علباء بن هیثم سدوسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←مقدمه) |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[علباء بن هیثم بن جریر سدوسی]] مردی [[دلاور]] و [[شجاع]] و از سخنوران [[عرب]] به شمار میآمد. وی [[عصر جاهلیت]] و [[اسلام]] را [[درک]] کرد و در زمان [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] در همه جنگهای پیروزمندانه [[مسلمانان]] و [[فتوحات اسلامی]] شرکت داشت. او ساکن [[کوفه]] بود و پس از [[قتل عثمان]] در زمرۀ [[یاران امیرمؤمنان]] {{ع}} درآمد. و به محض این که [[نماینده]] [[امام]] {{ع}} از [[مردم کوفه]] برای [[جنگ]] با [[شورشیان]] [[جمل]] استمداد طلبید، علباء از نخستین مردان [[کوفی]] بود که به ندای [[نماینده]] [[امام]] لبیک گفت، و [[مردم]] را برای پیوستن به [[سپاه]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} و حرکت به سوی [[بصره]] [[دعوت]] کرد، و خود نیز راهی [[بصره]] شد و در [[جنگ جمل]] در رکاب [[حضرت علی]] {{ع}} دلاورانه جنگید و [[امام]] {{ع}} را [[یاری]] کرد. | |||
در هنگامه [[جنگ]] شخصی به نام [[عمرو بن یثربی]] که از دلاوران [[قبیله]] ضبه و در [[سپاه]] [[ناکثین]] بود، لگام شتر [[عایشه]] را به پسرش داد و خود به میدان آمد و هماورد طلبید، [[علباء بن هیثم]] به [[جنگ]] او آمد و [[جنگ]] [[سختی]] بین او و عمرو انجام شد و [[عاقبت]] علباء به دست [[عمرو بن یثربی]] به [[شهادت]] رسید. پس از او [[هند بن عمرو جملی]] و [[زید بن صوحان]] را به [[شهادت]] رساند و باز هم هماورد طلبید. سرانجام [[عمار یاسر]] برای [[جنگ]] با او به میدان آمد، در حالی که ضعیفترین کسی بود که به میدان رفت چون در سن نود سالگی بود و شمشیرش کوتاه و نیزهاش از همه باریکتر و ساق پایش از همه لاغرتر بود در حالی که [[سپاهیان]] [[علی]] {{ع}} {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} میگفتند، او [[توکل بر خدا]] کرد و به محض این که مقابل [[عمرو بن یثربی]] قرار گرفت چنان ضربهای بر سر او زد که نقش بر [[زمین]] شد و فوراً پای او را گرفت و کشان کشان بر روی [[خاک]] به حضور [[حضرت علی]] {{ع}} آورد. | در هنگامه [[جنگ]] شخصی به نام [[عمرو بن یثربی]] که از دلاوران [[قبیله]] ضبه و در [[سپاه]] [[ناکثین]] بود، لگام شتر [[عایشه]] را به پسرش داد و خود به میدان آمد و هماورد طلبید، [[علباء بن هیثم]] به [[جنگ]] او آمد و [[جنگ]] [[سختی]] بین او و عمرو انجام شد و [[عاقبت]] علباء به دست [[عمرو بن یثربی]] به [[شهادت]] رسید. پس از او [[هند بن عمرو جملی]] و [[زید بن صوحان]] را به [[شهادت]] رساند و باز هم هماورد طلبید. سرانجام [[عمار یاسر]] برای [[جنگ]] با او به میدان آمد، در حالی که ضعیفترین کسی بود که به میدان رفت چون در سن نود سالگی بود و شمشیرش کوتاه و نیزهاش از همه باریکتر و ساق پایش از همه لاغرتر بود در حالی که [[سپاهیان]] [[علی]] {{ع}} {{متن قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}} میگفتند، او [[توکل بر خدا]] کرد و به محض این که مقابل [[عمرو بن یثربی]] قرار گرفت چنان ضربهای بر سر او زد که نقش بر [[زمین]] شد و فوراً پای او را گرفت و کشان کشان بر روی [[خاک]] به حضور [[حضرت علی]] {{ع}} آورد. |
نسخهٔ کنونی تا ۶ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۴
علباء بن هیثم سدوسی | |
---|---|
نام کامل | علباء بن هیثم سدوسی |
جنسیت | مرد |
از قبیله | بنیسدوس |
پدر | هیثم بن جریر سدوسی |
محل زندگی | کوفه |
از اصحاب | امام علی |
حضور در جنگ | جنگ جمل |
مقدمه
علباء بن هیثم بن جریر سدوسی مردی دلاور و شجاع و از سخنوران عرب به شمار میآمد. وی عصر جاهلیت و اسلام را درک کرد و در زمان خلافت عمر بن خطاب در همه جنگهای پیروزمندانه مسلمانان و فتوحات اسلامی شرکت داشت. او ساکن کوفه بود و پس از قتل عثمان در زمرۀ یاران امیرمؤمنان (ع) درآمد. و به محض این که نماینده امام (ع) از مردم کوفه برای جنگ با شورشیان جمل استمداد طلبید، علباء از نخستین مردان کوفی بود که به ندای نماینده امام لبیک گفت، و مردم را برای پیوستن به سپاه امیرمؤمنان (ع) و حرکت به سوی بصره دعوت کرد، و خود نیز راهی بصره شد و در جنگ جمل در رکاب حضرت علی (ع) دلاورانه جنگید و امام (ع) را یاری کرد.
در هنگامه جنگ شخصی به نام عمرو بن یثربی که از دلاوران قبیله ضبه و در سپاه ناکثین بود، لگام شتر عایشه را به پسرش داد و خود به میدان آمد و هماورد طلبید، علباء بن هیثم به جنگ او آمد و جنگ سختی بین او و عمرو انجام شد و عاقبت علباء به دست عمرو بن یثربی به شهادت رسید. پس از او هند بن عمرو جملی و زید بن صوحان را به شهادت رساند و باز هم هماورد طلبید. سرانجام عمار یاسر برای جنگ با او به میدان آمد، در حالی که ضعیفترین کسی بود که به میدان رفت چون در سن نود سالگی بود و شمشیرش کوتاه و نیزهاش از همه باریکتر و ساق پایش از همه لاغرتر بود در حالی که سپاهیان علی (ع) ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾ میگفتند، او توکل بر خدا کرد و به محض این که مقابل عمرو بن یثربی قرار گرفت چنان ضربهای بر سر او زد که نقش بر زمین شد و فوراً پای او را گرفت و کشان کشان بر روی خاک به حضور حضرت علی (ع) آورد.
عمرو بن یثربی از ترس جانش گفت: ای امیرمؤمنان، مرا زنده نگه دار تا در رکاب تو بجنگم و این بار از آنان همان گونه که از شما کشتم، بکشم! امام علی (ع) فرمود: «پس از این که زید و هند و علباء را کشتهای تو را زنده نگه دارم؟ هرگز خدا نخواهد».
عمرو بن یثربی گفت: ای علی، اکنون که قصد کشتن مرا داری، بگذار رازی را نزدیک صورتت بگویم. امام (ع) فرمود: «تو سرکش هستی و پیامبر (ص) اخبار سرکشان را به من فرموده است و تو را در میان آنها نام برده است».
عمرو بن یثربی گفت: به خدا قسم، اگر به من نزدیک میشدی، بینیات را چنان با دندان گاز میگرفتم که از جا کنده شود! حضرت دیگر به او مهلت نداد و دستور داد گردن او را زدند و به جهنم روانه شد[۱].[۲]
جستارهای وابسته
- بنیسدوس (قبیله)
منابع
پانویس
- ↑ ر. ک: شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۵۹؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۹؛ و ر. ک: کامل ابن اثیر، ج۲، ص۳۴۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۰۱۵-۱۰۱۷.