ویژگی علم اهل بیت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۷: خط ۴۷:


==پنجم: [[آگاه‌ترین مردم]]==
==پنجم: [[آگاه‌ترین مردم]]==
*پیامبر خدا{{صل}}: من دو چیز در میان شما می‌نهم که اگر به آن دو چنگ زنید، هرگز گمراه نمی‌شوید: کتاب خداوند عز و جل و اهل بیتم که همان عترت من اند. ای مردم! گوش کنید. به من خبر رسیده است که در کنار حوض [کوثر] بر من وارد خواهید شد و من در باره این که با این دو چیز گران سنگ چه کردید، از شما پرسش خواهم کرد. این دو چیز گران سنگ، کتاب خداوندِ والانام و اهل بیت من اند. پس، از آنها پیشی نگیرید که نابود می‌شوید و به آنها نیاموزید که داناتر از شمایند.<ref>رسول اللّه{{صل}}: إنّی تارِکٌ فیکُم أمرَینِ إن أخَذتُم بِهِما لَن تَضِلّوا: کِتابَ اللّهِ عَزَّوجَلَّ، وأهلَ بَیتی عِترَتی. أیُّهَا النّاسُ ! اِسمَعوا وقَد بَلَّغتُ، إنَّکُم سَتَرِدونَ عَلَیَّ الحَوضَ، فَأَسأَلُکُم عَمّا فَعَلتُم فِی الثَّقَلَینِ، وَالثَّقَلانِ کِتابُ اللّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وأهلُ بَیتی، فَلا تَسبِقوهُم فَتَهلِکوا، ولا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنکُم. الکافی: ج ۱ ص ۲۹۴ ح ۳ عن عبدالحمید بن أبی الدیلم عن الإمام الصادق{{ع}}، عیون أخبار الرضا{{ع}}: ج ۱ ص ۲۲۹، الأمالی للصدوق: ص ۶۱۶، تحف العقول: ص ۴۲۶، کلّها عن الریّان بن الصّلت عن الإمام الرضا{{ع}} عنه{{صل}}، تفسیر العیّاشی: ج ۱ ص ۲۵۰ ح ۱۶۹ عن أبی بصیر عن الإمام الباقر{{ع}} عنه{{صل}}وکلّها نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۱۵۲ ح ۱۱۴.</ref>
*[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}: من دو چیز در میان شما می‌نهم که اگر به آن دو چنگ زنید، هرگز گمراه نمی‌شوید: کتاب خداوند عز و جل و اهل بیتم که همان عترت من اند. ای مردم! گوش کنید. به من خبر رسیده است که در کنار حوض کوثر بر من وارد خواهید شد و من در باره این که با این دو چیز گران سنگ چه کردید، از شما پرسش خواهم کرد. این دو چیز گران سنگ، کتاب خداوندِ والانام و اهل بیت من اند. پس، از آنها پیشی نگیرید که نابود می‌شوید و به آنها نیاموزید که داناتر از شمایند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" قَالَ رَسُولُ اللَّه‏{{صل}}: إِنِّي‏ تَارِكٌ‏ فِيكُمْ‏ أَمْرَيْنِ‏ إِنْ‏ أَخَذْتُمْ‏ بِهِمَا لَنْ‏ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَيْتِي عِتْرَتِي أَيُّهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّكُمْ سَتَرِدُونَ عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُكُمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِي الثَّقَلَيْنِ وَ الثَّقَلَانِ كِتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَهْلُ بَيْتِي فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ "}}؛ الکافی: ج ۱ ص ۲۹۴ ح ۳ عن عبدالحمید بن أبی الدیلم عن الإمام الصادق{{ع}}، عیون أخبار الرضا{{ع}}: ج ۱ ص ۲۲۹، الأمالی للصدوق: ص ۶۱۶، تحف العقول: ص ۴۲۶، کلّها عن الریّان بن الصّلت عن الإمام الرضا{{ع}} عنه{{صل}}، تفسیر العیّاشی: ج ۱ ص ۲۵۰ ح ۱۶۹ عن أبی بصیر عن الإمام الباقر{{ع}} عنه{{صل}}وکلّها نحوه، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۱۵۲ ح ۱۱۴.</ref>
 
