|
|
خط ۹: |
خط ۹: |
| <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> | | <div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | ===[[ضرورت دعا]]=== |
| *مراد از "[[دعا]]" در این فصل، تنها گشودن زبان به [[دعا]] نیست؛ بلکه مراد از آن تحصیل حالت [[دعا]] و [[تضرّع]] است؛ هرچند ظاهر شدن [[دعا]] بر زبان [[انسان]] در شمار [[برترین]] [[اعمال]] میباشد. در برخی از [[روایات]] چنین آمده، که خود [[دعا]] [[برترین]] [[عبادات]] و بلکه عصاره و [[روح]] [[عبادت]] است، نیز سپر [[مؤمن]] و [[سلاح]] اوست. | | *عوامل و ضرورتهای مه موجب میشود [[انسان]] به سمت دعا تمایل پیدا کند عبارتاند از: |
| *در این رابطه، میتوان به جلد دوّم کتاب [[شریف]] "کافی"، مبحث [[فضیلت]] [[دعا]] مراجعه کرد، و این مضامین را به صورت [[متواتر]] در آن یافت.
| | #رشد و کمال [[آدمی]] توسط [[دعا کردن]]: در بسیاری از [[آیات]] و [[روایات]]، عباراتی وجود دارد که [[مردم]] را [[تشویق]] به [[دعا کردن]] و [[نهی]] از [[غفلت]] از آن میکند مانند آیۀ {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>. [[آیه]] دلالت میکند، رشد و کمال [[آدمی]] برای رسیدن به هر منزلی از منازل [[برتر]]، توسط [[دعا کردن]] اتفاق میافتد<ref>ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۸۶.</ref>؛ چنانکه در آیۀ {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>، [[خداوند متعال]] برای اینکه [[پیامبر]]{{صل}} هم از این [[فوز عظیم]] [[محروم]] نماند به ایشان امر میکند در شمار دعاکنندگان باشد و لحظهای از این عطیّۀ بزرگ [[الهی]] [[غفلت]] نکند<ref>ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۰۴. </ref>. |
| *از اینرو، [[انسان]] غیر عالِمی که معانی بلند دعاهائی نظیر [[دعای کمیل]]، [[دعای عرفه]]، [[مناجات شعبانیّه]] و دیگر [[ادعیه]] بلند اینگونه را در نمییابد، باز از [[خواندن]] آن [[ادعیه]] فائده میبَرد؛ بهویژه آنکه این [[دعاها]] را به عنوان حکایتی از آنچه [[امام]]{{ع}} خواندهاند قرائت کند؛ همانگونه که اگر [[خداوند]] را با دعاهای ساده خود به نمایش گیرد، نیز هم از ثوابهای بسیار برخوردار خواهد شد، و هم آن [[دعاها]] در حقّش به [[اجابت]] خواهد رسید.
| | #[[اعتقاد]] به [[ربوبیت خداوند]] به وسیلۀ [[دعا کردن]]: [[انسان]] در [[دعا کردن]] [[نیازمندی]] خود و [[بینیازی]] [[خدا]] را [[اقرار]] میکند و این امر سبب [[خضوع]] و [[خشوع]] او در برابر [[خداوند]] شده و چون [[حقیقت]] و [[روح]] [[عبادت]]، توجه [[قلبی]] به [[خداوند]] است، لازمهاش [[اعتقاد]] به [[مالکیت]] و [[ربوبیت خداوند]] است<ref>ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۰۴. </ref>. |
| *با این همه، سخن ما در این فصل درباره دعای قلبی است. این نوع از [[دعا]]، ارتباطی است که بین [[بنده]] و [[پروردگار]] حاصل میشود، تا دریابد که [[دعا]] [[کلامی]] است که به سوی او ۔ جلَّ وعلا! - به فراز میرود، همانگونه که [[قرآن]] نیز [[کلامی]] است که از سوی همو، به فرود آمده است. در این صورت، [[بنده]] شیرینی [[خواندن]] [[قرآن]] و [[دعا]] و ذکر را در مییابد، و به ویژه در این ارتباط از شیرینی [[نماز]] لذّتی دوچندان مییابد؛ چه [[نماز]] به نوعی سخنان مخفیانه و عاشقانهای است، که بین [[بنده]] و [[مولی]] جریان مییابد. [[بنده]] در این حالت چون در [[نماز]] ایستد و [[آیات قرآنی]] مذکور در آن را بخواند، [[کلام]] [[خداوند]] را از زبان خود میشنود، و در بقیّه [[نماز]] نیز، خود با او به [[مناجات]] میپردازد. از اینرو [[نماز]] [[عشق]] بازیای است که میان محبّ و [[محبوب]]، و [[محبوب]] و محبّ جریان پیدا میکند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۵.</ref>.
| | #تحقق [[قضای الهی]] توسط [[دعا کردن]]: دعا [[کلامی]] است که به سمت [[خداوند]] میرود و قدرتش به حدی است که [[خداوند]] بخشی از امور عالم را از طریق [[دعا کردن]] محقق میکند. درواقع دعا یکی از اسباب تحقق [[قضای الهی]] است<ref>ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۰۴. </ref>. |
| *به [[باور]] ما، میتوان ادّعا کرد که دعائی که در [[قرآن]] و [[احادیث اهل بیت]]{{عم}} یاد شده و بدان [[ترغیب]] فراوان شده است، همین حالت [[ارتباط قلبی]] است؛ و [[ظهور]] آن بر زبان [[دعا کننده]]، تنها یکی از مصادیق بارز آن میباشد.
| | #حاصل شدن [[ارتباط قلبی]] بین مخلوق و [[خالق]]: در دو آیۀ {{متن قرآن|قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ}}<ref>«بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد» سوره فرقان، آیه ۷۷.</ref> و {{متن قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>، [[ضرورت]] و اهمیت [[ارتباط قلبی]] بین مخلوق و [[خالق]] به واسطۀ دعا روشن میشود<ref>ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۸۸. </ref>. |
| *توضیح آنکه در بسیاری از [[آیات قرآن کریم]] و [[احادیث]] ما، عباراتی شگرف به کار رفته که بر [[دعا]] [[ترغیب]] میفرماید، و از [[غفلت]] از آن [[نهی]] فرموده باز میدارد. نمونه را به این [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>
| | ===ارکان دعا=== |
| *دلالت این [[آیه]] بر آنکه رشد و کمال [[آدمی]] متوقّف بر [[دعا]] بوده، بدون آن [[انسان]] به هیچ منزلی از منازل [[برتر]] دست نخواهد یافت، کاملاً واضح بوده [[نیاز]] به توضیح بیشتری نخواهد داشت. در این [[آیه]] امّا آنچه جلب توجّه مینماید، آن است که [[حضرت حق]] با به کار بردن کلمه "لعلَّ / باشد"، نشان داده که رشد و کمال آدمیزاد برای او -جلَّ وعلا! - [[محبوب]] میباشد؛ همانگونه که با هشت مرتبه استفاده از ضمیر متکلّمی که به او راجع است، [[دعا کننده]] را به خود منسوب داشته؛ نیز او - تعالی! - میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَامًا}}<ref>«بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد که (حقّ را) دروغ شمردید پس به زودی (عذاب) گریبانگیر (شما) خواهد شد» سوره فرقان، آیه ۷۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۶.</ref>.
| | *ارکان دعا عبارتاند: [[داعی]] (دعاکننده)، مَدعُوّ (خوانده شده) و خواسته دعاکننده. |
| *اینگونه تهدیدی که در این [[آیه شریفه]] به چشم میآید، در این [[کتاب آسمانی]] کمتر به کار رفته است؛ و این از آن رو است که اهمیت [[ارتباط قلبی]] [[بنده]] با او و [[نیایش]] را به نمایش گذارد.
| | #[[دعا کننده]]: در [[قرآن]] از دعا کنندگان بسیاری یاد شده است از جمله: دعای [[انبیا]]: {{متن قرآن|وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«و ایّوب را (یاد کن) آنگاه که پروردگارش را خواند که به من گزند رسیده است و تو بخشایندهترین بخشایندگانی» سوره انبیاء، آیه ۸۳.</ref>؛ [[صالحان]] و [[مؤمنان]]: {{متن قرآن|إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ}}<ref>«همانا دستهای از بندگان من میگفتند: پروردگارا! ایمان آوردهایم پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین بخشایندگانی؛» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۹.</ref>. تنوع دعا کنندگان به مخاطبانِ [[قرآن]] میآموزد چگونه دعا کنند و از [[خدا]] چه بخواهند و نیز [[مکلف]] را وادار میکند در مقایسه خود با آنان در شدت و کثرت دعا تلاش بیشتری کند<ref>ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۱۳. </ref>. |
| *این مطلب بهویژه برای [[اهل دل]]، که [[وابستگی]] همه موجودات به [[حضرت حق]] را مشاهده کرده [[نیاز]] لحظه به لحظه ایشان به او را در مییابند، از اهمیّت بیشتری برخوردار است؛ چه آنان میدانند که اگر او نظر عنایتش را از ساحت وجود برگیرد، در کمتر از لحظهای تمامی عالَم به نیستی پیوسته از هستی بیبهره خواهد شد. شاید از همین رو است که در [[مناجات]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[حضرت حق]]، و به خصوص در مناجاتهای ثلث آخر شب ایشان، به وفور عبارت "پروردگارا! مرا به خودم به اندازه یک پلک زدن وامگذار"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً}}؛ بحارالأنوار، ج۱۴، ص۳۸۴.</ref>، به کار میرفته است. به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>.
| | #مَدعُوّ (خوانده شده): [[خداوند]] در [[آیات قرآن]] و [[معصومین]] در [[روایات]] [[اخلاقی]]، حاجتطلبیدن از [[خداوند]] را تنها راه صحیح برای [[دعا کردن]] معرفی کردهاند چراکه تنها کسی که هیچگونه نیازی به غیر ندارد و تمام هستی به او محتاج است [[خداوند]] است و از آنجا که اصل اولیۀ [[دعا کردن]] این است که مدعو (خوانده شده) [[غنی]] باشد و [[توانایی]] برآوردن [[حاجت]] دیگران را داشته باشد میتوان نتیجه گرفت تنها خداست که میتواند مَدعُوّ و خوانده شدۀ واقعی باشد<ref>ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۱۳. </ref>. |
| *این [[آیه]] نیز چنان زبان تهدیدی به کار برده، که همچون [[آیه]] پیشین در شمار سنگینترین [[آیات قرآن کریم]] قرار گرفته است. جالب توجّه آنکه در ابتدای این [[آیه شریفه]]، [[خداوند]] [[وعده]] فرموده که [[استجابت]] را از پی [[دعا]] قرار دهد. او این [[استجابت]] را به هیچ امر دیگری موکول نکرده، اصل [[دعا]] را موجب [[استجابت]] آن دانسته است.
| | #خواسته دعاکننده: در اقسام دعا بیانش [[گذشت]]. |
| *نیز میفرماید: {{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ}}<ref>«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟» سوره نمل، آیه ۶۲.</ref>. این [[آیه]]، به روشنی مطلوب بودن [[دعا]] را نشان میدهد؛ چه نخست با اسلوب پرسش، [[مؤمنان]] را به سوی آن خوانده، و زان پس [[وعده]] فرموده که اگر دعاکننده مضطَر / ناامّید از دیگران، باشد، حتماً دعای او را [[اجابت]] میفرماید. [[اضطرار]] امری قلبی است که به وسیله زبان تنها [[ظهور]] مییابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۷.</ref>.
| | ===آثار و فواید دعا=== |
| *[[آیات]] بسیار دیگری نیز دلالت میفرماید، که اگر کسی با این حالت قلبی دست به [[دعا]] برداشت، [[خداوند]] حتماً دعای او را [[اجابت]] میفرماید؛ در این شمار است:
| | *در [[منابع اسلامی]] دعا دارای آثار مادی و [[معنوی]] و فردی و [[اجتماعی]] است؛ اما مهمترین اثری که میتوان برای دعا متصور شد [[اجابت دعا]] از سوی [[خداوند]] است، اما [[منافع]] دیگر دعا، از نگاه [[آیات]] و [[روایات]] عبارتاند از: |
| :*{{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.</ref>؛
| | #ایجاد ارتباط بین [[خالق]] و مخلوق: [[مؤمنین]] این ارتباط را بسیار [[برتر]] از هر دستاوردی میدانند و معتقدند هر [[بنده]] ای اگر به [[حقیقت]] دعا پی ببرد هیچ وقت این ارتباط را قطع نمیکند<ref>ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۱. </ref>. |
| :*{{متن قرآن|ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً}}<ref>«پروردگارتان را به لابه و نهانی بخوانید» سوره اعراف، آیه ۵۵.</ref>.
| | #برطرف شدن [[حجاب]] از مقابل [[فطرت انسان]]: [[انسان]] فطرتاً [[خداوند]] را قدرتمند و توانا میداند ولی برای اینکه این [[علم فطری]] [[انسان]] به طور کامل نشان داده شود یکی از ابزارهایش ایجاد ارتباط و دعا در برابر [[خداوند]] است<ref>ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۱. </ref>. در واقع دعا از مؤثرترین عوامل [[رشد معرفتی]] [[انسان]] به حقایق [[معنوی]] است<ref>ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۱۹. </ref>. |
| *این [[آیه]] نیز همچون [[آیات]] پیشین، به دعای آمیخته به [[تضرّع]] قلبی و [[خضوع]] و [[خشوع]] امر مینماید، و [[مؤمنان]] را به آن فرا میخواند.
| | #پیدا شدن گمشده [[انسان]] توسط دعا: [[انسان]] از همان آغاز تولّد، دنبال آرامشی است که آن را گم کرده است و این [[آرامش]] به [[نقل]] از [[قرآن]] همان [[خداوند]]: {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> و ذکر اوست: {{متن قرآن|أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>.<ref>ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۱.</ref>. |
| *[[آیات]] دیگری نیز دلالت میفرماید، که [[دعا]] [[سلاح]] [[انبیاء]] عظام{{ع}}، [[عالمان]] و عبادتگران [[مخلص]] [[خداوند]] بوده است: {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند و از آنچه به آنان روزی کردهایم میبخشند پس هیچ کس نمیداند چه روشنی چشمی برای آنان به پاداش کارهایی که میکردند نهفتهاند» سوره سجده، آیه ۱۶-۱۷.</ref>.
| | #بریدن از دیگران و پیوستن به او: در اصطلاح [[اخلاقی]] آن را ([[انقطاع]] از [[مردم]] و پیوستن به [[خداوند]]) میگویند و این [[انقطاع]] به وسیلۀ عواملی ایجاد میشود که از جملۀ آنها دعا و [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] است<ref>ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۶-۲۹۷. </ref>. |
| *برخی از مفسّران، در این [[آیه]] بر آن رفتهاند که این [[دعا]] تنها [[نماز]] را شامل میشود، همانگونه که آرام [[دل]] و روشنی دیده [[دعا]] کنندگان نیز تنها در [[قیامت]] برای آنان پدید خواهد آمد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۸.</ref>.
| | #جلب [[ولایت الهی]]: [[پایداری]] بر [[صراط مستقیم]] و [[منحرف]] نشدن از آن [[نیازمند]] جلب و جذب [[عنایت]] و [[هدایت الهی]] است. این [[هدایت الهی]] به ریاضات [[شرعی]] [[نیازمند]] است که یکی از مهمترین آنها میتواند [[دعا کردن]] باشد<ref>ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۶-۲۹۷. </ref>. |
| *به نظر ما، این هر دو سخن [[باطل]] بوده صحیح نمیباشد، بلکه منظور از [[دعا]] در این [[آیه]]، مناجاتی است که [[نماز]] تنها یک شیوه از آن است؛ همانگونه که روشنی دیده آنان نیز-که مایه [[آرامش]] جانشان میشود-، همان لذّت و شادمانیای است که در نیمه شب در همین عالم به دست میآورند. آری! این [[شادمانی]] در [[جهان]] دیگر به وجهی کاملتر نصیب اینان خواهد شد، امّا این بدان معنی نیست که [[دعا]] کنندگان در این [[دنیا]] از این [[نعمت]] بیبهره خواهند بود.
| | #تزکیۀ نفس: [[تهذیب نفس]] مهمترین فایدۀ دعاست که همچون استاد [[اخلاق]]، میتواند نفس [[انسان]] را بسازد و [[رذائل]] را از آن دور کند: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ}}<ref>«نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.</ref> دعا به سه صورت [[مردم]] را از [[رذائل]] [[نفسانی]] دور میکند: |
| *[[حضرت حق]] در آیهای دگر میفرماید: {{متن قرآن|وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ}}<ref>«و با آنان که پروردگار خویش را سپیدهدمان و در پایان روز به شوق لقای وی میخوانند خویشتنداری کن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>. عبارت [[مبارک]] "هر صبح و [[شام]]"، نشان دهنده مداومتی است که [[مؤمنان]] بر این حالت داشته، هیچگاه از آن [[غفلت]] نمیورزند.
| | ##به صورت عام: عموم [[مردم]] به وسیلۀ دعا از منجلاب [[شیطانی]] [[نجات]] پیدا میکنند. |
| *در این [[آیه]]، [[خداوند متعال]] [[پیامبر]] خود را امر میفرماید، که ایشان نیز در شمار [[عبادت]] کنندگان لحظهای از این عطیّه بزرگ [[الهی]] [[غفلت]] نورزد.
| | ##به صورت خاص: [[مؤمنین]] خاص نه تنها به ویسلۀ [[دعا کردن]] از [[گناهان کبیره]] دوری میکنند، بلکه با کمک دعا از هر [[گناه صغیره]] ای هم پرهیز مینمایند. |
| *[[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا}}<ref>«و از آن کس که دلش را از یاد خویش غافل کردهایم و از هوای (نفس) خود پیروی کرده و کارش تباه است پیروی مکن» سوره کهف، آیه ۲۸.</ref>. نیز بر همین مطلب دلالت میفرماید.
| | ##به صورت اخص: [[مؤمنین]] اخص [[خداوند]] از طریق دعا از هر امر مکروهی پرهیز میکنند<ref>ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۶-۲۹۷.</ref>. |
| *نمونه این [[آیه]] -که یا به [[دعا]] [[ترغیب]] میفرماید، و یا [[آدمی]] را به یاد او جلَّ و علا!، فرا میخواند، و یا متّصفان به [[دعا]] و [[نیایش]] را به [[مدح]] و ثنا میگیرد-، بسیار است. نمونه را تنها به این چند [[آیه]] بنگرید:
| | #آثار [[اخروی]] دعا: [[نجات]] از [[عذاب]] [[جهنم]]: {{متن قرآن|رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref> و بهرهمندی از [[پاداش اخروی]] و [[نعمتهای بهشتی]]: {{متن قرآن|فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس خداوند به آنان پاداش این جهان و پاداش نیک جهان واپسین را بخشید و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۸.</ref>.<ref>ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۱۹؛ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۶-۲۹۷.</ref> |
| :*{{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد؛ از روزی میهراسند که دلها و دیدهها در آن زیرورو میشوند» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref>؛
| | #برخی دیگر از مصادیق آثار و فواید دعا عبارتاند از: آبرو یافتن نزد [[خدا]]: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«پروردگارا! و آنچه با پیامبرانت به ما وعده کردی عطا کن و روز رستخیز ما را خوار مگردان؛ بیگمان تو در وعده (خود) خلاف نمیورزی» سوره آل عمران، آیه ۱۹۴.</ref>؛ [[فضل]] و [[رحمت الهی]]: {{متن قرآن|وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و او را با بیم و امید بخوانید که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>؛ [[اجابت]] دعای [[مؤمنین]]: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>؛ بهرهمندی از [[عفو]] و [[بخشایش الهی]]: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«گفت: پروردگارا! من به خویش ستم کردم، مرا بیامرز! و (خداوند) او را آمرزید که اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره قصص، آیه ۱۶.</ref>؛ مصون ماندن از [[انحرافات]] [[اخلاقی]]: {{متن قرآن|فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ}}<ref>«پروردگار وی دعایش را اجابت کرد و فریب آن زنان را از او بگرداند، بیگمان اوست که شنوای داناست» سوره یوسف، آیه ۳۴.</ref>؛ رفع [[حزن]] و [[اندوه]]: {{متن قرآن|فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«آنگاه او را پاسخ گفتیم و او را از اندوه رهاندیم و بدینگونه مؤمنان را میرهانیم» سوره انبیاء، آیه ۸۸.</ref> و [[همنشینی]] با [[پیامبر]]{{صل}}: {{متن قرآن|وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ}}<ref>«و کسانی را که پروردگارشان را در سپیدهدمان و در پایان روز در پی به دست آوردن خشنودی وی میخوانند از خود مران» سوره انعام، آیه ۵۲.</ref>.<ref>ر.ک: سحرخوان، محمد و یوسفزاده، حسین علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۳، ص۱۱۹. </ref> |
| :*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید» سوره احزاب، آیه ۴۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۸۹.</ref>.
| | ===گستره دعا=== |
| *کوتاه سخن آنکه از [[آیات]] این [[کتاب آسمانی]]، ظاهر میشود که [[دعا]] و به ویژه به دست آوردن ملکه [[ارتباط قلبی]] و [[مناجات]] با [[حضرت حق]]، از [[علائم]] کمال [[انسان]] بوده [[سعادت]] دو جهانی او را نشان میدهد. | | ===عواقب ترک دعا=== |
| *نیز این [[آیات]] دلالت میفرماید، که [[ارتباط قلبی]] با او روش همیشگی [[پیامبران]] بوده، بلکه در [[فطرت]] یکایک [[انسانها]] نیز نهفته میباشد؛ همانگونه که ترک [[دعا]] و [[غفلت]] از آن، از [[علائم]] [[بدبختی]] و [[زیانکاری]] [[انسان]] میباشد: {{متن قرآن|ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا}}<ref>«(این) یادکرد بخشایش پروردگارت به بندهاش زکریّاست (یاد کن) آنگاه را که پروردگارش را با بانگی نهفته ندا داد گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچگاه در خواندن تو رنجور نبودهام» سوره مریم، آیه ۲-۴.</ref>
| | *[[قرآن]] توجه [[خداوند]] به بندگانش را به دعا و [[نیایش]] آنان وابسته کرده است: {{متن قرآن|قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ}}<ref>«بگو: اگر دعای شما نباشد پروردگارم به شما بهایی نمیدهد» سوره فرقان، آیه ۷۷.</ref>، تهدیدی که در این [[آیه]] به چشم میآید، در این [[کتاب آسمانی]] کمتر به کار رفته است؛ همچنین در آیۀ شریفۀ {{متن قرآن|وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ}}<ref>«و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا پاسختان دهم که آنان که از پرستش من سر برمیکشند به زودی با خواری در دوزخ درمیآیند» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref> [[خداوند]] کسانی را که از [[دعا کردن]] [[خودداری]] میکنند [[مستکبر]] شمرده و آنان را به [[جهنم]] تهدید کرده است و همچون آیۀ پیشین در شمار سنگینترین [[آیات قرآن کریم]] قرار گرفته است. ترک دعا و [[غفلت]] از آن، از [[علائم]] [[بدبختی]] و [[زیانکاری]] [[انسان]] است: {{متن قرآن|ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا}}<ref>«(این) یادکرد بخشایش پروردگارت به بندهاش زکریّاست (یاد کن) آنگاه را که پروردگارش را با بانگی نهفته ندا داد. گفت: پروردگارا! به راستی استخوانم سست و (موی) سر از پیری سپید شده است و هیچگاه در خواندن تو رنجور نبودهام» سوره مریم، آیه ۲ ـ ۴</ref> |
| *از اینرو، میتوان گفت که [[نیایش]] و [[ارتباط قلبی]] میان [[بنده]] و [[حضرت حق]]، از مهمترین [[واجبات]] [[انسان]] بوده، ترک آن نیز در شمار بدترین [[محرمات]] قرار دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۰.</ref>. | | *بنابراین، [[نیایش]] و [[ارتباط قلبی]] میان [[بنده]] و [[حضرت حق]]، از مهمترین [[واجبات]] [[انسان]] بوده و ترک آن نیز در شمار بدترین [[محرمات]] قرار گرفته شده است<ref>ر.ک: مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۴، ص ۲۹۰. </ref>. |
|
| |
|
| ==فوائد و [[منافع]] [[دعا]]==
| |
| *[[دعا]] از فواید بسیاری برخوردار است. ما پیش از آنکه به این فوائد اشاره کنیم، متذکّر میشویم که [[اجابت دعا]] از سوی [[حضرت حق]] و برآورده شدن [[حاجات]] [[انسان]]، در کنار این [[منافع]] تنها قطرهای است که از اقیانوس [[کبیر]] بر سنگی نشسته است!؛ چه آن فوائد و [[منافع]] بهگونهای درشت است، که برآورده شدن [[حاجت]] [[انسان]] در کنار آن از رتبت چندانی برخوردار نیست!.
| |
| *در اینجا به شماری از فوائد [[دعا]] اشاره میکنیم:
| |
| ===۱. ارتباط بین [[بنده]] و [[مولی]]===
| |
| *[[اهل دل]] لحظهای از این ارتباط را [[برتر]] از تمامی [[دنیا]] و آنچه در آن است، میدانند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این زمینه میفرمایند: "دو رکعت [[نماز]] در [[دل]] شب، نزد من [[دوست]] داشتنیتر است از [[دنیا]] و تمامی آنچه که در اوست"<ref>{{متن حدیث|الرَّكْعَتَانِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا}}؛ وسائل الشیعه، ج۵، ص۲۷۶.</ref>.
| |
| *غیر [[اهل دل]] نیز اگر به [[حقیقت]] این ارتباط [[آگاه]] شوند، بدان فخر جسته بلکه آن را تنها مایه افتخار خود میشمارند. [[مردم]] چون با یکی از رؤسای این [[دنیا]] مواجه شده با او به سخن پردازند، این امر را برای خود افتخاری شمرده حتّی یک جمله سخن گفتن با اعاظم و رئیسان را سخت بزرگ میدارند؛ از اینرو به این و آن گزارش سخن خود را ارائه کرده بدین وسیله خود را بزرگ مینمایند!. حال اگر اینان به [[عظمت]] [[خداوند]] و [[قدرت]] بیمنتهایش واقف شوند، ارتباط گرفتن با او را افتخاری میشمارند، که هیچ افتخار دیگری همسان آن نیست. جای تأسّف است که با این همه، ما و دیگران از این مطلب غافلیم و به سوی آن دست دراز نمیکنیم!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۱.</ref>.
| |
| ===۲. برطرف شدن [[حجاب]] از مقابل [[فطرت انسان]]===
| |
| *[[دعا]] میتواند حجابها را از مقابل [[فطرت انسانی]] کنار زده، [[علم اجمالی]] را برای او به [[علم تفصیلی]] تبدیل نماید. توضیح آنکه [[شناخت خداوند]] و [[توحید]] او، در شمار [[امور فطری]] قرار دارد، که در اعماق [[روح]] [[انسان]] ۔ بلکه تمامی موجودات - قرار دارد. [[دلیل]] این مطلب نیز [[آیه]] شریفهای است که نشان میدهد [[انسان]] چون از دیگر [[علل]] و وسائل این عالم [[انقطاع]] جوید، تنها او - جلَّ وعلا! - را میبیند و مییابد، و به دیگری دست التجا دراز نمیکند: {{متن قرآن|فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ}}<ref>«و چون در کشتی سوار میشوند خداوند را میخوانند در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میگردانند و چون آنان را رهاند (و) به خشکی (رساند) ناگاه شرک میورزند» سوره عنکبوت، آیه ۶۵.</ref>؛
| |
| *چه [[انسان]] خواه ناخواه [[توحید]] و [[عظمت]] او را در مییابد، و با تمامی ذرّه ذرّه وجودش لمس مینماید. از اینرو دست از دیگران کشیده [[نیاز]] خود را به او عرضه میدارد.
| |
| *در این حالت- که معمولاً به [[هنگام ظهور]] مشکلات و [[سختیها]] روی مینماید-، [[انسان]] [[نجات]] و رهائی خود را تنها از او میجوید و بس؛ حال اگر [[آدمی]] [[خداوند]] را [[آگاه]]، توانا، شنوا و [[بخشنده]] نمیدانست، هرگز دست به [[دعا]] نمیبرد؛ این مطلب خود [[دلیل]] بر آن است، که [[انسان]] در [[فطرت]] خود [[خداوند]] را [[آگاه]] و توانا میداند، از اینرو به [[مناجات]] با او میپردازد.
| |
| *تمامی [[پیامبران الهی]]{{ع}} نیز برای همین مطلب برانگیخته شدهاند، که [[فطرت انسان]] را بیدار کرده او را بدان متوجّه سازند؛ بلکه [[حجاب]] را از روی آن برداشته [[انسان]] را به مرتبه [[یقین]] به [[توحید]] برسانند، تا حتّی لحظهای کوتاه نیز از آن غافل نشود. باز از همین رو است که تمامی عوالم وجود یکسر [[خداوند]] را [[تسبیح]] میگوید، و بدون آنکه در این کار [[فتور]] و سستیای روی دهد، او را [[حمد]] و ثنا میگوید؛ [[حضرت حق]] خود در این رابطه [[شهادت]] میدهد که: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا}}<ref>«و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی میستاید اما شما ستایش آنان را در نمییابید؛ بیگمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۲.</ref>.
| |
| *حال با توجه به [[برتری]] [[انسان]] نسبت به دیگر موجودات، [[شأن]] اوست که خود را از [[غفلت]] رهائی بخشد، تا در حالت [[مرگ]] از [[حضرت حق]] محجوب نماند: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۵.</ref>.
| |
| *آنچه از [[وظیفه]] [[انبیاء]] عظام در این سطور گفتیم نیز، بر همین اساس است که آنان در پی [[هدایت]] [[انسانها]] به حیات طیّبه [[الهی]] بودهاند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! (ندای) خداوند و پیامبر را هر گاه شما را به چیزی فرا خوانند که به شما زندگی میبخشد پاسخ دهید» سوره انفال، آیه ۲۴.</ref>.
| |
| *این [[وظیفه]]، بر دوش عللی چند نهاده شده، که [[دعا]] و [[تضرّع]] و [[توبه]] در آن میان از شأنی خاص برخوردار است؛ چه [[علم اجمالی]] [[انسان]] به [[توحید]]، [[عظمت]]، دانائی و توانائی [[حضرت حق]]، به وسیله [[دعا]] و [[تضرّع]] به تفصیل رسیده، [[انسان]] از [[آگاهی]] کاملی نسبت به آن برخوردار میشود. نمازهای [[واجب]] و [[مستحب]] در این زمینه از بالاترین [[ارزش]] برخوردارند، که هیچ چیز دیگری همچون آنها نمیتواند [[انسان]] را از [[غفلت]] بیرون آورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۳.</ref>.
| |
| ===٣. [[درک]] و دریافت [[ذلّت]] [[بندگی]] و [[عزّت]] پروردگاری===
| |
| *[[درک]] این مطلب، که [[بنده]] سراسر [[ذلّت]] است و [[پروردگار]] سراسر [[عزّت]]، در زبان [[اهل دل]] "[[مقام]] عبودیّت" خوانده میشود. توضیح آنکه از [[قرآن کریم]] چنین استفاده میشود، که تمامی موجودات به خاطر [[انسان]] آفریده شده است: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً}}<ref>«آیا ندیدهاید که خداوند آنچه را در آسمانها و در زمین است برای شما رام کرد و نعمتهای آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد؟» سوره لقمان، آیه ۲۰.</ref>؛
| |
| *نیز از همین کتاب [[کریم]] چنین بر میآید، که [[انسان]] برای خود [[خداوند]] خلق شده است؛ و به تعبیری دیگر برای رسیدن به [[مقام]] عبودیّت. به این دو [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي}}<ref>«و تو را برای خویشتن پروراندم» سوره طه، آیه ۴۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>
| |
| *رسیدن به [[مقام]] عبودیّت امّا، احتیاج به طیّ منازلی همچون [[توبه]]، [[بیداری]]، زدون [[رذائل]] از [[نفس]] و آراستن آن به [[فضائل]]، لقاء و... دارد. سالک چون به [[مقام]] لقاء رسد، بخشی از [[مقام]] عبودیّت را دریافته است. در این [[مقام]] او [[فقر]] و سقوط خود را در مییابد، و میفهمد که از هیچ کمالی برخوردار نیست؛ چه تمامی کمال از آن او - جلَّ وعلا!- است. در این حال سالک [[عزّت]] و غناء ربوبی را [[ادراک]] مینماید: {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref>.
| |
| *این حالت، [[برترین]] و [[نیکوترین]] حالها و لذّت بخشترین آنها است، که خود از فوائد بیشماری برخوردار است. سوزانیدن ریشههای رذائلی همچون خود بزرگبینی، [[غرور]]، [[ریاء]] و... در این شمار است، که این ریشهها از [[قلب]] برکنده شده [[آدمی]] از آنها [[نجات]] مییابد؛ چه ممکن است کسی از منزل تخلیه عبور کند امّا هنوز ریشههای این [[رذائل]] در [[جان]] او [[باقی]] باشد؛ از همین رو است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودهاند: "آخرین چیزی که از قلبهای [[صدّیقان]] خارج میشود، مقامدوستی است" <ref>{{متن حدیث|آخر ما یخرج عن قلوب الصدیقین حب الجاه}}.</ref>
| |
| *بدین ترتیب، نابود شدن روحیّه [[فرعونی]] - که [[آدمی]] را به خود بزرگبینی [[مبتلا]] میسازد-، [[نیازمند]] به ورود به [[مقام]] عبودیّت است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۳-۲۹۴.</ref>.
| |
| ===۴. یافتن گمشده [[انسان]]===
| |
| *[[انسان]] از همان زمانی که [[توان]] تفاوت نهادن بین حقائق گوناگون این عالم را مییابد، بلکه از همان آغاز تولّد، در [[جان]] خود نشان از مطلوبی مییابد که آن را گم کرده است؛ این مطلوب همان [[خداوند متعال]] است و بس:{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار» سوره روم، آیه ۳۰.</ref>.
| |
| *امّا بسیاری از [[مردم]]، از این [[حقیقت]] [[غفلت]] کرده، با آنکه در [[جان]] خود هم نشان آن مطلوب و هم طلب او را در مییابند، امّا باز از آن [[غفلت]] میورزند. برخی از اینان نیز فریفته [[دنیا]] شده [[گمان]] میبرند که مطلوب آنان، همین دنیاست؛ از اینرو سر در پی آن مینهند امّا هرچه بیشتر آن را میجویند و بدان نزدیکتر میشوند، بیشتر آن را نامطلوب یافته احساس میکنند که [[دنیا]] [[تشنگی]] و سرگشتگی آنان را پاسخگو نخواهد بود، از اینرو بدون آنکه مطلوب و [[هدف]] خود در [[زندگی]] مادّیشان را در یابند، فوت کرده از این [[دنیا]] رخت برمیبندند. شماری از [[آیات قرآن کریم]] به این مطلب بلند اشاره کرده است؛ در این شمار است: {{متن قرآن|وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى}}<ref>«و در آن روز دوزخ را (به میان) آورند، آن روز، آدمی پند میگیرد اما (دیگر) پند او را چه سود خواهد داشت؟» سوره فجر، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۵.</ref>.
| |
| *سِرّ [[بعثت]] تمامی [[انبیاء]]{{ع}} و بهویژه خاتم آنان{{صل}} نیز آن بوده، که [[هدف]] نهائی [[زندگی]] را به [[مردمان]] [[آموزش]] داده آنان را به سوی آن رهسپار سازند، تا از وادی [[حسرت]] و [[غم]] و پریشان خاطری [[نجات]] یافته با دست خالی و قلبی پر [[اندوه]] روانه [[قیامت]] نشوند:
| |
| :*{{متن قرآن|أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.</ref>.
| |
| *ذکر [[خداوند]] که معنائی عام داشته [[دعا]]، [[توبه]] و [[تضرّع]] به درگاه او در شمار مصادیق اعلای آن است، از وسائلی است که میتواند [[آدمی]] را [[راهنمایی]] کرده از این سرگردانی [[نجات]] دهد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۵-۲۹۶.</ref>.
| |
| ===۵. بریدن از دیگران و پیوستن به او===
| |
| *[[توحید افعالی]] - به معنی آنکه [[آدمی]] دریابد که ربوبیّت در هر دو [[حوزه]] [[تشریع]] [[دینی]] و [[نظام آفرینش]]، تنها منحصر در [[حضرت حق]] بوده دیگران را در این زمینه هیچ شراکتی با او نیست-، مقتضی آن است که سالک [[توحید]] و [[ستایش]] را در او - جلَّ وعلا! - منحصر کرده به گونه جزمی بداند که در دار هستی، هیچ مؤثّری جز از او نیست، هیچ کمالی و هیچ زیبائیای جز از کمال و زیبائی او وجود ندارد، و تمامی امور این عالم فقط و فقط از [[خزانه]] او نشأت یافته در این عالم جریان مییابد: {{متن قرآن|رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا}}<ref>«پروردگار خاور و باختر که هیچ خدایی جز او نیست پس او را کارساز خویش گزین» سوره مزمل، آیه ۹.</ref>.
| |
| *از اینرو، آنچه [[پیامبران الهی]]{{ع}} از جانب او آوردهاند، از [[حقیقت]] و حقّانیت برخوردار بوده سخنان و [[کردار]] جز آنان را بهرهای از [[حقیقت]] نیست: {{متن قرآن|وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref>«و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>.
| |
| *این مرتبه، مرحلهای است که به واسطه [[علم]] برای [[انسان]] حاصل میشود؛ و هرچند برای رهائی او از وسوسههای [[علمی]] [[نافع]] بوده میتواند در وادی عمل و تحقیق [[علمی]] به او [[کمک]] کند، اما هرگز نمیتواند [[انسان]] را به مرتبه [[یقین]] واصل نماید. بدین ترتیب رسیدن به مراتب [[توکّل]] و [[تفویض]] برای کسانی که تنها از مرتبه [[علمی]] [[توحید]] اطّلاع یافتهاند، ناممکن میباشد. از همین رو است که سالک کوی کمال، گذشته از [[علم]] و [[اعتقاد]] [[عقلی]]، به [[رسوخ]] این [[علم]] در [[جان]] و [[قلب]] خود [[نیازمند]] است، تا [[حقیقت توحید]] را دریابد و به مرتبه ایقان رسد. [[امام رضا]]{{ع}} از [[پدران]] بزرگوار خود{{ع}} از [[حضرت حق]] [[حدیث]] میفرمایند که: "عبارت لا إله إلا [[الله]] دژ من است، هرکس که این سخن را گوید وارد دژ من شده، و هرکس در دژ من وارد شود از [[عذاب]] من در [[امان]] خواهد بود"<ref>{{متن حدیث|كَلِمَةُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِي فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِي وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي}}؛ بحارالأنوار، ج۴۹، ص۱۲۶.</ref>.
| |
| *این [[ایمان]]، که در اصطلاح اخلاقیان آن را "[[انقطاع]] از [[مردم]] و پیوستن به [[خداوند]]" میخوانند، به ریاضتهای شرعی بسیار احتیاج دارد، که در شمار مهمترین مصادیق آن میتوان به [[دعا]]، [[توبه]]، [[ابتهال]] و [[تضرّع]] به درگاه او - جلَّ وعلا! - اشاره کرد. از اینرو، [[دعا]] و اتّصال روحی به [[حضرت حق]] در این زمینه نیز از کارائی خاصّی برخوردار خواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۶-۲۹۷.</ref>.
| |
| ===۶. جلب [[ولایت الهی]]===
| |
| *سالک کوی کمال در مسیری که به سوی [[حضرت حق]] میپیماید، به چیزهائی [[نیازمند]] است که در شمار مهمترین آنها، میتوان به دستیابی به [[صراط مستقیم]] اشاره کرد. این [[صراط مستقیم]] تنها و تنها [[شریعت اسلام]] است، که میتواند [[انسان]] را به [[هدف]] نهائی واصل نماید: {{متن قرآن|وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راهها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.</ref>.
| |
| *زان پس، به [[پایداری]] بر این راه و [[منحرف]] نشدن از آن [[نیازمند]] است، که این خود جلب و جذب [[عنایت]] و [[هدایت الهی]] محتاج میباشد؛ چه در غیر این صورت [[انسان]] دچار [[انحراف]] شده راه به [[هدف]] نخواهد برد؛ امّا اگر [[هدایت]] و [[عنایت الهی]] دستگیر کسی شد، به [[شهادت]] [[قرآن کریم]] او را از [[ظلمت]] به سوی [[نور]] و از حجابهای ظلمانی و [[نورانی]] به سوی [[نور]] مطلق رهنمون خواهد شد:
| |
| :*{{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref>.
| |
| *جلب این [[هدایت الهی]] امّا، به [[عنایت]] او و جلب [[عنایت]] او، به ریاضات شرعی [[نیازمند]] است؛ ریاضاتی که در شمار مهمترین آنها از [[دعا]] و [[تضرّع]] یاد کردیم. از همین رو است که [[مسلمانان]] میباید در تمامی [[عمر]] روزانه چندین مرتبه او را بخوانند و [[دعا]] کنند که: {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۷-۲۹۸.</ref>.
| |
| ===۷. تسلّط بر اعصاب و [[گریز]] از پریشان خاطری===
| |
| *یکی از [[بهترین]] حالات روحی [[انسان]]، تسلّط او بر اعصاب و مجاریِ ادراکی اوست، که از آن به "مشاعر [[انسان]]" تعبیر میشود. در این حالت، [[انسان]] میتواند مشکلات و گرههای روحی و جسمی خود را باز کرده از آن رهائی یابد؛ نیز اگر موفّق به گشودن آنها نمیشود، دستکم میتواند آن مشکلات را تحمّل کرده [[اندیشه]] و عمل خود را با آنچه صحیح میداند تنظیم نماید. این یکی از [[نعمتهای الهی]] است، که آن را به [[بندگان]] خاصّ خود که به مرتبه [[اطمینان]] و [[آرامش]] رسیدهاند، هدیّت میفرماید.
| |
| *از سویی دیگر، استقرار [[آرامش]] و [[اطمینان]] در قلبی که سرشار از [[اندوه]] و [[اضطراب]] باشد، ممکن نخواهد بود. حال توجّه کنیم که یکی از مهمترین [[علل]] رفع اضطرابها، اندوهها، نگرانیها و... که بیماریهای روحی عصر حاضر را تشکیل میدهد، همان دعاست، که [[آرامش]] را به [[قلب]] و [[اندیشه]]، و [[طمأنینه]]، سکینه و [[وقار]] را در اعضاء [[انسان]] جاری مینماید:
| |
| :*{{متن قرآن|أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ}}<ref>«آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره یونس، آیه ۶۲.</ref>.
| |
| *گذشته از این، [[قرآن کریم]] به وضوح [[شهادت]] میدهد که [[تقوی]] نیز میتواند [[نفس]] و [[جان]] [[انسان]] را به مرتبه [[اطمینان]] رسانیده، از [[سبکسری]] رهائی بخشد:
| |
| :*{{متن قرآن|فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟ آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۱-۸۲.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی از مرد و زن که کار شایستهای کنند؛ و مؤمن باشند، بیگمان آنان را با زندگانی پاکیزهای زنده میداریم و به یقین نیکوتر از آنچه انجام میدادند پاداششان را خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۲۹۹.</ref>.
| |
| *در مقابل، [[گناه]] نیز- از آنجا که با [[تقوی]] در تضادّ کامل قرار دارد-، [[امنیّت]] و [[اطمینان]] روحی را از [[انسان]] بازستانده، او را دچار این نوع از [[بیماریها]] و گرفتاریهای روحی مینماید:
| |
| :*{{متن قرآن|وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا تُصِيبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ}}<ref>«و به کافران همواره برای کارهایی که کردهاند بلایی سخت میرسد یا آنکه (بلا) نزدیک خانهشان وارد میشود تا وعده خداوند فرا رسد، بیگمان خداوند در وعده (خویش) خلاف نمیورزد» سوره رعد، آیه ۳۱.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ}}<ref>«و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۰.</ref>.
| |
| ===۸. [[تزکیه نفس]] و نیکوکردن [[اخلاق]]===
| |
| *این فائده، در شمار مهمترین فوائد [[دعا]]، به ویژه برای عموم [[مردمان]] قرار دارد؛ و اگر [[دعا]] را فائدهای جز از این نبود، باز کافی بود تا [[فضیلت]] بینظیر آن نشان داده شود.
| |
| *توضیح آنکه از [[آیات قرآن کریم]]، چنین استفاده میشود که [[دعا]] نیز همچون استاد [[اخلاق]]، میتواند [[نفس]] [[انسان]] را مهذّب ساخته [[رذائل]] را از آن دور نماید. به [[باور]] ما، همانگونه که استاد [[اخلاق]] میتواند در [[جان]] [[شاگردان]] خود نفوذ کرده آنان را به [[تهذیب]] آورد، [[دعا]] نیز از چنین خاصیّتی برخوردار است، در این زمینه به این چند بند به عنوان راههای تأثیر [[دعا]] در [[نیکو]] کردن [[اخلاق]] و [[تهذیب نفس]] توجه میدهیم:
| |
| #[[دعا]] نه تنها رشد و کمال را فراروی [[انسان]] مینهد، که او را خواه ناخواه به کمال مطلوب خود واصل مینماید. [[قرآن کریم]] به خوبی دلالت مینماید که [[دعا]] نه تنها راه است، که خود [[راهنما]] و رساننده نیز هست:{{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>.
| |
| #همانگونه که استاد [[شاگرد]] خود را از انجام [[اعمال ناشایست]] باز میدارد، [[دعا]] و ذکر نیز [[آدمی]] را از اینگونه امور باز میدارد: {{متن قرآن|إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ}}<ref>«نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز میدارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگتر است» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.</ref>.
| |
| *[[وظیفه]] [[دعا]] نیز به حسب گروههای مختلف [[مردم]] تغییر مییابد، و از اینرو فوائدی که از آن دستیاب ایشان میشود، تغییر میکند. فائدهای که عموم [[مردم]] از [[دعا]] به دست میآورند، آن است که از غلطیدن در منجلابهای [[شیطان]] رهائی یابند. این خود در شمار مهمترین [[وظائف]] و کارکردهای دعاست، چه تمامی [[انسانها]] بدون تردید همواره در پرتگاهها به سر میبرند، و بر آنهاست که لحظه به لحظه خود را از سقوط بازدارند؛ [[قرآن کریم]] نیز بر این مطلب تصریح فرموده است: {{متن قرآن|قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ}}<ref>«گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان مینشینم آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت» سوره اعراف، آیه ۱۶-۱۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۱.</ref>.
| |
| *[[خواصّ]] [[مردم]] اما، به وسیله [[دعا]] از انجام تمامی امور [[ناپسند]] باز داشته میشوند، گوئی [[دعا]] همچون سپری است که در مقابل [[دشمن]] [[انسان]] را محافظت مینماید، و آنان خود را از [[گناه]] - که بدترین [[دشمن]] [[انسان]] است - به وسیله همین [[دعا]] حفظ میکنند: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل میکنند چیرگی نیست» سوره نحل، آیه ۹۹.</ref>.
| |
| *[[خواصّ]] به واسطه یاد [[خداوند]] و [[عنایات]] خاصّ او، از [[گناهان]] بزرگ پرهیز میکنند؛ و [[برتر]] از آن اینکه از [[گناهان]] صغیره و کوچک نیز برحذر داشته میشوند؛ خوشا به حال اینان و سعادتی که نصیبشان شده است.
| |
| *اخصّ [[خواصّ]] [[مردم]] امّا، به وسیله [[دعا]] از مکروهات و خواستههای ناروای نفسانی - هرچند [[حرام]] نیز نباشد-، احتراز میکنند. بالاتر از آن اینکه [[دعا]] و [[تضرّع]] میتواند آنان را از [[افکار]]، خیالات و وسوسههای [[باطل]] نیز حفظ کرده، [[قلب]] آنان را برای [[نزول]] [[صاحب]] اصلی خانه آماده سازد؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به همین مطلب در [[حدیثی]] [[شریف]] اینگونه اشاره کردهاند: "هرکس [[چهل]] روز برای [[خداوند متعال]] [[اخلاص]] ورزد، [[خداوند]] چشمههای [[حکمت]] را از [[قلب]] او به زبانش جاری میسازد" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ}}؛ بحارالأنوار، ج۷۷، ص۲۴۹.</ref>.
| |
| #همانگونه که استاد [[شاگرد]] خویش را گام به گام از [[ظلمت]] به سوی [[نور]] مطلق روانه میسازد، و او را اندک اندک از منازل تخلیه و تحلیه و تجلیه عبور میدهد تا به [[انوار]] [[معرفت]] [[الهی]] واصل شود، و حجابهای [[نورانی]] و ظلمانی را دریده در قلبش تنها [[نور]] مطلق سکنی گزیند، اذکار و [[ادعیه]] نیز از همین خاصیّت برخوردار است. در [[قرآن کریم]] از این حالت به [[ذکر کثیر]] / یاد فراوان [[حضرت حق]]، تعبیر شده است. از اینرو یاد او میتواند [[انسان]] [[دعا کننده]] اُنس گرفته به [[دعا]] را از [[ظلمت]] [[نفس]] به فضاء ربوبی رهنمون ساخته، [[قلب]] او را از [[نور]] سرشار سازد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید و او را پگاه و دیرگاه عصر به پاکی بستایید» سوره احزاب، آیه ۴۱-۴۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۲-۳۰۳.</ref>.
| |
| ===۹. ثوابهای بسیار===
| |
| *به هشت مورد پیشین، میتوان ثوابهای بسیاری که بر خود [[دعا]] مترتّب میشود را نیز اضافه نمود. ثوابهائی که تنها [[حضرت حق]] میتواند آن را به شماره آورد!. در این زمینه اگر تنها [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا}}<ref>«اوست آنکه بر شما درود میفرستد- و فرشتگانش (نیز)- تا شما را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون برد و با مؤمنان بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۴۳.</ref> را در دست داشتیم، باز کافی بود تا [[اعتقاد]] یابیم که هیچ چیزی همسنگ و همارز [[دعا]] نیست؛ از همین رو است که بنا بر برخی [[روایات]]، چون [[اهل بهشت]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ}}<ref>«"درود" سخنی است (که) از (سوی) پروردگاری بخشاینده (میشنوند)» سوره یس، آیه ۵۸.</ref> را بشنوند، آن چنان سرمست میشوند که گویا از شراب طهور [[بهشت]] چشیده و به مستی فرو شدهاند؛ همانگونه که عاشقی مهجور ندای [[معشوق]] زیبای خود را بشنود و از دست بشود!. از اینرو اینان در تمامی لحظات در مستی و مدهوشی ویژه [[بهشت]] و [[بهشتیان]] به سر میبرند:"صاحبان [[نعمت]] را نعمتشان گوارا [[باد]]! و نیز گوارا [[باد]] بر [[عاشق]] بیچاره رنجی که جرعه جرعه میآشامد!"<ref>{{عربی| هنیئا لأرباب النعیم نعیمهم و للعاشق المسکین ما یتجرع }}</ref>.
| |
| *گویا شاعر در این بیت به مطلبی دیگر نیز نظر داشته، و آن تهنیتی است که متنعمان به نعمتهای [[بهشت]] پس از دریافت حور و [[قصور]] از لذّتهای [[معنوی]] به دست میآورند؛ نعمتهائی که نمیتوان آن را با فوائد مادّی [[بهشت]] مقایسه نمود: {{متن قرآن|وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«و در آنجا آنچه دلها بخواهد و چشمها لذّت برد فراهم است و شما در آن جاودانید» سوره زخرف، آیه ۷۱.</ref>.
| |
| *آری! کسی که به [[محبوب]] [[حقیقی]] [[دل]] بندد، جرعه جرعه [[سلام]] و [[سلامت]] او را سر میکشد، و از مدهوشی [[عاشق]] واصل بهرهمند میگردد: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۳-۳۰۴.</ref>.
| |
| ===۱۰. [[اجابت دعا]]===
| |
| *در این شمار، میتوان به [[اجابت]] دعاهای [[مؤمنان]] نیز اشاره کرد، اجابتی که خود [[حضرت حق]] آن را [[وعده]] فرموده و هیچ تردیدی در آن روا نداشته است:
| |
| :*{{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>.
| |
| :*{{متن قرآن|أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ}}<ref>«دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۴.</ref>.
| |
|
| |
| ==موانع پذیرش [[دعا]]==
| |
| *در اینجا میباید به نکتهای دیگر نیز اشاره نمود، و آن مسألة عدم [[استجابت دعا]] در بعضی از موارد است، که به نظر دعاکننده تمامی شرائط پذیرش [[دعا]] را نیز داراست. حال اگر [[حضرت حق]] خود میفرماید: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>، چگونه است که برخی از [[دعاها]] به [[اجابت]] نمیرسد، و دعاکننده از پذیرش آن مأیوس میگردد؟.
| |
| *در پاسخ به این مسأله، توضیح میدهیم که عدم [[استجابت دعا]] یا به خاطر آن است که شرائط لازم برای [[استجابت]] فراهم نشده، و یا به خاطر آن است که مانعی در میان بوده از پذیرش [[دعا]] ممانعت میکند. به عنوان نمونه گاه آنچه مورد [[دعا]] قرار میگیرد با [[مصلحت]] [[حقیقی]] دعاکننده -که تنها [[حضرت حق]] از آن [[آگاه]] است-، [[سازگاری]] نداشته در حقیقت برای او ضرر خواهد داشت. در این موارد خود [[دعا کننده]] اگر از [[مصالح]] خود باخبر باشد، دست به [[دعا]] بر میدارد تا آنچه درخواست کرده برایش به [[اجابت]] نرسد!، هرچند بر آن مطلب هم سخت [[اصرار]] ورزیده باشد:
| |
| :*{{متن قرآن|وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی بدی را چنان فرا میخواند که نیکی را و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و بسا چیزی را ناپسند میدارید و همان برای شما بهتر است و بسا چیزی را دوست میدارید و همان برایتان بدتر است و خداوند میداند و شما نمیدانید» سوره بقره، آیه ۲۱۶.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! بر شما حلال نیست که از زنان بر خلاف میل آنان (با نگه داشتن در نکاح خود) میراث برید و برای آنکه (با طلاق خلع) برخی از آنچه بدیشان دادهاید باز برید، با آنان سختگیری نکنید مگر آنکه به زشتکاری آشکاری دست یازیده باشند و با آنان شایسته رفتار کنید» سوره نساء، آیه ۱۹.</ref>.
| |
| *با این همه اما، چون دعا خود در شمار امور [[نیکو]] و [[پسندیده]] است، دست بردن به آن خود از ثوابی [[عظیم]] برخوردار است. از اینرو [[قرآن کریم]] [[شهادت]] میدهد که اگر دعائی پذیرفته نشود، [[خداوند]] به جای آن خیر دیگری برای انسان مقدر خواهد فرمود: {{متن قرآن|فَأَرَدْنَا أَنْ يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا}}<ref>«پس، خواستیم که پروردگارشان برای آنان فرزندی (دیگر) پاکجانتر و مهربانتر از او، جایگزین کند» سوره کهف، آیه ۸۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۵-۳۰۶.</ref>.
| |
| *موانعی که میتوانند [[مانع]] پذیرش [[دعا]] شوند بسیارند؛ ما در اینجا به شماری از آنها اشاره میکنیم:
| |
| ===۱. [[صفات ]][[رذیلت]]===
| |
| *که به صورت بسیار شدیدی از رسیدن [[دعا]] به [[حریم]] [[پاک]] [[الهی]] جلوگیری مینماید، همانگونه که بند پای پرنده را بسته او را از پرواز در [[آسمان]] [[ناپیدا]] کرانه باز میدارد:
| |
| :*{{متن قرآن|وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ}}<ref>«و اگر میخواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا میبردیم اما او به دنیا گرایید» سوره اعراف، آیه ۱۷۶.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ}}<ref>«ما غلهایی بر گردنهایشان تا (زیر) چانه نهادهایم چنان که سرشان بالا مانده است» سوره یس، آیه ۸.</ref>.
| |
| *[[خداوند متعال]] در موارد بسیاری اشاره فرموده که [[رحمت]] خود را ویژه [[پاکان]] ساخته، آنان را به [[لطف]] خود مخصوص میدارد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی میدهد» سوره بقره، آیه ۱۰۵.</ref>.
| |
| *در برخی از [[آیات]] همین [[کتاب آسمانی]]، {{متن قرآن|مَنْ يَشَاءُ}} را به [[نیکوکاران]] و [[صالحان]] [[تفسیر]] فرموده است:
| |
| :*{{متن قرآن|إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و آنان را در بخشایش خویش در آوردیم؛ بیگمان آنها از شایستگان بودند» سوره انبیاء، آیه ۸۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۶.</ref>.
| |
| *اینان کسانی هستند که از [[رحمت]] ویژه او برخوردار شده ندایشان به [[آسمان]] میرسد، و زان پس به [[اجابت]] مقرون میگردد. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "زمانی [[حضرت موسی]]{{ع}} [[یاران]] خود را [[موعظه]] میفرمود. در میان [[موعظه]] ایشان، مردی برخاست و گریبان خود را چاک نمود، در این حال [[خداوند]] به [[حضرت موسی]] [[وحی]] فرستاد که: ای [[موسی]]! به آن مرد بگو پیراهن خود را چاک نده، بلکه [[قلب]] خود را برای من گشاده گردان!. [[امام صادق]]{{ع}} ادامه دادند: [[حضرت موسی]]{{ع}} بر یکی از یارانش که در [[سجده]] بود گذر کرد و به دنبال حاجتی رفت. زان پس چون بازگشت آن مرد را دید که همچنان در حال [[سجده]] است، آن [[حضرت]] به آن مرد فرمود: اگر برآوردن خواسته تو در [[اختیار]] من بود آن را [[اجابت]] میکردم؛ در این حال [[خداوند]] به او [[وحی]] فرمود که: ای [[موسی]]! این مرد اگر آنقدر [[سجده]] کند که گردنش قطع شود من دعایش را قبول نمیکنم، تا روش خود را عوض کند و از آنچه من ناخوش میدارم به آنچه من [[دوست]] میدارم [[گرایش]] پیدا کند" <ref>{{متن حدیث|بَيْنَا مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ{{ع}} يَعِظُ أَصْحَابَهُ إِذْ قَامَ رَجُلٌ فَشَقَ قَمِيصَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى قُلْ لَهُ لَا تَشُقَّ قَمِيصَكَ وَ لَكِنِ اشْرَحْ لِي عَنْ قَلْبِكَ ثُمَّ قَالَ مَرَّ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ{{ع}} بِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ فَانْصَرَفَ مِنْ حَاجَتِهِ وَ هُوَ سَاجِدٌ عَلَى حَالِهِ فَقَالَ لَهُ مُوسَى{{ع}} لَوْ كَانَتْ حَاجَتُكَ بِيَدِي لَقَضَيْتُهَا لَكَ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا مُوسَى لَوْ سَجَدَ حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ مَا قَبِلْتُهُ حَتَّى يَتَحَوَّلَ عَمَّا أَكْرَهُ إِلَى مَا أُحِبُّ}}؛ روضه کافی، ج۸، ص۱۲۹.</ref>.
| |
| *نیز [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "[[خداوند]] دعائی که از قلبی سخت و سنگین براید را نمیپذیرد" <ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَسْتَجِيبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قَاسٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۷.</ref>.
| |
| *[[امام باقر]]{{ع}} نیز در [[حدیثی]] میفرمایند: "[[خداوند]] به [[حضرت عیسی]]{{ع}} فرمود: برخی از [[بندگان]] من از راهی غیر از راهی که باید از آن وارد شد به نزد من میآیند؛ او [[دعا]] میکند در حالی که در قلبش نسبت به تو شکّی نهفته است. این فرد اگر آن [[قدر]] مرا بخواند که گردنش قطع شود و سرانگشتانش فرو ریزد، من هرگز دعایش را [[اجابت]] نمیکنم"<ref>{{متن حدیث|قَالَ سَیِّدُنَا أَبُو جَعْفَرٍ{{ع}} فِي حَدِيثٍ يَا عِيسَى إِنَّ عَبْدِي أَتَانِي مِنْ غَيْرِ الْبَابِ الَّذِي أُوتَى مِنْهُ إِنَّهُ دَعَانِي وَ فِي قَلْبِهِ شَكٌّ مِنْكَ فَلَوْ دَعَانِي حَتَّى يَنْقَطِعَ عُنُقُهُ وَ تَنْتَثِرَ أَنَامِلُهُ مَا اسْتَجَبْتُ لَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۰۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۸.</ref>.
| |
| ===۲. [[گناه]]===
| |
| *[[گناه]] نیز همچون [[صفات ]][[رذیلت]]، مانعی بزرگ برای [[اجابت دعا]] به شمار میرود؛ چه [[خداوند متعال]] بارها [[عهد]] فرموده که [[کافران]]، [[فاسقان]] و [[ظالمان]] را مشمول [[هدایت]] خود نکرده به آنان علاقهای نداشته باشد. از اینرو نه خود آنان را میپذیرد نه عملشان را و نه دعایشان را؛
| |
| :*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند نافرمانان را راهنمایی نمیکند» سوره منافقون، آیه ۶.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«بیگمان خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۵۱.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«خداوند تنها از پرهیزگاران میپذیرد» سوره مائده، آیه ۲۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۸.</ref>.
| |
| *در این زمینه به این [[حدیث شریف]] -که یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} از ایشان [[نقل]] میکند-، توجّه کنید:
| |
| :*"یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} میگوید: [[خدمت]] ایشان گفتم: دو [[آیه]] در [[کتاب خدا]] هست، که من [[حقیقت]] آن را درنمی یابم!. آن [[حضرت]] فرمودند: آن دو [[آیه]] کدام است؟ گفتم: یکی [[آیه]] {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>، چه ما [[دعا]] میکنیم امّا در پی آن اجابتی نمیبینیم!. آن [[حضرت]] فرمودند: آیا [[گمان]] میکنی که [[خداوند]] از [[وعده]] خود تخلّف فرموده است؟ گفتم: نه! فرمودند: پس چرا دعای شما [[اجابت]] نمیشود؟ گفتم: نمیدانم! فرمودند: اما من تو را از [[راز]] این موضوع باخبر میسازم. هر کس [[خداوند]] را در آنچه بدان امر کرده [[اطاعت]] کند، آنگاه به صورت صحیح [[دعا]] کند [[خداوند]] دعای او را خواهد پذیرفت. گفتم: [[دعا]] به صورت صحیح کدام است؟ فرمودند: روش صحیح [[دعا]] آن است که در آغاز [[خداوند]] را ثنا گوئی و نعمتهای او بر خود را برشماری، آنگاه بر آن [[نعمتها]] شکرش گوئی، پس از آن بر [[پیامبر]] [[صلوات]] فرستی، آنگاه [[گناهان]] خود را به یاد آوری و بدان [[اقرار]] کنی، آنگاه از آن به [[خداوند]] [[پناه]] بری - و یا فرمودند: از آن [[استغفار]] کنی-؛ این روش صحیح [[دعا]] است. آنگاه فرمودند: آن [[آیه]] دیگر کدام است؟ گفتم: این [[آیه]] که میفرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ}}<ref>«و هر چیزی را هزینه کنید او جایگزین آن را میدهد؛ و او بهترین روزیدهندگان است» سوره سبأ، آیه ۳۹.</ref>، در حالی که من [[انفاق]] میکنم اما به جای آن چیزی به دست نمیآورم!. آن [[حضرت]] فرمودند: آیا [[گمان]] میکنی که [[خداوند]] از [[وعده]] خود تخلّف فرموده است؟ گفتم: نه! فرمودند: پس چرا چنین است؟ گفتم: نمیدانم! فرمودند: اگر هر یک از شما [[مال]] [[حلال]] به دست آورد و آن را در راه [[حلال]] [[انفاق]] کند، حتی درهمی [[انفاق]] نمیکند مگر آنکه به جای آن [[مالی]] به دست میآورد"<ref>{{متن حدیث|قَالَ: قُلْتُ آيَتَانِ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَطْلُبُهُمَا فَلَا أَجِدُهُمَا قَالَ وَ مَا هُمَا قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: "ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ فَنَدْعُوهُ" وَ لَا نَرَى إِجَابَةً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِكَ قُلْتُ لَا أَدْرِي قَالَ لَكِنِّي أُخْبِرُكَ مَنْ أَطَاعَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا أَمَرَهُ ثُمَّ دَعَاهُ مِنْ جِهَةِ الدُّعَاءِ أَجَابَهُ قُلْتُ وَ مَا جِهَةِ الدُّعَاءِ قَالَ تَبْدَأُ فَتَحْمَدُ اللَّهَ وَ تَذْكُرُ نِعَمَهُ عِنْدَكَ ثُمَّ تَشْكُرُهُ ثُمَّ تُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} ثُمَّ تَذْكُرُ ذُنُوبَكَ فَتُقِرُّ بِهَا ثُمَّ تَسْتَعِيذُ مِنْهَا فَهَذَا جِهَةُ الدُّعَاءِ ثُمَّ قَالَ وَ مَا الْآيَةُ الْأُخْرَى قُلْتُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ-: "وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ" وَ إِنِّي أُنْفِقُ وَ لَا أَرَى خَلَفاً قَالَ أَ فَتَرَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَخْلَفَ وَعْدَهُ قُلْتُ لَا قَالَ فَمِمَّ ذَلِكَ قُلْتُ لَا أَدْرِي قَالَ لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمُ اكْتَسَبَ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ أَنْفَقَهُ فِي حِلِّهِ لَمْ يُنْفِقْ دِرْهَماً إِلَّا أُخْلِفَ عَلَيْهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۰۹.</ref>.
| |
| :*نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که به ایشان گفته شد: آیا شما [[اعتقاد]] ندارید که [[خداوند]] فرموده است: {{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>، در حالی که ما میبینیم که [[انسان]] مضطرّی او را میخواند اما اجابتش نمیکند؟، و نیز [[مظلوم]] از او در برابر [[ظالم]] [[طلب یاری]] میکند امّا او یاریش نمیفرماید؟!؛ آن [[حضرت]] فرمودند: وای بر تو! هیچکس به درگاه او دعائی نکرد مگر آنکه او اجابتش فرمود، امّا فرد [[ظالم]] دعایش قبول نمیشود تا وقتی که به سوی [[خداوند]] [[توبه]] کند"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ أَيْضاً أَنَّهُ قِيلَ لَهُ: أَ لَسْتَ تَقُولُ يَقُولُ اللَّهُ "ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ" وَ قَدْ نَرَى الْمُضْطَرَّ يَدْعُوهُ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُ وَ الْمَظْلُومَ يَسْتَنْصِرُهُ عَلَى عَدُوِّهِ فَلَا يَنْصُرُهُ قَالَ{{ع}} وَيْحَكَ مَا يَدْعُوهُ أَحَدٌ إِلَّا اسْتَجَابَ لَهُ أَمَّا الظَّالِمُ فَدُعَاؤُهُ مَرْدُودٌ إِلَى أَنْ يَتُوبَ إِلَيْهِ...}}؛ بحارالأنوار، ج۱۰، ص۱۷۴.</ref>.
| |
| :*نیز [[امام باقر]]{{ع}} میفرمایند: "[[بنده]] از [[خداوند]] درخواستی میکند که مقتضای آن درخواست، آن است که تا زمانی نزدیک یا زمانی دور حاجتش برآورده شود. پس از آن، آن [[بنده]] گناهی میکند، در این حال [[خداوند]] به [[فرشته]] [[مأمور]] این [[حاجت]] میفرماید: حاجتش را برآورده نساز و من او را از آن [[محروم]] میکنم، چه او [[خشم]] مرا برانگیخت و مستوجب آن شد که از سوی من ناکام گردد"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ{{ع}} قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ يَسْأَلُ اللَّهَ الْحَاجَةَ فَيَكُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِيءٍ فَيُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَيَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَكِ لَا تَقْضِ حَاجَتَهُ وَ احْرِمْهُ إِيَّاهَا فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِي وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّي}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۷۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۰.</ref>.
| |
| ===٣. [[مال]] مُشتبَه===
| |
| *[[مال]] مشتبه، همان چیزی است که در عُرف [[مردم]]، آن را "مظلمه" میخوانند. مظلمه هرچند خود فردی از افراد [[گناه]] است، امّا از آنجا که از بارزترین مصادیق آن است، ما به تبعیّت از [[قرآن کریم]] و [[احادیث]] منقول از [[اهل بیت]]{{عم}}، آن را جداگانه یاد و پیرامون آن توضیح میدهیم؛ چه [[مال]] مشتبه / مظلمه خود در شمار [[گناهان]] کبیرهای است که در [[قیامت]] رهائی از آن سخت دشوار میباشد. از اینرو این توضیح را اضافه میکنیم که:[[اهل دل]] برآنند که لقمهای کوچک از [[مال]] [[شبهه]]، چنان در [[قلب]] اثر میگذارد، که تأثیر آن تا [[چهل]] روز [[باقی]] میماند. نیز مشهور است که [[حضرت]] [[سیدالشهداء]]{{ع}} درجواب [[خواهر]] بزرگوارشان که در [[کربلا]] از ایشان علّت تأثیر نگذاردن سخنان آن [[حضرت]] در [[دل]] [[قوم]] جفاکار را سؤال کردند، پاسخ فرمودند: "شکمهای اینان از [[حرام]] انباشته شده است" <ref>{{متن حدیث|إِنَّ بُطونَهم مُلِئَتْ مِنَ الْحَرَامِ}}</ref>
| |
| *تجربه [[اهل دل]] نیز نشان میدهد، که یک لقمه از [[مال]] مشتبه تا چندین شب [[انسان]] را از [[نماز شب]] باز میدارد؛ حال خود [[حکم]] لقمه [[حرام]] در این میانه چگونه است!؟. اینان به عیان مینگرند که لقمه [[حرام]]، آتشی است که در شکم حرامخواران وارد میشود، از اینرو حقیقت [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا}}<ref>«آنان که داراییهای یتیمان را به ستم میخورند جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند و زودا که در آتشی برافروخته درآیند» سوره نساء، آیه ۱۰.</ref> را مشاهده میکنند. در این زمینه، [[روایات]] بسیاری نیز به چشم میآید؛ ما در اینجا تنها به چند نمونه از این [[روایات]] اشاره میکنیم:
| |
| :*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "کسب خود را [[حلال]] کن تا دعایت [[اجابت]] شود، چرا که [[انسان]] لقمهای که در آن [[حرام]] است را فقط به سوی دهانش میبرد، از اینرو تا [[چهل]] روز دعایش [[مستجاب]] نمیشود" <ref>{{متن حدیث|أَطِبْ كَسْبَكَ تستجاب تُسْتَجَبْ دَعْوَتُكَ فَإِنَّ الرَّجُلَ يَرْفَعُ اللُّقْمَةَ إِلَى فِيهِ حَرَاماً فَمَا تُسْتَجَابُ لَهُ أَرْبَعِينَ يَوْماً}}؛
| |
| بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۵۸.</ref>.
| |
| :*مردی نزد [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آمد و گفت: "[[خداوند]] را بخوان که دعای مرا [[مستجاب]] کند؛ آن [[حضرت]] فرمودند: اگر چنین میخواهی کسب و کار خود را [[حلال]] کن"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ رَجُلًاً أَتَى النَّبِيَّ{{صل}} فَقَالَ ادْعُ اللَّهَ أَنْ يَسْتَجِيبَ دُعَائِي فَقَالَ{{صل}} إِذَا أَرَدْتَ ذَلِكَ فَأَطِبْ كَسْبَكَ}}؛ بحارالأنوار، ج۱۰، ص۳۷۱.</ref>.
