قبر حضرت فاطمه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


براساس [[روایات]] صحیح [[حضرت علی]]{{ع}}، [[فاطمه زهرا]]{{س}} را در خانه‌اش به خاک سپرده شد و زمانی که [[بنی‌امیه]]، [[مسجد]] را توسعه دادند، آن [[خانه]] جزئی از مسجد شد منتها [[قبر]] بنابر [[وصیت]] آن حضرت کاملاً مخفی است.
براساس [[روایات]] صحیح [[حضرت علی]] {{ع}}، [[فاطمه زهرا]] {{س}} را در خانه‌اش به خاک سپرده شد و زمانی که [[بنی‌امیه]]، [[مسجد]] را توسعه دادند، آن [[خانه]] جزئی از مسجد شد منتها [[قبر]] بنابر [[وصیت]] آن حضرت کاملاً مخفی است.


==[[آرامگاه حضرت فاطمه‌]]{{س}}==
== [[آرامگاه حضرت فاطمه‌]]{{س}} ==
#در خبری از «[[کلینی]]» آمده است که علی{{ع}} مکان قبر فاطمه{{س}} را هموار کرد تا شناخته نشود<ref>کافی، ج۱، ص۴۵۸.</ref>.
# در خبری از «[[کلینی]]» آمده است که علی {{ع}} مکان قبر فاطمه {{س}} را هموار کرد تا شناخته نشود<ref>کافی، ج۱، ص۴۵۸.</ref>.
# [[سید مرتضی]] روایت کرده: [[امیرمؤمنان]]، حسن و حسین{{عم}}؛ فاطمه{{س}} را شبانه به خاک سپردند و قبرش را پنهان کردند<ref>شافی، ج۴، ص۱۱۴.</ref>.
# [[سید مرتضی]] روایت کرده: [[امیرمؤمنان]]، حسن و حسین {{عم}}؛ فاطمه {{س}} را شبانه به خاک سپردند و قبرش را پنهان کردند<ref>شافی، ج۴، ص۱۱۴.</ref>.
#«ابن شبه» از «[[جعفر بن محمد]] {{ع}}» روایت کرده است که می‌فرمود: فاطمه{{س}} در اتاقی که «[[عمر بن عبدالعزیز]]» آن را جزء [[مسجد]] کرد، به خاک سپرده شده است. این، چیزی است که «[[ابو غسان]]» درباره قبر فاطمه{{س}} برایم روایت کرد و کتابی یافتم که از او در این باره نوشته است که «[[عبدالعزیز بن عمران]]» می‌گفت: «فاطمه{{س}} در خانه‌اش به خاک سپرده شد، همان‌گونه که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در خانه‌اش [[دفن]] شد» و استدلالش این بود که او را شبانه به خاک سپردند و مردم بسیاری، از قبرش [[آگاه]] نشدند»<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۰۸.</ref>.
#«ابن شبه» از «[[جعفر بن محمد]] {{ع}}» روایت کرده است که می‌فرمود: فاطمه {{س}} در اتاقی که «[[عمر بن عبدالعزیز]]» آن را جزء [[مسجد]] کرد، به خاک سپرده شده است. این، چیزی است که «[[ابو غسان]]» درباره قبر فاطمه {{س}} برایم روایت کرد و کتابی یافتم که از او در این باره نوشته است که «[[عبدالعزیز بن عمران]]» می‌گفت: «فاطمه {{س}} در خانه‌اش به خاک سپرده شد، همان‌گونه که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در خانه‌اش [[دفن]] شد» و استدلالش این بود که او را شبانه به خاک سپردند و مردم بسیاری، از قبرش [[آگاه]] نشدند»<ref>تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۰۸.</ref>.
