رقیه دختر پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱۱: خط ۱۱:


==[[نسب]]==
==[[نسب]]==
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از [[ازدواج]] با [[حضرت خدیجه]] دارای شش فرزند: دو پسر و چهار دختر شدند: [[قاسم]] و [[عبدالله]] معروف به [[طیب]] و [[طاهر]]، [[زینب]]، [[ام‌کلثوم]]، [[رقیه]] و [[فاطمه]]{{س}}<ref>قرب الاسناد، حمیری، ص۹؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶ ـ ۴۰۵. </ref>.
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از [[ازدواج]] با [[حضرت خدیجه]] دارای شش فرزند: دو پسر و چهار دختر شدند: [[قاسم فرزند پیامبر خاتم|قاسم]] و [[عبدالله فرزند پیامبر خاتم|عبدالله]] معروف به [[طیب فرزند پیامبر خاتم|طیب]] و [[طاهر فرزند پیامبر خاتم|طاهر]]، [[زینب فرزند پیامبر خاتم|زینب]]، [[ام‌کلثوم فرزند پیامبر خاتم|ام‌کلثوم]]، رقیه و [[فاطمه فرزند پیامبر خاتم|فاطمه]]{{س}}<ref>قرب الاسناد، حمیری، ص۹؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶ ـ ۴۰۵. </ref>.
رقیه دومین دختر [[رسول اکرم]]{{صل}} است و پیش از [[اسلام]] با پسر عموی پدرش "[[عتبة]] بن [[ابولهب بن عبدالمطلب]]"ازدواج کرد. [[مادر]] عتبة "ام‌جمیل" دختر "[[حرب بن امیه]]" است که بعد از [[نزول]] [[سوره]] [[مبارک]] "مسد" به "حماله الحطب" معروف شد. ام‌جمیل و [[ابولهب]] پس از نزول سوره "مسد" که [[مذمت]] خودشان بود، عتبة بن ابولهب را مجبور کردند تا همسرش رقیه را [[طلاق]] دهد و به او گفتند: "دختر [[محمد]] را رها کن" و ابولهب گفت: "اگر همسرت را طلاق ندهی، با تو [[قطع]] رابطه می‌کنم"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۱.</ref>.
رقیه دومین دختر [[رسول اکرم]]{{صل}} است و پیش از [[اسلام]] با پسر عموی پدرش "[[عتبة بن ابولهب بن عبدالمطلب]]"ازدواج کرد. [[مادر]] عتبة "[[ام‌جمیل]]" دختر "[[حرب بن امیه]]" است که بعد از [[نزول]] [[سوره]] [[مبارک]] "مسد" به "[[حماله الحطب]]" معروف شد. ام‌جمیل و [[ابولهب]] پس از نزول سوره "مسد" که [[مذمت]] خودشان بود، [[عتبة بن ابولهب]] را مجبور کردند تا همسرش رقیه را [[طلاق]] دهد و به او گفتند: "[[دختر محمد]] را رها کن" و ابولهب گفت: "اگر همسرت را طلاق ندهی، با تو [[قطع]] رابطه می‌کنم"<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۱.</ref>.
البته پیامبر اکرم{{صل}} قبلاً طلاق رقیه را از عتبة بن ابولهب خواسته بود و خود رقیه نیز به این امر [[راضی]] بود، به [[دلیل]] آنکه عتبة او را سخت در [[اذیت]] و فشار قرار می‌داد لذا [[پیامبر]]{{صل}} عتبة را [[نفرین]] کرد و فرمود: خداوندا یکی از سگ‌های خود را بر وی مسلط کن. پس از چندی شیری بر وی حمله نمود و او را پاره پاره نمود<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۴۰. </ref>. سرانجام با نزول سوره "مسد" و به دلیل [[مسلمان]] شدن رقیه، عتبة او را طلاق داد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۹. </ref>.<ref>ر.ک: [[حبیب محمدزاده|محمدزاده،حبیب]]، [[رقیه و ام‌کلثوم (مقاله)|رقیه و ام‌کلثوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۸۶-۳۸۷؛ [[فرهاد علی‌زاده|علی‌زاده، فرهاد]]، [[رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا (مقاله)|مقاله «رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۳-۲۴۴.</ref>
البته پیامبر اکرم{{صل}} قبلاً طلاق رقیه را از عتبة بن ابولهب خواسته بود و خود رقیه نیز به این امر [[راضی]] بود، به [[دلیل]] آنکه عتبة او را سخت در [[اذیت]] و فشار قرار می‌داد لذا [[پیامبر]]{{صل}} عتبة را [[نفرین]] کرد و فرمود: خداوندا یکی از سگ‌های خود را بر وی مسلط کن. پس از چندی شیری بر وی حمله نمود و او را پاره پاره نمود<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۴۰. </ref>. سرانجام با نزول سوره "مسد" و به دلیل [[مسلمان]] شدن رقیه، عتبة او را طلاق داد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۹. </ref>.<ref>ر.ک: [[حبیب محمدزاده|محمدزاده،حبیب]]، [[رقیه و ام‌کلثوم (مقاله)|رقیه و ام‌کلثوم]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۸۶-۳۸۷؛ [[فرهاد علی‌زاده|علی‌زاده، فرهاد]]، [[رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا (مقاله)|مقاله «رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۲۴۳-۲۴۴.</ref>



نسخهٔ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۱۰

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث پیامبر خاتم است. "رقیه دختر پیامبر خاتم" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل رقیه دختر پیامبر خاتم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

نسب

پیامبر اکرم(ص) بعد از ازدواج با حضرت خدیجه دارای شش فرزند: دو پسر و چهار دختر شدند: قاسم و عبدالله معروف به طیب و طاهر، زینب، ام‌کلثوم، رقیه و فاطمه(س)[۱]. رقیه دومین دختر رسول اکرم(ص) است و پیش از اسلام با پسر عموی پدرش "عتبة بن ابولهب بن عبدالمطلب"ازدواج کرد. مادر عتبة "ام‌جمیل" دختر "حرب بن امیه" است که بعد از نزول سوره مبارک "مسد" به "حماله الحطب" معروف شد. ام‌جمیل و ابولهب پس از نزول سوره "مسد" که مذمت خودشان بود، عتبة بن ابولهب را مجبور کردند تا همسرش رقیه را طلاق دهد و به او گفتند: "دختر محمد را رها کن" و ابولهب گفت: "اگر همسرت را طلاق ندهی، با تو قطع رابطه می‌کنم"[۲]. البته پیامبر اکرم(ص) قبلاً طلاق رقیه را از عتبة بن ابولهب خواسته بود و خود رقیه نیز به این امر راضی بود، به دلیل آنکه عتبة او را سخت در اذیت و فشار قرار می‌داد لذا پیامبر(ص) عتبة را نفرین کرد و فرمود: خداوندا یکی از سگ‌های خود را بر وی مسلط کن. پس از چندی شیری بر وی حمله نمود و او را پاره پاره نمود[۳]. سرانجام با نزول سوره "مسد" و به دلیل مسلمان شدن رقیه، عتبة او را طلاق داد[۴].[۵]

ازدواج رقیه با عثمان بن عفان

رقیه پس از جدایی از عتبة بن ابولهب با "عثمان بن عفان"ازدواج کرد[۶]. البته بنابر قولی ازدواج رقیه با "عثمان بن عفان" در زمان جاهلیت صورت گرفت[۷]. او برای عثمان بن عفان پسری به نام "عبدالله" به دنیا آورد که در کودکی از دنیا رفت[۸]، در یکی از روزها خروسی با منقار چشم عبدالله را زخمی نمود و در نتیجه عبدالله مریض شد و از دنیا رفت[۹] و برای دفن او عثمان در مدینه ماند و در جنگ بدر شرکت نکرد[۱۰].[۱۱] بنابر قول دیگر، عبدالله در سال ۴ هجری و بعد از مادرش رقیه از دنیا رفت[۱۲]. رقیه در هر دو هجرت با عثمان بن عفان به حبشه رفت و در هجرت نخست، کودکی را سقط کرد. رقیه پس از سفر عثمان بن عفان به مدینه که هم زمان با هجرت حضرت رسول(ص) بود، به مدینه رفت[۱۳]؛ البته آنها زودتر از سایر مسلمانان از حبشه به مکه بازگشته بودند و قبل از رسول اکرم(ص) به مدینه هجرت کردند[۱۴].[۱۵]

