حق در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>این\sمدخل\sاز\sچند\sمنظر\sمتفاوت\،\sبررسی\sمیشود\:<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = | ||
خط ۱۲: | خط ۱۱: | ||
#وجود دائمی<ref>ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸.</ref> مانند وجود [[عقل]]<ref>الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹، پاورقی، ملاهادی سبزواری.</ref>. | #وجود دائمی<ref>ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸.</ref> مانند وجود [[عقل]]<ref>الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹، پاورقی، ملاهادی سبزواری.</ref>. | ||
#وجود [[واجب]] بالذات<ref>ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸؛ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹.</ref> که گاهی از آن به [[حق]] بالذات تعبیر میکنند در مقابل ممکن که [[باطل]] بالذات است و از آن به [[حق]] بالغیر نیز تعبیر مینمایند <ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۸، ص۲۴۸.</ref>. | #وجود [[واجب]] بالذات<ref>ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸؛ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹.</ref> که گاهی از آن به [[حق]] بالذات تعبیر میکنند در مقابل ممکن که [[باطل]] بالذات است و از آن به [[حق]] بالغیر نیز تعبیر مینمایند <ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۸، ص۲۴۸.</ref>. | ||
#[[اعتقاد]] و [[کلام]] مطابق با واقع، هنگامی که گفته میشود این [[کلام]] یا این [[اعتقاد]] [[حق]] است یعنی مطابق با واقع است و [[بهترین]] اقوال از نظر [[صدق]]، قولی است که [[صدق]] آن دائمی باشد<ref>ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸؛ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹.</ref>. | # [[اعتقاد]] و [[کلام]] مطابق با واقع، هنگامی که گفته میشود این [[کلام]] یا این [[اعتقاد]] [[حق]] است یعنی مطابق با واقع است و [[بهترین]] اقوال از نظر [[صدق]]، قولی است که [[صدق]] آن دائمی باشد<ref>ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸؛ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹.</ref>. | ||
#اختصاص: اختصاصی که به طور [[اجمال]]، قبل از [[تشکیل جامعه]] هم وجود داشته است و پس از تشکیل آن، به شکلهای گوناگون و متنوعی ظاهر میشود که یکی از آنها [[حق]] است. بدین معنی که از اختصاص اجمالی مذکور، آنچه که به عین [[مال]] مربوط میشود، [[ملک]] و آنچه که مربوط به فایده [[مال]] است، "[[حق]]" نامیده میشود. در این دیدگاه، مسئلۀ اختصاص و [[مالکیت]]، امری اعتباری دانسته شده است و این اعتبار ریشه در امری غریزی و [[فطری]] دارد<ref>علامه طباطبایی، اصول فلسفه رئالیسم، ص۱۴۴-۱۴۶؛ المیزان، محمد باقر موسوی، ج۲، ص۷۶-۷۷.</ref>. | #اختصاص: اختصاصی که به طور [[اجمال]]، قبل از [[تشکیل جامعه]] هم وجود داشته است و پس از تشکیل آن، به شکلهای گوناگون و متنوعی ظاهر میشود که یکی از آنها [[حق]] است. بدین معنی که از اختصاص اجمالی مذکور، آنچه که به عین [[مال]] مربوط میشود، [[ملک]] و آنچه که مربوط به فایده [[مال]] است، "[[حق]]" نامیده میشود. در این دیدگاه، مسئلۀ اختصاص و [[مالکیت]]، امری اعتباری دانسته شده است و این اعتبار ریشه در امری غریزی و [[فطری]] دارد<ref>علامه طباطبایی، اصول فلسفه رئالیسم، ص۱۴۴-۱۴۶؛ المیزان، محمد باقر موسوی، ج۲، ص۷۶-۷۷.</ref>. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۷: | ||
#مطابقت قول با واقع. | #مطابقت قول با واقع. | ||
#موجود [[حقیقی]] نه موجود توهمی. | #موجود [[حقیقی]] نه موجود توهمی. | ||
#[[تصور]] دور از تناقض یا [[تصور]] چیزی که عقلا ممکن باشد<ref>منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ص۳۱۶ تا ۳۱۷.</ref>. | # [[تصور]] دور از تناقض یا [[تصور]] چیزی که عقلا ممکن باشد<ref>منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ص۳۱۶ تا ۳۱۷.</ref>. | ||
حاصل آنکه، از تعاریف بیان شده در آثار [[فلسفی]]، معنای پنجم که معنای مورد نظر [[علامه طباطبائی]] است، میتواند در حوزههای [[فقهی]]، [[حقوقی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] مورد استفاده قرار گیرد. معانی دیگر، گرچه در [[فلسفه]] کاربرد دارد و در استعمالات [[فیلسوفان]]، امری رایج است، اما در اینجا، محل بحث نیست<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۲۶- ۲۸.</ref>. | حاصل آنکه، از تعاریف بیان شده در آثار [[فلسفی]]، معنای پنجم که معنای مورد نظر [[علامه طباطبائی]] است، میتواند در حوزههای [[فقهی]]، [[حقوقی]]، [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] مورد استفاده قرار گیرد. معانی دیگر، گرچه در [[فلسفه]] کاربرد دارد و در استعمالات [[فیلسوفان]]، امری رایج است، اما در اینجا، محل بحث نیست<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۲۶- ۲۸.</ref>. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۴: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[حق الله]] | * [[حق الله]] | ||
* [[حق و باطل]] | * [[حق و باطل]] | ||
خط ۴۴: | خط ۴۳: | ||
* [[دعوی در حق]] | * [[دعوی در حق]] | ||
* [[دفاع از حق]] | * [[دفاع از حق]] | ||
*[[ شهادت به حق]] | * [[شهادت به حق]] | ||
* [[غصب حق]] | * [[غصب حق]] | ||
* [[قضاوت حق]] | * [[قضاوت حق]] | ||
خط ۵۹: | خط ۵۸: | ||
[[رده:حق]] | [[رده:حق]] | ||
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۳
معناشناسی
در آثار فیلسوفان مسلمان، معانی متعددی برای "حق" بیان شده است:
- مطلق وجود که در خارج تحقق و فعلیت دارد؛ بنابراین حق بودن هر چیزی عبارت است از نحوه وجود عینی آن [۱].
- وجود دائمی[۲] مانند وجود عقل[۳].
- وجود واجب بالذات[۴] که گاهی از آن به حق بالذات تعبیر میکنند در مقابل ممکن که باطل بالذات است و از آن به حق بالغیر نیز تعبیر مینمایند [۵].
- اعتقاد و کلام مطابق با واقع، هنگامی که گفته میشود این کلام یا این اعتقاد حق است یعنی مطابق با واقع است و بهترین اقوال از نظر صدق، قولی است که صدق آن دائمی باشد[۶].
- اختصاص: اختصاصی که به طور اجمال، قبل از تشکیل جامعه هم وجود داشته است و پس از تشکیل آن، به شکلهای گوناگون و متنوعی ظاهر میشود که یکی از آنها حق است. بدین معنی که از اختصاص اجمالی مذکور، آنچه که به عین مال مربوط میشود، ملک و آنچه که مربوط به فایده مال است، "حق" نامیده میشود. در این دیدگاه، مسئلۀ اختصاص و مالکیت، امری اعتباری دانسته شده است و این اعتبار ریشه در امری غریزی و فطری دارد[۷].
همچنین در فلسفه غرب، حق در معانی زیر به کار میرود:
- مطابقت قول با واقع.
- موجود حقیقی نه موجود توهمی.
- تصور دور از تناقض یا تصور چیزی که عقلا ممکن باشد[۸].
حاصل آنکه، از تعاریف بیان شده در آثار فلسفی، معنای پنجم که معنای مورد نظر علامه طباطبائی است، میتواند در حوزههای فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی مورد استفاده قرار گیرد. معانی دیگر، گرچه در فلسفه کاربرد دارد و در استعمالات فیلسوفان، امری رایج است، اما در اینجا، محل بحث نیست[۹].
بنا بر تعریف فارابی از حق، این کلمه دارای سه معناست: گفتار مطابق با واقع؛ موجود بالفعل و موجود زوالناپذیر. تمام این معانی بر خداوند صادق است؛ زیرا حق یا در ذات الهی اعتبار میگردد که در این صورت بر طبق معنای دوم و سوم، خداوند حق است یا بر امر او اعتبار میگردد که در این صورت نیز بنا بر معنای اوّل حق است؛ چه اینکه امر الهی همان گفتار اوست و چون ماورای ذات او چیزی در بدو امر متصور نیست و اراده او بر وفق علم ازلی متحقق میگردد، امر الهی حق است که در این صورت حق وصف فعل خداوند خواهد بود. اهل کلام و علمای متقدم چون حقّ را به معنای موجود و باطل را به معنای معدوم و موجود بالذات را خداوند میدانستند، بر این نظر متفق بودند که حقِّ مطلق واجبالوجود است و بقیه موجودات خارجی حقهای مقیّدی هستند که به جعل واجب نیازمندند؛ لذا خداوند از طرفی هم حق مطلق است و هم حقکنندۀ غیر[۱۰]، ﴿وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ﴾[۱۱].[۱۲]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸؛ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹.
- ↑ ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸.
- ↑ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹، پاورقی، ملاهادی سبزواری.
- ↑ ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸؛ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۸، ص۲۴۸.
- ↑ ابن سینا، الشفاء (الالهیات)، ص۴۸؛ الحکمة المتعالیة، ج۱، ص۸۹.
- ↑ علامه طباطبایی، اصول فلسفه رئالیسم، ص۱۴۴-۱۴۶؛ المیزان، محمد باقر موسوی، ج۲، ص۷۶-۷۷.
- ↑ منوچهر صانعی دره بیدی، فرهنگ فلسفی، ص۳۱۶ تا ۳۱۷.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۲۶- ۲۸.
- ↑ حامد ناجی، حق، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۱، ص۹۵۰.
- ↑ «و خداوند حقّ را با کلمات خویش درست میدارد هر چند گنهکاران نپسندند» سوره یونس، آیه ۸۲.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۲۳۶-۲۳۷.