لعبت هاشم بالملک: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== مقدمه == | |||
==مقدمه== | از جمله سخنانی است که نشاندهندۀ [[کفر]] [[باطنی]] و کینۀ [[یزید]] نسبت به [[پیامبر]] {{صل}} است. اشعاری است که پس از [[شهادت]] [[حسین]] {{ع}}، هنگامی که [[عترت]] او را به [[اسارت]] به [[شام]] آورده بودند، [[یزید]] با [[غرور]] و سرمستی خواند و [[آرزو]] کرد کاش نیاکانش که در [[جنگ بدر]] کشته شدند، زنده بودند و [[خونخواهی]] و [[انتقام]] [[یزید]] را میبیند ({{متن حدیث|لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا}}) تا آنجا که به [[انکار وحی]] و [[رسالت]] پرداخته و میگوید: {{متن حدیث|لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل}}<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۸۷؛ ج۳، ص۳۷۷.</ref>. هاشمیان با [[حکومت]] [[بازی]] میکردند، نه خبری (از [[آسمان]] [[غیب]]) آمده و نه [[وحی]] نازل شده است. اصل [[شعر]] از "[[ابن زبعری]]" است، ولی [[خواندن]] آن توسّط [[یزید]] در چنان موقعیّتی، همعقیده بودنش را با مضمون آن نشان میدهد، در پی زمزمه کردن این اشعار [[کفرآمیز]] بود که [[زینب]] {{س}} خطبۀ خویش را با آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ الله وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند میگرفتند» سوره روم، آیه ۱۰.</ref> آغاز کرد و نیز در ادامه، آیۀ {{متن قرآن|وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ...}}<ref>«کافران هیچ مپندارند اینکه مهلتشان میدهیم برای آنها نیکوست؛ جز این نیست که مهلتشان میدهیم تا بر گناه بیفزایند و آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.</ref> را خواند و سراسر خطابۀ آن بانو، [[اثبات]] [[خروج]] [[یزید]] از [[حریم]] [[اسلام]] و [[بیاعتقادی]] او به [[دین]] و [[اثبات]] [[کفر]] و [[فسق]] او در ملأ عام و حضور همگان است. در واقع، [[حادثۀ کربلا]]، [[کفر]] پنهان [[امویان]] را آشکار و چهرۀ واقعی آنان را برای [[مردم]] و [[تاریخ]]، روشن ساخت و این از ثمرات مهمّ [[عاشورا]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۲۱.</ref>. | ||
از جمله سخنانی است که نشاندهندۀ [[کفر]] [[باطنی]] و کینۀ [[یزید]] نسبت به [[پیامبر]]{{صل}} است. اشعاری است که پس از [[شهادت]] [[حسین]]{{ع}}، هنگامی که [[عترت]] او را به [[اسارت]] به [[شام]] آورده بودند، [[یزید]] با [[غرور]] و سرمستی خواند و [[آرزو]] کرد کاش نیاکانش که در [[جنگ بدر]] کشته شدند، زنده بودند و [[خونخواهی]] و [[انتقام]] [[یزید]] را میبیند ({{متن حدیث|لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا}}) تا آنجا که به [[انکار وحی]] و [[رسالت]] پرداخته و میگوید: {{متن حدیث|لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل}}<ref>حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۸۷؛ ج۳، ص۳۷۷.</ref>. هاشمیان با [[حکومت]] [[بازی]] میکردند، نه خبری (از [[آسمان]] [[غیب]]) آمده و نه [[وحی]] نازل شده است. اصل [[شعر]] از "[[ابن زبعری]]" است، ولی [[خواندن]] آن توسّط [[یزید]] در چنان موقعیّتی، همعقیده بودنش را با مضمون آن نشان میدهد، در پی زمزمه کردن این اشعار [[کفرآمیز]] بود که [[زینب]]{{س}} خطبۀ خویش را با آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ الله وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند میگرفتند» سوره روم، آیه ۱۰.</ref> آغاز کرد و نیز در ادامه، آیۀ {{متن قرآن|وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ...}}<ref>«کافران هیچ مپندارند اینکه مهلتشان میدهیم برای آنها نیکوست؛ جز این نیست که مهلتشان میدهیم تا بر گناه بیفزایند و آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.</ref> را خواند و سراسر خطابۀ آن بانو، [[اثبات]] [[خروج]] [[یزید]] از [[حریم]] [[اسلام]] و [[بیاعتقادی]] او به [[دین]] و [[اثبات]] [[کفر]] و [[فسق]] او در ملأ عام و حضور همگان است. در واقع، [[حادثۀ کربلا]]، [[کفر]] پنهان [[امویان]] را آشکار و چهرۀ واقعی آنان را برای [[مردم]] و [[تاریخ]]، روشن ساخت و این از ثمرات مهمّ [[عاشورا]] بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۴۲۱.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۴
مقدمه
از جمله سخنانی است که نشاندهندۀ کفر باطنی و کینۀ یزید نسبت به پیامبر (ص) است. اشعاری است که پس از شهادت حسین (ع)، هنگامی که عترت او را به اسارت به شام آورده بودند، یزید با غرور و سرمستی خواند و آرزو کرد کاش نیاکانش که در جنگ بدر کشته شدند، زنده بودند و خونخواهی و انتقام یزید را میبیند («لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا») تا آنجا که به انکار وحی و رسالت پرداخته و میگوید: «لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحی نزل»[۱]. هاشمیان با حکومت بازی میکردند، نه خبری (از آسمان غیب) آمده و نه وحی نازل شده است. اصل شعر از "ابن زبعری" است، ولی خواندن آن توسّط یزید در چنان موقعیّتی، همعقیده بودنش را با مضمون آن نشان میدهد، در پی زمزمه کردن این اشعار کفرآمیز بود که زینب (س) خطبۀ خویش را با آیۀ ﴿ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ الله وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ﴾[۲] آغاز کرد و نیز در ادامه، آیۀ ﴿وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ...﴾[۳] را خواند و سراسر خطابۀ آن بانو، اثبات خروج یزید از حریم اسلام و بیاعتقادی او به دین و اثبات کفر و فسق او در ملأ عام و حضور همگان است. در واقع، حادثۀ کربلا، کفر پنهان امویان را آشکار و چهرۀ واقعی آنان را برای مردم و تاریخ، روشن ساخت و این از ثمرات مهمّ عاشورا بود[۴].
منابع
پانویس
- ↑ حیاة الامام الحسین، ج۲، ص۱۸۷؛ ج۳، ص۳۷۷.
- ↑ «سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند میگرفتند» سوره روم، آیه ۱۰.
- ↑ «کافران هیچ مپندارند اینکه مهلتشان میدهیم برای آنها نیکوست؛ جز این نیست که مهلتشان میدهیم تا بر گناه بیفزایند و آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۸.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۴۲۱.