#«[[حمیری]]» به سندش از «[[احمد بن محمد بن ابی نصر]]» نقل کرده که: از [[امام رضا]]{{ع}} پرسیدم: [[فاطمه]]{{س}} دختر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را کجا به [[خاک]] سپردند؟ فرمود «مردی از [[امام صادق]]{{ع}} همین مسئله را پرسید و «[[عیسی بن موسی]]» حاضر بود [[عیسی]] گفت: در [[بقیع]] به خاک سپرده شد. آن مرد پرسید: آقا چه می‌فرمائید؟ حضرت فرمود: عیسی، پاسخت را داد». «[[احمد بن محمد بن ابی نصر]]» به [[امام]] گفت: [[خدا]] تو را از [[صالحان]] قرار دهد! مرا با [[عیسی بن موسی]] چه کار است؟ از پدرانت به من خبر ده. [[حضرت رضا]]{{ع}} فرمود «در خانه‌اش به خاک سپرده شد»<ref>>{{متن حدیث|وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، أَيَّ مَكَانٍ دُفِنَتْ؟ فَقَالَ: «سَأَلَ رَجُلٌ جَعْفَراً عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ - وَ عِيسَى بْنُ مُوسَى حَاضِرٌ - فَقَالَ لَهُ عِيسَى: دُفِنَتْ فِي الْبَقِيعِ. فَقَالَ الرَّجُلُ: مَا تَقُولُ؟ فَقَالَ: «قَدْ قَالَ لَكَ». فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ، مَا أَنَا وَ عِيسَى بْنُ مُوسَى، أَخْبِرْنِي عَنْ آبَائِكَ. فَقَالَ: «دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا}}؛ قرب الاسناد، ص۳۶۷.</ref>.
#«[[حمیری]]» به سندش از «[[احمد بن محمد بن ابی نصر]]» نقل کرده که: از [[امام رضا]] {{ع}} پرسیدم: [[فاطمه]] {{س}} دختر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} را کجا به [[خاک]] سپردند؟ فرمود «مردی از [[امام صادق]] {{ع}} همین مسئله را پرسید و «[[عیسی بن موسی]]» حاضر بود [[عیسی]] گفت: در [[بقیع]] به خاک سپرده شد. آن مرد پرسید: آقا چه می‌فرمائید؟ حضرت فرمود: عیسی، پاسخت را داد». «[[احمد بن محمد بن ابی نصر]]» به [[امام]] گفت: [[خدا]] تو را از [[صالحان]] قرار دهد! مرا با [[عیسی بن موسی]] چه کار است؟ از پدرانت به من خبر ده. [[حضرت رضا]] {{ع}} فرمود «در خانه‌اش به خاک سپرده شد»<ref>>{{متن حدیث|وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، أَيَّ مَكَانٍ دُفِنَتْ؟ فَقَالَ: «سَأَلَ رَجُلٌ جَعْفَراً عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ - وَ عِيسَى بْنُ مُوسَى حَاضِرٌ - فَقَالَ لَهُ عِيسَى: دُفِنَتْ فِي الْبَقِيعِ. فَقَالَ الرَّجُلُ: مَا تَقُولُ؟ فَقَالَ: «قَدْ قَالَ لَكَ». فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ، مَا أَنَا وَ عِيسَى بْنُ مُوسَى، أَخْبِرْنِي عَنْ آبَائِكَ. فَقَالَ: «دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا}}؛ قرب الاسناد، ص۳۶۷.</ref>.
#«[[کلینی]]» به سند خود از «احمد بن محمد بن ابی نصر» [[روایت]] کرده: از امام رضا{{ع}} درباره [[قبر]] فاطمه{{س}} پرسیدم، آن حضرت فرمود: در خانه‌اش به خاک سپرده شد و زمانی که «[[بنی‌امیه]]»، [[مسجد]] را توسعه دادند، آن [[خانه]] جزئی از مسجد شد<ref>>{{متن حدیث|فَلَمَّا زَادَتْ بَنُو أُمَيَّةَ فِي الْمَسْجِدِ صَارَتْ فِي الْمَسْجِدِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۴۶۱.</ref>.
