ابواسید بن ثابت انصاری مدنی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">\n: +)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}})) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> |
نسخهٔ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۰۵
مقدمه
نام او را عبدالله[۱] و برخی نیز ثابت گفتهاند[۲]. وی به تیره بنی زریق خزرج نسب میبرد[۳]. او از خدمتکاران رسول خدا(ص) بود[۴] و در بدر شرکت کرد. وی میگوید: در بدر، شمشیر سیف بن عابد مخزومی که به مرزبان شهرت داشت، به دست من افتاد. چون رسول خدا(ص) دستور داده بود هر چه به دست آوردید در اموال غنایم بگذارید، آن را در بین غنایم انداختم. اما از آنجا که رسول خدا(ص) خواسته کسی را رد نمیکرد، ارقم بن ابی ارقم شمشیر را شناخت و آن را از آن حضرت مطالبه کرد و ایشان آن را به او بخشید[۵]. برخی این داستان را به ابواسید ساعدی و مالک بن ربیعه نسبت دادهاند[۶]؛ البته تصریح شده که داستان یاد شده، در مورد ابواسید ساعدی نیست[۷].
ابواسید، از رسول خدا(ص) نقل کرده است که حضرت فرمود: "روغن زیتون بخورید و از آن روغن مالی کنید که آن از درخت بابرکت و مبارکی است"[۸]. مبارک بن اثیر [۹] این حدیث را از احادیث غریب دانسته و بخاری نیز آن را استوار و معتبر نمیداند - "لم يقم حديثه"- چنانکه عقیلی نیز او را در شمار ضعفا میآورد[۱۰]. ابواسید، روزی فرزندان خویش را جمع کرد و به آنان دستور داد سرهایشان را با روغن زیتون روغن مالی کنند – چرب کردن سر با روغن از وسایل آرایش در آن زمان بود، اما آنان امتناع کردند. پس به آنان گفت: آیا از مالیدن روغنی که مخصوص رسول خدا(ص) بود بر بدن خود امتناع میکنید؟ سپس عصای خود را برداشت و فرزندان خویش را زد[۱۱]. این روایت، بیانگر برخی ویژگیهای اخلاقی وی است.
عبدالله بن ثابت میگوید: روزی عمر بن خطاب خدمت رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: یا رسول الله! یکی از برادران طایفه بنی قریظه یهود را دیدم و او بخشهایی از تورات را برای من نوشت، آیا میخواهی آن را بر شما بخوانم؟ حضرت از این گفته عمر چهره درهم کشید و خشمگین شد. عبدالله بن ثابت، عمر را توبیخ کرد تا دیگر با این گونه سخنان، موجب ناراحتی رسول خدا(ص) نشود[۱۲]. ابونعیم اصفهانی، ابن عبدالبر و ابن اثیر، عبدالله بن ثابت را همان ابواسید دانسته و هردو روایت فوق را مربوط به او میدانند[۱۳]. روایت اول را ابوالطفیل و روایت دوم را شعبی از ابواسید، خادم پیامبر اکرم(ص) روایت کردهاند؛ چنانکه ابن ابی حاتم[۱۴] نیز به این مطلب تصریح کرده است. بنابراین، نمیتوان عبدالله بن ثابت موجود در دو روایت فوق را به دلیل اختلاف راوی، از هم تفکیک و دو شخصیت جدا تصور کرد.[۱۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ دارقطنی، ج۷، ص۳۳؛ ابن اثیر، ج۵، ص۱۱؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۴.
- ↑ ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۱۵.
- ↑ مزی، ج۳۳، ص۴۰؛ ذهبی، ج۲، ص۴۰۸.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۱۴.
- ↑ احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۹۷؛ بخاری، ج۲، ص۴۶.
- ↑ احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۹۷؛ طبری، ج۹، ص۲۳۱.
- ↑ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۲؛ همو، اصابه، ج۴، ص۱۴.
- ↑ «كُلُوا اَلزَّيْتَ وَ اِدَّهِنُوا بِالزَّيْتِ فَإِنَّهُ «مِنْ شَجَرَةٍ مُبٰارَكَةٍ»»؛ احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۹۷؛ بخاری، ص۶؛ ابن اثیر، دانسته ج۳، ص۱۸۹.
- ↑ مبارک بن اثیر، ج۵، ص:۱۵۳.
- ↑ ابن حجر، تهذیب، ج۷، ص۱۹۷.
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۲۷؛ بخاری، ص۶؛ ابن ماکولا، ج۱، ص۵۸؛ مزی، ج۳۳، ص۴۰.
- ↑ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۶۵.
- ↑ ابونعیم، ج۳، ص۱۶۰۱؛ ابن عبدالبر، ج۳، ص۱۳؛ ابن اثیر، ج۳، ص۱۸۹.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۵، ص۱۹.
- ↑ محمدی، رمضان، مقاله «ابواسید بن ثابت انصاری مدنی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۱۲۰.