اخلاق در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۱: خط ۱۱:
واژه خَلاق نیز که در [[قرآن]] به کار رفته، از همین ریشه و به معنای بهره‌ای است که انسان به وسیله [[خلق و خوی]] [[نیکو]] کسب می‌کند<ref>مفردات غریب القرآن، ص۱۵۸.</ref>: {{متن قرآن|مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ}}<ref>«هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا (کتاب)|سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا]]، ص ۱۷؛ [[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]؛ [[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده]] و [[مهدی احمدپور|احمدپور]]، [[اخلاق - علی‌زاده و احمدپور (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص ۵۱۹ - ۵۳۰.</ref>
واژه خَلاق نیز که در [[قرآن]] به کار رفته، از همین ریشه و به معنای بهره‌ای است که انسان به وسیله [[خلق و خوی]] [[نیکو]] کسب می‌کند<ref>مفردات غریب القرآن، ص۱۵۸.</ref>: {{متن قرآن|مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ}}<ref>«هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد» سوره بقره، آیه ۱۰۲.</ref>.<ref>[[محمد رضا جباری|جباری، محمد رضا]]، [[سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا (کتاب)|سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا]]، ص ۱۷؛ [[محسن جوادی|جوادی، محسن]]، [[اخلاق - جوادی (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۲]]؛ [[مهدی علی‌زاده|علی‌زاده]] و [[مهدی احمدپور|احمدپور]]، [[اخلاق - علی‌زاده و احمدپور (مقاله)|مقاله «اخلاق»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۱ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۱]]، ص ۵۱۹ - ۵۳۰.</ref>


به گفته «[[راغب اصفهانی]]»، واژه «[[خلق]]» (به فتح یا ضم خ) در اصل به یک ریشه باز می‌گردد؛ با این تفاوت که «خَلق» به معنای هیأت، شکل و صورت ظاهری است که [[انسان]] با [[چشم سر]] می‎بیند و «خُلق» به معنای قوا، [[سجایا]] و صفات درونی که با چشم [[دل]] دیده می‌شود و آثار آن در گفتار و [[رفتار]] فرد بروز می‌کند<ref>مفردات الفاظ القرآن، واژه «خلق».</ref>.
به گفته «[[راغب اصفهانی]]»، واژه «[[خلق]]» (به فتح یا ضم خ) در اصل به یک ریشه باز می‌گردد؛ با این تفاوت که «خَلق» به معنای هیأت، شکل و صورت ظاهری است که [[انسان]] با [[چشم سر]] می‎بیند و «خُلق» به معنای قوا، سجایا و صفات درونی که با چشم [[دل]] دیده می‌شود و آثار آن در گفتار و [[رفتار]] فرد بروز می‌کند<ref>مفردات الفاظ القرآن، واژه «خلق».</ref>.


آن‎چه از دیدگاه [[اهل لغت]] در باب [[شناخت]] معنای «اخلاق» در خور [[تأمل]] و دقت است این است که به نظر آنان [[خُلق و خوی]]، مانند ویژگی‌های فیزیکی و جسمی ریشه در اعماق وجود انسان دارد و به آسانی قابل [[تغییر]] و زوال نیستند؛ مگر با برنامه‌ریزی‎های درست و دقیق [[تربیتی]] و پرورشی که مربی اخلاق بتواند با نهادینه کردن [[فضایل اخلاقی]] در درون فرد، [[رفتارهای زشت]] را به کلی از وی ریشه‎کن کند. بنابراین، اخلاق در نزد لغویان به معنای صفت یا ملکه‌ای است در [[نفس انسان]] که منشأ صدور [[افعال خیر]] و [[شر]] از وی می‌شود، بدون [[تفکر]] و تأمل<ref>المعجم الوسیط، واژه «خلق».</ref>.<ref>[[محمد احسانی|احسانی، محمد]]، [[سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (کتاب)|سیره اخلاقی و تربیتی معصومین]]، ص ۲۰.</ref>
آن‎چه از دیدگاه اهل لغت در باب [[شناخت]] معنای «اخلاق» در خور [[تأمل]] و دقت است این است که به نظر آنان [[خُلق و خوی]]، مانند ویژگی‌های فیزیکی و جسمی ریشه در اعماق وجود انسان دارد و به آسانی قابل [[تغییر]] و زوال نیستند؛ مگر با برنامه‌ریزی‎های درست و دقیق [[تربیتی]] و پرورشی که مربی اخلاق بتواند با نهادینه کردن [[فضایل اخلاقی]] در درون فرد، رفتارهای زشت را به کلی از وی ریشه‎کن کند. بنابراین، اخلاق در نزد لغویان به معنای صفت یا ملکه‌ای است در [[نفس انسان]] که منشأ صدور افعال خیر و [[شر]] از وی می‌شود، بدون [[تفکر]] و تأمل<ref>المعجم الوسیط، واژه «خلق».</ref>.<ref>[[محمد احسانی|احسانی، محمد]]، [[سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (کتاب)|سیره اخلاقی و تربیتی معصومین]]، ص ۲۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۶