#«[[کلینی]]» به سند خود از «احمد بن محمد بن ابی نصر» [[روایت]] کرده: از امام رضا {{ع}} درباره [[قبر]] فاطمه {{س}} پرسیدم، آن حضرت فرمود: در خانه‌اش به خاک سپرده شد و زمانی که «[[بنی‌امیه]]»، [[مسجد]] را توسعه دادند، آن [[خانه]] جزئی از مسجد شد<ref>>{{متن حدیث|فَلَمَّا زَادَتْ بَنُو أُمَيَّةَ فِي الْمَسْجِدِ صَارَتْ فِي الْمَسْجِدِ}}؛ الکافی، ج۱، ص۴۶۱.</ref>.
#«[[صدوق]]» به سند خود از امام صادق{{ع}} روایت کرده است که فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمودند: «بین قبر و [[منبر]] من، [[باغی]] از باغ‌های [[بهشت]] است و منبرم روی دری از درهای بهشت نهاده شده است»؛ زیرا قبر فاطمه{{س}} بین [[قبر پیامبر]] و منبرش است و قبر آن حضرت، باغی از باغ‌های بهشت و روی آن، دری از درهای بهشت است<ref>معانی الأخبار، ص۲۶۷.</ref>.
#«[[صدوق]]» به سند خود از امام صادق {{ع}} روایت کرده است که فرمود: [[رسول خدا]] {{صل}} فرمودند: «بین قبر و [[منبر]] من، [[باغی]] از باغ‌های [[بهشت]] است و منبرم روی دری از درهای بهشت نهاده شده است»؛ زیرا قبر فاطمه {{س}} بین [[قبر پیامبر]] و منبرش است و قبر آن حضرت، باغی از باغ‌های بهشت و روی آن، دری از درهای بهشت است<ref>معانی الأخبار، ص۲۶۷.</ref>.
#شیخ «[[طوسی]]» گفته است: شیخ «مفید» در کتابی نوشته است: «نزد [[روضه]] پیامبر اکرم{{صل}} می‌آیی و فاطمه{{س}} را [[زیارت]] می‌کنی؛ زیرا در آنجا به خاک سپرده شده است». این در حالی است که [[اصحاب]] [[امامیه]] درباره [[مقبره]] [[حضرت فاطمه]]{{س}} [[اختلاف]] نظر دارند؛ برخی می‌گویند در «بقیع» و بعضی می‌گویند در «روضه» [[دفن]] شده است. گروهی دیگر، خانه‌اش را آرامگاه او می‌دانند و آن‌گاه که بنی‌امیه ـ [[خداوند]] آنها را [[لعنت]] کند ـ مسجد را توسعه دادند آن خانه جزء مسجد شد. دو روایت اخیر به یکدیگر نزدیک هستند، بهتر آن است که [[زائر]] در هر دو جا، آن حضرت را [[زیارت]] کند؛ زیرا زیانی ندارد؛ بلکه به [[پاداش]] بزرگی نیز خواهد رسید و آن نظری که می‌گوید «در [[بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد»، بسیار بعید به نظر می‌رسد<ref>تهذیب، ج۶، ص۹.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[فرهنگ شهادت معصومین ج۱ (کتاب)|فرهنگ شهادت معصومین]]، ج۱ ص ۵۰۱.</ref>
# شیخ «[[طوسی]]» گفته است: شیخ «مفید» در کتابی نوشته است: «نزد [[روضه]] پیامبر اکرم {{صل}} می‌آیی و فاطمه {{س}} را [[زیارت]] می‌کنی؛ زیرا در آنجا به خاک سپرده شده است». این در حالی است که [[اصحاب]] [[امامیه]] درباره [[مقبره]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} [[اختلاف]] نظر دارند؛ برخی می‌گویند در «بقیع» و بعضی می‌گویند در «روضه» [[دفن]] شده است. گروهی دیگر، خانه‌اش را آرامگاه او می‌دانند و آن‌گاه که بنی‌امیه ـ [[خداوند]] آنها را [[لعنت]] کند ـ مسجد را توسعه دادند آن خانه جزء مسجد شد. دو روایت اخیر به یکدیگر نزدیک هستند، بهتر آن است که [[زائر]] در هر دو جا، آن حضرت را [[زیارت]] کند؛ زیرا زیانی ندارد؛ بلکه به [[پاداش]] بزرگی نیز خواهد رسید و آن نظری که می‌گوید «در [[بقیع]] به [[خاک]] سپرده شد»، بسیار بعید به نظر می‌رسد<ref>تهذیب، ج۶، ص۹.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[فرهنگ شهادت معصومین ج۱ (کتاب)|فرهنگ شهادت معصومین]]، ج۱ ص ۵۰۱.</ref>


==[[مخفی بودن قبر حضرت فاطمه]] {{س}}==  