*[[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}}: آگاه باشید که نیکان خاندان من و پاک‌ترین‌های تبار من، در خردسالی، خردمندترین مردم و در بزرگ‌سالی، داناترین ایشان‌اند. پس به آنها نیاموزید که داناتر از شمایند. آنها شما را از درِ هدایت بیرون نمی‌برند و به درِ گمراهی واردتان نمی‌سازند<ref>{{عربی|اندازه=150%|" قَالَ رَسُولُ اللَّه‏{{صل}}: أَلَا إِنَ‏ أَبْرَارَ عِتْرَتِي‏ وَ أَطَائِبَ‏ أَرُومَتِي‏ أَحْلَمُ‏ النَّاسِ‏ صِغَاراً وَ أَعْلَمُ‏ النَّاسِ‏ كِبَاراً فَلَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ لَا يُخْرِجُونَكُمْ مِنْ بَابِ هُدًى وَ لَا يُدْخِلُونَكُمْ فِي بَابِ ضَلَالَةٍ "}}؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}: ج ۱ ص ۲۰۴ ح ۱، الاحتجاج: ج ۲ ص ۴۳۶ ح ۳۰۸، کلاهما عن علیّ بن محمّد بن الجهم عن الإمام الرضا{{ع}}.</ref>
*[[پیامبر خدا]]{{صل}}: آگاه باشید که نیکان خاندان من و پاک‌ترین‌های تبار من، در خردسالی، خردمندترین مردم و در بزرگ‌سالی، داناترین ایشان‌اند. پس به آنها نیاموزید که داناتر از شمایند. آنها شما را از درِ هدایت بیرون نمی‌برند و به درِ گمراهی واردتان نمی‌سازند. <ref>عنه{{صل}}: ألا إنَّ أبرارَ عِترَتی وأطائِبَ أرومَتی أحلَمُ النّاسِ صِغارا وأعلَمُ النّاسِ کِبارا، فَلا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنکُم، لا یُخرِجونَکُم مِن بابِ هُدیً ولا یُدخِلونَکُم فی بابِ ضَلالَةٍ. عیون أخبار الرضا{{ع}}: ج ۱ ص ۲۰۴ ح ۱، الاحتجاج: ج ۲ ص ۴۳۶ ح ۳۰۸، کلاهما عن علیّ بن محمّد بن الجهم عن الإمام الرضا{{ع}}.</ref>
*[[امام علی]]{{ع}}: اصحاب سر از اصحاب [[پیامبر|محمد]]{{صل}} می‌دانند که ایشان فرموده است: من و خاندانم پاک هستیم. پس، از آنها پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنها عقب نمانید که می‌لغزید و با آنها به مخالفت بر نخیزید که نادانی می‌یابید و به آنها نیاموزید که آنها از شما داناترند. آنها داناترینِ مردم‌اند در بزرگ‌سالی و خردمندترینِ آنها در خردسالی"<ref>{{عربی|اندازه=150%|" قَالَ  أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}}: وَ لَقَدْ عَلِمَ‏ الْمُسْتَحْفَظُونَ‏ مِنْ‏ أَصْحَابِ‏ مُحَمَّدٍ {{صل}} أَنَّهُ قَالَ إِنِّي وَ أَهْلَ بَيْتِي مُطَهَّرُونَ فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا- وَ لَا تَتَخَلَّفُوا عَنْهُمْ فَتَزِلُّوا- وَ لَا تُخَالِفُوهُمْ فَتَجْهَلُوا- وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ‏ هُمْ أَعْلَمُ النَّاسِ كِبَاراً وَ أَحْلَمُ النَّاسِ صِغَاراً- فَاتَّبِعُوا الْحَقَّ وَ أَهْلَهُ حَيْثُ كَان‏ "}}؛ تفسیر القمّی: ج ۱ ص ۴، الغیبة للنعمانی: ص ۴۴؛ بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۱۳۰ ح ۶۲.</ref>
 
