وسایل و ابزار شخصی پیامبر: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{سیره معصوم}} | {{سیره معصوم}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*برنامهای که [[خداوند متعال]] برای [[کمال روح]] و تعالی جسم [[انسان]] تنظیم کرده، بیشک، [[بهترین]] و نافعترین برنامهها برای [[سعادت]] انسانهاست. این برنامهها در [[آداب]]، [[رسوم]] و منش زندگانی [[پیامبران]] بزرگ [[خدا]] و اوصیای [[الهی]] به خوبی تجلی یافته است که [[کاملترین]] این راه و روشها را میتوان در [[زندگی]] [[رسول خدا]]{{صل}} جست؛ [[خداوند]] نیز در [[آیه]] بیست و یکم سوره احزاب، راه و روش آن [[حضرت]]{{صل}} را در [[زندگی]] [[بهترین]] [[الگو]] و [[برترین]] سرمشق برای [[مؤمنان]] معرفی کرده است. بدین [[علت]]، گردآوری مطالبی درباره چگونگی زندگانی آن [[حضرت]]{{صل}} از لابه لای کتاب ها، [[اخبار]]، [[تاریخ]] و [[سیره]]، و [[نگارش]] آن بسیار ضروری به نظر میرسد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶۳.</ref>. | * برنامهای که [[خداوند متعال]] برای [[کمال روح]] و تعالی جسم [[انسان]] تنظیم کرده، بیشک، [[بهترین]] و نافعترین برنامهها برای [[سعادت]] انسانهاست. این برنامهها در [[آداب]]، [[رسوم]] و منش زندگانی [[پیامبران]] بزرگ [[خدا]] و اوصیای [[الهی]] به خوبی تجلی یافته است که [[کاملترین]] این راه و روشها را میتوان در [[زندگی]] [[رسول خدا]] {{صل}} جست؛ [[خداوند]] نیز در [[آیه]] بیست و یکم سوره احزاب، راه و روش آن [[حضرت]] {{صل}} را در [[زندگی]] [[بهترین]] [[الگو]] و [[برترین]] سرمشق برای [[مؤمنان]] معرفی کرده است. بدین [[علت]]، گردآوری مطالبی درباره چگونگی زندگانی آن [[حضرت]] {{صل}} از لابه لای کتاب ها، [[اخبار]]، [[تاریخ]] و [[سیره]]، و [[نگارش]] آن بسیار ضروری به نظر میرسد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶۳.</ref>. | ||
==منزل و حجرههای [[همسران پیامبر]]{{صل}}== | == منزل و حجرههای [[همسران پیامبر]] {{صل}} == | ||
* [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با اینکه [[رئیس]] [[جامعه اسلامی]] بود و تمامی امکانات و منابع [[مالی]] را در [[اختیار]] داشت؛ اما بسیار ساده [[زندگی]] میکردند. نمونه بارز این سادگی، منزلی بود که آن [[حضرت]] و [[همسران]] ایشان در آن سکونت داشتند. این منزل، بسیار ساده و در سادگی، مثالزدنی بود. واقدی از [[عبدالله]] بن [[زید]] هذلی در این باره چنین [[نقل]] میکند: "من منزل [[همسران رسول خدا]]{{صل}} را هنگامی دیدم که عمرو بن عبدالعزیز فرمان ویران کردن آنها را صادر کرده بود. دیوار حیاطها از خشت خام بود و هر حیاط، حجرههایی از چوب و شاخ خرما داشت و میان آنها را گل اندود کرده بودند؛ آنها را شمردم که نه حجره بود و در فاصله خانه [[عایشه]] و در [[مسجد]] که به باب النبی{{صل}} معروف است و تا محل خانه اسماء دختر [[حسن]] بن [[عبدالله]] قرار داشت"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۸۷؛ نورالدین سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص ۵۳ و صالحی شامی، سیل الهدی و الرشاد، ج ۳، ص ۳۴۸.</ref>. بر در این حجرهها، پردههای مویین سیاه آویزان بود و بالای این حجرهها نیز سفرههای چرمی یا چادرهای مویین قرار داشت<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۸۷ و وفاء الوفاء، ص ۵۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶۴.</ref>. | * [[پیامبر اکرم]] {{صل}} با اینکه [[رئیس]] [[جامعه اسلامی]] بود و تمامی امکانات و منابع [[مالی]] را در [[اختیار]] داشت؛ اما بسیار ساده [[زندگی]] میکردند. نمونه بارز این سادگی، منزلی بود که آن [[حضرت]] و [[همسران]] ایشان در آن سکونت داشتند. این منزل، بسیار ساده و در سادگی، مثالزدنی بود. واقدی از [[عبدالله]] بن [[زید]] هذلی در این باره چنین [[نقل]] میکند: "من منزل [[همسران رسول خدا]] {{صل}} را هنگامی دیدم که عمرو بن عبدالعزیز فرمان ویران کردن آنها را صادر کرده بود. دیوار حیاطها از خشت خام بود و هر حیاط، حجرههایی از چوب و شاخ خرما داشت و میان آنها را گل اندود کرده بودند؛ آنها را شمردم که نه حجره بود و در فاصله خانه [[عایشه]] و در [[مسجد]] که به باب النبی {{صل}} معروف است و تا محل خانه اسماء دختر [[حسن]] بن [[عبدالله]] قرار داشت"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۸۷؛ نورالدین سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص ۵۳ و صالحی شامی، سیل الهدی و الرشاد، ج ۳، ص ۳۴۸.</ref>. بر در این حجرهها، پردههای مویین سیاه آویزان بود و بالای این حجرهها نیز سفرههای چرمی یا چادرهای مویین قرار داشت<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۸۷ و وفاء الوفاء، ص ۵۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶۴.</ref>. | ||
==وسایل خانه== | == وسایل خانه == | ||
#'''تختخواب:'''[[قریش]] [[دوست]] داشتند که بر روی تخت بخوابند؛ به این [[دلیل]]، پس از [[هجرت]] و آمدن به [[مدینه]]، [[ابوایوب انصاری]]، تختی از چوب ساج و لیف خرما برای آن حضرت تهیه کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف،، ج ۱،، ص ۵۲۵؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۷، ص ۱۰۹ و ابوسعید | # '''تختخواب:'''[[قریش]] [[دوست]] داشتند که بر روی تخت بخوابند؛ به این [[دلیل]]، پس از [[هجرت]] و آمدن به [[مدینه]]، [[ابوایوب انصاری]]، تختی از چوب ساج و لیف خرما برای آن حضرت تهیه کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف،، ج ۱،، ص ۵۲۵؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۷، ص ۱۰۹ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی {{صل}}، ج۳، ص۲۷۵.</ref>. بعدها که آن [[حضرت]] به منزل خودش در [[مدینه]] رفتند، تختی داشتند که رویهاش از حصیر بود<ref>الطبقات الکبری، ص۳۶۰-۳۶۱ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۱، ص۳۳۷.</ref>. | ||
#'''زیرانداز :''' آن [[حضرت]] زیراندازی از پوست داشت که از لیف خرما پرشده بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۶۱، شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۵۰۳ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۶، ص۲۰۸.</ref>؛ اما بیشتر اوقات عبایشان، زیرانداز بسترشان بود که آن را دولا و بر آن استراحت میفرمودند<ref>ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۸۸ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref>. | # '''زیرانداز :''' آن [[حضرت]] زیراندازی از پوست داشت که از لیف خرما پرشده بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۶۱، شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۵۰۳ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۶، ص۲۰۸.</ref>؛ اما بیشتر اوقات عبایشان، زیرانداز بسترشان بود که آن را دولا و بر آن استراحت میفرمودند<ref>ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۸۸ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۸.</ref>. | ||
#'''روانداز:''' آن [[حضرت]] رواندازی داشت که با گیاه خوشبو و رنگین "ورس" یا زعفران رنگ شده بود و نوبت هر یک از [[زنان]] که میشد، آن [[حضرت]]، آن روانداز را به خانه او میفرستاد و بانوان آن [[حضرت]]{{صل}} این روانداز را مرطوب میکردند تا بویش پخش شود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۱۴۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۳۰۳ و امتاع الأسماع، ج ۷، ص ۱۰.</ref>. | # '''روانداز:''' آن [[حضرت]] رواندازی داشت که با گیاه خوشبو و رنگین "ورس" یا زعفران رنگ شده بود و نوبت هر یک از [[زنان]] که میشد، آن [[حضرت]]، آن روانداز را به خانه او میفرستاد و بانوان آن [[حضرت]] {{صل}} این روانداز را مرطوب میکردند تا بویش پخش شود<ref>سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۱۴۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۳۰۳ و امتاع الأسماع، ج ۷، ص ۱۰.</ref>. | ||
#'''بالش :''' بالش ایشان هم چرمی انباشته از لیف خرما بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref>. | # '''بالش :''' بالش ایشان هم چرمی انباشته از لیف خرما بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref>. | ||
#'''فرش :'''[[رسول اکرم]]{{صل}} حصیری داشت که روزها بر آن مینشست و شبها برآن [[نماز]] میخواند<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۶۲ و امتاع الاسماع، ص۱۱۵.</ref>. گلیمی هم داشت که سجاده نمازش بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref>. | # '''فرش :'''[[رسول اکرم]] {{صل}} حصیری داشت که روزها بر آن مینشست و شبها برآن [[نماز]] میخواند<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۶۲ و امتاع الاسماع، ص۱۱۵.</ref>. گلیمی هم داشت که سجاده نمازش بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref>. | ||
