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم (کتاب)|اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم]]، ص۴۴.</ref>


==دوم: [[حضرت امام رضا]]{{ع}}==
== دوم: حضرت امام رضا {{ع}} ==
مورد دوم که در [[مفاتیح الجنان]] به آن اشاره شده در باب [[فضیلت]] [[زیارت امام رضا]]{{ع}} می‌باشد که به جهت [[تکریم]] و [[مقام]] عظمای این [[امام]]{{ع}}، [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: «زود باشد که پاره‌ای از تن من در [[زمین]] [[خراسان]] مدفون گردد و هیچ مؤمنی [[زیارت]] نکند او را مگر این که [[خداوند]] [[بهشت]] را بر او [[واجب]] نماید و بدنش را بر [[آتش جهنم]] [[حرام]] گرداند»<ref>تحفة الزائر، ج۱.</ref>.
{{اصلی|امام رضا}}
مورد دوم که در مفاتیح الجنان به آن اشاره شده در باب [[فضیلت]] [[زیارت امام رضا]] {{ع}} می‌باشد که به جهت [[تکریم]] و مقام عظمای این [[امام]] {{ع}}، [[پیامبر]] {{صل}} فرمودند: «زود باشد که پاره‌ای از تن من در [[زمین]] [[خراسان]] مدفون گردد و هیچ مؤمنی [[زیارت]] نکند او را مگر این که [[خداوند]] [[بهشت]] را بر او [[واجب]] نماید و بدنش را بر [[آتش جهنم]] [[حرام]] گرداند»<ref>تحفة الزائر، ج۱.</ref>.


مردی [[خراسانی]]، [[خدمت]] [[امام رضا]]{{ع}} رسید و عرض کرد: «یا بن [[رسول الله]]{{صل}}! [[رسول خدا]]{{صل}} را در [[خواب]] دیدم که می‌فرمودند: چگونه است حال شما، هرگاه در [[سرزمین]] شما مدفون گردد پاره تن من. امام رضا{{ع}} فرمودند: «من هستم آن کس که در سرزمین شما مدفون می‌گردم و منم پاره تن رسول خدا{{صل}}»<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۶۳۲.</ref>.
مردی [[خراسانی]]، خدمت [[امام رضا]] {{ع}} رسید و عرض کرد: «یا بن [[رسول الله]] {{صل}}! [[رسول خدا]] {{صل}} را در [[خواب]] دیدم که می‌فرمودند: چگونه است حال شما، هرگاه در سرزمین شما مدفون گردد پاره تن من. امام رضا {{ع}} فرمودند: «من هستم آن کس که در سرزمین شما مدفون می‌گردم و منم پاره تن رسول خدا {{صل}}»<ref>عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۶۳۲.</ref>.


و در [[حدیث]] دیگر فرمودند: «پاره تن من در خراسان مدفون خواهد شد، هر غمناکی که او را زیارت کند، البته [[حق تعالی]] غمش را زایل گرداند و هر گناهکاری که او را زیارت نماید، البته خداوند گناهانش را بیامرزد»<ref>مفاتیح الجنان، ص۷۵۰.</ref>.
و در [[حدیث]] دیگر فرمودند: «پاره تن من در خراسان مدفون خواهد شد، هر غمناکی که او را زیارت کند، البته [[حق تعالی]] غمش را زایل گرداند و هر گناهکاری که او را زیارت نماید، البته خداوند گناهانش را بیامرزد»<ref>مفاتیح الجنان، ص۷۵۰.</ref>. این حدیث [[مبارک]] و معتبر، در یکی از کتیبه‌های ایوان طلای صحن انقلاب اسلامی (کهنه) به خط نستعلیق نوشته شده است<ref>تاریخ آستان قدس رضوی، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]]، ص۱۷۱.</ref>
این حدیث [[مبارک]] و معتبر، در یکی از کتیبه‌های ایوان طلای [[صحن]] [[انقلاب اسلامی]] (کهنه) به خط نستعلیق نوشته شده است<ref>تاریخ آستان قدس رضوی، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸.</ref>.<ref>[[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۱۷۱.</ref>
 
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
خط ۳۴: خط ۳۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:پاره تن پیامبر خاتم]]
[[رده:حضرت فاطمه]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:امام رضا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۶

مقدمه

با توجه به احادیث و روایاتی که از پیامبر اسلام (ص) نقل شده، ایشان در دو مورد از اصطلاح «پاره تن من» استفاده کردند:

نخست: حضرت فاطمه زهرا (س)

مورد اول در مورد دختر بزرگوارشان حضرت فاطمه (س) می‌باشد که فرمودند: فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزار داده و هر که مرا آزار دهد، خدا را آزرده است.

رسول خدا (ص) به دختر گرامی‌اش، فاطمه زهرا (س) بسیار علاقه و محبت داشت. این علاقه فراتر از محبت پدر به فرزند بود. محبت حضرت رسول با احترام و اکرام به وجود آن حضرت همراه بود. فاطمه (س)، در دامان نبوت، پرورش و در پناه امامت رشد یافت و از هر گونه ناپاکی و پلیدی به دور بود. احمد بن حنبل در مسند خود به نقل از مسور از رسول خدا (ص) می‌نویسد: «فاطمه، پاره تن من است؛ هر که او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده و هر که او را شاد کند، مرا شاد کرده است...»[۱].[۲]

دوم: حضرت امام رضا (ع)

مورد دوم که در مفاتیح الجنان به آن اشاره شده در باب فضیلت زیارت امام رضا (ع) می‌باشد که به جهت تکریم و مقام عظمای این امام (ع)، پیامبر (ص) فرمودند: «زود باشد که پاره‌ای از تن من در زمین خراسان مدفون گردد و هیچ مؤمنی زیارت نکند او را مگر این که خداوند بهشت را بر او واجب نماید و بدنش را بر آتش جهنم حرام گرداند»[۳].

مردی خراسانی، خدمت امام رضا (ع) رسید و عرض کرد: «یا بن رسول الله (ص)! رسول خدا (ص) را در خواب دیدم که می‌فرمودند: چگونه است حال شما، هرگاه در سرزمین شما مدفون گردد پاره تن من. امام رضا (ع) فرمودند: «من هستم آن کس که در سرزمین شما مدفون می‌گردم و منم پاره تن رسول خدا (ص)»[۴].

و در حدیث دیگر فرمودند: «پاره تن من در خراسان مدفون خواهد شد، هر غمناکی که او را زیارت کند، البته حق تعالی غمش را زایل گرداند و هر گناهکاری که او را زیارت نماید، البته خداوند گناهانش را بیامرزد»[۵]. این حدیث مبارک و معتبر، در یکی از کتیبه‌های ایوان طلای صحن انقلاب اسلامی (کهنه) به خط نستعلیق نوشته شده است[۶].[۷]

منابع

پانویس

  1. «فَاطِمَةُ بَضْعَةُ مِنِّي يَغْضَبُنِي مَا يَغْضَبُهَا وَ يَبْسُطُنِي مَا يَبْسُطُهَا...» مسند احمد، ج۵، ص۴۲۳، ح۱۸۴۲۸؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۷۲، ح۴۷۴۷، کنزالعمال، ج۱۲، ص۱۰۸، ح۳۴۲۲۳؛ ینابیع الموده، ص۳۷۱.
  2. رحیمیان، محمد حسین، اهل بیت از نگاه پیامبر اعظم، ص۴۴.
  3. تحفة الزائر، ج۱.
  4. عیون اخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۶۳۲.
  5. مفاتیح الجنان، ص۷۵۰.
  6. تاریخ آستان قدس رضوی، ج۱، ص۲۰۷ و ۲۰۸.
  7. محمدی، حسین، رضانامه، ص۱۷۱.