احترام و تکریم والدین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== +== منابع ==)) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
آن حضرت، [[خشنودی خداوند]] را در رضایت پدر میداند و میفرماید: {{متن حدیث|رِضَا اللَّهِ فِي رِضَا الْوَالِدِ وَ سَخَطُ اللَّهِ فِي سَخَطِ الْوَالِدِ}}<ref>«خشنودی خدا در خشنودی پدر است و ناخشنودی خدا در ناخشنودی پدر» میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۲.</ref>. در روایتی آمده است شخصی به محضر رسول خدا{{صل}} آمد و گفت من با علاقه و [[شور]] و [[نشاط]]، برای [[جهاد]] [[آمادگی]] دارم. پیامبر فرمود: "بنابراین، به میدان [[جهاد]] برو و در [[راه خدا]] با [[دشمن]] [[جنگ]] کن که اگر در این راه کشته شوی، در پیشگاه [[خدا]] زنده هستی و روزی داده میشوی و اگر (بر اثر [[بیماری]]) بمیری، پاداشت بر عهده خداست و اگر از [[جبهه]]، زنده به خانهات باز گردی، از گناهانت [[پاک]] میشوی، همانند روزی که متولد شدهای". او عرض کرد: ای [[رسول خدا]]! [[پدر]] و [[مادر]] [[پیری]] دارم که به [[گمان]] خود با من اُنس گرفتهاند و رفتن من به جهاد را خوش ندارند. [[پیامبر]] فرمود: "در این صورت، نزد پدر و مادرت باش، [[سوگند]] به خداوندی که جانم در دست [[قدرت]] اوست، اُنس گرفتن یک شبانه [[روز]] آنها با تو از جهاد یک سال بهتر است"<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|نگین رسالت]] ص ۴۷ و [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص ۶۴.</ref> | آن حضرت، [[خشنودی خداوند]] را در رضایت پدر میداند و میفرماید: {{متن حدیث|رِضَا اللَّهِ فِي رِضَا الْوَالِدِ وَ سَخَطُ اللَّهِ فِي سَخَطِ الْوَالِدِ}}<ref>«خشنودی خدا در خشنودی پدر است و ناخشنودی خدا در ناخشنودی پدر» میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۲.</ref>. در روایتی آمده است شخصی به محضر رسول خدا{{صل}} آمد و گفت من با علاقه و [[شور]] و [[نشاط]]، برای [[جهاد]] [[آمادگی]] دارم. پیامبر فرمود: "بنابراین، به میدان [[جهاد]] برو و در [[راه خدا]] با [[دشمن]] [[جنگ]] کن که اگر در این راه کشته شوی، در پیشگاه [[خدا]] زنده هستی و روزی داده میشوی و اگر (بر اثر [[بیماری]]) بمیری، پاداشت بر عهده خداست و اگر از [[جبهه]]، زنده به خانهات باز گردی، از گناهانت [[پاک]] میشوی، همانند روزی که متولد شدهای". او عرض کرد: ای [[رسول خدا]]! [[پدر]] و [[مادر]] [[پیری]] دارم که به [[گمان]] خود با من اُنس گرفتهاند و رفتن من به جهاد را خوش ندارند. [[پیامبر]] فرمود: "در این صورت، نزد پدر و مادرت باش، [[سوگند]] به خداوندی که جانم در دست [[قدرت]] اوست، اُنس گرفتن یک شبانه [[روز]] آنها با تو از جهاد یک سال بهتر است"<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۶۰.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[نگین رسالت (کتاب)|نگین رسالت]] ص ۴۷ و [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص ۶۴.</ref> | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶''']] | # [[پرونده:1379153.jpg|22px]] [[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶ (کتاب)|'''ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۶''']] |
نسخهٔ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۰۰
احترام به والدین نزد عقلا امری پسندیده و در احکام دینی نیز از اهم واجبات شرعی است و این احترام به دلیل زحماتی است که پدر و مادر طی دوران تولد و رشد و تربیت او متحمل شدهاند. چنین احترام و احسانی از سوی قرآن نیز مورد سفارش قرار گرفته: ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾ و امر به احسان به پدر و مادر پس از فرمان به عبادت خداوند واقع شده است که نشانه اهمّیّت آن است. نیکی و احترام به پدر و مادر یکی از اصول اخلاقی بسیار مهم در سیره نبوی و ائمه (ع) نیز بوده است.
مقدمه
درباره تکریم والدین در قرآن کریم آمده است: ﴿وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ﴾[۱].
عقلی بودن احترام به والدین
احترام به والدین و نیکی به آنان نزد همۀ عقلا امری پسندیده و ضرورتی عقلی است و در احکام دینی نیز از اهم واجبات شرعی است؛ تا به آنجاکه خداوند در سوره لقمان وجوب شکر آنان را در ردیف شکر خود قرار داده و به فرزندان اجازه نداده است در ناملایماتی که از آنها میبینند، کمترین گلایهای ابراز نماید. این همه احترام به دلیل زحماتی است که پدر و مادر طی دوران تولد و رشد و تربیت او متحمل شدهاند. بر این اساس میتوان گفت به طریق اولی، احترام و پاسداری از حقوق کسی که مبدأ ایجاد روحانی انسان و نیز مربی روح او و تربیتش ضامن سلامت و خوشبختی ابدی انسان است، بیش از والدین صلبی است[۲].
