ابواهاب بن عزیز: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[ابواهاب بن عزیز بن قیس دارمی تمیمی]]. وی هم [[پیمان]] [[بنی نوفل بن عبد مناف]] بود<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۰.</ref>. در بسیاری از منابع، نام وی در شمار کسانی به چشم می‌خورد که در [[جاهلیت]] غزال [[کعبه]] را دزدیدند. او در این باره شعری سروده که [[حسان بن ثابت]] به آن پاسخ داده است<ref>ابن حبیب، ص۶۰؛ بلاذری، ج۴، ص۱۱۴ و ۱۲، ۵۴؛ طبری، ج۲، ص۲۸۶.</ref>. به گفته [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۹، ص۴۱۶ و ج۱۲، ص۵۴.</ref> ابواهاب برای [[ترور رسول خدا]]{{صل}} نقشه داشت، ولی طلیب بن [[عمرو]] با زدن استخوان فک شتر به او، وی را مجروح کرد و از این کار بازش داشت. گفته‌اند وقتی [[اسیران]] واقعه [[رجیع]] را به [[مکه]] بردند، وی به همراه [[عکرمه]] فرزند [[ابوجهل]]، [[خبیب بن عدی]] را خرید<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۴۲، طبرانی ج۵، ص۲۶۰.</ref>، اما [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۷۱.</ref> و واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۳۵۷.</ref> حجیر پسر ابواهاب را خریدار [[خبیب]] می‌دانند و می‌گویند: [[هدف]] حجیر آن بود که خبیب را به فرزند یکی از کشتگان [[بدر]] بدهد تا از او [[انتقام]] گیرد. درباره [[اسلام آوردن]] و [[صحابی]] بودن وی گزارش زیادی در دست نیست. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۸۵.</ref> نام وی را ذیل [[صحابه]] ساکن مکه یاد کرده و در جایی دیگر<ref>خلیفه بن خیاط، ص۴۸۸.</ref> از [[ابوعبیده]] نقل می‌کند که ابواهاب گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} ما را از تکیه دادن در حال خوردن [[نهی]] کرد. این اثیر<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۰.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۱.</ref>، به نقل از مستغفری، به همان [[حدیث]] اشاره کرده‌اند. [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۱۵۰.</ref> هم به این کنیه و [[روایت]] اشاره دارد. برخی متأخران هم به صحابی بودن او تصریح کرده‌اند<ref>فیروز آبادی، ج۱، ص۱۵۷.</ref>. بنا به روایتی، ابواهاب نخستین کسی بود که در [[مسجدالحرام]] بر او [[نماز]] گزارده شد<ref>فاکهی، ج۳، ص۲۳۵.</ref>. ضمناً اهاب به معنای پوست دباغی نشده است<ref>ابن منظور، ج۱، ص۲۱۷.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «مصطفی صادقی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۳۳.</ref>
[[ابواهاب بن عزیز بن قیس دارمی تمیمی]]. وی هم [[پیمان]] [[بنی نوفل بن عبد مناف]] بود<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۰.</ref>. در بسیاری از منابع، نام وی در شمار کسانی به چشم می‌خورد که در [[جاهلیت]] غزال [[کعبه]] را دزدیدند. او در این باره شعری سروده که [[حسان بن ثابت]] به آن پاسخ داده است<ref>ابن حبیب، ص۶۰؛ بلاذری، ج۴، ص۱۱۴ و ۱۲، ۵۴؛ طبری، ج۲، ص۲۸۶.</ref>. به گفته [[بلاذری]]<ref>بلاذری، ج۹، ص۴۱۶ و ج۱۲، ص۵۴.</ref> ابواهاب برای [[ترور رسول خدا]]{{صل}} نقشه داشت، ولی طلیب بن [[عمرو]] با زدن استخوان فک شتر به او، وی را مجروح کرد و از این کار بازش داشت. گفته‌اند وقتی [[اسیران]] واقعه [[رجیع]] را به [[مکه]] بردند، وی به همراه [[عکرمه]] فرزند [[ابوجهل]]، [[خبیب بن عدی]] را خرید<ref>ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۴۲، طبرانی ج۵، ص۲۶۰.</ref>، اما [[ابن اسحاق]]<ref>ابن هشام، ج۲، ص۱۷۱.</ref> و واقدی<ref>واقدی، ج۱، ص۳۵۷.</ref> حجیر پسر ابواهاب را خریدار [[خبیب]] می‌دانند و می‌گویند: [[هدف]] حجیر آن بود که خبیب را به فرزند یکی از کشتگان [[بدر]] بدهد تا از او [[انتقام]] گیرد. درباره [[اسلام آوردن]] و [[صحابی]] بودن وی گزارش زیادی در دست نیست. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۸۵.</ref> نام وی را ذیل [[صحابه]] ساکن مکه یاد کرده و در جایی دیگر<ref>خلیفه بن خیاط، ص۴۸۸.</ref> از [[ابوعبیده]] نقل می‌کند که ابواهاب گفت: [[رسول خدا]]{{صل}} ما را از تکیه دادن در حال خوردن [[نهی]] کرد. این اثیر<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۰.</ref> و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۱.</ref>، به نقل از مستغفری، به همان [[حدیث]] اشاره کرده‌اند. [[ذهبی]]<ref>ذهبی، ج۲، ص۱۵۰.</ref> هم به این کنیه و [[روایت]] اشاره دارد. برخی متأخران هم به صحابی بودن او تصریح کرده‌اند<ref>فیروز آبادی، ج۱، ص۱۵۷.</ref>. بنا به روایتی، ابواهاب نخستین کسی بود که در [[مسجدالحرام]] بر او [[نماز]] گزارده شد<ref>فاکهی، ج۳، ص۲۳۵.</ref>. ضمناً اهاب به معنای پوست دباغی نشده است<ref>ابن منظور، ج۱، ص۲۱۷.</ref>.<ref>[[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «مصطفی صادقی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۳۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==


==منابع==
==منابع==
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|'''مقاله «مصطفی صادقی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]
# [[پرونده:1100558.jpg|22px]] [[مصطفی صادقی|صادقی، مصطفی]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|'''مقاله «ابواهاب بن عزیز»، دانشنامه سیره نبوی ج۱''']]


==پانویس==
==پانویس==

نسخهٔ ‏۱۸ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۰۹

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

ابواهاب بن عزیز بن قیس دارمی تمیمی. وی هم پیمان بنی نوفل بن عبد مناف بود[۱]. در بسیاری از منابع، نام وی در شمار کسانی به چشم می‌خورد که در جاهلیت غزال کعبه را دزدیدند. او در این باره شعری سروده که حسان بن ثابت به آن پاسخ داده است[۲]. به گفته بلاذری[۳] ابواهاب برای ترور رسول خدا(ص) نقشه داشت، ولی طلیب بن عمرو با زدن استخوان فک شتر به او، وی را مجروح کرد و از این کار بازش داشت. گفته‌اند وقتی اسیران واقعه رجیع را به مکه بردند، وی به همراه عکرمه فرزند ابوجهل، خبیب بن عدی را خرید[۴]، اما ابن اسحاق[۵] و واقدی[۶] حجیر پسر ابواهاب را خریدار خبیب می‌دانند و می‌گویند: هدف حجیر آن بود که خبیب را به فرزند یکی از کشتگان بدر بدهد تا از او انتقام گیرد. درباره اسلام آوردن و صحابی بودن وی گزارش زیادی در دست نیست. خلیفة بن خیاط[۷] نام وی را ذیل صحابه ساکن مکه یاد کرده و در جایی دیگر[۸] از ابوعبیده نقل می‌کند که ابواهاب گفت: رسول خدا(ص) ما را از تکیه دادن در حال خوردن نهی کرد. این اثیر[۹] و ابن حجر[۱۰]، به نقل از مستغفری، به همان حدیث اشاره کرده‌اند. ذهبی[۱۱] هم به این کنیه و روایت اشاره دارد. برخی متأخران هم به صحابی بودن او تصریح کرده‌اند[۱۲]. بنا به روایتی، ابواهاب نخستین کسی بود که در مسجدالحرام بر او نماز گزارده شد[۱۳]. ضمناً اهاب به معنای پوست دباغی نشده است[۱۴].[۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

  1. پرونده:1100558.jpg صادقی، مصطفی، مقاله «ابواهاب بن عزیز»، دانشنامه سیره نبوی ج۱

پانویس

  1. ابن اثیر، ج۶، ص۲۰.
  2. ابن حبیب، ص۶۰؛ بلاذری، ج۴، ص۱۱۴ و ۱۲، ۵۴؛ طبری، ج۲، ص۲۸۶.
  3. بلاذری، ج۹، ص۴۱۶ و ج۱۲، ص۵۴.
  4. ابن عبدالبر، ج۲، ص۴۴۲، طبرانی ج۵، ص۲۶۰.
  5. ابن هشام، ج۲، ص۱۷۱.
  6. واقدی، ج۱، ص۳۵۷.
  7. خلیفه بن خیاط، ص۸۵.
  8. خلیفه بن خیاط، ص۴۸۸.
  9. ابن اثیر، ج۶، ص۲۰.
  10. ابن حجر، ج۷، ص۲۱.
  11. ذهبی، ج۲، ص۱۵۰.
  12. فیروز آبادی، ج۱، ص۱۵۷.
  13. فاکهی، ج۳، ص۲۳۵.
  14. ابن منظور، ج۱، ص۲۱۷.
  15. صادقی، مصطفی، مقاله «مصطفی صادقی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۱۳۳.