#'''ظرفهای منزل:''' آن [[حضرت]]، کاسهای چوبی و کاسهای شیشهای داشت<ref>نجم الدین محمود راوندی، شرف النبی ص ۳۶۱.</ref>. این کاسه بلورین، هدیه مقوقس، شاه اسکندریه بود که با نقره تزیین شده بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۶ و تاریخ الاسلام، ص۵۰۹.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} کاسهای به نام "ریان"<ref>تاریخ الاسلام، ج۱، ص۵۱۵ و عیون الاثر، ج۲، ص۳۸۷.</ref> و کاسهای بسیار بزرگ به نام "ریّ"<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۸ و همو، الامالی، ص۷۱.</ref> و دو ظرف به نامهای "منبعه"<ref>محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص۱۸۴ و الامالی، ص۷۱. شیخ صدوق در کتاب | # '''ظرفهای منزل:''' آن [[حضرت]]، کاسهای چوبی و کاسهای شیشهای داشت<ref>نجم الدین محمود راوندی، شرف النبی ص ۳۶۱.</ref>. این کاسه بلورین، هدیه مقوقس، شاه اسکندریه بود که با نقره تزیین شده بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۶ و تاریخ الاسلام، ص۵۰۹.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} کاسهای به نام "ریان"<ref>تاریخ الاسلام، ج۱، ص۵۱۵ و عیون الاثر، ج۲، ص۳۸۷.</ref> و کاسهای بسیار بزرگ به نام "ریّ"<ref>شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۸ و همو، الامالی، ص۷۱.</ref> و دو ظرف به نامهای "منبعه"<ref>محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص۱۸۴ و الامالی، ص۷۱. شیخ صدوق در کتاب دیگرش، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۸ از این ظرف با نام السعه یاد کرده است.</ref> و "مضبّب"<ref>تاریخ الاسلام، ص۵۱۵ و شرف المصطفی، ص۲۷۸.</ref> و کاسهای برنجی داشت که آن [[حضرت]] به [[علت]] شدت حرارت، در آن "حنا" و "وسمه" میریخت و به سر میمالید<ref>شرف النبی، ص۳۶۱-۳۶۲.</ref>. علاوه بر اینها ظرفی از سفال نیز در منزل بود که آن [[حضرت]] با آن وضو میگرفت و از آن [[آب]] مینوشید. اطفال [[انصار]] نیز به منزل [[حضرت]] {{صل}} میآمدند خود و بدون هیچ منعی از [[آب]] آن مینوشیدند و برای [[تبرک]]، از [[آب]] به سر و روی خود میمالیدند <ref>شرف النبی، ص۳۶۱-۳۶۲.</ref>. | ||
#'''ابریق:''' آفتابهای از روی نیز در منزل آن [[حضرت]] بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۶؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶۴-۶۶۵.</ref>. | # '''ابریق:''' آفتابهای از روی نیز در منزل آن [[حضرت]] بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۶؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶۴-۶۶۵.</ref>. | ||
==لوازم شخصی== | == لوازم شخصی== | ||
#'''مسواک:'''[[رسول خدا]]{{صل}} چوبهای مسواکتر و خشکی داشت که هر گاه از [[خواب]] بر میخاست؛ چه روز و چه شب؛ پیش از وضو از آنها استفاده میکرد<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۵؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۲۱ و ابن اشعث سجستانی، سنن ابن داوود، ج۱، ص۲۲.</ref>. | # '''مسواک:'''[[رسول خدا]] {{صل}} چوبهای مسواکتر و خشکی داشت که هر گاه از [[خواب]] بر میخاست؛ چه روز و چه شب؛ پیش از وضو از آنها استفاده میکرد<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۵؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۲۱ و ابن اشعث سجستانی، سنن ابن داوود، ج۱، ص۲۲.</ref>. | ||
#'''شانه :'''آن [[حضرت]] شانهای از عاج داشت<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۵؛ امتاع الاسماع، ج۷، ص ۷۵ و سبل الهدی و الرشاد، ج۷، ص۳۴۵.</ref>. | # '''شانه :'''آن [[حضرت]] شانهای از عاج داشت<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۵؛ امتاع الاسماع، ج۷، ص ۷۵ و سبل الهدی و الرشاد، ج۷، ص۳۴۵.</ref>. | ||
#'''آیینه :''' [[رسول خدا]]{{صل}} آینه خود را "المدله" نام نهاده بود<ref>امتاع الاسماع، ص ۸۶ و عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف، ج ۵، ص ۲۴۷.</ref>. | # '''آیینه :''' [[رسول خدا]] {{صل}} آینه خود را "المدله" نام نهاده بود<ref>امتاع الاسماع، ص ۸۶ و عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف، ج ۵، ص ۲۴۷.</ref>. | ||
#'''سرمهدان :''' [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} در هر شب، هنگام [[خواب]]، سرمهدان را بر میداشت و به چشمان خویش سرمه میکشید<ref>امتاع الاسماع، ص۹۱؛ الطبقات الکبری، ص ۳۷۶ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۷.</ref>. | # '''سرمهدان :''' [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} در هر شب، هنگام [[خواب]]، سرمهدان را بر میداشت و به چشمان خویش سرمه میکشید<ref>امتاع الاسماع، ص۹۱؛ الطبقات الکبری، ص ۳۷۶ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۷.</ref>. | ||
#'''شیشه روغن :''' [[حضرت]] به موهای خودش روغن میمالید<ref>شرف المصطفی، ج۳، ص۳۳۳ و ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۵، ص۲۴۷.</ref>. | # '''شیشه روغن :''' [[حضرت]] به موهای خودش روغن میمالید<ref>شرف المصطفی، ج۳، ص۳۳۳ و ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۵، ص۲۴۷.</ref>. | ||
#'''جعبه :''' این جعبه، هدیه [[نجاشی]] به آن [[حضرت]] بود و کافوز نام داشت<ref>انساب الاشراف، ص۵۲۳؛ تاریخ الاسلام، ص۵۱۴ و شرف المصطفی، ص۲۹۰.</ref> و [[رسول اکرم]]{{صل}} شانه عاج، سرمهدان، قیچی و مسواکش را در آن قرار میداد<ref>سنن النبی، ص ۱۳۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۶ و السیرة الحلبیه، ص ۳۵۲.</ref>. | # '''جعبه :''' این جعبه، هدیه [[نجاشی]] به آن [[حضرت]] بود و کافوز نام داشت<ref>انساب الاشراف، ص۵۲۳؛ تاریخ الاسلام، ص۵۱۴ و شرف المصطفی، ص۲۹۰.</ref> و [[رسول اکرم]] {{صل}} شانه عاج، سرمهدان، قیچی و مسواکش را در آن قرار میداد<ref>سنن النبی، ص ۱۳۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۶ و السیرة الحلبیه، ص ۳۵۲.</ref>. | ||
#'''عصا:'''[[پیامبر]]{{صل}} چندین عصا داشت؛ عصایی به نام "العرجون"<ref>تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵؛ امتاع الأسماع، ص ۱۷۴ و عیون الاثر، ص ۳۸۷.</ref> و نیز عصایی به نام "ممشوق"<ref>شرف النبی، ص ۳۶۲: السیرة الحلبیة، ص ۳۶۷ و شرف المصطفی، ص ۲۸۵.</ref> و عصای سرخمیده کوچک دیگری نیز داشت که طولش نیم متر یا کمی بیشتر بود. ایشان، پیاده و سواره، آن را با خود داشت و چون بر شتر سوار میشد، به شتر آویزان میکرد و گاه با آن چیزی از [[زمین]] بلند میکرد<ref>البدایه و النهایه، ص ۹؛ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸ و عیون الاثر، ص ۳۸۷.</ref>. | # '''عصا:'''[[پیامبر]] {{صل}} چندین عصا داشت؛ عصایی به نام "العرجون"<ref>تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵؛ امتاع الأسماع، ص ۱۷۴ و عیون الاثر، ص ۳۸۷.</ref> و نیز عصایی به نام "ممشوق"<ref>شرف النبی، ص ۳۶۲: السیرة الحلبیة، ص ۳۶۷ و شرف المصطفی، ص ۲۸۵.</ref> و عصای سرخمیده کوچک دیگری نیز داشت که طولش نیم متر یا کمی بیشتر بود. ایشان، پیاده و سواره، آن را با خود داشت و چون بر شتر سوار میشد، به شتر آویزان میکرد و گاه با آن چیزی از [[زمین]] بلند میکرد<ref>البدایه و النهایه، ص ۹؛ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸ و عیون الاثر، ص ۳۸۷.</ref>. | ||
#'''چادر :''' چادر آن [[حضرت]] "الکن" نام داشت که به معنای سرپناه است<ref>من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵.</ref>. | # '''چادر :''' چادر آن [[حضرت]] "الکن" نام داشت که به معنای سرپناه است<ref>من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵.</ref>. | ||
#'''انگشتر :''' درباره انگشترهای آن [[حضرت]] مطالب فراوانی [[نقل]] شده است؛ از [[امام ششم]]{{ع}} [[نقل]] شده است: "آن [[حضرت]]، انگشتری زرین در دست داشت که آن را به کنار نهاده، انگشتری سیمین برای خود تهیه کرد"<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۶۷.</ref>. همچنین [[رسول خدا]]{{صل}} انگشتری از نقره داشت که نگین آن نیز نقره بود<ref>بخاری، صحیح، ج ۷، ص ۵۲ و نسائی، سنن، ج ۸، ص ۱۷۵.</ref>. گاه آن [[حضرت]]، انگشتری آهنی با روکش نقره به دست میکرد<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۶۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۰۵.</ref>. همچنین گفتهاند، [[پیامبر]]{{صل}} انگشتری از نقره با نگینی حبشی داشت و نقش آن "[[محمد]] [[رسول الله]]" بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۲۶؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۰۵ و الشمائل المحمدیه، ص ۷۰.</ref>. آن [[حضرت]]، انگشتر دیگری نیز داشت که به دستش بود و نقش آن "[[محمد]] [[رسول الله]]" بود. این انگشتر بعدها به دست [[ابوبکر]] و پس از او به [[عمر]] و پس از او هم به دست [[عثمان]] افتاد. این انگشتر نُه سال در دست [[عثمان]] بود، تا اینکه در زمان حفر [[چاه]] "أریس" در [[چاه]] افتاد و گم شد<ref>تاریخ الاسلام، ص ۵۰۶؛ صحیح بخاری، ص ۵۳؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۸۲ و الطبقات الکبری، ص ۳۶۶.</ref>. از [[امام صادق]]{{ع}} نیز [[نقل]] شده است که آن [[حضرت]] دو انگشتر داشت که نقش یکی {{متن حدیث| لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ}} و نقش، دیگری {{متن حدیث| صَدَقَ اللَّهُ}} بود<ref>شیخ صدوق، الخصال، ص ۶۱ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۰۱.</ref>. | # '''انگشتر :''' درباره انگشترهای آن [[حضرت]] مطالب فراوانی [[نقل]] شده است؛ از [[امام ششم]] {{ع}} [[نقل]] شده است: "آن [[حضرت]]، انگشتری زرین در دست داشت که آن را به کنار نهاده، انگشتری سیمین برای خود تهیه کرد"<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۶۷.</ref>. همچنین [[رسول خدا]] {{صل}} انگشتری از نقره داشت که نگین آن نیز نقره بود<ref>بخاری، صحیح، ج ۷، ص ۵۲ و نسائی، سنن، ج ۸، ص ۱۷۵.</ref>. گاه آن [[حضرت]]، انگشتری آهنی با روکش نقره به دست میکرد<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۶۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۰۵.</ref>. همچنین گفتهاند، [[پیامبر]] {{صل}} انگشتری از نقره با نگینی حبشی داشت و نقش آن "[[محمد]] [[رسول الله]]" بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۲۶؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۰۵ و الشمائل المحمدیه، ص ۷۰.</ref>. آن [[حضرت]]، انگشتر دیگری نیز داشت که به دستش بود و نقش آن "[[محمد]] [[رسول الله]]" بود. این انگشتر بعدها به دست [[ابوبکر]] و پس از او به [[عمر]] و پس از او هم به دست [[عثمان]] افتاد. این انگشتر نُه سال در دست [[عثمان]] بود، تا اینکه در زمان حفر [[چاه]] "أریس" در [[چاه]] افتاد و گم شد<ref>تاریخ الاسلام، ص ۵۰۶؛ صحیح بخاری، ص ۵۳؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۸۲ و الطبقات الکبری، ص ۳۶۶.</ref>. از [[امام صادق]] {{ع}} نیز [[نقل]] شده است که آن [[حضرت]] دو انگشتر داشت که نقش یکی {{متن حدیث| لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ}} و نقش، دیگری {{متن حدیث| صَدَقَ اللَّهُ}} بود<ref>شیخ صدوق، الخصال، ص ۶۱ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۰۱.</ref>. | ||
