سوده بنت زمعه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'شرکت' به 'شرکت')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[پیامبر خاتم]]''' است. "'''[[سوده بنت زمعه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[پیامبر خاتم]]''' است. "'''[[سوده بنت زمعه]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سوده بنت زمعه در حدیث]] | [[سوده بنت زمعه در نهج البلاغه]] | [[سوده بنت زمعه در تاریخ اسلامی]]</div>
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[سوده بنت زمعه در قرآن]] | [[سوده بنت زمعه در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[سوده بنت زمعه (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==[[نسب]] ایشان==
==[[نسب]] ایشان==
*[[سوده]]، دختر [[زمعه بن قیس بن عبدشمس بن عبدود]] است. [[نسب]] او با چند واسطه به [[لؤی بن غالب قرشی]] می‌رسد. مادرش نیز شموس - دختر [[قیس بن ثابت انصاری]] – نام داشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.</ref>.
[[سوده]]، دختر [[زمعه بن قیس بن عبدشمس بن عبدود]] است. [[نسب]] او با چند واسطه به [[لؤی بن غالب قرشی]] می‌رسد. مادرش نیز شموس - دختر [[قیس بن ثابت انصاری]] – نام داشت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.</ref>.
*[[سوده بنت زمعه]]، قبل از [[اسلام]] به [[ازدواج]] پسر عمویش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] در آمد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref> و با [[ظهور اسلام]] از اولین کسانی بود که به [[پیغمبر]] [[خدا]]{{صل}}[[ایمان]] آورد و با [[حضرت]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref> [[بیعت]] کرد. پس از او همسرش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز [[مسلمان]] شد و با هم در جریان [[هجرت]] دوم [[مسلمانان]] به [[حبشه]] به این سرزمین [[هجرت]] کردند؛ اما بعد از مدتی به [[مکه]] بازگشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹.</ref>.
 
*[[نقل]] شده است که [[سوده بنت زمعه]]، شبی در [[خواب]] دید که [[رسول خدا]]{{صل}} شروع به [[راه رفتن]] فرمود و بر گردنش پا نهاد. [[سوده بنت زمعه]]، شوهرش را از موضوع [[خواب]] [[آگاه]] کرد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز متأثر شد و گفت: "اگر خوابت درست باشد، من می‌میرم و تو با [[محمد]]{{صل}} [[ازدواج]] می‌کنی"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۷۹-۸۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>.
[[سوده بنت زمعه]]، قبل از [[اسلام]] به [[ازدواج]] پسر عمویش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] در آمد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref> و با [[ظهور اسلام]] از اولین کسانی بود که به [[پیغمبر]] [[خدا]]{{صل}}[[ایمان]] آورد و با [[حضرت]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref> [[بیعت]] کرد. پس از او همسرش [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز [[مسلمان]] شد و با هم در جریان [[هجرت]] دوم [[مسلمانان]] به [[حبشه]] به این سرزمین [[هجرت]] کردند؛ اما بعد از مدتی به [[مکه]] بازگشتند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹.</ref>.
*چندی بعد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] در [[مکه]] و به قولی در [[حبشه]] [[وفات]] کرد<ref>محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۸-۵۶۹.</ref>.
 
[[نقل]] شده است که [[سوده بنت زمعه]]، شبی در [[خواب]] دید که [[رسول خدا]]{{صل}} شروع به [[راه رفتن]] فرمود و بر گردنش پا نهاد. [[سوده بنت زمعه]]، شوهرش را از موضوع [[خواب]] [[آگاه]] کرد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] نیز متأثر شد و گفت: "اگر خوابت درست باشد، من می‌میرم و تو با [[محمد]]{{صل}} [[ازدواج]] می‌کنی"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۷۹-۸۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>.
 
چندی بعد، [[سکران بن عمرو بن عبدشمس]] در [[مکه]] و به قولی در [[حبشه]] [[وفات]] کرد<ref>محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۸-۵۶۹.</ref>.