وفات رقیه

رقیه در رمضان سال دوم هجری پس از یکسال و ده ماه و بیست روز بعد از هجرت پیامبر(ص) به مدینه[۱۶] به مرض حصبه دچار شد و از دنیا رفت[۱۷]، در روزی که زید بن حارثه به مدینه وارد شد تا خبر پیروزی مسلمانان را در جنگ بدر به اطلاع مردم برساند[۱۸]. پیامبر اکرم(ص) در مرگ او فرمود: "ملحق شو به سَلفمان، عثمان بن مظعون[۱۹].[۲۰] در این هنگام زنان بر مرگ رقیه گریستند. حضرت فاطمه(س) هم در بالای قبر، کنار رسول خدا قرار داشت و می‌گریست. رسول خدا(ص) نیز با لباس خود اشک چشمان فاطمه(س) را پاک می‌کرد[۲۱]. پیامبر(ص) سرش را رو به آسمان کرد و در حالی که اشک از چشمانش جاری می‌شد، دعا کرد: خدایا رقیه را از فشار قبر نجات بده[۲۲].[۲۳]

جستارهای وابسته

منابع

  1. محمدزاده،حبیب، رقیه و ام‌کلثوم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱
  2. علی‌زاده،فرهاد، مقاله «رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. قرب الاسناد، حمیری، ص۹؛ ابن کثیر، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۶۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۲۸؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۹۶ ـ ۴۰۵.
  2. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۱.
  3. اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۴۰.
  4. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۹.
  5. ر.ک: محمدزاده،حبیب، رقیه و ام‌کلثوم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۶-۳۸۷؛ علی‌زاده، فرهاد، مقاله «رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۴۳-۲۴۴.
  6. ابو بکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۳۹؛ احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، م ص۴۰۱.
  7. شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۲۷۵؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۴۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۷، ص۲۸۷.
  8. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۳۰.
  9. الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۳۰؛ اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۴۰.
  10. اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ص۱۴۰.
  11. ر.ک: محمدزاده،حبیب، رقیه و ام‌کلثوم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۷؛ علی‌زاده، فرهاد، مقاله «رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۴.
  12. تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الحفدة و المتاع، ج۵، ص۳۵۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۹.
  13. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۰.
  14. محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۴۱۹؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۳؛ ج۳، ص۴۰.
  15. ر.ک: محمدزاده،حبیب، رقیه و ام‌کلثوم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۷.
  16. المعارف، ابن قتیبه دینوری، ص۱۴۲.
  17. تاریخ المدینه، ابن شبه، ج۱، ص۱۰۴.
  18. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۳، ص۱۷۸؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۷، ص۲۸۳؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الإکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله(ص) و الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۳۴۴.
  19. وی مرد عابدی بود و روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به عبادت طی می‌کرد. او اولین مهاجری بود که در مدینه از دنیا رفت و در بقیع مدفون شد. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۰.
  20. ر.ک: محمدزاده،حبیب، رقیه و ام‌کلثوم، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۳۸۷-۳۸۸.
  21. فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۴۱؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج۸، ص۳۰.
  22. فروع کافی، کلینی، ج۳، ص۲۳۶.
  23. ر.ک: علی‌زاده، فرهاد، مقاله «رقیه و ام‌کلثوم دختران رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۴۴.