احسان به پدر و مادر از نگاه قرآن
احسان به پدر و مادر از سوی قرآن مورد سفارش اکید قرار گرفته: ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾[۳] و مفسّران احسان به والدین را نوعی احترام آنان دانستهاند[۴]. در آیه ﴿وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾[۵] از احسان به والدین بهصورت میثاق خداوند از بنیاسرائیل یاد شده است: ﴿وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾[۶] و در ۴ مورد از جمله سوره اسراء، امر به احسان به پدر و مادر پس از فرمان به عبادت خداوند واقع شده است که نشانه اهمّیّت آن است: ﴿وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا﴾[۷].[۸]؛ چنانکه امر به تشکر از پدر و مادر، پس از امر به شکرگزاری از خداوند آمده است: ﴿ِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ﴾[۹].
مفسّران، احسان به والدین را شامل این امور دانستهاند: برخورد پسندیده با ایشان، بهکار بردن جملات زیبا با آنان، تواضع و افتادگی در برابر آنها[۱۰]، مهربانی با آنان و دعای خیر برای ایشان[۱۱].
در روایات، از افّ به کمترین چیزی که سبب عقوق والدین است، یاد میشود[۱۲]. از وجوه دیگر احترام به پدر و مادر، دعا برای ایشان حتّی پس از وفات است. برخی از مفسّران ارتباط با دوستان و آشنایان پدر و مادر را نوعی احترام به آنان میدانند[۱۳].[۱۴].
احترام به والدین در سیره پیامبر خاتم (ص)
یکی از اصول اخلاقی بسیار مهم در سیره نبوی، نیکی و احترام به پدر و مادر است. احترام و نیکی به والدین، معنای گستردهای دارد و به طور کلی، از هر نوع بیاحترامی به آنها و هر چیزی که موجب ناخشنودی آنها میشود، باید دوری جست. شخصی از رسول خدا(ص) پرسید: حق پدر بر فرزندش چیست؟ پیامبر در پاسخ فرمود: «لَا يُسَمِّيهِ بِاسْمِهِ وَ لَا يَمْشِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَا يَجْلِسُ قَبْلَهُ وَ لَا يَسْتَسِبُّ لَهُ»[۱۵].
آن حضرت در پاسخ به پرسش از حق پدر و مادر بر فرزندانشان فرمود: «آن دو، بهشت و دوزخ تو هستند»[۱۶]، کنایه از اینکه رضایت آنها از فرزند، او را بهشتی و نارضایتی آنها، او را دوزخی میکند. پیامبر اکرم(ص) نیکی به پدر و مادر را سبب طولانی شدن عمر آدمی معرفی میکند و میفرماید: "در عالم خواب دیدم عزرائیل برای قبض روح یکی از افراد امتم آمد، در این هنگام، نیکی او به پدر و مادرش عزرائیل را از قبض روح او بازداشت"[۱۷].
آن حضرت، خشنودی خداوند را در رضایت پدر میداند و میفرماید: «رِضَا اللَّهِ فِي رِضَا الْوَالِدِ وَ سَخَطُ اللَّهِ فِي سَخَطِ الْوَالِدِ»[۱۸]. در روایتی آمده است شخصی به محضر رسول خدا(ص) آمد و گفت من با علاقه و شور و نشاط، برای جهاد آمادگی دارم. پیامبر فرمود: "بنابراین، به میدان جهاد برو و در راه خدا با دشمن جنگ کن که اگر در این راه کشته شوی، در پیشگاه خدا زنده هستی و روزی داده میشوی و اگر (بر اثر بیماری) بمیری، پاداشت بر عهده خداست و اگر از جبهه، زنده به خانهات باز گردی، از گناهانت پاک میشوی، همانند روزی که متولد شدهای". او عرض کرد: ای رسول خدا! پدر و مادر پیری دارم که به گمان خود با من اُنس گرفتهاند و رفتن من به جهاد را خوش ندارند. پیامبر فرمود: "در این صورت، نزد پدر و مادرت باش، سوگند به خداوندی که جانم در دست قدرت اوست، اُنس گرفتن یک شبانه روز آنها با تو از جهاد یک سال بهتر است"[۱۹].[۲۰]
منابع
پانویس
- ↑ «و به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم- مادرش او را با سستی در پی سستی بارداری کرد و زمان شیر خوارگی وی دو سال بود- که مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار (که) بازگشت (همه) به سوی من است» سوره لقمان، آیه ۱۴.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۴۴۳.
- ↑ «با پدر و مادر نیکی کنید» سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ روحالمعانی، ج۱، ص۴۸۶.
- ↑ «با پدر و مادر نیکی کنید » سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ «و (یاد کنید) آنگاه را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند را نپرستید و با پدر و مادر نیکی کنید » سوره بقره، آیه ۸۳.
- ↑ «و پروردگارت فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نکویی کنید» سوره اسراء، آیه ۲۳.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۱۶۵؛ تفسیر قاسمی، ج ۲، ص۱۷۹.
- ↑ « مرا و پدر و مادرت را سپاس بگزار» سوره لقمان، آیه ۱۴.
- ↑ جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۵۵۰.
- ↑ الدرالمنثور، ج۵، ص۲۵۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج۶، ص۶۳۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۲.
- ↑ ذبیحزاده، محمد هادی، مقاله «احترام»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
- ↑ «پدر را به نامش نخواند و جلوتر از او راه نرود و پیش از او ننشیند و سبب نشود که دیگران به پدرش دشنام دهند» اصول کافی، ج۲، ص۱۵۹ و ۱۶۰.
- ↑ میزان الحکمه، ج۷۴، ص۸۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۴، ص۸۰.
- ↑ «خشنودی خدا در خشنودی پدر است و ناخشنودی خدا در ناخشنودی پدر» میزان الحکمه، ج۱۴، ص۷۰۹۲.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۱۶۰.
- ↑ اسحاقی، سید حسین، نگین رسالت ص ۴۷ و رسول مهربانی ص ۶۴.