عقیده: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{خرد}} {{امامت}} ==مقدمه== * عقیده بنا بر آنچه در کتب لغت آمده است، عبارت است از...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


==مقدمه==
==مقدمه==
* [[عقیده]] بنا بر آنچه در کتب لغت آمده است، عبارت است از «ما یدین الإنسان به»[۱۲] و [[اعتقاد]] به معنای «[[عقد]] القلب [[علی]] الشیء[Ali.R۵]» است. بنابراین به هر باوری که [[انسان]] آن را پذیرفته باشد و بدان [[دل]] بسته باشد، [[عقیده]] گفته می‌شود.
* عقیده بنا بر آنچه در کتب لغت آمده است، عبارت است از «ما یدین الإنسان به»[۱۲] و [[اعتقاد]] به معنای «[[عقد]] القلب [[علی]] الشیء[Ali.R۵]» است. بنابراین به هر باوری که [[انسان]] آن را پذیرفته باشد و بدان [[دل]] بسته باشد، عقیده گفته می‌شود.
* دل‌بستگی به یک [[باور]]، و پذیرفتن آن به معنای [[تسلیم]] [[قلب]] در برابر آن است، و معنای [[تسلیم]] [[قلب]]، [[تسلیم]] شدن در برابر آن [[باور]]، و در [[حقیقت]] به معنای [[تسلیم]] شدن [[مرکز حکومت]] و [[فرماندهی]] وجود [[آدمی]] به آن [[عقیده]] و [[باور]] است، که نتیجۀ آن [[حکومت]] و [[فرماندهی]] آن [[باور]] بر دستگاه تصمیم‌گیری [[انسان]] و تشکیلات [[مدیریت]] داخلی وجود [[آدمی]] است.
* دل‌بستگی به یک [[باور]]، و پذیرفتن آن به معنای [[تسلیم]] [[قلب]] در برابر آن است، و معنای [[تسلیم]] [[قلب]]، [[تسلیم]] شدن در برابر آن [[باور]]، و در [[حقیقت]] به معنای [[تسلیم]] شدن [[مرکز حکومت]] و [[فرماندهی]] وجود [[آدمی]] به آن عقیده و [[باور]] است، که نتیجۀ آن [[حکومت]] و [[فرماندهی]] آن [[باور]] بر دستگاه تصمیم‌گیری [[انسان]] و تشکیلات [[مدیریت]] داخلی وجود [[آدمی]] است.
* [[اعتقاد]] به این معنا با [[تصدیق]] صِرف یا به عبارتی دیگر با «[[علم]] به [[صدق]] یک گزاره» متفاوت است. [[علم]] به [[صدق]] گزاره معلول [[دلیل]] و حجتی است که [[صدق]] آن گزاره را تأیید می‌کند. بنابراین هرگاه [[دلیل]]  [[قاطع]] و روشنی بر [[صدق]] یک گزاره [[گواهی]] دهد، [[علم]] به [[صدق]] آن گزاره برای کسی که از آن [[دلیل]] [[آگاهی]] و اطلاع حاصل کند قهری است، زیرا [[دلیل]] [[قاطع]] و روشن، [[علت]] [[تصدیق]] به مضمون گزاره‌ای است که [[دلیل]] بر صحت و [[صدق]] آن [[گواهی]] داده است.
* [[اعتقاد]] به این معنا با [[تصدیق]] صِرف یا به عبارتی دیگر با «[[علم]] به [[صدق]] یک گزاره» متفاوت است. [[علم]] به [[صدق]] گزاره معلول [[دلیل]] و حجتی است که [[صدق]] آن گزاره را تأیید می‌کند. بنابراین هرگاه [[دلیل]]  [[قاطع]] و روشنی بر [[صدق]] یک گزاره [[گواهی]] دهد، [[علم]] به [[صدق]] آن گزاره برای کسی که از آن [[دلیل]] [[آگاهی]] و اطلاع حاصل کند قهری است، زیرا [[دلیل]] [[قاطع]] و روشن، [[علت]] [[تصدیق]] به مضمون گزاره‌ای است که [[دلیل]] بر صحت و [[صدق]] آن [[گواهی]] داده است.
* بنابراین «[[تصدیق]] یا [[علم]] به [[صدق]] یک گزاره» اختیاری نیست، بلکه معلول اطلاع بر [[دلیل]] آن است. هرگاه [[علم]] به [[دلیل]] و حجتی که [[صدق]] یک گزاره را اثبات و توجیه می‌کند بدست آید، [[تصدیق]] نسبت به آن گزاره یا به تعبیری دیگر: [[علم]] به [[صدق]] آن گزاره به طور طبیعی بدست می‌‌آید.
* بنابراین «[[تصدیق]] یا [[علم]] به [[صدق]] یک گزاره» اختیاری نیست، بلکه معلول اطلاع بر [[دلیل]] آن است. هرگاه [[علم]] به [[دلیل]] و حجتی که [[صدق]] یک گزاره را اثبات و توجیه می‌کند بدست آید، [[تصدیق]] نسبت به آن گزاره یا به تعبیری دیگر: [[علم]] به [[صدق]] آن گزاره به طور طبیعی بدست می‌‌آید.

نسخهٔ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۰۷


مقدمه

مرز جبر و اختیار در حوزۀ باورها

  • در مطالب بالا گذشت که تولّد تصدیق به یک گزاره از دلیل و برهان، اختیاری نیست، بلکه معلول قوانین علت و معلولی جبری حاکم بر پدیده‌هاست. لذا آنجا که علم به دلیل و برهان بر یک گزاره بدست آید، تصدیق به آن گزاره به طور جبری و بدون اختیار حاصل خواهد شد.
  • در این مرحله اختیار انسانی نقشی ندارد، لکن در دو مرحلۀ پیش و پس این مرحله، اختیار انسانی است که نقش اول را ایفا می‌کند.
  • در مرحلۀ پیش از تصدیق به یک گزاره آدمی به اختیار خود می‌تواند نسبت به پرسش و تحقیق و جستجو دربارۀ دلیل یک گزاره بپردازد. در این مرحله ###313### با اختیار و ارادۀ خود عمل می‌کند، و لهذا جهل به یک گزارۀ مسئولیت‌‌آفرین نمی‌تواند کوتاهی آدمی را در برابر انجام وظیفه و ایفای نقش لازم خود در ادای مسئولیتی که در برابر آن گزاره دارد، توجیه کند.
  • پدر و مادری که کودک بیمار خود را به بهانۀ عدم اطلاع از نحوۀ درمان او به حال خود رها کنند، و در نتیجه کودک به عواقب وخیم ناشی از آن بیماری دچار گردد، در برابر وضعیت بدی که برای کودک به وجود می‌آید مسئول‌اند و ناآشنایی آنها با روش و نحوۀ درمان کودک نمی‌تواند کوتاهی آنها را توجیه کند؛ زیرا می‌توانستند با مراجعه به پزشک و پرسش از او راه درمان کودک را یافته و نسبت به درمان به موقع او اقدام کنند.
  • در همین راستاست آنچه در منابع دینی اسلامی دربارۀ عذر نبودن جهل به وظایف و مسئولیت‌های الهی انسان آمده است، نظیر آنچه در تفسیر آیۀ <فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ >[۱۳]؛ آمده است. شیخ طوسی به سندش از امام صادق؟ع؟ نقل می‌کند: «وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَی: ‏<فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ> فَقَالَ: إِنَّ اللهَ تَعَالَی یَقُولُ لِلْعَبْدِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: عَبْدِی أَکُنْتَ عَالِماً؟ فَإِنْ قَالَ: نَعَمْ، قَالَ لَهُ: أَفَلا عَمِلْتَ‏ بِمَا عَلِمْتَ؟‏ وَ إِنْ قَالَ: کُنْتُ جَاهِلاً، قَالَ لَهُ: أَفَلا تَعَلَّمْتَ‏ حَتَّی تَعْمَلَ، فَیَخْصِمُهُ ُفَتِلْک‏ الْحُجَّةُ الْبَالِغَة»[۱۴]؛ از امام صادق؟ع؟ دربارۀ <فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ>؛ از آن خداست، حجت تام و رسا» پرسیدند، فرمود: خدای متعال روز قیامت به بندۀ خویش می‌گوید: بندۀ من آیا می‌دانستی؟ پس اگر در پاسخ گفت: آری، به او می‌گوید: پس چرا به آنچه دانستی عمل نکردی؟ و اگر در پاسخ گفت: نه، به او می‌گوید: چرا نیاموختی تا عمل کنی، در اینجاست که حجت خدا بر بنده‌اش تمام گشته و بنده محکوم می‌شود، این است حجت بالغۀ خداوند.

مسئولیت انسان در حوزۀ باورها

نوع اول: مسئولیت پیش‌باور

  1. مسئولیت پرس‌وجو و سؤال و استفهام؛
  2. مسئولیت آزمون و سنجش درستی و صحت پاسخ.
  • پاسخی را که آدمی در برابر سؤال و پرسش خود دریافت می‌کند باید مورد آزمون و سنجش صحت قرار دهد، آزمون و سنجش صحت پاسخ، از دو راه اصلی امکان‌پذیر است:
  1. برهان و دلیل مستقیم؛
  2. برهان و دلیل غیر مستقیم.
  • راه اصلی سنجش و آزمون صحت یک گزاره، راه برهان و دلیل مستقیم است لکن پیمودن این راه در بسیاری موارد وقت و تلاش بسیاری می‌طلبد که تمام وقت انسان جستجوگر را می‌گیرد به‌نحوی که فرصتی برای پرداختن به کارهای دیگر برای او باقی نمی‌ماند و به عبارتی دیگر: سنجش مستقیم و آزمون بلا واسطه صحت گزاره‌ها غالباً نیازمند تخصص است، و معمولاً تخصص در یک رشته فرصتی برای پرداختن به دیگر نیازهای زندگی اجتماعی باقی نمی‌گذارد، و با توجه به تنوع نیازمندی‌های فردی و اجتماعی انسان و ضرورت تقسیم کار در بین افراد جامعه جهت تأمین مجموعۀ نیازمندی‌های فردی و اجتماعی، توزیع مسئولیت‌های اجتماعی و به دنبال آن لزوم توزیع و تقسیم تلاش‌های تخصصی به‌عنوان یک ضرورت اجتماعی نمایان می‌شود.
  • روشن است که معمولاً بلکه دائماً بدست آوردن همه تخصص‌ها برای یک فرد در همۀ زمینه‌های مورد نیاز انسان اجتماعی ممکن نیست. به‌ همین دلیل تقسیم و توزیع تلاش‌های تخصصی یک ضرورت اجتماعی است.
  • بر این اساس بدست آوردن توان سنجش و آزمون مستقیم و متخصصانه دربارۀ یک گزارۀ نقش آفرین و تعیین کننده دربارۀ سرنوشت آدمی برای همگان غیر ممکن است. لذا ناگزیر باید از راه غیر مستقیم سنجش و آزمون صحت یک گزارۀ حیاتی و ضروری بهره جست.
  • راه غیر مستقیم سنجش و آزمون صحت یک گزاره پرسش از دانایان و متخصصان مورد اعتماد است.

نوع دوم: مسئولیت پساباور

  1. مسئولیت تسلیم قلبی؛
  2. مسئولیت عمل.
  1. مسئولیت پرس‌و‌جو و تحقیق؛
  2. مسئولیت سنجش و آزمون صحت (این دو مسئولیت، دو مسئولیت پیش‌باور یا ما قبل التصدیق‌اند).
  3. مسئولیت تسلیم و پذیرش قلبی گزاره‌ای که صحت آن با برهان به اثبات رسیده است؛
  4. مسئولیت عمل به گزاره‌ای که برهان صحت آن را تأیید کرده است (این دو مسئولیت، دو مسئولیت پساباور یا ما بعد التصدیق‌اند)[۱].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید: