مباهله در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
'''مباهله''' یعنی دو نفر یا دو گروه که با هم [[نزاع]] دارند و هر کدام خود را بر [[حق]] می‌‌دانند به یکدیگر [[نفرین]] کنند که [[خداوند]] [[دروغگو]] و طرف ناحق را هلاک کند. چنین واقعه‎‌ای در [[صدر اسلام]] میان [[پیامبر]] و [[مسیحیان]] [[نجران]] روی داده است. در این زمینه آیۀ ۶۱ [[سورۀ آل عمران]] نازل شده که به [[آیۀ مباهله]] معروف است.
*[[مباهله]] [[پیامبر]]{{صل}} با [[مسیحیان]] [[نجران]] برگرفته از سنتی متداول، در میان [[اقوام]] سامی <ref>پذیرفتن مباهله توسط مسیحیان، نشانی از وجود این سنت در میان آنان بوده است.</ref> و بیانگر تلاش‌های فراوان [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[دعوت]] [[اهل کتاب]] به [[دین اسلام]] بوده است<ref>سوره آل عمران، آیه ۲۰-۲۵.</ref>.
*متأسفانه بخش وسیعی از مناظرات و گفتگوهای [[پیامبر]]{{صل}} با آنان مورد [[غفلت]] [[سیره‌نویسان]] واقع شده و متون [[اسلامی]] نیز به طور مستقل بدان نپرداخته‌اند.
*[[مباهله]] از آن جهت که دلیلی بر [[فضیلت]] و [[برتری اهل بیت]]{{عم}} و [[عصمت]] و [[امامت بلافصل امام علی]]{{ع}} است، اهمیت دارد.
*[[مباهله]] از ریشه "بهل" به معنای [[تضرع]] در دعاست<ref>ابوالحسن احمد بن فارس زکریا، معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۳۱۱.</ref>. این لغت از زبان‌های [[عبری]] و [[سریانی]] وارد زبان [[عربی]] شده است<ref>لویی ماسینیون، مباهله در مدینه، ص۶۷.</ref>.
*در اصطلاح نیز به عملی گفته می‌شود که دو یا چند نفر مخالف در مسئله مهم [[دینی]]، یک جا جمع شوند و با [[اصرار]] و [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]]، از او بخواهند [[باطل]] را رسوا و مجازات کند. تفاوت میان [[مباهله]] و [[لعنت]] کردن آن است که [[مباهله]] از شدت و تأکید بیشتری برخوردار است<ref>حسن بن عبدالله ابوهلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.</ref><ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۶۱.</ref>.


==زمان و علت [[مباهله]] مسحیان [[نجران]] با [[پیامبر]]{{صل}}==
==چیستی مباهله==
*برخی، زمان آن را [[سال سوم هجری]] می‌دانند؛ زیرا به اتفاق اکثر [[مفسران شیعه]] و [[سنی]]، [[آیه]] ۶۱ [[سوره آل عمران]] که برای [[دعوت]] به [[مباهله]] است، در این سال نازل شده است. برخی نیز وقوع آن را در [[سال نهم هجری]] (عام‌الوفود) دانسته‌اند که [[پیامبر]]{{صل}} عازم [[مدینه]] شد<ref>محمد هادی یوسفی غروی، موسوعه التاریخ الاسلامی، ج۳، ص۵۵۷.</ref>.
* مباهله در لغت به معنای ملاعنه، نفرین‎‌کردن شخص [[دروغگو]] و [[ظالم]]، [[ابتهال]] و [[تضرّع]] به درگاه [[خدا]] برای [[دفع بلا]] از خود یا [[نزول]] [[بلا]] بر [[ظالم]] است و این کار از گذشته بین [[عرب]] متداول بوده و می‎‌گفتند: "لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّالِمِ مِنَّا"<ref>مجمع البحرین</ref>.<ref>ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۲۸.</ref>  
*از محتوای [[آیات]] ۱۹ - ۲۴ آل‌عمران می‌توان دریافت که [[پیامبر]]{{صل}} بسیار کوشید تا بفهماند که همه [[انبیا]] در یک مسیر [[واحد]] بوده‌اند و [[اختلاف]] در ظاهر [[شرایع]] به [[دلیل]] تناسب آن با مراحل [[تکامل]] [[اندیشه]] بشری است. او موفق شد، عده‌ای از آنان را به [[اسلام]] فرا خواند؛ اما عده‌ای دیگر به [[مجادله]] و محاجه با [[پیامبر]]{{صل}} پرداختند و چون سخنان منطقی [[حضرت]] در آنان اثر نکرد، به [[دستور خدا]] آنان را به [[مباهله]] فرا خواند<ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۶۲.</ref>.
*و در اصطلاح به عملی گفته می‎‌شود که دو یا چند نفر مخالف در مسئلۀ مهم [[دینی]] یک جا جمع شوند و با [[اصرار]] و [[تضرع]] به درگاه [[خداوند]] از او بخواهند [[باطل]] را رسوا و [[مجازات]] کند<ref>حسن بن عبدالله ابو‎هلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.</ref>، همان کاری که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در برابر [[مسیحیان]] [[نجران]] کرد و این کار بیانگر تلاش‎‌های فراوان [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[دعوت]] [[اهل کتاب]] به [[دین اسلام]] بوده است<ref>سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.</ref>.<ref>ر.ک: ابراهیمی، زینب، مباهله، فرهنگ‎نامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۶۱.</ref>  
 
*در [[آیه]] ۶۱ [[سورۀ آل عمران]] به موضوع مباهله اشاره شده است که به [[آیۀ مباهله]] معروف است: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكمُ‏ْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتهَِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلىَ الْكَذِبِينَ}}<ref>«از آن پس كه به آگاهى رسيده ‏اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم.» سورۀ آل عمران، آیۀ ۶۱.</ref>.<ref>ر.ک: ابراهیمی، زینب، مباهله، فرهنگ‎نامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۶۱.</ref>
==[[مسیحیان]] [[نجران]]==
*"[[نجران]]" سومین [[شهر]] [[یمن]] در منطقه مرزی [[حجاز]] بود، که ۷۳ دهکده داشت و تنها منطقه مسیحی‌نشین و مرکز [[صنعت]] نساجی در [[حجاز]] بود. چون نخستین ساکن آن [[نجران بن زید]] نام داشت، [[نجران]] نامیده شد <ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۶۶.</ref>. ساکنان این سرزمین را باقی مانده "[[اصحاب]] اخدود" دانسته‌اند<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۶۶.</ref><ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۶۲.</ref>.
 
==هیئت [[نمایندگان]] [[مسیحیان]]==
*چهارده تن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۵.</ref> از صاحب‌نظران و [[نخبگان]] [[مسیحی]] که سه تن از آنان [[رهبران]] مذهبی [[مسیحیت]] و در رأس هیئت بودند، وارد [[مدینه]] شدند <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ و شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۷۵.</ref>:
#"[[ابوحارثة بن علقمه]]"، [[اسقف]] اعظم و [[نماینده]] رسمی کلیساهای [[روم]] و [[حجاز]]؛
#"[[عبدالمسیح]]"، ملقب به عاقب که در [[عقل]] و [[درایت]] [[شهرت]] داشت؛
#"[[ایهم]]" که به او [[سید]] می‌گفتند<ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۶۲-۲۶۳.</ref>.
 
==ماجرای [[مباهله]]==
*در [[سال نهم هجری]]، "عام‌الوفود"، [[پیامبر]]{{صل}} نامه‌ای برای بزرگان [[مسیحی]] [[نجران]] نوشت تا پس از مذاکرات طولانی که به نتیجه مشخص نرسید با [[دیدار]] [[پیامبر]]{{صل}} راه حل مناسبی بیابند.
*آنان با لباس‌های فاخر ابریشمی و انگشترهای طلا، وارد [[مسجد]] شدند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۴.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} با آنان سخن نگفت. آنان در جستجوی علت این [[رفتار]]، نزد [[علی]]{{ع}} [[راهنمایی]] شدند. [[حضرت]] فرمود: "با همان لباس‌های سفر، نزد [[پیامبر]]{{صل}} بروید". آنان چنین کردند و هنگام [[ملاقات]] با [[رسول خدا]]{{صل}}، ایشان فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]! بار نخست، [[شیطان]] همراهتان بود"<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۵، ص۵۲.</ref>.
*هنگام [[گفتگو]] با [[پیامبر]]{{صل}}، آنان ابتدا درباره ماهیت [[عیسی]]{{ع}} سؤال کردند. [[رسول اکرم]]{{صل}} از ایشان به عنوان [[بنده]] و [[پیامبر خدا]] یاد کرد<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۶۷؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲.</ref>.
*آنان شگفت‌زده پرسیدند: "چگونه ممکن است در حالی که همه [[آدمیان]] پدری دارند، [[عیسی]]{{ع}} بدون [[پدر]] به [[دنیا]] آمده باشد؟" [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[آدم]] از [[خاک]] و بدون [[پدر]] [[آفریده]] شد، [[آفرینش]] [[عیسی]]{{ع}} نیز همانند [[آفرینش آدم]]، بدون [[پدر]] و از نفخه [[روح القدس]] است"{{متن قرآن|إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref> «داستان عیسی نزد خداوند چون داستان آدم است که او را از خاک آفرید و سپس فرمود: باش! و بی‌درنگ موجود شد» سوره آل عمران، آیه ۵۹.</ref>.
*[[مسیحیان]] که قائل به [[ربوبیت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} بودند و او را [[فرزند خدا]] می‌دانستند، از پاسخ به این [[استدلال]] در ماندند و به [[انکار]] شدید آن پرداختند، تا آنجا که [[پیامبر]]{{صل}} از [[رفتار]] آنان به ستوه آمد<ref>محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۰۲۱۱</ref>. سپس به [[فرمان خداوند]] آنان به [[مباهله]] [[دعوت]] شدند: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>.
*فردای آن روز ۲۴ یا ۲۵ ذی‌الحجه<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۷۰.</ref>، دو طرف، در بیابان اطراف [[مدینه]] گرد آمدند<ref>رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار و عدة الأبرار، ج۲، ص۱۴۷.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} همراه [[امام علی]]{{ع}} که [[حسنین]]{{عم}} پیش روی آنها و [[فاطمه]]{{س}} پشت سر [[حضرت]] بود، همگی در [[جایگاه]] خویش قرار گرفتند<ref>شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۱، ص۱۶۸؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "بارالها! اینان [[اهل بیت]] من هستند"<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۲، ص۲۲۶.</ref>.
*[[مسیحیان]] [[نجران]] نیز که برخی [[فرزندان]] خود را همراه آورده بودند، در مقابل آنان استقرار یافتند. بزرگان [[مسیحی]] چون عزیزترین اشخاص [[پیامبر]]{{صل}} را همراه او دیدند، به [[قوم]] خویش گفتند: "ما صورت‌هایی را می‌بینیم که اگر از [[خدا]] درخواست از جا برکندن کوه‌ها را کنند، چنین خواهد شد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۳؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.</ref>. هرگز با آنان [[مباهله]] نکنید که به [[خدا]] [[سوگند]] او همانند [[پیامبران]] به [[مباهله]] نشسته است<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۳-۸۲؛ این شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۳، ص۳۷۰.</ref> که اگر چنین کنید هلاک خواهید شد و تا [[قیامت]] حتی یک [[مسیحی]] روی [[زمین]] باقی نخواهد ماند"<ref>فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.</ref>. آنها از [[مباهله]] [[امتناع]] کردند. گروهی [[اسلام]] آوردند و عده‌ای به دادن [[جزیه]] [[راضی]] شدند.
*برخی این [[تصمیم]] را ناشی از [[ظهور]] نشانه‌های [[عذاب]] دانسته‌اند<ref>محمد باقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار{{عم}}، ج۲۱، ص۳۵۴-۳۵۵.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} پس از [[پشیمانی]] آنان از [[مباهله]]، فرمود: "به [[خدا]] [[سوگند]]! اگر [[مباهله]] می‌کردید، تمام این بیابان پر از [[آتش]] می‌شد و در دم هلاک می‌شدید"<ref>رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار و عدة الأبرار، ج۲، ص۱۴۷؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۷.</ref>. سپس [[مسیحیان]] موظف به پرداخت [[جزیه]] سالیانه دو هزار دست [[لباس]] شدند<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۲-۸۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۹۳؛ ابن اسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۸.</ref><ref>[[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[مباهله (مقاله)|مباهله]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۶۳-۲۶۴.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۲

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث مباهله است. "مباهله" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مباهله (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مباهله یعنی دو نفر یا دو گروه که با هم نزاع دارند و هر کدام خود را بر حق می‌‌دانند به یکدیگر نفرین کنند که خداوند دروغگو و طرف ناحق را هلاک کند. چنین واقعه‎‌ای در صدر اسلام میان پیامبر و مسیحیان نجران روی داده است. در این زمینه آیۀ ۶۱ سورۀ آل عمران نازل شده که به آیۀ مباهله معروف است.

چیستی مباهله

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مجمع البحرین
  2. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۲۸.
  3. حسن بن عبدالله ابو‎هلال عسکری، معجم الفروق اللغویه، ص۲۰.
  4. سورۀ آل عمران، آیات ۲۰ـ ۲۵.
  5. ر.ک: ابراهیمی، زینب، مباهله، فرهنگ‎نامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۶۱.
  6. «از آن پس كه به آگاهى رسيده ‏اى، هر كس كه درباره او با تو مجادله كند، بگو: بياييد تا حاضر آوريم، ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما برادران خود را و شما برادران خود را. آن گاه دعا و تضرع كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان بفرستيم.» سورۀ آل عمران، آیۀ ۶۱.
  7. ر.ک: ابراهیمی، زینب، مباهله، فرهنگ‎نامۀ تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۶۱.