#'''مُهر حضرت:''' [[قریش]] به آن [[حضرت]] گفته بودند که [[عجم]]، نامههای بدون مهر را نمیپذیرد؛ به همین [[دلیل]] آن [[حضرت]] از انگشتر سیمین خود، مهری ساختند که بر آن عبارت {{متن حدیث| مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ}} در سه سطر و هر کلمهای در یک سطر نقش بسته بود<ref>صحیح بخاری، ص۶۸؛ الطبقات الکبری، ص ۳۶۸ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۸۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶۶-۶۶۸.</ref>. | # '''مُهر حضرت:''' [[قریش]] به آن [[حضرت]] گفته بودند که [[عجم]]، نامههای بدون مهر را نمیپذیرد؛ به همین [[دلیل]] آن [[حضرت]] از انگشتر سیمین خود، مهری ساختند که بر آن عبارت {{متن حدیث| مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ}} در سه سطر و هر کلمهای در یک سطر نقش بسته بود<ref>صحیح بخاری، ص۶۸؛ الطبقات الکبری، ص ۳۶۸ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۸۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶۶-۶۶۸.</ref>. | ||
==سلاحهای حضرت== | == سلاحهای حضرت== | ||
#'''[[شمشیر]] :''' سیرهنویسان برای [[رسول خدا]]{{صل}} شمشیرهای متعددی برشمردهاند که نامهای آنها چنین [[نقل]] شده است: | # '''[[شمشیر]] :''' سیرهنویسان برای [[رسول خدا]] {{صل}} شمشیرهای متعددی برشمردهاند که نامهای آنها چنین [[نقل]] شده است: | ||
##'''ماثور:''' ایشان این [[شمشیر]] را از [[پدر]] بزرگوارشان به [[ارث]] بردند<ref>امتاع الاسماع، ص ۱۳۴؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۳۶۳ و تاریخ الاسلام، ۵۱۱.</ref>؛ | ## '''ماثور:''' ایشان این [[شمشیر]] را از [[پدر]] بزرگوارشان به [[ارث]] بردند<ref>امتاع الاسماع، ص ۱۳۴؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۳۶۳ و تاریخ الاسلام، ۵۱۱.</ref>؛ | ||
##'''عضب؛''' این [[شمشیر]]، هدیه [[سعد بن عباده]] به آن [[حضرت]] در [[جنگ بدر]] بود<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۳۴ و انساب الاشراف، ص ۵۲۱.</ref> | ## '''عضب؛''' این [[شمشیر]]، هدیه [[سعد بن عباده]] به آن [[حضرت]] در [[جنگ بدر]] بود<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۳۴ و انساب الاشراف، ص ۵۲۱.</ref>؛ | ||
##'''قضیب'''<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۳۴؛ تاریخ الطبری، ص ۱۷۷ و شرف المصطفی، ص ۲۸۱.</ref>؛ | ## '''قضیب'''<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۳۴؛ تاریخ الطبری، ص ۱۷۷ و شرف المصطفی، ص ۲۸۱.</ref>؛ | ||
##'''عون'''<ref>من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸ و امالی صدوق، ص ۷۱.</ref> | ## '''عون'''<ref>من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸ و امالی صدوق، ص ۷۱.</ref>؛ | ||
##'''الرسوب؛''' یعنی در گذرنده از هر [[مانع]]. این [[شمشیر]] و نیز [[شمشیر]] مُخَذَّم<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۷.</ref> را [[علی]]{{ع}} از بتخانه طی در فلس [[غنیمت]] گرفت و به [[حضرت]] اعطا کرد<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷؛ و انساب الاشراف، ص ۵۲۲.</ref>. | ## '''الرسوب؛''' یعنی در گذرنده از هر [[مانع]]. این [[شمشیر]] و نیز [[شمشیر]] مُخَذَّم<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۷.</ref> را [[علی]] {{ع}} از بتخانه طی در فلس [[غنیمت]] گرفت و به [[حضرت]] اعطا کرد<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷؛ و انساب الاشراف، ص ۵۲۲.</ref>. | ||
##'''المخذم (بسیار بران)''' <ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷؛ و انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۳۱۶.</ref>؛ | ## '''المخذم (بسیار بران)''' <ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷؛ و انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۳۱۶.</ref>؛ | ||
##صمصامه<ref>سبل الهدی والرشاد، ص ۳۶۴: السیرة الحلبیه، ص ۴۶۱ و عیون الاثر، ص ۳۸۶.</ref>؛ | ## صمصامه<ref>سبل الهدی والرشاد، ص ۳۶۴: السیرة الحلبیه، ص ۴۶۱ و عیون الاثر، ص ۳۸۶.</ref>؛ | ||
##'''[[ذوالفقار]]'''؛ [[ذوالفقار]]، مشهورترین [[شمشیر رسول خدا]]{{صل}} است که در [[جنگ بدر]] از منه بن [[حجاج]] به [[غنیمت]] گرفته شد<ref>انساب الاشراف، ص ۵۲۱؛ امتاع الأسماع، ص ۱۳۴ - ۱۳۵؛ الطبقات الکبری، ص ۳۷۷ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>. زنجیرها<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۱.</ref>، قبضه فلز انتهایی نیام و حلقههای میانی این [[شمشیر]] - که حمایل از آن رد میشد. از نقره بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۱ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۳.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} سه [[شمشیر]] دیگر نیز به نامهای قلعی (منطقهای که شمشیرش معروف بود، بتار (بنیاد برانداز) و حتف ([[مرگ]]) داشت؛ این شمشیرها از [[غنایم]] بنی قینقاع بود که به [[پیامبر]]{{صل}} رسید<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۷؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>. | ## '''[[ذوالفقار]]'''؛ [[ذوالفقار]]، مشهورترین [[شمشیر رسول خدا]] {{صل}} است که در [[جنگ بدر]] از منه بن [[حجاج]] به [[غنیمت]] گرفته شد<ref>انساب الاشراف، ص ۵۲۱؛ امتاع الأسماع، ص ۱۳۴ - ۱۳۵؛ الطبقات الکبری، ص ۳۷۷ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>. زنجیرها<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۱.</ref>، قبضه فلز انتهایی نیام و حلقههای میانی این [[شمشیر]] - که حمایل از آن رد میشد. از نقره بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۱ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۳.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} سه [[شمشیر]] دیگر نیز به نامهای قلعی (منطقهای که شمشیرش معروف بود، بتار (بنیاد برانداز) و حتف ([[مرگ]]) داشت؛ این شمشیرها از [[غنایم]] بنی قینقاع بود که به [[پیامبر]] {{صل}} رسید<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۷؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>. | ||
#'''نیزه:''' آن [[حضرت]] پنج نیزه داشت: | # '''نیزه:''' آن [[حضرت]] پنج نیزه داشت: | ||
##مثوی؛ | ## مثوی؛ | ||
##بشنونی یا شنونی؛ | ## بشنونی یا شنونی؛ | ||
##و سه نیزه دیگر که از [[غنایم]] بنی قینقاع بودند<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۵۲.</ref>. | ## و سه نیزه دیگر که از [[غنایم]] بنی قینقاع بودند<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۵۲.</ref>. | ||
#'''کمان:''' برای ایشان شش تا هشت کمان به نامهای زیر [[نقل]] کردهاند: | # '''کمان:''' برای ایشان شش تا هشت کمان به نامهای زیر [[نقل]] کردهاند: | ||
## [[زوراء]]؛ | ## [[زوراء]]؛ | ||
## [[روحاء]]؛ | ## [[روحاء]]؛ | ||
##صفراء؛ کمانی زردرنگی که از چوب نبع ساخته شده بود؛ | ## صفراء؛ کمانی زردرنگی که از چوب نبع ساخته شده بود؛ | ||
##شوحط؛ این کمان از چوب شوحط ساخته شده، به بیضاء معروف بود؛ آن [[حضرت]] این کمان را همراه [[روحاء]] و صفراء از بنی قینقاع به [[غنیمت]] گرفت<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۹؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>؛ | ## شوحط؛ این کمان از چوب شوحط ساخته شده، به بیضاء معروف بود؛ آن [[حضرت]] این کمان را همراه [[روحاء]] و صفراء از بنی قینقاع به [[غنیمت]] گرفت<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۹؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>؛ | ||
##کتوم؛ این کمان به [[علت]] صدای تیری که از چلهاش بیرون میرفت، چنین نامیده شد<ref>امتاع الاسماع، ص ۱۴۹؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۱۸.</ref>. این کمان در [[غزوه]] [[احد]] [[شکست]]<ref>انساب الاشراف، ص ۵۲۳؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۱۸ و شرف المصطفی، ص ۲۸۴.</ref>. | ## کتوم؛ این کمان به [[علت]] صدای تیری که از چلهاش بیرون میرفت، چنین نامیده شد<ref>امتاع الاسماع، ص ۱۴۹؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۱۸.</ref>. این کمان در [[غزوه]] [[احد]] [[شکست]]<ref>انساب الاشراف، ص ۵۲۳؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۱۸ و شرف المصطفی، ص ۲۸۴.</ref>. | ||