| |
| :*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "هرکس [[دوست]] دارد که دعایش [[اجابت]] شود، باید [[غذا]] و کسب و کار خود را [[حلال]] گرداند"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَاؤُهُ فَلْيُطَيِّبْ مَطْعَمَهُ وَ مَكْسَبَهُ}}؛بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۲.</ref>.
| |
| :*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کسی که به ایشان عرض کرد: [[دوست]] دارم که دعایم [[اجابت]] شود، فرمودند: "غذای خود را [[پاک]] و [[حلال]] گردان، و هیچ حرامی به شکم خود وارد نکن"<ref>{{متن حدیث|وَ قَالَ{{صل}} لِمَنْ قَالَ لَهُ أُحِبُّ أَنْ يُسْتَجَابَ دُعَائِي طَهِّرْ مَأْكَلَكَ وَ لَا تُدْخِلْ بَطْنَكَ الْحَرَامَ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref>.
| |
| :*در [[حدیثی قدسی]] آمده است که [[حضرت حق]] میفرماید: "[[بنده]] من! [[دعا]] از توست و [[اجابت]] بر عهده من است، هیچ دعائی از من پوشیده نمیماند مگر دعای کسی که [[حرام]] بخورد"<ref>{{متن حدیث|وَ فِي الْحَدِيثِ الْقُدْسِيِ فَمِنْكَ الدُّعَاءُ وَ عَلَيَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تُحْجَبُ عَنِّي دَعْوَةٌ إِلَّا دَعْوَةُ آكِلِ الْحَرَامِ}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref>.
| |
| :*[[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: "ترک یک لقمه [[حرام]] نزد [[خداوند]]، محبوبتر از دو هزار رکعت [[نماز]] مستحبّی است"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} تَرْكُ لُقْمَةِ حَرَامٍ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنْ صَلَاةِ أَلْفَيْ رَكْعَةٍ تَطَوُّعاً}}؛ بحارالأنوار، ج۹۰، ص۳۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۲.</ref>.
| |
| *این، چند شماره از [[روایات]] این مسأله بود. در پایان این مبحث به شماری دیگر از همین [[روایات]] اشاره خواهیم کرد.
| |
| *در اینجا باید هشدار دهیم، که [[حق]] النّاس در شمار [[گناهان]] نابود کنندهای است، که همچون شعلهای از [[آتش]] برمی افروزد و خود [[انسان]]، بلکه [[فرزندان]]، [[خانواده]]، [[نزدیکان]] و [[یاران]] او را میسوزاند. این نتیجهای است که لقمه [[حرام]] و آنچه از [[حقّ]] النّاس به دست آید، در این [[دنیا]] برای [[انسان]] به دنبال خواهد داشت؛
| |
| *در [[قیامت]] امّا، اثر چنین [[مالی]] عذابهای درنادکی است که از [[وصف]] بیرون است. یکی از آن عذابها، آن است که [[گناهان]] کسانی که در این [[دنیا]] حقّشان به تصرّف در آمده را به فرد [[ظالم]] انتقال میدهند، و نیکیها و ثوابهای او را به آنان میبخشند!:
| |
| :*{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«ای مردم! ستم شما به زیان خودتان است، (چند روزی) بهره زندگانی این جهان را میبرید سپس به سوی ما باز میگردید و شما را از آنچه انجام میدادید آگاه میگردانیم» سوره یونس، آیه ۲۳.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا}}<ref>«و کسانی که برای فرزندان ناتوانی که پس از خود بر جای مینهند بیم دارند (درباره یتیمان دیگران) نیز باید بیم داشته باشند بنابراین از خداوند پروا کنند و استوار سخن گویند» سوره نساء، آیه ۹.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا}}<ref>«و به هر کاری که کردهاند میپردازیم و آن را (چون) غباری پراکنده میگردانیم» سوره فرقان، آیه ۲۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۳.</ref>.
| |
| *در خبر است که تمامی [[اعمال صالح]] کسی که مظلمهای بر دوش دارد، به آن کس که حقّش در [[دنیا]] پایمال شده، داده میشود؛ آنگاه او به تمسخر گرفته شده با اشاره به او میگویند: "این کسی است خانوادهاش اعمالش را خوردهاند". منظور از این حرف آن است که: او در [[دنیا]] به جمع [[حرام]] پرداخت و از آن با خانوادهاش استفاده کرد، از اینرو هیچ عمل شایستهای برای امروزش [[باقی]] نماند".
| |
| ===۴. ناهماهنگی میان زبان و [[قلب]]===
| |
| *پیش از این، اشاره کردیم که [[حقیقت]] [[دعا]]، [[توبه]] و یاد [[خداوند]]، همان دعای قلبی، [[توبه]] قلبی و ذکر قلبی است. چون این حالت در کسی پدید آید، [[دعا]]، [[توبه]] و ذکر زبانی نیز با آن همراه خواهد شد؛ *همانگونه که دعای قلبی ارتباط میان [[بنده]] و معبود، [[توبه]] قلبی [[نیّت]] بر [[ترک گناهان]]، و ذکر قلبی انجام [[واجبات]] و ترک محرّمات را به دنبال خواهد آورد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۴.</ref>.
| |
| *دعای زبانی اما به تنهائی تأثیری نخواهد بخشید. [[توبه]] و ذکر زبانی نیز همینگونه است، هرچند این امور نیز از ثوابی چند برخوردار است- که در همین صفحات به آن اشاره کردیم-؛
| |
| *امّا پذیرفته شدن [[دعا]] در گرو هماهمنگی آن با دعای قلبی است.
| |
| *در برخی از [[روایات]] تصریح شده است که [[خداوند]] دعای کسی که با قلبی غافل به [[دعا]] پرداخته را نمیپذیرد؛ در این شمار است:
| |
| :*[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "[[خداوند]] دعائی که از قلبی غافل برخیزد را نمیپذیرد؛ از اینرو چون دست به [[دعا]] برداشتی، با [[قلب]] خود به [[دعا]] بپرداز و بعد از آن نسبت به برآورده شدن آن [[یقین]] داشته باش"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَسْتَجِيبُ دُعَاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ سَاهٍ فَإِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ ثُمَّ اسْتَيْقِنْ بِالْإِجَابَةِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.</ref>.
| |
| :*[[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمودند: "[[خداوند]] دعائی که از قلبی غافل برخیزد را نمیپذیرد"<ref>{{متن حدیث|عَنْهُ{{ع}} قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{صل}} لَا يَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دُعَاءَ قَلْبٍ لَاهٍ }}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.</ref>.
| |
| :*"[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: چون دست به [[دعا]] برداشتی با قلبت متوجّه [[دعا]] باش، و [[حاجت]] را نزدیک ۔ گویا کنار درب منزل! - بینگار"<ref>{{متن حدیث|عَنْهُ أَيضَاً{{ع}} قَالَ: إِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ وَ ظُنَّ حَاجَتَكَ بِالْبَابِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۴-۳۱۵.</ref>.
| |
| ===۵. تکیه و [[اعتماد بر غیر خداوند]] [[متعال]]===
| |
| *در [[دعا]] لازم است که حالت روی کردن به [[خداوند]] و بریدن از غیر او حاصل شود. در این هنگام حتّی باید [[انسان]] از خود نیز [[ناامید]] شود، از اینرو هرکس بر غیر [[خداوند]] تکیه کند و در این زمینه حتّی خود را مدّ نظر آورد، از دعائی پذیرفته شده برخوردار نخواهد بود؛ [[حضرت حق]] خود میفرماید: {{متن قرآن|وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا}}<ref>«و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه ۸.</ref>.
| |
| *در [[روایات]] بسیاری وارد شده، که [[خداوند]] [[امید]] [[امیدواری]] که به غیر او [[امید]] بندد را [[ناامید]] خواهد کرد، و دعایش را نیز نخواهد پذیرفت.
| |
| *آیاتی که در همین صفحات از آنها یاد کردیم نیز، بر همین مطلب دلالت مینماید؛ به این چند [[آیه]] [[مبارک]] نیز بنگرید:
| |
| :*{{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ}}<ref>«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟» سوره نمل، آیه ۶۲.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«اگر راست میگویید آیا جز خداوند را میخوانید؟» سوره انعام، آیه ۴۰.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ}}<ref>«بگو: چه کس شما را از تاریکناهای خشکی و دریا میرهاند؟ در حالی که او را به لابه و در نهان میخوانید که اگر از این (ورطه) رهاییمان دهد از سپاسگزاران خواهیم بود بگو: خداوند شما را از آن (ورطه) و از هر بلا رهایی میبخشد باز هم شما شرک میورزید» سوره انعام، آیه ۶۳-۶۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۶.</ref>.
| |
| ===۶. ناهماهنگی میان [[دعا]] و عمل [[انسان]]===
| |
| *توضیح آنکه [[انسان]] گاه خود دست به عملی میبرد، که آثاری از پی آن برایش پدید میآید. این آثار میتواند [[آشکار]] و یا مخفی، مادّی و یا [[معنوی]] و... باشد. به عنوان نمونه [[اسراف]] در [[مال]] بدون تردید به [[فقر]] منجر میشود، از همین رو است که [[حضرت حق]] [[آدمی]] را امر فرموده که در مخارج خود [[میانهروی]] را پیشه نماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>.
| |
| *حال اگر کسی این [[فرمان]] [[حضرت حق]] را نادیده انگاشت و دست به [[اسراف]] بُرد، ناگزیر به [[گناه]] [[مبتلا]] شده است:
| |
| :*{{متن قرآن|إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ}}<ref>«چرا که اینان پیش از آن، نازپرورد بودند و بر گناه بزرگ پای میفشردند» سوره واقعه، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا}}<ref>«و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان میدهیم و در آن نافرمانی میورزند پس (آن شهر) سزاوار عذاب میگردد ، آنگاه یکسره نابودش میگردانیم» سوره اسراء، آیه ۱۶.</ref>؛
| |
| *[[اسراف]] به [[فقر]]، [[ناتوانی]] و قرض کشیده میشود، تا آنجا که [[انسان]] به بدترین [[بندگان خدا]] نیز محتاج میشود. احتیاج [[مسلمانان]] به [[کافران]] - که حتّی گاه به حکمرانی کفّار بر اینان میانجامد-، در همین شمار است، که آنان را به گناهی نابخشودنی دچار میسازد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ}}<ref>«ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمیکنند و دوست میدارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دلهایشان پنهان میدارند، بزرگتر است» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.</ref>.
| |
| *حال اگر کسی خود را به [[فقر]]، گناه و [[بردگی]] اَجانب [[مبتلا]] ساخت، و زان پس دست به [[دعا]] برداشت که: "خدایا! مرا به واسطه حلالت از حرامت، و به واسطة اطاعتت از گناهت، و به واسطة فضلت از دیگران بینیاز ساز"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ أَغْنِنِي بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاك}}</ref>، دعای او [[اجابت]] نخواهد شد؛ مگر آنکه به سوی [[حضرت حق]] بازگردد و از آنچه انجام داده [[توبه]] نماید: {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطهای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونهای از آنان تقیّه کنید» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>.
| |
| *در این زمینه [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری وارد شده، که با توجّه به آنها میتوان [[تکلیف]] دیگر [[گناهان]] [[انسان]]، که [[مانع]] از پذیرش دعایش میشود، را نیز دانست<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۷-۳۱۸.</ref>.
| |
| ===۷. فراهم نساختن [[علل]] و اسباب لازم===
| |
| *بدون تردید، [[دعا]] خود در شمار اسباب و [[علل]] رسیدن به مقصود قرار دارد. با این همه امّا، [[دعا]] در شمار اسباب معنویای است که چون با دیگر [[علل]] [[معنوی]] کنار هم قرار گیرد، [[خداوند متعال]] خواسته [[انسان]] را [[مستجاب]] میسازد.
| |
| *در این میان نمیتوان نقش اسباب و [[علل]] ظاهری را نیز نادیده گرفت، نقشی که کمتر از نقش [[علل]] [[معنوی]] نیست؛ چه [[خداوند]] چنین [[اراده]] فرموده که امور این عالم را در پرتو این هر دو دسته از [[علل]] و عوامل [[تدبیر]] فرماید، و [[اراده]] خود را اینگونه به [[اجرا]] در آورد. از اینرو هرکس اسباب و [[علل]] ظاهری خواسته خود را فراهم نکرده تنها دست به [[دعا]] بردارد، دعایش پذیرفته نخواهد شد. [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری بر این مطلب دلالت مینماید؛ ما در همین سطور به شماری از این [[روایات]] اشاره کردیم، اکنون به این چند [[آیه]] [[مبارک]] نیز اشاره مینمائیم:
| |
| :*{{متن قرآن|فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ}}<ref>«و چون نماز گزارده شد در زمین پراکنده شوید و (روزی خود را) از بخشش خداوند فرا جویید» سوره جمعه، آیه ۱۰.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا}}<ref>«و در آنچه خداوند به تو داده است سرای واپسین را بجوی و بهره خود از این جهان را (هم) فراموش مکن» سوره قصص، آیه ۷۷.</ref>.
| |
| *بدین ترتیب بر [[انسان]] [[واجب]] است که با [[عقل]]، [[ادراک]]، [[قوه]] [[انتخاب]] و صحّت و تندرستی خود به طلب [[رزق]] از درگاه [[الهی]] بپردازد؛ همانگونه که میباید با [[دوری از گناه]]، [[دعا]] و [[تضرع]]، اسباب [[معنوی]] را در این راه فراهم ساخته روزی خود را به دست آورد.
| |
| *به عبارت دیگر، پرواز به بلندای [[سعادت]] به دوبال ظاهر و [[باطن]] [[نیاز]] دارد، دو بالی که هر یک بدون آن دیگری مقصود را برآورده نساخته [[انسان]] را به [[هدف]] نخواهد رسانید. آری! چون اسباب ظاهری از میان برداشته شود و [[انسان]] [[امید]] خود را از آنها قطع نماید، تنها میتواند به [[علل]] [[باطنی]] همچون [[دعا]] روی نماید.
| |
| *اکنون جای آن است که خواننده ارجمند را، از فروغلطیدن در اشتباهی [[آشکار]] باز داریم؛ و آن اینکه: برخی از سالکان، میان [[لزوم]] بریدن از خلق و روی کردن به [[حضرت حق]] از سوئی، و [[لزوم]] [[آمادهسازی]] [[علل]] و اسباب ظاهری از سوی دیگر، تنافی دیده نتوانستهاند این دو را یکسان در نظر آورند. تذکّر میدهیم که [[آمادهسازی]] اسباب امری است، و توجّه [[قلب]] به آن امری دیگر؛ از اینرو شخص دعاکننده میباید در عین [[آمادهسازی]] [[علل]] ظاهری به آنها امّید نداشته نظر خود را تنها به سوی [[حضرت حق]] معطوف سازد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۱۸-۳۱۹.</ref>.
