معاد در قرآن
مقدمه
اعتقاد به زنده شدن پس از مرگ و محشور شدن در روز قیامت و دریافت پاداش نهایی اعمال خوب یا بد. معاد از «عادَ يَعُودُ» در اصل «مَعوَد» بوده و به مکانی که بازگشت و عود در آن اتفاق میافتد، گفته میشود[۱] و بر عالَم آخرت نیز اطلاق میشود؛ زیرا بازگشت مردم به آنجا است.
در اصطلاح عقاید، عبارت است از اعتقاد به زنده شدن پس از مرگ و محشور شدن در روز قیامت و دریافت پاداش نهایی اعمال خوب یا بد در آن روز از کلمات همسوی معاد، بعث، رجع، مصیر، عود و قیامت را میتوان نام برد.
برای اثبات معاد از سوی متکلمان و فلاسفه اسلامی براهینی اقامه شده است، از جمله: برهان وجوب حُبِّ بقا، برهان عدل خدا، برهان امکان، برهان وفای به عهد از سوی خدا و برهان اصالت و تجرد روح[۲].
وجوب حُبّ بقاء
خداوند با حکمت بالغه خود، صفاتی در درون انسان آفریده که یکی از آنها «حب بقاء و حیات» است. اما با همه تلاشی که او برای بقا و حیات خویش میکند نمیتواند برای همیشه خود را در دنیا جاودان نگه بدارد. پس دنیا جای بقا و زندگی واقعی و جاودانی او نیست. چنانچه عالم آخرتی نباشد تا در آن جاودان بماند، در آن صورت وجود «حب بقا» در انسان، لغو و بیهوده خواهد بود. در صورتی که خدا حکیم است و کار لغو و بیهوده نمیکند. بنابراین برای اشباع غريزه حب بقاء، عقلا باید عالم آخرتی باشد که انسان در آن ابدیت داشته باشد. صدرالمتألهین میگوید: «انسان طبعا به سوی کمال میرود و فطرت به مبدأ فقال نزدیک میشود. آن کمالی که در خور شأن آدمی است، در این دنیا نصیبش نمیشود. تنها در عالم آخرت است که این منظور حاصل میشود و این حرکت به سوی کمال، آنجا پایان میپذیرد. بنابراین به طور مسلم، همان طوری که آدمی جميع مراحل تکامل را در قلمرو حرکت جوهری و فطری از قبیل: جماد بودن و نبات بودن و حیوان بودن، طی نموده است و به مرحله انسانیت رسیده است سرانجام بایستی متوجه عالم دیگری شده و از مرحله قوه به مرحله فعلیت ارتقاء یابد و به خداوند که غاية الغايات و منتهى اليه حرکات و آرزوها است، برسد»[۳].
آیات قرآن نیز در كمال وضوح، بیانگر این معنا است که غایت مقدمه وجود انسان، رجوع او به سوی پروردگار است: ﴿ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً﴾[۴]، ﴿وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ﴾[۵]، ﴿إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا﴾[۶]، ﴿لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَعَدَّهُمْ عَدًّا﴾[۷]، ﴿وَكُلُّهُمْ آتِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَرْدًا﴾[۸]، ﴿إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ﴾[۹]، ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَإِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لَا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْءٌ وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَمَنْ تَزَكَّى فَإِنَّمَا يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ﴾[۱۰]، ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۱۱]، ﴿قَالُوا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ﴾[۱۲]، ﴿دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۳]، ﴿إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى﴾[۱۴].[۱۵]
عدل خداوند اقتضای معاد را دارد
خداوند عادل است. بنابراین باید داد مظلوم را از ظالم بگیرد. اگر آخرت نباشد، عدل الهی، کامل نخواهد بود. پس به حکم عقل، وجود عالم آخرت ضروری خواهد بود تا انسانها نتیجه اعمال واقعی خود را ببینند و مشمول رحمت الهی واقع شوند. آیاتی نیز بیانگر چنین امری است: ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ﴾[۱۶]، ﴿يُدْخِلُ مَنْ يَشَاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا﴾[۱۷]، ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾[۱۸]، ﴿وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا وَإِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنَا بِهَا وَكَفَى بِنَا حَاسِبِينَ﴾[۱۹]، ﴿يَوْمَ لَا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ﴾[۲۰].[۲۱]
برهان امکان
خلاصه این برهان چنین است که دنیا ممکن الوجود است، قدرت واجب الوجود (خدا) بر آن تعلق گرفته و ایجادش کرده ست. آخرت نیز، از نظر عقلی ممکن الوجود است، یعنی هیچ دلیل عقلی بر ممتنع بودن آن وجود ندارد، پس آخرت نیز از نظر امکان وجودی مثل دنیا است و حکم آن نیز مثل حکم دنیا میشود. یعنی قدرت خدا» بر آن تعلق گرفته و به هستی میرسد. خواجه نصیرالدین طوسی در این باره گوید: "حكم المثلينِ واحدٌو السَّمعُ دَلَّ اِمكانَ التّماثُلِ"؛ حکم دو مماثل یکی است و دلایل نقلی نیز بر این مطلب دلالت میکند[۲۲]. پس دنیا و آخرت مثل هم هستند، همان قدرتی که دنیای ممکن را ساخته، آخرت ممکن را نیز خواهد ساخت. مراد خواجه از دلیل سمعی، آیات و روایات است که بیانگر قدرت مطلقه پروردگار بر ایجاد عالم آخرت است، مانند این آیه: ﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لَا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُورًا﴾[۲۳]. پس دلیل نقلی بر وقوع قیامت، «قدرت بینهایت» خداوند یکتا میباشد؛ زیرا پس از آنکه با دلایل قطعی، وجود خدای یکتا برای یک مسلمان اثبات میشود که او «واجب الوجود» و قدرتش بینهایت است و هیچ گونه محدودیتی برای او قابل تصور نیست، میتواند مردگان را به صورت نخستین آن زنده بگرداند: «آیا نیندیشیدند که خدایی که آسمانها و زمین را آفریده و از آفرینش آنها هیچ فرو نمانده است، البته توانا است که باز مردگان را زنده کند؟! آری او بر هر چیزی توانا است»؛ ﴿قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ﴾[۲۴].
«البته آفرینش آسمانها و زمین بسیار بزرگتر (و مهم تر) از آفرینش انسان است، ولی بیشتر مردمان این (حقیقت) را درک نمیکنند»؛ ﴿لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۵].
آیات دال بر تعلق قدرت خدا بر زنده کردن مجدد انسان فراوان است، از جمله: ﴿وَهُوَ الَّذِي يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۲۶]، ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۲۷]، ﴿قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ﴾[۲۸]، ﴿وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ﴾[۲۹]، ﴿أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ﴾[۳۰]، ﴿أَوَلَا يَذْكُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ يَكُ شَيْئًا﴾[۳۱]، ﴿إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ﴾[۳۲]، ﴿فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ﴾[۳۳] ﴿خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ﴾[۳۴]، ﴿يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ﴾[۳۵] ﴿إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ﴾[۳۶]، ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِيَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ يُحْيِي الْعِظَامَ وَهِيَ رَمِيمٌ﴾[۳۷]،﴿أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ﴾[۳۸]، ﴿بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ﴾[۳۹].