#'''کلاهخود :''' کلاه خود ایشان "أسعد" نام داشت<ref>من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.</ref> و آن [[حضرت]] علاوه بر آن، دو کلاه خود دیگر نیز به نامهای الموشح و ذوالسبوغ داشت<ref>عیون الاثر، ص ۳۸۷. ضمن اینکه بلاذری از آن با عنوان ذوالسبوب (انساب الاشراف، ص ۵۳۳) و مقریزی از آن با عنوان ذو الشوع یاد کردهاند. (امتاع الأسماع، ص ۱۵۲ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۹).</ref>. | # '''کلاهخود :''' کلاه خود ایشان "أسعد" نام داشت<ref>من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.</ref> و آن [[حضرت]] علاوه بر آن، دو کلاه خود دیگر نیز به نامهای الموشح و ذوالسبوغ داشت<ref>عیون الاثر، ص ۳۸۷. ضمن اینکه بلاذری از آن با عنوان ذوالسبوب (انساب الاشراف، ص ۵۳۳) و مقریزی از آن با عنوان ذو الشوع یاد کردهاند. (امتاع الأسماع، ص ۱۵۲ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۹).</ref>. | ||
#'''سپر:''' [[حضرت]] یکی، از سپرهای [[حضرت]]، الفتق<ref>امتاع الاسماع، ص ۱۵۳؛ سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۷۰ و شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۱۸۹.</ref> و دیگری الزقوق<ref>انساب الاشراف، ص ۵۲۳؛ امتاع الأسماع، ص ۱۵۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴.</ref> نام داشت. گفتهاند که آن [[حضرت]]، سپر سفیدی به نام الموجز<ref>البدایه و النهایه، ص ۹.</ref> نیز داشت. آن [[حضرت]]، سپر دیگری داشت که عکس [[عقاب]] یا سر قوچ بر آن بود و [[رسول خدا]]{{صل}} آن را چندان [[دوست]] نداشت و به خواست [[خداوند]]، مدتی بعد، عکس آن یکباره محو شد<ref>تاریخ الطبری، ص ۱۷۸؛ سبل الهدی والرشاد، ص ۳۷۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴.</ref>. | # '''سپر:''' [[حضرت]] یکی، از سپرهای [[حضرت]]، الفتق<ref>امتاع الاسماع، ص ۱۵۳؛ سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۷۰ و شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۱۸۹.</ref> و دیگری الزقوق<ref>انساب الاشراف، ص ۵۲۳؛ امتاع الأسماع، ص ۱۵۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴.</ref> نام داشت. گفتهاند که آن [[حضرت]]، سپر سفیدی به نام الموجز<ref>البدایه و النهایه، ص ۹.</ref> نیز داشت. آن [[حضرت]]، سپر دیگری داشت که عکس [[عقاب]] یا سر قوچ بر آن بود و [[رسول خدا]] {{صل}} آن را چندان [[دوست]] نداشت و به خواست [[خداوند]]، مدتی بعد، عکس آن یکباره محو شد<ref>تاریخ الطبری، ص ۱۷۸؛ سبل الهدی والرشاد، ص ۳۷۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴.</ref>. | ||
#'''[[زره]]:''' [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هفت [[زره]] به نامهای زیر داشت: | # '''[[زره]]:''' [[پیامبر اکرم]] {{صل}} هفت [[زره]] به نامهای زیر داشت: | ||
##'''ذات الفضول'''؛ این [[زره]]، مسی بود<ref>البدایة والنهایه، ص ۹؛ تاریخ الخمیس، ص ۱۸۹ و شرف المصطفی، ص ۳۱۸.</ref> و به [[علت]] طول آن به این نام معروف شد<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۴۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳.</ref>. این [[زره]] و [[زره]] سعدیه از آنِ عکین قینقاعی بود که در [[جنگ]] با [[یهودیان]] بنیقینقاع، به [[غنیمت]] گرفته شد<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۴۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳.</ref>. این [[زره]]، سه حلقه نقرهای داشت: حلقهای بین دو دستش و دو حلقه دیگر در پشت سرش<ref>تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴؛ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.</ref> و آن پس از [[رحلت]] [[رسول خدا]]{{صل}} به دست [[امام علی]]{{ع}} رسید<ref>من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.</ref>. در [[وصف]] آن چنین گفته شده است: "[[زره پیامبر]]{{صل}} زرهای [[یمنی]]، بسیار [[ظریف]] و دارای دو دامنه بود. اگر آن را میبستند، به [[زمین]] نمیرسید و اگر هر دو دامن را میگشودند، تا [[زمین]] میرسید"<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۲ و شرف المصطفی، ص ۲۸۳.</ref>. | ## '''ذات الفضول'''؛ این [[زره]]، مسی بود<ref>البدایة والنهایه، ص ۹؛ تاریخ الخمیس، ص ۱۸۹ و شرف المصطفی، ص ۳۱۸.</ref> و به [[علت]] طول آن به این نام معروف شد<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۴۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳.</ref>. این [[زره]] و [[زره]] سعدیه از آنِ عکین قینقاعی بود که در [[جنگ]] با [[یهودیان]] بنیقینقاع، به [[غنیمت]] گرفته شد<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۴۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳.</ref>. این [[زره]]، سه حلقه نقرهای داشت: حلقهای بین دو دستش و دو حلقه دیگر در پشت سرش<ref>تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴؛ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.</ref> و آن پس از [[رحلت]] [[رسول خدا]] {{صل}} به دست [[امام علی]] {{ع}} رسید<ref>من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.</ref>. در [[وصف]] آن چنین گفته شده است: "[[زره پیامبر]] {{صل}} زرهای [[یمنی]]، بسیار [[ظریف]] و دارای دو دامنه بود. اگر آن را میبستند، به [[زمین]] نمیرسید و اگر هر دو دامن را میگشودند، تا [[زمین]] میرسید"<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۲ و شرف المصطفی، ص ۲۸۳.</ref>. | ||
##سعدیه<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>؛ از [[غنایم]] بنیقینقاع است و گفتهاند که [[زره]] [[داوود]] [[نبی]]{{صل}} در زمان [[قتل]] [[جالوت]] بود<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۴۸؛ السیرة الحلبیه، ص ۴۶۱ و احمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدینه، ج ۱، ص ۵۶۳.</ref> | ## سعدیه<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>؛ از [[غنایم]] بنیقینقاع است و گفتهاند که [[زره]] [[داوود]] [[نبی]] {{صل}} در زمان [[قتل]] [[جالوت]] بود<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۴۸؛ السیرة الحلبیه، ص ۴۶۱ و احمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدینه، ج ۱، ص ۵۶۳.</ref>؛ | ||
##فضّه<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>؛ این [[زره]] هم از [[غنایم]] به دست آمده از بنیقینقاع بود؛ | ## فضّه<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.</ref>؛ این [[زره]] هم از [[غنایم]] به دست آمده از بنیقینقاع بود؛ | ||
##'''ذات الوشاح'''<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۴۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳ و السیرة النبویه، ص ۴۶۱.</ref> | ## '''ذات الوشاح'''<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۴۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳ و السیرة النبویه، ص ۴۶۱.</ref>؛ | ||
##'''ذات الحواشی'''<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۴۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳ و السیرة النبویه، ص ۴۶۱.</ref>؛ | ## '''ذات الحواشی'''<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۴۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳ و السیرة النبویه، ص ۴۶۱.</ref>؛ | ||
##'''خرنق'''<ref>السیرة الحلبیه، ص ۴۶۲؛ امتاع الاسماع، ص ۱۴۲ و المواهب اللدینه، ص ۵۶۳.</ref>؛ | ## '''خرنق'''<ref>السیرة الحلبیه، ص ۴۶۲؛ امتاع الاسماع، ص ۱۴۲ و المواهب اللدینه، ص ۵۶۳.</ref>؛ | ||
##'''بتراء'''؛ به [[علت]] کوتاهی اش به آن بتراء میگفتند<ref>تاریخ الاسلام، ص۵۱۳؛ امتاع الاسماع، ص ۱۴۸ و السیرة الحلبیه، ص ۴۶۲.</ref>. گفتهاند، فاضله نیز نام [[زره]] دیگر آن [[حضرت]] بوده است<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ج ۵، ص ۲۵.</ref>. | ## '''بتراء'''؛ به [[علت]] کوتاهی اش به آن بتراء میگفتند<ref>تاریخ الاسلام، ص۵۱۳؛ امتاع الاسماع، ص ۱۴۸ و السیرة الحلبیه، ص ۴۶۲.</ref>. گفتهاند، فاضله نیز نام [[زره]] دیگر آن [[حضرت]] بوده است<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ج ۵، ص ۲۵.</ref>. | ||
#'''سلاحهای دیگر :''' همچنین [[رسول اکرم]]{{صل}} حربهای به نام "السغاء"<ref>البدایه و النهایه، ص ۹.</ref> و نیز نیزه کوتاهی داشتند که [[زبیر]] از [[حبشه]] با خود آورده بود و آن [[حضرت]]، ایام عید، آن را همراه خود به مصلی میبرد<ref>انساب الاشراف، ص ۵۲۳ - ۵۲۴ و امتاع الأسماع، ص ۱۵۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶۸-۶۷۱.</ref>. | # '''سلاحهای دیگر :''' همچنین [[رسول اکرم]] {{صل}} حربهای به نام "السغاء"<ref>البدایه و النهایه، ص ۹.</ref> و نیز نیزه کوتاهی داشتند که [[زبیر]] از [[حبشه]] با خود آورده بود و آن [[حضرت]]، ایام عید، آن را همراه خود به مصلی میبرد<ref>انساب الاشراف، ص ۵۲۳ - ۵۲۴ و امتاع الأسماع، ص ۱۵۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۶۸-۶۷۱.</ref>. | ||
==پرچمها== | == پرچمها== | ||
*بیشتر پرچمهای [[پیامبر خدا]]{{صل}} سفید بود؛ اما پرچمهایی به رنگ زرد و سیاه نیز در [[لشکر]] آن [[حضرت]] دیده میشد<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۶۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۳ - ۲۲۴ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۷۱ - ۳۷۲.</ref>. {{متن حدیث| لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ}} نوشته [[پرچم]] بود<ref>تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵؛ عیون الاثر، ص۳۸۷ و شرف المصطفی، ص۲۸۶.</ref>، اما مهمترین [[پرچم]] [[حضرت]]، پرچمی به رنگ سیاه و مربعی شکل از جنس مخمل بود که "[[عقاب]] " نام داشت<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۵۲ - ۴۵۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۵ و امتاع الأسماع، ص ۱۶۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۷۲.</ref>. | * بیشتر پرچمهای [[پیامبر خدا]] {{صل}} سفید بود؛ اما پرچمهایی به رنگ زرد و سیاه نیز در [[لشکر]] آن [[حضرت]] دیده میشد<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۶۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۳ - ۲۲۴ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۷۱ - ۳۷۲.</ref>. {{متن حدیث| لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ}} نوشته [[پرچم]] بود<ref>تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵؛ عیون الاثر، ص۳۸۷ و شرف المصطفی، ص۲۸۶.</ref>، اما مهمترین [[پرچم]] [[حضرت]]، پرچمی به رنگ سیاه و مربعی شکل از جنس مخمل بود که "[[عقاب]] " نام داشت<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۵۲ - ۴۵۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۵ و امتاع الأسماع، ص ۱۶۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۷۲.</ref>. | ||
==لواء== | == لواء == | ||
*لواء [[لشکر]] [[پیامبر]]{{صل}} نیز "معلوم" نام داشت<ref>من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۷۲.</ref>. | * لواء [[لشکر]] [[پیامبر]] {{صل}} نیز "معلوم" نام داشت<ref>من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۷۲.</ref>. | ||
==مرکبها== | == مرکبها== | ||
#'''اسب:''' اسبانی را برای [[حضرت]] برشمردهاند که ایشان طبق رسم [[عرب]] بر هر یک از آنها نامی نهاده بودند: | # '''اسب:''' اسبانی را برای [[حضرت]] برشمردهاند که ایشان طبق رسم [[عرب]] بر هر یک از آنها نامی نهاده بودند: | ||
##'''سکب'''؛ اولین اسبی بود که خاتمالانبیا در [[مدینه]] خرید<ref>انساب الاشراف، ص ۵۰۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۳ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۹.</ref>. نام | ## '''سکب'''؛ اولین اسبی بود که خاتمالانبیا در [[مدینه]] خرید<ref>انساب الاشراف، ص ۵۰۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۳ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۹.</ref>. نام آن، ضرس بود که آن [[حضرت]] نامش را به سبک (نجیب و تندرو) تغییر داد<ref>انساب الاشراف، ص ۵۰۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۳.</ref>. پیشانی و دست و پای این اسب سقید بود و [[حضرت]] با آن در [[جنگ احد]] شرکت کرد<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۸۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۳۰ و شرف المصطفی، ص۲۹۴.</ref>؛ | ||
##'''المرتجز'''؛ اسبی سفید که به [[علت]] شیوایی شیههاش بدین نام معروف بود<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۹۴؛ تاریخ الاسلام، ص۵۱۸ و الکامل، ص۳۱۴.</ref> | ## '''المرتجز'''؛ اسبی سفید که به [[علت]] شیوایی شیههاش بدین نام معروف بود<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۹۴؛ تاریخ الاسلام، ص۵۱۸ و الکامل، ص۳۱۴.</ref>؛ | ||
##'''لحیف یا لخیف'''؛ هدیه ربیعة بن ابیالبراء کلابی به آن [[حضرت]] بود<ref>تاریخ الطبری، ج۳، ص ۱۷۳؛ انساب الاشراف، ص ۵۱۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۷.</ref> | ## '''لحیف یا لخیف'''؛ هدیه ربیعة بن ابیالبراء کلابی به آن [[حضرت]] بود<ref>تاریخ الطبری، ج۳، ص ۱۷۳؛ انساب الاشراف، ص ۵۱۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۷.</ref>؛ | ||
##'''لزاز'''؛ هدیه مقوقس به آن [[حضرت]] بود<ref>همان.</ref> و [[رسول خدا]]{{صل}} در [[جنگها]] بیشتر بر این اسب سوار میشد<ref>شرف النبی، ص ۳۵۷ و عمادالدین یحیی عامری، بهجة المحافل و بغیة الأماثل، ج ۲، ص ۱۶۴.</ref> | ## '''لزاز'''؛ هدیه مقوقس به آن [[حضرت]] بود<ref>همان.</ref> و [[رسول خدا]] {{صل}} در [[جنگها]] بیشتر بر این اسب سوار میشد<ref>شرف النبی، ص ۳۵۷ و عمادالدین یحیی عامری، بهجة المحافل و بغیة الأماثل، ج ۲، ص ۱۶۴.</ref>؛ | ||
##'''ظرب'''؛ هدیه فروة بن [[عمر]] جذامی از عمان به آن [[حضرت]] بود<ref>تاریخ الطبری، ص ۱۷۳ - ۱۷۴؛ انساب الاشراف، ص ۵۱۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۷.</ref> | ## '''ظرب'''؛ هدیه فروة بن [[عمر]] جذامی از عمان به آن [[حضرت]] بود<ref>تاریخ الطبری، ص ۱۷۳ - ۱۷۴؛ انساب الاشراف، ص ۵۱۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۷.</ref>؛ | ||
##'''سبحه'''<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۹۱؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۸ و شرف المصطفی، ص ۳۰۰.</ref> | ## '''سبحه'''<ref>امتاع الأسماع، ص ۱۹۱؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۸ و شرف المصطفی، ص ۳۰۰.</ref>؛ | ||
##'''وردی'''<ref>امتاع الاسماع، ص ۱۹۲؛ البدء والتاریخ، ص ۲۴ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴.</ref> | ## '''وردی'''<ref>امتاع الاسماع، ص ۱۹۲؛ البدء والتاریخ، ص ۲۴ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴.</ref> | ||
##'''یعسوب'''<ref>الکامل، ج ۲، ص ۳۱۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۹.</ref>. | ## '''یعسوب'''<ref>الکامل، ج ۲، ص ۳۱۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۹.</ref>. | ||
#'''قاطر :''' [[خاتم انبیاء]]{{صل}} سه استر سواری داشت: | # '''قاطر :''' [[خاتم انبیاء]] {{صل}} سه استر سواری داشت: | ||
## [[دلدل]]؛ استری سیاه و سفید که هدیه مقوقس به آن [[حضرت]] بود<ref>الطبقات، | ## [[دلدل]]؛ استری سیاه و سفید که هدیه مقوقس به آن [[حضرت]] بود<ref>الطبقات، الکبری، ص۳۸۱ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴.</ref>. پس از [[رحلت]] [[حضرت]]، این استر به [[علی]] {{ع}} رسید و مرکب [[علی]] {{ع}} در [[جنگ نهروان]] بود<ref>امتاع الأسماع، ص ۲۲۱.</ref>. | ||
##'''شهباء'''<ref>الکامل، ص۸؛ امتاع الأسماع، ص ۲۲۱؛ انساب الاشراف، ص ۵۰۸ و احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۸.</ref>؛ [[رسول خدا]]{{صل}} سوار بر این استر در [[جنگ خیبر]] <ref>انساب الاشراف، ص ۵۰۸ و امتاع الاسماع، ج ۶، ص ۳۷۴.</ref> و به [[نقلی]] در [[جنگ حنین]] حضور یافت<ref>ابن حبان، صحیح، ج ۱۴، ص ۴۱۵ و مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۶۹.</ref>؛ | ## '''شهباء'''<ref>الکامل، ص۸؛ امتاع الأسماع، ص ۲۲۱؛ انساب الاشراف، ص ۵۰۸ و احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۸.</ref>؛ [[رسول خدا]] {{صل}} سوار بر این استر در [[جنگ خیبر]] <ref>انساب الاشراف، ص ۵۰۸ و امتاع الاسماع، ج ۶، ص ۳۷۴.</ref> و به [[نقلی]] در [[جنگ حنین]] حضور یافت<ref>ابن حبان، صحیح، ج ۱۴، ص ۴۱۵ و مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۶۹.</ref>؛ | ||
##'''فضه (بیضاء)'''؛ استری بود که فروة بن [[عمر]] برای [[رسول خدا]]{{صل}} فرستاده بود<ref>البدایه و النهایه، ص ۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و انساب الاشراف، ص ۵۱۱.</ref>. | ## '''فضه (بیضاء)'''؛ استری بود که فروة بن [[عمر]] برای [[رسول خدا]] {{صل}} فرستاده بود<ref>البدایه و النهایه، ص ۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و انساب الاشراف، ص ۵۱۱.</ref>. | ||
#'''شتر :''' [[رسول اکرم]]{{صل}} سه شتر داشت: | # '''شتر :''' [[رسول اکرم]] {{صل}} سه شتر داشت: | ||
##'''[[غضباء]]'''؛ که کناره گوشهایش بریده شده بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۸۲؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۵ و انساب الاشراف، ص ۵۱۲.</ref>؛ | ## '''[[غضباء]]'''؛ که کناره گوشهایش بریده شده بود<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۸۲؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۵ و انساب الاشراف، ص ۵۱۲.</ref>؛ | ||
##'''قصواء'''<ref>انساب الاشراف، ص۵۱۲؛ تاریخ الطبری، ج، ۳، ص ۱۷۵ و البدء و التاریخ، ص۲۵.</ref> | ## '''قصواء'''<ref>انساب الاشراف، ص۵۱۲؛ تاریخ الطبری، ج، ۳، ص ۱۷۵ و البدء و التاریخ، ص۲۵.</ref>؛ | ||
##'''جدعاء'''<ref>البدء و التاریخ، ص۲۵؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۷۵ و انساب الاشراف، ص۵۱۲.</ref>. دیباج نیز شتری بود که برای بار کشی از آن استفاده میشد<ref>من لا یحضره الفقیه، ص۱۷۹ و امالی صدوق، ص۷۲.</ref>. | ## '''جدعاء'''<ref>البدء و التاریخ، ص۲۵؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۷۵ و انساب الاشراف، ص۵۱۲.</ref>. دیباج نیز شتری بود که برای بار کشی از آن استفاده میشد<ref>من لا یحضره الفقیه، ص۱۷۹ و امالی صدوق، ص۷۲.</ref>. | ||
#'''الاغ :''' [[خاتم انبیاء]]{{صل}} مسافرت با دراز گوش را بسیار [[دوست]] میداشت و آن [[حضرت]] دو الاغ به نام "عفیر" و "[[یعفور]]" داشت<ref>انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و الکامل، ص۳۱۵.</ref>. عفیر را مقوقش به نام [[دلدل]] به ایشان پیشکش کرده بود<ref>انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و امتاع الاسماع، ج۷، ص۲۲۵.</ref> و "[[یعفور]]" نیز هدیه [[نجاشی]] یا فروة بن [[عمر]] جذامی به ایشان بود<ref>انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ص۴۰۶ و السیرة الحلبییه، ص۲۲۱.</ref>. | # '''الاغ :''' [[خاتم انبیاء]] {{صل}} مسافرت با دراز گوش را بسیار [[دوست]] میداشت و آن [[حضرت]] دو الاغ به نام "عفیر" و "[[یعفور]]" داشت<ref>انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و الکامل، ص۳۱۵.</ref>. عفیر را مقوقش به نام [[دلدل]] به ایشان پیشکش کرده بود<ref>انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و امتاع الاسماع، ج۷، ص۲۲۵.</ref> و "[[یعفور]]" نیز هدیه [[نجاشی]] یا فروة بن [[عمر]] جذامی به ایشان بود<ref>انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ص۴۰۶ و السیرة الحلبییه، ص۲۲۱.</ref>. | ||
#'''حیوانات شیری:''' [[رسول خدا]]{{صل}} بیست شتر شیرده داشت<ref>تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۷۵؛ تاریخ السلام، ص۵۱۲ و الکامل، ص۳۱۵.</ref> که یک بار در منطقه "غابه" [[هدف]] [[غارت]] راهزنان قرار گرفت<ref>الطبقات الکبری، ص۳۸۴ و الکامل، ص۳۱۵.</ref>. نه شتر، از آنِ [[همسران]] آن [[حضرت]] و "شقراء" خاص [[پیامبر]]{{صل}} بود که آن را برای [[حضرت]]، میدوشیدند<ref>امتاع الاسماع، ج۷، ص۲۴۲ و انساب الاشراف، ص۵۱۳.</ref>. این شتران حناء، سمراء، عریس، بغوم، یسیره و دباء ([[ریاء]]) نام داشتند که اهل خانه از شیرشان استفاده میکردند<ref>تاریخ الطبری، ص۱۷۵؛ الطبقات الکبری، ص ۳۸۴ و الکامل، ص ۳۱۵.</ref>. | # '''حیوانات شیری:''' [[رسول خدا]] {{صل}} بیست شتر شیرده داشت<ref>تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۷۵؛ تاریخ السلام، ص۵۱۲ و الکامل، ص۳۱۵.</ref> که یک بار در منطقه "غابه" [[هدف]] [[غارت]] راهزنان قرار گرفت<ref>الطبقات الکبری، ص۳۸۴ و الکامل، ص۳۱۵.</ref>. نه شتر، از آنِ [[همسران]] آن [[حضرت]] و "شقراء" خاص [[پیامبر]] {{صل}} بود که آن را برای [[حضرت]]، میدوشیدند<ref>امتاع الاسماع، ج۷، ص۲۴۲ و انساب الاشراف، ص۵۱۳.</ref>. این شتران حناء، سمراء، عریس، بغوم، یسیره و دباء ([[ریاء]]) نام داشتند که اهل خانه از شیرشان استفاده میکردند<ref>تاریخ الطبری، ص۱۷۵؛ الطبقات الکبری، ص ۳۸۴ و الکامل، ص ۳۱۵.</ref>. | ||
#'''گوسفندان:''' آن [[حضرت]] هفت گوسفند (یا بز) به نامهای: عجوزه، زمزم، سقیاء، برکه، ورسه، اطلال و اطراف داشت که امایمن آنها را به چراگاه میبرد و برمیگرداند<ref>انساب الاشراف، ص ۵۱۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۶؛ الکامل، ص ۳۱۵ و الطبقات الکبری، ص ۳۸۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۷۴.</ref>. | # '''گوسفندان:''' آن [[حضرت]] هفت گوسفند (یا بز) به نامهای: عجوزه، زمزم، سقیاء، برکه، ورسه، اطلال و اطراف داشت که امایمن آنها را به چراگاه میبرد و برمیگرداند<ref>انساب الاشراف، ص ۵۱۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۶؛ الکامل، ص ۳۱۵ و الطبقات الکبری، ص ۳۸۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۷۴.</ref>. | ||
==موالیان و غلامان== | == موالیان و غلامان == | ||
* [[زید بن حارثه]]، [[اسامة بن زید]]، [[ثوبان]]، [[ابورافع]]، [[صالح]]، [[سفینه]]، [[ابو مویهبه]]، انسه (انجشه و ابا مسروح) [[ابو کبشه]]، [[مدعم]]، فضاله]]، [[ابوضمیره]]، ریاح، [[ابوبکره]]<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۶۹ - ۱۷۲؛ الطبقات الکبری، ص ۳۸۵ - ۳۸۷ و انساب الاشراف، ص ۴۶۷ - ۴۸۵.</ref>، کرکره<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۸۶ و انساب الاشراف، ص ۴۸۴.</ref>، هشام و ابوهند از [[بندگان]] ایشان بودند<ref>انساب الاشراف، ص ۴۸۵.</ref> و آن [[حضرت]] سه کنیز به نامهای سلمی، خضره و [[رضوی]] نیز داشت که آنها نیز آزاد شدند<ref>همان و الطبقات الکبری، ص ۳۸۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۷۵.</ref>. | * [[زید بن حارثه]]، [[اسامة بن زید]]، [[ثوبان]]، [[ابورافع]]، [[صالح]]، [[سفینه]]، [[ابو مویهبه]]، انسه (انجشه و ابا مسروح) [[ابو کبشه]]، [[مدعم]]، فضاله]]، [[ابوضمیره]]، ریاح، [[ابوبکره]]<ref>تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۶۹ - ۱۷۲؛ الطبقات الکبری، ص ۳۸۵ - ۳۸۷ و انساب الاشراف، ص ۴۶۷ - ۴۸۵.</ref>، کرکره<ref>الطبقات الکبری، ص ۳۸۶ و انساب الاشراف، ص ۴۸۴.</ref>، هشام و ابوهند از [[بندگان]] ایشان بودند<ref>انساب الاشراف، ص ۴۸۵.</ref> و آن [[حضرت]] سه کنیز به نامهای سلمی، خضره و [[رضوی]] نیز داشت که آنها نیز آزاد شدند<ref>همان و الطبقات الکبری، ص ۳۸۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۷۵.</ref>. | ||
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۳۸
مقدمه
- برنامهای که خداوند متعال برای کمال روح و تعالی جسم انسان تنظیم کرده، بیشک، بهترین و نافعترین برنامهها برای سعادت انسانهاست. این برنامهها در آداب، رسوم و منش زندگانی پیامبران بزرگ خدا و اوصیای الهی به خوبی تجلی یافته است که کاملترین این راه و روشها را میتوان در زندگی رسول خدا (ص) جست؛ خداوند نیز در آیه بیست و یکم سوره احزاب، راه و روش آن حضرت (ص) را در زندگی بهترین الگو و برترین سرمشق برای مؤمنان معرفی کرده است. بدین علت، گردآوری مطالبی درباره چگونگی زندگانی آن حضرت (ص) از لابه لای کتاب ها، اخبار، تاریخ و سیره، و نگارش آن بسیار ضروری به نظر میرسد[۱].
منزل و حجرههای همسران پیامبر (ص)
- پیامبر اکرم (ص) با اینکه رئیس جامعه اسلامی بود و تمامی امکانات و منابع مالی را در اختیار داشت؛ اما بسیار ساده زندگی میکردند. نمونه بارز این سادگی، منزلی بود که آن حضرت و همسران ایشان در آن سکونت داشتند. این منزل، بسیار ساده و در سادگی، مثالزدنی بود. واقدی از عبدالله بن زید هذلی در این باره چنین نقل میکند: "من منزل همسران رسول خدا (ص) را هنگامی دیدم که عمرو بن عبدالعزیز فرمان ویران کردن آنها را صادر کرده بود. دیوار حیاطها از خشت خام بود و هر حیاط، حجرههایی از چوب و شاخ خرما داشت و میان آنها را گل اندود کرده بودند؛ آنها را شمردم که نه حجره بود و در فاصله خانه عایشه و در مسجد که به باب النبی (ص) معروف است و تا محل خانه اسماء دختر حسن بن عبدالله قرار داشت"[۲]. بر در این حجرهها، پردههای مویین سیاه آویزان بود و بالای این حجرهها نیز سفرههای چرمی یا چادرهای مویین قرار داشت[۳][۴].
وسایل خانه
- تختخواب:قریش دوست داشتند که بر روی تخت بخوابند؛ به این دلیل، پس از هجرت و آمدن به مدینه، ابوایوب انصاری، تختی از چوب ساج و لیف خرما برای آن حضرت تهیه کرد[۵]. بعدها که آن حضرت به منزل خودش در مدینه رفتند، تختی داشتند که رویهاش از حصیر بود[۶].
- زیرانداز : آن حضرت زیراندازی از پوست داشت که از لیف خرما پرشده بود[۷]؛ اما بیشتر اوقات عبایشان، زیرانداز بسترشان بود که آن را دولا و بر آن استراحت میفرمودند[۸].
- روانداز: آن حضرت رواندازی داشت که با گیاه خوشبو و رنگین "ورس" یا زعفران رنگ شده بود و نوبت هر یک از زنان که میشد، آن حضرت، آن روانداز را به خانه او میفرستاد و بانوان آن حضرت (ص) این روانداز را مرطوب میکردند تا بویش پخش شود[۹].
- بالش : بالش ایشان هم چرمی انباشته از لیف خرما بود[۱۰].
- فرش :رسول اکرم (ص) حصیری داشت که روزها بر آن مینشست و شبها برآن نماز میخواند[۱۱]. گلیمی هم داشت که سجاده نمازش بود[۱۲].
- ظرفهای منزل: آن حضرت، کاسهای چوبی و کاسهای شیشهای داشت[۱۳]. این کاسه بلورین، هدیه مقوقس، شاه اسکندریه بود که با نقره تزیین شده بود[۱۴]. رسول خدا (ص) کاسهای به نام "ریان"[۱۵] و کاسهای بسیار بزرگ به نام "ریّ"[۱۶] و دو ظرف به نامهای "منبعه"[۱۷] و "مضبّب"[۱۸] و کاسهای برنجی داشت که آن حضرت به علت شدت حرارت، در آن "حنا" و "وسمه" میریخت و به سر میمالید[۱۹]. علاوه بر اینها ظرفی از سفال نیز در منزل بود که آن حضرت با آن وضو میگرفت و از آن آب مینوشید. اطفال انصار نیز به منزل حضرت (ص) میآمدند خود و بدون هیچ منعی از آب آن مینوشیدند و برای تبرک، از آب به سر و روی خود میمالیدند [۲۰].
- ابریق: آفتابهای از روی نیز در منزل آن حضرت بود[۲۱][۲۲].
لوازم شخصی
- مسواک:رسول خدا (ص) چوبهای مسواکتر و خشکی داشت که هر گاه از خواب بر میخاست؛ چه روز و چه شب؛ پیش از وضو از آنها استفاده میکرد[۲۳].
- شانه :آن حضرت شانهای از عاج داشت[۲۴].
- آیینه : رسول خدا (ص) آینه خود را "المدله" نام نهاده بود[۲۵].
- سرمهدان : پیغمبر اکرم (ص) در هر شب، هنگام خواب، سرمهدان را بر میداشت و به چشمان خویش سرمه میکشید[۲۶].
- شیشه روغن : حضرت به موهای خودش روغن میمالید[۲۷].
- جعبه : این جعبه، هدیه نجاشی به آن حضرت بود و کافوز نام داشت[۲۸] و رسول اکرم (ص) شانه عاج، سرمهدان، قیچی و مسواکش را در آن قرار میداد[۲۹].
- عصا:پیامبر (ص) چندین عصا داشت؛ عصایی به نام "العرجون"[۳۰] و نیز عصایی به نام "ممشوق"[۳۱] و عصای سرخمیده کوچک دیگری نیز داشت که طولش نیم متر یا کمی بیشتر بود. ایشان، پیاده و سواره، آن را با خود داشت و چون بر شتر سوار میشد، به شتر آویزان میکرد و گاه با آن چیزی از زمین بلند میکرد[۳۲].
- چادر : چادر آن حضرت "الکن" نام داشت که به معنای سرپناه است[۳۳].
- انگشتر : درباره انگشترهای آن حضرت مطالب فراوانی نقل شده است؛ از امام ششم (ع) نقل شده است: "آن حضرت، انگشتری زرین در دست داشت که آن را به کنار نهاده، انگشتری سیمین برای خود تهیه کرد"[۳۴]. همچنین رسول خدا (ص) انگشتری از نقره داشت که نگین آن نیز نقره بود[۳۵]. گاه آن حضرت، انگشتری آهنی با روکش نقره به دست میکرد[۳۶]. همچنین گفتهاند، پیامبر (ص) انگشتری از نقره با نگینی حبشی داشت و نقش آن "محمد رسول الله" بود[۳۷]. آن حضرت، انگشتر دیگری نیز داشت که به دستش بود و نقش آن "محمد رسول الله" بود. این انگشتر بعدها به دست ابوبکر و پس از او به عمر و پس از او هم به دست عثمان افتاد. این انگشتر نُه سال در دست عثمان بود، تا اینکه در زمان حفر چاه "أریس" در چاه افتاد و گم شد[۳۸]. از امام صادق (ع) نیز نقل شده است که آن حضرت دو انگشتر داشت که نقش یکی « لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» و نقش، دیگری « صَدَقَ اللَّهُ» بود[۳۹].
- مُهر حضرت: قریش به آن حضرت گفته بودند که عجم، نامههای بدون مهر را نمیپذیرد؛ به همین دلیل آن حضرت از انگشتر سیمین خود، مهری ساختند که بر آن عبارت « مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ» در سه سطر و هر کلمهای در یک سطر نقش بسته بود[۴۰][۴۱].
سلاحهای حضرت
- شمشیر : سیرهنویسان برای رسول خدا (ص) شمشیرهای متعددی برشمردهاند که نامهای آنها چنین نقل شده است:
- ماثور: ایشان این شمشیر را از پدر بزرگوارشان به ارث بردند[۴۲]؛
- عضب؛ این شمشیر، هدیه سعد بن عباده به آن حضرت در جنگ بدر بود[۴۳]؛
- قضیب[۴۴]؛
- عون[۴۵]؛
- الرسوب؛ یعنی در گذرنده از هر مانع. این شمشیر و نیز شمشیر مُخَذَّم[۴۶] را علی (ع) از بتخانه طی در فلس غنیمت گرفت و به حضرت اعطا کرد[۴۷].
- المخذم (بسیار بران) [۴۸]؛
- صمصامه[۴۹]؛
- ذوالفقار؛ ذوالفقار، مشهورترین شمشیر رسول خدا (ص) است که در جنگ بدر از منه بن حجاج به غنیمت گرفته شد[۵۰]. زنجیرها[۵۱]، قبضه فلز انتهایی نیام و حلقههای میانی این شمشیر - که حمایل از آن رد میشد. از نقره بود[۵۲]. رسول خدا (ص) سه شمشیر دیگر نیز به نامهای قلعی (منطقهای که شمشیرش معروف بود، بتار (بنیاد برانداز) و حتف (مرگ) داشت؛ این شمشیرها از غنایم بنی قینقاع بود که به پیامبر (ص) رسید[۵۳].
- نیزه: آن حضرت پنج نیزه داشت:
- کمان: برای ایشان شش تا هشت کمان به نامهای زیر نقل کردهاند:
- زوراء؛
- روحاء؛
- صفراء؛ کمانی زردرنگی که از چوب نبع ساخته شده بود؛
- شوحط؛ این کمان از چوب شوحط ساخته شده، به بیضاء معروف بود؛ آن حضرت این کمان را همراه روحاء و صفراء از بنی قینقاع به غنیمت گرفت[۵۵]؛
- کتوم؛ این کمان به علت صدای تیری که از چلهاش بیرون میرفت، چنین نامیده شد[۵۶]. این کمان در غزوه احد شکست[۵۷].
- کلاهخود : کلاه خود ایشان "أسعد" نام داشت[۵۸] و آن حضرت علاوه بر آن، دو کلاه خود دیگر نیز به نامهای الموشح و ذوالسبوغ داشت[۵۹].
- سپر: حضرت یکی، از سپرهای حضرت، الفتق[۶۰] و دیگری الزقوق[۶۱] نام داشت. گفتهاند که آن حضرت، سپر سفیدی به نام الموجز[۶۲] نیز داشت. آن حضرت، سپر دیگری داشت که عکس عقاب یا سر قوچ بر آن بود و رسول خدا (ص) آن را چندان دوست نداشت و به خواست خداوند، مدتی بعد، عکس آن یکباره محو شد[۶۳].
- زره: پیامبر اکرم (ص) هفت زره به نامهای زیر داشت:
- ذات الفضول؛ این زره، مسی بود[۶۴] و به علت طول آن به این نام معروف شد[۶۵]. این زره و زره سعدیه از آنِ عکین قینقاعی بود که در جنگ با یهودیان بنیقینقاع، به غنیمت گرفته شد[۶۶]. این زره، سه حلقه نقرهای داشت: حلقهای بین دو دستش و دو حلقه دیگر در پشت سرش[۶۷] و آن پس از رحلت رسول خدا (ص) به دست امام علی (ع) رسید[۶۸]. در وصف آن چنین گفته شده است: "زره پیامبر (ص) زرهای یمنی، بسیار ظریف و دارای دو دامنه بود. اگر آن را میبستند، به زمین نمیرسید و اگر هر دو دامن را میگشودند، تا زمین میرسید"[۶۹].
- سعدیه[۷۰]؛ از غنایم بنیقینقاع است و گفتهاند که زره داوود نبی (ص) در زمان قتل جالوت بود[۷۱]؛
- فضّه[۷۲]؛ این زره هم از غنایم به دست آمده از بنیقینقاع بود؛
- ذات الوشاح[۷۳]؛
- ذات الحواشی[۷۴]؛
- خرنق[۷۵]؛
- بتراء؛ به علت کوتاهی اش به آن بتراء میگفتند[۷۶]. گفتهاند، فاضله نیز نام زره دیگر آن حضرت بوده است[۷۷].
- سلاحهای دیگر : همچنین رسول اکرم (ص) حربهای به نام "السغاء"[۷۸] و نیز نیزه کوتاهی داشتند که زبیر از حبشه با خود آورده بود و آن حضرت، ایام عید، آن را همراه خود به مصلی میبرد[۷۹][۸۰].
پرچمها
- بیشتر پرچمهای پیامبر خدا (ص) سفید بود؛ اما پرچمهایی به رنگ زرد و سیاه نیز در لشکر آن حضرت دیده میشد[۸۱]. « لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» نوشته پرچم بود[۸۲]، اما مهمترین پرچم حضرت، پرچمی به رنگ سیاه و مربعی شکل از جنس مخمل بود که "عقاب " نام داشت[۸۳][۸۴].
لواء
مرکبها
- اسب: اسبانی را برای حضرت برشمردهاند که ایشان طبق رسم عرب بر هر یک از آنها نامی نهاده بودند:
- سکب؛ اولین اسبی بود که خاتمالانبیا در مدینه خرید[۸۷]. نام آن، ضرس بود که آن حضرت نامش را به سبک (نجیب و تندرو) تغییر داد[۸۸]. پیشانی و دست و پای این اسب سقید بود و حضرت با آن در جنگ احد شرکت کرد[۸۹]؛
- المرتجز؛ اسبی سفید که به علت شیوایی شیههاش بدین نام معروف بود[۹۰]؛
- لحیف یا لخیف؛ هدیه ربیعة بن ابیالبراء کلابی به آن حضرت بود[۹۱]؛
- لزاز؛ هدیه مقوقس به آن حضرت بود[۹۲] و رسول خدا (ص) در جنگها بیشتر بر این اسب سوار میشد[۹۳]؛
- ظرب؛ هدیه فروة بن عمر جذامی از عمان به آن حضرت بود[۹۴]؛
- سبحه[۹۵]؛
- وردی[۹۶]
- یعسوب[۹۷].
- قاطر : خاتم انبیاء (ص) سه استر سواری داشت:
- دلدل؛ استری سیاه و سفید که هدیه مقوقس به آن حضرت بود[۹۸]. پس از رحلت حضرت، این استر به علی (ع) رسید و مرکب علی (ع) در جنگ نهروان بود[۹۹].
- شهباء[۱۰۰]؛ رسول خدا (ص) سوار بر این استر در جنگ خیبر [۱۰۱] و به نقلی در جنگ حنین حضور یافت[۱۰۲]؛
- فضه (بیضاء)؛ استری بود که فروة بن عمر برای رسول خدا (ص) فرستاده بود[۱۰۳].
- شتر : رسول اکرم (ص) سه شتر داشت:
- الاغ : خاتم انبیاء (ص) مسافرت با دراز گوش را بسیار دوست میداشت و آن حضرت دو الاغ به نام "عفیر" و "یعفور" داشت[۱۰۸]. عفیر را مقوقش به نام دلدل به ایشان پیشکش کرده بود[۱۰۹] و "یعفور" نیز هدیه نجاشی یا فروة بن عمر جذامی به ایشان بود[۱۱۰].
- حیوانات شیری: رسول خدا (ص) بیست شتر شیرده داشت[۱۱۱] که یک بار در منطقه "غابه" هدف غارت راهزنان قرار گرفت[۱۱۲]. نه شتر، از آنِ همسران آن حضرت و "شقراء" خاص پیامبر (ص) بود که آن را برای حضرت، میدوشیدند[۱۱۳]. این شتران حناء، سمراء، عریس، بغوم، یسیره و دباء (ریاء) نام داشتند که اهل خانه از شیرشان استفاده میکردند[۱۱۴].
- گوسفندان: آن حضرت هفت گوسفند (یا بز) به نامهای: عجوزه، زمزم، سقیاء، برکه، ورسه، اطلال و اطراف داشت که امایمن آنها را به چراگاه میبرد و برمیگرداند[۱۱۵][۱۱۶].
موالیان و غلامان
- زید بن حارثه، اسامة بن زید، ثوبان، ابورافع، صالح، سفینه، ابو مویهبه، انسه (انجشه و ابا مسروح) ابو کبشه، مدعم، فضاله]]، ابوضمیره، ریاح، ابوبکره[۱۱۷]، کرکره[۱۱۸]، هشام و ابوهند از بندگان ایشان بودند[۱۱۹] و آن حضرت سه کنیز به نامهای سلمی، خضره و رضوی نیز داشت که آنها نیز آزاد شدند[۱۲۰][۱۲۱].
منابع
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۶۳.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۳۸۷؛ نورالدین سمهودی، وفاء الوفاء، ج ۲، ص ۵۳ و صالحی شامی، سیل الهدی و الرشاد، ج ۳، ص ۳۴۸.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۸۷ و وفاء الوفاء، ص ۵۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۶۴.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف،، ج ۱،، ص ۵۲۵؛ تقی الدین مقریزی، امتاع الأسماع، ج ۷، ص ۱۰۹ و ابوسعید خرگوشی، شرف المصطفی (ص)، ج۳، ص۲۷۵.
- ↑ الطبقات الکبری، ص۳۶۰-۳۶۱ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج۱، ص۳۳۷.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۶۱، شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۱، ص ۵۰۳ و ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۶، ص۲۰۸.
- ↑ ابوعیسی ترمذی، الشمائل المحمدیه، ص ۱۸۸ و ابن سید الناس، عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۸.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، سنن النبی، ص ۱۴۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۳۰۳ و امتاع الأسماع، ج ۷، ص ۱۰.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۶۲ و امتاع الاسماع، ص۱۱۵.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۴۶۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۲۰۸ و دلائل النبوه، ج ۱، ص ۳۳۷.
- ↑ نجم الدین محمود راوندی، شرف النبی ص ۳۶۱.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۶ و تاریخ الاسلام، ص۵۰۹.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۱، ص۵۱۵ و عیون الاثر، ج۲، ص۳۸۷.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۸ و همو، الامالی، ص۷۱.
- ↑ محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص۱۸۴ و الامالی، ص۷۱. شیخ صدوق در کتاب دیگرش، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۸ از این ظرف با نام السعه یاد کرده است.
- ↑ تاریخ الاسلام، ص۵۱۵ و شرف المصطفی، ص۲۷۸.
- ↑ شرف النبی، ص۳۶۱-۳۶۲.
- ↑ شرف النبی، ص۳۶۱-۳۶۲.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۶؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۶۴-۶۶۵.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۵؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۱۲۱ و ابن اشعث سجستانی، سنن ابن داوود، ج۱، ص۲۲.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۵؛ امتاع الاسماع، ج۷، ص ۷۵ و سبل الهدی و الرشاد، ج۷، ص۳۴۵.
- ↑ امتاع الاسماع، ص ۸۶ و عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف، ج ۵، ص ۲۴۷.
- ↑ امتاع الاسماع، ص۹۱؛ الطبقات الکبری، ص ۳۷۶ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۶، ص۷.
- ↑ شرف المصطفی، ج۳، ص۳۳۳ و ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۵، ص۲۴۷.
- ↑ انساب الاشراف، ص۵۲۳؛ تاریخ الاسلام، ص۵۱۴ و شرف المصطفی، ص۲۹۰.
- ↑ سنن النبی، ص ۱۳۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۶ و السیرة الحلبیه، ص ۳۵۲.
- ↑ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵؛ امتاع الأسماع، ص ۱۷۴ و عیون الاثر، ص ۳۸۷.
- ↑ شرف النبی، ص ۳۶۲: السیرة الحلبیة، ص ۳۶۷ و شرف المصطفی، ص ۲۸۵.
- ↑ البدایه و النهایه، ص ۹؛ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸ و عیون الاثر، ص ۳۸۷.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۸۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۶۷.
- ↑ بخاری، صحیح، ج ۷، ص ۵۲ و نسائی، سنن، ج ۸، ص ۱۷۵.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۶۷ و تاریخ الاسلام، ص ۵۰۵.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۲۶؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۰۵ و الشمائل المحمدیه، ص ۷۰.
- ↑ تاریخ الاسلام، ص ۵۰۶؛ صحیح بخاری، ص ۵۳؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۴، ص ۱۸۲ و الطبقات الکبری، ص ۳۶۶.
- ↑ شیخ صدوق، الخصال، ص ۶۱ و شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۱۰۱.
- ↑ صحیح بخاری، ص۶۸؛ الطبقات الکبری، ص ۳۶۸ و محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۸۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۶۶-۶۶۸.
- ↑ امتاع الاسماع، ص ۱۳۴؛ سبل الهدی و الرشاد، ج ۷، ص ۳۶۳ و تاریخ الاسلام، ۵۱۱.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۳۴ و انساب الاشراف، ص ۵۲۱.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۳۴؛ تاریخ الطبری، ص ۱۷۷ و شرف المصطفی، ص ۲۸۱.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۸ و امالی صدوق، ص ۷۱.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۷.
- ↑ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷؛ و انساب الاشراف، ص ۵۲۲.
- ↑ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷؛ و انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۳۱۶.
- ↑ سبل الهدی والرشاد، ص ۳۶۴: السیرة الحلبیه، ص ۴۶۱ و عیون الاثر، ص ۳۸۶.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۲۱؛ امتاع الأسماع، ص ۱۳۴ - ۱۳۵؛ الطبقات الکبری، ص ۳۷۷ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۷؛ سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۱.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۱ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۳.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۷؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۵۲.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۹؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۲ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.
- ↑ امتاع الاسماع، ص ۱۴۹؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۱۸.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۲۳؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۱۸ و شرف المصطفی، ص ۲۸۴.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.
- ↑ عیون الاثر، ص ۳۸۷. ضمن اینکه بلاذری از آن با عنوان ذوالسبوب (انساب الاشراف، ص ۵۳۳) و مقریزی از آن با عنوان ذو الشوع یاد کردهاند. (امتاع الأسماع، ص ۱۵۲ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۶۹).
- ↑ امتاع الاسماع، ص ۱۵۳؛ سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۷۰ و شیخ حسین دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج ۲، ص ۱۸۹.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۲۳؛ امتاع الأسماع، ص ۱۵۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴.
- ↑ البدایه و النهایه، ص ۹.
- ↑ تاریخ الطبری، ص ۱۷۸؛ سبل الهدی والرشاد، ص ۳۷۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴.
- ↑ البدایة والنهایه، ص ۹؛ تاریخ الخمیس، ص ۱۸۹ و شرف المصطفی، ص ۳۱۸.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۴۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۴۳ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳.
- ↑ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۴؛ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۲ و شرف المصطفی، ص ۲۸۳.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۴۸؛ السیرة الحلبیه، ص ۴۶۱ و احمد بن محمد قسطلانی، المواهب اللدینه، ج ۱، ص ۵۶۳.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۷۸؛ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۷.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۴۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳ و السیرة النبویه، ص ۴۶۱.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۴۲؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۳ و السیرة النبویه، ص ۴۶۱.
- ↑ السیرة الحلبیه، ص ۴۶۲؛ امتاع الاسماع، ص ۱۴۲ و المواهب اللدینه، ص ۵۶۳.
- ↑ تاریخ الاسلام، ص۵۱۳؛ امتاع الاسماع، ص ۱۴۸ و السیرة الحلبیه، ص ۴۶۲.
- ↑ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء والتاریخ، ج ۵، ص ۲۵.
- ↑ البدایه و النهایه، ص ۹.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۲۳ - ۵۲۴ و امتاع الأسماع، ص ۱۵۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۶۸-۶۷۱.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۶۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۳ - ۲۲۴ و سبل الهدی و الرشاد، ص ۳۷۱ - ۳۷۲.
- ↑ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۵؛ عیون الاثر، ص۳۸۷ و شرف المصطفی، ص۲۸۶.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۵۲ - ۴۵۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۵ و امتاع الأسماع، ص ۱۶۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۷۲.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ص ۱۷۹ و امالی صدوق، ص ۷۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۷۲.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۰۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۳ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۹.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۰۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۳.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۸۰؛ تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۳۰ و شرف المصطفی، ص۲۹۴.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۹۴؛ تاریخ الاسلام، ص۵۱۸ و الکامل، ص۳۱۴.
- ↑ تاریخ الطبری، ج۳، ص ۱۷۳؛ انساب الاشراف، ص ۵۱۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۷.
- ↑ همان.
- ↑ شرف النبی، ص ۳۵۷ و عمادالدین یحیی عامری، بهجة المحافل و بغیة الأماثل، ج ۲، ص ۱۶۴.
- ↑ تاریخ الطبری، ص ۱۷۳ - ۱۷۴؛ انساب الاشراف، ص ۵۱۰ و تاریخ الاسلام، ص ۵۱۷.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۱۹۱؛ تاریخ الاسلام، ص ۵۱۸ و شرف المصطفی، ص ۳۰۰.
- ↑ امتاع الاسماع، ص ۱۹۲؛ البدء والتاریخ، ص ۲۴ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴.
- ↑ الکامل، ج ۲، ص ۳۱۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و تاریخ مدینه دمشق، ص ۲۲۹.
- ↑ الطبقات، الکبری، ص۳۸۱ و تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴.
- ↑ امتاع الأسماع، ص ۲۲۱.
- ↑ الکامل، ص۸؛ امتاع الأسماع، ص ۲۲۱؛ انساب الاشراف، ص ۵۰۸ و احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۸.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۰۸ و امتاع الاسماع، ج ۶، ص ۳۷۴.
- ↑ ابن حبان، صحیح، ج ۱۴، ص ۴۱۵ و مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۵، ص ۱۶۹.
- ↑ البدایه و النهایه، ص ۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و انساب الاشراف، ص ۵۱۱.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۸۲؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۵ و انساب الاشراف، ص ۵۱۲.
- ↑ انساب الاشراف، ص۵۱۲؛ تاریخ الطبری، ج، ۳، ص ۱۷۵ و البدء و التاریخ، ص۲۵.
- ↑ البدء و التاریخ، ص۲۵؛ تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۷۵ و انساب الاشراف، ص۵۱۲.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ص۱۷۹ و امالی صدوق، ص۷۲.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و الکامل، ص۳۱۵.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۴ و امتاع الاسماع، ج۷، ص۲۲۵.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۱۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ص۴۰۶ و السیرة الحلبییه، ص۲۲۱.
- ↑ تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۷۵؛ تاریخ السلام، ص۵۱۲ و الکامل، ص۳۱۵.
- ↑ الطبقات الکبری، ص۳۸۴ و الکامل، ص۳۱۵.
- ↑ امتاع الاسماع، ج۷، ص۲۴۲ و انساب الاشراف، ص۵۱۳.
- ↑ تاریخ الطبری، ص۱۷۵؛ الطبقات الکبری، ص ۳۸۴ و الکامل، ص ۳۱۵.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۵۱۴؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۷۶؛ الکامل، ص ۳۱۵ و الطبقات الکبری، ص ۳۸۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۷۴.
- ↑ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۱۶۹ - ۱۷۲؛ الطبقات الکبری، ص ۳۸۵ - ۳۸۷ و انساب الاشراف، ص ۴۶۷ - ۴۸۵.
- ↑ الطبقات الکبری، ص ۳۸۶ و انساب الاشراف، ص ۴۸۴.
- ↑ انساب الاشراف، ص ۴۸۵.
- ↑ همان و الطبقات الکبری، ص ۳۸۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۷۵.