ابوالعاص بن الربیع: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - '\[\[رده\:مدخل\]\]↵\[\[رده\:اعلام\]\]↵\[\[رده\:اصحاب پیامبر\]\]' به 'رده:مدخل رده:اعلام رده:اصحاب پیامبر')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = صحابه | عنوان مدخل = ابوالعاص بن الربیع | مداخل مرتبط = [[ابوالعاص بن الربیع در تراجم و رجال]] - [[ابوالعاص بن الربیع در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
{{جعبه اطلاعات اصحاب
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابوالعاص بن الربیع در تراجم و رجال]] - [[ابوالعاص بن الربیع در تاریخ اسلامی]]</div>
| نام = ابوالعاص بن الربیع
| مشهور به =
| نام تصویر = تصویر قدیمی مکه.jpg                         
| عرض تصویر =
| توضیح تصویر = تصویر قدیمی مکه
| نام کامل = ابوالعاص بن ربیع بن عبدالعزی بن عبد شمس قرشی عبشمی
| نام‌های دیگر =
| جنسیت = مرد
| کنیه = ابوالعاص 
| لقب = 
| اهل =
| از قبیله = [[قریش]] 
| از تیره = [[عبدشمس]]
| پدر = 
| مادر = [[هاله بنت خویلد]] 
| همسر = [[زینب بنت محمد]]
| پسر =
| دختر = 
| خواهر = 
| برادر = 
| خویشاوندان = [[حضرت خدیجه]] (خاله)
| وابستگان =
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = 
| محل زندگی = {{فهرست جعبه افقی| [[مکه]] | [[مدینه]] }}
| تاریخ درگذشت = ۱۲ هجری
| محل درگذشت = 
| تاریخ شهادت =   
| محل شهادت = 
| طول عمر = 
| محل دفن =
| دین =
| مذهب =
| از اصحاب = {{فهرست جعبه افقی| [[پیامبر خاتم]] | [[امام علی]] }} 
| از طبقه =
| در جنگ = [[جنگ بدر]]
| نقش‌ها =
| فعالیت‌ها = 
| علت شهرت = داماد [[پیامبر]]{{صل}} 
| علت درگذشت =
| علت شهادت = 
| راوی از =
| روایات مشهور = 
| مشایخ او = 
| راویان از او = 
| آخرین راوی از او =
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
از شاخه عبدشمس از [[قبیله قریش]] و داماد [[رسول خدا]]{{صل}}. نام او القیط، مِهشم، هُشیم، [[قاسم]] و مقسم گفته شده است<ref>ابن قتیبه، ص۱۴۱.</ref>، اما به [[کنیه]] و لقبش [[ابوالعاص]]، جَروالبطحاء (= مقیم و ساکن بطحاء) و [[امین]] [[شهرت]] داشت<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۰۷.</ref>. مادرش [[هاله]] دختر [[خویلد]] است، و [[خدیجه]] [[همسر رسول خدا]]{{صل}} [[خاله]] وی بود. بدین دلیل، ابوالعاص در [[منزل]] رسول خدا{{صل}} رفت و آمد داشت و [[پیش از بعثت]]، با [[زینب]] [[دختر رسول خدا]]{{صل}} [[ازدواج]] کرد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۳۵؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۰۷.</ref>.  
از شاخه عبدشمس از [[قبیله قریش]] و داماد [[رسول خدا]] {{صل}}. نام او القیط، مِهشم، هُشیم، [[قاسم]] و مقسم گفته شده است<ref>ابن قتیبه، ص۱۴۱.</ref>، اما به [[کنیه]] و لقبش [[ابوالعاص]]، جَروالبطحاء (= مقیم و ساکن بطحاء) و [[امین]] [[شهرت]] داشت<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۰۷.</ref>. مادرش [[هاله]] دختر [[خویلد]] است، و [[خدیجه]] [[همسر رسول خدا]] {{صل}} [[خاله]] وی بود. بدین دلیل، ابوالعاص در [[منزل]] رسول خدا {{صل}} رفت و آمد داشت و [[پیش از بعثت]]، با [[زینب]] [[دختر رسول خدا]] {{صل}} [[ازدواج]] کرد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۳۵؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۰۷.</ref>.  