==[[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}}==
==[[ازدواج با رسول خدا]]{{صل}}==
*اندکی پس از [[وفات خدیجه]]{{س}}، [[خوله بنت حکیم بن اوقص سلمی]]، [[همسر]] [[عثمان بن مظعون]] نزد [[پیغمبر]] [[خدا]]{{صل}} آمد و نظر ایشان را درباره [[ازدواج]] جویا شد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. [[حضرت]]، پاسخ مثبت داد. او نیز [[سوده بنت زمعه]] را معرفی کرد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} او را برای خواستگاری نزد [[سوده بنت زمعه]] فرستاد. او در پاسخ، [[اختیار]] کار خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} به او [[پیام]] داد که به یکی از مردان [[قوم]] خود بگو تا تو را به [[عقد]] من در آورد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>. [[سوده بنت زمعه]] به [[حاطب بن عمرو بن عبدشمس]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، جا ص۴۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> و به [[نقلی]] [[سلیط بن عمرو]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۴.</ref> خبر داد و او [[سوده بنت زمعه]] را به ۴۰۰ درهم به همسری [[رسول خدا]]{{صل}} درآورد<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۳۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.</ref>.
اندکی پس از [[وفات خدیجه]]{{س}}، [[خوله بنت حکیم بن اوقص سلمی]]، [[همسر]] [[عثمان بن مظعون]] نزد [[پیغمبر]] [[خدا]]{{صل}} آمد و نظر ایشان را درباره [[ازدواج]] جویا شد<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>. [[حضرت]]، پاسخ مثبت داد. او نیز [[سوده بنت زمعه]] را معرفی کرد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} او را برای خواستگاری نزد [[سوده بنت زمعه]] فرستاد. او در پاسخ، [[اختیار]] کار خود را به [[رسول خدا]]{{صل}} سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>.  
*مؤرخان [[نقل]] کرده‌اند که در روز عروسیِ [[سوده بنت زمعه]]، [[برادر]] مشرکش "[[عبد]]" از شدت [[ناراحتی]]، [[خاک]] بر سر می‌ریخت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۶۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. این [[ازدواج]] در [[رمضان]] [[سال دهم بعثت]] و قبل از [[ازدواج]] با [[عایشه]]، صورت گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>. بدین ترتیب، [[سوده بنت زمعه]] اولین بانویی بود که [[خاتم انبیا]]{{صل}} پس از [[وفات خدیجه]] با او [[ازدواج]] کرد<ref>احمد بن یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۰۰؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۰.</ref>.
 
*[[پیامبر]]{{صل}} پس از [[هجرت به مدینه]]، [[زید بن حارثه]] و [[ابورافع]] را برای آوردن دختران و همسرش [[سوده بنت زمعه]] فرستاد تا آنها را از [[مکه]] به [[مدینه]] بیاورند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۰۰.</ref>. او و [[دختران پیامبر]]{{صل}} -[[فاطمه]] و [[ام کلثوم]]- به [[رسول خدا]]{{صل}} ملحق شد. [[سوده بنت زمعه]] نیز مانند اکثر [[زنان]] [[پیغمبر]]{{صل}} از ایشان، [[صاحب]] فرزندی نشد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰.</ref>.
[[پیامبر]]{{صل}} به او [[پیام]] داد که به یکی از مردان [[قوم]] خود بگو تا تو را به [[عقد]] من در آورد <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.</ref>. [[سوده بنت زمعه]] به [[حاطب بن عمرو بن عبدشمس]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، جا ص۴۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> و به [[نقلی]] [[سلیط بن عمرو]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۴.</ref> خبر داد و او [[سوده بنت زمعه]] را به ۴۰۰ درهم به همسری [[رسول خدا]]{{صل}} درآورد<ref>احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۳۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.</ref>.
 
مؤرخان [[نقل]] کرده‌اند که در روز عروسیِ [[سوده بنت زمعه]]، [[برادر]] مشرکش "[[عبد]]" از شدت [[ناراحتی]]، [[خاک]] بر سر می‌ریخت<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۶۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۲.</ref>. این [[ازدواج]] در [[رمضان]] [[سال دهم بعثت]] و قبل از [[ازدواج]] با [[عایشه]]، صورت گرفت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.</ref>. بدین ترتیب، [[سوده بنت زمعه]] اولین بانویی بود که [[خاتم انبیا]]{{صل}} پس از [[وفات خدیجه]] با او [[ازدواج]] کرد<ref>احمد بن یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۰۰؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۰.</ref>.
 