بیضاوی، ابوالفتوح رازی، طبرسی و شماری دیگر از مفسران نقل کردهاند که: پیامبر اسلام همسایهای به نام عدی بن ربیعه داشت. روزی عدی خدمت آن حضرت رسید و گفت: یا محمد، مرا خبر ده از روز قیامت که کجا و چگونه خواهد بود؟ پیامبر درباره اوضاع و احوال و کیفیت روز قیامت برای او، فراخور استعداش توضیحاتی داد. عدى گفت: ای محمد، من اگر قیامت را به چشم خودم ببینم باور نخواهم کرد. چگونه ممکن است خداوند استخوانهای پوسیده را زنده کند؟! پس از آن، این آیه نازل شد: ﴿أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ﴾[۴۰]، ﴿بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ﴾[۴۱]. دلالت این آیه بر معاد جسمانی کاملا روشن است و به هیچ وجه قابل تأویل نیست. و همچنین داستان عُزیر پیامبر در سوره بقره، آیه ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۴۲] و داستان اصحاب کهف در سوره کهف، آیه ﴿وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا﴾[۴۳] و داستان زنده شدن آل اسرائیل که هزاران نفر بودند در سوره بقره، آیه ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ﴾[۴۴] و داستان ابراهیم در سوره بقره، آیه ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۴۵] و داستان گاو بنی اسرائیل و زنده شدن مقتول در سوره بقره، آیه ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ﴾[۴۶]، همه دلالت بر تحقق نمونههایی از معاد در همین دنیا و امکان تحقق نوعی معاد، در همین دنیا و امکان تحقق معاد جسمانی در عالم آخرت میکند[۴۷].
وجوب وفای به عهد
خداوند وعده فرموده که نیکوکاران را پاداش و بدکاران را کیفر میدهد و تحقق این وعده را محول به روزی به نام ﴿يَوْمِ الدِّينِ﴾ نموده است. اگر چنین روزی نباشد، لازم میآید که خداوند ځلف وعده کرده باشد و حال آنکه خداوند خلف وعده نمیکند و فرموده است: ﴿لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ﴾[۴۸]. بنابراین خدای متعال وعده خود را محقق خواهد ساخت؛ زیرا خلف وعده قبیح است و خدا مرتکب قبیح نمیشود. پس تحقق معاد و عالم آخرت حتمی و قطعی خواهد بود.
اصالت و تجرد روح انسان از جسم و روح ترکیب یافته است. دانشمندان و فیلسوفان الهی برای اثبات مجرد بودن روح دلایل استواری اقامه کردند که «وحدت شخصیت»، «ثبات ادراکات»، «محدودیت زمانی و مکانی ماده» و «قسمت پذیری» از آن جملهاند.
آیاتی از قرآن کریم به وضوح دلالت بر تجرد روح دارد از جمله: ﴿وَقَالُوا أَإِذَا ضَلَلْنَا فِي الْأَرْضِ أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ بَلْ هُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ كَافِرُونَ﴾[۴۹]، ﴿قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ﴾[۵۰]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا﴾[۵۱]، ﴿اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۵۲]، ﴿وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ﴾[۵۳]، ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ﴾[۵۴]، ﴿النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ﴾[۵۵]، ﴿مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا﴾[۵۶]، ﴿لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ﴾[۵۷]، ﴿ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ﴾[۵۸]، ﴿وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ﴾[۵۹]، ﴿ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾[۶۰]، ﴿كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۶۱] با ثابت شدن تجرد روح، زندگی پس از این جهان و جاودانگی روح اثبات میشود؛ زیرا هنگامی که روح مجرد شناخته شد احکام ماده و عالم ماده که یکی از آنها تغییر و تحول و مرگ است منتفی میشود و بقاء و جاودانگیاش ثابت میگردد[۶۲].
امکان معاد
امکان وجود عالم دیگر از نظر عقلی محال نیست، بلکه برای مردم که فکر و ذهن آنان با محسوسات مأنوس است اعتقاد به زنده شدن دوباره با بدنهای جسمانی «معاد جسمانی» غیر قابل قبول و به تعبیر قرآنی اعجابآمیز است[۶۳]، از منظر قرآن اعاده بدن دنیوی انسان بعد از نابودی و متلاشی شدنش برای خداوند قادر مطلق و همهتوان امر ممکن است که آیات مختلف با شواهد زیر بر امکان و وقوع آن دلالت میکند.
الف) خلق از عدم: عالم امکان و ماده و از جمله بدن به علت برخورداری از امکان و حدوث ذاتی مسبوق به عدم است که خالق و آفریدگار مباشر یا غیر مباشر آن خداوند میباشد. بر این اساس خداوندی که بر خلق بدن از عدم یا قطره آبی قادر است به طریق اولی بر جمع اجزای متلاشی شده آن تواناست. ﴿أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ * بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ﴾[۶۴] آیا انسان میپندارد که هرگز استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟! آری قادریم که [حتی خطوط سر] انگشتان او را موزون و مرتب کنیم! آیه دیگر در اثبات خلق بدن و معاد به قدرت مطلق خدا در خلق آسمانها و زمین اشاره میکند: ﴿أَوَلَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ﴾[۶۵]. آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده توانا نیست که [باز] مانند آنها را بیافریند؟ آری، اوست آفریننده دانا.
ب) وقوع بهترین دلیل بر امکان: بهترین دلیل بر اثبات امکان شیء، وقوع آن در خارج است. هر چند که اصل قیامت و زنده شدن دوباره بدن در قیامت اتفاق نیفتاده است لکن از آنجا که انکار و استبعاد بر چگونگی اصل امکان زنده شدن و خلق بدن دنیوی انسان متوجه شده است، در صورت وقوع مثل و نظیر آن اصل امکان آن ثابت میشود؛ چراکه حکم دو شیء مثل هم در امکان و جواز و عدم آن یکی است. حُكْمُ الْأَمْثَالِ فِيمَا يَجُوزُ وَ لَا يَجُوزُ سَوَاءٌ[۶۶]. با نیمنگاهی به عالم گیاهان و نباتات و عالم طبیعت مشاهده میکنیم که زمین و درختان و گیاهان با آغاز فصل پاییز و رسیدن زمستان دوره رشد و نمو و حیات خود را از دست میدهند؛ اما با شروع فصل بهار دوباره به حالت سرزندگی و رشد و حیات خود برمیگردند. استشهاد به عالم طبیعت در اثبات معاد در برخی آیات مورد تأکید قرار گرفته است[۶۷].
مورد دوم که بر امکان و وقوع بازگشت بر هستی و حیات دلالت میکند، سؤال حضرت ابراهیم از خداوند از چگونه زنده شدن بعد از موت بود، که از طرف خداوند مأمور شد که چهار پرنده را کشته و گوشت و بدن آنها را کاملاً با هم ترکیب کند، آنگاه گوشت مخلوط شده را در چهار نقطه قرار داده، سپس در چهار نوبت اسم هر حیوان را صدا کند. با قدرت الهی اعضای هر پرنده از چهار موضع جدا شده و بدن سابق را تشکیل و روح بر آن نیز دمیده شد[۶۸].
مورد سوم زنده شدن بعض مردگان توسط برخی پیامبران است. از معجزات حضرت عیسی یکی زنده کردن مردگان بود[۶۹]. عُزیر - از پیامبران که درباره نحوه زنده شدن مردگان سؤال و تعجبی داشت - با قدرت الهی به مدت صد سال به حالت مرگ فرو رفت، سپس زنده شد[۷۰].
در زمان حضرت موسی شخص ثروتمندی به قتل رسیده بود که قاتلش نامشخص بود، با امر الهی با زدن قسمتی از گاوی ذبح شده به بدن مقتول زنده و قاتل خود را معرفی کرد[۷۱].
هفتاد نفر از صحابه حضرت موسی که خواستار رؤیت چشمی و مادی خداوند شده بودهاند، با مشاهده نور و تجلی الهی قالب تهی کردند؛ اما با درخواست موسی خداوند دوباره آنان را زنده نمود[۷۲].[۷۳]
اثبات و ضرورت معاد
بعد از روشن شدن اصل امکان معاد، وحی به اثبات و ضرورت آن از راهکارهای مختلف میپردازد:
۱. غایتمندی هستی: اگر زندگی انسان با دنیا پایان یابد یا همچنین نظام آفرینش عالم با پایان زندگی انسان نابود گردد، یک خلقت عبث و بدون هدف خواهد بود که چنین خلقتی از آفریدگار حکیم روا نیست؛ پس برای هدفمند بودن جهان و حیات انسانی باید یک فرجام و زندگی ماورای عالم کنونی باشد[۷۴]. قرآن زندگی عبث را با عدم معاد یکی میداند و آن را از شأن خدا به دور میداند[۷۵].
۲. عدالت: اگر رستاخیز و معادی در نظام آفرینش نباشد، عدالت الهی تحقق نمییابد؛ چراکه در دنیا بعضی انسانها بر بعضی دیگر ظلم و ستم میکنند و مظلومان یارای دفع ستم از خود را ندارند، همچنین در دنیا انسانهای مؤمن با دوری از محرمات و گناهان و انجام عبادات زندگی سختی را برای خود برگزیدند، اما انسانهای کافر هیچ محرومیت و محدودیتی نداشتند. اگر فرجام و معادی نباشد، ستمدیدگان و مؤمنان به حقوق خود نایل نمیآیند؛ پس برای احیای عدالت الهی باید قیامتی باشد. در این خصوص آیات متعددی وجود دارد[۷۶].[۷۷]
جزئیات و چگونگی معاد
تصویر جزئیات قیامت از قبیل عالم برزخ، چگونگی سؤالات و محکمه انسانها، چگونگی عذاب و مدت آن و جسمانی یا روحانی بودن اصل معاد از توان عقل برنمیآید؛ لذا فیلسوف شهیر جهان یعنی ابن سینا خود معترف است که معاد جسمانی و دیگر مسائل قیامت را باید از طریق «نقل» به دست آورد[۷۸]. قرآن از جزئیات بیشتری از معاد خبر میدهد که دستمایه متکلمان برای تبیین معاد شده است در زیر به برخی از آنها اشاره میشود.
۱. زمان قیامت: زمان شروع قیامت برای همه مخفی و ناشناخته است که آیات متعددی در این خصوص وارد شده که مخاطبان پیامبر از وی درباره زمان قیامت سؤال میکردند که در پاسخ آن آیات متعددی نازل شده و تصریح میکند زمان آن برای همه مخفی است، حتی خود پیامبر(ص) نیز از آن اطلاعی ندارد[۷۹]. به تبع آیات فوق اکثریت قریب به اتفاق متکلمان به عدم علم پیامبر(ص) به زمان قیامت نظر دادند. لکن برخی معاصران نفی علم پیامبر به قیامت را از باب علم بالاصاله پذیرفته و به امکان علم تبعی حضرت باورمندند[۸۰].
۲. حشر و تعمیم آن به همه موجودات: عالمان دینی نوعاً حشر را به زنده شدن و جمع در قیامت تفسیر نمودند که در درجه اول شامل انسان و بعد شامل حیوانات - به منظور رفع ستمهایی که بر وی در دنیا رفته از باب اَعواض -[۸۱] میشود؛ اما نگاه قرآن به حشر و نوع آن به معنای پیشگفته منحصر نشده، بلکه یک نگاه فرامادی و قدسی است[۸۲] که حاصل آن نشئت گرفتن هستی کاینات از مبدأ متعالی و بازگشت به آن است. ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۸۳] به این صورت همه کاینات بعد از خلقت و اتمام قوس نزول[۸۴]، دوباره در یک حرکت استکمالی (البته هر شیئی متناسب با قابلیت خود) رو به خدا و فنا در مقام قدسی حرکت میکنند (قوس صعود). بر این اساس ظاهر آیات بر حشر پنج صنف، یعنی: اجسام، حیوانات، جن، انسان و مجردات دلالت دارند که به برخی از آنها اشاره میشود. در برخی آیات جمع و نشر همه کاینات اعم از آسمانات و زمین خبر داده شده است که هر چهار صنف را دربر میگیرد. دو آیه زیر از حشر کل عالم ماده خبر میدهد: ﴿لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ﴾[۸۵].
راه همان خدایی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آنِ اوست. هشدار که [همه] کارها به خدا بازمیگردد. ﴿وَيَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَتَرَى الْأَرْضَ بَارِزَةً وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا﴾[۸۶]. و [یاد کن] روزی را که کوهها را به حرکت درمیآوریم، و زمین را آشکار [و صاف] میبینی، و آنان را گرد میآوریم و هیچ یک را فروگذار نمیکنیم. ﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ * أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ﴾[۸۷]. و کسانی را که جز خدا میخوانند، چیزی نمیآفرینند در حالی که خود آفریده میشوند. مردگانند نه زندگان، و نمیدانند کی برانگیخته خواهند شد. در این آیه به عدم شعور بتها از زمان بعثت و برانگیخته شدنشان در قیامت دلالت میکند که لازمهاش وجود حشر برای آنهاست.
دو آیه زیر نیز به حشر و عود تمام خلق تأکید دارند: ﴿أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ﴾[۸۸]. یا آن کس که خلق را آغاز میکند و سپس آن را باز میآورد. ﴿اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾[۸۹]. خداست که آفرینش را آغاز و سپس آن را تجدید میکند، آنگاه به سوی او بازگردانیده میشوید. بر خلاف برخی تردیدهایی که امروزه توسط دانشمندان تجربی و علمگرا در وجود «جن» طرح میشود، قرآن کریم برای چنین موجودی حقیقت قایل شده و به حشر آنها تأکید دارد. ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا﴾[۹۰].
و در حقیقت، بسیاری از جنیان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ [چراکه] دلهایی دارند که با آن [[[حقایق]] را] دریافت نمیکنند. ﴿وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ﴾[۹۱]. همانا گروه جن میدانند که [آنان نیز پیش خداوند] حاضر و محشور خواهند شد. ﴿فَوَرَبِّكَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَالشَّيَاطِينَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِيًّا﴾[۹۲]. پس، به پروردگارت سوگند که آنها را با شیاطین محشور خواهیم ساخت، سپس در حالی که به زانو درآمدهاند، آنان را گرداگرد دوزخ حاضر خواهیم کرد. برخی آیات از حشر حیوانات سخن میگویند: ﴿وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ﴾[۹۳]. و آنگه که وحوش را همی گرد آرند. ﴿وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ﴾[۹۴].
و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نه هیچ پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند؛ مگر آنکه آنها [نیز] گروههایی مانند شما هستند، ما هیچ چیزی را در کتاب لوح محفوظ فروگذار نکردهایم؛ سپس [همه] به سوی پروردگارشان محشور خواهند گردید. علامه طباطبایی با تعمیم حشر به همه موجودات، در پاسخ این سؤال که: آیا حشر حیوانات مانند حشر انسانها همراه حساب، حضور اعمال و به تبع آن عذاب یا نعمت خواهد بود؟ پاسخ مثبت داده و آن را لازمه حشر دانسته و اضافه میکند که حشر به منظور نعمت دادن مستحق و انتقام از ظالم تحقق خواهد یافت که این ملاک در اعمال حیوانات و حشر آنان نیز وجود دارد[۹۵].
۳. وزن اعمال: در آیات متعددی از توزین و وزن اعمال توسط «میزان»، یعنی ترازو، سخن گفته شده است که بر اساس آن اعمال انسانها در محشر وزن شده بعد از آن تکلیف اهل بهشت یا جهنم مشخص میشود، آنان که کفه اعمال ثوابشان سنگینتر باشد اهل بهشت و دارندگان ثواب کمتر اهل جهنم خواهند شد؛ مانند: ﴿وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِمَا كَانُوا بِآيَاتِنَا يَظْلِمُونَ﴾[۹۶]. و در آن روز، سنجش [اعمال] درست است؛ پس هر کس میزانهای [عمل] او گران باشد، آنان خود رستگارانند. و هر کس میزانهای [عمل] او سبک باشد، پس آنانند که به خود زیان زدهاند؛ چراکه به آیات ما ستم کردهاند.
روشن است مقصود از وزن و توزین اعمال معنای کنایهای آن است که بر آن قدمای متکلمان مثل شیخ مفید در نقد موضع حشویه تصریح نموده است[۹۷]. در سنجش باید دو طرف یکی به عنوان معیار و شاخص مثل سنگ و دیگری شیء مورد محاسبه وجود داشته باشد. در مورد اعمال انسان باید میزان و شاخصی وجود داشته باشد تا آن، معیار سنجه اعمال انسان باشد. شاخص عمل انسان، صورت کامل آن عمل پیش خداوند است؛ مثلاً نماز ما با نماز کامل مقایسه و نسبت به آن وزن و سنجه میشود. این شاخص و مقایسه در سایر اعمال و حتی اعمال قلبی و اعتقادی مثل اعتقاد و ایمان به خدا و صفاتش مثل توحید افعالی نیز طرح میشود. اشاره شد که عیارها در قیامت به حسب تقسیم عمل انسان به دو قسم اعتقادی و قلبی (جوانحی) و فعل فیزیکی و بدنی (جوارحی) مختلف خواهد شد. تأثیر قسم اول بنیادی خواهد بود؛ لذا در صورت شرک یا کفر نوبت به وزنکشی اعمال (ارزشگذاری) انسان نمیرسد. ﴿فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا﴾[۹۸]. از سوی دیگر، نفس تعدد اعمال انسان از لحاظ قلبی و فیزیکی و زیرمجموعههای مختلف دو قسم مزبور و لزوم توزین دقیق و عادلانه آنها، خود مقتضی وضع و وجود شاخصهای متعددی در قیامت است؛ از این رو خداوند نه یک میزان که از موازین مختلف خبر داده است[۹۹].
۴. نامه اعمال: در آیات متعددی از نوشتن تمام اعمال انسان در دنیا توسط فرشتگان و ارائه آن در قیامت به انسان تأکید شده است. ﴿أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ﴾[۱۰۰]. آیا میپندارند که ما راز آنها و نجوایشان را نمیشنویم؟ چرا، و فرشتگان ما پیش آنان [حاضرند و] ثبت میکنند. ﴿وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ * كِرَامًا كَاتِبِينَ﴾[۱۰۱]. و قطعاً بر شما نگهبانانی [گماشته شده[اند] فرشتگان] بزرگواری که نویسندگان [اعمال شما] هستند.
آیات دیگر از جزئیات بیشتری خبر میدهد؛ مثلاً اینکه در دنیا دو فرشته یکی از راست دیگری از چپ مأمور نوشتن اعمال انساناند. ﴿إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ * مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ﴾[۱۰۲]. آنگاه که دو [[[فرشته]]] دریافت کننده از راست و از چپ، مراقب نشستهاند. [[[آدمی]]] هیچ سخنی را به لفظ درنمیآورد مگر اینکه مراقبی آماده نزد او [آن را ضبط میکند]. آیه زیر گزارش میدهد که نامه اعمال گناهکاران در قیامت به دست چپ یا از گردنشان آویزان میشود، نامه اعمال مؤمنان به دست راستشان داده میشود. ﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ * فَسَوْفَ يُحَاسَبُ حِسَابًا يَسِيرًا * وَيَنقَلِبُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُورًا * وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ وَرَاء ظَهْرِهِ * فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا﴾[۱۰۳]. اما کسی که کارنامهاش به دست راستش داده شود، بزودیاش حسابی بس آسان کنند، و اما کسی که کارنامهاش از پشت سرش به او داده شود، زودا که هلاک [خویش] خواهد شد.[۱۰۴]
احباط
در آیات و به تبع آن روایات متعدد از تباهی و پایمال شدن اعمال نیکو و ثواب به مجرد صدور بعض گناهان از جمله: کفر، شرک، ارتداد، بلند نمودن صدای خود در محضر پیامبر، سخن رفته است که در اصطلاح کلامی از آن به احباط تعبیر میشود[۱۰۵]. اسباب حبط و بطلان اعمال خیر در نصوص دینی با تعبیرهای مختلف مثل حبط و بطلان، بیان شده است که به برخی اشاره میشود:
- کفر: کفر موجب حبط و بیاثر بودن اعمال خیر کافر میشود. ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ... * أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ...﴾[۱۰۶].
- شرک: اگر مسلمانی بعد از مدتی مشرک گردد، اعمال خیرش باطل و کأن لم تلقی میشود. آیه زیر خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: ﴿لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ﴾[۱۰۷].
- ارتداد: ارتداد هم موجب حبط اعمال میشود: ﴿وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ﴾[۱۰۸].
- بلند نمودن صدای خود محضر پیامبر(ص): ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تَشْعُرُونَ﴾[۱۰۹].
- منت و آزار: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾[۱۱۰].
قرآن کریم یک کتاب آسمانی است که در طول بیستوسه سال نازل شده است که از ویژگیهای فوق برخوردار[۱۱۱] و لذا در میان مفسران مشهور شده است که بعض قرآن بعض دیگر را تفسیر میکند. الْقُرْآنُ يُفَسِّرُ بَعْضُهُ بَعْضًا[۱۱۲]. بر این اساس اگر در قرآن آیات مخالف احباط و تکفیر یافت شود، دلالت آیات بر احباط لغوی و به تبع آن اصل شبهه متزلزل خواهد شد. با نگاهی به آیات دیگر درمییابیم که قرآن در موارد متعدد به یک اصل عقلی، یعنی نیل انسان به جزای عمل خویش و عدم تباه و تضییع عمل هیچ کس و عدم ظلم خداوند در قیامت به هیچ فرد اشاره و تأکید میکند؛ مانند: ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾[۱۱۳].
پس هر کس هموزن ذرهای کار خیر انجام دهد، آن را میبیند! و هر کس هموزن ذرهای کار بد کرده آن را میبیند! آیات مزبور بر جزای هر عمل اعم از ثواب و گناه و عدم تضییع هیچ عملی تأکید داشته که لازمهاش رد احباط به معنای نادیده انگاشتن اعمال نیک است؛ چراکه در آن نه یک عمل، بلکه اعمال متعدد انسان به صرف انجام گناهی تباه و باطل میشود که آن با ظاهر و روح آیات فوق تعارض دارد. پس روح آیات قرآن کریم بر عدالت و عدم تباهی نتیجه اعمال انسان دلالت میکند که آن با احباط لغوی و ظاهر بعض آیات سازگار نیست؛ لذا در جمع آیات احباط و آیات مخالف آن باید گفت مقصود آیات احباط در حق مسلمانان نه تباهی تمام آثار و ثواب اعمال خیر (معنای لغوی) بلکه تباهی قسمتی از ثوابهاست. اما احباط حقیقی و لغوی - که ظاهر بعض آیات است- آن به کافر به معنای عام آن (ملحد، مشرک و منافق) اختصاص دارد.[۱۱۴]
تکلم و گواهی اعضای بدن
قرآن کریم در چندین آیه از وجود شاهدهایی مانند: خود خداوند، پیامبران، فرشتگان در قیامت خبر داده است[۱۱۵]؛ یکی از شاهدها اعضای بدن انسان مانند دست، پا، گوش، چشم و پوست است که مطابق صریح آیات، آنها با امر الهی سخن خواهند گفت. ﴿يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۱۱۶].[۱۱۷]
پل صراط
آیات مختلفی از وجود پل و صراطی بر روی جهنم خبر میدهند که اهل آتش از آن به جهنم ساقط خواهند شد. ﴿احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ * وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ﴾[۱۱۸]. کسانی را که ستم کردهاند با همردیفانشان و آنچه غیر از خدا میپرستیدهاند، گِرد آورید و به سوی راه جهنم رهبریشان کنید! و بازداشتشان نمایید که آنها مسئولند![۱۱۹]
تکوینی بودن کیفرهای اُخروی
ظاهر آیات متعدد در توجیه و تبیین جهنم و عذاب آخرت رویکرد تکوینی است. بر اساس این مبنا عذاب اخروی نه عذاب اعتباری و از پیش آماده و مهیا شده مثل گودالی از آتش برای انسان گناهکار در قیامت، بلکه از باطن، یعنی اعمال زشت انسان نشئت میگیرد و به تعبیری معلول تکوینی و به تعبیر دقیقتر صورت عمل گناه و پرتو آن است که به صورت تکوینی و اتوماتیکوار در قیامت شعلهور شده و گناهکار را به کام خود خواهد گرفت. به دیگر سخن، تمام اعمال دنیوی انسان در آخرت در شکل یک عمل تکوینی عذاب برای گناهان و نعمت برای اعمال نیکو] ظاهر و متجسم خواهد شد که از آن به «تجسم اعمال» تعبیر میشود. قرآن کریم در آیات متعددی اشاره و تصریح به حضور نفس اعمال انسانها در عالم قیامت دارد و عذابها و کیفرهای آنجهانی را به خود اعمال نسبت میدهد. در اینجا به بعضی از این آیات اشاره میشود:
- ﴿لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۱۲۰]. در این آیه شریفه، خداوند خطاب به مجرمان میفرماید: شما امروز معذور نیستید، برای اینکه تنها کیفر و جزای شما نفس اعمالتان است.
- ﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾[۱۲۱]. در این آیه شریفه به حضور خود اعمال در روز قیامت تصریح و تأکید شده است و اگر این آیه را با آیات دال بر کیفر دیدن انسان بر اثر رویارویی با خود اعمال ضمیمه کنیم، تکوینی بودن کیفر بر ما واضح میشود.
- ﴿وَلَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۱۲۲]. در این آیه کیفرهای آخرت در نفس و ذات اعمال منحصر شده است.
- ﴿إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا﴾[۱۲۳]. در این آیه، خداوند میفرماید: حقیقت اکل مال حرام، خوردن آتش است که وسیله کیفر انسان میشود.
﴿لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ﴾[۱۲۴]. واقعاً که از این [حال] سخت در غفلت بودی. [ولی] ما پردهات را [از جلوی چشمانت] برداشتیم و دیدهات امروز تیز شد. در واقع بهشت و جهنم از سنخ مثالی و ملکوتی در باطن انسان نهفته است، لکن به علت حجابهای دنیوی انسان از آن غافل است؛ چنانکه قرآن میفرماید: ﴿لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ﴾[۱۲۵].[۱۲۶]
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۳، ص۳۱۵.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «معاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۱۰۴ ـ ۱۱۰۵.
- ↑ الحكمة المتعالية، ج۹، ص۱۵۹.
- ↑ «به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۸.
- ↑ «و میان خویش کار (دین) خود را پراکندند، همگی به سوی ما باز میگردند» سوره انبیاء، آیه ۹۳.
- ↑ «جز این نیست که هر که در آسمانها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده میآید» سوره مریم، آیه ۹۳.
- ↑ «به یقین آنان را برشمرده و حساب آنها را درست نگه داشته است» سوره مریم، آیه ۹۴.
- ↑ «و همه آنان در رستخیز نزد او، تنها میآیند» سوره مریم، آیه ۹۵.
- ↑ «در این روز، گسیل به سوی پروردگار توست» سوره قیامت، آیه ۳۰.
- ↑ «و هیچ بار برداری بار (گناه) دیگری را بر نمیدارد و اگر فردی گرانبار، (کسی را) برای برداشتن بار خویش، فرا خواند چیزی از بار او برداشته نخواهد شد هر چند خویشاوند باشد، تو تنها کسانی را که در نهان از پروردگارشان میهراسند و نماز را بپا میدارند هشدار میده» سوره فاطر، آیه ۱۸.
- ↑ «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
- ↑ «گفتند: (باکی نیست) ما به سوی پروردگارمان باز میگردیم» سوره اعراف، آیه ۱۲۵.
- ↑ «دعای آنان در آن (بهشت) سبحانک اللّهم «پاکا که تویی بار پروردگارا» ست و درودشان، «سلام» و پایان دعاشان، الحمد للّه ربّ العالمین «سپاس خداوند پروردگار جهانیان را»» سوره یونس، آیه ۱۰.
- ↑ «به یقین بازگشت به سوی پروردگار توست» سوره علق، آیه ۸.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «معاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۱۰۴ ـ ۱۱۰۵.
- ↑ «پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید،» سوره زلزال، آیه ۷.
- ↑ «هر که را بخواهد در بخشایش خویش درمیآورد و برای ستمگران عذابی دردناک آماده کرده است» سوره انسان، آیه ۳۱.
- ↑ «و یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ بر حق نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ بر حق نیستند با آنکه (همه) آنان کتاب (آسمانی) را میخوانند، کسانی که چیزی نمیدانند (نیز) همانند گفتار آنان را گفتند؛ باری، خداوند میان آنها در آنچه اختلاف میداشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳.
- ↑ «و روز رستخیز ترازوهای دادگری را مینهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر (کرداری) همسنگ دانه خردلی باشد آن را (به شمار) خواهیم آورد و ما حسابرسی را بسندهایم» سوره انبیاء، آیه ۴۷.
- ↑ «روزی که پوزش ستمکاران برای آنان سودی ندارد و لعنت و بدفرجامی آن سرای، آنان راست» سوره غافر، آیه ۵۲.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «معاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۱۰۴ ـ ۱۱۰۵.
- ↑ کشف المراد، ص۳۱۵.
- ↑ «آیا ندیدهاند خداوندی که آسمانها و زمین را آفریده است تواناست که همانند آنان را بیافریند؟ و برای آنان اجلی نهاده است که تردیدی در (آمدن) آن نیست اما ستمگران جز سر ناسپاسی ندارند» سوره اسراء، آیه ۹۹.
- ↑ «گفت: این را تنها خداوند میداند و من آنچه را که بدان فرستاده شدهام به شما میرسانم اما شما را قومی نادان میبینم» سوره احقاف، آیه ۲۳.
- ↑ «به یقین آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره غافر، آیه ۵۷.
- ↑ «و اوست که آفریدن (آفریدگان) را میآغازد سپس آن را باز میآورد و این بر او آسانتر است و در آسمانها و زمین مثل برتر، او راست و او پیروزمند فرزانه است» سوره روم، آیه ۲۷.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب میسازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز میگردید» سوره اعراف، آیه ۲۹.
- ↑ «و به یقین، شما آفرینش نخستین (خود) را شناختهاید، پس چرا پند نمیپذیرید؟» سوره واقعه، آیه ۶۲.
- ↑ «پس آیا در آفرینش نخستین وامانده بودیم؟ نه، بلکه آنان از آفرینش تازه در تردیدند» سوره ق، آیه ۱۵.
- ↑ «و آیا آدمی به یاد نمیآورد که ما او را پیش از این آفریدیم در حالی که او هیچ چیز نبود؟» سوره مریم، آیه ۶۷.
- ↑ «هیچ جانی نیست جز آنکه آن را نگهبانی است،» سوره طارق، آیه ۴.
- ↑ «پس انسان باید بنگرد که او را از چه آفریدهاند،» سوره طارق، آیه ۵.
- ↑ «از آبی جهنده آفریده شده است،» سوره طارق، آیه ۶.
- ↑ «که از میان (استخوانهای) پشت و پیش بیرون میآید» سوره طارق، آیه ۷.
- ↑ «بیگمان او بر بازگرداندن وی تواناست،» سوره طارق، آیه ۸.
- ↑ «و برای ما مثالی آورد و آفرینش خود را به فراموشی سپرد؛ گفت: چه کسی استخوانهایی را که پوسیده است زنده میگرداند؟» سوره یس، آیه ۷۸.
- ↑ «آیا آدمی میپندارد هرگز استخوانهای (پوسیده) او را فراهم نمیآوریم؟» سوره قیامه، آیه ۳.
- ↑ «چرا، (فراهم میآوریم) در حالی که تواناییم که (نقشهای) سرانگشتان او را (نیز) سامان بخشیم» سوره قیامه، آیه ۴.
- ↑ «آیا آدمی میپندارد هرگز استخوانهای (پوسیده) او را فراهم نمیآوریم؟» سوره قیامه، آیه ۳.
- ↑ «چرا، (فراهم میآوریم) در حالی که تواناییم که (نقشهای) سرانگشتان او را (نیز) سامان بخشیم» سوره قیامه، آیه ۴.
- ↑ «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ «و بدینگونه (مردم را) از حال آنان آگاهانیدیم تا بدانند که وعده خداوند راستین است و در رستخیز تردیدی نیست؛ آنگاه (مردم) در کار خویش، میان هم کشمکش کردند؛ گفتند بنایی بر (غار) آنان بسازید (تا داستانشان آشکار نگردد)- پروردگارشان بر (احوال) آنان آگاهتر است» سوره کهف، آیه ۲۱.
- ↑ «آیا در (کار) کسانی ننگریستهای که از بیم مرگ از سرزمین خود بیرون رفتند و آنان هزاران کس بودند و خداوند به آنان فرمود: بمیرید سپس آنان را زنده کرد؛ بیگمان خداوند دارای بخشش بر مردم است اما بیشتر مردم سپاس نمیگزارند» سوره بقره، آیه ۲۴۳.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان میدهد که گاوی بکشید؛ گفتند: آیا ما را به ریشخند گرفتهای؟ گفت: به خداوند پناه میجویم که از نادانان باشم» سوره بقره، آیه ۶۷.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «معاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۱۰۴ ـ ۱۱۰۵.
- ↑ «خداوند در وعده خود خلاف نمیورزد» سوره حج، آیه ۴۷.
- ↑ «و گفتند: آیا چون در (زیر) زمین ناپدید گشتیم، آفرینش تازهای خواهیم داشت؟ بلکه آنان لقای پروردگارشان را منکرند» سوره سجده، آیه ۱۰.
- ↑ «بگو: آن فرشته مرگ که بر شما گماردهاند جان شما را میستاند سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده میشوید» سوره سجده، آیه ۱۱.
- ↑ «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷.
- ↑ «خداوند، جانها را هنگام مرگشان و آن (جان) را که نمرده است هنگام خوابیدن آن میگیرد و آن را که مرگش را رقم زده است نگاه میدارد و دیگری را تا زمانی معیّن رها میکند؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره زمر، آیه ۴۲.
- ↑ «و کسانی را که در راه خداوند کشته میشوند مرده نخوانید که زندهاند امّا شما درنمییابید» سوره بقره، آیه ۱۵۴.
- ↑ «و کسانی را که در راه خداوند کشته شدهاند مرده مپندار که زندهاند، نزد پروردگارشان روزی میبرند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.
- ↑ «آتش (دوزخ) که سپیدهدمان و پایان روز بر آن عرضه میشوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سختترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۶.
- ↑ «آنان را برای گناهشان، غرق کردند و به درون آتش راندند و در برابر خداوند برای خویش یاوری نیافتند» سوره نوح، آیه ۲۵.
- ↑ «شاید من در آنچه وا نهادهام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.
- ↑ «ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچچیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را میدیدی که ستمگران در سختیهای مرگند و فرشتگان دست گشودهاند که: جانهایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند میگفتید و از آیات او سر برمیتافتید با عذاب خوارساز کیفر داده میشوید» سوره انعام، آیه ۹۳.
- ↑ «و کاش میدیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را میگیرند به چهره و پشت آنان میکوبند و (میگویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.
- ↑ «این برای کارهایی است که کردهاید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲.
- ↑ «(روش اینان) چون روش فرعونیان و کسان پیش از ایشان است که به آیات خداوند کفر ورزیدند و خداوند آنان را برای گناهانشان فرو گرفت و خداوند توانمندی سختکیفر است» سوره انفال، آیه ۵۲.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «معاد»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۱۱۰۴ ـ ۱۱۰۵.
- ↑ ﴿فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ * أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ﴾ «بلکه کافران از اینکه بیمدهندهای از میان خودشان برای آنان آمد به شگفتی افتادند و گفتند: این چیزی شگرف است * آیا چون مردیم و خاک شدیم (باز زنده میشویم)؟ این بازگشتی دور (از باور) است» سوره ق، آیه ۲-۳.
- ↑ «آیا آدمی میپندارد هرگز استخوانهای (پوسیده) او را فراهم نمیآوریم؟ * چرا، (فراهم میآوریم) در حالی که تواناییم که (نقشهای) سرانگشتان او را (نیز) سامان بخشیم» سوره قیامه، آیه ۳-۴.
- ↑ «و آیا آن کس که آفریننده آسمانها و زمین است توانا نیست که مانند آنان را بیافریند؟» سوره یس، آیه ۸۱.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۹، ص۱۳۴.
- ↑ ﴿فَانْظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ كَيْفَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ ذَلِكَ لَمُحْيِي الْمَوْتَى وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ «باری، به آثار مهر خداوند بنگر که چگونه زمین را پس از مردن آن زنده میدارد؛ بیگمان همان (خداوند) زندهکننده مردگان است و او بر هر کاری تواناست» سوره روم، آیه ۵۰؛ ﴿وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ﴾ «و آنکه از آسمان آبی به اندازه فرو فرستاد آنگاه با آن سرزمینی مرده را زنده کردیم؛ (شما نیز) بدینگونه (از گورها) بیرون آورده خواهید شد» سوره زخرف، آیه ۱۱.
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ ﴿وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾ «و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (میفرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانهای از پروردگارتان آوردهام؛ من برای شما از گل، (انداموارهای) به گونه پرنده میسازم و در آن میدمم، به اذن خداوند پرندهای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه میخورید یا در خانه میانبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانهای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ ﴿أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ «یا همچون (داستان) آن کس که بر (خرابههای) شهری (با خانههایی) فرو ریخته گذشت. گفت: چگونه خداوند (مردم) این (شهر) را پس از مرگ آن (ها) زنده میگرداند؟ و خداوند همو را صد سال میراند و سپس (دوباره به جهان) باز آورد؛ فرمود: چندگاه درنگ داشتی؟ گفت: یک روز یا پارهای از یک روز درنگ داشتم؛ فرمود: (نه) بلکه صد سال است که درنگ کردهای، به آب و غذایت بنگر که دگرگونی نپذیرفته است و (نیز) به درازگوش خود بنگر (که مرده و پوسیده است)- و (این) برای آن (است) که تو را نشانهای برای مردم کنیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را جنبانده، کنار هم فرا میچینیم آنگاه گوشت (و پوست) بر آن میپوشانیم، و چون بر وی آشکار شد گفت: میدانم که خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۵۹.
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ * قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرُونَ * قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ * قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ * قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ * وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ * فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾ «و (یاد کنید) آنگاه را که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان میدهد که گاوی بکشید؛ گفتند: آیا ما را ب ه ریشخند گرفتهای؟ گفت: به خداوند پناه میجویم که از نادانان باشم * گفتند: از پروردگارت به خاطر ما بخواه تا چگونگی آن را برای ما روشن کند. گفت: خداوند میفرماید که آن گاوی است نه پیر و نه جوان، میانسالی میان آن (دو)؛ آنچه فرمان یافتهاید بجای آورید * گفتند به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما روشن کند چه رنگ است؟ گفت: او میفرماید که آن، گاوی است زرد، رنگ آن روشن است، بینندگان را شادی میبخشد * گفتند: به خاطر ما از پروردگارت بخواه تا برای ما چگونگی آن را روشن گرداند، که این گاو بر ما بازشناخته نیست و ما اگر خداوند بخواهد رهیاب خواهیم بود * گفت: او میفرماید که آن، گاوی است نه رام، که زمین را شیار میزند و نه به کشت آب میدهد، تندرست است بیهیچ خالی در آن، گفتند: اکنون حقّ (جستار) را (بجای) آوردی و آن را سر بریدند و نزدیک بود که این کار را انجام ندهند * و (یاد کنید) آنگاه را که انسانی را کشتید و در آن (با هم) به ستیزه برخاستید و خداوند چیزی را که پنهان میکردید آشکار کرد * باری، گفتیم با پارهای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده میکند و نشانههای خود را به شما نشان میدهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۶۷-۷۳.
- ↑ ﴿وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ * ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمیآوریم و در حالی که خود مینگریستید آذرخش شما را فرا گرفت * باز، از پس مرگتان شما را برانگیختیم، باشد که سپاس بگزارید» سوره بقره، آیه ۵۵-۵۶؛ ﴿وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِي مَنْ تَشَاءُ أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ﴾ «و موسی هفتاد تن از قوم خود را برای میقات ما برگزید پس همین که زمینلرزه آنان را فرا گرفت (موسی) گفت: پروردگارا! اگر اراده میفرمودی آنان و مرا پیش از این نابود میکردی، آیا ما را برای آنچه برخی از کمخردان ما کردهاند نابود میفرمایی؟ این، جز آزمون تو نیست که با آن هرکس را بخواهی گمراه میداری و هرکس را بخواهی راهنمایی میفرمایی، تو سرور مایی پس ما را بیامرز و بر ما بخشایش آور و تو بهترین آمرزندگانی» سوره اعراف، آیه ۱۵۵.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۳۷۷
- ↑ ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا﴾ «و ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این پندار کافران است پس وای از آتش (دوزخ) بر کافران!» سوره ص، آیه ۲۷؛ ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ﴾ «و ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست به بازیچه نیافریدهایم» سوره دخان، آیه ۳۸؛ ﴿وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ﴾ «و ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست جز راستین نیافریدیم و به یقین رستخیز آمدنی است پس (از آنان) با گذشتی نیکو درگذر» سوره حجر، آیه ۸۵؛ ﴿فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ﴾ «در آن نشانههایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بیگمان خداوند از جهانیان بینیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷؛ ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ «(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.
- ↑ ﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ * فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ...﴾ «آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید؟ * پس، فرابرترا که خداوند است، آن فرمانفرمای راستین.».. سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵-۱۱۶.
- ↑ ﴿أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ﴾ «آیا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند چون فسادانگیزان در زمین میشماریم؟ یا پرهیزگاران را چون گناهکاران میدانیم؟» سوره ص، آیه ۲۸؛ ﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئَاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاءً مَحْيَاهُمْ وَمَمَاتُهُمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ﴾ «آیا کسانی که به گناهان دست یازیدهاند گمان دارند که آنان را همانند کسانی قرار میدهیم که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، به گونهای که زندگانی و مرگشان همگون باشد؟! بد داوری میکنند!» سوره جاثیه، آیه ۲۱.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۳۷۹
- ↑ يَجِبُ أَنْ يُعْلَمَ أَنَّ الْمَعَادَ مِنْهُ مَا هُوَ مَنْقُولٌ مِنَ الشَّرْعِ، وَ لَا سَبِيلَ إِلَى إِثْبَاتِهِ إِلَّا مِنْ طَرِيقِ الشَّرِيعَةِ وَ تَصْدِيقِ خَبَرِ النُّبُوَّةِ، وَ هُوَ الَّذِي لِلْبَدَنِ عِنْدَ الْبَعْثِ (ابن سینا، الهیات شفا، ص۴۲۳).
- ↑ سوره اعراف، آیه ۱۸۷؛ سوره هود، آیه ۱۰۴؛ سوره انبیاء، آیه ۱۰۹؛ سوره نمل، آیه ۶۵؛ سوره لقمان، آیه ۳۴؛ سوره احزاب، آیه ۶۳؛ سوره زخرف، آیه ۸۵؛ سوره ملک، آیه ۲۶؛ سوره جن، آیه ۲۵.
- ↑ «بر اساس برخی روایات تفصیل امور یاد شده را بالاصالة و بالذات کسی جز خداوند علیم نمیداند، ولی منافات ندارد که برخی از آنها یا اجمال آنها را دیگران به ویژه خازنان علم الهی، همچون پیامبر و ائمه طاهرین(ع)- که عیبه بدون عیب و ریب علم الهی هستند - نیز بدانند» (عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۳، ص۴۲۷).
- ↑ الحشر ایضا لکل حیوان له علی الألم الذی دخل علیها فانه تعالی لابد أن یعوضه (شیخ طوسی، الرسائل العشر، ص۳۱۳).
- ↑ در اینجا نگارنده میخواست از آن به نگاه عرفانی تعبیر کند، لکن به نظر رسید این عرفان و عارفان بودند که معنای عرفانی حشر را از آیات اقتباس نمودند.
- ↑ «ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
- ↑ اولین مخلوق الهی، «صادر اول یا عقل اول» و به تعبیر دیگر حقیقت محمدیه است که خلق و افاضه بعد از آن در سه عالم مجرد، مثال و ماده استمرار پیدا نموده تا به جسم و جزء پایین آن، یعنی «ماده و قوه» منتهی میشود که آخرین حلقه دایره خلقت الهی است که از آن به قوس نزول یاد میشود. قوه و جسم و مخلوقات دیگر یک حرکت برگشتی به سوی خداوند را شروع میکنند که از آن نیز به قوس صعود تعبیر میشود (صدرالمتألهین، اسفار، ج۵، ص۳۴۷ و ج۹، ص۲۷۹).
- ↑ «راه خداوندی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست؛ آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز میگردد» سوره شوری، آیه ۵۳.
- ↑ «و روزی (را یاد کن) که کوهها را به جنبش آوریم و زمین را آشکار بینی و مردم را گرد آوریم و هیچ یک از ایشان را وا نمینهیم» سوره کهف، آیه ۴۷.
- ↑ «و کسانی که (مشرکان) آنان را در برابر خداوند (به پرستش) میخوانند چیزی نمیآفرینند و خود آفریده میشوند * مردگانی بیجانند و نمیدانند کی برانگیخته خواهند شد؟» سوره نحل، آیه ۲۰-۲۱.
- ↑ «یا آن کسی که آفرینش را میآغازد سپس آن را باز میگرداند» سوره نمل، آیه ۶۴.
- ↑ «خداوند آفریدن را میآغازد سپس آن را باز میگرداند سپس به سوی او باز گردانده میشوید» سوره روم، آیه ۱۱.
- ↑ «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ «و بیگمان پریان میدانند که آنان را (برای حسابرسی) حاضر میآورند» سوره صافات، آیه ۱۵۸.
- ↑ «سوگند به پروردگارت آنان را با شیطانها گرد میآوریم سپس آنها را دورادور دوزخ در افتاده به زانو حاضر میگردانیم» سوره مریم، آیه ۶۸.
- ↑ «و آنگاه که جانوران وحشی را گرد آورند» سوره تکویر، آیه ۵.
- ↑ «و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.
- ↑ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۷، ص۷۶.
- ↑ «و سنجش در این روز، حق است پس کسانی که ترازوهای (کردار) شان سنگین آید رستگارند * و آن کسان که ترازوهای (کردار) شان سبک آید کسانی هستند که با ستمی که بر آیات ما روا میداشتند به خود زیان زدند» سوره اعراف، آیه ۸-۹.
- ↑ برای توضیح بیشتر ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۸، ص۱۰ - ۱۳؛ صدرالمتألهین، اسفار،ج ۹، صص۹ - ۲۹۸ و ۳۰۴؛ فیض کاشانی، علم الیقین، ج۲، ص۱۱۴۷؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۶، ص۹۱.
- ↑ «از این رو روز رستخیز ترازویی برای آنان برپا نمیداریم» سوره کهف، آیه ۱۰۵.
- ↑ ﴿وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئًا﴾ «و روز رستخیز ترازوهای دادگری را مینهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت» سوره انبیاء، آیه ۴۷.
- ↑ «آیا گمان میدارند که ما راز و رازگویی آنان را نمیشنویم؟ چرا، (میشنویم) و فرستادگان ما نزد آنان (آنها را) مینویسند» سوره زخرف، آیه ۸۰.
- ↑ «و بیگمان بر شما نگهبانی گماردهاند * که نویسندگانی بزرگوارند» سوره انفطار، آیه ۱۰-۱۱.
- ↑ «(آدمی باید یاد کند) هنگامی را که دو فرشته فراگیرنده که از راست و چپ (او) نشستهاند، (کارهای او را) فرا میگیرند * هیچ سخنی بر زبان نمیآورد مگر آنکه نزد او فرشته مراقبی حاضر است (تا آن سخن را بنویسد)» سوره ق، آیه ۱۷-۱۸.
- ↑ «امّا آنکه کارنامهاش به دست راست وی داده شود * به زودی با حسابی آسان به حساب او رسیدگی میشود * و شادان نزد خانوادهاش باز میگردد * و اما آنکه کارنامهاش را از پس پشت وی به او دهند * به زودی (به لابه)، مرگ (خود) را فرا میخواند» سوره انشقاق، آیه ۷-۱۱.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۳۸۰
- ↑ عبدالجبار، شرح الأصول الخمسه، ص۴۲۲؛ سعد الدین تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۱۴۱؛ سید شریف جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۹؛ ابو اسحاق نوبختی، الیاقوت فی علم الکلام، ص۶۳؛ حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۴۲؛ محقق طوسی، نقد المحصل، ص۵۰۵؛ همو، کشف المراد، ص۳۲۷؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه، ص۴۳۶.
- ↑ «آنان را که به آیات خداوند کفر میورزند... * آنانند که در این جهان و در جهان واپسین کارهاشان تباه است.».. سوره آل عمران، آیه ۲۱-۲۲.
- ↑ «اگر شرک بورزی بیگمان کردارت از میان خواهد رفت و بیشک از زیانکاران خواهی بود» سوره زمر، آیه ۶۵.
- ↑ «و کردار کسانی از شما که از دین خود بازگردند و در کفر بمیرند، در این جهان و جهان واپسین، تباه است و آنان دمساز آتش و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۱۷.
- ↑ «ای مؤمنان! صدایتان را از صدای پیامبر فراتر نبرید و در گفتار با او بلند سخن مگویید چنان که با یکدیگر بلند سخن میگویید؛ مبادا کردارهایتان بیآنکه خود دریابید تباه گردد» سوره حجرات، آیه ۲.
- ↑ «ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد، پس داستان وی چون داستان سنگی صاف است که بر آن گرد و خاکی نشسته باشد آنگاه بارانی تند بدان برسد (و آن خاک را بشوید) و آن را همچنان سنگ سختی درخشان (و بیرویش گیاهی بر آن) وا نهد؛ (اینان نیز) از آنچه انجام میدهند هیچ (بهره) نمیتوانند گرفت و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره بقره، آیه ۲۶۴.
- ↑ ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ﴾ «اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)اند، که بنیاد این کتاباند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند» سوره آل عمران، آیه ۷.
- ↑ فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۱۷، ص۷۷؛ سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۳، صص ۳۶ و ۵۷.
- ↑ «پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۳۸۸
- ↑ سوره یونس، آیه ۴۶؛ سوره حج، آیه ۱۷ و ۷۸؛ سوره نساء، آیه ۱۴ و ۱۵۹؛ سوره ق، آیه ۱۸-۲۲؛ سوره انفطار، آیه ۱۱ و ۱۳.
- ↑ «روزی که زبان و دست و پای آنها بدانچه میکردهاند به زیان آنها، گواهی میدهد» سوره نور، آیه ۲۴؛ ﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾ «امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم و از آنچه انجام میدادند دستهایشان با ما سخن میگویند و پاهایشان گواهی میدهند» سوره یس، آیه ۶۵؛ ﴿حَتَّى إِذَا مَا جَاءُوهَا شَهِدَ عَلَيْهِمْ سَمْعُهُمْ وَأَبْصَارُهُمْ وَجُلُودُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ * وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ﴾ «تا چون بدانجا رسند گوش و چشمها و پوستهایشان بر آنان به آنچه میکردند، گواهی دهند * و به پوستهای تن خود میگویند: چرا به زیان ما گواهی دادید؟ میگویند: خداوند ما را به سخن آورد همان که هر چیز را به سخن میآورد و او نخست بار شما را آفرید و به سوی او بازگردانده خواهید شد» سوره فصلت، آیه ۲۰-۲۱؛ ﴿احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ * مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ * وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ﴾ «ستمپیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند میپرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید * و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۴.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۳۹۰
- ↑ «ستمپیشگان و همگونان ایشان و آنچه را به جای خداوند میپرستیدند گرد آورید و به راه دوزخ راهنمایی کنید * و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۲-۲۴.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۳۹۰
- ↑ «ای کافران! امروز پوزش نخواهید که تنها (برای) آنچه میکردهاید کیفر میبینید» سوره تحریم، آیه ۷.
- ↑ «پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.
- ↑ «و شما را جز (برای) آنچه میکردید کیفر نمیدهند» سوره یس، آیه ۵۴.
- ↑ «جز این نیست که در شکم خود آتش میانبارند» سوره نساء، آیه ۱۰.
- ↑ «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
- ↑ «به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، قرآن و علم کلام، ص ۳۹۰