[[حضرت]] وی را محترم و به منزله فرزند خود می‌شمرد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۶؛ طبرانی، ج۲۲، ص۴۲۷.</ref>. [[ابو العاص]] هر چند دیر [[اسلام]] پذیرفت، ولی بی‌تمایل به رسول خدا{{صل}} نبود و [[پیامبر]] از دامادی وی اظهار [[رضایت]] می‌کرد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۰۹.</ref>. با این حال در منابع [[شیعی]]، به نقل از [[امام باقر]]{{ع}}، او و فرد دیگری که به نامش تصریح نمی‌شود، از جمله [[منافقان]] معروفی شمرده شده‌اند که رسول خدا{{صل}} به آنان دختر داد<ref>اشعری قمی، ص۱۲۹؛ ابن ادریس، ج۳، ص۵۶۵؛ مجلسی، ج۲۲، ص۱۵۹ و ج۱۰۰، ص۳۷۸.</ref>.  
[[حضرت]] وی را محترم و به منزله فرزند خود می‌شمرد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۶؛ طبرانی، ج۲۲، ص۴۲۷.</ref>. [[ابو العاص]] هر چند دیر [[اسلام]] پذیرفت، ولی بی‌تمایل به رسول خدا {{صل}} نبود و [[پیامبر]] از دامادی وی اظهار [[رضایت]] می‌کرد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۰۹.</ref>. با این حال در منابع [[شیعی]]، به نقل از [[امام باقر]] {{ع}}، او و فرد دیگری که به نامش تصریح نمی‌شود، از جمله [[منافقان]] معروفی شمرده شده‌اند که رسول خدا {{صل}} به آنان دختر داد<ref>اشعری قمی، ص۱۲۹؛ ابن ادریس، ج۳، ص۵۶۵؛ مجلسی، ج۲۲، ص۱۵۹ و ج۱۰۰، ص۳۷۸.</ref>.  


هنگامی که [[مشرکان]] برای در فشار گذاشتن پیامبر، از او خواستند دخترش را [[طلاق]] دهد، ابوالعاص تقاضای آنان را نپذیرفت و از این کار سرباز زد. این [[رفتار]]، [[سپاس]] رسول خدا{{صل}} را برانگیخت<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۶۵.</ref>. او در [[هجرت]] [[مهاجران به مدینه]]، مانع هجرت همسرش شد<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۸۳.</ref>، ولی برخی [[روایات]]، هجرت زینب را به همراه [[پدر]] خود گزارش کرده‌اند<ref>ابن سعد، ج۸، ص۳۵؛ ابن حجر، ج۸، ص۱۵۱.</ref> که صحیح نیست؛ زیرا هجرت وی بر اساس گزارش‌های [[تأیید]] شده، پس از [[بدر]] بوده است.
هنگامی که [[مشرکان]] برای در فشار گذاشتن پیامبر، از او خواستند دخترش را [[طلاق]] دهد، ابوالعاص تقاضای آنان را نپذیرفت و از این کار سرباز زد. این [[رفتار]]، [[سپاس]] رسول خدا {{صل}} را برانگیخت<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۶۵.</ref>. او در [[هجرت]] [[مهاجران به مدینه]]، مانع هجرت همسرش شد<ref>ابن سعد، ج۱، ص۱۸۳.</ref>، ولی برخی [[روایات]]، هجرت زینب را به همراه [[پدر]] خود گزارش کرده‌اند<ref>ابن سعد، ج۸، ص۳۵؛ ابن حجر، ج۸، ص۱۵۱.</ref> که صحیح نیست؛ زیرا هجرت وی بر اساس گزارش‌های [[تأیید]] شده، پس از [[بدر]] بوده است.


ابوالعاص در [[جنگ بدر]] در صف [[مشرکان قریش]] بود و به [[اسارت]] [[مسلمانان]] درآمد. او در گزارشی، رفتار مسلمانان را با [[اسیران]]، از جمله خودش ستوده است<ref>واقدی، ج۱، ص۱۱۹.</ref>. برای فدیه وی، همسرش زینب، گردن بندش را که [[خدیجه]] هنگام [[ازدواج]] به او داده بود، برای [[مسلمانان]] فرستاد. [[رسول خدا]]{{صل}} با دیدن گردنبند، به یاد خدیجه افتاده، به ترحم آمد و از [[اصحاب]] خواست [[همسر]] وی را بدون بها [[آزاد]] کنند و گردنبندش را پس دهند که چنین نیز شد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۸؛ واقدی، ج۱، ص۱۳۰؛ ابن سعد، ج۸، ص۲۶؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۶۵.</ref>. پس از [[آزادی]]، رسول خدا{{صل}} از او خواست برای [[پیوستن]] [[زینب]] بدو منعی ایجاد نکند که وی پذیرفت و به آن عمل کرد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۶؛ ابن هشام، ج۲، ص۳۰۸.</ref> و رسول خدا{{صل}} نیز این عمل او را ستود<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۲.</ref>.
ابوالعاص در [[جنگ بدر]] در صف [[مشرکان قریش]] بود و به [[اسارت]] [[مسلمانان]] درآمد. او در گزارشی، رفتار مسلمانان را با [[اسیران]]، از جمله خودش ستوده است<ref>واقدی، ج۱، ص۱۱۹.</ref>. برای فدیه وی، همسرش زینب، گردن بندش را که [[خدیجه]] هنگام [[ازدواج]] به او داده بود، برای [[مسلمانان]] فرستاد. [[رسول خدا]] {{صل}} با دیدن گردنبند، به یاد خدیجه افتاده، به ترحم آمد و از [[اصحاب]] خواست [[همسر]] وی را بدون بها [[آزاد]] کنند و گردنبندش را پس دهند که چنین نیز شد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۸؛ واقدی، ج۱، ص۱۳۰؛ ابن سعد، ج۸، ص۲۶؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۶۵.</ref>. پس از [[آزادی]]، رسول خدا {{صل}} از او خواست برای پیوستن [[زینب]] بدو منعی ایجاد نکند که وی پذیرفت و به آن عمل کرد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۶؛ ابن هشام، ج۲، ص۳۰۸.</ref> و رسول خدا {{صل}} نیز این عمل او را ستود<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۲.</ref>.


[[ابوالعاص]] [[اموال]] بسیاری داشت و [[اهل]] [[تجارت]] و [[امانت]] بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۰۷.</ref>. کاروان تجاری او در مسیر بازگشت از [[شام]]، در [[سال ششم هجرت]] به سریه‌ای به [[فرماندهی]] [[زید بن حارثه]] برخورد. آنها اموال کاروان وی را ضبط و تعدادی از همراهانش را [[اسیر]] کردند، ولی خود ابوالعاص گریخت و به منظور یافتن راهی برای بازپس‌گیری اموالش، به [[مدینه]] آمد و به زینب [[پناهنده]] شد و زینب نیز بدو [[پناه]] داد. این [[پناهندگی]]، با سخن مشهور رسول خدا{{صل}} {{متن حدیث|انه يُجِيرُ عَلَى الْمُسْلِمِينَ أَدْنَاهُمْ }}؛ [[تأیید]] شد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۱۲؛ واقدی، ج۲، ص۵۵۳؛ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۳۷۲؛ طبرانی، ج۲۲، ص۴۲۶؛ ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۸.</ref>. رسول خدا{{صل}} از زینب خواست تا هنگامی که ابوالعاص بر شرکش باقی است، بدو نزدیک نشود<ref> ابن هشام، ج۲، ص۳۱۲؛ واقدی، ج۲، ص۵۵۳.</ref>. توجه رسول خدا{{صل}} به ابوالعاص در وساطت برای باز پس گرفتن اموالی که به [[تصرف]] سریه درآمده بود، آشکار بود و چون مسلمانان این [[تمایل]] را دیدند، تمام اموال وی را بازگرداندند<ref>حاکم، ج۳، ص۲۳۷.</ref>.
[[ابوالعاص]] [[اموال]] بسیاری داشت و [[اهل]] [[تجارت]] و [[امانت]] بود<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۰۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۰۷.</ref>. کاروان تجاری او در مسیر بازگشت از [[شام]]، در [[سال ششم هجرت]] به سریه‌ای به [[فرماندهی]] [[زید بن حارثه]] برخورد. آنها اموال کاروان وی را ضبط و تعدادی از همراهانش را [[اسیر]] کردند، ولی خود ابوالعاص گریخت و به منظور یافتن راهی برای بازپس‌گیری اموالش، به [[مدینه]] آمد و به زینب [[پناهنده]] شد و زینب نیز بدو [[پناه]] داد. این [[پناهندگی]]، با سخن مشهور رسول خدا {{صل}} {{متن حدیث|انه يُجِيرُ عَلَى الْمُسْلِمِينَ أَدْنَاهُمْ }}؛ [[تأیید]] شد<ref>ابن هشام، ج۲، ص۳۱۲؛ واقدی، ج۲، ص۵۵۳؛ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۳۷۲؛ طبرانی، ج۲۲، ص۴۲۶؛ ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۸.</ref>. رسول خدا {{صل}} از زینب خواست تا هنگامی که ابوالعاص بر شرکش باقی است، بدو نزدیک نشود<ref> ابن هشام، ج۲، ص۳۱۲؛ واقدی، ج۲، ص۵۵۳.</ref>. توجه رسول خدا {{صل}} به ابوالعاص در وساطت برای باز پس گرفتن اموالی که به [[تصرف]] سریه درآمده بود، آشکار بود و چون مسلمانان این [[تمایل]] را دیدند، تمام اموال وی را بازگرداندند<ref>حاکم، ج۳، ص۲۳۷.</ref>.


در برخی گزارش‌ها، ضبط کاروان ابوالعاص، به گروه [[ابوجندل]] نسبت داده شده است که پس از [[صلح حدیبیه]]، از [[مکه]] [[رانده شده]] و در کنار ساحل، همراه با کسانی که به او پیوستند راه کاروان‌های [[قریش]] را می‌گرفتند <ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۰۸</ref>. البته پذیرش این مطلب با توجه به دیگر [[روایات]]، دشوار می‌نماید.
در برخی گزارش‌ها، ضبط کاروان ابوالعاص، به گروه [[ابوجندل]] نسبت داده شده است که پس از [[صلح حدیبیه]]، از [[مکه]] [[رانده شده]] و در کنار ساحل، همراه با کسانی که به او پیوستند راه کاروان‌های [[قریش]] را می‌گرفتند <ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۰۸</ref>. البته پذیرش این مطلب با توجه به دیگر [[روایات]]، دشوار می‌نماید.


ابوالعاص که افزون بر [[تجارت]]، به [[امانت]] نیز [[شهرت]] داشت، پیشنهاد [[پذیرش اسلام]] و ضبط [[اموال]] [[مشرکان]] را به نفع خود نپذیرفت و گفت: نمی‌خواهم [[اسلام]] خود را با [[خیانت]] آغاز کنم<ref>ابن هشام، ج۴، ۳۱۴.</ref>. از این رو، پس از آنکه اموال را به شرکای [[قریشی]] خود در [[مکه]] رساند، اسلام پذیرفت و اعلام کرد اگر اموال شما دستم نبود، زودتر اسلام می‌آوردم. او در سال هفتم اسلام آورد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۷.</ref>. پس از پذیرش اسلام، به [[مدینه]] آمد و بار دیگر بر اساس همان [[عقد]] نخست، به [[زندگی]] مشترک با [[زینب]] ادامه داد<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۶۵؛ برای اطلاع از اختلاف‌ها در اینکه آیا زینب بر اساس همان عقد پیشین ادامه زناشویی داد یا با عقد و مهر جدیدی همراه ابوالعاص شد؛ ر.ک: ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۹؛ احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۰۸؛ ابن قدامه، ج۷، ص۵۳۶.</ref>. هنگامی که [[امام علی]]{{ع}} برای [[مأموریت]] به [[یمن]] رفت، [[ابو العاص]] همراه وی بود و پس از بازگشت [[علی]]{{ع}}، [[جانشین]] وی شد. او در حوادث پس از [[رسول خدا]]{{صل}}، [[طرفدار امام علی]]{{ع}} و حامی او بود<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۰۸.</ref>. ابوالعاص افزون بر زینب، با دختر [[سعید بن عاص]] نیز [[ازدواج]] کرد<ref>ابن قتیبه، ص۱۴۲.</ref>. دو فرزند وی به نام [[علی]] که در خردسالی درگذشت و امامه از زینب هستند که به همسری امام علی{{ع}} درآمد<ref>ابن قتیبه، ص۱۴۲؛ حاکم، ج۳، ص۲۳۶.</ref>.
ابوالعاص که افزون بر [[تجارت]]، به [[امانت]] نیز [[شهرت]] داشت، پیشنهاد [[پذیرش اسلام]] و ضبط [[اموال]] [[مشرکان]] را به نفع خود نپذیرفت و گفت: نمی‌خواهم [[اسلام]] خود را با [[خیانت]] آغاز کنم<ref>ابن هشام، ج۴، ۳۱۴.</ref>. از این رو، پس از آنکه اموال را به شرکای [[قریشی]] خود در [[مکه]] رساند، اسلام پذیرفت و اعلام کرد اگر اموال شما دستم نبود، زودتر اسلام می‌آوردم. او در سال هفتم اسلام آورد<ref>ابن سعد، ج۸، ص۲۷.</ref>. پس از پذیرش اسلام، به [[مدینه]] آمد و بار دیگر بر اساس همان [[عقد]] نخست، به [[زندگی]] مشترک با [[زینب]] ادامه داد<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۶۵؛ برای اطلاع از اختلاف‌ها در اینکه آیا زینب بر اساس همان عقد پیشین ادامه زناشویی داد یا با عقد و مهر جدیدی همراه ابوالعاص شد؛ ر. ک: ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۹؛ احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۰۸؛ ابن قدامه، ج۷، ص۵۳۶.</ref>. هنگامی که [[امام علی]] {{ع}} برای [[مأموریت]] به [[یمن]] رفت، [[ابو العاص]] همراه وی بود و پس از بازگشت [[علی]] {{ع}}، [[جانشین]] وی شد. او در حوادث پس از [[رسول خدا]] {{صل}}، [[طرفدار امام علی]] {{ع}} و حامی او بود<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۰۸.</ref>. ابوالعاص افزون بر زینب، با دختر [[سعید بن عاص]] نیز [[ازدواج]] کرد<ref>ابن قتیبه، ص۱۴۲.</ref>. دو فرزند وی به نام [[علی]] که در خردسالی درگذشت و امامه از زینب هستند که به همسری امام علی {{ع}} درآمد<ref>ابن قتیبه، ص۱۴۲؛ حاکم، ج۳، ص۲۳۶.</ref>.