[[پیامبر]]{{صل}} پس از [[هجرت به مدینه]]، [[زید بن حارثه]] و [[ابورافع]] را برای آوردن دختران و همسرش [[سوده بنت زمعه]] فرستاد تا آنها را از [[مکه]] به [[مدینه]] بیاورند<ref>ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۰۰.</ref>. او و [[دختران پیامبر]]{{صل}} -[[فاطمه]] و [[ام کلثوم]]- به [[رسول خدا]]{{صل}} ملحق شد. [[سوده بنت زمعه]] نیز مانند اکثر [[زنان]] [[پیغمبر]]{{صل}} از ایشان، [[صاحب]] فرزندی نشد<ref>عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰.</ref>.


==[[اوصاف اخلاقی]] [[سوده]]==
==[[اوصاف اخلاقی]] [[سوده]]==
*در [[منابع اسلامی]] از [[سوده دختر زمعه]] به عنوان زنی [[روزه‌دار]]، [[شب]] زنده‌دار<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۷، ص۱۴۴.</ref>، [[عابد]]، با [[تقوا]] و [[زاهد]]<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۸، ص۷۰.</ref> یاد شده است. [[عایشه]] درباره او گفته است: "در روش و [[منش]]، زنی را به اندازه [[سوده بنت زمعه]] [[دوست]] نداشتم که مثلش باشم، جز اینکه در اخلاقش [[تندی]] بود که زود برطرف می‌شد"<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۷؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸ ص۱۹۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰.</ref>.
در [[منابع اسلامی]] از [[سوده دختر زمعه]] به عنوان زنی [[روزه‌دار]]، [[شب]] زنده‌دار<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۷، ص۱۴۴.</ref>، [[عابد]]، با [[تقوا]] و [[زاهد]]<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۸، ص۷۰.</ref> یاد شده است. [[عایشه]] درباره او گفته است: "در روش و [[منش]]، زنی را به اندازه [[سوده بنت زمعه]] [[دوست]] نداشتم که مثلش باشم، جز اینکه در اخلاقش [[تندی]] بود که زود برطرف می‌شد"<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۷؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸ ص۱۹۶.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰.</ref>.


==[[نقلی]] از یک [[لغزش]]==
==[[نقلی]] از یک [[لغزش]]==
*مؤرخان و [[محدثان]] از قول [[سوده بنت زمعه]]، روایتی [[نقل]] کرده‌اند که می‌گفت: "پیش آل‌عفراء بودم که [[اسیران جنگ بدر]] را آوردند. من در [[خانه]] خویش رفتم و [[رسول خدا]]{{صل}} را آنجا یافتم. [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را در گوشه اتاق دیدم؛ در حالی که دستانش به گردنش بسته بود. وقتی او را بدین حال دیدم، نتوانستم خودداری کنم و گفتم: ای [[ابوزید سهیل بن عمرو]]! [[تسلیم]] شدید؟ چرا دلیرانه نمردید؟ در این هنگام، صدای [[پیامبر]]{{صل}} مرا به خود آورد که گفت: ای [[سوده بنت زمعه]]! بر ضد [[خدا]] و [[پیغمبر]] او سخن می‌گویی؟ گفتم: ای [[رسول خدا]]{{صل}}! قسم به خدایی که تو را به [[حق]] برانگیخت، وقتی دستان [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را بر گردنش بسته دیدم، نتوانستم خودداری کنم و این سخن را گفتم"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۶۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۴، ص۳۹۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref>.
مؤرخان و [[محدثان]] از قول [[سوده بنت زمعه]]، روایتی [[نقل]] کرده‌اند که می‌گفت: "پیش آل‌عفراء بودم که [[اسیران جنگ بدر]] را آوردند. من در [[خانه]] خویش رفتم و [[رسول خدا]]{{صل}} را آنجا یافتم. [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را در گوشه اتاق دیدم؛ در حالی که دستانش به گردنش بسته بود. وقتی او را بدین حال دیدم، نتوانستم خودداری کنم و گفتم: ای [[ابوزید سهیل بن عمرو]]! [[تسلیم]] شدید؟ چرا دلیرانه نمردید؟ در این هنگام، صدای [[پیامبر]]{{صل}} مرا به خود آورد که گفت: ای [[سوده بنت زمعه]]! بر ضد [[خدا]] و [[پیغمبر]] او سخن می‌گویی؟ گفتم: ای [[رسول خدا]]{{صل}}! قسم به خدایی که تو را به [[حق]] برانگیخت، وقتی دستان [[ابوزید سهیل بن عمرو]] را بر گردنش بسته دیدم، نتوانستم خودداری کنم و این سخن را گفتم"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۶۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۴، ص۳۹۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۰-۵۷۱.</ref>.


==ماجرای [[طلاق]] [[سوده بنت زمعه]] از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}}==
==ماجرای [[طلاق]] [[سوده بنت زمعه]] از [[پیغمبر اکرم]]{{صل}}==
*از جمله مواردی که در کتب [[روایی]] و [[تاریخی]] در شرح حال [[سوده بنت زمعه]] ذکر شده است، موضوع [[طلاق]] [[سوده بنت زمعه]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است. [[محدثان]] و مؤرخان در وقوع یا عدم وقوع آن، [[اختلاف]] نظر دارند که البته این امر با توجه به [[خلق]] کریمانه و مداراگر [[رسول خدا]]{{صل}}، آن هم به علت [[غریزه]] جنسی، بسیار بعید به نظر می‌رسد.
از جمله مواردی که در کتب [[روایی]] و [[تاریخی]] در شرح حال [[سوده بنت زمعه]] ذکر شده است، موضوع [[طلاق]] [[سوده بنت زمعه]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است. [[محدثان]] و مؤرخان در وقوع یا عدم وقوع آن، [[اختلاف]] نظر دارند که البته این امر با توجه به [[خلق]] کریمانه و مداراگر [[رسول خدا]]{{صل}}، آن هم به علت [[غریزه]] جنسی، بسیار بعید به نظر می‌رسد.
*طبق [[نقل]] [[ابن کثیر]]، [[سوده بنت زمعه]]، پنج یا شش دختر از شوهر پیشین خود داشت<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۳، ص۱۳۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۹.</ref> و از سویی به علت کهولت سن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۳.</ref> [[بیماری]] و مشغله‌های دیگر، میل او به مردان کم شده بود؛ از این‌رو نوبت مخصوص خود را به [[عایشه]] داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref>. چنان‌که در [[روایات]] [[تاریخی]] آمده است او زنی سنگین وزن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷.</ref> و کم‌شنوا<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> بود. شاید مجموع این عوامل، باعث شده بود که [[سوده بنت زمعه]] نتواند آن چنان که سزاوار است، [[وظایف]] همسری خود را به جای آورد؛ از این‌رو خواستار [[کناره‌گیری]] از [[حضرت]] شد؛ به شرطی که همچنان در زمره [[همسران پیامبر اکرم]]{{صل}} باقی بماند. او شبی بر سر راه [[پیامبر]]{{صل}} نشست و پس از [[دیدار]] با آن [[حضرت]]، به ایشان گفت: "به [[خدا]] مرا مانند [[زنان]]، حرصی به شوهر نیست؛ ولی مشتاقم که هر روز به چهره‌ات نگاه کنم و [[دوست]] می‌دارم که [[خداوند]] به [[روز قیامت]] مرا در زمره همسرانت [[مبعوث]] فرماید"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ج۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ۱۷۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۱.</ref>.
 
طبق [[نقل]] [[ابن کثیر]]، [[سوده بنت زمعه]]، پنج یا شش دختر از شوهر پیشین خود داشت<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۳، ص۱۳۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۹.</ref> و از سویی به علت کهولت سن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۳.</ref> [[بیماری]] و مشغله‌های دیگر، میل او به مردان کم شده بود؛ از این‌رو نوبت مخصوص خود را به [[عایشه]] داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref>. چنان‌که در [[روایات]] [[تاریخی]] آمده است او زنی سنگین وزن<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷.</ref> و کم‌شنوا<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref> بود. شاید مجموع این عوامل، باعث شده بود که [[سوده بنت زمعه]] نتواند آن چنان که سزاوار است، [[وظایف]] همسری خود را به جای آورد؛ از این‌رو خواستار [[کناره‌گیری]] از [[حضرت]] شد؛ به شرطی که همچنان در زمره [[همسران پیامبر اکرم]]{{صل}} باقی بماند. او شبی بر سر راه [[پیامبر]]{{صل}} نشست و پس از [[دیدار]] با آن [[حضرت]]، به ایشان گفت: "به [[خدا]] مرا مانند [[زنان]]، حرصی به شوهر نیست؛ ولی مشتاقم که هر روز به چهره‌ات نگاه کنم و [[دوست]] می‌دارم که [[خداوند]] به [[روز قیامت]] مرا در زمره همسرانت [[مبعوث]] فرماید"<ref>ابن حبیب بغدادی، المحبر، ج۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ۱۷۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۱.</ref>.


==زندگانی پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}==
==زندگانی پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}==
*گفته شده است که او بعد از [[هجرت به مدینه]]، جز چند مورد که همراه [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} بود، از [[مدینه]] خارج نشد. [[روایت]] شده است که او و [[زینب بنت جحش]]، تنها [[زنان پیامبر]]{{صل}} بودند که در [[حجة‌الوداع]] شرکت نکردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ص۴۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۵.</ref>. او پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}، [[خانه‌نشین]] شد و [[حج]] نرفت تا اینکه [[وفات]] کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.</ref>. او می‌گفت [[حج]] و [[عمره]] من در منزل است<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.</ref>. از [[سوده بنت زمعه]] و احوال او پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}، خبر چندانی به دست ما نرسیده است جز یک مورد، آن هم اینکه [[عمر بن خطاب]] در زمان خلافتش، یک کیسه درهم نزد او فرستاد و او آن را میان [[مستمندان]] تقسیم کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.
گفته شده است که او بعد از [[هجرت به مدینه]]، جز چند مورد که همراه [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} بود، از [[مدینه]] خارج نشد. [[روایت]] شده است که او و [[زینب بنت جحش]]، تنها [[زنان پیامبر]]{{صل}} بودند که در [[حجة‌الوداع]] شرکت نکردند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ص۴۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۵.</ref>. او پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}، [[خانه‌نشین]] شد و [[حج]] نرفت تا اینکه [[وفات]] کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.</ref>. او می‌گفت [[حج]] و [[عمره]] من در منزل است<ref>دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.</ref>. از [[سوده بنت زمعه]] و احوال او پس از [[وفات پیامبر]]{{صل}}، خبر چندانی به دست ما نرسیده است جز یک مورد، آن هم اینکه [[عمر بن خطاب]] در زمان خلافتش، یک کیسه درهم نزد او فرستاد و او آن را میان [[مستمندان]] تقسیم کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.


==[[شخصیت]] [[روایی]]==
==[[شخصیت]] [[روایی]]==
*[[شیخ طوسی]]، [[ابن عبدالبر]]، [[ابونعیم]]، [[ابن اثیر]] و دیگران، او را در شمار [[اصحاب]] و [[راویان]] [[رسول خدا]]{{صل}} نام برده‌اند. او احادیثی را از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] کرد و افرادی چون [[ابن‌عباس]]، [[یحیی بن عبدالله بن عبدالرحمن بن اسعد بن زراره]] از او احادیثی [[نقل]] کرده‌اند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج، ۸ ج، ۸ ص۱۹۷؛ دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.</ref>. پنج [[حدیث]] از او [[نقل]] شده است که در کتب [[صحیحین]] مسلم و [[بخاری]] موجود است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.
[[شیخ طوسی]]، [[ابن عبدالبر]]، [[ابونعیم]]، [[ابن اثیر]] و دیگران، او را در شمار [[اصحاب]] و [[راویان]] [[رسول خدا]]{{صل}} نام برده‌اند. او احادیثی را از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] کرد و افرادی چون [[ابن‌عباس]]، [[یحیی بن عبدالله بن عبدالرحمن بن اسعد بن زراره]] از او احادیثی [[نقل]] کرده‌اند<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج، ۸ ج، ۸ ص۱۹۷؛ دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.</ref>. پنج [[حدیث]] از او [[نقل]] شده است که در کتب [[صحیحین]] مسلم و [[بخاری]] موجود است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.


==[[وفات]]==
==[[وفات]]==
*در سال [[وفات]] ایشان [[اختلاف]] است. برخی گفته‌اند که سال ۲۳ [[هجری]] -در اواخر [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]]- [[وفات]] کرد و [[عمر بن خطاب]] بر او [[نماز]] خواند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref>. عده‌ای دیگر، این واقعه را در زمان [[خلافت عثمان]] دانسته و متذکر شده‌اند که [[سوده بنت زمعه]] در سن ۸۰ سالگی از [[دنیا]] رفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>؛ اما [[ابن سعد]] [[معتقد]] است که ایشان تا روزگار [[حکومت معاویه]] زنده بود و در [[شوال]] ۵۴ [[هجری]] در [[مدینه]] فوت کرده است <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref>. از نظر واقدی نیز این قول به واقع، نزدیک‌تر است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.
در سال [[وفات]] ایشان [[اختلاف]] است. برخی گفته‌اند که سال ۲۳ [[هجری]] -در اواخر [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]]- [[وفات]] کرد و [[عمر بن خطاب]] بر او [[نماز]] خواند<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.</ref>. عده‌ای دیگر، این واقعه را در زمان [[خلافت عثمان]] دانسته و متذکر شده‌اند که [[سوده بنت زمعه]] در سن ۸۰ سالگی از [[دنیا]] رفت<ref>احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.</ref>؛ اما [[ابن سعد]] [[معتقد]] است که ایشان تا روزگار [[حکومت معاویه]] زنده بود و در [[شوال]] ۵۴ [[هجری]] در [[مدینه]] فوت کرده است <ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref>. از نظر واقدی نیز این قول به واقع، نزدیک‌تر است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[سوده بنت زمعه (مقاله)|سوده بنت زمعه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۵۷۲.</ref>.




خط ۴۹: خط ۵۵:
{{پانویس2}}
{{پانویس2}}


[[رده:پیامبر خاتم]]
[[رده:سوده بنت زمعه]]
[[رده:سوده بنت زمعه]]

نسخهٔ ‏۳۰ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۶

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث پیامبر خاتم است. "سوده بنت زمعه" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

نسب ایشان

سوده، دختر زمعه بن قیس بن عبدشمس بن عبدود است. نسب او با چند واسطه به لؤی بن غالب قرشی می‌رسد. مادرش نیز شموس - دختر قیس بن ثابت انصاری – نام داشت[۱].

سوده بنت زمعه، قبل از اسلام به ازدواج پسر عمویش سکران بن عمرو بن عبدشمس در آمد[۲] و با ظهور اسلام از اولین کسانی بود که به پیغمبر خدا(ص)ایمان آورد و با حضرت[۳] بیعت کرد. پس از او همسرش سکران بن عمرو بن عبدشمس نیز مسلمان شد و با هم در جریان هجرت دوم مسلمانان به حبشه به این سرزمین هجرت کردند؛ اما بعد از مدتی به مکه بازگشتند[۴].

نقل شده است که سوده بنت زمعه، شبی در خواب دید که رسول خدا(ص) شروع به راه رفتن فرمود و بر گردنش پا نهاد. سوده بنت زمعه، شوهرش را از موضوع خواب آگاه کرد، سکران بن عمرو بن عبدشمس نیز متأثر شد و گفت: "اگر خوابت درست باشد، من می‌میرم و تو با محمد(ص) ازدواج می‌کنی"[۵].

چندی بعد، سکران بن عمرو بن عبدشمس در مکه و به قولی در حبشه وفات کرد[۶][۷].

ازدواج با رسول خدا(ص)

اندکی پس از وفات خدیجه(س)، خوله بنت حکیم بن اوقص سلمی، همسر عثمان بن مظعون نزد پیغمبر خدا(ص) آمد و نظر ایشان را درباره ازدواج جویا شد[۸]. حضرت، پاسخ مثبت داد. او نیز سوده بنت زمعه را معرفی کرد. پیامبر اکرم(ص) او را برای خواستگاری نزد سوده بنت زمعه فرستاد. او در پاسخ، اختیار کار خود را به رسول خدا(ص) سپرد[۹].

پیامبر(ص) به او پیام داد که به یکی از مردان قوم خود بگو تا تو را به عقد من در آورد [۱۰]. سوده بنت زمعه به حاطب بن عمرو بن عبدشمس[۱۱] و به نقلی سلیط بن عمرو[۱۲] خبر داد و او سوده بنت زمعه را به ۴۰۰ درهم به همسری رسول خدا(ص) درآورد[۱۳].

مؤرخان نقل کرده‌اند که در روز عروسیِ سوده بنت زمعه، برادر مشرکش "عبد" از شدت ناراحتی، خاک بر سر می‌ریخت[۱۴]. این ازدواج در رمضان سال دهم بعثت و قبل از ازدواج با عایشه، صورت گرفت[۱۵]. بدین ترتیب، سوده بنت زمعه اولین بانویی بود که خاتم انبیا(ص) پس از وفات خدیجه با او ازدواج کرد[۱۶].

پیامبر(ص) پس از هجرت به مدینه، زید بن حارثه و ابورافع را برای آوردن دختران و همسرش سوده بنت زمعه فرستاد تا آنها را از مکه به مدینه بیاورند[۱۷]. او و دختران پیامبر(ص) -فاطمه و ام کلثوم- به رسول خدا(ص) ملحق شد. سوده بنت زمعه نیز مانند اکثر زنان پیغمبر(ص) از ایشان، صاحب فرزندی نشد[۱۸][۱۹].

اوصاف اخلاقی سوده

در منابع اسلامی از سوده دختر زمعه به عنوان زنی روزه‌دار، شب زنده‌دار[۲۰]، عابد، با تقوا و زاهد[۲۱] یاد شده است. عایشه درباره او گفته است: "در روش و منش، زنی را به اندازه سوده بنت زمعه دوست نداشتم که مثلش باشم، جز اینکه در اخلاقش تندی بود که زود برطرف می‌شد"[۲۲][۲۳].

نقلی از یک لغزش

مؤرخان و محدثان از قول سوده بنت زمعه، روایتی نقل کرده‌اند که می‌گفت: "پیش آل‌عفراء بودم که اسیران جنگ بدر را آوردند. من در خانه خویش رفتم و رسول خدا(ص) را آنجا یافتم. ابوزید سهیل بن عمرو را در گوشه اتاق دیدم؛ در حالی که دستانش به گردنش بسته بود. وقتی او را بدین حال دیدم، نتوانستم خودداری کنم و گفتم: ای ابوزید سهیل بن عمرو! تسلیم شدید؟ چرا دلیرانه نمردید؟ در این هنگام، صدای پیامبر(ص) مرا به خود آورد که گفت: ای سوده بنت زمعه! بر ضد خدا و پیغمبر او سخن می‌گویی؟ گفتم: ای رسول خدا(ص)! قسم به خدایی که تو را به حق برانگیخت، وقتی دستان ابوزید سهیل بن عمرو را بر گردنش بسته دیدم، نتوانستم خودداری کنم و این سخن را گفتم"[۲۴][۲۵].

ماجرای طلاق سوده بنت زمعه از پیغمبر اکرم(ص)

از جمله مواردی که در کتب روایی و تاریخی در شرح حال سوده بنت زمعه ذکر شده است، موضوع طلاق سوده بنت زمعه از پیامبر اکرم(ص) است. محدثان و مؤرخان در وقوع یا عدم وقوع آن، اختلاف نظر دارند که البته این امر با توجه به خلق کریمانه و مداراگر رسول خدا(ص)، آن هم به علت غریزه جنسی، بسیار بعید به نظر می‌رسد.

طبق نقل ابن کثیر، سوده بنت زمعه، پنج یا شش دختر از شوهر پیشین خود داشت[۲۶] و از سویی به علت کهولت سن[۲۷] بیماری و مشغله‌های دیگر، میل او به مردان کم شده بود؛ از این‌رو نوبت مخصوص خود را به عایشه داد[۲۸]. چنان‌که در روایات تاریخی آمده است او زنی سنگین وزن[۲۹] و کم‌شنوا[۳۰] بود. شاید مجموع این عوامل، باعث شده بود که سوده بنت زمعه نتواند آن چنان که سزاوار است، وظایف همسری خود را به جای آورد؛ از این‌رو خواستار کناره‌گیری از حضرت شد؛ به شرطی که همچنان در زمره همسران پیامبر اکرم(ص) باقی بماند. او شبی بر سر راه پیامبر(ص) نشست و پس از دیدار با آن حضرت، به ایشان گفت: "به خدا مرا مانند زنان، حرصی به شوهر نیست؛ ولی مشتاقم که هر روز به چهره‌ات نگاه کنم و دوست می‌دارم که خداوند به روز قیامت مرا در زمره همسرانت مبعوث فرماید"[۳۱][۳۲].

زندگانی پس از وفات پیامبر(ص)

گفته شده است که او بعد از هجرت به مدینه، جز چند مورد که همراه پیغمبر اکرم(ص) بود، از مدینه خارج نشد. روایت شده است که او و زینب بنت جحش، تنها زنان پیامبر(ص) بودند که در حجة‌الوداع شرکت نکردند[۳۳]. او پس از وفات پیامبر(ص)، خانه‌نشین شد و حج نرفت تا اینکه وفات کرد[۳۴]. او می‌گفت حج و عمره من در منزل است[۳۵]. از سوده بنت زمعه و احوال او پس از وفات پیامبر(ص)، خبر چندانی به دست ما نرسیده است جز یک مورد، آن هم اینکه عمر بن خطاب در زمان خلافتش، یک کیسه درهم نزد او فرستاد و او آن را میان مستمندان تقسیم کرد[۳۶][۳۷].

شخصیت روایی

شیخ طوسی، ابن عبدالبر، ابونعیم، ابن اثیر و دیگران، او را در شمار اصحاب و راویان رسول خدا(ص) نام برده‌اند. او احادیثی را از پیامبر(ص) روایت کرد و افرادی چون ابن‌عباس، یحیی بن عبدالله بن عبدالرحمن بن اسعد بن زراره از او احادیثی نقل کرده‌اند[۳۸]. پنج حدیث از او نقل شده است که در کتب صحیحین مسلم و بخاری موجود است[۳۹].

وفات

در سال وفات ایشان اختلاف است. برخی گفته‌اند که سال ۲۳ هجری -در اواخر خلافت عمر بن خطاب- وفات کرد و عمر بن خطاب بر او نماز خواند[۴۰]. عده‌ای دیگر، این واقعه را در زمان خلافت عثمان دانسته و متذکر شده‌اند که سوده بنت زمعه در سن ۸۰ سالگی از دنیا رفت[۴۱]؛ اما ابن سعد معتقد است که ایشان تا روزگار حکومت معاویه زنده بود و در شوال ۵۴ هجری در مدینه فوت کرده است [۴۲]. از نظر واقدی نیز این قول به واقع، نزدیک‌تر است[۴۳][۴۴].


جستارهای وابسته

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۸.
  2. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.
  3. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.
  4. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۳۲۹.
  5. ابن حبیب بغدادی، المحبر، ص۷۹-۸۰؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.
  6. محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۸.
  7. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۶۸-۵۶۹.
  8. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۱؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.
  9. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.
  10. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲.
  11. ابن سعد، الطبقات الکبری، جا ص۴۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.
  12. ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۴.
  13. احمد بن علی مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، ج۶، ص۳۳؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۴.
  14. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۶۳؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۴۱۲.
  15. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱۱، ص۶۰۰.
  16. احمد بن یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۸۴؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۱، ص۶۰۰؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۲۴، ص۳۰.
  17. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۳، ص۱۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۰۰.
  18. عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.
  19. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۶۹-۵۷۰.
  20. ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۷، ص۱۴۴.
  21. ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۸، ص۷۰.
  22. ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۷؛ محمد بن یوسف صالحی دمشقی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۱۹۹؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸ ص۱۹۶.
  23. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۰.
  24. محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۴۶۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۱۱۸؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۴، ص۳۹۷.
  25. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۰-۵۷۱.
  26. ابن کثیر، البدایه و النهایة، ج۳، ص۱۳۳؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۱؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفة الصحابه، ج۶، ص۱۵۹.
  27. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۱۸۳.
  28. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.
  29. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷.
  30. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.
  31. ابن حبیب بغدادی، المحبر، ج۸۰؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۳؛ نویری، نهایة الأرب فی فنون الأدب، ج۱۸، ۱۷۳؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷.
  32. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۱.
  33. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸ ص۴۴؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۶۵.
  34. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴.
  35. دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.
  36. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۵.
  37. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۲.
  38. ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج، ۸ ج، ۸ ص۱۹۷؛ دائرة المعارف تشیع، ج۹، ص۳۲۲.
  39. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۲.
  40. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج۴، ص۱۸۶۷؛ عزالدین ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، ج۶، ص۱۵۸.
  41. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۸.
  42. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۱۱، ص۶۰۰؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.
  43. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۴۴؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۹۷.
  44. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، سوده بنت زمعه، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۱، ص۵۷۲.