اسود بن خلف بن اسعد خزاعی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «{{امامت}} <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">این مدخل...» ایجاد کرد) |
(←منابع) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:2.jpg|22px]] [[حسین مرادینسب|مرادینسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''مقاله «اسود بن خلف بن اسعد خزاعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۲۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۲۵
مقدمه
وی از قبیله خزاعه است و او را فرزند خلف بن اسعد بن عامر بن بیاضة بن ربیعه گفتهاند[۱]. اما نام جدش اسد بن عاصم نیز آمده[۲] که احتمال تصحیف «اسعد» به «اسد» و «عامر» به «عاصم» بسیار محتمل است. ذهبی[۳] انتساب او را حرانی دانسته و ابن حجر[۴] به تصحیف «خزاعی» به «حرانی» اشاره دارد، اسود صحابی است[۵]. ابن سعد[۶] به اشتباه در شرح حال اسود بن خلف خزاعی، روایت أسود بن خلف بن عبد یغوث (قریشی) را آورده است و ابن حجر[۷] متذکر این اشتباه شده و گفته است که ذهبی هم متوجه این اشتباه بوده است، ولی مرادش را تصریح نکرده است؛ در حالی که ذهبی[۸] دو مدخل با نام اسود بن خلف قریشی و اسود بن خلف خزاعی آورده و در فرد اخیر گفته است که هر دو، یک نفرند. وقتی اسلام آمد، به علت نزول آیه ﴿وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ﴾[۹] میان بعضی از زنان و همسرانشان جدایی افتاد و اسود بن خلف که با همسر پدرش حُمَینه دختر ابوطلحه ازدواج کرده بود، از او جدا شد[۱۰].[۱۱]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابن سعد، ج۶، ص۱۳؛ خلیفة بن خیاط، ص۱۸۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ ابن اثیر، ج۷، ص۷۳؛ ابن حجر، ج۹، ص۹۰.
- ↑ میزان، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ ابن حجر، لسان المیزان، ج۱، ص۴۴۷.
- ↑ خلیفة بن خیاط، ص۱۸۲.
- ↑ ابن سعد، ج۶، ص۱۳.
- ↑ الاصابه، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ تجرید، ج۱، ص۱۸.
- ↑ «و با زنانی که پدرانتان به نکاح آوردهاند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.
- ↑ ابن اثیر، ج۷، ص۷۳ و ۲۰۹؛ طبری، ج۴، ص۴۲۱؛ واحدی، ص۹۸؛ ابن کثیر، ج۱، ص۴۷۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۲۴.
- ↑ مرادینسب، حسین، مقاله «اسود بن خلف بن اسعد خزاعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۶۷.