مقدمه

واژه اخلاق در اصل عربی و جمع خُلُق یا خُلْق، به معنای سجیه، طبع و عادت است. واژه خَلق و خُلق در اصل (همچون شَرب و شُرب، و نیز صَرم و صُرم) از یک ریشه‌اند؛ با این تفاوت که خَلق، مربوط به صفات، اشکال و هیئت‌های ظاهری و جسمانی است که با قوه بینایی قابل درک هستند؛ اما خُلْق و خُلُق به صورت باطنی انسان (نفس انسانی و اوصاف و ویژگی‌های مختص به آن)[۱] اطلاق می‌شوند؛ در قرآن کریم نیز واژه خُلُق در همین معنا به کار رفته است: ﴿وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ[۲]، ﴿إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ[۳].

واژه خَلاق نیز که در قرآن به کار رفته، از همین ریشه و به معنای بهره‌ای است که انسان به وسیله خلق و خوی نیکو کسب می‌کند[۴]: ﴿مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ[۵].[۶]

به گفته «راغب اصفهانی»، واژه «خلق» (به فتح یا ضم خ) در اصل به یک ریشه باز می‌گردد؛ با این تفاوت که «خَلق» به معنای هیأت، شکل و صورت ظاهری است که انسان با چشم سر می‎بیند و «خُلق» به معنای قوا، سجایا و صفات درونی که با چشم دل دیده می‌شود و آثار آن در گفتار و رفتار فرد بروز می‌کند[۷].

آن‎چه از دیدگاه اهل لغت در باب شناخت معنای «اخلاق» در خور تأمل و دقت است این است که به نظر آنان خُلق و خوی، مانند ویژگی‌های فیزیکی و جسمی ریشه در اعماق وجود انسان دارد و به آسانی قابل تغییر و زوال نیستند؛ مگر با برنامه‌ریزی‎های درست و دقیق تربیتی و پرورشی که مربی اخلاق بتواند با نهادینه کردن فضایل اخلاقی در درون فرد، رفتارهای زشت را به کلی از وی ریشه‎کن کند. بنابراین، اخلاق در نزد لغویان به معنای صفت یا ملکه‌ای است در نفس انسان که منشأ صدور افعال خیر و شر از وی می‌شود، بدون تفکر و تأمل[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. بنگرید به: زبیدی، تاج العروس، ج۶، ص۳۳۷؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۱، ص۶۹۳.
  2. «و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.
  3. «این جز شیوه پیشینیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۳۷.
  4. مفردات غریب القرآن، ص۱۵۸.
  5. «هر کس خریدار آن باشد در جهان واپسین بهره‌ای ندارد» سوره بقره، آیه ۱۰۲.
  6. جباری، محمد رضا، سیره اخلاقی و سبک زندگی حضرت زهرا، ص ۱۷؛ جوادی، محسن، مقاله «اخلاق»، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲؛ علی‌زاده و احمدپور، مقاله «اخلاق»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۵۱۹ - ۵۳۰.
  7. مفردات الفاظ القرآن، واژه «خلق».
  8. المعجم الوسیط، واژه «خلق».
  9. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۰.