نابغه جعدی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{ویرایش غیرنهایی}} {{امامت}} <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233)...» ایجاد کرد) |
(←مقدمه) |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
نابغه، در [[کوفه]] ساکن شد و همواره به [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[اعتقاد]] داشت و در این باره شعری هم سروده است و پس از آنکه [[علی]]{{ع}} به [[خلافت]] رسید، [[بیعت]] کرد و در [[صفین]] در رکاب آن [[حضرت]] جنگید و در یکی از شبهای [[صفین]] که بر او سخت گذشت، اشعار جالبی را سرود<ref>امالی مفید، ص۲۶۵، مجلس ۲۶.</ref>. | نابغه، در [[کوفه]] ساکن شد و همواره به [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[اعتقاد]] داشت و در این باره شعری هم سروده است و پس از آنکه [[علی]]{{ع}} به [[خلافت]] رسید، [[بیعت]] کرد و در [[صفین]] در رکاب آن [[حضرت]] جنگید و در یکی از شبهای [[صفین]] که بر او سخت گذشت، اشعار جالبی را سرود<ref>امالی مفید، ص۲۶۵، مجلس ۲۶.</ref>. | ||
[[نقل]] است که وی پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} با [[عمران بن حصین]] و [[قیس بن حرمه]] در [[راه]] با هم [[ملاقات]] کردند، نابغه پرسید: [[علی]]{{ع}} در چه حالی است؟ آن دو گفتند: [[علی]] مشغولِ [[تجهیز]] [[پیکر مطهر]] [[پیامبر]]{{صل}} است در همین جا او در تقدم [[حضرت علی]]{{ع}} به [[مقام امامت]] و [[ولایت مؤمنان]] این سه [[بیت]] را سرود: | [[نقل]] است که وی پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} با [[عمران بن حصین]] و [[قیس بن حرمه]] در [[راه]] با هم [[ملاقات]] کردند، نابغه پرسید: [[علی]]{{ع}} در چه حالی است؟ آن دو گفتند: [[علی]] مشغولِ [[تجهیز]] [[پیکر مطهر]] [[پیامبر]]{{صل}} است در همین جا او در تقدم [[حضرت علی]]{{ع}} به [[مقام امامت]] و [[ولایت مؤمنان]] این سه [[بیت]] را سرود: ای [[عمران]] و [[قیس]]، اگر پیشانی سفید [[هاشمی]] [[علی]] را [[ملاقات]] کردید. به او بگویید: هرگاه [[قریش]] به [[فخر]] مسجل شود، تو به آن سزاوارتر و [[زعیم]] آن خواهی بود. اگر فردا به [[مقام]] امیرالمؤمنینی رسیدی، پس نباید آن را رها کنی<ref>{{عربی|قوة لأصلع [[هاشم]] إن أنتما *** لا قیتماه لقد حللت ارومها | ||
ای [[عمران]] و [[قیس]]، اگر پیشانی سفید [[هاشمی]] | |||
اگر فردا به [[مقام]] امیرالمؤمنینی رسیدی، پس نباید آن را رها کنی<ref>{{عربی|قوة لأصلع [[هاشم]] إن أنتما *** لا قیتماه لقد حللت ارومها | |||
و إذا [[قریش]] بالفخار تساجلت *** کنت الجدیر به و کنت زعیمها | و إذا [[قریش]] بالفخار تساجلت *** کنت الجدیر به و کنت زعیمها | ||
و علیک سلمت الغداة بإمرة *** للمؤمنین فما رعت تسلیمها}}؛ اعیان الشیعه، ج۸، ص۶۵.</ref>. | و علیک سلمت الغداة بإمرة *** للمؤمنین فما رعت تسلیمها}}؛ اعیان الشیعه، ج۸، ص۶۵.</ref>. |
نسخهٔ ۱۳ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۱۸
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
دربارۀ اسم نابغه بین مؤرخان اختلاف است: بعضی او را نابغه فرزند قیس و برخی او را حبان فرزند قیس و گروهی او را قیس فرزند عبدالله نامیدهاند.
نام جدش جعده و کنیهاش ابو لیلی، معروف به نابغۀ جعدی است. او از شاعران معروف و از اصحاب پیامبر اکرم(ص) بود و عمری طولانی داشت وی در زمره شیعیان امیرالمؤمنین(ع) قرار گرفت و در صفین نیز همراه آن حضرت مجاهدت کرد و سپس در کوفه ساکن شد و معاویه او را با یکی از والیانش به اصفهان اعزام کرد. او در سال هفتاد هجری در اصفهان از دنیا رفت. گفته شده سن او در هنگام وفات ۱۸۰ سال و بعضی سن او را تا ۲۴۰ سال گفتهاند[۱].
به فرموده امام صادق(ع): "قیس در عصر جاهلیّت موحّد بود و از خمر و اسکار دوری میکرد و از بت و پلیدیها اجتناب میورزید و معتقد به دین حنیف ابراهیم(ع) بود، استغفار میکرد، روزه میگرفت و از کارهای بیهوده دوری میجست"[۲].
طبق نقل مؤرخان، نابغه دویست بیت شعر در محضر رسول گرامی اسلام(ص) بالبداهه سرود و همه به حرف "راء" ختم شد و به قصیده رائیه معروف گردید.
رسول خدا(ص) از اشعار او در عجب شد و در حقش دو بار فرمود: "خداوند دهانت را نشکند"[۳] کنایه از این که همواره زبانت گویا و به کلام حق جاری باشد.
نابغه، در کوفه ساکن شد و همواره به امامت امیرالمؤمنین(ع) اعتقاد داشت و در این باره شعری هم سروده است و پس از آنکه علی(ع) به خلافت رسید، بیعت کرد و در صفین در رکاب آن حضرت جنگید و در یکی از شبهای صفین که بر او سخت گذشت، اشعار جالبی را سرود[۴].
نقل است که وی پس از رحلت پیامبر(ص) با عمران بن حصین و قیس بن حرمه در راه با هم ملاقات کردند، نابغه پرسید: علی(ع) در چه حالی است؟ آن دو گفتند: علی مشغولِ تجهیز پیکر مطهر پیامبر(ص) است در همین جا او در تقدم حضرت علی(ع) به مقام امامت و ولایت مؤمنان این سه بیت را سرود: ای عمران و قیس، اگر پیشانی سفید هاشمی علی را ملاقات کردید. به او بگویید: هرگاه قریش به فخر مسجل شود، تو به آن سزاوارتر و زعیم آن خواهی بود. اگر فردا به مقام امیرالمؤمنینی رسیدی، پس نباید آن را رها کنی[۵].
وی تمام عمر خود را در میدانهای نبرد و به زهد و تقوا گذرانید و علاوه بر جهاد با دشمنان اسلام به جهاد با نفس پرداخته و مدام مشغول نماز و تلاوت قرآن و تسبیح بود. و در زمان حکومت عبدالله بن زبیر در سنین بسیار طولانی، در حالی که چشمان را از دست داده بود، دار فانی را وداع گفت[۶].[۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: الاغانی، ج۵، ص۸ - ۱۴؛ اسدالغابه، ج۵، ص۲؛ الاصابه، ج۶، ص۳۹۱؛ سفینة البحار، ج۳، باب نون، ص۵۶۹؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۱، ص۱۶۵؛ تنقیح المقال، ج۳، فصل القاب، و ۶۸؛ اعیان الشیعه، ج۸،ص ۶۵.
- ↑ سفینة البحار، ج۲، باب نون، ص۵۶۹ و با تفاوتی همان مدارک.
- ↑ « لاَ يُفَضِّضُ اَللَّهُ فَاكَ »؛ سفینة البحار، ج۲، باب نون، ص۵۶۹؛ امالی مفید، مجلس ۲۶.
- ↑ امالی مفید، ص۲۶۵، مجلس ۲۶.
- ↑ قوة لأصلع هاشم إن أنتما *** لا قیتماه لقد حللت ارومها و إذا قریش بالفخار تساجلت *** کنت الجدیر به و کنت زعیمها و علیک سلمت الغداة بإمرة *** للمؤمنین فما رعت تسلیمها؛ اعیان الشیعه، ج۸، ص۶۵.
- ↑ اسدالغابه، ج۵، ص۲؛ و ر.ک: اعیان الشیعه، ج۸، ص۶۵.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۲، ص۱۳۶۵-۱۳۶۶.