*[[کمال الدین]] ـ در حدیثی طولانی ـ : [[جابر بن عبد اللّه انصاری]] بر [[امام سجاد|امام زین العابدین]]{{ع}} وارد شد. در حالی که [[امام]]{{ع}} با [[جابر بن عبد اللّه]] سخن می‌گفت، ناگاه [[امام باقر|محمد بن علی]]{{ع}} از نزد خانواده‌اش بیرون آمد و زلف [[امام]] ـ که هنوز جوان بود ـ، به چشم می‌خورد. هنگامی که جابر او را دید، پیکرش به لرزه افتاد و موی بر بدنش راست گردید و اندکی بدو نگریست. سپس به او گفت: رو به من کن، جوان! و او، رو به جابر کرد. جابر، سپس به او گفت: بر گرد. او بر گشت. جابر گفت: به خدای کعبه سوگند، شکل و شمایل [[پیامبر]]{{صل}}را دارد. سپس جابر برخاست و به او نزدیک شد و گفت: نام تو چیست، ای جوان؟ فرمود: [[پیامبر|محمّد]]. جابر پرسید: پسر که هستی؟ فرمود: پسر علی بن الحسین. جابر گفت: فرزندم! جانم فدایت باد! بنا بر این تو باید باقر باشی. پاسخ داد: آری. و سپس فرمود: به من بگو [[پیامبر خدا]]{{صل}} چه مسئولیتی بر دوش تو نهاده است؟. جابر گفت: سَرورم! [[پیامبر]]{{صل}} به من بشارت زنده ماندن داد تا تو را ملاقات کنم و به من فرمود: هر گاه او را دیدی، سلام مرا به او برسان. سَرورم! [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} به تو سلام می‌رساند. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: ای جابر! سلام و درود بر [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]، تا زمانی که آسمان‌ها و زمین بر قرارند و بر تو ـ ای جابر ـ سلامی باد، به گونه‌ای که ابلاغ کردی!. جابر از این پس نزد [[امام]]{{ع}} می‌رفت و از ایشان آموزش می‌گرفت. یک بار [[امام باقر]]{{ع}} درباره چیزی از او پرسش کرد. جابر در پاسخ گفت: به خدا سوگند، من بر خلاف نهی [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} رفتار نمی‌کنم. او به من فرموده است که شما، امامان هدایتگرِ از خاندانش پس از او هستید که در خردسالی، خردمندترین مردم و در بزرگ‌سالی، داناترین مردم هستید و نیز فرمود: به آنها چیزی نیاموزید، که آنها از شما داناترند. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: جدّم [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} راست گفت. من در آنچه از تو پرسیدم، آگاه ترم و از کودکی، حکمت را دریافته ام و همه اینها در پرتو فضل خدا و رحمت او به ما [[اهل بیت]] است"<ref>«کمال الدین عن جابر بن یزید ـ فی حَدیثٍ طَویلٍ ـ :دَخَلَ جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِیُّ عَلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ{{ع}}، فَبَینَما هُوَ یُحَدِّثُهُ إذ خَرَجَ مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ الباقِرُ{{ع}} مِن عِندِ نِسائِهِ، وعَلی رَأسِهِ ذُؤابَةٌ وهُوَ غُلامٌ، فَلَمّا بَصُرَ بِهِ جابِرٌ اِرتَعَدَت فَرائِصُهُ، وقامَت کُلُّ شَعرَةٍ عَلی بَدَنِهِ، ونَظَرَ إلَیهِ مَلِیّا، ثُمَّ قالَ لَهُ: یاغُلامُ أقبِل، فَأَقبَلَ. ثُمَّ قالَ لَهُ: أدبِر، فَأَدبَرَ، فَقالَ جابِرٌ: شَمائِلُ رَسولِ اللّهِ{{صل}}ورَبِّ الکَعبَةِ ! ثُمَّ قامَ فَدَنا مِنهُ، فَقالَ لَهُ: مَا اسمُکَ یا غُلامُ ؟ فَقالَ: مُحَمَّدٌ، قالَ: اِبنُ مَن ؟ قالَ: اِبنُ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ. قالَ: یا بُنَیَّ فَدَتکَ نَفسی، فَأَنتَ إذا الباقِرُ ؟ فَقالَ: نَعَم. ثُمَّ قالَ: فَأَبلِغنی ما حَمَّلَکَ رَسولُ اللّهِ{{صل}}، فَقالَ جابِرٌ: یا مَولایَ، إنَّ رَسولَ اللّهِ{{صل}}بَشَّرَنی بِالبَقاءِ إلی أن ألقاکَ، وقالَ لی: إذا لَقیتَهُ فَأَقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ، فَرَسولُ اللّهِ یا مَولایَ یَقرَأُ عَلَیکَ السَّلامَ. فَقالَ أبو جَعفَرٍ{{ع}}: یا جابِرُ، عَلی رَسولِ اللّهِ السَّلامُ ما قامَتِ السَّماواتُ وَالأَرضُ، وعَلَیکَ یا جابِرُ کَما بَلَّغتَ السَّلامَ. فَکانَ جابِرٌ بَعدَ ذلِکَ یَختَلِفُ إلَیهِ ویَتَعَلَّمُ مِنهُ، فَسَأَلَهُ مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ{{ع}} عَن شَیءٍ، فَقالَ لَهُ جابِرٌ: وَاللّهِ ما دَخَلتُ فی نَهیِ رَسولِ اللّهِ{{صل}}، فَقَد أخبَرَنی أنَّکُم الأَئِمَّةُ الهُداةِ مِن أهلِ بَیتِهِ مِن بَعدِهِ، أحلَمُ النّاسِ صِغارا، وأعلَمُ النّاسِ کِبارا، وقالَ: «لا تُعَلِّموهُم فَهُم أعلَمُ مِنکُم»، فَقالَ أبو جَعفَرٍ{{ع}}: صَدَقَ جَدّی رَسولُ اللّهِ{{صل}}، إنّی لَأَعلَمُ مِنکَ بِما سَأَلتُکَ عَنهُ، ولَقَد اُوتیتُ الحُکمَ صَبِیّا، کُلُّ ذلِکَ بِفَضلِ اللّهِ عَلَینا ورَحمَتِهِ لَنا أهلَ البَیتِ». کمال الدین: ص ۲۵۳ ح ۳، کفایة الأثر: ص ۵۵، الکافی: ج ۱ ص ۴۶۹ ح ۲، الاختصاص: ص ۶۲ کلاهما عن أبان بن تغلب، روضة الواعظین: ص ۲۲۷ والثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج ۳۶ ص ۲۵۰ ح ۶۷.</ref>
*[[امام علی]]{{ع}}: اصحاب سر از اصحاب محمد{{صل}} می‌دانند که ایشان فرموده است: «من و خاندانم پاک هستیم. پس، از آنها پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنها عقب نمانید که می‌لغزید و با آنها به مخالفت بر نخیزید که نادانی می‌یابید و به آنها نیاموزید که آنها از شما داناترند. آنها داناترینِ مردم‌اند در بزرگ‌سالی و خردمندترینِ آنها در خردسالی».<ref>الإمام علیّ{{ع}}: ولَقَد عَلِمَ المُستَحفِظونَ مِن أصحابِ مُحَمَّدٍ{{صل}}أ نَّهُ قالَ: إنّی وأهلُ بَیتی مُطَهَّرونَ، فَلا تَسبِقوهُم فَتَضِلّوا، ولا تَتَخَلَّفوا عَنهُم فَتَزِلّوا، ولا تُخالِفوهُم فَتَجهَلوا، ولا تُعَلِّموهُم فَإِنَّهُم أعلَمُ مِنکُم، هُم أعلَمُ النّاسِ کِبارا، وأحلَمُ النّاسِ صِغارا. تفسیر القمّی: ج ۱ ص ۴، الغیبة للنعمانی: ص ۴۴ وفیه «اأعلم الناس صغارا» بدل «أحلم الناس صغارا»، بحار الأنوار: ج ۲۳ ص ۱۳۰ ح ۶۲.</ref>
 