== [[مخفی بودن قبر حضرت فاطمه]] {{س}} ==  
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[قبر]] [[فاطمه]]{{س}} را به [[وصیت]] خود ایشان کاملاً مخفی کرد و در [[بقیع]] صورت قبرهای تازه‌ای نیز پدید آورد<ref>دلائل الأمامه، طبری، ص۱۳۶.</ref>. [[مردم]] وقتی از [[دفن]] شبانه [[فاطمه]]{{س}} باخبر شدند و به [[بقیع]] رفتند، قبرهای تازه‌ای را دیدند و نتوانستند تشخیص دهند کدام یک [[قبر]] [[فاطمه]]{{س}} است و با [[ناراحتی]] ناله سر داده و یکدیگر را ملامت کردند و گفتند: پیامبرتان، تنها دختری از خود در میانتان گذارده بود که [[وفات]] کرد و [[دفن]] شد و شما نه بر دفنش حاضر بودید و نه بر نمازش و نه حتی محل قبرش را می‌دانید. در این هنگام، [[عمر]] و [[ابوبکر]] گفتند: به زنها بگویید بیایند و این قبرها را بشکافند تا [[بدن]] او را یافته و بر او [[نماز]] بگذاریم و قبرش را [[زیارت]] کنیم. وقتی خبر این [[تصمیم]] به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} رسید، در حالی که غضبناک بود و چشمانش سرخ و رگ‌های گردن مبارکش نمایان شده بود و قبایی زرد بر تن داشت که آن در هنگامی که کاری را نمی‌پسندید (مثل [[جنگ]]) به تن می‌کرد، با شمشیرش [[ذوالفقار]]، خود را به [[بقیع]] رساند و فرمود: "این [[علی بن ابی‌طالب]] است و چنانکه می‌بینید به سوی شما آمده و به [[خدا]] قسم می‌خورد اگر حتی یک سنگ از این قبرها جا به جا شود، همانا [[شمشیر]] را بر گردن [[فرمان]] دهندگان به این عمل خواهد گذاشت". [[عمر]] با تعدادی از یارانش نزد آن حضرت آمد و گفت: "چه خواهی کرد ای اباالحسن؟! به [[خدا]] قسم، قبرها را نبش می‌کنیم و بر [[فاطمه]] [[نماز]] می‌خوانیم". تا [[عمر]] این سخن را گفت [[امیرمؤمنان]]{{ع}} او را گرفت و تکانی داد و بر [[زمین]] کوفت و فرمود: "ای پسر [[زن]] سیاه! از حقم گذشتم مبادا که [[مردم]] از دینشان بازگردند اما [[قبر]] [[فاطمه]]؛ قسم به خدایی که [[جان]] [[علی]] در [[دست]] اوست اگر تو و یارانت کوچک‌ترین چیزی از آن بردارید، [[زمین]] را از خونتان [[سیراب]] می‌سازم؛ اگر می‌خواهی انجام بده ای [[عمر]]!" در این هنگام [[ابوبکر]] خود را به [[علی]]{{ع}} رساند و گفت: "ای ابالحسن! تو را به [[حق]] [[رسول خدا]] و [[حق]] [[خداوند]] قسم می‌دهم او را رها کنی؛ ما کاری را که تو خوش نداری نمی‌کنیم".[[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز او را رها ساخت و [[مردم]] پراکنده شدند<ref>دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۶؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۱، ص۳۲۲.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۶.</ref>
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[قبر]] [[فاطمه]] {{س}} را به [[وصیت]] خود ایشان کاملاً مخفی کرد و در [[بقیع]] صورت قبرهای تازه‌ای نیز پدید آورد<ref>دلائل الأمامه، طبری، ص۱۳۶.</ref>. [[مردم]] وقتی از [[دفن]] شبانه [[فاطمه]] {{س}} باخبر شدند و به [[بقیع]] رفتند، قبرهای تازه‌ای را دیدند و نتوانستند تشخیص دهند کدام یک [[قبر]] [[فاطمه]] {{س}} است و با [[ناراحتی]] ناله سر داده و یکدیگر را ملامت کردند و گفتند: پیامبرتان، تنها دختری از خود در میانتان گذارده بود که [[وفات]] کرد و [[دفن]] شد و شما نه بر دفنش حاضر بودید و نه بر نمازش و نه حتی محل قبرش را می‌دانید. در این هنگام، [[عمر]] و [[ابوبکر]] گفتند: به زنها بگویید بیایند و این قبرها را بشکافند تا [[بدن]] او را یافته و بر او [[نماز]] بگذاریم و قبرش را [[زیارت]] کنیم. وقتی خبر این [[تصمیم]] به [[امیرمؤمنان]] {{ع}} رسید، در حالی که غضبناک بود و چشمانش سرخ و رگ‌های گردن مبارکش نمایان شده بود و قبایی زرد بر تن داشت که آن در هنگامی که کاری را نمی‌پسندید (مثل [[جنگ]]) به تن می‌کرد، با شمشیرش [[ذوالفقار]]، خود را به [[بقیع]] رساند و فرمود: "این [[علی بن ابی‌طالب]] است و چنانکه می‌بینید به سوی شما آمده و به [[خدا]] قسم می‌خورد اگر حتی یک سنگ از این قبرها جا به جا شود، همانا [[شمشیر]] را بر گردن [[فرمان]] دهندگان به این عمل خواهد گذاشت". [[عمر]] با تعدادی از یارانش نزد آن حضرت آمد و گفت: "چه خواهی کرد ای اباالحسن؟! به [[خدا]] قسم، قبرها را نبش می‌کنیم و بر [[فاطمه]] [[نماز]] می‌خوانیم". تا [[عمر]] این سخن را گفت [[امیرمؤمنان]] {{ع}} او را گرفت و تکانی داد و بر [[زمین]] کوفت و فرمود: "ای پسر [[زن]] سیاه! از حقم گذشتم مبادا که [[مردم]] از دینشان بازگردند اما [[قبر]] [[فاطمه]]؛ قسم به خدایی که [[جان]] [[علی]] در [[دست]] اوست اگر تو و یارانت کوچک‌ترین چیزی از آن بردارید، [[زمین]] را از خونتان [[سیراب]] می‌سازم؛ اگر می‌خواهی انجام بده ای [[عمر]]!" در این هنگام [[ابوبکر]] خود را به [[علی]] {{ع}} رساند و گفت: "ای ابالحسن! تو را به [[حق]] [[رسول خدا]] و [[حق]] [[خداوند]] قسم می‌دهم او را رها کنی؛ ما کاری را که تو خوش نداری نمی‌کنیم".[[امیرمؤمنان]] {{ع}} نیز او را رها ساخت و [[مردم]] پراکنده شدند<ref>دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۶؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۱، ص۳۲۲.</ref>.<ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۶.</ref>


{{مظلومیت حضرت فاطمه}}
{{مظلومیت حضرت فاطمه}}

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۸

براساس روایات صحیح حضرت علی (ع)، فاطمه زهرا (س) را در خانه‌اش به خاک سپرده شد و زمانی که بنی‌امیه، مسجد را توسعه دادند، آن خانه جزئی از مسجد شد منتها قبر بنابر وصیت آن حضرت کاملاً مخفی است.

آرامگاه حضرت فاطمه‌(س)

  1. در خبری از «کلینی» آمده است که علی (ع) مکان قبر فاطمه (س) را هموار کرد تا شناخته نشود[۱].
  2. سید مرتضی روایت کرده: امیرمؤمنان، حسن و حسین (ع)؛ فاطمه (س) را شبانه به خاک سپردند و قبرش را پنهان کردند[۲].
  3. «ابن شبه» از «جعفر بن محمد (ع)» روایت کرده است که می‌فرمود: فاطمه (س) در اتاقی که «عمر بن عبدالعزیز» آن را جزء مسجد کرد، به خاک سپرده شده است. این، چیزی است که «ابو غسان» درباره قبر فاطمه (س) برایم روایت کرد و کتابی یافتم که از او در این باره نوشته است که «عبدالعزیز بن عمران» می‌گفت: «فاطمه (س) در خانه‌اش به خاک سپرده شد، همان‌گونه که پیامبر اکرم (ص) در خانه‌اش دفن شد» و استدلالش این بود که او را شبانه به خاک سپردند و مردم بسیاری، از قبرش آگاه نشدند»[۳].
  4. «حمیری» به سندش از «احمد بن محمد بن ابی نصر» نقل کرده که: از امام رضا (ع) پرسیدم: فاطمه (س) دختر پیامبر اکرم (ص) را کجا به خاک سپردند؟ فرمود «مردی از امام صادق (ع) همین مسئله را پرسید و «عیسی بن موسی» حاضر بود عیسی گفت: در بقیع به خاک سپرده شد. آن مرد پرسید: آقا چه می‌فرمائید؟ حضرت فرمود: عیسی، پاسخت را داد». «احمد بن محمد بن ابی نصر» به امام گفت: خدا تو را از صالحان قرار دهد! مرا با عیسی بن موسی چه کار است؟ از پدرانت به من خبر ده. حضرت رضا (ع) فرمود «در خانه‌اش به خاک سپرده شد»[۴].
  5. «کلینی» به سند خود از «احمد بن محمد بن ابی نصر» روایت کرده: از امام رضا (ع) درباره قبر فاطمه (س) پرسیدم، آن حضرت فرمود: در خانه‌اش به خاک سپرده شد و زمانی که «بنی‌امیه»، مسجد را توسعه دادند، آن خانه جزئی از مسجد شد[۵].
  6. «صدوق» به سند خود از امام صادق (ع) روایت کرده است که فرمود: رسول خدا (ص) فرمودند: «بین قبر و منبر من، باغی از باغ‌های بهشت است و منبرم روی دری از درهای بهشت نهاده شده است»؛ زیرا قبر فاطمه (س) بین قبر پیامبر و منبرش است و قبر آن حضرت، باغی از باغ‌های بهشت و روی آن، دری از درهای بهشت است[۶].
  7. شیخ «طوسی» گفته است: شیخ «مفید» در کتابی نوشته است: «نزد روضه پیامبر اکرم (ص) می‌آیی و فاطمه (س) را زیارت می‌کنی؛ زیرا در آنجا به خاک سپرده شده است». این در حالی است که اصحاب امامیه درباره مقبره حضرت فاطمه (س) اختلاف نظر دارند؛ برخی می‌گویند در «بقیع» و بعضی می‌گویند در «روضه» دفن شده است. گروهی دیگر، خانه‌اش را آرامگاه او می‌دانند و آن‌گاه که بنی‌امیه ـ خداوند آنها را لعنت کند ـ مسجد را توسعه دادند آن خانه جزء مسجد شد. دو روایت اخیر به یکدیگر نزدیک هستند، بهتر آن است که زائر در هر دو جا، آن حضرت را زیارت کند؛ زیرا زیانی ندارد؛ بلکه به پاداش بزرگی نیز خواهد رسید و آن نظری که می‌گوید «در بقیع به خاک سپرده شد»، بسیار بعید به نظر می‌رسد[۷].[۸]

مخفی بودن قبر حضرت فاطمه (س)

امیرمؤمنان (ع) قبر فاطمه (س) را به وصیت خود ایشان کاملاً مخفی کرد و در بقیع صورت قبرهای تازه‌ای نیز پدید آورد[۹]. مردم وقتی از دفن شبانه فاطمه (س) باخبر شدند و به بقیع رفتند، قبرهای تازه‌ای را دیدند و نتوانستند تشخیص دهند کدام یک قبر فاطمه (س) است و با ناراحتی ناله سر داده و یکدیگر را ملامت کردند و گفتند: پیامبرتان، تنها دختری از خود در میانتان گذارده بود که وفات کرد و دفن شد و شما نه بر دفنش حاضر بودید و نه بر نمازش و نه حتی محل قبرش را می‌دانید. در این هنگام، عمر و ابوبکر گفتند: به زنها بگویید بیایند و این قبرها را بشکافند تا بدن او را یافته و بر او نماز بگذاریم و قبرش را زیارت کنیم. وقتی خبر این تصمیم به امیرمؤمنان (ع) رسید، در حالی که غضبناک بود و چشمانش سرخ و رگ‌های گردن مبارکش نمایان شده بود و قبایی زرد بر تن داشت که آن در هنگامی که کاری را نمی‌پسندید (مثل جنگ) به تن می‌کرد، با شمشیرش ذوالفقار، خود را به بقیع رساند و فرمود: "این علی بن ابی‌طالب است و چنانکه می‌بینید به سوی شما آمده و به خدا قسم می‌خورد اگر حتی یک سنگ از این قبرها جا به جا شود، همانا شمشیر را بر گردن فرمان دهندگان به این عمل خواهد گذاشت". عمر با تعدادی از یارانش نزد آن حضرت آمد و گفت: "چه خواهی کرد ای اباالحسن؟! به خدا قسم، قبرها را نبش می‌کنیم و بر فاطمه نماز می‌خوانیم". تا عمر این سخن را گفت امیرمؤمنان (ع) او را گرفت و تکانی داد و بر زمین کوفت و فرمود: "ای پسر زن سیاه! از حقم گذشتم مبادا که مردم از دینشان بازگردند اما قبر فاطمه؛ قسم به خدایی که جان علی در دست اوست اگر تو و یارانت کوچک‌ترین چیزی از آن بردارید، زمین را از خونتان سیراب می‌سازم؛ اگر می‌خواهی انجام بده ای عمر!" در این هنگام ابوبکر خود را به علی (ع) رساند و گفت: "ای ابالحسن! تو را به حق رسول خدا و حق خداوند قسم می‌دهم او را رها کنی؛ ما کاری را که تو خوش نداری نمی‌کنیم".امیرمؤمنان (ع) نیز او را رها ساخت و مردم پراکنده شدند[۱۰].[۱۱]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. کافی، ج۱، ص۴۵۸.
  2. شافی، ج۴، ص۱۱۴.
  3. تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۰۸.
  4. >«وَ سَأَلْتُهُ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، أَيَّ مَكَانٍ دُفِنَتْ؟ فَقَالَ: «سَأَلَ رَجُلٌ جَعْفَراً عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ - وَ عِيسَى بْنُ مُوسَى حَاضِرٌ - فَقَالَ لَهُ عِيسَى: دُفِنَتْ فِي الْبَقِيعِ. فَقَالَ الرَّجُلُ: مَا تَقُولُ؟ فَقَالَ: «قَدْ قَالَ لَكَ». فَقُلْتُ لَهُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ، مَا أَنَا وَ عِيسَى بْنُ مُوسَى، أَخْبِرْنِي عَنْ آبَائِكَ. فَقَالَ: «دُفِنَتْ فِي بَيْتِهَا»؛ قرب الاسناد، ص۳۶۷.
  5. >«فَلَمَّا زَادَتْ بَنُو أُمَيَّةَ فِي الْمَسْجِدِ صَارَتْ فِي الْمَسْجِدِ»؛ الکافی، ج۱، ص۴۶۱.
  6. معانی الأخبار، ص۲۶۷.
  7. تهذیب، ج۶، ص۹.
  8. یوسفی غروی، محمد هادی، فرهنگ شهادت معصومین، ج۱ ص ۵۰۱.
  9. دلائل الأمامه، طبری، ص۱۳۶.
  10. دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۶؛ اعیان الشیعه، امین عاملی، ج۱، ص۳۲۲.
  11. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۶.