| |
| ===۸. رسیدن به مراتب [[اولیاء]]===
| |
| *[[خدا]] رسیدن به مراتب خاصّی که در شمار [[عنایات]] ویژه [[حضرت حق]] بر [[اولیاء]] اوست نیز، در این شمار است. چه بسیاری از [[روایات]] و [[آیات]] بر این نکته دلالت میفرماید، که [[اولیاء]] [[خدا]] را منازل و منزلتی است که دستیابی به آن، تنها با [[بلاء]]، [[سختی]]، مشکلات و رد کردن دعای آنان ممکن خواهد بود. اینان در این وادی سهمگین قرار میگیرند و دعایشان رد میشود، تا به آن منازل بلند دست یابند. در میان [[عارفان]] [[مسلمان]] سخت مشهور است که: "[[بلاء]]، مخصوص مرتبه [[ولایت]] است، پس از آن به هر کس که در مرتبه از پی ولیِّ قبلی قرار گیرد اختصاص مییابد"<ref>{{عربی| إن البلاء للولاء ثم الأولی فالأولی}}.</ref> به این، [[آیات]] توجه بفرمائید:
| |
| :*{{متن قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ}}<ref>«آیا گمان میکنید به بهشت در خواهید آمد با آنکه هنوز داستان کسانی که پیش از شما (در) گذشتند بر سر شما نیامده است؟ به آنان سختی و رنج رسید و لرزانده شدند تا جایی که پیامبر و مؤمنان همراه وی میگفتند: یاری خداوند کی در میرسد؟ آگاه باشید که یاری خداوند نز» سوره بقره، آیه ۲۱۴.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ}}<ref>«و به یقین برای امّتهایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره انعام، آیه ۴۲.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ}}<ref>«و ما در هیچ دیاری پیامبری نفرستادیم مگر آنکه مردمش را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره اعراف، آیه ۹۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۰.</ref>.
| |
| *[[روایات]] مربوط به این مطلب نیز از شدّت بسیاری به حدّ [[تواتر]] رسیده است. [[شیخ کلینی]] شماری از این [[روایات]] را در کتاب [[شریف]] "کافی" [[نقل]] کرده، و تنها در [[باب ]][[سختی]] [[ابتلاء]] و [[آزمایش]] [[مؤمنان]]، سی مورد از آنها را [[روایت]] کرده است؛ در این شمار است:
| |
| :*"یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} به نام [[ابن ابی یعفور]] گوید: شکایت [[رنجها]] و دردهائی که داشتم را به [[امام صادق]]{{ع}} بردم - [[ابن ابی یعفور]] همواره مریض بود-. آن [[حضرت]] نیز به من فرمودند: ای [[بنده]] [[خدا]]! اگر [[مؤمن]] بداند که چه اجر و ثوابی در مقابل [[مصیبتها]] و سختیهایش نزد [[خداوند]] دارد، [[آرزو]] میکرد که با قیچیها تکّه تکّه شود!"<ref>{{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} مَا أَلْقَى مِنَ الْأَوْجَاعِ وَ كَانَ مِسْقَاماً فَقَالَ لِي يَا عَبْدَ اللَّهِ لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِي الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِيضِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۵۵.</ref>.
| |
| #"[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: [[بنده]] را مقامی نزد [[پروردگار]] است، که به آن دست نمییابد مگر به واسطه یکی از این دو امر: یا آن که مالش از دستش برود، و یا آنکه [[مرضی]] در بدنش پدید آید"<ref>{{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّهُ لَيَكُونُ لِلْعَبْدِ مَنْزِلَةٌ عِنْدَ اللَّهِ فَمَا يَنَالُهَا إِلَّا بِإِحْدَى خَصْلَتَيْنِ إِمَّا بِذَهَابِ مَالِهِ أَوْ بِبَلِيَّةٍ فِي جَسَدِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۵۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۱.</ref>.
| |
| ===۹. علاقه [[خداوند]] به شنیدن صدای بندهاش===
| |
| *این نیز مانعی از موانع پذیرش [[دعا]] است، که تنها مخصوص اَخصّ [[خواص]] میباشد. آنان کسانی هستند که او را بسیار [[دوست]] میدارند، همانگونه که او نیز آنان را بسیار [[دوست]] میدارد، از اینرو آنان از [[مناجات]] با او لذّت میبرند و او نیز از [[مناجات]] ایشان لذّت میبرد، آنان او را میخوانند و او آنان را میخواند؛ [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در [[مناجات]] شعبانیه میفرمایند: "پروردگارا! مرا از آنان قرار ده که خواندیشان پس تو را پاسخ دادند، و بدانان نگریستی پس برای [[عظمت]] تو مدهوش شدند، زان پس در سِرّ آنان به [[مناجات]] با آنان پرداختی" <ref>{{متن حدیث|إِلَهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نَادَيْتَهُ فَأَجَابَكَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلَالِكَ فَنَاجَيْتَهُ}}؛ مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.</ref>.
| |
| *در این هنگام، [[بنده]] عارف هیچ چیزی را لذّت بخشتر از ارتباط میان خود با پروردگارش نمییابد: {{متن قرآن|وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى}}<ref>«و آن چیست در دست راست تو، ای موسی؟ گفت: چوبدست من است که بر آن تکیه میکنم و با آن برای گوسفندانم برگ میریزم و مرا بدان نیازهایی دیگر است» سوره طه، آیه ۱۷-۱۸.</ref>.
| |
| *آیا [[حضرت موسی]]{{ع}} در این بلندگوئی خود، هدفی غیر از سخن گفتن با [[حضرت حق]] داشت؟ سخن گفتنی که از آن لذّت میبرد و هیچ لذّتی را همچون آن نمیدانست؟!. چه بلندگوئی زیبا و به جائی!. از اینرو [[اهل دل]] این سخن آن [[حضرت]] را نه درازگوئی، که بلندگوئی میدانند؛ و آن را بهتر از کوتاهی در [[کلام]] میشمارند.
| |
| *این مطلب، از نظر بندهای است که رو به سوی [[مناجات]] با [[حضرت حق]] مینهد؛
| |
| *[[حضرت حق]] امّا چون محبّتی بیشتر نسبت به بندهاش دارد، دعای او را [[اجابت]] نمیکند تا سخن [[بنده]] طولانی شود، و او بتواند در خفا و [[آشکار]] [[مناجات]] او را بشنود و به او التفات فرماید. از اینرو در خبر است که میان دعای [[حضرت موسی]]{{ع}} - {{متن قرآن|وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و داراییهایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه میگردانند؛ پروردگارا! داراییهایشان را نابود و دلهاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۸-۸۹.</ref> - و [[اجابت]] دعای او -{{متن قرآن|قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}}<ref>«دعای شما پذیرفته شد» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>- [[چهل]] سال فاصله افتاد، تا آن [[اجابت]] به [[ظهور]] رسید. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "بین [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا}}<ref>«دعای شما پذیرفته شد» سوره یونس، آیه ۸۹.</ref>، و [[غرق]] شدن [[فرعون]] [[چهل]] سال فاصله بود"<ref>{{متن حدیث|كَانَ بَيْنَ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ "قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا" وَ بَيْنَ أَخْذِ فِرْعَوْنَ أَرْبَعِينَ عَاماً}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۹.</ref>.
| |
| *کوتاه سخن آنکه این مطلب که [[مانع]] از [[اجابت]] دعای اَخصّ [[خواص]] میشود، تنها ویژه همینان است و لطفی است که او - جلَّ وعلا! - در [[حق]] آنان روا میدارد. به این چند [[روایت]] بنگرید:
| |
| :* [[حضرت]] [[امام کاظم]]{{ع}} میفرمایند: "[[امام باقر]]{{ع}} میفرمودند: [[مؤمن]] گاه [[حاجت]] خود را از [[خداوند]] طلب مینماید، امّا [[اجابت]] آن [[دعا]] به خاطر آنکه [[خداوند]] صدای او را [[دوست]] دارد به تأخیر میافتد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ مَوْلَانَا مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ{{ع}} إِنَّ أَبَا جَعْفَرٍ{{ع}} كَانَ يَقُولُ إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ حَاجَةً فَيُؤَخِّرُ عَنْهُ تَعْجِيلَ إِجَابَتِهِ حُبّاً لِصَوْتِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۸.</ref>.
| |
| :*[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: "گاه [[بنده]] دعائی میکند امّا [[حضرت حق]] به آن دو فرشتهای که بر او گمارده شدهاند، میفرماید: دعای او را پذیرفتم، امّا دعایش و [[اجابت]] آن را نگهدارید چرا که من [[دوست]] دارم که صدای او را بشنوم"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: إِنَّ الْعَبْدَ لَيَدْعُو فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَكَيْنِ قَدِ اسْتَجَبْتُ لَهُ وَ لَكِنِ احْبِسُوهُ بِحَاجَتِهِ فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۹.</ref>.
| |
| #نیز آن [[حضرت]]{{ع}} فرمودند: "[[مؤمن]] گاه به درگاه [[خداوند]] برای حاجتش [[دعا]] میکند، امّا [[خداوند]]- عزَّوجلّ!- میفرماید: [[اجابت]] دعای او را به تأخیر اندازید؛ این به جهت شوقی است که او به صدا و دعای بندهاش دارد. امّا چون [[روز قیامت]] فرا رسد، [[خداوند]] میفرماید: [[بنده]] من! به درگاه من [[دعا]] کردی امّا من [[اجابت]] تو را به تأخیر انداختم، اکنون [[ثواب]] تو فلان مقدار و فلان مقدار است، و تو مرا در فلان مطلب و فلان مطلب خواندی اما من [[اجابت]] تو را به تأخیر انداختم، و [[ثواب]] تو فلان مقدار و فلان مقدار است. آن [[حضرت]]{{ع}} ادامه دادند: در این هنگام [[مؤمن]] چون زیادی [[ثواب]] خود را مشاهده میکند، [[آرزو]] میکند که ای کاش هیچ دعائی از او در [[دنیا]] [[اجابت]] نمیشد!"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حَاجَتِهِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِي دَعَوْتَنِي فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا وَ دَعَوْتَنِي فِي كَذَا وَ كَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَيَتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ يُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا مِمَّا يَرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۳-۳۲۴.</ref>.
| |
|
| |
| ==شروط صحّت [[دعا]]==
| |
| *برخی از شرائط چنان است که بدون آن اصلاً ماهیّت [[دعا]] متحقّق نمیشود؛ عبارتند از:
| |
| ===۱. [[معرفت]] [[الهی]]===
| |
| *این [[معرفت]] - که پیش از این درباره آن توضیحی ارائه کرده ایم-، هر اندازه بیشتر شود، [[دعا]] به [[اجابت]] نزدیکتر میگردد؛ بهگونهای که گاه بین [[دعا]] و [[اجابت]] آن هیچ چیزی فاصله نمیاندازد. صاحبان این گونه از [[دعا]] "مُستجاب الدَّعوه" خوانده میشوند. این شرط در [[قرآن کریم]] اینگونه مورد اشاره واقع شده است: {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۵.</ref>.
| |
| ===۲. آغاز نمودن با [[حمد]] و [[ستایش]] [[حضرت حق]]===
| |
| *در آغاز [[دعا]]، میبایست [[خداوند]] را به [[حمد]] و [[ستایش]] گرفت. گذشته از [[روایات]] ما، [[سیره اهل بیت]]{{عم}} نیز همین مطلب را نشان میدهد؛ چه هیچ دعائی از آنان [[نقل]] نشده مگر آنکه در دو سوی ابتدا و انتهای آن، [[ستایش]] و حمدی [[شایسته]] از [[حضرت حق]] صورت گرفته است. [[امام صادق]]{{ع}} در این زمینه میفرمایند: "هرگاه یکی از شما خواست که چیزی از حوائج [[دنیا]] و [[آخرت]] خود را از [[خداوند]] درخواست نماید، [[آگاه]] باشید که نخست با ثنای [[خداوند]] و [[مدح]] او و [[صلوات]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آغاز کند، آنگاه از [[خداوند]] حوائج خود را درخواست نماید"<ref>{{متن حدیث|إِيَّاكُمْ إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يَسْأَلَ مِنْ رَبِّهِ شَيْئاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ حَتَّى يَبْدَأَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَدْحِ لَهُ وَ الصَّلَاةِ عَلَى النَّبِيِّ{{صل}} ثُمَّ يَسْأَلَ اللَّهَ حَوَائِجَهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۴.</ref>.
| |
| *نیز آن [[حضرت]]{{ع}} میفرمایند: "در [[کتاب علی]]{{ع}} آمده است: [[مدح]] کردن پیش از درخواست کردن است. از اینرو چون [[خداوند]] را خواندی، نخست او را [[تمجید]] نما و زان پس [[دعا]] کن"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} أَيضَاً: إِنَّ فِي كِتَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} إِنَّ الْمِدْحَةَ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ فَإِذَا دَعَوْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَمَجِّدْهُ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۸۴.</ref>
| |
| *نظیر این دو [[روایت]] در کتب ما بسیار آمده است<ref>اصول کافی، ج۲، ص۴۸۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۶.</ref>.
| |
| ===۳. [[یقین]] به [[اجابت]]===
| |
| *[[یقین]] به [[اجابت]] و دستکم [[گمان]] به آنکه این [[دعا]] به [[اجابت]] میرسد نیز، در شمار شرائط صحّت [[دعا]] است؛ چه [[خداوند]] - که هرگز [[وعده]] خود را تخلّف نمینماید-، در [[آیات]] بسیاری [[وعده]] فرموده که دعاکننده را از خانه خویش [[تهیدست]] باز نمیگرداند:
| |
| :*{{متن قرآن|أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ}}<ref>«دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ میدهم» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ}}<ref>«مرا بخوانید تا پاسختان دهم» سوره غافر، آیه ۶۰.</ref>.
| |
| *در این زمینه به این چند [[حدیث]] نیز بنگرید:
| |
| :*[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "هیچ بندهای دست خود را به سوی [[خداوند]] [[عزیز]] [[جبّار]] دراز نکرد، مگر آنکه [[خداوند]] [[حیا]] میکند که آن را خالی بازگرداند، تا آنکه از [[رحمت]] خود هرآنچه خواهد در آن بنهد؛ از اینرو هرگاه کسی از شما [[دعا]] کرد، دست خود را باز نگرداند مگر آنکه آن را بر صورت و سر خود بکشد"<ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: مَا أَبْرَزَ عَبْدٌ يَدَهُ إِلَى اللَّهِ الْعَزِيزِ الْجَبَّارِ إِلَّا اسْتَحْيَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَرُدَّهَا صِفْراً حَتَّى يَجْعَلَ فِيهَا مِنْ فَضْلِ رَحْمَتِهِ مَا يَشَاءُ فَإِذَا دَعَا أَحَدُكُمْ فَلَا يَرُدَّ يَدَهُ حَتَّى يَمْسَحَ عَلَى وَجْهِهِ وَ رَأْسِهِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۱.</ref>:
| |
| :*[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "چون [[خداوند]] را خواندی با قلبت متوجّه دعایت باش، آنگاه به [[اجابت]] آن [[یقین]] داشته باش"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} فَإِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ ثُمَّ اسْتَيْقِنْ بِالْإِجَابَةِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.</ref>.
| |
| :*[[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: "چون [[دعا]] کردی چنین بدان که حاجتت به تو بسیار نزدیک - و گویا کنار درب منزل- است"<ref>{{متن حدیث|وَ عَنْهُ{{ع}} أَيضَاً: إِذَا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِكَ وَ ظُنَّ حَاجَتَكَ بِالْبَابِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۷۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۶-۳۲۷.</ref>.
| |
| ===۴. [[توبه]] و [[اقرار]] به [[گناه]]===
| |
| *که در شمار مهمترین [[کارها]] و [[افضل]] آن است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمایند: "[[استغفار]] و بر زبان آوردن عبارت [[شریف]] [[لا اله الا الله]] [[بهترین]] [[عبادت]]ها است" <ref>{{متن حدیث| الِاسْتِغْفَارُ وَ قَوْلُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ خَيْرُ الْعِبَادَةِ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۰۵.</ref>.
| |
| *نیز در خبر است، که آن [[حضرت]] روزانه هفتاد مرتبه [[استغفار]] میفرمودند<ref>اصول کافی، ج۲، ص۵۰۵.</ref>.
| |
| *پیش از این اشاره کردیم که [[گناه]] در شمار [[علل]] به [[استجابت]] نرسیدن [[دعا]]، و بلکه مهمترین [[علت]] آن است؛ از اینرو [[استغفار]] از [[گناه]] نیز در شمار مهمترین [[علل]] پذیرش آن میباشد. شماری از [[آیات]] و [[احادیث]] ما نیز بر همین مطلب دلالت میکند؛ نمونه را به دو [[آیه]] بنگرید:
| |
| :*{{متن قرآن|وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا}}<ref>«و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید سپس به پیشگاه او توبه کنید تا شما را تا زمانی معیّن از بهرهای نیکو بهرهمند سازد و به هر کس که سزاوار بخششی است، بخشش شایسته او را عطا کند و اگر روی گردانید من به راستی از عذاب روزی بزرگ بر شما بیم دارم» سوره هود، آیه ۳.</ref>؛
| |
| :*{{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً}}<ref>«و ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید و آنگاه به سوی او توبه آورید تا از آسمان بر شما بارانی یکریز فرستد و شما را نیرو بر نیرو بیفزاید» سوره هود، آیه ۵۲.</ref>.
| |
| *در [[قرآن کریم]] در بیش از یکصد مورد، به [[زاری]] به درگاه [[الهی]] و [[تضرّع]] به سوی او اشاره شده؛ این موارد همگی با [[استغفار]] و [[توبه]] همراه است، و از اینرو نشان میدهد که [[بنده]] میباید به هنگام [[دعا کردن]]، خود را از بار [[گناهان]] پیشینش رهائی بخشیده آنگاه دست به درخواست خویش دراز کند.
| |
| *[[شیخ کلینی]] و شماری از [[روایات]] این مطلب را در کتاب گرانقدر خویش نقل، و در بابی کنار هم آورده است <ref>اصول کافی، ج۲، ص۴۷۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۸.</ref>.
| |
| ===۵. توسُّل به صاحبان [[عصمت]] کُبری{{ع}}===
| |
| *به این [[آیه شریفه]] که در این زمینه بسیار روشن است، بنگرید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.</ref>.
| |
| *در ذیل همین [[آیه شریفه]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمایند: "ما وسیله به سوی [[خداوند]] هستیم" <ref>{{متن حدیث|وَ نَحْنُ الْوَسِيلَةُ إِلَى اللَّهِ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۲۲.</ref>.
| |
| *نیز از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده که: "به [[خدا]] قسم ما اسماء زیبای [[الهی]] هستیم" <ref>{{متن حدیث|نَحْنُ وَ اللَّهِ أَسْمَاءِ الْحُسْنَى}}؛ اصول کافی، ج۱، ص۱۴۴.</ref>.
| |
| *باز در همین زمینه [[حضرت حق]] میفرماید: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا}}<ref>«و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>.
| |
| *از این [[آیه شریفه]] به روشنی استفاده میشود، که [[مغفرت الهی]] متوقّف بر [[توسّل]] بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[خاندان]] [[معصوم]] ایشان{{ع}} میباشد؛ بلکه دلالت بر این نیز مینماید، که [[دعا]] نزد [[قبور]] مطهّر آنان در پذیرش [[دعا]] نقشی انکارناپذیر دارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۲۹.</ref>.
| |
| *[[شیخ کلینی]] در این باره، بابی تدوین و در آن بیش از بیست [[روایت]] [[نقل]] کرده است؛ در آن شمار است: "[[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: [[دعا]] همچنان از بارگاه [[الهی]] پوشیده میماند، تا آنگاه که بر [[محمد]] و [[آل محمد]] [[صلوات]] فرستاده شود" <ref>{{متن حدیث|عَنِ الْإِمَامِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} قَالَ: لَا يَزَالُ الدُّعَاءُ مَحْجُوباً حَتَّى يُصَلَّى عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ}}؛ اصول کافی، ج۲، ص۴۹۱.</ref>.
| |
| *اینها شرائط مهمی است، که [[دعا]] بدون آنها اصلاً تحقّق نمییابد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۳۰.</ref>.
| |
|
| |
| ==شرائط مستحبّی [[دعا]]==
| |
| *که ماهیت درخواست بدون آنها متحقّق میشود، امّا [[اجابت دعا]] منوط به وجود آنهاست نیز، بسیار است. ما در اینجا به شماری از مهمترین آنها اشاره میکنیم. این شرائط بر اساس آنچه در [[احادیث]] ما آمده است، به سه قسمت اصلی تقسیم میشود:
| |
| ===۱. شرائط مربوط به [[دعا کننده]] و حالات او===
| |
| *حالات کسی که دست به [[دعا]] بر میدارد، در پذیرش دعای او نقشی مهم ایفا میکند. مهمترین این حالات چنین است:
| |
| #[[دعا]] بعد از [[نماز]]، به ویژه [[نماز شب]]، و بهخصوص بعد از [[نماز وتر]] به هنگام [[قنوت]] و [[سجود]]؛
| |
| #دعای [[انسان]] اندوهگینی که [[ناراحتیها]] به او [[هجوم]] برده، و گوئی او را همچون کسی که در دریائی طوفانی [[غرق]] شده، بدون [[پناه]] ساخته است؛
| |
| #دعای [[انسان]] [[مظلوم]]، به ویژه اگر به کسی نفرین نکند، بلکه برای خود و دیگران خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را طلب نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۳۰.</ref>.
| |
| #دعای [[انسان]] [[مضطر]]، به ویژه اگر به هنگام [[دعا]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|أَمَّنْ يُجِيبُ}}<ref>«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد» سوره نمل، آیه ۶۲.</ref> را نیز قرائت کند؛ و به [[مظلومان]] عالم به ویژه سیّد [[مظلومان]] همه عالم [[حضرت]] [[امام]] حُسین{{ع}} توسُّل جوید؛
| |
| #دعای آن کس که در حالت گذاردن [[حج]] است، به ویژه در اماکن مخصوصی همچون [[مسجد الحرام]] و [[مسجد]] النّبی{{صل}}، و نیز اوقات خاصّی همچون روز [[عرفه]]؛
| |
| #[[دعا]] [[انسان]] مریض، به ویژه وقتی که درد بر او فشار آورد، یا به چیزی یا [[همراهی]] احتیاج یابد؛
| |
| #دعائی که به همراه گروهی از [[مردم]] انجام پذیرد؛
| |
| #[[دعا]] بعد از [[قرائت قرآن]]، به ویژه سورههائی که در این زمینه از نقش بیشتری برخوردار است، سورههائی همچون [[سوره]] [[حمد]] و [[اخلاص]]، و آیاتی همچون [[آیات]] آخر [[سوره]] [[حشر]] و به ویژه [[آیه]] الکرسی؛
| |
| #[[دعا]] با دستان برافراشته، بهویژه آنکه [[دعا کننده]] انگشتر عقیق نیز در دست داشته باشد؛
| |
| #[[دعا]] به هنگام شکستن [[قلب]] و [[خضوع]]، [[گریه]] و [[تضرّع]] به درگاه [[الهی]]؛
| |
| #[[دعا]] به هنگام افطار، بهویژه در روزههای مستحبّی؛
| |
| #[[دعا]] به هنگام اَذان، و بهویژه آنکه خودِ [[دعا کننده]] اَذان گوید؛
| |
| #[[دعا]] بعد از وضوی مستحبّی، بهویژه آنکه [[دعا کننده]] دو رکعت [[نماز]] مستحبّی نیز بهجای آورد. از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده که ایشان به [[نقل]] از [[حضرت حق]] - جلَّ وعلا! - فرمودند: "[[پیامبر اکرم]]{{صل}} میفرمایند: [[حضرت حق]] میفرماید: هرکس وضویش نقض شود و بلافاصله تجدید [[وضو]] نکند، به من جفا کرده است؛ و هرکس وضویش نقض شود و تجدید [[وضو]] کند و دو رکعت [[نماز]] نگذارد، به من جفا کرده است؛ و هرکس وضویش نقض شود و تجدید [[وضو]] کند و دو رکعت [[نماز]] گذارد، امّا درباره تمامی امور [[دین]] و دنیایش که [[دعا]] کند اجابتش نکنم، من به او جفا کردهام؛ در حالی که من [[پروردگار]] جفاکننده نیستم" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَحْدَثَ وَ لَمْ يَتَوَضَّأْ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ لَمْ يُصَلِّ رَكْعَتَيْنِ فَقَدْ جَفَانِي وَ مَنْ أَحْدَثَ وَ تَوَضَّأَ وَ صَلَّى رَكْعَتَيْنِ وَ دَعَانِي وَ لَمْ أُجِبْهُ فِيمَا سَأَلَنِي مِنْ أَمْرِ دِينِهِ وَ دُنْيَاهُ فَقَدْ جَفَوْتُهُ وَ لَسْتُ بِرَبٍّ جَافٍ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۶۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۳۱.</ref>.
| |
|
| |
| ===۲. شرائط مربوط به زمان===
| |
| *این شرائط نیز بسیار بوده، ما در اینجا تنها مهمترین آنها را بر اساس ماهها، روزها و شبها و ساعات بر میشماریم.
| |
| *در رابطه با ماهها، [[دعا]] در [[ماه رجب]]، [[شعبان]] و [[رمضان]]، چه در روز و چه در شب پذیرفته میشود. از اینرو اگر کسی این سه [[ماه]] را [[بهار]] [[دعا]] بخواند، سخنی ناصواب نگفته است.
| |
| *در رابطه با شبها و روزها، [[شبهای قدر]] و ده روز اوّل [[ماه]] ذی حجّه - بهویژه روز [[عَرَفه]]-، و روزهائی که در [[شریعت اسلام]] بدان اشاره شده، بهویژه [[عید فطر]]، قربان، [[غدیر]]، [[مبعث]] و روزها و شبهای [[جمعه]]، بسیار مهم برشمرده شده است. [[اهل دل]] همیشه در رابطه با شبهای [[جمعه]] به [[خواندن]] [[دعای کمیل]]، و در صبح آن به [[خواندن]] دعای نُدبه سفارش میکردهاند.
| |
| *در رابطه با ساعات امّا، [[سحر]] و بهویژه پیش از [[طلوع فجر]] که مهمترین و [[برترین]] ساعتهای شب و روز است-، و نیز لحظات بینَ الطّلوعین از اهمّیت بیشتری برخوردار است؛ از اینرو [[اهل دل]] [[غفلت]] از این ساعات و لحظات را [[خسران]] نامیدهاند.
| |
| *ما در اینجا سالکان کوی کمال را سفارش میکنیم، که تَهَجُّد [[سحر]] - که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] به آن قسم یاد کرده است- را از دست ننهند، و در هر شرایطی بر آن مواظبت نمایند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا}}<ref>«ای جامه بر خویش پیچیده شب را- جز اندکی- بپای خیز نیمی از آن را یا اندکی از آن (نیمه) را کم کن! یا (اندکی) بر آن بیفزای و قرآن را آرام و روشن بخوان» سوره مزمل، آیه ۱-۴.</ref>
| |
| *هنگامه ظهر، غروب و فاصله میان [[نماز]] [[مغرب]] و عشاء نیز، از همین اهمیّت برخوردار است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۳۲.</ref>.
| |
| ===۳. شرائط مربوط به مکان===
| |
| *مهمترین مکانها برای [[دعا]]، تمامی مساجد، بهویژه [[مسجد الحرام]]، کنار [[کعبه]]، حِجْر، [[مقام]]، حَجَر و [[زمزم]] است. نیز [[مسجد]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، میان [[محراب]] و [[منبر]] ایشان، و نیز در کنار [[مرقد]] مطهّر آن بزرگوار در این زمینه از فضیلتی خاص برخوردار است.
| |
| *[[دعا]] در سرزمین [[عرفات]]، مشعر، مِنی، بر روی دو کوه [[صفا و مروه]]، و نیز در کنار مراقد [[مطهر]] [[اهل بیت]]{{عم}} بهویژه در آستانه [[حضرت]] سیِّدالشُّهداء{{ع}} نیز، از تأثیری خاص برخوردار است.
| |
| *[[دعا]] در کنار [[قبور]] [[مؤمنین]]، بهویژه [[عالمان]] و [[سادات]] نیز تأثیری خاص در پذیرش آن خواهد داشت <ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۴ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۴، ص ۳۳۳.</ref>.
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |