مفهوم حقیقی انتظار چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«انتظار یعنی چشمداشتن و چشم به راه بودن[۱]. انتظار، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن ارزش مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. انتظار تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون به بیرون سرایت میکند و حرکت و اقدام را میآفریند. به همین دلیل است که در روایات، انتظار، یک عمل و بلکه بهترین اعمال، معرفی شده است. انتظار به "منتظر" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصی میبخشد.
انتظار، مفهومی اسلامی و ارزشی فرهنگی است که از آن، رفتار فرهنگی معیّنی سرچشمه میگیرد. مردم گاهی از انتظار، برداشت منفی میکنند که در این صورت، انتظار به مفهومی برای تخدیر و مانعی برای حرکت تبدیل میشود و گاهی نیز از آن برداشت مثبت دارند که در این صورت، عاملی برای حرکت، قیام و انگیزش در زندگی مردم خواهد بود.
امام صادق (ع) فرمود: آیا شما را از چیزی آگاه نکنم که خداوند، بدون آن، هیچ عملی را از بندگان نمیپذیرد؟ ... . گواهی به یگانگی خدا و نبوت پیامبر اسلام(ص) و اقرار به آنچه خدا امر فرموده و ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما –یعنی ما امامان به خصوص- و تسلیم شدن در برابر امامان(ع) و پرهیزکاری و کوشش و خویشتنداری و انتظار قائم[۲][۳].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«یکی از مهمترین و پرارزشترین وظایف و تکالیف شیعه در عصر غیبت موعود جهان مسأله انتظار است. انتظار در لغت بهمعنای انتظار کشیدن و مراقب بودن است، و معمولا به حالت کسی گفته میشود که از وضع موجود ناراحت است و برای ایجاد وضع بهتری تلاش میکند. مثلا بیماری که انتظار بهبودی میشد، یا پدری که در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است، از بیماری و فراق فرزند ناراحتند و برای وضع بهتری میکوشند. بنابراین مسئله انتظار حکومتحق و عدالتمهدی (ع) و قیام مصلح جهانی، در واقع مرکب از دو عنصر است: عنصر نفی و عنصر اثبات؛ عنصر نفی همان بیگانگی با وضع موجود، و عنصر اثبات خواهان وضع بهتر بودن است.
باتوجه به معنای لغوی انتظار، گاهی چنین تصوّر میشود که وظیفه ما، در دوران غیبت، تنها آن است که به انتظار روزی بنشینیم که امام منتظر (ع) بیاید، کفر را از بین ببرد و اسلام و مسلمین بتوانند در سایه قیام او در امن و امان زندگی کنند. و ما، در دوران زندگانی خود، به منظور برقرار کردن حکومت اسلامی، در تمام زمینهها به ویژه در امور سیاسی، هیچگونه مسئولیت دینی برای قیام نداریم، چراکه برقرار ساختن حکومت همه جانبه اسلامی، وظیفه امام منتظر (ع) است، پس ما اکنون مکلّف به قیام نیستیم. بعضی خیال کردهاند که این عقیده شیعه است و با اینگونه توهّمهای بیجا، اعتقاد شیعه به امام زمان (ع) را که فکری سازنده و انقلابی است به اندیشهای تخدیرکننده تبدیل کردهاند تا به بهانههای واهی خود را از زیر بار مسئولیت قیام، بر ضدّ باطل بیرون کشند. امّا وقتی که درست تحقیق کنیم، متوجّه میشویم که علّت این توهّمهای نابجا، این است که مخالفان شیعه، یا نمیخواهند حقّ را درک کنند، و یا اینکه درست نمیفهمند، چراکه وقتی ما کلمه انتظار را در معنای واقعیاش یکی از لوازم اعتقاد به امام بدانیم با اینگونه توهّمات بسیار منافات خواهد داشت، و با حقیقت اعتقاد اسلامی که عقیده به امامت را جزء مهمّی از اجزای خود میداند، در تضاد خواهد بود.
استاد مظفّر در اینباره گوید: از چیزهایی که در این زمینه باید بدانیم این است که معنای انتظار ظهور آن مصلح نجاتبخش این نیست که مسلمانان در امر دین و احیای حق از یاری او دست بردارند، و جهاد در راه دین و عمل به احکام آن را ترک کنند، و دست روی دست بگذارند، و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر، و مانند آن را فقط به خود آن حضرت واگذار نمایند، بلکه هیچوقت تکلیف عمل به احکام شرعی از دوش مسلمانان برداشته نمیشود، و پیوسته بر آنان واجب است بکوشند حقیقت را درک کنند و راههای صحیح وصول به آن را به دست آورند، و تا جایی که قدرت دارند، از زیر بار مسئولیت امر به معروف و نهی از منکر شانه خالی نکنند. بر هیچ مسلمانی روا نیست که به بهانه اینکه منتظر مهدی (ع) و اصلاحگر کلّ و راهنما و بشارتدهنده است از آنچه بر او واجب است دست بردارد؛ زیرا این امر نه تکلیفی را ساقط میکند و نه انجام وظیفهای را به تأخیر میاندازد و نه انسان را مانند جانوران چرنده بیمسئولیت و مهمل میسازد[۴].