*کمال الدین ـ در حدیثی طولانی ـ : [[جابر بن عبد اللّه انصاری]] بر [[امام سجاد|امام زین العابدین]]{{ع}} وارد شد. در حالی که امام{{ع}} با جابر بن عبد اللّه سخن می‌گفت، ناگاه محمد بن علی ([[امام باقر]]{{ع}} ) از نزد خانواده‌اش بیرون آمد و زلف امام ـ که هنوز جوان بود ـ، به چشم می‌خورد. هنگامی که جابر او را دید، پیکرش به لرزه افتاد و موی بر بدنش راست گردید و اندکی بدو نگریست. سپس به او گفت: رو به من کن، جوان! و او، رو به جابر کرد. جابر، سپس به او گفت: بر گرد. او بر گشت. جابر گفت: به خدای کعبه سوگند، شکل و شمایل پیامبر{{صل}}را دارد. سپس جابر برخاست و به او نزدیک شد و گفت: نام تو چیست، ای جوان؟ فرمود: «محمّد». جابر پرسید: پسر که هستی؟ فرمود: «پسر علی بن الحسین». جابر گفت: فرزندم! جانم فدایت باد! بنا بر این تو باید باقر باشی. پاسخ داد: «آری». و سپس فرمود: «به من بگو [[پیامبر خدا]]{{صل}} چه مسئولیتی بر دوش تو نهاده است؟». جابر گفت: سَرورم! پیامبر{{صل}}به من بشارت زنده ماندن داد تا تو را ملاقات کنم و به من فرمود: «هر گاه او را دیدی، سلام مرا به او برسان». سَرورم! پیامبر خدا{{صل}}به تو سلام می‌رساند. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: «ای جابر! سلام و درود بر پیامبر خدا، تا زمانی که آسمان ها و زمین بر قرارند و بر تو ـ ای جابر ـ سلامی باد، به گونه ای که ابلاغ کردی!». جابر از این پس نزد امام{{ع}} می‌رفت و از ایشان آموزش می‌گرفت. یک بار [[امام باقر]]{{ع}} درباره چیزی از او پرسش کرد. جابر در پاسخ گفت: به خدا سوگند، من بر خلاف نهی [[پیامبر خدا]]{{صل}} رفتار نمی‌کنم. او به من فرموده است که شما، امامان هدایتگرِ از خاندانش پس از او هستید که در خردسالی، خردمندترین مردم و در بزرگ‌سالی، داناترین مردم هستید و نیز فرمود: «به آنها چیزی نیاموزید، که آنها از شما داناترند». [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: «جدّم پیامبر خدا{{صل}}راست گفت. من در آنچه از تو پرسیدم، آگاه ترم و از کودکی، حکمت را دریافته ام و همه اینها در پرتو فضل خدا و رحمت او به ما اهل بیت است».<ref>«کمال الدین عن جابر بن یزید ـ فی حَدیثٍ طَویلٍ ـ :دَخَلَ جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِیُّ عَلی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ{{ع}}، فَبَینَما هُوَ یُحَدِّثُهُ إذ خَرَجَ مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ الباقِرُ{{ع}} مِن عِندِ نِسائِهِ، وعَلی رَأسِهِ ذُؤابَةٌ وهُوَ غُلامٌ، فَلَمّا بَصُرَ بِهِ جابِرٌ اِرتَعَدَت فَرائِصُهُ، وقامَت کُلُّ شَعرَةٍ عَلی بَدَنِهِ، ونَظَرَ إلَیهِ مَلِیّا، ثُمَّ قالَ لَهُ: یاغُلامُ أقبِل، فَأَقبَلَ. ثُمَّ قالَ لَهُ: أدبِر، فَأَدبَرَ، فَقالَ جابِرٌ: شَمائِلُ رَسولِ اللّهِ{{صل}}ورَبِّ الکَعبَةِ ! ثُمَّ قامَ فَدَنا مِنهُ، فَقالَ لَهُ: مَا اسمُکَ یا غُلامُ ؟ فَقالَ: مُحَمَّدٌ، قالَ: اِبنُ مَن ؟ قالَ: اِبنُ عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ. قالَ: یا بُنَیَّ فَدَتکَ نَفسی، فَأَنتَ إذا الباقِرُ ؟ فَقالَ: نَعَم. ثُمَّ قالَ: فَأَبلِغنی ما حَمَّلَکَ رَسولُ اللّهِ{{صل}}، فَقالَ جابِرٌ: یا مَولایَ، إنَّ رَسولَ اللّهِ{{صل}}بَشَّرَنی بِالبَقاءِ إلی أن ألقاکَ، وقالَ لی: إذا لَقیتَهُ فَأَقرِئهُ مِنِّی السَّلامَ، فَرَسولُ اللّهِ یا مَولایَ یَقرَأُ عَلَیکَ السَّلامَ. فَقالَ أبو جَعفَرٍ{{ع}}: یا جابِرُ، عَلی رَسولِ اللّهِ السَّلامُ ما قامَتِ السَّماواتُ وَالأَرضُ، وعَلَیکَ یا جابِرُ کَما بَلَّغتَ السَّلامَ. فَکانَ جابِرٌ بَعدَ ذلِکَ یَختَلِفُ إلَیهِ ویَتَعَلَّمُ مِنهُ، فَسَأَلَهُ مُحَمَّدُ بنُ عَلِیٍّ{{ع}} عَن شَیءٍ، فَقالَ لَهُ جابِرٌ: وَاللّهِ ما دَخَلتُ فی نَهیِ رَسولِ اللّهِ{{صل}}، فَقَد أخبَرَنی أنَّکُم الأَئِمَّةُ الهُداةِ مِن أهلِ بَیتِهِ مِن بَعدِهِ، أحلَمُ النّاسِ صِغارا، وأعلَمُ النّاسِ کِبارا، وقالَ: «لا تُعَلِّموهُم فَهُم أعلَمُ مِنکُم»، فَقالَ أبو جَعفَرٍ{{ع}}: صَدَقَ جَدّی رَسولُ اللّهِ{{صل}}، إنّی لَأَعلَمُ مِنکَ بِما سَأَلتُکَ عَنهُ، ولَقَد اُوتیتُ الحُکمَ صَبِیّا، کُلُّ ذلِکَ بِفَضلِ اللّهِ عَلَینا ورَحمَتِهِ لَنا أهلَ البَیتِ». کمال الدین: ص ۲۵۳ ح ۳، کفایة الأثر: ص ۵۵، الکافی: ج ۱ ص ۴۶۹ ح ۲، الاختصاص: ص ۶۲ کلاهما عن أبان بن تغلب، روضة الواعظین: ص ۲۲۷ والثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج ۳۶ ص ۲۵۰ ح ۶۷.</ref>


*الطبقات الکبری ـ به نقل از جبله دختر مصفّح، از پدرش ـ: علی{{ع}} به من گفت: «ای مرد بنی‌عامری! درباره آنچه خدا و پیامبرش فرموده‌اند، از من پرسش کن که ما [[اهل بیت]]{{عم}} به آنچه خدا و پیامبرش فرموده‌اند، آگاه‌ترینیم». <ref>الطبقات الکبری عن جبلة بنت المصفّح عن أبیها: قالَ لی عَلِیٌّ{{ع}}: یا أخا بَنی عامِرٍ، سَلنی عَمّا قالَ اللّهُ ورَسولُهُ، فَإِنّا نَحنُ أهلَ البَیتِ أعلَمُ بِما قالَ اللّهُ ورَسولُهُ. الطبقات الکبری: ج ۶ ص ۲۴۰.</ref>
*الطبقات الکبری ـ به نقل از جبله دختر مصفّح، از پدرش ـ: علی{{ع}} به من گفت: «ای مرد بنی‌عامری! درباره آنچه خدا و پیامبرش فرموده‌اند، از من پرسش کن که ما [[اهل بیت]]{{عم}} به آنچه خدا و پیامبرش فرموده‌اند، آگاه‌ترینیم». <ref>الطبقات الکبری عن جبلة بنت المصفّح عن أبیها: قالَ لی عَلِیٌّ{{ع}}: یا أخا بَنی عامِرٍ، سَلنی عَمّا قالَ اللّهُ ورَسولُهُ، فَإِنّا نَحنُ أهلَ البَیتِ أعلَمُ بِما قالَ اللّهُ ورَسولُهُ. الطبقات الکبری: ج ۶ ص ۲۴۰.</ref>
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش