تأویل: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تأویل در لغت]] - [[تأویل در قرآن]] - [[تأویل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تأویل در لغت]] - [[تأویل در قرآن]] - [[تأویل در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== معناشناسی == | |||
تأویل از ریشه «اَوْل» به معنای برگشتن و برگرداندن چیزی به اصل خود است<ref>جوهری، تاج اللغة، ۴/۱۶۲۷؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۹؛ ابناثیر، النهایة، ۱/۸۰.</ref>. تأویل در [[کلام]] به معنای برگرداندن معنای ظاهری کلام به معنای غیر ظاهر<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۵/۳۱۲.</ref> و در اصطلاح [[مفسران]] تعریفهای مختلفی دارد. مشهور متقدمان، تأویل را به همان معنای [[تفسیر]] میدانند<ref>طبری، جامع البیان، ۳/۱۲۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۷/۱۴۵.</ref>؛ اما مشهور متأخران تأویل را معنای مخالف با ظاهرِ لفظ شمردهاند<ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۴۴.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[تأویل - احمدی امیری (مقاله)|مقاله «تأویل»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۳]]، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.</ref> | |||
== | == تفاوت تفسیر با تأویل == | ||
تأویل | بیشتر [[اندیشمندان اسلامی]] معتقدند تفسیر با تأویل تفاوتهای فراوانی دارد، ازجمله: | ||
# تفسیر [[کشف]] مدلول کلام<ref>طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۳/۱۳۷.</ref> و مقصود اصلی [[کتاب الهی]]<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲.</ref> است؛ اما تأویل بازگرداندن لفظ به معنای مخالف ظاهر آن است<ref>تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۱۷۷.</ref>. | |||
# تفسیر اعم است و بیشتر در الفاظ و مفردات به کار میرود؛ اما تأویل در جملات و معانی به کار میرود<ref> سیوطی، الإتقان، ۲/۴۲۶.</ref>. | |||
# تفسیر از یک لفظ، تنها یک وجه دارد؛ ولی تأویل احتمالهای متعددی میپذیرد<ref>طباطبایی، المیزان، ۳/۴۶.</ref>. | |||
# [[فراگیری دانش]] تفسیر برای افرادی که به برخی [[علوم]] مانند [[علوم ادبی]] و [[احادیث]] و [[علوم دینی]] آشنایی دارند، امکانپذیر است<ref>سیوطی، الإتقان، ۲/۴۴۹.</ref>؛ ولی تأویل تنها برای [[راسخان در علم]] ممکن است<ref>فیض کاشانی، الحقایق، ۴۳۵.</ref>. | |||
# تأویل با تفسیر به رأی نیز تفاوت دارد؛ زیرا تفسیر به رأی در حقیقت [[تفسیری]] است که مخالف ظاهر لفظ و قراین خارجی قرآن است<ref>طوسی، التبیان، ۱/۴.</ref> و در آن [[مفسر]] آرای شخصی خود را بر قرآن [[تحمیل]] میکند<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۲۸.</ref>؛ اما [[تأویل]] صحیح، بیان [[حقایق باطنی]] [[قرآن]] است که با شرایطی همراه است<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۸۷.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[تأویل - احمدی امیری (مقاله)|مقاله «تأویل»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۳]]، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.</ref> | |||
== کاربرد [[قرآنی]] و [[روایی]] == | |||
تأویل به معنای حقایق باطنی، ریشه در [[آیات قرآن]] دارد که در سه معنا بهکار رفته است: | |||
# تأویل [[کلام]]: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ... وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه 7.</ref>؛ | |||
# تأویل عمل: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ... ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید ... که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>؛ | |||
# تأویل [[رؤیا]]: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ...}}<ref>«و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری میآموزد ...» سوره یوسف، آیه ۶.</ref>. | |||
[[ | [[روایات]] نیز ضمن تأکید بر لایههای [[باطنی]] قرآن<ref>احسائی، عوالی اللئالی، ۴/۱۰۷.</ref>، [[ظاهر قرآن]] را [[تنزیل]] و [[باطن]] آن را تأویل شمردهاند<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۹۶.</ref> و [[ائمه]]{{ع}} در موارد متعددی به [[تأویل آیات قرآن]] پرداختهاند<ref>کلینی، الکافی، ۸/۵۰–۵۲.</ref>. | ||
[[ | در [[صدر اسلام]] نیز برخی [[صحابه]] [[اقدام]] به بیان تأویلی و باطنی قرآن کردهاند<ref>طوسی، التبیان، ۲/۱۲.</ref>. پس از آن در دوره [[تابعان]]، تطبیق معانی آیات بر غیر مورد [[نزول]] و تأویل به عنوان تفسیر بطونی قرآن گسترش یافت<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۰/۱۸۳؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۰/۴۵۹.</ref>. این روش در رویکردهای [[کلامی]]، [[فلسفی]] و [[عرفانی]] به آیات قرآن ادامه یافت و در مواضعی نیز برخی [[حکما]] و [[فقها]]، به تأویل آیاتی که با بعضی [[قواعد]] آنان سازگار نبود، دست زدند. | ||
اصولیان و [[فقهای شیعه]] نیز ضمن [[تأیید]] [[صحت]] جنبه [[باطنی]] [[قرآن]]، بر تنافی نداشتن آن با [[حجیت ظواهر]] تأکید کردهاند<ref>شهید اول، القواعد و الفوائد، ۲۴۱؛ اردبیلی، زبدة البیان، ۹؛ خویی، البیان، ۲۲۳.</ref>. همچنین این روش را در عصر حاضر، در مسلک تعدد [[قرائتها]] و [[هرمنوتیک]] میتوان [[مشاهده]] کرد<ref>ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۳۵۷.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[تأویل - احمدی امیری (مقاله)|مقاله «تأویل»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۳]]، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.</ref> | |||
== اقسام و روشهای تأویل == | |||
[[اندیشمندان اسلامی]] تأویل را به دو قسم تأویل صحیح و تأویل [[باطل]] تقسیم کردهاند<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۲۹۳.</ref>. | |||
# تأویل باطل: تأویل باطل تأویلی است که بر اساس [[اعمال]] نظر شخصی یا [[هوای نفس]] باشد<ref>ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۴/۱۴۶؛ شاهرودی، ارغنون آسمانی، ۴۶۸.</ref>. این تأویلِ [[اهل]] [[ضلالت]] و [[گمراهی]] است که [[متشابهات]] [[قرآن]] را بر اساس [[اعتقادات]] خود تأویل میکنند، مانند مجسمه، معطله و [[اسماعیلیه]] و مانند اینها<ref>نراقی، اللمعات العرشیه، ۱۱۴؛ شاهرودی، ارغنون آسمانی، ۴۶۸.</ref>. | |||
# تأویل صحیح: تأویل صحیح دارای اقسامی است، یک قسم مربوط به علمای ظاهر و اهل [[شریعت]] و قسمی مربوط به علمای [[باطن]] و اهل [[طریقت]] است؛ اما قسم اول مانند تأویل بعضی از [[آیات متشابه]] که [[حفظ]] [[ظاهر آیات]]، مخالف با [[براهین عقلی]] است؛ مانند تأویل ید و [[عرش]] و مانند این امور که سبب مشابهت [[حقتعالی]] با [[خلق]] و اتصاف به امکان و حدوث میگردد؛ بر همین اساس متشابهات قرآن به [[محکمات]] آن بازگردانده میشوند و تأویل [[متکلمان]] و [[فقها]] از این قسم است<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۲۰۴–۲۰۵؛ شاهرودی، ارغنون آسمانی، ۴۶۹–۴۷۰؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۰.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[تأویل - احمدی امیری (مقاله)|مقاله «تأویل»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۳]]، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.</ref> | |||
برای | == اصول و شرایط کلی [[تأویل]] == | ||
برای تأویل اصول و شرایطی بیان شده است، ازجمله: | |||
# سازگاری با اصول [[عقل]] و [[شرع]]: تأویل باید به گونهای باشد که به [[اثبات]] حکمی برخلاف عقل و شرع نینجامد<ref>قونوی، اعجاز البیان، ۱۸۷؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۶۸–۵۶۹.</ref>. | |||
# نبود تنافی میان ظاهر و [[باطن]]: تأویل با ظاهر الفاظ در [[شریعت]]، همخوانی دارد؛ از اینرو عارفان بیشترِ تأویلاتِ [[متکلمان]] و [[فلاسفه]] را که خلاف ظاهر [[شریعت]] است، نمیپذیرند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۵۵ و ۲۹۰–۲۹۱.</ref>؛ زیرا [[تأویلات عرفانی]]، اگرچه مستند به [[کشف]] و ذوق [[عارفان]] است، اینچنین نیست که ضابطهمند نباشند، بلکه در نظر عارفان، [[تأویل]] صحیح مانند [[مکاشفه]] منوط به تنافی نداشتن با [[ظواهر قرآن]] است<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۸۴–۸۶.</ref>. | |||
# اتصال و هماهنگی میان [[آیات]]: در تأویل لازم است که تناسب و هماهنگی میان آیات رعایت شود؛ از اینرو تأویلات قرآن و [[آیات متشابه]] آن باید در راستای این هماهنگی [[تفسیر]] شوند و هر آیه در ضمن حفظ ظاهر و اتصال و [[پیوستگی]] میان آنها مکمل و [[متمم]] تفسیر ظاهری و در طول آن خواهد بود که [[روح]] و باطن آن، [[حاکم]] بر ظاهر و ظاهر جلوه باطن است<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۸۲.</ref>. | |||
# اعمال نکردن نظر شخصی: در تأویل لازم است که از [[اعمال]] نظر و آرای شخصی پرهیز شود؛ زیرا این کار در [[حقیقت]] تفسیر به رأیی است که در شریعت نکوهش شده است و از این جهت تأویلاتی که این شرط را ندارند و از تحکمات [[عقلی]] و ابراز [[عقیده]] شخصی نشئت میگیرند، نزد [[اهل معرفت]] پذیرفته شده نیستند<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۹۳؛ کاشانی، شرح منازل السائرین، ۲۹۶–۲۹۷.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[تأویل - احمدی امیری (مقاله)|مقاله «تأویل»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۳]]، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.</ref> | |||
== دستیابی به تأویل == | |||
[[علم به تأویل]] در فرهنگ قرآن، به [[راسخان در علم]] اختصاص دارد: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ... وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ ... در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> و بدون [[طهارت]] [[واقعی]] نمیتوان به [[حقیقت قرآن]] دست یافت؛ چنانکه [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۹.</ref> به این نکته اشاره کرده است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۶۱.</ref>. علم به تأویل صحیح، به [[پیامبران]]{{ع}} و [[اولیای الهی]] که از [[راسخان]] در علماند، اختصاص دارد که علومشان اکتسابی نیست، بلکه فضل و موهبتی از جانب [[خداوند]] است<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۶۱ و ۳۱۱–۳۱۲؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۱–۴۳۲.</ref>.<ref>[[سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، [[تأویل - احمدی امیری (مقاله)|مقاله «تأویل»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۳ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۳]]، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۴
معناشناسی
تأویل از ریشه «اَوْل» به معنای برگشتن و برگرداندن چیزی به اصل خود است[۱]. تأویل در کلام به معنای برگرداندن معنای ظاهری کلام به معنای غیر ظاهر[۲] و در اصطلاح مفسران تعریفهای مختلفی دارد. مشهور متقدمان، تأویل را به همان معنای تفسیر میدانند[۳]؛ اما مشهور متأخران تأویل را معنای مخالف با ظاهرِ لفظ شمردهاند[۴].[۵]
تفاوت تفسیر با تأویل
بیشتر اندیشمندان اسلامی معتقدند تفسیر با تأویل تفاوتهای فراوانی دارد، ازجمله:
- تفسیر کشف مدلول کلام[۶] و مقصود اصلی کتاب الهی[۷] است؛ اما تأویل بازگرداندن لفظ به معنای مخالف ظاهر آن است[۸].
- تفسیر اعم است و بیشتر در الفاظ و مفردات به کار میرود؛ اما تأویل در جملات و معانی به کار میرود[۹].
- تفسیر از یک لفظ، تنها یک وجه دارد؛ ولی تأویل احتمالهای متعددی میپذیرد[۱۰].
- فراگیری دانش تفسیر برای افرادی که به برخی علوم مانند علوم ادبی و احادیث و علوم دینی آشنایی دارند، امکانپذیر است[۱۱]؛ ولی تأویل تنها برای راسخان در علم ممکن است[۱۲].
- تأویل با تفسیر به رأی نیز تفاوت دارد؛ زیرا تفسیر به رأی در حقیقت تفسیری است که مخالف ظاهر لفظ و قراین خارجی قرآن است[۱۳] و در آن مفسر آرای شخصی خود را بر قرآن تحمیل میکند[۱۴]؛ اما تأویل صحیح، بیان حقایق باطنی قرآن است که با شرایطی همراه است[۱۵].[۱۶]
کاربرد قرآنی و روایی
تأویل به معنای حقایق باطنی، ریشه در آیات قرآن دارد که در سه معنا بهکار رفته است:
- تأویل کلام: ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ... وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾[۱۷]؛
- تأویل عمل: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ... ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾[۱۸]؛
- تأویل رؤیا: ﴿وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ...﴾[۱۹].
روایات نیز ضمن تأکید بر لایههای باطنی قرآن[۲۰]، ظاهر قرآن را تنزیل و باطن آن را تأویل شمردهاند[۲۱] و ائمه(ع) در موارد متعددی به تأویل آیات قرآن پرداختهاند[۲۲].
در صدر اسلام نیز برخی صحابه اقدام به بیان تأویلی و باطنی قرآن کردهاند[۲۳]. پس از آن در دوره تابعان، تطبیق معانی آیات بر غیر مورد نزول و تأویل به عنوان تفسیر بطونی قرآن گسترش یافت[۲۴]. این روش در رویکردهای کلامی، فلسفی و عرفانی به آیات قرآن ادامه یافت و در مواضعی نیز برخی حکما و فقها، به تأویل آیاتی که با بعضی قواعد آنان سازگار نبود، دست زدند.
اصولیان و فقهای شیعه نیز ضمن تأیید صحت جنبه باطنی قرآن، بر تنافی نداشتن آن با حجیت ظواهر تأکید کردهاند[۲۵]. همچنین این روش را در عصر حاضر، در مسلک تعدد قرائتها و هرمنوتیک میتوان مشاهده کرد[۲۶].[۲۷]
اقسام و روشهای تأویل
اندیشمندان اسلامی تأویل را به دو قسم تأویل صحیح و تأویل باطل تقسیم کردهاند[۲۸].
- تأویل باطل: تأویل باطل تأویلی است که بر اساس اعمال نظر شخصی یا هوای نفس باشد[۲۹]. این تأویلِ اهل ضلالت و گمراهی است که متشابهات قرآن را بر اساس اعتقادات خود تأویل میکنند، مانند مجسمه، معطله و اسماعیلیه و مانند اینها[۳۰].
- تأویل صحیح: تأویل صحیح دارای اقسامی است، یک قسم مربوط به علمای ظاهر و اهل شریعت و قسمی مربوط به علمای باطن و اهل طریقت است؛ اما قسم اول مانند تأویل بعضی از آیات متشابه که حفظ ظاهر آیات، مخالف با براهین عقلی است؛ مانند تأویل ید و عرش و مانند این امور که سبب مشابهت حقتعالی با خلق و اتصاف به امکان و حدوث میگردد؛ بر همین اساس متشابهات قرآن به محکمات آن بازگردانده میشوند و تأویل متکلمان و فقها از این قسم است[۳۱].[۳۲]
اصول و شرایط کلی تأویل
برای تأویل اصول و شرایطی بیان شده است، ازجمله:
- سازگاری با اصول عقل و شرع: تأویل باید به گونهای باشد که به اثبات حکمی برخلاف عقل و شرع نینجامد[۳۳].
- نبود تنافی میان ظاهر و باطن: تأویل با ظاهر الفاظ در شریعت، همخوانی دارد؛ از اینرو عارفان بیشترِ تأویلاتِ متکلمان و فلاسفه را که خلاف ظاهر شریعت است، نمیپذیرند[۳۴]؛ زیرا تأویلات عرفانی، اگرچه مستند به کشف و ذوق عارفان است، اینچنین نیست که ضابطهمند نباشند، بلکه در نظر عارفان، تأویل صحیح مانند مکاشفه منوط به تنافی نداشتن با ظواهر قرآن است[۳۵].
- اتصال و هماهنگی میان آیات: در تأویل لازم است که تناسب و هماهنگی میان آیات رعایت شود؛ از اینرو تأویلات قرآن و آیات متشابه آن باید در راستای این هماهنگی تفسیر شوند و هر آیه در ضمن حفظ ظاهر و اتصال و پیوستگی میان آنها مکمل و متمم تفسیر ظاهری و در طول آن خواهد بود که روح و باطن آن، حاکم بر ظاهر و ظاهر جلوه باطن است[۳۶].
- اعمال نکردن نظر شخصی: در تأویل لازم است که از اعمال نظر و آرای شخصی پرهیز شود؛ زیرا این کار در حقیقت تفسیر به رأیی است که در شریعت نکوهش شده است و از این جهت تأویلاتی که این شرط را ندارند و از تحکمات عقلی و ابراز عقیده شخصی نشئت میگیرند، نزد اهل معرفت پذیرفته شده نیستند[۳۷].[۳۸]
دستیابی به تأویل
علم به تأویل در فرهنگ قرآن، به راسخان در علم اختصاص دارد: ﴿هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ... وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ﴾[۳۹] و بدون طهارت واقعی نمیتوان به حقیقت قرآن دست یافت؛ چنانکه آیه شریفه ﴿لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾[۴۰] به این نکته اشاره کرده است[۴۱]. علم به تأویل صحیح، به پیامبران(ع) و اولیای الهی که از راسخان در علماند، اختصاص دارد که علومشان اکتسابی نیست، بلکه فضل و موهبتی از جانب خداوند است[۴۲].[۴۳]
منابع
پانویس
- ↑ جوهری، تاج اللغة، ۴/۱۶۲۷؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۹؛ ابناثیر، النهایة، ۱/۸۰.
- ↑ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۳۱۲.
- ↑ طبری، جامع البیان، ۳/۱۲۳؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۷/۱۴۵.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۳/۴۴.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «تأویل»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.
- ↑ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۳/۱۳۷.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۲.
- ↑ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۱/۱۷۷.
- ↑ سیوطی، الإتقان، ۲/۴۲۶.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۳/۴۶.
- ↑ سیوطی، الإتقان، ۲/۴۴۹.
- ↑ فیض کاشانی، الحقایق، ۴۳۵.
- ↑ طوسی، التبیان، ۱/۴.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۲۸.
- ↑ قونوی، اعجاز البیان، ۱۸۷.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «تأویل»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.
- ↑ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی میکنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه 7.
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید ... که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ «و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری میآموزد ...» سوره یوسف، آیه ۶.
- ↑ احسائی، عوالی اللئالی، ۴/۱۰۷.
- ↑ صفار، بصائر الدرجات، ۱۹۶.
- ↑ کلینی، الکافی، ۸/۵۰–۵۲.
- ↑ طوسی، التبیان، ۲/۱۲.
- ↑ ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۰/۱۸۳؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۰/۴۵۹.
- ↑ شهید اول، القواعد و الفوائد، ۲۴۱؛ اردبیلی، زبدة البیان، ۹؛ خویی، البیان، ۲۲۳.
- ↑ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۳۵۷.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «تأویل»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۲۹۳.
- ↑ ابنعاشور، التحریر و التنویر، ۴/۱۴۶؛ شاهرودی، ارغنون آسمانی، ۴۶۸.
- ↑ نراقی، اللمعات العرشیه، ۱۱۴؛ شاهرودی، ارغنون آسمانی، ۴۶۸.
- ↑ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۱/۲۰۴–۲۰۵؛ شاهرودی، ارغنون آسمانی، ۴۶۹–۴۷۰؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۰.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «تأویل»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.
- ↑ قونوی، اعجاز البیان، ۱۸۷؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۶۸–۵۶۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۵۵ و ۲۹۰–۲۹۱.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۸۴–۸۶.
- ↑ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۸۲.
- ↑ جندی، شرح فصوص الحکم، ۲۹۳؛ کاشانی، شرح منازل السائرین، ۲۹۶–۲۹۷.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «تأویل»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.
- ↑ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ ... در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمیداند و استواران در دانش، میگویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمیگیرد» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ «که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۹.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۶۱.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۶۱ و ۳۱۱–۳۱۲؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۱–۴۳۲.
- ↑ احمدی امیری، سید علی، مقاله «تأویل»، دانشنامه امام خمینی ج۳، ص ۲۰۰ ـ ۲۱۰.