آری، هیچکس نمیتواند منکر اصل اصیل انتظار شود، زیرا چنانچه این اصل از وجود انسان برداشته شود، یک موجود پوچ و بیمعنی و بیحرکت و ساکت و آرام و در رکود محض خواهد بود. انسان منتظر انسانی است: امیدوار، پویا، گویا، در تلاش، دشمنشکن، جوشکن، تعالیجوی، در سوز و گداز، حسابگر و حسابرس، دقیق، آگاه، خودآگاه، زمانآگاه، با مردم و در میان مردم، با شرح صدری وسیع، مؤمن و معتقد به راه محبوبی که در طلب آن میسوزد و میگدازد و بالاخره منتظر یعنی زمینهساز موعود منتظر. مؤمنی که منتظر آمدن مولایش میباشد هرقدر انتظارش شدیدتر باشد، تلاشش در آمادگی برای آن به وسیله پرهیز از گناه و کوشش در راه تهذیب نفس و پاکیزه کردن درون از صفات نکوهیده و به دست آوردن خوبیهای پسندیده بیشتر میگردد، تا به فیض دیدار مولای خویش و مشاهده جمال دلربای او در زمان غیبتش رستگار شود. امام صادق (ع) میفرماید: هرکس که خواسته باشد از یاران قائم (ع) شود، باید که منتظر باشد و با پرهیزکاری و خویهای پسندیده عمل کند، و اوست منتظر؛ پس هرگاه بمیرد و قائم پس از مردنش به پا خیزد، پاداش او مثل کسی خواهد بود که دوران حکومت آن حضرت را درک کرده باشد[۵].
سخن آخر اینکه، انتظار، امید و آرمان و فردای تابناک را نوید میدهد. و منتظر در امید و با امید زندگی میکند، و در نتیجه سدهای مانع را درهم میشکند، موانع را کنار میزند، راه را هموار میکند، با حرامیان و دزدان و نیرنگبازان و دروغپردازان میستیزد و به امید مشاهده دولت کریمه امام منتظر امیدوار میباشد»[۶].
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«دوره غیبتامام مهدی(ع) دورانِ سختی است که شیعه در فراق امام مهربان خود سپری میکند؛ ولی امید به آمدن او، دل و جان آنها را شور و نشاط میبخشد و تحمّل سختیها و دشمنیها را آسان میکند. این امید و آرزوی ظهور او که همیشه و همه جا برای انسانهای مؤمن، نجاتبخش و راهگشا بوده، در روایات اسلامی، "انتظار" نامیده شده است؛ انتظاری که منتظران را به امام موعود خود وصل میکند و مرهمی بر زخم فراق ایشان است. آری؛ "انتظار" آن اکسیر ارزشمندی است که مؤمنان منتظر در دوره غیبت را آماده استقبال از ظهور مهدی موعود میکند و راه و رسم چگونه زیستن را به آنها میآموزد.
برای "انتظار" معانی گوناگونی گفتهاند؛ ولی با دقت و تأمّل در این کلمه میتوان به حقیقت معنای آن پیبرد. انتظار، چشم به راه بودن است و این چشم به راهی به تناسب بستر و زمینه آن ارزش مییابد و آثار و پیامدهایی دارد. انتظار تنها یک حالت روحی و درونی نیست؛ بلکه از درون و بیرون سرایت میکند و حرکت و اقدام را میآفریند. به همین دلیل است که در روایات، انتظار، یک عمل و بلکه بهترین اعمال، معرفی شده است. انتظار به "منتظر" شکل میدهد و به کارها و تلاشهای او جهت خاصّی میبخشد. بنابراین "انتظار" با نشستن و دست روی دست گذاشتن، نمیسازد. انتظار با چشم به در دوختن و حسرت خوردن، تمام نمیشود؛ بلکه در حقیقت انتظار، حرکت و نشاط و شور آفرینی نهفته است. آنکه در انتظار مهمان عزیزی است، سر از پا نمیشناسد و در تلاش است تا خود و محیط اطراف خود را برای آمدن مهمان، آماده کند و موانع حضور او را بر طرف سازد.
سخن درباره انتظار رویدادی بینظیر است که در زیبایی و کمال، نهایت ندارد. انتظار روزگاری که در سبزی و خرّمی در تمام روزگاران گذشته، مثالی نداشته است و جهان چنان دوران زیبایی را هرگز تجربه نکرده است. این، همان انتظارحکومت جهانیامام مهدی(ع) است که در روایات، از آن به "انتظار فرج" یاد شده و از بهترین اعمال و عبادات، بلکه پشتوانه قبولی همه اعمال، شمرده شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: "بهترین اعمال امت من، انتظار فرج است"[۷]. امام صادق(ع) به یاران خود فرمود: "آیا شما را از چیزی آگاه نکنم که خداوند، بدون آن، هیچ عملی را از بندگان نمیپذیرد؟ ... . گواهی به یگانگی خدا و نبوتپیامبر اسلام(ص) و اقرار به آنچه خدا امر فرموده و ولایت ما و بیزاری از دشمنان ما –یعنی ما امامان(ع) به خصوص- و تسلیم شدن در برابر امامان(ع) و پرهیزکاری و کوشش و خویشتن داری و انتظار قائم.[۸]. بنابراین "انتظار فرج"، انتظاری است که ویژگیهای خاص و منحصر به فرد دارد که لازم است به خوبی دانسته شود، تا رمز ان همه فضیلت و آثار که برای آن خواهیم شمرد، آشکار شود» [۹].