حمیده بنت مسلم بن عقیل: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == ==' به '==')
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[حمیده بنت مسلم بن عقیل در تاریخ اسلامی]] - [[حمیده بنت مسلم بن عقیل در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[حمیده بنت مسلم بن عقیل در تاریخ اسلامی]] - [[حمیده بنت مسلم بن عقیل در معارف و سیره حسینی]]</div>


==مقدمه==
== مقدمه ==
«حمیده»<ref>برخی می‌‎گویند نامش عاتکه و نام مادرش رقیه بنت علی و هفت ساله بود. (معالی السبطین، ج۱، ص۲۶۶؛ وسیلة الدارین، ص۲۹۷).</ref> دختر مسلم از [[ام‌کلثوم دختر امام علی]]{{ع}} می‌باشد. وی در [[سفر]] [[کربلا]] در [[کاروان امام حسین]]{{ع}} بود و یازده سال داشت. در بین راه آنگاه که خبر [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل]] به [[امام]]{{ع}} رسید، آن [[حضرت]] او را بر زانوی خود نشاند و دست نوازش بر سر او کشید. حمیده عرض کرد: با من مانند [[یتیمان]] [[رفتار]] می‌کنی؟ پیش از این چنین [[رفتاری]] با من نداشتی، [[گمان]] می‌کنم پدرم [[شهید]] شده است! [[امام حسین]]{{ع}} شروع کرد به [[گریه]] کردن و فرمود: من پدرت هستم و دخترانم خواهرت هستند. در این لحظه صدای گریه حمیده بلند شد، به طوری که دیگر [[فرزندان مسلم]] متوجّه شهادت او شدند؛ همگی گریستند و فریاد وامسلما و واابن‌عقیلا سردادند.
«حمیده»<ref>برخی می‌‎گویند نامش عاتکه و نام مادرش رقیه بنت علی و هفت ساله بود. (معالی السبطین، ج۱، ص۲۶۶؛ وسیلة الدارین، ص۲۹۷).</ref> دختر مسلم از [[ام‌کلثوم دختر امام علی]] {{ع}} می‌باشد. وی در [[سفر]] [[کربلا]] در [[کاروان امام حسین]] {{ع}} بود و یازده سال داشت. در بین راه آنگاه که خبر [[شهادت]] [[مسلم بن عقیل]] به [[امام]] {{ع}} رسید، آن [[حضرت]] او را بر زانوی خود نشاند و دست نوازش بر سر او کشید. حمیده عرض کرد: با من مانند [[یتیمان]] [[رفتار]] می‌کنی؟ پیش از این چنین [[رفتاری]] با من نداشتی، [[گمان]] می‌کنم پدرم [[شهید]] شده است! [[امام حسین]] {{ع}} شروع کرد به [[گریه]] کردن و فرمود: من پدرت هستم و دخترانم خواهرت هستند. در این لحظه صدای گریه حمیده بلند شد، به طوری که دیگر [[فرزندان مسلم]] متوجّه شهادت او شدند؛ همگی گریستند و فریاد وامسلما و واابن‌عقیلا سردادند.


[[روز عاشورا]] پس از [[شهادت امام حسین]]{{ع}} زمانی که [[لشکریان عمر سعد]] به خیمه‌ها [[حمله]] کردند، این دختر در زیر دست و پای مهاجمین به درجه رفیع شهادت نایل آمد<ref>معالی السبطین، ج۱، ص۲۶۶.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۱۵۴-۱۵۵.</ref>
[[روز عاشورا]] پس از [[شهادت امام حسین]] {{ع}} زمانی که [[لشکریان عمر سعد]] به خیمه‌ها [[حمله]] کردند، این دختر در زیر دست و پای مهاجمین به درجه رفیع شهادت نایل آمد<ref>معالی السبطین، ج۱، ص۲۶۶.</ref>.<ref>جمعی از نویسندگان، [[پژوهشی پیرامون شهدای کربلا (کتاب)|پژوهشی پیرامون شهدای کربلا]]، ص:۱۵۴-۱۵۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۷: خط ۱۵:


[[رده:حمیده بنت مسلم بن عقیل]]
[[رده:حمیده بنت مسلم بن عقیل]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:شهدای واقعه کربلا]]
[[رده:شهدای واقعه کربلا]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۴۸

مقدمه

«حمیده»[۱] دختر مسلم از ام‌کلثوم دختر امام علی (ع) می‌باشد. وی در سفر کربلا در کاروان امام حسین (ع) بود و یازده سال داشت. در بین راه آنگاه که خبر شهادت مسلم بن عقیل به امام (ع) رسید، آن حضرت او را بر زانوی خود نشاند و دست نوازش بر سر او کشید. حمیده عرض کرد: با من مانند یتیمان رفتار می‌کنی؟ پیش از این چنین رفتاری با من نداشتی، گمان می‌کنم پدرم شهید شده است! امام حسین (ع) شروع کرد به گریه کردن و فرمود: من پدرت هستم و دخترانم خواهرت هستند. در این لحظه صدای گریه حمیده بلند شد، به طوری که دیگر فرزندان مسلم متوجّه شهادت او شدند؛ همگی گریستند و فریاد وامسلما و واابن‌عقیلا سردادند.

روز عاشورا پس از شهادت امام حسین (ع) زمانی که لشکریان عمر سعد به خیمه‌ها حمله کردند، این دختر در زیر دست و پای مهاجمین به درجه رفیع شهادت نایل آمد[۲].[۳]

منابع

  1. جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا

پانویس

  1. برخی می‌‎گویند نامش عاتکه و نام مادرش رقیه بنت علی و هفت ساله بود. (معالی السبطین، ج۱، ص۲۶۶؛ وسیلة الدارین، ص۲۹۷).
  2. معالی السبطین، ج۱، ص۲۶۶.
  3. جمعی از نویسندگان، پژوهشی پیرامون شهدای کربلا، ص:۱۵۴-۱۵۵.