[[مرگ]] وی در سال دوازده رخ داد<ref>ابن خیاط، ص۷۹.</ref>. [[وصی]] او [[زبیر بن عوام]] بود<ref>حاکم، ج۳، ص۲۳۷.</ref> که در آن [[زمان]] از [[یاوران امام علی]]{{ع}} به شمار می‌آمد.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالعاص بن ربیع عبشمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۱۰-۴۱۱.</ref>
[[مرگ]] وی در سال دوازده رخ داد<ref>ابن خیاط، ص۷۹.</ref>. [[وصی]] او [[زبیر بن عوام]] بود<ref>حاکم، ج۳، ص۲۳۷.</ref> که در آن [[زمان]] از [[یاوران امام علی]] {{ع}} به شمار می‌آمد.<ref>[[منصور داداش‌نژاد|داداش‌نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوالعاص بن ربیع عبشمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۱۰-۴۱۱.</ref>


==[[ابوالعاص]] و دامادی [[پیامبر]]{{صل}}==
== [[ابوالعاص]] و دامادی [[پیامبر]] {{صل}} ==


==اسیری [[ابوالعاص]]==
== اسیری [[ابوالعاص]] ==


==جدایی [[ابوالعاص]] از [[زینب]]==
== جدایی [[ابوالعاص]] از [[زینب]] ==


==[[اسلام آوردن]] [[ابوالعاص]]==
== [[اسلام آوردن]] [[ابوالعاص]] ==


==[[ابوالعاص]] و ازدواج دوباره با [[زینب]]==
== [[ابوالعاص]] و ازدواج دوباره با [[زینب]] ==


==سرانجام ابوالعاص==
== سرانجام ابوالعاص ==
 
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
* [[قریش]] (قبیله)
* [[عبدشمس]] (قبیله)
* [[حضرت خدیجه]] (خاله)
* [[زینب بنت محمد]] (همسر)
* [[هاله بنت خویلد]] (مادر)
{{پایان مدخل وابسته}}


== منابع ==
== منابع ==
خط ۴۰: خط ۹۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب امام علی]]
[[رده:قریش]]
[[رده:عبدشمس]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۴۰

ابوالعاص بن الربیع
تصویر قدیمی مکه
نام کاملابوالعاص بن ربیع بن عبدالعزی بن عبد شمس قرشی عبشمی
جنسیتمرد
کنیهابوالعاص
از قبیلهقریش
از تیرهعبدشمس
مادرهاله بنت خویلد
همسرزینب بنت محمد
خویشاوندانحضرت خدیجه (خاله)
محل زندگی
درگذشت۱۲ هجری
از اصحاب
حضور در جنگجنگ بدر
علت شهرتداماد پیامبر(ص)

مقدمه

از شاخه عبدشمس از قبیله قریش و داماد رسول خدا (ص). نام او القیط، مِهشم، هُشیم، قاسم و مقسم گفته شده است[۱]، اما به کنیه و لقبش ابوالعاص، جَروالبطحاء (= مقیم و ساکن بطحاء) و امین شهرت داشت[۲]. مادرش هاله دختر خویلد است، و خدیجه همسر رسول خدا (ص) خاله وی بود. بدین دلیل، ابوالعاص در منزل رسول خدا (ص) رفت و آمد داشت و پیش از بعثت، با زینب دختر رسول خدا (ص) ازدواج کرد[۳].

