هانی بن عروه مرادی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:


==مقدمه==
==مقدمه==
هانی [[فرزند]] [[عروة بن نمران مرادی]]، کنیه‌اش [[ابویحیی]] از [[قبیله]] مذحج [[کوفه]] بود. او و پدرش عروه هر دو از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و از [[شیعیان]] به نام [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بودند. [[مرادی|هانی]] در جنگ‌های [[جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] در رکاب آن حضرت جنگید و [[امام]]{{ع}} را [[یاری]] نمود<ref>ابصار العین، ص۱۲۵؛ و ر.ک: تاریخ طبری وقایع سال ۶۰ و ۶۱ ه.ق.</ref>. در حرکت انقلابی [[حجر بن عدی]] بر ضدّ [[زیاد بن ابیه]]، از ارکان مهم به شمار می‌رفت.
هانی [[فرزند]] [[عروة بن نمران مرادی]]، کنیه‌اش [[ابویحیی]] از [[قبیله]] مذحج [[کوفه]] بود. او و پدرش عروه هر دو از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و از [[شیعیان]] به نام [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بودند. هانی در جنگ‌های [[جمل]]، [[صفین]] و [[نهروان]] در رکاب آن حضرت جنگید و [[امام]]{{ع}} را [[یاری]] نمود<ref>ابصار العین، ص۱۲۵؛ و ر.ک: تاریخ طبری وقایع سال ۶۰ و ۶۱ ه.ق.</ref>. در حرکت انقلابی [[حجر بن عدی]] بر ضدّ [[زیاد بن ابیه]]، از ارکان مهم به شمار می‌رفت.


[[مسعودی]] مؤرخ معروف می‌نویسد: [[مرادی|هانی]] از بزرگان و شخصیت‌های والای [[کوفه]] به شمار می‌رفت و در رکاب او چهار هزار نیروی سواره نظام و هشت هزار نیروی پیاده نظام بودند<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۴-۱۴۱۵؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۹۹.</ref>
[[مسعودی]] مؤرخ معروف می‌نویسد: هانی بن عروه از بزرگان و شخصیت‌های والای [[کوفه]] به شمار می‌رفت و در رکاب او چهار هزار نیروی سواره نظام و هشت هزار نیروی پیاده نظام بودند<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۴-۱۴۱۵؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۹۹.</ref>


==هانی و [[بیعت]] با [[مسلم بن عقیل]]==
==هانی و [[بیعت]] با [[مسلم بن عقیل]]==
وی با همه [[نفوذ]] و قدرتی که داشت پس از [[هلاکت]] [[معاویه]] و اطلاع از [[هجرت امام حسین]]{{ع}} به [[مکه]] با جمعی از بزرگان [[کوفه]] از [[حضرت حسین]]{{ع}} [[دعوت]] کردند برای [[رهبری]] [[امت اسلامی]] به [[کوفه]] تشریف آورد و هنگامی که [[مسلم بن عقیل]] از طرف [[امام]]{{ع}} به [[کوفه]] آمد با او [[بیعت]] کرد و تا پای [[جان]] از او [[حمایت]] نمود<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۶۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۵.</ref>
وی با همه [[نفوذ]] و قدرتی که داشت پس از [[هلاکت]] [[معاویه]] و اطلاع از [[هجرت امام حسین]]{{ع}} به [[مکه]] با جمعی از بزرگان [[کوفه]] از [[حضرت حسین]]{{ع}} [[دعوت]] کردند برای [[رهبری]] [[امت اسلامی]] به [[کوفه]] تشریف آورد و هنگامی که [[مسلم بن عقیل]] از طرف [[امام]]{{ع}} به [[کوفه]] آمد با او [[بیعت]] کرد و تا پای [[جان]] از او [[حمایت]] نمود<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۳۶۳.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۵.</ref>


==[[عیادت]] [[ابن زیاد]] از [[مرادی]]==
==[[عیادت]] [[ابن زیاد]] از هانی==
موقعی که [[ابن زیاد]] از [[بصره]] برای [[حکومت]] به [[کوفه]] وارد شد تا جلوی پیش‌روی حضرت [[مسلم بن عقیل]] و [[یاران]] او را بگیرد، در ابتدا برای نزدیکی به [[مرادی|هانی]] به [[عیادت]] او رفت و [[عمارة بن عبد سلولی]] یکی از [[شیعیان]] و علاقه‌مندان به [[امام حسین]]{{ع}} از [[مرادی|هانی]] خواست که او را در این [[دیدار]] به [[قتل]] برساند، اما [[مرادی|هانی]] این پیشنهاد را نپذیرفت و حاضر به کشتن [[ابن زیاد]] نشد. [[ابن زیاد]] برای بار دوم به [[خانه]] [[مرادی|هانی]] رفت تا از [[شریک بن اعور]] که همراه او از [[بصره]] به [[کوفه]] آمده بود [[عیادت]] نماید. در این [[دیدار]] هم [[شریک]] به [[مسلم بن عقیل]] که در [[خانه]] [[مرادی|هانی]] مخفی بود پیشنهاد داد، [[ابن زیاد]] را در این [[ملاقات]] به [[قتل]] برساند. اما [[مسلم بن عقیل]] حاضر به این کار نشد و [[ابن زیاد]] بدون حادثه‌ای [[شریک]] را [[ملاقات]] کرد و به کاخ خود بازگشت<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۵-۱۴۱۶.</ref>.
زمانی که [[ابن زیاد]] از [[بصره]] برای [[حکومت]] به [[کوفه]] وارد شد تا جلوی پیش‌روی حضرت [[مسلم بن عقیل]] و [[یاران]] او را بگیرد، در ابتدا برای نزدیکی به هانی به [[عیادت]] او رفت و [[عمارة بن عبد سلولی]] یکی از [[شیعیان]] و علاقه‌مندان به [[امام حسین]]{{ع}} از هانی خواست که او را در این دیدار به [[قتل]] برساند، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و حاضر به کشتن [[ابن زیاد]] نشد. ابن زیاد برای بار دوم به خانه هانی رفت تا از [[شریک بن اعور]] که همراه او از [[بصره]] به [[کوفه]] آمده بود [[عیادت]] نماید. در این [[دیدار]] هم شریک به [[مسلم بن عقیل]] که در [[خانه]] هانی مخفی بود پیشنهاد داد، ابن زیاد را در این [[ملاقات]] به قتل برساند. اما مسلم بن عقیل حاضر به این کار نشد و ابن زیاد بدون حادثه‌ای شریک را [[ملاقات]] کرد و به کاخ خود بازگشت<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۵-۱۴۱۶.</ref>.


==[[شهادت]] [[مرادی|هانی]]==
==[[شهادت]] هانی==
موقعی که [[ابن زیاد]] اطلاع یافت [[مسلم بن عقیل]] در [[خانه]] [[مرادی|هانی]] مخفی شده و [[منزل]] او محل رفت و آمد [[شیعیان]] و مرکز [[برنامه‌ریزی]] بر ضد دستگاه [[حکومتی]] او شده سخت برآشفت و با نقشه و [[تزویر]] از [[محمد بن اشعث]] و [[اسماء بن خارجه]] و [[عمرو بن حجاج زبیدی]] از بزرگان سرشناس [[کوفه]] خواست [[مرادی|هانی]] را با [[احترام]] به کاخ [[حکومتی]] [[دعوت]] کنند تا با او [[مذاکره]] و [[گفت‌وگو]] نماید.
موقعی که ابن زیاد اطلاع یافت [[مسلم بن عقیل]] در خانه هانی مخفی شده و منزل او محل رفت و آمد [[شیعیان]] و مرکز [[برنامه‌ریزی]] بر ضد دستگاه [[حکومتی]] او شده سخت برآشفت و با نقشه و [[تزویر]] از [[محمد بن اشعث]] و [[اسماء بن خارجه]] و [[عمرو بن حجاج زبیدی]] از بزرگان سرشناس [[کوفه]] خواست هانی را با [[احترام]] به کاخ [[حکومتی]] [[دعوت]] کنند تا با او [[مذاکره]] و [[گفت‌وگو]] نماید.


