اوضاع امپراتوری روم: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-</div>\n<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;"> +</div>)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}})) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{امامت}} | {{امامت}} | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> |
نسخهٔ ۲۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۲۷
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
اوضاع امپراتوری روم در حدیث - اوضاع امپراتوری روم در نهج البلاغه - اوضاع امپراتوری روم در تاریخ اسلامی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل اوضاع امپراتوری روم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- امپراتوری روم شرقی (بیزانس)، یکی از دو قدرت مهم دوره پیامبر اکرم(ص) بوده است[۱]. این کشور وارث امپراطوری روم غربی بود که در سال ۴۷۶ میلادی سقوط کرد و مرکز آن قسطنطنیه (استانبول فعلی) بود[۲].سال ۴۷۶ میلادی در پی شورش بردگان از داخل و هجوم بربرها که از خارج آمده بودند و در رم ساکن شده بودند، امپراتوری روم غربی سقوط کرد[۳]. مناطق بسیاری از اروپا که در واقع جزء قلمرو این امپراتوری بود، تحت سلطه امپراتوری روم شرقی (بیزانس) قرار گرفت.
- امپراتوری روم شرقی، سرزمین وسیعی از جمله جنوب اروپا، بالکان، آناتولی، شمال سوریه، بخشی از بینالنهرین، مصر و شمال آفریقا را در بر میگرفت[۴].
- به نظر میرسد به منظور بررسی اوضاع این امپراتوری در دوره پیامبر اکرم(ص)، باید کمی به عقب بازگردیم و به دورهای اشاره کنیم که ژوستینین (۵۲۷ - ۵۶۵ م) قدرت را در قسطنطنیه در دست داشت. مسائل پیشآمده این دوره، در حوادث پس از آن کاملاً تأثیرگذار بوده است. در همین دوره، حکومت بیزانس، گرفتار هرج و مرج شد. قانونهای خشن و مأموران مالیاتی چپاولگر، ملت روم را ناراضی کرد. خرابیهای ناشی از جنگهای دوره ژوستینین، نارضایتی مردم و اسباب ضعف امپراتوری را فراهم کرد[۵].
دوره ژوستینین
- ژوستینین در سال ۵۲۷ میلادی قدرت، را در بیزانس به دست گرفته بود و با پیوند دین به حکومتش به قدرتمندی مستبد تبدیل شد. او خود را وجودی مقدس میشمرد و به نام خدا فرمان صادر میکرد [۶].
- منتسکیو مینویسد: "اسراف و تبذیر و حرص و ولع، ژوستینین را به ساخت بناها[۷] واداشت. غارتگریهای دربار، نگذاشت که عظمت حقیقی، نصیب او شود؛ زیرا در تغییرات و اصلاحاتش گاهی افکار ابلهانه و سبک اعمال میکرد و کارهایش ثباتی نداشت. روش او در حالی که سخت و شدید بود، سست و بیپایه نیز بود. طول مدت سلطنت و کهنسالی ژوستینین، باعث سستی و فساد و مصائب بیشماری شده بود. تمام این قضایا، عللی بود که نشان میداد زمامداری او چون طبلی تهی، در ظاهر عظمت کبریایی و در باطن پوچ و بیحقیقت است[۸][۹].
ازدواج با تئودورا
- ازدواج ژوستینین با یک زن معروف[۱۰] (تئودورا) که مدتها در تئاتر بازیگر بود، یکی از علل اساسی ضعف و سستی در این دوره قلمداد شده است. این زن در تمام امور کشور مداخله میکرد و تمام دستاوردهایی که در سایه فتوحات لشکریان و زحمات سرداران به وجود آمده بود را از بین برد[۱۱][۱۲].
رقابت سبزپوشان و آبیپوشان
- منابع، یکی دیگر از علتهای ضعف امپراتوری بیزانس را در این زمان، رقابت دو گروه ورزشی سبزپوش و آبیپوش دانستهاند. رقابتهایی که سالیان متمادی تداوم داشت.اختلاف شدید این دو گروه و حامیان آنها، باعث ویرانیهای بسیاری شده است.
- ادوارد گیبون مینویسد: "رقابت سبزپوشان و ازرقپوشان، مدت طولانی تداوم یافت. این دو گروه، به شدت مخالف یکدیگر بودند؛ به گونهای که سبزپوشان در دوره سلطنت آناستازیوس، سه هزار نفر از دشمنان ازرقپوش خود را کشتند. این فتنه به سراسر شهرهای متصرفات مشرق رخنه کرد.... از تفاوت رنگ لباس، دو دسته ورزشی، دو حزب نیرومند و آشتیناپذیر به وجود آمد که مبانی حکومت ضعیف امپراتوری را متزلزل کرد"[۱۳].
- منتسکیو نیز در این باره مینویسد: "مهمترین علت تزلزل امپراتوری روم شرقی که آتش اختلاف را بین مردم دامن زد، داستان سبز و کبود است. اهالی قسطنطنیه از دیر زمانی دو دسته شده بودند. این دو دستگی در نتیجه رنگ لباسی بود که بازیگران در بازیهای عمومی به تن میکردند.... ژوستینین هم ابلهانه از یک دسته حمایت میکرد. او طرفدار دسته کبود شده بود و با سبزها مخالفت میکرد.... در نتیجه این دودستگی، تمام وظایف اجتماعی و اخلاقی و حتی روابط خویشاوندی و... رخت بر بست و از هم پاشیده شد. هر دو دسته به نقض قوانین میپرداختند. کار اختلاف به جایی رسید که تمام مقامات رسمی و قضایی، قدرت انجام هیچ کاری نداشتند و موفق به حل و فصل دعاوی مردم نمیشدند..."[۱۴][۱۵].
تعصبات مذهبی
- موضوع مهم دیگری که لطمههایی زیادی به اساس دولت روم شرقی وارد کرد و تأثیرات سوء زیادی داشت، تعصب بیجایی بود که میخواستند مردم را به یک عقیده ویژه مذهبی خاص سوق دهند. ژوستینین، پیرو عقیده خاصی بود. او تحت تأثیرات مذهبی، خود را مکلف ساخته بود که با زور قانون یا شمسیر، فِرَق مذهبی دیگر را محو و نابود سازد و همه را در یک فرقه ویژه که خود به آن معتقد بود متمرکز سازد. این رفتار باعث میشد مردم مقاومت و طغیان کنند. این کار باعث آسیب دیدن جدی کشور در غالب شهرها شد[۱۶][۱۷].
برخوردهای نظامی
- درگیریهای نظامی و حملات خارجی نیز به بحرانیتر شدن اوضاع این زمان کمک میکرد. درگیری رومیان با امپراتوری ایران موجبات ضعف هر دو دولت را فراهم میکرد. "فرسایش و تحلیل امپراتوری ایران و بیزانس، پس از سالها جنگهای متعدد، دلیل عمده پیروزی اعراب ذکر شده است[۱۸]. ایران به مدت ۲۴ سال (۶۰۴ تا ۴۲۸ م) در جنگ با امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بود. این جنگ هر دو طرف را به شدت بیبنیه کرد و شرایط مساعدتری را برای قوای اعراب فراهم آورد که بر هر دو نیرو غلبه کند[۱۹].
- رومیان، افزون بر اینکه مجبور بودند با رقیب قدرتمندی چون ایران مبارزه کنند با سایر ملتها نیز خصومت داشتند و باید به جنگهای متعددی میپرداختند. ژوستینین در طول دوره حکومتش، بیش از پنجاه جنگ با رقیبان و مخالفان خود کرد[۲۰]. حکومت ژوستینین، افزون بر مشکلات مزبور، با فساد اداری، مالیات گزاف و عفو و مجازات هوسبازانه عجین شده بود[۲۱].
- به جز اشرافِ سناتوری و بازرگانان بزرگ، سایر مردم گرفتار مالیاتهای سنگین، مزد کم، تحمیلات ناروا و گرانی قیمت و زندگی ناگوار بودند[۲۲]. هر چند استبداد و خشونت ژوستینین و عوامل دیگر، سبب شد امپراتوری بیزانس در این زمان خود را حفظ کند؛ پس از مرگ او همه جای کشور، گرفتار هرج و مرج شد[۲۳].
پس از ژوستینین
- یکی از پادشاهان پس از ژوستینین، "مریس" بود که ارتش به صورت ناگهانی علیه او شورش کرد. قیام سبزپوشان نیز به طغیان انجامید. "فکاس"، سرجوخهای ارتشی، مریس و فرزندانش را به قتل رساند [۲۴]. هنوز فکاس بر کارها مسلط نشده بود که هراکلیوس (هرقل) از آفریقا به روم آمد و فکاس را به قتل رساند. کشور در این زمان از هر سو در معرض حمله مهاجمان بود، ارتش از هم پاشیده بود و هرج و مرج همه جا حکم فرما بود. او با کمال زحمت در فکر چاره و درمان دردها افتاد که شاید آشفتگیها را سر و سامان دهد؛ ولی این دفعه، حمله اعراب شروع شد.اعراب به همه جا حمله و همه جا را تسخیر میکردند...[۲۵] مسلمانان، سال سیزده هجری وارد شام شدند. هرقل (هراکلیوس)، امپراتور روم با تمام قوایی که در آسیای صغیر داشت به مقابله آنها شتافت؛ ولی نتوانست کاری از پیش از ببرد و سرانجام در یرموک شکست خورد و به قسطنطنیه مراجعت کرد[۲۶].
- از اینرو، ابوعبیده جراح به سهولت، شهرهای شام و فلسطین را یکی پس از دیگری به تصرف درآورد. البته اعراب مسلمان، امپراتوری روم شرقی را به طور کامل فتح نکردند. تنها بخشهایی از قلمرو آنها، یعنی شامات، بخشی از بینالنهرین، مصر و شمال آفیرقا به تصرف مسلمانان درآمد.
امپراتوری روم شرقی (بیزانس) تا سال ۱۴۵۳ میلادی تداوم یافت و سپس اسلاوها، اعراب و سرانجام ترکان سلجوقی، آن را فتح کردند[۲۷][۲۸].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ایران نیز از قدرتهای مهم این زمان بوده است.
- ↑ عبدالرحمان بن خلدون، تاریخ عبدالرحمان عبدالرحمان عبدالرحمان ابن خلدون، ج۱، ص۲۰۳.
- ↑ کاظم علمداری، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، ص۱۳۰.
- ↑ کاظم علمداری، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، ص۲۷۴.
- ↑ حاجیزاده، یدالله، اوضاع امپراتوری روم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۶۸.
- ↑ کاظم علمداری، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، ص۴۵۸.
- ↑ کلیسای معروف "سنت صوفی" در قسطنطنیه از بناهای برجسته هنر و معماری است که توسط او ساخته شده است. کاظم علمداری، چرا ایران عقب ماند و غرب پیشرفت کرد، ص۴۵۸.
- ↑ منتسکیو، علل عظمت و انحطاط رومیان، ص۲۳۶.
- ↑ حاجیزاده، یدالله، اوضاع امپراتوری روم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ تئودرا بازیگر تئاتر بود و به روسپیگری مشهور بود.
- ↑ منتسکیو، علل عظمت و انحطاط رومیان، ص۲۳۶-۲۳۷؛ ویل دورانت، تاریخ تمدن (عصر ایمان)، ج۴، ص۱۳۱-۱۳۲.
- ↑ حاجیزاده، یدالله، اوضاع امپراتوری روم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ ادوارد گیبون، انحطاط و سقوط امپراتوری روم، ج۲، ص۹۳۲-۹۳۰.
- ↑ منتسکیو، علل عظمت و انحطاط رومیان، ص۲۳۷-۲۳۹.
- ↑ حاجیزاده، یدالله، اوضاع امپراتوری روم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۶۹-۱۷۰.
- ↑ منتسکیو، علل عظمت و انحطاط رومیان، ص۲۴۰-۲۴۱.
- ↑ حاجیزاده، یدالله، اوضاع امپراتوری روم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۱.
- ↑ احسان یار شاطر و دیگران، تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان، ص۲۶۹.
- ↑ کاظم علمداری، چرا ایران عقب ماند و غرب پیشرفت کرد، ص۳۰۹.
- ↑ محمد جواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی، جهان در آستانه بعثت، ص۷۳.
- ↑ ویل دورانت، تاریخ تمدن (عصر ایمان)، ج۴، ص۱۴۴.
- ↑ محمد جواد باهنر و اکبر هاشمی رفسنجانی، جهان در آستانه بعثت، ص۹۱.
- ↑ حاجیزاده، یدالله، اوضاع امپراتوری روم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۷۱.
- ↑ منتسکیو، علل عظمت و انحطاط رومیان، ص۲۴۶.
- ↑ منتسکیو، علل عظمت و انحطاط رومیان، ص۲۵۲-۲۵۳.
- ↑ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۸۴-۱۸۵.
- ↑ کاظم علمداری، چرا ایران عقب ماند و غرب پیشرفت کرد، ص۱۳۱.
- ↑ حاجیزاده، یدالله، اوضاع امپراتوری روم، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۱۷۲.