حضرت وی را محترم و به منزله فرزند خود می‌شمرد[۴]. ابو العاص هر چند دیر اسلام پذیرفت، ولی بی‌تمایل به رسول خدا (ص) نبود و پیامبر از دامادی وی اظهار رضایت می‌کرد[۵]. با این حال در منابع شیعی، به نقل از امام باقر (ع)، او و فرد دیگری که به نامش تصریح نمی‌شود، از جمله منافقان معروفی شمرده شده‌اند که رسول خدا (ص) به آنان دختر داد[۶].

هنگامی که مشرکان برای در فشار گذاشتن پیامبر، از او خواستند دخترش را طلاق دهد، ابوالعاص تقاضای آنان را نپذیرفت و از این کار سرباز زد. این رفتار، سپاس رسول خدا (ص) را برانگیخت[۷]. او در هجرت مهاجران به مدینه، مانع هجرت همسرش شد[۸]، ولی برخی روایات، هجرت زینب را به همراه پدر خود گزارش کرده‌اند[۹] که صحیح نیست؛ زیرا هجرت وی بر اساس گزارش‌های تأیید شده، پس از بدر بوده است.

ابوالعاص در جنگ بدر در صف مشرکان قریش بود و به اسارت مسلمانان درآمد. او در گزارشی، رفتار مسلمانان را با اسیران، از جمله خودش ستوده است[۱۰]. برای فدیه وی، همسرش زینب، گردن بندش را که خدیجه هنگام ازدواج به او داده بود، برای مسلمانان فرستاد. رسول خدا (ص) با دیدن گردنبند، به یاد خدیجه افتاده، به ترحم آمد و از اصحاب خواست همسر وی را بدون بها آزاد کنند و گردنبندش را پس دهند که چنین نیز شد[۱۱]. پس از آزادی، رسول خدا (ص) از او خواست برای پیوستن زینب بدو منعی ایجاد نکند که وی پذیرفت و به آن عمل کرد[۱۲] و رسول خدا (ص) نیز این عمل او را ستود[۱۳].

ابوالعاص اموال بسیاری داشت و اهل تجارت و امانت بود[۱۴]. کاروان تجاری او در مسیر بازگشت از شام، در سال ششم هجرت به سریه‌ای به فرماندهی زید بن حارثه برخورد. آنها اموال کاروان وی را ضبط و تعدادی از همراهانش را اسیر کردند، ولی خود ابوالعاص گریخت و به منظور یافتن راهی برای بازپس‌گیری اموالش، به مدینه آمد و به زینب پناهنده شد و زینب نیز بدو پناه داد. این پناهندگی، با سخن مشهور رسول خدا (ص) «انه يُجِيرُ عَلَى الْمُسْلِمِينَ أَدْنَاهُمْ »؛ تأیید شد[۱۵]. رسول خدا (ص) از زینب خواست تا هنگامی که ابوالعاص بر شرکش باقی است، بدو نزدیک نشود[۱۶]. توجه رسول خدا (ص) به ابوالعاص در وساطت برای باز پس گرفتن اموالی که به تصرف سریه درآمده بود، آشکار بود و چون مسلمانان این تمایل را دیدند، تمام اموال وی را بازگرداندند[۱۷].

در برخی گزارش‌ها، ضبط کاروان ابوالعاص، به گروه ابوجندل نسبت داده شده است که پس از صلح حدیبیه، از مکه رانده شده و در کنار ساحل، همراه با کسانی که به او پیوستند راه کاروان‌های قریش را می‌گرفتند [۱۸]. البته پذیرش این مطلب با توجه به دیگر روایات، دشوار می‌نماید.

ابوالعاص که افزون بر تجارت، به امانت نیز شهرت داشت، پیشنهاد پذیرش اسلام و ضبط اموال مشرکان را به نفع خود نپذیرفت و گفت: نمی‌خواهم اسلام خود را با خیانت آغاز کنم[۱۹]. از این رو، پس از آنکه اموال را به شرکای قریشی خود در مکه رساند، اسلام پذیرفت و اعلام کرد اگر اموال شما دستم نبود، زودتر اسلام می‌آوردم. او در سال هفتم اسلام آورد[۲۰]. پس از پذیرش اسلام، به مدینه آمد و بار دیگر بر اساس همان عقد نخست، به زندگی مشترک با زینب ادامه داد[۲۱]. هنگامی که امام علی (ع) برای مأموریت به یمن رفت، ابو العاص همراه وی بود و پس از بازگشت علی (ع)، جانشین وی شد. او در حوادث پس از رسول خدا (ص)، طرفدار امام علی (ع) و حامی او بود[۲۲]. ابوالعاص افزون بر زینب، با دختر سعید بن عاص نیز ازدواج کرد[۲۳]. دو فرزند وی به نام علی که در خردسالی درگذشت و امامه از زینب هستند که به همسری امام علی (ع) درآمد[۲۴].

مرگ وی در سال دوازده رخ داد[۲۵]. وصی او زبیر بن عوام بود[۲۶] که در آن زمان از یاوران امام علی (ع) به شمار می‌آمد.[۲۷]

ابوالعاص و دامادی پیامبر (ص)

اسیری ابوالعاص

جدایی ابوالعاص از زینب

اسلام آوردن ابوالعاص

ابوالعاص و ازدواج دوباره با زینب

سرانجام ابوالعاص

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن قتیبه، ص۱۴۱.
  2. ابن حجر، ج۷، ص۲۰۷.
  3. ابن سعد، ج۸، ص۳۵؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۰۷.
  4. ابن هشام، ج۲، ص۳۰۶؛ طبرانی، ج۲۲، ص۴۲۷.
  5. ابن سعد، ج۸، ص۲۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۰۹.
  6. اشعری قمی، ص۱۲۹؛ ابن ادریس، ج۳، ص۵۶۵؛ مجلسی، ج۲۲، ص۱۵۹ و ج۱۰۰، ص۳۷۸.
  7. ابن هشام، ج۲، ص۳۰۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۶۵.
  8. ابن سعد، ج۱، ص۱۸۳.
  9. ابن سعد، ج۸، ص۳۵؛ ابن حجر، ج۸، ص۱۵۱.
  10. واقدی، ج۱، ص۱۱۹.
  11. ابن هشام، ج۲، ص۳۰۸؛ واقدی، ج۱، ص۱۳۰؛ ابن سعد، ج۸، ص۲۶؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۶۵.
  12. ابن سعد، ج۸، ص۲۶؛ ابن هشام، ج۲، ص۳۰۸.
  13. ابن اثیر، ج۶، ص۱۸۲.
  14. ابن هشام، ج۲، ص۳۰۶؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۰۷.
  15. ابن هشام، ج۲، ص۳۱۲؛ واقدی، ج۲، ص۵۵۳؛ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۳۷۲؛ طبرانی، ج۲۲، ص۴۲۶؛ ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۸.
  16. ابن هشام، ج۲، ص۳۱۲؛ واقدی، ج۲، ص۵۵۳.
  17. حاکم، ج۳، ص۲۳۷.
  18. ابن حجر، ج۷، ص۲۰۸
  19. ابن هشام، ج۴، ۳۱۴.
  20. ابن سعد، ج۸، ص۲۷.
  21. ابن عبدالبر، ج۴، ص۳۶۵؛ برای اطلاع از اختلاف‌ها در اینکه آیا زینب بر اساس همان عقد پیشین ادامه زناشویی داد یا با عقد و مهر جدیدی همراه ابوالعاص شد؛ ر. ک: ابن عساکر، ج۶۷، ص۱۹؛ احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۰۸؛ ابن قدامه، ج۷، ص۵۳۶.
  22. ابن حجر، ج۷، ص۲۰۸.
  23. ابن قتیبه، ص۱۴۲.
  24. ابن قتیبه، ص۱۴۲؛ حاکم، ج۳، ص۲۳۶.
  25. ابن خیاط، ص۷۹.
  26. حاکم، ج۳، ص۲۳۷.
  27. داداش‌نژاد، منصور، مقاله «ابوالعاص بن ربیع عبشمی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۱۰-۴۱۱.