معاد در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = معاد | عنوان مدخل = معاد | مداخل مرتبط = معاد در لغت - معاد در قرآن - معاد در حدیث - معاد در نهج البلاغه - معاد در کلام اسلامی - معاد در فلسفه اسلامی - معاد در معارف دعا و زیارات - معاد در معارف و سیره علوی - ...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←مقدمه) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
نفس، امری مجرد است که از سنخ اجسام و جسمانیات نیست و ویژگی آن متمایز از آنهاست و مجردات برخلاف اجسام و جسمانیات، [[فاسد]] نشدنی هستند؛ زیرا [[فساد]] از آن مادهای است که قابلیت [[فساد]] دارد و امر مجرد چنین مادهای ندارد. بنابراین نفس با خراب شدن بدن و مفارقت از آن [[فاسد]] و خراب نمیشود؛ بلکه در عالم دیگری باقی میماند و این [[معاد روحانی]] است که قبل از [[قیامت]] برای آنها حاصل است تا آنکه به بدن ملحق میشوند<ref>امام خمینی، اربعین حدیث، ص۱۹۹.</ref>. | نفس، امری مجرد است که از سنخ اجسام و جسمانیات نیست و ویژگی آن متمایز از آنهاست و مجردات برخلاف اجسام و جسمانیات، [[فاسد]] نشدنی هستند؛ زیرا [[فساد]] از آن مادهای است که قابلیت [[فساد]] دارد و امر مجرد چنین مادهای ندارد. بنابراین نفس با خراب شدن بدن و مفارقت از آن [[فاسد]] و خراب نمیشود؛ بلکه در عالم دیگری باقی میماند و این [[معاد روحانی]] است که قبل از [[قیامت]] برای آنها حاصل است تا آنکه به بدن ملحق میشوند<ref>امام خمینی، اربعین حدیث، ص۱۹۹.</ref>. | ||
پس تردیدی در بقای نفس نیست؛ اما [[شخصیت]] نفس متفاوت از شخصیت جسم و بدن انسانی است؛ بلکه نفس شخصیت بدن را [[حفظ]] و فرماندهی میکند چنانکه در [[دنیا]] و عالم طبیعت با اینکه بدن به تدریج در تحلیل و تبدیل و تغیر و تجدد است، ولی شخصیت صورت جسمیه به واسطه نفس محفوظ است که در عین تغیر و تجدد بدن، [[وحدت]] و شخصیت آن باقی است و از آنجا که در مراتب طبیعت به واسطه نفس، شخصیت جسم به هم نمیخورد، همچنین به واسطه همین نفس است که در صورت تبدل صورت جسمیه از عالم طبیعت به عالم دیگر، شخصیت جسم محفوظ است و همانطور که شخصیت و وحدت بدن با وجود تغییرات بدن در طبیعت باقی است، همچنین حرکت از یک عالم به عالم دیگر نیز یک تغیّر است که از مرتبهای به مرتبه دیگر در وجود جوهری حاصل میشود و در هر دو عالم، نفس و در نتیجه شخصیت جسم نیز باقی است؛ هر چند ماده آن با ماده بدن [[دنیوی]] فرق میکند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۱۳.</ref>؛ به این صورت که [[انسان]] هر عملی را که انجام دهد، اثری از آن عمل در نفس او باقی مانده و در جوهر وجود انسانی، اثری از خود به یادگار میگذارد و هرچه بیشتر تکرار شود، بروز اثر بیشتر میگردد و به تدریج با آن عمل انس حاصل گردیده و در نتیجه، جرأت بر آن بیشتر میشود. برای نمونه اگر فعل [[شهوانی]] از اول که با فعل کوچکی شروع شده، به تدریج تکرار گردید و کدورت نفس زیادتر شود، قوه شهوت [[تربیت]] مییابد و [[ظهور]] و بروز پیدا کرده و بر سایر قوا [[غلبه]] نموده و فعلیت کامل مییابد؛ در نتیجه در داخل مملکت [[انسانی]]، یک [[سلطان]] | پس تردیدی در بقای نفس نیست؛ اما [[شخصیت]] نفس متفاوت از شخصیت جسم و بدن انسانی است؛ بلکه نفس شخصیت بدن را [[حفظ]] و فرماندهی میکند چنانکه در [[دنیا]] و عالم طبیعت با اینکه بدن به تدریج در تحلیل و تبدیل و تغیر و تجدد است، ولی شخصیت صورت جسمیه به واسطه نفس محفوظ است که در عین تغیر و تجدد بدن، [[وحدت]] و شخصیت آن باقی است و از آنجا که در مراتب طبیعت به واسطه نفس، شخصیت جسم به هم نمیخورد، همچنین به واسطه همین نفس است که در صورت تبدل صورت جسمیه از عالم طبیعت به عالم دیگر، شخصیت جسم محفوظ است و همانطور که شخصیت و وحدت بدن با وجود تغییرات بدن در طبیعت باقی است، همچنین حرکت از یک عالم به عالم دیگر نیز یک تغیّر است که از مرتبهای به مرتبه دیگر در وجود جوهری حاصل میشود و در هر دو عالم، نفس و در نتیجه شخصیت جسم نیز باقی است؛ هر چند ماده آن با ماده بدن [[دنیوی]] فرق میکند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۱۳.</ref>؛ به این صورت که [[انسان]] هر عملی را که انجام دهد، اثری از آن عمل در نفس او باقی مانده و در جوهر وجود انسانی، اثری از خود به یادگار میگذارد و هرچه بیشتر تکرار شود، بروز اثر بیشتر میگردد و به تدریج با آن عمل انس حاصل گردیده و در نتیجه، جرأت بر آن بیشتر میشود. برای نمونه اگر فعل [[شهوانی]] از اول که با فعل کوچکی شروع شده، به تدریج تکرار گردید و کدورت نفس زیادتر شود، قوه شهوت [[تربیت]] مییابد و [[ظهور]] و بروز پیدا کرده و بر سایر قوا [[غلبه]] نموده و فعلیت کامل مییابد؛ در نتیجه در داخل مملکت [[انسانی]]، یک [[سلطان]] قاهر و غالب و [[قوی]] به وجود میآید و همه قوا را تحت [[تسخیر]] و [[سیطره]] خود قرار میدهد، و وقتی نفس به [[عالم آخرت]] منتقل میشود، همین قوه شهوت ماده [[آخرت]] است<ref>البته ماده در اینجا به اصطلاح، مبدا فعال است نه ماده انفعالیه که هیولای اولای عالم طبیعت باشد؛ زیرا این را ماده عالم طبیعت گویند، و ماده به معنای مبدأ، مصطلح است؛ چنانکه عرفا، ظلّ منبسط را مادة المواد عالم گویند.</ref> و وقتی که قوه شهویه، ماده؛ یعنی مبدأ فعّاله [[آخرتی]] شخص شود، این مبدأ به فعالیت خود شدت داده و بدن مناسب خود را ایجاد میکند و در مقابل ماده آخرتی سعادتمندان، [[قوه عاقله]] است که قوای دیگر همگی تحت سیطره او هستند و حتی شهوت را هم [[عقلانی]] میکند و بر اساس [[میزان]] عقلانیت اداره میشود و در نهایت ماده بدن [[اخروی]] میشود، و بالاتر از این مرتبه، مرتبهای است که قوه عاقله به رنگ [[الهی]] درآید و قوه [[عشق]]، به کمال مطلق الهی برسد، بهطوری که هرچه انجام دهد رنگ و بوی الهی دهد که در این صورت این قوه، ماده بدن اخروی میشود و بدن اخروی با صورت جسمیه ساخته میشود<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۶۰۸.</ref>. | ||
بنابراین در عالم آخرت از ناحیه نفس به مناسبت ملکاتی که تحصیل کرده است بدن ایجاد میشود. اگر کسی در [[دنیا]] به [[راه راست]] و مستقیم الهی گام برداشته و ملکاتی که بر اساس افعالش تحصیل کرده است از [[اخلاق]] انسانی باشد، بدن انسان با بهترین صور ـ که همین شکل انسانی است ـ ایجاد میشود و اگر [[آدمی]] باشد که همیشه درنده و یا شهوتران بوده و این خُلقها در او | بنابراین در عالم آخرت از ناحیه نفس به مناسبت ملکاتی که تحصیل کرده است بدن ایجاد میشود. اگر کسی در [[دنیا]] به [[راه راست]] و مستقیم الهی گام برداشته و ملکاتی که بر اساس افعالش تحصیل کرده است از [[اخلاق]] انسانی باشد، بدن انسان با بهترین صور ـ که همین شکل انسانی است ـ ایجاد میشود و اگر [[آدمی]] باشد که همیشه درنده و یا شهوتران بوده و این خُلقها در او ملکه شده باشد در آخرت صورتی مناسب با خود میآفریند<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۷۱.</ref>.<ref>[[بهروز محمدی منفرد|محمدی منفرد، بهروز]]، [[جهانشناسی اسلامی (مقاله)| مقاله «جهانشناسی اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۲۱۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۰
مقدمه
نفس، امری مجرد است که از سنخ اجسام و جسمانیات نیست و ویژگی آن متمایز از آنهاست و مجردات برخلاف اجسام و جسمانیات، فاسد نشدنی هستند؛ زیرا فساد از آن مادهای است که قابلیت فساد دارد و امر مجرد چنین مادهای ندارد. بنابراین نفس با خراب شدن بدن و مفارقت از آن فاسد و خراب نمیشود؛ بلکه در عالم دیگری باقی میماند و این معاد روحانی است که قبل از قیامت برای آنها حاصل است تا آنکه به بدن ملحق میشوند[۱].
پس تردیدی در بقای نفس نیست؛ اما شخصیت نفس متفاوت از شخصیت جسم و بدن انسانی است؛ بلکه نفس شخصیت بدن را حفظ و فرماندهی میکند چنانکه در دنیا و عالم طبیعت با اینکه بدن به تدریج در تحلیل و تبدیل و تغیر و تجدد است، ولی شخصیت صورت جسمیه به واسطه نفس محفوظ است که در عین تغیر و تجدد بدن، وحدت و شخصیت آن باقی است و از آنجا که در مراتب طبیعت به واسطه نفس، شخصیت جسم به هم نمیخورد، همچنین به واسطه همین نفس است که در صورت تبدل صورت جسمیه از عالم طبیعت به عالم دیگر، شخصیت جسم محفوظ است و همانطور که شخصیت و وحدت بدن با وجود تغییرات بدن در طبیعت باقی است، همچنین حرکت از یک عالم به عالم دیگر نیز یک تغیّر است که از مرتبهای به مرتبه دیگر در وجود جوهری حاصل میشود و در هر دو عالم، نفس و در نتیجه شخصیت جسم نیز باقی است؛ هر چند ماده آن با ماده بدن دنیوی فرق میکند[۲]؛ به این صورت که انسان هر عملی را که انجام دهد، اثری از آن عمل در نفس او باقی مانده و در جوهر وجود انسانی، اثری از خود به یادگار میگذارد و هرچه بیشتر تکرار شود، بروز اثر بیشتر میگردد و به تدریج با آن عمل انس حاصل گردیده و در نتیجه، جرأت بر آن بیشتر میشود. برای نمونه اگر فعل شهوانی از اول که با فعل کوچکی شروع شده، به تدریج تکرار گردید و کدورت نفس زیادتر شود، قوه شهوت تربیت مییابد و ظهور و بروز پیدا کرده و بر سایر قوا غلبه نموده و فعلیت کامل مییابد؛ در نتیجه در داخل مملکت انسانی، یک سلطان قاهر و غالب و قوی به وجود میآید و همه قوا را تحت تسخیر و سیطره خود قرار میدهد، و وقتی نفس به عالم آخرت منتقل میشود، همین قوه شهوت ماده آخرت است[۳] و وقتی که قوه شهویه، ماده؛ یعنی مبدأ فعّاله آخرتی شخص شود، این مبدأ به فعالیت خود شدت داده و بدن مناسب خود را ایجاد میکند و در مقابل ماده آخرتی سعادتمندان، قوه عاقله است که قوای دیگر همگی تحت سیطره او هستند و حتی شهوت را هم عقلانی میکند و بر اساس میزان عقلانیت اداره میشود و در نهایت ماده بدن اخروی میشود، و بالاتر از این مرتبه، مرتبهای است که قوه عاقله به رنگ الهی درآید و قوه عشق، به کمال مطلق الهی برسد، بهطوری که هرچه انجام دهد رنگ و بوی الهی دهد که در این صورت این قوه، ماده بدن اخروی میشود و بدن اخروی با صورت جسمیه ساخته میشود[۴].
بنابراین در عالم آخرت از ناحیه نفس به مناسبت ملکاتی که تحصیل کرده است بدن ایجاد میشود. اگر کسی در دنیا به راه راست و مستقیم الهی گام برداشته و ملکاتی که بر اساس افعالش تحصیل کرده است از اخلاق انسانی باشد، بدن انسان با بهترین صور ـ که همین شکل انسانی است ـ ایجاد میشود و اگر آدمی باشد که همیشه درنده و یا شهوتران بوده و این خُلقها در او ملکه شده باشد در آخرت صورتی مناسب با خود میآفریند[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ امام خمینی، اربعین حدیث، ص۱۹۹.
- ↑ امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۲۱۳.
- ↑ البته ماده در اینجا به اصطلاح، مبدا فعال است نه ماده انفعالیه که هیولای اولای عالم طبیعت باشد؛ زیرا این را ماده عالم طبیعت گویند، و ماده به معنای مبدأ، مصطلح است؛ چنانکه عرفا، ظلّ منبسط را مادة المواد عالم گویند.
- ↑ امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۶۰۸.
- ↑ امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۱۷۱.
- ↑ محمدی منفرد، بهروز، مقاله «جهانشناسی اسلامی»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۲۱۶.