این سه نفر به [[ملاقات]] او رفتند و [[مرادی|هانی]] را برای [[دیدار]] با [[ابن زیاد]] [[دعوت]] کردند و به او [[تعهد]] دادند که گزندی به وی نخواهد رسید. [[مرادی|هانی]] با [[اطمینان]] از این [[ملاقات]] که قصد سویی به او نخواهد شد به همراه آنان به نزد [[ابن زیاد]] رفت اما به محض ورود بر [[این زیاد]] مورد [[اهانت]] قرار گرفت و به او گفت [[منزل]] تو محل رفت و آمد [[شیعیان]] و توطئه‌گران بر ضد [[حکومت]] ما شده و [[مسلم بن عقیل]] در [[منزل]] تو سکنا گزیده است!
این سه نفر به [[ملاقات]] او رفتند و هانی را برای [[دیدار]] با ابن زیاد [[دعوت]] کردند و به او [[تعهد]] دادند که گزندی به وی نخواهد رسید. هانی با [[اطمینان]] از این [[ملاقات]] که قصد سویی به او نخواهد شد به همراه آنان به نزد ابن زیاد رفت اما به محض ورود بر این زیاد مورد [[اهانت]] قرار گرفت و به او گفت [[منزل]] تو محل رفت و آمد [[شیعیان]] و توطئه‌گران بر ضد [[حکومت]] ما شده و [[مسلم بن عقیل]] در [[منزل]] تو سکنا گزیده است!


[[مرادی|هانی]] اگر چه خواست با توجیه و تمهیدی [[ابن زیاد]] را مجاب کند، اما ناگهان جاسوس [[ابن زیاد]] به نام معقل که دائماً در [[خانه]] [[مرادی|هانی]] رفت و [[آمدی]] داشت حاضر شد و [[مرادی|هانی]] متوجه گشت تمام [[اخبار]] [[مسلم بن عقیل]] و [[یاران]] او لو رفته و [[ابن زیاد]] از آنها [[آگاه]] است. در اینجا [[ابن زیاد]] از [[مرادی|هانی]] خواست [[مسلم بن عقیل]] را تحویل دهد اما [[مرادی|هانی]] زیر بار نرفت و گفت او مهمان من است و من چنین کاری نخواهم کرد. در این موقع [[ابن زیاد]] به ضرب و جرح [[مرادی|هانی]] [[همت]] گماشت و با چوب دستی خود بر سر و صورت او زد و او را مجروح کرد به طوری که سر و صورت و لباس [[مرادی|هانی]] به [[خون]] رنگین شد. بعد او را زندانی کرد و [[دستور]] داد [[مسلم بن عقیل]] را هم دستگیر و سرانجام [[مسلم بن عقیل]] با [[مرادی|هانی]] را در روزی که [[امام حسین]]{{ع}} از [[مکه]] ـ روز هشتم یا نهم [[ذی‌حجه]] شصت [[هجری]] ـ به جانب [[کوفه]] حرکت کردند به [[شهادت]] رساند. سپس [[ابن زیاد]] [[دستور]] داد سر [[مسلم بن عقیل]] و [[مرادی|هانی]] را از [[بدن]] جدا و برای [[یزید]] فرستاد و [[بدن]] این دو [[شخصیت]] [[الهی]] را ریسمان بستند و در بازار [[کوفه]] کشاندند و بعد در محله جمع‌آوری زباله‌های [[کوفه]] به صورت واژگون به دار آویختند<ref>ر.ک: ارشاد مفید، ج۲، ص۶۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۹؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۹۴؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۴۴.</ref>.
هانی اگر چه خواست با توجیه و تمهیدی ابن زیاد را مجاب کند، اما ناگهان جاسوس [[ابن زیاد]] به نام معقل که دائماً در [[خانه]] هانی رفت و آمدی داشت حاضر شد و هانی متوجه گشت تمام [[اخبار]] [[مسلم بن عقیل]] و [[یاران]] او لو رفته و [[ابن زیاد]] از آنها [[آگاه]] است. در اینجا [[ابن زیاد]] از هانی خواست [[مسلم بن عقیل]] را تحویل دهد اما او زیر بار نرفت و گفت او مهمان من است و من چنین کاری نخواهم کرد. در این موقع [[ابن زیاد]] به ضرب و جرح هانی [[همت]] گماشت و با چوب دستی خود بر سر و صورت او زد و او را مجروح کرد به طوری که سر و صورت و لباس هانی به خون رنگین شد. بعد او را زندانی کرد و [[دستور]] داد [[مسلم بن عقیل]] را هم دستگیر و سرانجام [[مسلم بن عقیل]] با هانی را در روزی که [[امام حسین]]{{ع}} از [[مکه]] ـ روز هشتم یا نهم [[ذی‌حجه]] شصت [[هجری]] ـ به جانب [[کوفه]] حرکت کردند به [[شهادت]] رساند. سپس [[ابن زیاد]] [[دستور]] داد سر [[مسلم بن عقیل]] و هانی را از [[بدن]] جدا و برای [[یزید]] فرستاد و [[بدن]] این دو [[شخصیت]] [[الهی]] را ریسمان بستند و در بازار [[کوفه]] کشاندند و بعد در محله جمع‌آوری زباله‌های [[کوفه]] به صورت واژگون به دار آویختند<ref>ر.ک: ارشاد مفید، ج۲، ص۶۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۹؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۹۴؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۴۴.</ref>.


هانی، هنگام [[شهادت]]، ۷۹ و یا ۸۳ و به قولی ۹۰ سال داشت<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۲۸۸.</ref>. روزی به [[شهادت]] رسید که [[امام حسین]]{{ع}} از [[مکه]] به طرف [[کوفه]] حرکت کرد. [[قبر]] او در [[کوفه]] پشت [[قبر]] [[مسلم بن عقیل]] مشهور است و [[زیارتگاه]] [[اهل]] ولاست. در [[مفاتیح الجنان]] و کتب [[زیارت]]، زیارت‌نامه‌ای برای آن [[شهید]] ذکر شده است: {{متن حدیث|سَلاَمُ اللهِ الْعَظِيمِ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَيْكَ يَا هَانِيَ بْنَ عُرْوَةَ}}<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۶-۱۴۱۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۹۹.</ref>
هانی، هنگام [[شهادت]]، ۷۹ و یا ۸۳ و به قولی ۹۰ سال داشت<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۲۸۸.</ref>. روزی به [[شهادت]] رسید که [[امام حسین]]{{ع}} از [[مکه]] به طرف [[کوفه]] حرکت کرد. [[قبر]] او در [[کوفه]] پشت [[قبر]] [[مسلم بن عقیل]] مشهور است و [[زیارتگاه]] [[اهل]] ولاست. در [[مفاتیح الجنان]] و کتب [[زیارت]]، زیارت‌نامه‌ای برای آن [[شهید]] ذکر شده است: {{متن حدیث|سَلاَمُ اللهِ الْعَظِيمِ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَيْكَ يَا هَانِيَ بْنَ عُرْوَةَ}}<ref>بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲۹.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[اصحاب امام علی ج۲ (کتاب)|اصحاب امام علی]]، ج۲، ص۱۴۱۶-۱۴۱۷؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۹۹.</ref>

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۸

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام حسین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
پرونده:مرقد هانی بن عروه.jpg
مرقد در کوفه، عراق.

مقدمه

هانی فرزند عروة بن نمران مرادی، کنیه‌اش ابویحیی از قبیله مذحج کوفه بود. او و پدرش عروه هر دو از اصحاب رسول خدا(ص) و از شیعیان به نام امیرالمؤمنین(ع) بودند. هانی در جنگ‌های جمل، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت جنگید و امام(ع) را یاری نمود[۱]. در حرکت انقلابی حجر بن عدی بر ضدّ زیاد بن ابیه، از ارکان مهم به شمار می‌رفت.

مسعودی مؤرخ معروف می‌نویسد: هانی بن عروه از بزرگان و شخصیت‌های والای کوفه به شمار می‌رفت و در رکاب او چهار هزار نیروی سواره نظام و هشت هزار نیروی پیاده نظام بودند[۲].[۳]

هانی و بیعت با مسلم بن عقیل

وی با همه نفوذ و قدرتی که داشت پس از هلاکت معاویه و اطلاع از هجرت امام حسین(ع) به مکه با جمعی از بزرگان کوفه از حضرت حسین(ع) دعوت کردند برای رهبری امت اسلامی به کوفه تشریف آورد و هنگامی که مسلم بن عقیل از طرف امام(ع) به کوفه آمد با او بیعت کرد و تا پای جان از او حمایت نمود[۴].[۵]

عیادت ابن زیاد از هانی

زمانی که ابن زیاد از بصره برای حکومت به کوفه وارد شد تا جلوی پیش‌روی حضرت مسلم بن عقیل و یاران او را بگیرد، در ابتدا برای نزدیکی به هانی به عیادت او رفت و عمارة بن عبد سلولی یکی از شیعیان و علاقه‌مندان به امام حسین(ع) از هانی خواست که او را در این دیدار به قتل برساند، اما او این پیشنهاد را نپذیرفت و حاضر به کشتن ابن زیاد نشد. ابن زیاد برای بار دوم به خانه هانی رفت تا از شریک بن اعور که همراه او از بصره به کوفه آمده بود عیادت نماید. در این دیدار هم شریک به مسلم بن عقیل که در خانه هانی مخفی بود پیشنهاد داد، ابن زیاد را در این ملاقات به قتل برساند. اما مسلم بن عقیل حاضر به این کار نشد و ابن زیاد بدون حادثه‌ای شریک را ملاقات کرد و به کاخ خود بازگشت[۶].

شهادت هانی

موقعی که ابن زیاد اطلاع یافت مسلم بن عقیل در خانه هانی مخفی شده و منزل او محل رفت و آمد شیعیان و مرکز برنامه‌ریزی بر ضد دستگاه حکومتی او شده سخت برآشفت و با نقشه و تزویر از محمد بن اشعث و اسماء بن خارجه و عمرو بن حجاج زبیدی از بزرگان سرشناس کوفه خواست هانی را با احترام به کاخ حکومتی دعوت کنند تا با او مذاکره و گفت‌وگو نماید.

این سه نفر به ملاقات او رفتند و هانی را برای دیدار با ابن زیاد دعوت کردند و به او تعهد دادند که گزندی به وی نخواهد رسید. هانی با اطمینان از این ملاقات که قصد سویی به او نخواهد شد به همراه آنان به نزد ابن زیاد رفت اما به محض ورود بر این زیاد مورد اهانت قرار گرفت و به او گفت منزل تو محل رفت و آمد شیعیان و توطئه‌گران بر ضد حکومت ما شده و مسلم بن عقیل در منزل تو سکنا گزیده است!

هانی اگر چه خواست با توجیه و تمهیدی ابن زیاد را مجاب کند، اما ناگهان جاسوس ابن زیاد به نام معقل که دائماً در خانه هانی رفت و آمدی داشت حاضر شد و هانی متوجه گشت تمام اخبار مسلم بن عقیل و یاران او لو رفته و ابن زیاد از آنها آگاه است. در اینجا ابن زیاد از هانی خواست مسلم بن عقیل را تحویل دهد اما او زیر بار نرفت و گفت او مهمان من است و من چنین کاری نخواهم کرد. در این موقع ابن زیاد به ضرب و جرح هانی همت گماشت و با چوب دستی خود بر سر و صورت او زد و او را مجروح کرد به طوری که سر و صورت و لباس هانی به خون رنگین شد. بعد او را زندانی کرد و دستور داد مسلم بن عقیل را هم دستگیر و سرانجام مسلم بن عقیل با هانی را در روزی که امام حسین(ع) از مکه ـ روز هشتم یا نهم ذی‌حجه شصت هجری ـ به جانب کوفه حرکت کردند به شهادت رساند. سپس ابن زیاد دستور داد سر مسلم بن عقیل و هانی را از بدن جدا و برای یزید فرستاد و بدن این دو شخصیت الهی را ریسمان بستند و در بازار کوفه کشاندند و بعد در محله جمع‌آوری زباله‌های کوفه به صورت واژگون به دار آویختند[۷].

هانی، هنگام شهادت، ۷۹ و یا ۸۳ و به قولی ۹۰ سال داشت[۸]. روزی به شهادت رسید که امام حسین(ع) از مکه به طرف کوفه حرکت کرد. قبر او در کوفه پشت قبر مسلم بن عقیل مشهور است و زیارتگاه اهل ولاست. در مفاتیح الجنان و کتب زیارت، زیارت‌نامه‌ای برای آن شهید ذکر شده است: «سَلاَمُ اللهِ الْعَظِيمِ وَ صَلَوَاتُهُ عَلَيْكَ يَا هَانِيَ بْنَ عُرْوَةَ»[۹].[۱۰]

منابع

  1. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا
  2. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲

پانویس

  1. ابصار العین، ص۱۲۵؛ و ر.ک: تاریخ طبری وقایع سال ۶۰ و ۶۱ ه.ق.
  2. مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۹.
  3. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۱۴-۱۴۱۵؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۴۹۹.
  4. تاریخ طبری، ج۵، ص۳۶۳.
  5. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۱۵.
  6. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۱۵-۱۴۱۶.
  7. ر.ک: ارشاد مفید، ج۲، ص۶۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۳۷۹؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۹۴؛ کامل ابن اثیر، ج۲، ص۵۴۴.
  8. تنقیح المقال، ج۳، ص۲۸۸.
  9. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۴۲۹.
  10. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۴۱۶-۱۴۱۷؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۴۹۹.