اصید بن سلمة بن قرط کلابی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پانویس == {{پانویس}} {{ +== پانویس == {{پانویس}} {{)) |
جز (جایگزینی متن - ':2.jpg' به ':IM009658.jpg') |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده: | # [[پرونده:IM009658.jpg|22px]] [[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|'''مقاله «اصید بن سلمة بن قرط کلابی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
نسخهٔ ۲۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۴۰
مقدمه
ابن حجر[۱]، نسب وی را چنین آورده است: اصید بن سلمة بن قریظ بن عبید بن ابی بکر بن عبدالله بن کلاب کلابی. اما چون بیشتر منابع کهن نام جد وی را قرط آوردهاند[۲]، به نظر میرسد «قرط» درستتر باشد. همچنین «قرط»، «قریط» و «قریطه» را از فرزندان عبدالله بن ابی بکر بن کلاب از عامر بن صعصعه از قیس عیلان بن مضر برشمردهاند[۳] که باید منظور از قرط باید جد همین سلمه باشد و به احتمال در نام اجداد بالاتر نسبی که ابن حجر آورده است اشتباه یا جابه جایی صورت گرفته است.
به هر حال اصید اسلام آورد و رسول خدا(ص) در ربیع الاول سال نهم، او را همراه سپاهی به فرماندهی ضحاک بن سفیان کلابی به سوی خاندانش، قُرَطاء (تیرهای از بنی بکر بن کلاب) فرستاد[۴]. آن سپاه خاندان او را به اسلام فراخواند که نپذیرفتند و سپاهیان با آنان مبارزه کردند و آنان را فراری دادند. اصید، پدرش را سوار بر اسب دید و او را به اسلام فراخواند و به وی امان داد، اما او به اصید و دینش اهانت کرد. سپس اصید به او حمله کرد و اسبش را از پای درآورد و او در آب[۵] یا به زمین افتاد و بر نیزهاش تکیه کرد. پسرش از روی ادب[۶] از کشتن او خودداری کرد و مسلمین در این هنگام حمله کرده او را کشتند[۷]. به گفته ابن حجر[۸]، ابن شاهین وی را با اصید بن سلمه سلمی یکی دانسته است، اما با توجه به گزارشهای موجود، درستتر آن است که آن دو، یکی نباشند.[۹]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ برای نمونه، ر.ک: واقدی، ص۹۸۲؛ ابن سعد، ج۲، ص۱۲۳.
- ↑ ابن حزم، ص۲۸۲.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ واقدی، ص۹۸۲.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ واقدی، ص۹۸۲؛ ابن سعد، ج۲، ص۱۲۳؛ ابن سید الناس، ج۲، ص۲۳۹؛ شامی، ج۶، ص۲۱۵.
- ↑ ابن حجر، ج۱، ص۲۴۴.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «اصید بن سلمة بن قرط کلابی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۱۰۵-۱۰۶.